eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
298 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) دیلمی نقل می‌کند که در خبر صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که فرمودند: همانا خلایق هنگامی که قیامت و دقّت حساب و دردناکی عذابش را مشاهده کنند، پدر در این روز به فرزندش درمی‌آویزد و می‌گوید: «فرزندم! در دنیا هم و غم من تو بودی؛ آیا تو را بزرگ نکردم، از دسترنج خودم تو را غذا و طعام ندادم و تو را نپوشاندم و حکمتها و آداب به تو نیاموختم؟ آیا آیات قرآن را به تو درس ندادم؟ آیا از فامیل خودم برای تو همسر خوبی نیافتم و تزویج‎ نکردم؟ آیا هزینه زندگی تو و همسرت را تا زنده بودم تأمین نکردم و بعد از مرگ هم با گذاشتن امووال فراوان برایت تو را بر خود ترجیح ندادم». فرزند می‌گوید: «پدرم! درست می‌فرمایی، اکنون خواسته‎ی شما چیست»؟ پدر می‌گوید: «پسرم! همانا ترازوی عملم سبک است، و بدی‌هایم بر خوی‌هایم فزونی یافته است، فرشتگان گفته‌اند اگر یک حسنه‌ی دیگر داشته باشی خوبی‌هایت از بدی‌ها سنگین‌تر می‌شود. اکنون از تو می‌خواهم یک حسنه از کردار نیک خویش به من ببخشی تا در این روزی که اهمیتش عظیم است میزان خوبی‌هایم به‌واسطه‎ی آن سنگین‎ شود». فرزند به پدر می‌گوید: «نه، به خدا حاضر نمی‌شوم پدر جان! خود من هم از همان چیزی می‌ترسم که تو از آن می‌ترسیدی، من توان اینکه چیزی از حسناتم را به تو ببخشم ندارم». سپس پدر می‌رود درحالی‎که پشیمان و گریان است بر آن خدمتهایی که در دنیا به فرزندش کرده بود. و همین‌طور مادر نیز فرزندش را در این روز ملاقات می‌کند و می‌گوید: «فرزندم! آیا رحم من جایگاه تو نبود»؟ می‌گوید: «بلی، ای مادر»! مادر می‌گوید: «آیا پستانم برای تو وسیله‎ی آشامیدنی نبود»؟ می‌گوید: بلی، مادرم»! سپس مادر می‌گوید: «پسرم! گناهانم بر دوشم سنگینی می‌کند؛ از تو می‌خواهم که یکی از گناهانم را تو تحمّل ‎کنی.» می‌گوید: «ای مادر، از من دور شو! که من خودم به اندازه کافی گرفتاری دارم.» سپس مادر اشک‌ریزان از او جدا می‌شود؛ این است تأویل گفته‎ی خداوند متعال: «هیچ خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود و و از (حال) يكديگر نمى‏پرسند.» (مؤمنون/۱۰۱) فرمود: و مرد هم به همسرش متوسّل ‎می‌شود و می‌گوید: «فلانی من چطور همسری بودم برای تو در دنیا»؟ زن، او را به خوبی می‌ستاید و می‎گوید: «تو شوهر خوبی بودی برایم». سپس مرد به او می‌گوید: «من فقط یک حسنه از تو می‌خواهم شاید به واسطه‎ی آن نجات یابم از این باریک‌بینی حساب و سبکی ترازو و عبور از صراط که می‌بینی». زن به‌همسرش می‌گوید: «نه به خدا! من طاقت این را ندارم؛ من هم مانند تو از سرنوشت امروزم بیمناکم». پس شوهر با دلی غمگین و سرگردان از کنار زن می‌رود. و این در تأویل گفته‎ی خداوند متعال چنین آمده است: «و اگر [شخص] گرانبارى، ديگرى را براى برداشتن بارَش بخواند چيزى از آن برداشته نشود هر چند از خويشان باشد» (فاطر/۱۸)؛ یعنی نفسی که گرانبار از گناه شده، از اهل و خویشان خود می‌خواهد که چیزی از بار او و گناهان او بردارند، اما ایشان باری از او برنمی‌دارند؛ بلکه حال و روز آنان در روز قیامت چنین است که هرکسی می‌گوید: «خودم، خودم»، آنچنان که خداوند متعال می‌فرماید: «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش، برای هرکس از ایشان در آن روز چنین گرفتاری‌ای است که او را کفایت کند» (عبس/۳۴-۳۷). 📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص56-57 @yekaye 👇متن حدیث👇
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) شخصی خدمت امیرالمومنین ع می‌رسد و می‌گوید در کتاب خداوند شک کرده‌ام و آیاتی را بیان می‌کند که از نظر خودش با هم ناسازگار است و حضرت پاسخ ایشان را یکی یکی می‌دهد؛ که فرازهایی از این روایت قبلا گذشت. این فراز هم قبلا بر اساس سند و متنی که در توحید صدوق (ص۲۶۰-۲۶۱) بود گذشت (در جلسه۱۹۳، حدیث۲ http://yekaye.ir/fussilat-041-21/)؛ و اینک بر اساس سند و متن تفسیر عیاشی (که از آن گفتگوی طولانی، فقط همین فراز را روایت کرده و هم چینش و هم برخی عبارات آن متفاوت است) تقدیم می‌شود: ابومعمر سعدی روایت کرده است: شخصی سراغ حضرت علی ع آمد و گفت: یا امیرالمومنین! من در مورد کتاب نازل شده خداوند شک کرده‌ام. حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند؛ چگونه در کتاب نازل شده خداوند شک کردی؟ گفت: چون چنین یافتم که فقراتی از این کتاب فقرات دیگر را تکذیب می‌کند و فقراتی از آن فقرات دیگر را نقض می‌کند. حضرت فرمود: آنچه که در آن شک کردی را بگو. وی گفت: زیرا خداوند می‌فرماید: «روزی که روح و ملائکه به صف قیام می‌کنند و سخن نمی‌گویند مگر کسی که خداوند رحمان به او اذن داده باشد و سخن صواب خواهد گفت» (نبأ/۳۸)؛ ولی در جایی که اینان را به نطق درمی‌آورد می‌فرماید: «گفتند به خدا سوگند ما مشرک نبوده‌ایم» (انعام/۲۳) و می‌فرماید: «روز قیامت برخی به برخی کفر می‌ورزند و برخی برخی دیگر را لعن می‌کنند» (عنکبوت/۲۵) و می‌فرماید: «این مطلب حقی است که اهل نار با هم در خصومت‌ و نزاع‌اند» (ص/۶۴) و می‌فرماید: «نزد من خصومت و نزاع نکنید» (ق/۲۸) و می‌فرماید: «امروز بر دهانهایشان مهر می‌زنیم و دست‌هایشان سخن می‌گویند و پاهایشان به آنچه کسب کرده‌اند شهادت می‌دهند» (یس/۶۵)؛ یکبار می‌گوید سخن می‌گویند، یکبار سخن نمی‌گویند؛ یکبار پوستها و دستها و پاهایشان سخن می‌گویند، و یکبار سخن نمی‌گویند مگر کسی که خداوند رحمان به او اذن داده باشد و سخن صواب خواهد گفت». آخر اینها چطور است ای امیرالمومنین! حضرت علی ع فرمود: اینها همگی در یک موطن و موقعیت نیستند؛ بلکه مواطن و موقعیتهایی در کار است در آن روزی است که «مقدارش پنجاه هزار سال است» (معارج/۴)؛ خداوند عز و جل خلایق را در موطنی جمع می‌کند که با هم آشنا می‌شوند، پس برخی با برخی سخن می‌گویند و برخی برای برخی استغفار می‌کنند؛ که اینها کسانی بودند که در سرای دنیا نسبت به پیامبران اطاعت و پیروی‌ای داشتند و در کارهای نیک و تقوا به هم یاری می‌رساندند؛ ولی اهل معصیت همدیگر را لعن می‌کنند، همان کسانی که در سرای دنیا گناهان از اینان سر می‌زد و در سرای دنیا در ظلم و دشمنی به هم یاری می‌رساندند اعم از مستکبران و مستضعفان که همدیگر را لعن می‌کنند و به هم کفر می‌ورزند؛ پس در مواطنی جمع می‌شوند که از همدیگر فرار می‌کنند و این همان سخن خداوند است که «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش» (عبس/۳۶-۳۴) چرا که بر ظلم و دشمنی در سرای دنیا به هم یاری می‌رساندند، «برای هرکس از ایشان در آن روز چنین گرفتاری‌ای است که او را کفایت کند» (عبس/۳۷) سپس در موطنی دوباره گرد هم می‌آیند و گریه می‌کنند به نحوی که اگر صدایشان برای اهل دنیا آشکار می‌شد همه خلق از معیشت‌شان باز می‌ماندند و کوهها [از هول این وضعیت] تکه‌تکه می‌شد مگر که خدا بخواهد؛ پس همچنان می‌گریند تا حدی که خون می‌گریند؛ سپس در موقعیتی دیگر جمع می‌شوند و از آنها خواسته می‌شود سخن بگویند پس می‌گویند: «به خدا سوگند پروردگارا ما مشرک نبودیم» و بدانچه عمل کردند اقرار نمی‌کنند، پس خداوند بر دهانهای آنان مهر می‌زند و دستها و پاها و پوستهای بدن [یا: اندام‌های جنسی] آنان به سخن درمی‌آیند؛ سخن می‌گویند و هریک به معصیتی که از او سر زده بود شهادت می‌دهد؛ سپس مهر از زبانهایشان برداشته می‌شود پس به پوست‌های بدن [یا: اندام‌های جنسی] خویش می‌گویند: «چرا علیه ما شهادت دادید؟» آنان می گویند: «خدایی ما را به سخن گفتن درآورد که هر چیزی را به سخن درآورد» (فصلت/۲۱)؛ سپس در موطنی جمع می‌شوند که در آن از همه خلایق خواسته می‌شود سخن بگویند پس احدی سخنی نمی‌گوید «مگر آنکه خداوند رحمان اذن دهد و سخن صواب خواهد گفت»؛ سپس در موطنی جمع می‌شوند که در آن به مخاصمه با همدیگر برمی‌خیزند؛ و حق هرکس از دیگری بازپس گرفته می‌شود و این حق است؛ و همه اینها قبل از حساب است؛ که وقتی درگیر حساب شدند هرکسی بدانچه مربوط به خودش است مشغول می‌شود؛ و از خداوند برکت آن روز را می‌خواهیم. 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص357-358 📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص242-243 @yekaye 👇سند و متن حدیث👇
☀️۳) از امام رضا ع روایت شده است که از امام کاظم از امام صادق ع از امام باقر ع از امام سجاد ع از امام حسین (علیه السلام) روایت کرده‌اند که: حضرت علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) در مسجد جامع کوفه بود که مردی از اهل شام بلند شد و سوالاتی پرسید. یکی از سوالاتی که پرسید این بود که گفت: ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)! برایم بگو مقصود از این سخن خداوند عز و جل که فرمود «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش» (عبس/۳۶-۳۴) چه کسانی‌اند؟ فرمود: «هابیل از [برادرش] قابیل فرار می‌کند؛ و آن کسی ‎که از مادرش فرار می‌کند، موسی (علیه السلام) است؛ و آن شخصی‎که از پدرش می‌گریزد، ابراهیم (علیه السلام) است؛ و آن شخصی‎که از همسر خویش گریزان است، لوط (علیه السلام) است؛ و آن شخصی‎که از پسر خویش می‌گریزد، نوح (علیه السلام) است که از فرزند خویش کنعان فرار می‌کند». 📚الخصال، ج‏1، ص318 🔸شیخ صدوق متن کامل این گفتگو را با همین سند در 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام (ج‏1، ص245) و 📚علل الشرائع (ج‏2، ص596) روایت کرده است؛ با این تفاوت که ▪️ اولا این سوال را نه سوال همین شخص شامی، بلکه سوالی که یک نفر دیگر در آن مجلس پرسید معرفی نموده است؛ و ▪️ثانیا در عیون اخبار الرضا ع بعد از این جمله امیرالمومنین ع که «وَ الَّذِي يَفِرُّ مِنْ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمُ» این جمله را اضافه دارد: «يَعْنِي الْأَبَ الْمُرَبِّيَ لَا الْوَالِدَ: یعنی پدری که او را بزرگ کرده بود نه پدر واقعی وی» که احتمال زیاد این جمله توضیحی از جانب خود شیخ صدوق است؛ چنانکه وی در همین کتاب خصال بعد از آوردن این حدیث توضیح زیر را اضافه کرده است: «نویسنده کتاب می‌گوید: همانا موسی از مادرش فرار می‌کند از ترس اینکه مبادا در ادای حق وی کوتاهی کرده باشد؛ و ابراهیم ع از پدر مشرکی که او را بزرگ کرده بود فرار می‌کند نه از پدر واقعی‌اش، و او همان تارخ است.» @yekaye
☀️۴) الف. روایت شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این آیات را خواندند و چنین توضیح فرمودند: «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش» (عبس/۳۶-۳۴) مگر از ولایت علیّ‎بن‎ابی‌طالب (علیه السلام)؛ که همانا او فرار نمی‌کند [از] کسی‎ که ولایت او را داشته باشد و دشمنی نمی‎ورزد با کسی‎ که او را دوست داشته ‎باشد و دوست نمی‎دارد کسی را که از او نفرت دارد. 📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص154 ☀️ب. فرات کوفی این روایت را به طور کاملتر چنین نقل کرده است: روایت شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این آیات را خواندند و چنین توضیح فرمودند: «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش» (عبس/۳۶-۳۴) مگر کسی‎ که به ولایت علیّ‎بن‎ابی‌طالب (علیه السلام) تولی جوید؛ که همانا او فرار نمی‌کند [از] کسی‎ که ولایت او را داشته باشد و دشمنی نمی‎ورزد با کسی‎ که او را دوست داشته ‎باشد و دوست نمی‎دارد کسی را که از او نفرت دارد؛ و دوستی نمی‌ورزد با کسی که با او دشمن باشد. برای علی ع در بهشت کاخی از یاقوت سرخ است که دو سوم این کاخ با انواع یاقوت و جواهر، مرصع گردیده است؛ و بالکنی دارد که با تسبیح و تقدیس و تحمید و تمجیدش شناخته می‌شود. و سقفی هم دارد؛ می‌دانی چیست؟ راوی گفت: نمی‌دانم یا رسول الله! فرمود: همان عرش است؛ و زمینش زعفران است که خداوند به او دستور داده باش؛ و او موجود شده است؛ در آن سکنی نگزیند جز علی ع و اصحابش و من و علی در سرای واحدی هستیم؛ و علی با حق است و غیر او با باطل است. 📚تفسير فرات الكوفي، ص539 ✅تبصره: این توضیح اخیر پیامبر ص که معروفیت بالکن این قصر (جایی که از بالا بر همه چیز مشرف می‌شود) را به حمد و تسبیح‌گویی آن دانسته، آشکار می‌کند که این قصر و زیبایی‌های آن مشتمل بر حقایقی عظیم و ملکوتی است که نباید در حد یک تلقی صرفا مادی فروکاسته شود. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹آیات محل بحث، آیاتی‌اند که به مناسبت در بسیاری از ادعیه و زیارات بدانها اشاره شده است؛ از جمله:
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۵) یکی از زیارات رسول الله ص که توسط امام صادق ع تعلیم داده شده، زیارتی طولانی است که بعد از اتمام زیارت نمازی دارد و بعد از تسبیحات حضرت زهرا س، حضرت این دعا را آغاز می‌کنند که: خدایا: تو به پیامبرت حضرت محمد ص فرمودی «و اگر آنها هنگامى كه به خويشتن ستم كردند نزد تو مى‏آمدند، آن گاه از خداوند آمرزش مى‏خواستند و رسول خدا نيز براى آنها طلب آمرزش مى‏كرد بى‏ترديد خدا را بسيار توبه‏پذير و رحیم مى‏يافتند.» (نساء/۶۴) و من زمان پیامبرت را درک نکردم؛ خدایا پس من او را زیارت می‌کنم در حالی که ... در فرازی از این دعای پایان زیارت آمده است: و به کرم وجه تو پناه می‌برم از اینکه مرا در جایگاه خواری و ذلت قرار دهی، در روزی که پرده‌ها دریده شود و اسرار و عیوب در آن آشکار گردد و بر تن‌ها رعشه افتد، روز حسرت و ندامت، روز قحطی و بیچارگی، روز نزدیک‌شدن، روز زیانکاری، روز جدایی، روز جزاء، روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است، روز دمیدن [در صور]، روزی که آن زلزله‏ همه چيز را به لرزه درمى‏آورد و به دنبالش حادثه دومين رخ مى‏دهد، یوم پخش شدن، روز عرضه شدن، روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می‌ایستند، روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش، روزی که می‌شکافد زمین و اطراف آسمان، روزی که هرکسی می‌آید و از خود دفاع می‌کند، روزی که به خداوند برمی‌گردند پس آنان را بدانچه کرده‌اند آگاه می‌سازد، روزی که هیچ یاری برای یار خود کفایت نکند و یاری نشوند مگر کسی که خداوند رحم کند که همانا او شکست‌ناپذیر و رحیم است، روزی که به سوی عالم آشکار و پنهان برگردند، روزی که به سوی خداوند که مولای حقیقی آنهاست برگردند، روزى كه از قبرهاى خود شتابان بيرون مى ‏آيند، گويى به سوى نشانه ‏اى نصب شده به سرعت حركت مى‏كنند، وگويى ملخ‏هايى پراكنده‏ اند، گردن كشيده و چشم دوخته مى‏ روند به سوى دعوت ‏كننده، به سوی خدا، روز واقعه، روزی كه اين زمين سخت لرزانده شود، روزى كه آسمان همانند فلز گداخته شود و كوه‏ها همانند پشم رنگين گردد و هيچ دوست صمیمی از دوست خود نپرسد، روز شاهد و مشهود، روزی که فرشتگان صف به صف خواهند بود... 📚إقبال الأعمال، ج‏2، ص606-607 📚المزار (للشهيد الاول)، ص18-19 وَ فِي حَدِيثٍ عَنِ الصَّادِقِ ع وَ ذَكَرَ زِيَارَةَ النَّبِيِّ ص‏ ... فَإِذَا فَرَغْتَ فَسَبِّحْ تَسْبِيحَ الزَّهْرَاءِ ع وَ قُلْ اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ لِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ ص «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً» وَ لَمْ أَحْضُرَ زَمَانَ رَسُولِكَ ع اللَّهُمَّ وَ قَدْ زُرْتُهُ ... ... وَ أَعُوذُ بِكَرَمِ وَجْهِكَ أَنْ تُقِيمَنِي مَقَامَ الْخِزْيِ وَ الذُّلِّ، يَوْمَ تُهْتَكُ فِيهِ الْأَسْتَارُ وَ تَبْدُو فِيهِ الْأَسْرَارُ وَ الْفَضَائِحُ [الْكِبَارُ] وَ تُرْعَدُ فِيهِ الْفَرَائِصُ، «يَوْمَ الْحَسْرَةِ» وَ النَّدَامَةِ، يَوْمَ الْأَفِكَةِ، «يَوْمَ الْآزِفَةِ»، «يَوْمُ التَّغابُنِ «يَوْمُ الْفَصْلِ»، يَوْمَ الْجَزَاءِ، يَوْماً «كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ»، يَوْمَ النَّفْخَةِ، «يَوْمُ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ»، يَوْمَ النَّشْرِ، يَوْمَ الْعَرْضِ، «يَوْمُ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ»، «يَوْمُ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ، وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ»، «يَوْمُ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ» وَ أَكْنَافُ السَّمَاءِ، «يَوْمُ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها»، يَوْمَ يُرَدُّونَ «إِلَى اللَّهِ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا»، «يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً، وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ، إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»، [يَوْمَ يُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ]، يَوْمَ «يُرَدُّونَ إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ»، «يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى‏ نُصُبٍ يُوفِضُونَ»، وَ «كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ» إِلَى اللَّهِ، يَوْمَ الْوَاقِعَةِ، يَوْمَ تُرَجُّ «الْأَرْضُ رَجًّا»، «يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً»، يَوْمَ الشَّاهِدِ وَ الْمَشْهُودِ، يَوْمَ تَكُونُ الْمَلَائِكَةُ «صَفًّا صَفًّا» ... @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۶) از امام صادق ع زیارتی برای امیرالمومنین ع نقل شده که روایت شده حضرت خضر هم امیرالمومنین را با همین عبارات زیارت می‌کرده است. در فرازی از این زیارت آمده است: سرورم! با آ«دن در کنار قبر برادر پیامبرت که صلوات خدا بر او بود متعرض رحمت تو شدن و به تو پناه آوردم که مرا از نقمت و خشم خود پناه دهی؛ و نیز از تکانه‌هایی در روزی که لغزشها فراوان گردد، روزی که دلها و دیدگان زیر و رو شود، روزی که برخی صورتها درخشان و برخی سیاه شود، روز نزدیک‌شدنی‌ای که دلها در حالی که خشم خود را فرو برده‌اند به حنجره رسند، روز حسرت و ندامت، روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است، روزی که نوزاد در آن پیر شود و هر زن شیردهی بچه‌ای را که شیرش می‌دادند رها کند، روزی که چشمها خیره گردد و هرکس بدانچه از پیش فرستاده مشغول شود و هرکسی از خودش دفاع کند و هر مجرمی دنبال راه خلاصی بگردد، ... 📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص234-235 مِنْ كِتَابِ الْأَنْوَارِ، وَ قِيلَ: إِنَّ الْخَضِرَ عَلَيْهِ السَّلَامُ زَارَ بِهَا. وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ يُوسُفَ الْكُنَاسِيِّ وَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ الزِّيَارَةَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَاغْتَسِلْ حَيْثُ تَيَسَّرَ لَكَ، وَ قُلْ حِينَ تَعْزِمُ: ... ثُمَّ انْكَبَّ عَلَى الْقَبْرِ وَ أَنْتَ تَقُولُ: يَا سَيِّدِي تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِكَ بِلُزُومِي لِقَبْرِ أَخِي رَسُولِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَائِذاً، لِتُجِيرَنِي مِنْ نِقَمِكَ وَ سَخَطِكَ، وَ مِنْ زَلَازِلِ يَوْمٍ تَكْثُرُ فِيهِ الْعَثَرَاتُ، يَوْمٍ تُقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ، يَوْمٍ تَبْيَضُّ فِيهِ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ فِيهِ وُجُوهٌ، يَوْمِ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ، يَوْمِ الْحَسْرَةِ وَ النَّدَامَةِ. «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ» «يَوْمٍ مِقْدَارُهُ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَةٍ»، يَوْمٍ يَشِيبُ فِيهِ الْوَلِيدُ، «وَ تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ»، «يَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ»، وَ تُشْغَلُ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا قَدَّمَتْ، وَ «تُجَادِلُ كُلُّ نَفْسٍ عَنْ نَفْسِهَا»، وَ يَطْلُبُ كُلُّ ذِي جُرْمٍ الْخَلَاصَ.... @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۷) حضرت امیرالمومنین ع مناجاتی در مسجد کوفه داشته‌اند که این گونه آغاز می‌شود: خدایا! از تو امان می‌خواهم «روزی که مال و فرزندان نفعی ندهد مگر کسی که قلب سلیمی نزد خدا بیاورد» (شعراء/۸۸-۸۹)؛ و از تو امان می‌خواهم «روزى كه ستمگر پشت دست‏هاى خود را مى‏گزد، گويد: اى كاش همراه پيامبر راهى را در پيش مى‏گرفتم» (فرقان/۲۷)؛ و از تو امان می‌خواهم روزی که «تبهكاران از سيمايشان شناخته مى‏شوند و از پيشانى و پايشان بگيرند» (رحمن/۴۱)؛ و از تو امان می‌خواهم روزی که «هيچ پدرى به كار فرزندش نمى‏آيد، و هيچ فرزندى [نيز] به كار پدرش نخواهد آمد، همانا وعده خدا حقّ است» (لقمان/۳۳)؛ و از تو امان می‌خواهم «روزی که ستمكاران را عذرخواهى‏شان سود نمى‏بخشد، و براى آنهاست لعنت و براى آنهاست آن سراى ناخوشايند» (غافر/۵۲)؛ و از تو امان می‌خواهم «روزى كه كسى براى كسى هيچ اختيارى ندارد و در آن روز، فرمان از آنِ خداست؛ (انفطار/۱۹)؛ و از تو امان می‌خواهم «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش، برای هرکس از ایشان در آن روز گرفتاری‌ای است که او را کفایت کند» (عبس/34-۳۷)؛ ... 📚المزار (للشهيد الاول)، ص: 248؛ 📚البلد الأمين و الدرع الحصين، ص319 مناجات أمير المؤمنين عليه السلام‏ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ؛ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا؛ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ؛ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ شَيْئاً وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً، إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ؛ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ؛ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه‏ ... @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۸) دعایی است که سید بن طاووس آن را بدون سند از کتاب رضی آوی روایت کرده که به دعای شیخ معروف است. در فرازی از این دعا آمده است: پروردگارا! پس چه کسی به فریادم برسد اگر که تو به فریادم نرسی؟ و چه کسی مرا پناه دهد اگر تو پناهم ندهی؟ و چه کسی مرا از آنان نجات دهد اگر تو نجاتم ندهی؟ و با چه وسیله‌ای دشمنم را دفع کنم در جالی که زبانم به لکنت افتاده و بیانم سست و برهانم ضعیف و ترازوی اعمالم سبک شده است در «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش، برای هرکس از ایشان در آن روز گرفتاری‌ای است که او را کفایت کند» (عبس/34-۳۷) اگر که تو آنان را از من راضی نکنی و آن هنگامی که – پروردگارا – عدل تو همه خلایق را در برگرفته است؛ پس برای درد من چه دوایی است غیر از فضل تو؛ برآورنده آرزویی جز سمت تو نمی‌بینم و واگذار شونده‌ای جز بر تو ندارم و راهی جز به سوی تو برایم نمانده است و چاره‌ای جز تو ندارم؛ و بنده فراری هنگام آشکار شدن حقایق جز به سوی مولایش به کجا می‌تواند فرار کند؟ ... 📚المجتنى من الدعاء المجتبى (سید بن طاووس)، ص: 34؛ 📚البلد الأمين، ص430 فصل فيما نذكره من الدعاء المعروف بدعاء الشيخ‏ رَأَيْنَاهُ فِي الْكِتَابِ الَّذِي أَشَرْنَا إِلَيْهِ لِلرَّضِيِّ الْآوِيِّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ بِهَذَا اللَّفْظِ ... ... يَا رَبِّ فَمَنْ يُغِيثُنِي هُنَاكَ إِنْ لَمْ تُغِثْنِي وَ مَنْ يُجِيرُنِي إِنْ لَمْ تُجِرْنِي وَ مَنْ يُنْقِذُنِي مِنْهُمْ إِنْ لَمْ تُنْقِذْنِي وَ بِمَا ذَا أَدْفَعُ خَصْمِي وَ قَدْ كَلَّ لِسَانِي وَ قَلَّ بَيَانِي وَ ضَعُفَ بُرْهَانِي وَ خَفَّ مِيزَانِي «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» إِنْ لَمْ تُرْضِهِمْ عَنِّي وَ إِذَا عَمَّ الْخَلَائِقَ يَا رَبِّ عَدْلُكَ فَمَا لِدَائِي دَوَاءٌ إِلَّا فَضْلُكَ لَا أَرَى الْمُؤَمَّلَ إِلَّا إِلَيْكَ وَ الْمُعَوَّلَ إِلَّا عَلَيْكَ وَ لَا مَذْهَبَ لِي عَنْكَ وَ لَا بُدَّ لِي مِنْكَ وَ أَيْنَ مَفَرُّ الْعَبْدِ الْآبِقِ عِنْدَ الْحَقَائِقِ إِلَّا إِلَى مَوْلَاه‏ .. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ» اولین ویژگی که برای قیامت برشمرد این است که انسان از برادرش (و پدر و مادر و همسر و فرزندانش) فرار می‌کند. درباره چرا چنین فراری رخ می‌دهد، تحلیل‌های متعددی شده است. علامه طباطبایی با توجه به آیه پایانی اینها یعنی آیه ۳۷: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» وجه مطلب را این می‌داند که اینان نزدیکان وی هستند که در زندگی انسان وقتی مشکلی پیش می‌آمد به اینان پناه می‌برد و از آنان کمک می جوید؛ ولی شدت هول و ترس قیامت چنان هرکسی را احاطه می‌کند که دیگر فرصت پرداختن به دیگران را ندارد و از همه فرار می‌کند تا فقط به مشکل خودش رسیدگی کند، و با توجه به آیه ۳۷ بقیه دیدگاههایی که مطرح شده را بی‌دلیل و لذا غیرقابل اعتنا معرفی می‌کند (الميزان، ج‏20، ص210 )، 🤔اما به نظر می‌رسد این نتیجه اخیر سخن ایشان (بی‌اعتنایی به سایر توجیهات برای این فرار) چندان قابل قبول نباشد؛ زیرا هم برخی مفسران مبتنی بر همین آیه ۳۷ توجیهات دیگری کرده‌اند (مثلا مساله را نه ناشی از ترس و هول، بلکه صرفا عجله برای اینکه کار خودش زودتر معلوم شود، دانسته‌اند، مانند قول «»)، و هم اینکه اگر بخواهیم با استناد به سیاق سخن بگوییم اینکه تناسب مساله با «فرار کردن» که در خود آیه آمده مهمتر است از تناسب آن با «مشغولیت به خویش» که در چند آیه بعدتر آمده است؛ و بسیاری از مفسران از قدیم با توجه به استفاده از تعبیر «فرار» وجه اصلی آیه را این دانسته‌اند که فرار می‌کند که مبادا در حق این نزدیکان خویش ظلمی انجام داده باشد و آنها بخواهند حق خود را از وی مطالبه کنند. از این رو، به نظر می‌رسد منحصر کردن علت فرار در یکی از این امور قابل توجیه نیست و هم این دو و هم وجوه دیگری که برخی گفته‌اند هر یک می‌تواند توجیه‌گر این فرار باشد؛ بویژه که محتمل است دلیل فرار افراد از خویشان خود متفاوت باشد، یعنی آیه از فرار از خویشان سخن گفته، اما نفرموده که همه به یک دلیل فرار می‌کنند؛ از این رو وجوه متعددی برای این فرار می‌تواند در کار باشد از جمله: 🌴الف. به خاطر اینکه در آن شرایط هولناک خودش چنان گرفتار است که فرصت پرداختن به دیگران، ولو نزدیکان خود را ندارد؛ از این رو، از دست همان کسانی که هر وقت مشکلی پیش می‌آمد سراغشان می‌رفت، فرار می‌کند برای اینکه لااقل از مزاحمت آنها راحت شود و مورد تقاضاى ديگران قرار نگيرد 📚(حدیث۱؛ مجمع البيان، ج‏10، ص668 ؛ الميزان، ج‏20، ص210، مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص61 ؛ الكشاف، ج‏4، ص705 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص410 ، التبيان، ج‏10، ص277 ؛ تفسير نور، ج‏10، ص390 ). 🤔 اشکالی که بر این قول وارد است این است که اگر مساله این است که هرکسی به کار خویش مشغول و گرفتار است، اقتضای کلام این نبود که بگوید هرکس از نزدیکان خود فرار می‌کند، بلکه مثلا این بود که بگوید بدانها اعتنایی نمی‌کند؛ و شاید بر همین اساس است که برخی گفته‌اند مراد از فرار در اینجا نه لزوما دور شدن، بلکه فرار از هرگونه قبول مسئولیتی در قبال خویشان باشد، یعنی فرار از قبول مولات همدیگر شبیه مفاد آيه «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا» (بقرة/166) اشاره شده؛ یا فرار از یاری دادن وی، شبیه مفاد آیه «يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً» (دخان/41) یا رها کردن هرگونه سوال و احوال‌پرسی از حال همدیگر، شبیه مفاد آیه «وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً» (معارج/10) (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص61 ). 🌴ب. ترس از اینکه مبادا برادرش (و بقیه) جبران ظلم و یا قصور و تقصیری را که در حق آنها روا داشته مطالبه کنند (قتاده، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص317 ). این قولی است که مختار اصلی بسیاری از مفسران بوده است (مثلا: التبيان، ج‏10، ص277 ، جامع البيان (طبری)، ج‏30، ص39 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏31، ص61 ، البحر المحيط، ج‏10، ص411 )؛ و بسیاری از مفسران هم دست کم در حد یک قول بدان کرده‌اند (مثلا در: مجمع البيان، ج‏10، ص668 ؛ الكشاف، ج‏4، ص705 ؛ تفسير نور، ج‏10، ص390 )، 🌴ج. فرار می‌کند تا دیگران این وضعیت خوار و ذلیل شدن و عقابهای وی را نبینند (التبيان فى تفسير القرآن، ج‏10، ص277 ) و رسوایی وی را نفهمند (تفسير نور، ج‏10، ص390 ) 🌴د. [به خاطر عجله برای فرار از عرصه قیامت می‌گریزد؛ یعنی] مى‏گريزد تا به كار خود برسد و تكليفش زودتر روشن شود (تفسير نور، ج‏10، ص390). 🌴ه. به خاطر اینکه می‌داند که نه کسی می‌تواند نفعی به او برساند، و نه او می‌تواند به دیگری سودی بدهد (التبيان فى تفسير القرآن، ج‏10، ص277 ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص668 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ ...» روابط خويشاوندى، در قيامت گسسته مى‏شود. 📚تفسير نور، ج‏10، ص390 📝نکته تخصصی : ؟! اگر توجه کنیم که آخرت باطن دنیاست، میزان حقیقی بودن امور را با تجلی‌شان در آخرت می‌توان تشخیص داد؛ چنانکه یکی از مهمترین ادله علامه طباطبایی و شهید مطهری برای اثبات (علاوه بر ) ‌این است که در روز قیامت& علاوه بر حشر و حسابرسی فردی (وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّة؛ انعام/۹۴)، با حشر و حسابرسی امت‌ها هم مواجهیم: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيد» (نساء/۴۱)، «وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ» (قصص/۷۵)، «وَ تَرى‏ كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ كِتابِهَا» (جاثیه/۲۸)، و ... . بر همین اساس می‌توان پرسید که آیا هم اصالت دارد؟ اگر فقط ما باشیم و این آیه باید گفت: خیر؛ زیرا این آیه از فرار اعضای خانواده از هم در قیامت سخن می‌گوید؛ 🔸اما مروری بر مجموع آیات قرآن کریم نشان می‌دهد که این نتیجه‌گیری بیش از حد عجولانه است؛ زیرا: ▪️اولا خداوند هم در مورد بهشتیان (جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ، رعد/۲۲؛ هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ، یس/56) و هم در مورد جهنمیان (احْشُرُوا الَّذينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ؛ صافات/ 22) از با هم بودن برخی خانواده‌ها سخن گفته است؛ و ▪️ثانیا فرار و تنفر افراد از همدیگر لزوما دلیل نمی‌شود که وحدت‌شان در آنجا را حفظ نکنند؛ چنانکه با اینکه امتهایی داریم که کل امت جهنمی‌اند، در عین حال بین خود آنها در جهنم نزاع است: «قالَ ادْخُلُوا في‏ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فيها جَميعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ» (اعراف/38) و با اینکه هر امتی در قیامت تابع امام خود است: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم‏» (اسراء/۷۱)، و امام باطل است که قوم پیرو خویش را با خود به جهنم می‌برد: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» (هود/۹۸)، در عین حال در همان جهنم این تابعان و متبوعان از هم تبری می‌جویند هرچند دیگر فایده‌ای ندارد: «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ؛ وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّارِ» (بقره/167-166)؛ و این فایده نداشتنش هم صرفا به این معناست که راه نجاتی نمی‌یابند، نه اینکه وحدت و اصالت اجتماعی‌‌شان از بین برود و آنجا با هم نباشند و مشترکا عذاب نشوند. 🤔شاید بتوان این گونه گفت که خانواده در منطق قرآن همانند امت اصالت دارد، اما نه هر خانواده‌ای، بلکه خانواده‌هایی که چنان ارتباط خانوادگی در آنان شدید شده باشد که ارتباط کاملا وثیقی در ایمان یا کفر بین آنها برقرار کرده باشد، که حشر مشترک بین آنان را رقم بزند؛ شاید بر این اساس است که در قرآن کریم هم از اصحاب کساء‌به عنوان یک خانواده بهشتی مهم یاد شده است (سوره انسان، آیات ۷-۲۲) و هم از خانواده ابولهب به عنوان یک خانواده مهم جهنمی (سوره مسد)؛ چنانکه اصالت داشتن «امت» لزوما به معنای اصالت داشتن هر جامعه‌ای نیست. 📝تبصره: اصالت یا ؟! @yekaye 👇ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 3️⃣ 📝تبصره: اصالت یا ؟! بین بزرگان اندیشه اسلامی اختلاف است که آیا علاوه بر اصالت فرد، جامعه هم اصالت دارد یا خیر؟ علامه طباطبایی و شهید مطهری بر این باور بودند که بله، و آیت الله مصباح یزدی بر این باور بود که خیر. 🔸وقتی ادله طرفین را بررسی می‌کنیم به نظر می‌رسد مشکل لفظی است: آنچه اصالت دارد جمعیتی است که شده باشد؛ نه (nation) یا (society) و صرف کسانی که در یک زمان و مکان جغرافیایی کنار هم قرار گرفته باشند. در واقع، آنچه جامعه می‌دانیم: 🔺گاه «امت» است که یک وحدت عقیدتی آنان را به هم گره زده است، نه حتی استقرار در یک زمان و مکان واحد، چنانکه هر مسلمان معتقدی جزء‌امت اسلامی است و هر یهودی ملتزم به یهودیت جزء امت یهود و ...، خواه الان زندگی کند یا قرنها پیش و خواه در هر جای دنیا باشد؛ و 🔻گاه «ملت» (nation) یا جامعه (society) است، که صرفا قرار گرفتن در یک مکان و زمان مشترک آنان را عضو یک جامعه کرده است، ولو که برخی از افرادی که عنوان یک جامعه بر آنان صدق می‌کند بشدت با هم دشمن باشند، مانند ملت عراق، ملت افعانستان، جامعه ترک‌زبانان، و ... . از این رو، همان ضابطه‌ای که برخی جامعه‌های دنیوی را در آخرت به عنوان یک امت محشور می‌کند و برخی را خیر، با همان ضابطه، برخی خانواده‌ها و روباط خانوادگی دنیوی را در آخرت هم خانواده می‌باشند و برخی را خیر. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ» این آیات (۳۳ تا ۳۶) در مقام بیان این است که وقتی قیامت برپا می‌شود بقدری وضع خطیر می‌شود که اعضای خانواده (برادر و پدر و مادر و همسر و فرزند) به عنوان نزدیکترین افرادی که هر شخص در زندگی‌اش دارد نیز از هم فرار می‌کنند. درباره اینکه چرا اینها را با این ترتیب بیان کرد ذیل آیات بعد نکاتی بیان خواهد شد؛ اما سوال این است که چرا در میان همه اعضای خانواده، از برادر شروع کرد؟ 🌴الف. در خانواده سه گونه رابطه هست: رابطه والدین و فرزندان، رابطه زوجین با هم، و رابطه خواهر-برادری؛ و به نظر می‌رسد در میان روابط بین اعضای خانواده، برادری معنایی دارد که در عین اینکه شدت روابط صمیم خانوادگی را نشان می‌دهد، دلالت واضحی بر اینکه طرفین در یک رتبه‌اند دارد؛ تا حدی که وقتی می‌خواهد از ضرورت رابطه صمییم بین مومنان سخن بگوید تعبیر «برادری» را می‌آورد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم‏» (حجرات/۱۰). و به نظر می‌رسد برای شروع اشاره به فرار کردن همگان از همدیگر، تناسب دارد سخن را از جایی شروع کنیم که هم رابطه صمیمی است و هم طرفین در وضعیت برابری به سر می‌برند. به تعبیر دیگر، شاید این آيات تفصیل آیه « الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ» (زخرف/67) باشد که عمومی ترین حالت برای صمیمیت بین افراد این است که از هر دو سو رابطه یکسان باشد. به تعبیر دیگر، در مقایسه با روابط اجتماعی با روابط خانوادگی، برادری نزدیک‌ترین رابطه به رابطه‌های قراردادی اجتماعی است (در رابطه والدین و فرزندان یک نحوه تفوق و زیردستی طبیعی هست؛ و در رابطه زوجین هم یک کارویژه‌های کاملا متمایز که طبیعت در آنها ودیعه گذاشته است و جابجا کردنی نیست). 🌴ب. مفهوم برادری در میان مفاهیم مربوط به خانواده، نزدیکتر مفهوم برای معنای تعاون و یاری کردن است (در مفهوم پدری بیشتر معنای سرپرستی هست و در مادری بیشتر محبت بی‌دریغ، و در زوجین هم مشارکت در پیمودن یک مسیر) و اینجا انتظاری که افراد دارند با برادری تناسب بیشتری دارد تا با بقیه روابط. 🌴ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۲۱) 📖 و أُمِّهِ وَ أَبيهِ 📖 ترجمه 💢و [از] مادرش و پدرش، سوره عبس (۸۰) آیه ۳۵ ۱۴۰۲/۱۰/۲۶ ۴ رجب ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️1) روایت شده است که پیامبر اکرم ص یکبار نگاهش به بچه‌های خردسال افتاد و فرمود: وای بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان! سوال شد: آیا از دست پدران مشرکشان؟ فرمود: خیر، از دست پدران مومنشان! چرا که چیزی از واجبات را بدانها یاد نمی دهند و هنگامی که خود آن فرزندان به یادگیری اقدام می‌کنند آنان را بازمی‌دارند و برای آنان به بهره ناچیزی از دنیا راضی می‌شوند؛ من از آنان بیزارم و آنان هم از من بیزارند! 📚جامع الأخبار (للشعيري)، ص106 رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ: وَيْلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ! فَقِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِكِينَ؟ فَقَالَ: لَا، مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِينَ! لَا يُعَلِّمُونَهُمْ شَيْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ يَسِيرٍ مِنَ الدُّنْيَا؛ فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِي‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّي بِرَاءٌ. @yekaye
☀️۲) در منابع اهل سنت از عبدالله بن مسعود روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند: بر مردم زمانی خواهد آمد که دینداری دینش سالم نمی‌ماند مگر اینکه با دینش از شهری به شهر دیگر و از کوهی به کوه دیگری و از سوراخی به سوراخ دیگر فرار کند همانند روباهی که مکر می‌ورزد. گفتند: این چه زمانی است یا رسول الله ص؟! فرمودو: زمانی که معیشت جز با معصیت خداوند متعال به دست نیاید! هنگامی که زمانه چنین شد هلاکت فرد به دست پدر و مادرش است؛ اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست همسر و فرزندانش؛ و اگر آنها نباشند به دست خویشاوندانش! گفتند: چگونه چنین چیزی رخ می‌دهد یا رسول الله ص! فرمود: او را به خاطر تنگدستی سرزنش می‌کنند به حدی که با تکلف به انجام آنچه توانش را ندارد اقدام می‌کند تا جایی که در مسیر هلاکت قرار گیرد [= از راه نامشروع تحصیل درآمد کند]. 📚إحياء علوم الدين، ج2، ص232؛ 📚کنز العمال، ج۱۱، ص۱۵۴؛ 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏10، ص47 ؛ 📚روح المعانی (تفسیر آلوسی)، ج14، ص321 ؛ 📚جامع الأحاديث (سیوطی)، ج23، ص456 همچنین 📚بیهقی در الزهد الكبير (ص183 ) و 📚ابن بطال در شرح صحيح البخارى (ج10، ص205 ) شبیه همین حدیث را با سند متصل از طریق ابوهریره هم روایت کرده است. @yekaye
☀️۳) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: بزرگترین گناهان کبیره هفت تاست: شرک به خداوند عظیم، و کشتن جانی که خداوند آن را حرام کرده است مگر به حق، و خوردن مال یتیم، و عاق والدین شدن، و تهمت به زنان پاکدامن، و فرار در جبهه جنگ، و انکار آنچه خداوند نازل فرموده است. [سپس حضرت ظلم‌هایی را که به اهل بیت شد بارزترین مصداق اینها معرفی می‌کننداز جمله می‌فرمایند:] ... و اما «عاق والدین شدن» پس خداوند متعال در کتابش نازل فرمود که: همانا پیامبر به مومنان از خودشان نزدیک‌تر است و همسرانش [همچون] مادران آنهایند» (احزاب/۶) و خود هو پدر آنهاست، ولی آنان با فرزندان و خویشاوندان وی چنان رفتار کردند که عاق او شدند... 📚تهذيب الأحكام، ج‏4، ص150 📚تفسير فرات الكوفي، ص103 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص237 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ‏وَ أَمَّا عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فِي كِتَابِهِ- النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ‏ وَ هُوَ أَبٌ لَهُمْ فَعَقُّوهُ فِي ذُرِّيَّتِهِ وَ فِي قَرَابَتِهِ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ ... أُمِّهِ وَ أَبيهِ» روز قیامت انسان از مادر و پدرش هم فرار می‌کند؟ چرا؟ متناسب با آنچه در اولین تدبر آیه قبل گذشت، این موارد قابل ذکر است: 🌴الف. به خاطر اینکه در آن شرایط هولناک خودش چنان گرفتار است که حتی فرصت توجه و پرداختن مادر و پدر خود را ندارد؛ از این رو، از دست همان کسانی که هر وقت مشکلی پیش می‌آمد سراغشان می‌رفت، فرار می‌کند. 🌴ب. ترس از اینکه مبادا پدر و مادرش بگویند حق نیکی ما (که خداوند به تو دستور داده بود) را ادا نکردی (الكشاف، ج‏4، ص705)، ویا جبران ظلم و یا قصور و تقصیری را که در حق آنها روا داشته مطالبه کنند. 🌴ج. فرار می‌کند تا آنها این وضعیت خوار و ذلیل شدن و عقابهای وی را نبینند و رسوایی وی را نفهمند. 🌴د. [به خاطر عجله و برای خلاصی هرچه زودتر از عرصه قیامت می‌گریزد؛ یعنی] مى‏گريزد تا به كار خود برسد و تكليفش زودتر روشن شود. 🌴ه. به خاطر اینکه می‌داند که نه آنها می‌تواند نفعی به او برسانند، و نه او می‌تواند به آنها سودی بدهد. 🌴و. ممکن است خود وی از مومنان باشد و پدر و مادرش از جهنمیان، و آنگاه فرار می‌کند برای اینکه: 🌿و.۱. علی‌رغم پیوند نسبی و سببی‌شان در دنیا، مدار ارتباط حقیقی‌شان بر اساس ایمان بوده، دشمنی خواهد بود که این حقیقت در آنجا آشکار می‌شود، لذا از آنها فرار می‌کند (جلسه قبل https://yekaye.ir/1402/10/ababsa-80-34/، حدیث۳). 🌿و.۲. نمی خواهد آن خواری و ذلتی که بر آنها نازل شده را ببیند. 🌴ز. خود دیدن اینکه پدر ومادرش در عذاب و گرفتاری‌اند یک عذاب است؛ پس از آنها فرار می‌کند که گرفتاری آنها را نبیند. 🌴ح. چه‌بسا هر دو طرف از جهنمیان باشند، و چون هر دوستی‌ای در غیر تقواپیشگان به دشمنی تبدیل می‌شود (الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ؛ زخرف/67) این نزدیک بودن آنان هم به فرار از هم تبدیل شده باشد. 🌴ط. چه‌بسا ناظر به خانواده‌هایی باشد که پیوند خانوادگی در آنها عمیق نیست؛ و عملا کدروتهای فراوانی در کار است و در باطن از هم فراری‌اند؛ که این باطن روز قیامت آشکار می‌شود و شخص که در این دنیا عملا ارتباط صمیمی و عمیقی با پدر و مادر خود نداشت معلوم می‌شود که همواره از آنها فرار می‌کرد. ی. ... @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ ) «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ ... أُمِّهِ وَ أَبيهِ» انسان در قیامت از پدر و مادر دنیوی و مادی‌اش فرار می‌کند، اما پدر و مادر معنوی‌ای هم دارد که نه‌تنها از او فرار نمی‌کند، بلکه تمام توجهش به او و شفاعت است؛ 🔸درباره پدر بودن پیامبر اکرم ص (و حضرت علی ع) برای این امت که علاوه بر دلالت ضمنی آیه «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ‏» (و بلکه دلالت صریح آن بر اساس برخی قراءات که تعبیر «و هو أب لهم» را هم دارد: معجم القراءات، ج۷، ص۲۵۰-۲۵۱؛ تفسير القمي، ج‏2، ص175 ‏؛ و حدیث۳)، در شیعه و سنی روایات متعددی آمده است، 🔸درباره مادری هم یکی از وجوهی که درباره تسمیه پیامبر به «أمّی» (الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّي‏؛ اعراف/۱۵۷) بیان شده این است که او نسبت به امت خویش از مادر مهربان‌تر است چنانکه در روز قیامت وقتی همه از مادرشان و مادر هم طفلش فرار می‌کند او دست کمک خویش برای امتش می‌گشاید (مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏1، ص231 ). @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣ «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ ... أُمِّهِ وَ أَبيهِ» چرا در مقام فرار کردن، فرار از مادر را بر پدر مقدم کرد؟ 🌴الف. چه‌بسا به ترتیب مسئولیتی است که در قبال افراد داریم. در میان اعضای خانواده از کسی که کمترین مسئولیت را در قبالش داریم شروع شده و هرکس که در قبال او مسئولیت بیشتری داشته باشیم بعدتر آمده است؛ یعنی نه فقط از برادر، بلکه از مادر، بلکه از پدر، بلکه از همسر، و بلکه از فرزند خویش فرار می‌کند و حاضر نیست هیچ مسئولیتی را حتی در قبال نزدیکترین افراد به خویش که بیشترین مسئولیت را نسبت بدانها داشت بپذیرد. ✅تبصره: تفاوت ظریف بین و همه می‌دانیم که در اسلام توصیه‌های فراوانی در خصوص احترام گذاشتن به والدین مطرح شده و از این جهت بر احترام مادر بیش از پدر تاکید شده است. اما برخلاف تصور رایج، این تلازمی ندارد که وظیفه شرعی ما در اطاعت کردن مادر بیش از پدر باشد؛ ‌بلکه در این زاویه ظاهرا برعکس است؛ ‌یعنی در عین حال که در مقام احترام گذاشتن و دلجویی و خوشحال کردن و حق داشتن، مادر اولویت جدی دارد (مثلا این حدیث که خداوند دو بار به حضرت موسی سفارش مادرش را کرد و بار سوم سفارش پدرش را کرد و فرمود: دوسوم نیکی‌ات به مادرت باشد و یک سوم به پدرت؛ ر.ک: الأمالي (للصدوق)، ص511 ؛ یا در رساله حقوق امام سجاد ع، حضرت در میان خویشاوندان اولین و مهمترین حق را از آن مادر، و سپس از آن پدر معرفی می‌کند؛ ر.ک: الخصال، ج‏2، ص56۵ )‏؛ اما در مقام اطاعت کردن، پدر تقدم دارد، چنانکه فقها مستند به احادیث متعدد، از طرفی بین لزوم احترام گذاشتن به والدین و اطاعت کردن از آنها تفکیک کرده‌اند؛ و از طرف دیگر، در مواردی پدر بر فرزند خود ولایت دارد که در این موارد اطاعت از او واجب می‌شود، در حالی که چنین ولایتی به طور عادی برای مادر ثابت نیست، هرچند که رعایت حق او و احترام به او واجب است. اصل این تفاوت بین اولویت احترام یکی و اولویت اطاعت از دیگری، از سویی شاید ناشی از تفاوتی است که بین زن و مرد وجود دارد که اساسا وقتی قرار به انتخاب و امتیاز گذاشتن بین زن و مرد باشد، زن از زاویه محبت و مرد از زاویه عزت ترجیح داده می‌شود (چنانکه وقتی امیرالمومنین ع از پیامبر ص سوال کرد: مرا بیشتر دوست داری یا فاطمه را؟ حضرت فرمود: فاطمه نزد من محبوبتر است و تو نزد من عزیزتری؛ ر.ک: مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص331 )؛ و از سوی دیگر شاید ریشه در رابطه حقوقی‌ای داشته باشد که در دنیا به خاطر قوامیت پدر در خانواده مطرح است، و اتفاقا همین تفاوت دو رویکرد (که در احترام، مادر؛ و در اطاعت، پدر مقدم است) بخوبی نشان می‌دهد که قوامیت مرد در خانواده صرفا یک مساله حقوقی است که بار ارزشی ندارد؛ و در اسلام معیار برتری ارزشی فقط تقواست؛ ‌مثل بسیاری دیگر از تفاوتهای حقوقی دیگری که به رسمیت می‌شناسیم اما دلالت ندارد که فردی که حقوق کمتری دارد به لحاظ ارزش انسانی پایین‌تر باشد؛‌ چنانکه ممکن است کسی مثلا فرمانده لشکری باشد که برخی از مجاهدان آن لشکر، نزد خداوند مقام معنوی‌ای بمراتب بالاتر از او داشته باشند. با این توضیح، تقدم فرار از مادر به فرار از پدر شاید از حیث مسئولیت خاص (ضرورت اطاعت کردن) است که این مسئولیت نسبت به پدر بیشتر است؛ بر این اساس که سیر این آیات سیر آسان به مشکل باشد؛ یعنی اول از برادر نام برد که حق و احترامش به اندازه حق و احترام مادر نیست؛ سپس سراغ پدر رفت که اطاعت از او مهمتر از اطاعت از مادر بوده؛ سپس سراغ همسر و فرزندان می‌رود که در آنها بحث ادای نفقه واجب هم مطرح است و مسئولیت در قبال آنها اضافه‌تر و دشوارتر می‌شود. @yekaye 👇ادامه مطلب👇