☀️2) امیرالمومنین ع چند روز بعد از رحلت پیامبر اکرم ص خطبهای خواندند که به «خطبه وسیله» مشهور شده است و فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی از این خطبه آمده است:
چه اندازه راحتی [در این دنیا] به رنج و دردسر [در آخرت]، و سختی و شدت [در دنیا] به نعمت همیشگی [در آخرت] نزدیک است؛ و هیچ شری، که پایانش بهشت باشد، شر نیست؛ و هیچ خیری که پایانش جهنم باشد خیر نیست؛ و هر نعمتی کمتر از بهشت، حقیر و بیارزش است؛ و هر بلایی دون جهنم، عافیت است!
📚الكافي، ج8، ص24؛ الأمالي( للصدوق)، ص322
مَا أَقْرَبَ الرَّاحَةَ مِنَ التَّعَبِ وَ الْبُؤْسَ مِنَ النَّعِيمِ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَة.
@YekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️3) ابنعباس میگوید:
عمر بر پیامبر اکرم ص وارد شد در حالی که ایشان بر حصیری نشسته بود که اثر آن بر پهلوی ایشان نمایان شده بود.
گفت: ای پیامبر خدا ! ای کاش فرشی برای خود می انداختی.
فرمود: مرا چه به دنیا ! همانا مَثَلِ من و مَثَلِ دنیا همانند سوراهای است که در روزی تابستانی در حرکت است، پس در مسیرش به درختی میرسد که سایهای دارد، اندکی زیر سایه آن درنگ می کند تا شدت آفتاب کم شود؛ آنگاه از آنجا میرود و آن را ترک میگوید.
📚مكارم الأخلاق، ص25؛ روضة الواعظين، ج2، ص440
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَخَلَ عَلَيْهِ عُمَرُ وَ هُوَ عَلَى حَصِيرٍ قَدْ أَثَّرَ فِي جَنْبَيْهِ فَقَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ لَوِ اتَّخَذْتَ فِرَاشاً فَقَالَ ص مَا لِي وَ لِلدُّنْيَا وَ مَا مَثَلِي وَ مَثَلُ الدُّنْيَا إِلَّا كَرَاكِبٍ سَارَ فِي يَوْمٍ صَائِفٍ فَاسْتَظَلَّ تَحْتَ شَجَرَةٍ سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ ثُمَّ رَاحَ وَ تَرَكَهَا.
✅در مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص265 این حدیث نبوی را امام صادق ع روایت کرده است.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ؛ مَتاعٌ قَليلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ»
برو و بیا، آمد و شد، جولان و تصرفات دنیامداران در اقصی نقاط زمین، که چشم همه را مبهوت کرده، محور خبرها قرار گرفته، وبه گونهای است که تاریخنگاران، از کل زندگی انسانها، بیش از همه، این آمد و شدها را ثبت و گزارش میکنند، «متاع قلیل» است؛
و ای کاش همین بهره ناچیز برای شخص باقی میماند؛ اما افسوس که در عوض این منفعت ناچیز، سرنوشتی بسیار ناگوار - اقامت دائمی در جهنم - در انتظار است.
💠تاملی با خویش
اگر انسانها همین دو آیه را در زندگی خود جدی میگرفتند، این اندازه به خاطر قدرت و ثروت و شهرت و ... عمرشان را هدر نمیدادند و
با یکدیگر نزاع نمیکردند.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «مَتاعٌ قَليلٌ»
چرا بهرهوری در دنیا را «متاع قلیل» خواند؟
🍃الف. در مقایسه دنیا با قیامت است؛ که هر نعمت عظیمی در دنیا، در مقایسه با نعمتهای قیامت بسیار قلیل است.
(حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/5378 )
🍃ب. در مقایسه با عاقبت خودشان است؛ یعنی امکانات و خوشیهای دنیا، هرچقدر هم زیاد باشد، از این جهت که نهایتش به عذاب منجر میشود، بهرهوری و منفعتش برای شخص، بسیار قلیل میشود.
(حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/5379 )
🍃ج. چون دنیا فانی است، و بقای انسان بینهایت است، پس هرچقدر هم در دنیا بهرهمند شود، چون در مقایسه با بینهایت قرار میگیرد، قلیل است.
(حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/5381 )
🍃د. مقایسه بهرهوری کفار است و مومنان؛ همه بهرهوری کفار، در ازای آنچه خدا در قیامت به مومن میدهد بسیار قلیل است.
(تفسير الصافى، ج1، ص411)
🍃ه. مقایسه بین بهرهوری مادی و معنوی است: كاميابىهاى مادّى هر اندازه باشد، محدود و ناچيز است.
(تفسير نور، ج1، ص682)
🍃و. ...
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ»
کسی که قرارگاه نهاییاش جهنم است، واقعا بد آسایشگاهی را برای خود برگزیده است!
📜حکایت
کسی در انجام عبادات اهتمام جدی نداشت؛ به او هشدار دادند که عذاب خدا در پیش است.
گفت:
"ما از دغدغه ثواب و عقاب گذشتهایم، نه ترس از عذاب داریم و نه شوق به ثواب.
اگر عبادت میکنیم، تنها عبادت احرار است، که به شوق خداست."
ظریفی پاسخش داد:
"خود را نشناختن، ریشه همه مشکلات است.
آیا همین زندگیات، که برای به دست آوردن ثروت و خانه و ماشین و مقام و ...، این اندازه خود را به تکاپو میاندازی، نشان نمیدهد که تمام زندگیات بر مدار «ثواب» و «پاداش» و «مزد» میگردد؟!
و از سوی دیگر،
آیا واقعا تحمل یک دقیقه روی آهن مذاب ایستادن در همین دنیا را داری، که میگویی ترس از جهنم ندارم؟!
کسی واقعا اهل عبادت احرار است که زندگیاش، زندگیِ عبید و تجار نباشد؛ نه اینکه همه چیزش بر مدار امید به پاداش و ترس از عقوبت باشد، و در عین حال بگوید دغدغه ترس و پاداش ندارم."
💠ثمره #اخلاقی
کسی که بداند جهنم چیست، هرگز جهنم را مأوای خود قرار نمیدهد. مشکل جهنمیان این بوده که جهنم، و اینکه بد جایگاهی است، را جدی نگرفتند؛ و جهنمی شدند.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4⃣ «تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا ... ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ»
وضعیت دنیوی آنها را با واژه «تقلب» بیان کرد، که بر دگرگونی و انتقال دائمیِ آنان از جایی به جای دیگر دارد؛ و وضعیت اخروی آنان را با تعبیر «مأوی» بیان فرمود که بر استقرار ودلالت دارد.
(البحر المحیط، ج3، ص482)
از این تقابل نتیجه میشود:
🍃الف. آخرت است که سرای ثبات و قرار است؛ وگرنه بهترین وضعیتهای دنیوی هم استقرار و ثبات ندارد.
🍃ب. اینکه تنوعطلبی مطلوب آدمیان است، به خاطر وضعیت و اقتضائات دنیاست (از جمله اینکه هر چیزی که انسان بدان میرسد محدود است، و انسان بعد از مدتی از آن خسته و دلزده میشود)؛ وگرنه آخرت، حتی جهنمش هم، سرای ثبات و استقرار است.
🍃ج. ...
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6⃣ «مَتاعٌ قَليلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ»
برای جهنم، تعبیر «مهاد» به کار برد، که از «مهد» و آمادهسازی میآید.
میتواند از این جهت باشد که:
🍃الف. آنها خودشان جهنم را برای خود آماده کرده اند.
🍃ب. جهنم هماکنون برای عذاب آنان آماده و مهیا شده است.
🍃ج. چهبسا اشاره داشته باشد که جهنم نیز افراد را آماده و مهیای درک حق و حقیقت میکند؛ اما آماده کردنی که بسیار بد و ناخوشایند است.
🍃د. ...
@Yekaye
921) 📖 لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ 📖
💢ترجمه
اما کسانی که پروای پروردگارشان را داشتند برای آنها بهشتهایی است که از پایین آنها نهرها جاری است، در آنها جاودانهاند، پیشکشی از نزد خدا؛ و آنچه نزد خداوند است برای نیکان بهتر است.
سوره آل عمران، (3) آیه 198
1398/1/18
1 شعبان1440
@YekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️1) روایت شده است
هنگامی که امیرالمومنین ع خلافت را پذیرفت مهاجران و انصار برای بیعت با ایشان اجتماع کردند و جز افراد انگشت شماری، کسی از بیعت خودداری نکرد ...
و اولین کسانی که با او بیعت کردند طلحه و زبیر بودند، سپس مهاجران و انصار و بقیه مردم تا اینکه همگی با او بیعت کردند
و عمار یاسر و ابوهیثم بن تیهان بودند از که از طرف حضرت از مردم بیعت میگرفتند و میگفتند با شما بیعت میکنیم بر طاعت خداوند و سنت رسول الله ص؛ و اگر وفا نکردیم از جانب ما اطاعتی بر عهده شما واجب نباشد و بیعتی بر گردنتان نماند و قرآن بین ما و شماست.
سپس امیرالمومنین ع در حالی که بر منبر بودند به چپ و راست نگاهی کردند و فرمودند:
💢مبادا آن دسته از رجال شما که دنیا آنان را در خود فرو برده و املاکی در اختیار گرفته و رودها در آن جاری ساختهاند و بر اسبان تیزتک سوار شده و خدمتکاران زیبارو برای خود برگزیدهاند فردا سخنی بگویند و این برایشان عار و ننگ شود - اگر که خداوند غفار آنان را نیامرزد؛ و هنگامی که از آنچه در آناند منع شوند و به حقوق خودشان که میدانند بازگشت داده شوند بگویند «پسر ابوطالب ما را محروم کرد و در حق ما ظلم نمود.» ما از خداوند استعانت میجوییم و از او طلب مغفرت میکنیم [از اینکه ظلمی از ما سر بزند].
اما هرکس از شما که فضل و سابقهای دارد همانا اجرش برعهده خداوند است؛ پس هرکس خدا و رسولش را اجابت کرد و در دین ما وارد شد و به قبله ما نماز گزارد و از گوشت ذبحشده ما خورد، سزاوار حقوق و حدود اسلام میگردد.
پس شما ای مردم، بندگان مسلمان خدایید؛ و مال، مال خداست که بین شما به مساوات تقسیم خواهد شد؛ و هیچکس بر دیگری برتریای ندارد مگر به تقوا، و همانا برای تقواپیشگان نزد خداوند بهترین جزا و بهترین ثواب است؛ و خداوند دنیا را جزای تقواپیشگان قرار نداد «و آنچه نزد خداوند است برای نیکان بهتر است». پس چون فردا شد همگی صبحدم گرد آیید که نزد ما مالی جمع شده است؛ و هیچ مسلمان آزادهای، قبلا [اسمش] در [فهرست] مواجببگیران [بیتالمال] بوده یا نبوده، از آمدن سرپیچی نکند؛ همگی حاضر شوید، خداوند شما را رحمت کند.💢
پس، فردا همگی جمع شدند و کسی نبود که نیاید؛ و بین همگان نفری سه دینار تقسیم نمود، برای هرکس، اعم از بلندمرتبه و دونپایه، سیاه و سفید، و هیچکس را برتری نداد؛ و هیچکس از او سرپیچی نکرد مگر آن چند نفر خاص: طلحه و زبیر و عبدالله بن عمر و سعید بن عاص و مروان حکم و عدهای از اطرافیانشان ...
📚الأمالي (للطوسي)، ص727-729
✅این حکایت را ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغة (ج7، ص36-42) از قول ابوجعفر اسکافی نیز روایت کرده است.
@Yekaye
👇متن حدیث👇
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) اصبغ بن نباته میگوید:
[بعد از اینکه امیرالمومنین ع عهدهدار خلافت شد] عبدالله بن عمر و فرزندان ابوبکر و سعد بن ابیوقاص سراغ امیرالمومنین ع آمدند و درخواست کردند که به آنان سهم بیشتری دهد.
حضرت بر منبر رفت و مردم دورش جمع شدند و ابتدا حمد و ثتای خدا را گفت و بر پیامبر و آلش صلوات فرستاد و سپس فرمود:
اما بعد، ای مردم! مبادا آن دسته از رجال شما که دنیا آنان را در خود فرو برده و املاکی در اختیار گرفته و رودها در آن جاری ساختهاند و بر مَرکَبهای تیزتک سوار شده و لباسهای نرم و لطیف بر تن کردهاند سخنی بگویند که این برایشان عار و ننگ شود - اگر که خداوند غفار آنان را نیامرزد؛ و هنگامی که از آنچه در آن فرو رفتهاند منع کنم و به آنچه سزاوارند بازگردانم فقدانی احساس کنند و بگویند پسر ابوطالب بر ما ظلم کرد و ما را محروم نمود و از حقوقمان بازداشت؛ که خداوند را در برابر آنان به استعانت میجویم.
اما هرکس که رو به قبله ما نماز گزارد و از گوشت ذبحشده ما خورد و به پیامبر ما ایمان آورد و شهادتین ما را گفت و در دین ما وارد شد، بر او حکم قرآن و حدود اسلام را جاری میکنیم؛ هیچکس بر دیگری برتریای ندارد مگر به تقوا؛ و تقواپیشگان را هم نزد خداوند متعال بهترین ثواب و نیکوترین پاداش و بازگشتگاه است؛ خداوند تبارک و تعالی دنیا را ثواب تقواپیشگان قرار نداد «و آنچه نزد خداوند است برای نیکان بهتر است». (آل عمران/198) ای اهل دین خدا در آنچه در کتاب خدا بدان رسیدید و نزد سنت رسول الله باقی گذاشتید و به خاطر آن در آنچه خداوند فرمود جهاد کردید، بنگرید که آیا به خاطر حسب ویا به نَسَب بوده ویا به عمل و به طاعت و به زهدورزی؛ و [بنگرید] در آنچه شب را به روز میرساندید در حالی که بدان راغب بودید.
پس به سوی آن منزلگاههایی بشتابید – خدا شما را رحمت کند - که به ساختنش مامور شدهاید؛ آن عمارتی که خراب نشود، آن امر باقیای که فانی نگردد، که بدان دعوت و تشویق و ترغیب شدهاید و ثواب نزد او را در آن قرار داده است؛ پس نعمتهای خدا را با تسلیم شدن به قضای او و شکر گفتن به نعمتهایش به نهایت برسانید؛ و هرکس به این از جانب ما راضی نباشد، نه از ماست و نه به سوی ما؛ و حاکم باید به حکم خدا حکم کند و در این کار ترسی بر او نیست که آناناند که رستگارانند.
📚الكافي، ج8، ص360-361
@Yekaye
👇متن حدیث👇
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️3) و از سخنان آن حضرت، اندكى پيش از شهادت و پس از آنكه ابن ملجم- كه لعنت خدا بر او باد- او را ضربت زده بود، این است که فرمود:
... به خدا كه با مردن چيزى به سر وقت من نيامد كه آن را نپسندم، و نه چيزى پديد گرديد كه آن را نشناسم، بلكه چون جوينده آب به شبهنگام بودم، كه ناگهان به آب رسد؛ يا خواهانى، كه آنچه را خواهان است بيابد؛ «و آنچه نزد خداست، نيكوكاران را بهتر است»
📚نهجالبلاغه، نامه23 (ترجمه شهيدى، ص284)
و من كلام له ع قاله قبل موته على سبيل الوصية لما ضربه ابن ملجم لعنه الله
... وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ وَ طَالِبٍ وَجَدَ «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ»
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا ... لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ ...»
با اینکه نقطه مقابل کفر، ایمان است، در اینجا در مقابل «الَّذينَ كَفَرُوا» ، «الَّذينَ اتَّقَوْا» را قرار داد. چرا؟
🍃الف. «تقوای رب» یعنی خود را در مسیر پروردگار خویش نگاه داشتن؛ چهبسا تلویحا میخواهد نشان دهد که کسانی که کفر میورزند مسالهشان این است که با این کار راه جلوی خود را برای انجام هر فسق و فجوری باز کنند!
🍃ب. تقوا خود را در مسیر معین حفظ کردن است؛ چهبسا می خواهد نشان دهد که کافر، که خدا و معاد را جدی نمیگیرد، بناچار بیهدف و بیبرنامه زندگی میکند و مسیرش برای خودش هم معلوم نیست.
🍃ج. میخواهد نشان دهد نقطه مقابل کفرورزی و انکار حقیقت، صرف ایمان داشتن و تصدیق حقیقت نیست؛ بلکه این ایمان زمانی واقعی و اثرگذار است و انسان را به بهشت میبرد، که به عمل و نگهداشتن خود در مسیری که خداوند معین فرموده بیانجامد. ایمانی که در حد شعار بماند و به عمل منجر نشود، معلوم نیست که انسان را به چنین بهشتهایی برساند.
🍃د. ...
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها»:
این سه تعبیر: «باغ انبوه + رودهای جاری در آن + جاودانگی» در توصیف بهشت زیاد در قرآن کریم آمده است.
چرا؟
🍃الف. «آرامش روحی- روانی» و «احساس شادی» را از مهمترین خواستههای انسان میدانند و در عالم طبیعت دو چیز بسیار در این امر موثرند:
🔹 طبیعت سرسبز (که بویژه بینایی و بویایی انسان را نوازش میدهد) و
🔹آب خروشان (که بویژه بینایی و شنوایی انسان را نوازش میدهد) و برای همین است که از بهترین چشماندازها که برای تفریح پیشنهاد میشود، مناطق سرسبزی است که رودخانهای هم داشته باشد.
🔹اگر اینها ضمیمه شود به اینکه نگرانیای هم از مرگ و نابودی نباشد، آرامش و شادی به کمال میرسد.
🍃ب. گفته شد «تقوا» هم دلالت بر عمل صالح میکند، و هم به خاطر تقابلش با «کفرورزی» در دو آیه قبل، دلالت بر «ایمان» میکند
(تدبر2 https://eitaa.com/yekaye/5413)
پس در این آیه عملا دو چیز را به این انسانها نسبت داد: ایمان و عمل صالح؛
و میدانیم ایمان حقیقت بالاروندهای است که عمل صالح در آن قرار میگیرد و به بالا رفتن بیشترش کمک میکند. (إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه؛ فاطر/۱۰)
وضعیت اخروی آنها هم دارای دو مولفه است: جنات است که در آن نهرها روان است.
با توجه به اینکه آخرت باطن دنیاست، چهبسا این جنات، باطنِ آن ایمان باشد؛ و این نهرهای جاری در آن، باطنِ آن اعمال صالح.
چیزی که چهبسا موید این برداشت باشد، آن روایت نبوی است که فرمود: بهشت زمین صافی است که با اعمالتان نهر و درخت و … در آن ایجاد کنید (در واقع اگر کسی مومن شد بهشتش مهیاست، اما باید با اعمال صالح رودها و … در آن جاری کند. تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۱، ص۲۸۴)
🍃ج. سهم کافران جهنم بود، پس به بهشت اشاره فرمود؛ و کفرپیشگان بهره اندک و زودگذری بردند (متاع قلیل)، در مقابل بر جاودانگی نعمت بهشتیان تاکید کرد.
(البحر المحيط، ج3، ص483)
🍃د. ...
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5⃣ «جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ»
آنچه بهشت را بهشت و خوشایند نیکان میکند، صرف وجود باغهایی که از پایین آنها نهرها جاری است، و یا صرف جاودانگیِ آنها در بهشت نیست؛
آنچه از همه مهمتر است این است که اینها پیشکشی است از نزد خدا؛
و چون آنچه نزد خداوند است برای نیکان بهتر است، بهشت برایشان لذتبخش است.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6⃣ «ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ»
آنچه نزد خداوند است برای نیکان بهتر است.
💠تاملی با خویش
اگر میخواهیم بدانیم که آیا جزء ابرار و نیکان هستیم یا نه، به خویش مراجعه کنیم: آیا بدانچه نزد خداست بیشتر امید بسته و به وعده خدا بیشتر دلخوشیم؛ یا به آنچه در دست مردم است و به ما وعده می دهند که چیزی از آن به ما بدهند؟!
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
9⃣ «ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ»
📜حکایت📜
خطبه معروفی از امیرالمومنین ع روایت شده که مردم را به جهاد تشویق میکند و بیان میکند که لشکر معاویه به شهر انبار هجوم آوردند و بعد از به شهادت رساندن ابنحسان بکری، وضعیت به گونهای درآمد که گاه مردی از آنان بر زنی، مسلمان یا اهل کتاب، وارد میشد و خلخال از پا ویا گردنبند از گردن او برمیگرفت؛ و هیچکس نبود جلویش را بگیرد؛ و آنان برگشتند بدون اینکه حتی زخمی برداشته باشند؛ و میفرماید اگر مسلمانی بر این واقعه از تاسف بمیرد رواست. (نهجالبلاغه، خطبه27 ؛ الكافي، ج5، ص4-5) و در همین خطبه است که هرچه آنان را دعوت میکند باز کسی یاریش نمیکند.
درست است که حضرت در این داستان از بیغیرتی مردم آن دیار و نیز مردم کوفه بسیار گلایه میکند،
اما همان ابنحسان که کارگزار امیرالمومنین برای حراست از شهر انبار بود و در این راه به شهادت رسید، نشان داد که امیرالمومنین یاران باوفای قلیلی هم داشته است.
ابن عوف، که جزء سربازان ابنحسان بوده، واقعه را این گونه حکایت میکند:
معاویه لشکر عظیمی را به فرماندهی سفیان بن عوف [برای تصرف شهر انبار] فرستاد. هراس ما را فراگرفت و گمان کردیم که یارای مقاومت نداریم.
پس فرمانده ما برای مبارزه بیرون رفت در حالی که متفرق شده بودیم و حتی نیمی از ما هم با او نبود؛
با این حال او گام در میدان جنگ نهاد و به خدا سوگند با آنان جانانه جنگیدیم به طوری که آنان انتظارش را نداشتند.
سپس فرماندهمان درنگی کرد در حالی که این آیه را تلاوت میکرد که «برخى از آنها به عهد خويش وفا كردند و برخى از آنان انتظار مىكشند، و هيچ تغييرى [در پيمان خود] ندادند.» (احزاب/23) و به ما گفت:
کسی که جز لقاء الله را نمیخواهد و آماده شهادت نیست، از اینجا برود مادامی که ما با آنها میجنگیم، که همانا جنگیدن ما آنان را از دنبال کردن فراریها باز میدارد؛ و هرکس آنچه نزد خداست میخواهد پس «آنچه نزد خداست برای نیکان بهتر است» (آل عمران/198)
و سپس همراه با سی نفر به لشکر دشمن حمله کرد.
من هم میخواستم با او بروم، اما نفسم مانع شد؛ و او و یارانش رفتند و جنگیدند و همگی به شهادت رسیدند و ما پا به فرار گذاشتیم❗️
📚الغارات، ج2، (ط- القديمة، ص323 ؛ ط- الحديثة، ص469)
📚 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص87
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🌷🌷میلاد باسعادت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام بر تمامی دلدادگان مسیر حق مبارک باد🌷🌷
922) 📖 وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعينَ لِلَّهِ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ 📖
💢ترجمه
و البته از اهل کتاب قطعا کسانی هستند که به خدا و آنچه به سوی شما نازل شده است و آنچه به خودشان نازل شده ایمان میآورند، در حالی که در پیشگاه خداوند خاشعند، با آیات خدا بهای اندکی را به دست نمیآورند؛ اینان نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت؛ همانا خداوند است شتابنده در حساب.
سوره آل عمران، (3) آیه 199
1398/1/21
4 شعبان1440
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🌷🌷میلاد سراسر نور و برکت زین العابدین، امام سجاد علیهالسلام بر اهل نماز و مناجات و تمامی دوستان و دوستداران ایشان مبارک باد🌷🌷
هدایت شده از یک آیه در روز
📜 شأن نزول 📜
درباره شأن نزول این آیه از جابر بن عبدالله انصاری و انس و ابنعباس و قتاده روایت شده که این آیه درباره نجاشی (پادشاه حبشه که به مسلمانانی که هجرت کردند پناه داد) نازل شده است؛ و قضیه این بود که هنگامی که وی از دنیا رحلت کرد جبرئیل خبرش را به پیامبر اکرم ص داد و پیامبر ص به اصحابش فرمود: بیرون روید و بر آن برادرتان که در سرزمینی دیگر از دنیا رفته نماز بخوانید!
گفتند: چه کسی؟
فرمود: نجاشی.
سپس به اتفاق به بقیع رفتند و از مدینه سرزمین حبشه در برابر دیدگاه پیامبر نمایان شد و تخت نجاشی را دید و بر او نماز خواند و برایش طلب استغفار کرد و به اصحابش فرمود: برای او طلب استغفار کنید.
منافقان گفتند: این را نگاه کنید که بر یک کافر حبشی نصرانی نماز میخواند، که نه او را دیده و نه به دین وی گرویده!
پس خداوند این آیه را نازل فرمود
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص: 144 ؛مناقب آل أبي طالب ع، ج1، ص107 ؛ فقه القرآن، ج1، ص163
این مساله که پیامبر ص از راه دور بر نجاشی نماز خواندند و خداوند در برابر دیدگانشان پرده برداشت که حبشه و جنازه نجاشی را مشاهده کردند وبر او نماز خواندند در روایاتی از اهل بیت ع (از جمله روایتی که در سند آن 10 امام ع، از امام حسن عسکری تا امیرالمومنین ع حضور دارند) نیز روایت شده است.
📚مثلا در الخصال، ج2، ص360
✅لازم به ذکر است که در مجمع البيان، ج2، ص917 علاوه بر این، شأن نزولهای دیگری هم برای این آیه مطرح شده، اما از ظاهر کلام ایشان برمیآید که آنها بیشتر از باب تطبیق مضمون آیه بر یک واقعه بوده تا شأن نزول آن.
@Yekaye
☀️1) روایت شده است که
وقتی رسول الله ص جعفر بن ابیطالب را همراه با عدهای به سوی نجاشی فرستاد، برایش چنین نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
از محمد ص رسول خدا به نجاشی، پادشاه حبشه؛
همانا من خدای مَلِک قدّوس را که سلامتیبخش و ایمنیدهنده است حمد میگویم و شهادت می دهم که حضرت عیسی بن مریم روح الله و کلمه خداست که او را بر حضرت مریمِ بتولِ پاک اقلا فرمود و وی به عیسی باردار شد؛ و همانا من تو را دعوت می کنم به خداوند واحدی که شریکی ندارد؛ پس اگر مرا پیروی کنی و به من ایمان آوری [سزاوار است] چرا که من فرستاده خدا هستم؛ و به نزد تو پسرعمویم جعفر را همراه با عدهای از مسلمانان فرستادم، و السلام علی من اتبع الهدی.
نجاشی در پاسخ چنین نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
به محمد ص رسول خدا ص از جانب نجاشی؛ سلام بر تو ای پیامبر خدا و رحمت الله و برکات او، که خدایی جز او نیست، همان که مرا به اسلام هدایت کرد.
اما بعد، نامهات ای رسول خدا به من رسید که در آن مطلبی از امر حضرت عیسی ذکر کرده بودی؛ به پروردگار آسمان و زمین سوگند که حضرت عیسی بن مریم به اندازه پوسته هسته خرمایی بیش از آنچه فرمودی نیست؛ او آن گونه بود که تو فرمودی؛ ما کسی را که نزدمان فرستادی شناختیم و پسر عمو و اصحابت نزد ما آمدند؛ و شهادت میدهم که تو رسول الله هستی و با تو بیعت کردم و با پسرعمویت بیعت کردم و به دست تو تسلیم خداوند رب العالمین شدم و [این نامه را] خدمت شما ای پیامبر خدا فرستادم و اگر بخواهی که خودم خدمت برسم چنین کنم ای رسول الله! که من شهادت میدهم که آنچه تو میگویی حق است و السلام علیک و رحمه الله و برکاته.
و واقدی هم روایت کرده،
رسول الله ص دو نامه به نجاشی نوشت که در یکی وی را به اسلام دعوت کرد و قرآن بر او خواند؛
او نامه رسول الله ص را گرفت و روی چشمش گذاشت و از تخت سلطنت پایین آمد و از باب تواضع بر روی زمین نشست سپس اسلام آورد و شهادت حق را بر زبان جاری کرد و گفت: اگر می توانستم خدمتش بروم میرفتم.
سپس نامهای درباره اجابت و تصدیق و اسلام آوردنش نوشت و به جعفر بن ابی طالب داد.
📚بحار الأنوار، ج20، ص392-393؛ تاریخ الطبری، ج2، ص294
@YekAaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده که یکبار نجاشی پادشاه حبشه کسی را سراغ جعفر بن ابی طالب و اصحابش فرستاد. وقتی بر او وارد شدند دیدند روی خاک نشسته و دو لباس مندرس بر تن دارد.
جعفر بن ابیطالب گفته است: وقتی او را در این حال دیدیم دلمان برایش سوخت؛
او هم وقتی که متوجه تغییر حالت و چهره ما شد گفت: حمد خدایی را که حضرت محمد ص را یاری کرد و چشمم را بدان روشن فرمود. آیا به شما بشارتی بدهم؟!
گفتم: بله! ای پادشاه!
گفت: الا یکی از جاسوسان من از سرزمین شما آمد و خبر داد: خداوند پیامبرش حضرت محمد ص را یاری داد و دشمنش را به هلاکت رساند و فلانی و فلانی و فلانی اسیر شدند و فلانی و فلانی و فلانی به قتل رسیدند و این دو لشکر در سرزمینی به نام بدر به همدیگر رسیدند؛ من آنجا تقریبا شاهد بودم و در حالی که برای سرورم که مردی از بنیضمره است، چوپانی می کردم.
جعفر گفت: ای پادشاه صالح؛ چرا چنین بر زمین نشستهای و چرا لباسهایی چنین پوسیده بر تن داری؟!
گفت: جعفر! ما در آنچه خداوند بر حضرت عیسی ع نازل کرده چنین یافتیم که حق خداوند بر بندگانش این است که هنگامی که به آنان نعمت جدیدی ارزانی میدارد، آنان نیز تواضعی ابراز دارند؛ چون خداوند بر من نعمت حضرت محمد ص را ارزانی داشت، من هم این تواضع را ابراز داشتم.
چون این مطلب به پیامبر ص رسید به اصحابش فرمود: همانا صدقه برای صاحبش کثرت میآورد پس صدقه دهید، خدا رحمتتان کند؛ و تو اضع صاحبش را رفعت میبخشد پس تواضع کنید تا خدا رفعتتان بخشد؛ و عفو بر عزت صاحبش میافزاید پس عفو کنید تا خداوند عزیزتان بدارد.
📚الأمالي (للمفيد)، ص238-239
@YekAaye