☀️۸) الف. از امام صادق ع از پدرشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
هر درخت خرمای در مرداب بروید جز نخل عجوه*، که همانا مذکرش از بهشت نازل شده است.
📚علل الشرائع، ج2، ص: 576؛ المحاسن، ج2، ص529
☀️ب. علاءبن رزین میگوید: امام صادق ع به من فرمود: علاء! آیا میدانی اولین درختی که روی زمین رویید چه بود؟
گفتم: خداوند و رسولش و فرزند رسولیش داناترند.
فرمود: [درخت خرمای] عجوه* بود. پس آنچه خالص باشد عجوه است و آنچه غیر از این باشد از شبیههای آن است.
📚الكافي، ج6، ص346؛ المحاسن، ج2، ص528
☀️د. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند: خداوند عز و جل [خرمای] عجوه* و عتیق را از آسمان فروفرستاد.
گفتم: عتیق چیست؟
فرمود: شتر ماده.
📚الكافي، ج6، ص346
☀️ه. از امام رضا ع روایت شده است:
درخت خرمایی که حضرت مریم از آن خورد عجوه* بود و در [منطقه] کانون نازل شد؛ و همراه با آدم عتیق و عجوه* نازل شد و از آن بود که انواع درختهای خرما پراکنده شدند.
📚الكافي، ج6، ص347؛ المحاسن، ج2، ص529
☀️ز. از امام صادق ع روایت شده است:
توصیه میکنم که با درخت خرما بخوبی رفتار کنید، که به نحوی عمه شماست! زیرا از گِل آدم آفریده شد؛ آیا نمیبینید که هیچ درختی مانند او نیاز به بارور شدن ندارد.
📚المحاسن، ج2، ص528
✳️* پینوشت:
«عجوة» نوع خاصی از خرمای بیضیشکل کاملا سیاهرنگ است که امروزه به طور گسترده در مدینه میروید.
@yekaye
☀️۹) الف. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
همانا خداوند عز و جل وقتی که آدم هبوط کرد به او دستور دارد که به کشت و زرع مشغول شود و نهالهایی از نهالهای بهشتی برایش فرستاد، پس به وی درخت خرما و انگور و زیتون و انار داد تا آنها را بکارد تا برای بازماندگان و فرزندانش باشد؛ پس وی از میوههای آنها خورد ... .
📚الكافي، ج6، ص393
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که:
آنچه که حضرت نوح در کشتی از درخت خرما برداشت خرمای عجوه و عذق بود.
📚المحاسن، ج2، ص529
✳️* پینوشت:
کلمه عجوه ذیل حدیث قبل توضیح داده شد.
کلمه «عذق» به معنای «ساقه» است و ممکن است اشاره باشد به نوعی خاص از خرما ویا اشاره به خوشههای انبوه خرما که گویی همه از یک ساقه آویختهاند.
@yekaye
☀️۱۰) حبیب سجستانی از امام باقر ع تفسیر آیات «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى؛ فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى؛ ...» (نجم/8-۹) را سوال میکند.
حضرت توضیحاتی میدهند تا بدینجا میرسند که میفرمایند:
و همانا انبوهی درخت سدره به گستره مسیری است که بر اساس زمان دنیوی پیمودنش صد سال طول میکشد؛ و همانا یک برگ آن اهل دنیا را میپوشاند؛ و همانا خداوند متعال را فرشتگانی است که آنان را موکل گیاهان زمین اعم از درختان و درخت خرما قرار داده است؛ پس هیچ درختی و درخت خرمایی نیست مگر اینکه همراهش فرشتهای از جانب خداوند متعال هست که آن را و آنچه را در آن است حفظ میکند و اگر نبود که همراهش کسی هست که مانع آسیب دیدنش میشود ... .
📚علل الشرائع، ج1، ص278؛ من لا يحضره الفقيه، ج1، ص32
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا»
در ادامه بیان روییدنیهایی که بر اثر بارش باران و شکافتن زمین میرویند و بعد از اشاره به مطلق دانهها، درخت انگور و سبزیجات، به درختهای زیتون و خرما اشاره کرد. این در حالی است که در آیات بعد به باغهای انبوه و مطلق میوهها اشاره میکند و میدانیم که زیتون و خرما هم میتواند در باغهای انبوه باشند و هم میوه بر آنها صدق میکند.
تنها نکتهای که در کتب تفسیری در خصوص چرایی اشاره به این دو ذکر شده صرفا اشاره به خواص و فواید متعددی است که بر این دو گیاه مترتب است.
اما آیا این توضیح قانعکننده است؟ ما میدانیم که میوههای دارای خواص متعدد منحصر در این دو نیست، به علاوه که در برخی سورههای دیگر از میوههای دیگری در کنار اینها یاد شده است.
برای اینکه بفهمیم چرا این دو -و اگر به آیه قبل توجه کنیم که عنب هم مطرح شده، چرا این سه- را به طور خاص ذکر کرد، شاید بد نباشد به کاربردهای اینها در کنار سایر میوههای درخت در قرآن کریم اشاره شود:
📝درختان میوهدار در قرآن کریم
صرف نظر از کلمه «فاکهة» که دلالت بر مطلق میوه دارد و ۱۴ بار در قرآن کریم به کار رفته،
در میان درختان میوه
▪️ پرتکرارترین مورد، کلمه نخل است که ۲۰ بار در قرآن کریم به کار رفته است:
1.أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (بقره/266)
2.و هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (انعام/99)
3.وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُكُلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (انعام/141)
4.وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (رعد/4)
5.يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (نحل/11)
6.وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (نحل/67)
7.أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجيراً (اسراء/91)
8.وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً (کهف/32)
9.فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا (مریم/23)
10.وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا (مریم/25)
11.قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبيرُكُمُ الَّذي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ في جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى (طه/71)
12.فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (مومنون/19)
13.وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضيمٌ (شعراء/148)
14.وَ جَعَلْنا فيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فيها مِنَ الْعُيُونِ (یس/34)
15.وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضيدٌ (ق/10)
16.تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ (قمر/20)
17.فيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ (رحمن/11)
18.فيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ (رحمن/68)
19.سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فيها صَرْعى كَأنهمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ (حاقه/7)
20.وَ عِنَباً وَ قَضْباً؛ وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً (عبس/28-29)
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه بحث از درختان میوهدار در قرآن کریم
چنانکه مشاهده میشود در این ۲۰ آیه،۵ مورد کاملا ناظر به یک قضیه شخصیه است (دو مورد در داستان حضرت مریم؛ یک مورد در خصوص ساحران که تهدید میشوند که بر درخت نخل به صلیب کشیده شوند؛ و دو مورد هم در خصوص قوم عاد که تعبیر شده که مانند درختان نخل برکنده شده از زمین، تار و مار شدند). واضح است در این موارد اینکه در کنار میوه دیگری ذکر شوند موضوعیتی ندارد، اما در بقیه موارد ذکر آن در میان میوهها یک نوع اهتمام ویژه به آن را میرساند.
درخت میوه بعدی درخت انگور است؛ کلمه عنب جمعا ۱۱ بار آمده که ۱۰ مورد در بالا ذکر شد و تنها ۱بار در کنارش نامی از هیچ میوه خاص دیگری نیست:
21.حَدائِقَ وَ أَعْناباً (نبأ/32)
▪️درخت بعدی درخت زیتون است؛ کلمه «زیتون» ۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ ۴ موردش در بالا در کنار نخل و عنب یاد شد؛ ۱ موردش صرفا در مقام تمثیل به درخت مبارک زیتون اشاره شده:
22.اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (نور/35)
و ۱ مورد در کنار انجیر آمده که ظاهرا زیتون خاص (همان درختی که در طور سینین بود و خداوند از آن با موسی سخن گفت) مد نظر است:
23.وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ؛ وَ طُورِ سينينَ (تین/1-2)
البته ۲ مورد هم هست که کلمه زیتون نیامده است اما از درختی در طور سینا سخن به میان آمده که به احتمال زیاد و بویژه به قرینه آیات ابتدایی سوره تین (وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سينينَ) احتمال زیاد میرود که مقصود درخت زیتون باشد:
24.وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلينَ (مومنون/20)
25.فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ (قصص/30)
که اگر این دو را هم اشاره به درخت زیتون بدانیم جمعا ۸ بار از این درخت یاد شده است.
▪️میوه بعدی که در کنار اینها مطرح شده است «رمّان» (انار) است که جمعا ۳ بار در قرآن کریم آمده است که هربار نخل در کنارش بوده است و در بالا ذکر شد: یکبار فقط در کنار نخل (رحمن/68)؛ ۱بار در کنار نخل و زیتون، (انعام/۱۴۱)؛ و ۱ بار در کنار نخل و زیتون و انگور (انعام/۹۹).
▪️از میوههای درختی دیگری که در قرآن یاد شده است میتوان به انجیر (وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ؛ تین/1) اشاره کرد
▪️و موز:
26.وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ (واقعه/29)
که در قرآن کریم تنها همین یکبار از این دو میوه یاد شده است.
✅پس به طور خلاصه،
▪️کلمه نخل ۲۰ بار آمده که ۸ بار در کنارش میوه دیگری ذکر نشده است؛
▪️کلمه عنب ۱۱ بار آمده که تنها ۱ بار در کنارش میوه دیگری ذکر نشده است و ۱۰ بار دیگرش نخل کنارش بوده است؛
▪️کلمه زیتون ۶ بار صریح یاد شده است که تنها ۱ بار بتنهایی و ۱ بار فقط در کنار انجیر یاد شده است و هر ۴ بار دیگر نخل و عنب در کنارش ذکر شده است.
▪️کلمه رمان ۳ بار آمده است که هربار نخل در کنارش ذکر شده است.
▪️کلمه تین ۱ بار آمده که زیتون در کنارش ذکر شده است.
▪️کلمه طلح ۱ بار آمده که در کنارش میوه دیگری ذکر نشده است.
بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت در میان درختان مختلف، درخت خرما بیش از هر درخت دیگری مورد توجه بوده است (به ویژه اگر توجه شود که در میان این چند درخت، فقط درخت خرماست که اسم درختش غیر از اسم میوهاش (رطب؛ تمر) است؛ لذا احتمال دارد در خصوص سایر موارد، خود میوه مورد نظر آیه بوده باشد نه درخت آن). بعد از آن انگور و بعد از آن زیتون؛ و در اینجا آوردن این سه، آوردن سه درخت میوهای است که بیشترین کاربرد را در قرآن داشته اند؛ و البته در قرآن بعد از این سه، از انار و بعد از آن، از موز و انجیر هم یاد شده است که در اینجا بدانها اشارهای نشد.
🤔البته در خصوص میوه به معنای عام (خوردنیهای گیاهی) که شامل حبوبات و سبزیجات و ... شود فهرست بلندبالایی میتوان ذکر کرد مانند: بقل (سبزی)، قثّاء (خیار)، فوم (سیر)، عدس، بَصَل (پیاز)، خردل، ریحان، و ...؛ که در این میان یقطین (کدو) هم با اینکه تنه ندارد و در عرف امروزه در کنار خیار و هویج و ... در زمره سبزیجات حساب میشود در تعابیر قرآنی برایش از کلمه «شجرة» استفاده شده است: «وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطينٍ» (صافات/146).
@yekaye
#عبس_29
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اگر کسی از باغهایی عبور کرد اشکالی ندارد که از میوه آنها بخورد ولی از آن چیزی با خودش نبرد.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص180
قَالَ الصَّادِقُ ع:
مَنْ مَرَّ بِبَسَاتِينَ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَأْكُلَ مِنْ ثِمَارِهَا وَ لَا يَحْمِلْ مَعَهُ مِنْهَا شَيْئاً
☀️ب. از امام صادق ع سوال میشود درباره شخصی که از کنار درختان خرما و سنبلهها و میوهها عبور میکند، آیا برایش جایز است که بدون اجازه گرفتن از صاحب آنها، چه در حال ضرورت و چه در حال غیرضرورت- از آنها بخورد؟
فرمودند: اشکالی ندارد.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص93
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالنَّخْلِ وَ السُّنْبُلِ وَ الثَّمَرِ فَيَجُوزُ لَهُ أَنْ يَأْكُلَ مِنْهَا مِنْ غَيْرِ إِذْنِ صَاحِبِهَا مِنْ ضَرُورَةٍ أَوْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ؟
قَالَ: لَا بَأْسَ.
☀️ج. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اشکالی ندارد که انسانی که از کنار درختان میوه عبور میکند از آنها بخورد فقط نباید آنها را خراب کند؛ و رسول الله ص از اینکه در [پیرامون درختان] محل عبور مردم دیوار کشیده شود نهی کرد به خاطر اینکه افراد اجازه عبور داشته باشند و هرگاه به ایشان خبر میرسید که درخت خرمایی رسیده است و دورش دیوار کشیدهاند دستور میداد دیوار را به خاطر عبورکنندگان از آن مسیر خراب کنند.
📚الكافي، ج3، ص569
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا بَأْسَ بِالرَّجُلِ يَمُرُّ عَلَى الثَّمَرَةِ وَ يَأْكُلُ مِنْهَا وَ لَا يُفْسِدُ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تُبْنَى الْحِيطَانُ بِالْمَدِينَةِ لِمَكَانِ الْمَارَّةِ قَالَ وَ كَانَ إِذَا بَلَغَ نَخْلَةٌ أَمَرَ بِالْحِيطَانِ فَخُرِقَتْ لِمَكَانِ الْمَارَّةِ.
☀️د. از محمد بن عثمان عمری (یکی از نواب اربعه) پاسخی از جانب امام زمان ع به برخی از سوالات رسیده است. در فرازی از آن متن آمده است:
و اما در مورد سوالی که پرسیده بودید درباره میوههایی از اوالتان که عبورکنندگان که از کنار درختان شما میگذرند از آن تناول کرده و میخورند آیا این کار برایشان حلال است؟
بله، خوردنش برایشان حلال است اما بردنش برایشان حرام است.
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج2، ص480
وَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيِّ قَالَ: كَانَ فِيمَا وَرَدَ عَلَيَّ مِنَ الشَّيْخِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فِي جَوَابِ مَسَائِلَ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ: ...
وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنَ الثِّمَارِ مِنْ أَمْوَالِنَا يَمُرُّ بِهِ الْمَارُّ فَيَتَنَاوَلُ مِنْهُ وَ يَأْكُلُ هَلْ يَحِلُّ لَهُ ذَلِكَ؟
فَإِنَّهُ يَحِلُّ لَهُ أَكْلُهُ وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِ حَمْلُهُ.
@yekaye
☀️۲) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
همانا کمترین و سادهترین جایگاه بهشتیان جایگاه کسی است که وارد بهشت میشود و برای او سه باغ قرار می دهند. وقتی وارد پایینترین آنها میشود، همسران و خدمتکاران و رودها و میوههایش را از آنچه خداوند خواسته و مایه روشنی چشم او و خوشحالی دلش است میبیند.
پس چون شکر و حمد خدا را به جای آورد به او گفته شود: سرت را بلند کن و باغ دوم را ببین که در آن چیزهایی است که در این نیست.
پس میگوید: خدایا این را به من بده.
پس خداوند متعال فرماید اگر این را به تو بدهم غیر از این را از من خواهی خواست!
او میگوید: پروردگارا! همین! همین!
پس چون داخل آن شود شکر و حمد خدا را بجا آورد. سپس خطاب آید درب بهشت را برایش بگشایید و به او گفته شود سرت را بلند کن؛ که در آن لحظه بابی از جاودانگی برایش گشوده شده و چندین برابر آنچه را در قبلیها بود ببیند؛ پس در حالی که شادیاش چندین برابر شده بگوید: پروردگارا! حمد بیپایان سزاوار توست که بر من با وارد کردنم در بهشت منت گذاشتی و مرا از آتش جهنم نجات دادی. ...
📚تفسير القمي، ج2، ص: 82
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🏴 سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد🏴
☀️۳) روایتی است که در کتب شیعه با تفصیل و در کتب اهل سنت هم به اختصار آمده است که در اینجا ما مطلب را با تاکید بر منابع اهل سنت تقدیم میکنیم:
☀️الف. احمد بن حنبل و ابن ابی شیبه با سندهای خود از حضرت علی ع روایت کردهاند:
یکبار من همراه پیامبر ص در یکی از کوچههای مدینه قدم میزدم و به باغی رسیدم.
به پیامبر ص عرض کردم: یا رسول الله! این باغ چه خوب است!
پیامبر ص فرمود: بله چه خوب است و برای تو در بهشت از این نیکوتر هست!
سپس به باغ دیگری رسیدند و گفتم: یا رسول الله! این باغ چه خوبتر از قبلی است!
پیامبر ص فرمود: بله چه خوب است و برای تو در بهشت از این نیکوتر هست!
و تا هفت باغ گذر کردیم و هر بار من گفتم این چقدر خوبتر است و ایشان فرمود برایت در بهشت بهترین از این هست.
📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص651؛
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص72
☀️ب. طبرانی با سند خود همین گفتگوی حضرت علی ع و پیامبر ص را از قول ابن عباس، و ذهبی نیز همین را با سه سند متفاوت روایت کرده است؛ و هردو در آخرش این را اضافه کردهاند:
سپس پیامبر با دست به سر و محاسنش اشاره کرد و گریست تا حدی که صدای گریهاش بلند شد.
از ایشان سوال شد: چه چیزی شما را به گریه درآورد؟
فرمودند: کینههایی در سینههای برخی افراد که تا زمانی که جای مرا خالی ببینند جرات نمایاندنش را ندارند!
📚المعجم الكبير (للطبراني)، ج11، ص73
📚ميزان الاعتدال، ج4، ص480
📚تاريخ دمشق (لابن عساكر)، ج42، ص322 و 324
☀️ج. بزار و بغوی و ابییعلی با سند متصل این واقعه را از ابوعثمان نهدی روایت کردهاند و در پایان این سخن پیامبر ص این را هم نقل کردهاند که قبلیها نیاوردهاند:
علی ع وقتی سخن پیامبر را شنید گفت: آیا [آن موقع] در سلامت از دینم هستم؟
فرمود: بله. در سلامت از دینت.
📚مسند البزار، ج2، ص293
📚معجم الصحابة (للبغوي) ج4، ص365
📚مسند أبي يعلى، ج1، ص426
📚تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42، ص322 -۳۲۳
☀️د. این عساکر همین واقعه را با سند متصل از انس بن مالک روایت کرده است فقط این اضافه را نسبت به نقلهای قبلی دارد که بعد از اینکه پیامبر ص میفرماید: کینههایی در سینههای اقوامی که تا من از دنیا نروم برایت آشکار نکنند، آمده است که:
حضرت علی ع گفت: یا رسول الله! من آن موقع چه میکنم؟
فرمود: صبر میکنی.
عرض کرد: اگر نتوانستم چطور؟
فرمود: آنگاه با زیبایی مواجه میشوی [کنایه از اینکه به شهادت میرسی].
علی ع عرض کرد: آیا آن موقع دینم سالم مانده است؟
فرمود: دینت سالم خواهد بود.
📚تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42، ص324
☀️ه. ابن ابی الحدید نیز که همین واقعه از انس بن مالک روایت کرده است
فقط سخن امیرالمومنین ع را به جای «فما أصنع يا رسول الله؟/ من آن موقع چه میکنم؟»
به صورت «يا رسول الله! أ فلا أضع سيفي على عاتقي فأبيد خضراءهم؟/ یا رسول الله! آيا شمشیر بر دوش بردارم و خرمیشان را بر باد دهم؟» روایت کرده؛
و عبارت «قال فإن لم أستطع؟ قال: تلقى جميلا/ عرض کرد: اگر نتوانستم چطور؟ فرمود: آنگاه با زیبایی مواجه میشوی [کنایه از اینکه به شهادت میرسی].» را
به صورت :قال فإن صبرت؟ قال تلاقي جهدا/ عرض کرد: اگر صبر کنم؟ فرمود: آنگاه با جهد [= تلاش] مواجه میشوی.»
نقل کرده است که احتمالا این فراز دوم اشتباه تایپی رخ داده است.
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج4، ص107
📚عالم شیعی ابن شهر آشوب همین روایت را با همه این فرازها با سندهای متعدد از کتب قدیمی اهل سنت در مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (ج2، ص121) روایت کرده است.
@yekaye
👈ادامه مطلب 👉
👇سند و متن احادیث فوق👇
ادامه احادیث مربوط به بند ۳
☀️و. این واقعه در منابع شیعه هم روایت شده است و در ادامه این گفتگو و بعد از اینکه پیامبر ص فرمود «در سلامت از دینت خواهی بود» چنین آمده است:
عرض کرد: یا رسول الله! اگر دینم سالم بماند این امر مرا ناراحت نمیکند.
رسول الله ص فرمود: به همین جهت است که خداوند تو را تالیای* برای محمد ص قرار داد، و دعوتکنندهای به سوی رضوان و مغفرت خویش، و علامتی بر فرزندان رشد و گمراهی به واسطه محبت و بغضی که [به ترتیب]نسبت به دو دارند، و بردارنده پرچم محمد ص در روز قیامت، و رهبری برای پیامبران و رسولان و صابران زیر پرچم من به سوی بهشتهای سراسر نعمت. ای علی! همانا اصحاب موسی ع بعد از او گوسالهای را برگرفتند و با خلیفه او مخالفت کردند و بعد از من هم امتم گوسالهای را برمیگیرند و سپس گوسالهای را و سپس گوسالهای را و با تو مخالفت میکنند؛ در حالی که تو خلیفه بر آنها هستی؛ ولی اینان شبیه آنان میشوند در برگرفتن گوساله. هان! هرکس با تو موافقت کرد و از تو اطاعت کرد همراه با ما در آن [مقام] رفیق اعلی است و کسی که بعد از من آن گوساله را برگیرد و با تو مخالفت کند و توبه نکند پس همراه با کسانی خواهد بود که زمان موسی ع آن گوساله را برگرفتند و توبه نکردند و آنان در جهنم جاودانه و جاودانند.
✳️* پی نوشت:
تالی = کسی که دقیقا جا پای شخص دیگری میگذارد.
📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص408
این واقعه همچنین در
📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، (ج2، ص255 ) و
📚المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، (ص340 ) و
📚التشريف بالمنن في التعريف بالفتن (ص232-233 ) و
📚الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، (ج2، ص427 ) و
📚كشف الغمة في معرفة الأئه (ج1، ص98 ) و
📚كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، (ص460 ) و
📚نهج الحق و كشف الصدق، (ص330 )
آمده است که بسیاری از اینها از منابع قدیمی اهل سنت مانند کتاب
📚 المناقب ابن مردویه
واقعه را نقل کردهاند و با طول و تفصیل بیشتری در
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، (ج2، ص569-570، حدیث۲)
هم آمده است.
@yekaye
☀️۴) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
بشارت و بشارت و بشارت. همانا مَثَل امت من مَثَل بارانی است که معلوم نیست اولش بهتر است یا آخرش. همانا مَثَل امت من مَثَل باغی است که یک سال فوجی را روزی دهد و سپس یک سال فوجی دیگر را که چهبسا آن فوج آخری گستره و عمقی بیشتر و فروعات و ثمرهای فراوانتر داشته باشد؛ و چگونه هلاک شود امتی که من اولش هستم و دوازده نفر از خوبان و خردمندان بعد من و حضرت مسیح عیسی بن مریم ع در آخرش است؛ ولیکن بین اینها کسانیاند زاییده هرج و مرج که از من نیستند و من هم از آنان نیستم.
📚الخصال، ج2، ص476؛
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص52؛
📚كفاية الأثر، ص231 ؛
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص269
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «وَ حَدائِقَ غُلْباً»
در نکات ادبی توضیح داده شد که ماده «غلب» برای یک نوع غلبه و تفوق به کار میرود و کلمه «غُلْب» (که جمع أغلب است) به معنای گردنکلفتی است؛ و در خصوص درختان آن را به معنای شداد و غلاظ و تنومند بودن دانستهاند (ابن عباس و عکرمه و سدی، به نقل الدر المنثور، ج6، ص316 ) چنانکه به درخت تنومند و محکم «شجرة غلباء» گفته میشود (مجمع البيان، ج10، ص667 )؛
اما درباره اینکه مقصود از آن در این آیه چیست، نظرات مختلفی بیان شده است که میتوان آنها را در دو دسته کلی قرار داد:
🌴الف. معانیای که ناظر به درختان دنیوی باشد؛ که با توجه به اینکه کلمه «غلب» وصف تکتک درختان باشد یا وصف کل باغ، خود این قول مشتمل بر دو دسته میشود:
🌿الف.۱. وصف تک تک درختان باشد؛ که در این صورت مقصود از «حدائق غلبا» باغهایی است که مشتمل بر درختان بزرگ و تنومند (مجمع البيان، ج10، ص668 ؛ الميزان، ج20، ص209 ) ویا بزرگ و بلند (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج6، ص316 و مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج31، ص60) باشد؛ که برخی هم در همین فضا مقصود را درختان نخل تنومند ویا پربار و ارزشمند دانستهاند (معاني القرآن (فراء)، ج3، ص238 ؛ حسن و عبد بن حمید، به نقل الدر المنثور، ج6، ص316 ؛ قتاده و ابنزید، به نقل البحر المحيط، ج10، ص410 ).
🌿الف.۲. وصف کل باغ باشد که اشاره باشد به انبوه و تودرتو بودن باغ (مجاهد و مقاتل، به نقل مفاتيح الغيب، ج31، ص60 ).
🌴ب. معانیای که ناظر به آخرت یا ملکوت باشد:
🌿ب.۱. مقصود درختانی در بهشت است که سایهگسترند ولی بار ندارند (ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج6، ص316 )
🌿ب.۲. چهبسا این باغها اشاره به مقامات روحانی و ملکوتی است و مقصود از «أغلب» و «غُلْب» در اینجا آن حالت تفوق و قوت و قدرتی است که این مقام بر سایر مقامات دارد (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج7، ص303 ).
🌿ب.۳. میتواند معانی استعاری دیگری هم داشته باشند همانند تعابیر باغ و درختی که در مناجات دوازدهم از مناجات خمس عشرة امام سجاد ع (مُنَاجَاةُ الْعَارِفِين) به کار رفته است: «إِلَهِي فَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِينَ تَرَسَّخَتْ أَشْجَارُ الشَّوْقِ إِلَيْكَ فِي حَدَائِقِ صُدُورِهِمْ، وَ أَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجَامِعِ قُلُوبِهِم: خدایا مرا از کسانی قرار داده که درختان شوق به تو در باغهای سینههایشان ریشه دوانیده است و سوز و گداز محبت تو محل تجمع قلوبشان را فراگرفته است» (زاد المعاد، ص415).
@yekaye
#عبس_30
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹۱) الف. روايت شده که از ابو بكر معنى آيه شريفه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را پرسيدند. او معنى كلمه «أبّ» را نمیدانست و گفت: كدام آسمان بر من سايه گستراند، يا كدام زمين مرا بر خود گيرد، يا چه بكنم اگر در كتاب خداى تعالى چيزى را بگويم كه آن را ندانم، اما «فاكهة» را ميدانیم كه چيست و اما «أب» پس خدا به آن داناتر است.
☀️اين سخنان به گوش امير المؤمنين عليه السّلام رسيد فرمود: سبحان اللَّه! آيا نمیدانست كه «أب» همان مرتع و چراگاه است، و اين گفتار خداوند متعال كه فرموده: «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» براى برشمردن نعمتهاى او بر بندگان است، كه چگونه غذای آنها را مهیا کرده و براى ايشان و براى چهار پايانشان چه آفريده كه موجب زندگى خودشان و قوام یافتن بدنشان است.
📚الإرشاد، ج1، ص200؛
📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج2، ص358 ؛
📚كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، ص69
وَ رَوَوْا أَنَّ أَبَا بَكْرٍ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» فَلَمْ يَعْرِفْ مَعْنَى الْأَبِّ فِي الْقُرْآنِ وَ قَالَ أَيُّ سَمَاءٍ تُظِلُّنِي وَ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّنِي أَمْ كَيْفَ أَصْنَعُ إِنْ قُلْتُ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى بِمَا لَا أَعْلَمُ؟ أَمَّا الْفَاكِهَةُ فَنَعْرِفُهَا وَ أَمَّا الأَبُّ فَاللَّهُ أَعْلَمُ بِهِ.
☀️فبَلَغَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع مَقَالُهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ ع: يَا سُبْحَانَ اللَّهِ! أَ مَا عَلِمَ أَنَّ الْأَبَّ هُوَ الْكَلَاءُ وَ الْمَرْعَى؟! وَ إِنَّ قَوْلَهُ عَزَّ اسْمُهُ «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» اعْتِدَادٌ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِإِنْعَامِهِ عَلَى خَلْقِهِ فِيمَا غَذَّاهُمْ بِهِ وَ خَلَقَهُ لَهُمْ وَ لِأَنْعَامِهِمْ مِمَّا تَحْيَا بِهِ أَنْفُسُهُمْ وَ تَقُومُ بِهِ أَجْسَادُهُم
📚سخن ابوبکر در بسیاری از منابع اهل سنت آمده است مانند مصنف ابن أبي شيبة (ج6، ص136 )، الكشف والبيان عن تفسير القرآن (ثعلبی) (ج10، ص134 )؛ تفسير القرطبي (ج19، ص223 )
✅و جالب اینجاست که در بسیاری از کتب تفسیری اهل سنت بلافاصله بعد از این واقعه، شبیه همین را در مورد عمر روایت کردهاند (از جمله همین دو تفسیر فوق، یعنی تفسیر الثعلبی، ج10، ص134 و تفسير القرطبي، ج19، ص223 )
🤔و البته در این نقلها معلوم میشود که ابوبکر فقط ابراز ندانستن کرد اما عمر وقتی میفهمید برخی صحابه بر این مطلب اطلاع دارند و برای مردم پاسخ میدهند دست به تازیانه میبرد!
از باب نمونه برخی از نقلهای خود اهل سنت که سیوطی ذیل همین آیه گردآوری کرده است تقدیم میشود:
🔹ب. از ابو بكر معنى آيه شريفه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را پرسيدند. گفت: كدام آسمان بر من سايه گستراند، يا كدام زمين مرا بر خود گيرد، اگر در كتاب خداى تعالى چيزى را بگويم كه آن را ندانم.
🔹ج. به طرق متعدد از انس روایت شده که عمر بر منبر آیات «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً» را تا عبارت «وَ أَبًّا» قرائت کرد. سپس گفت: همه اینها را میدانیم که چیست، اما «أبّ» چیست؟! سپس عصایی را که در دستش بود پرتاب کرد و گفت: به جانم سوگند این تکلف است! چه اشکالی دارد که ندانیم «أبّ» چیست؟ آنچه را هدایتش از کتاب آشکار است پیروی کنید و بدان عمل کنید و آنچه را نمیدانید به پروردگارش واگذار نمایید.
🔹د. عبدالرحمن بن یزید میگوید:شخصی از عمر درباره سخن خداوند «وَ أَبًّا» سوال کرد. [عمر پاسخی نداشت] وقتی دید که اصحاب دارند پاسخ وی را میدهند با تازیانه به سراغشان رفت.
🔹ه. به طریقی دیگر از انس روایت شده که عمر آیه «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا» را قرائت کرد و گفت: میوه را که میدانیم چیست؛ اما «أبّ» چیست؟! سپس گفت: ما از تکلف نهی شدهایم.
🔹و. از ابووائل روایت شده است که از عمر درباره اسن سخن خداوند «وَ أَبًّا» سوال شد. گفت: ما به این مکلف نشدهایم؛ یا: ما به این دستور داده نشدهایم.
📚الدر المنثور، ج6، ص317
🔹ب. أخرج أبو عبيد في فضائله و عبد بن حميد عن ابراهيم التيمي قال: سئل أبو بكر الصديق رضى الله عنه عن قوله وَ أَبًّا فقال أى سماء تظلني و أى أرض تقلني إذا قلت في كتاب الله ما لا أعلم.
🔹ج. أخرج سعيد بن منصور و ابن جرير و ابن سعد و عبد حميد و ابن المنذر و ابن مردويه و البيهقي في شعب الايمان و الخطيب و الحاكم و صححه عن أنس: أن عمر قرأ على المنبر «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً» إلى قوله «وَ أَبًّا». قال: كل هذا قد عرفناه فما الأب؟! ثم رفض عصا كانت في يده، فقال: هذا لعمر الله هو التكلف. فما عليك ان لا ندري ما الأب؟ اتبعوا ما بين لكم هداه من الكتاب، فاعملوا به، و ما لم تعرفوه، فكلوه إلى ربه.
🔹د. أخرج عبد بن حميد عن عبد الرحمن بن يزيد: أن رجلا سأل عمر عن قوله «وَ أَبًّا». فلما رآهم يقولون، أقبل عليهم بالدرة.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
میوه، صد و بیست رنگ (گونه) است، که سروری آنها انار است.
📚الكافي، ج6، ص352؛
📚المحاسن، ج2، ص539
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْفَاكِهَةُ مِائَةٌ وَ عِشْرُونَ لَوْناً سَيِّدُهَا الرُّمَّانُ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که خداوند عز و جل حضرت آدم را از بهشت هبوط داد همراهش صد و بیست شاخه (نهال) از آن [= میوه های بهشتی] فرستاد؛ چهل تا از آنها درون و بیرونش خورده میشود؛ چهل تا درونش خورده میشود وبیرونش را دور میاندازند و چهل تا بیرونش خورده میشود و داخلش را دور می اندازند و جوالهایی که در آن است بذر هر چیزی است.
📚الخصال، ج2، ص601
حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَمَّا أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ ع مِنَ الْجَنَّةِ أَهْبَطَ مَعَهُ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ قَضِيبٍ مِنْهَا أَرْبَعُونَ مَا يُؤْكَلُ دَاخِلُهَا وَ خَارِجُهَا وَ أَرْبَعُونَ مِنْهَا مَا يُؤْكَلُ دَاخِلُهَا وَ يُرْمَى بِخَارِجِهَا وَ أَرْبَعُونَ مِنْهَا مَا يُؤْكَلُ خَارِجُهَا وَ يُرْمَى بِدَاخِلِهَا وَ غِرَارَةٌ فِيهَا بَزْرُ كُلِّ شَيْءٍ.
🔹حدیث فوق از احادیثی است که قبلا در جلسه ۹۸۷ گذشت.
درباره میوههایی که اصل آنها بهشتی بوده است به جلسه ۹۸۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-20/ (بویژه حدیث۲) مراجعه کنید.
@yekaye
☀️۳) از امام صادق ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
رسول الله ص این گونه بودند که وقتی میوه تازهای میدیدند آن را میبوسیدند و بر چشمان و بر دهان خود میگذاشتنند و میفرمودند:
خدایا همان طور که اول این را در عافیت به ما نشان دادی، پایانش را هم در عافیت به ما نشان بدهد.
📚الأمالي( للصدوق)، ص265
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2️⃣ «وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا»
کلمه «أَبًّا» از کلمات خاص و کمکاربرد قرآنی است که چنانکه بیان شد به معنای چراگاه است و معانی دیگری هم برایش گفتهاند.
چنانکه در حدیث ۱ اشاره شد از وقایعی که در کتب اهل سنت با سندهای گوناگون آمده است و در بسیاری از کتب تفسیری اهل سنت ذیل همین آیه آمده است این واقعه است که دو خلیفه اول، زمانی که بر مصدر امور بودند، در خصوص معنای این کلمه اظهار بیاطلاعی میکنند و دیدیم عمر حتی با تازیانه مانع میشد از اینکه کس دیگری هم بخواهد پاسخ سوال مردم در خصوص این آیه را بدهد!
بسیاری از اهل سنت هم این را جزء محاسن آن دو میشمرند چنانکه در مقدمه بسیاری از کتابهای تفسیری اهل سنت، وقتی در مقام ضرورت پرهیز از تفسیر به رأی سخن گفته میشود به این جملات ابوبکر و عمر اشاره میکنند
(مثلا ر.ک: تفسير القرطبي، ج1، ص34 ؛ بحر العلوم (تفسير السمرقندي) ج1، ص12 ؛ تفسير الراغب الأصفهاني، ج1، ص37 ؛ تفسير البغوي، ج1، ص17 ؛ تفسير الخازن (لباب التأويل في معاني التنزيل) ج1، ص6 ؛ تفسير ابن كثير، ج1، ص11 ؛ تفسير القاسمي (محاسن التأويل) ج1، ص54 و ۹۹ ).
این نکته که وقتی آنان معنای این کلمه را ندانستند از خودشان معنایی برای این کلمه نساختند جای قدردانی دارد، اما مساله این است که چرا افراد را به کسانی که این معنا را میدانند ارجاع ندادند؟ و چرا عمر اگر کس دیگری میخواست آنچه اینها نمیدانند را به مردم بگوید با تازیانه سراغش میرفت؟
مساله زمانی جالبتر میشود که به یاد آوریم که عمر همان کسی است که وقتی پیامبر اکرم در بستر بیماری افتادند و در شرف رحلت بودند با گفتن جمله «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ: کتاب خدا برای ما کفایت میکند» مانع وصیت رسول الله شد که میخواست مسیر بعد از خویش را چنان معلوم کند که کسی به گمراهی نیفتد
(قبلا در بحث از آیه اول سوره حجرات در جلسه ۱۰۶۶ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/ ذیل عنوان «مصداق فاجعهآمیز صدا بلند کردن بر سر پیامبر در تاریخ» سندهای متعدد وقوع این سخن توسط عمر ارائه شد در زمانی که رسول الله ص قصد داشت مطلبی بنویسید که مردم بعد از وی گمراه نشوند؛ و نشان دادیم این واقعه در معتبرترین کتابهای اهل سنت مثل صحیح بخاری و مسلم آمده و اصلا قابل انکار نیست).
شک نداریم که پرهیز از سخن گفتن بدون علم، بویژه در خصوص کتاب خدا، کار قابل تقدیری است، اما سوال ما این است که چگونه عمر بین «کتاب خدا کافی است» و «بیاطلاعی حتی در حد برخی معانی ظاهری کلمات این کتاب» جمع میکرد و کسی که خودش میداند خودش و دیگران علم کافی به کتاب خدا ندارند (وقتی دیگران که اظهارنظر میکنند را تازیانه میزند در خوش بینانهترین حالت که برخی علمای اهل سنت توضیح دادهاند مقصودش این است که شما هم بلد نیستید و در چیزی که بلد نیستید اظهارنظر نکنید)، چرا با ادعای کتاب خدا کافی است مانع ابلاغ وصیت پیامبر اکرم ص، در خصوص نشان دادن مسیری که هیچکس دچار انحراف نخواهد شد، میشود؟!
@yekaye
#عبس_31