eitaa logo
یک درصد طلایی
1هزار دنبال‌کننده
157 عکس
134 ویدیو
0 فایل
˹﷽˼ متفاوت ترین ‌جمع‌منتظران‌‌مܣدی‌‹عج›🕊🌿 حضرت مهدی(عج): 💌ما در رعایت حال شما کوتاܣے نمےکنیم و یادشمارا ازخاطرنبرده‌ایم.. گرفتارے یا مشکلے دارے🥺 مطمئن باش توے اینجا قراره خیرمعنوے و حس‌آرامش را تجربه کنے ☺️ ادمین👈🏽| @admin_yek_darsad_talaiii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿ 🌱دوباره جمعہ شد و دل شده پریشانت دوباره حسرت دیدار برقِ چشمانت 🌱بلند مرتبہ شاهِ زمان سلامٌ علیک سلام بر تو و بر ماه روے تابانت…!! براے فرج مولا صلواتـــــــ
🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🍀انشالله از همگی به احسن وجه قبول باشه🤲 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 چگونه به امام زمان سلام کنیم؟ ✨سلام علے آل یاسین 🌱به خانواده بپیوندید: @yek_darsad_talaiii
46.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 "آقای دکتر محمد رضا وفایی نسب" متخصص طب فیزیکی و توانبخشی از طرح هایی که اتفاقات خوبی با آن رقم می‌خورد. 🌱شما هم به جمع خانواده بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
۶۳ سالگی یک اتفاق نیست بلکه فصل رشد و «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» شدن است! ✨ فرمانده شهید یحیی سنوار: "بزرگترین هدیه ای که دشمن می تواند به من بدهد این است که من را ترور کند و من ترجیح می دهم شهید شوم." شهادتت مبارک دلاور مقاومت🥀❤️‍🩹 #🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
📜این تصویر مربوط به زندگی کدام پیامبر الهی می باشد؟ الف) حضرت موسی (ع) ب) حضرت نوح (ع) ج) حضرت عیسی (ع) د) حضرت زکریا (ع) 👈لینک پاسخگویی به سوال: https://EitaaBot.ir/poll/v3c1 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣قسمت یازدهم ✨پدربزرگ به جای اولش برگشت. _اجازه بفرمایید! من می خواهم نظر ر
❣قسمت دوازدهم ✨پدربزرگ با زبانی که داشت،هرطور بود آن ها را راضی کرد گوشواره را بردارند و ببرند. وقتی ریحانه دو دینار را روی پارچه گلدوزی شده گذاشت، مادرش گفت: این دست مزد گلیم هایی است که دخترم بافته، حلال و پاک است. 🍁پدربزرگ سکه ها را برداشت و بوسید. آن ها را در دست من گذاشت. _این سکه های بابرکت را باید به هاشم بدهم تا او هم دست مزدی برای کارش گرفته باشد. باز هم شبحی از چهره ریحانه را در نور دیدم. همان ریحانه گذشته بود، اما چیزی در او تغییر کرده بود که قلبم را درهم می فشرد. آن چیز مرموز باعث می شد دیگر نتوانم مثل گذشته به او نگاه کنم و بگویم و بخندم. از همه مهم تر همان حالت تب آلود و غمگینی چشم هایش بود، انگار از بستر بیماری برخاسته بود. در عین حال، از زیبایی اش که با حُجب و حیا در آمیخته بود، تعجب کردم. آن ها خداحافظی کردند و رفتند. نگاه آخر ریحانه چنان شوری به دلم انداخت که حس کردم قلبم را به یکباره کَند و با خود برد. تصمیم گرفتم به یاد آن دیدار، آن دو سکه را برای همیشه نگه دارم. پدربزرگ آهی کشید و گفت: کار خدا را ببین! چه کسی باور می کند این دختر زیبا و برازنده، فرزند ابوراجح حمامی باشد؟! به بهانه ای از مغازه بیرون آمدم. بعد از رفتن ریحانه و مادرش، دست و دلم به کار نمی رفت. پدربزرگ سری جنباند و گفت: زود برگرد! پا را که از مغازه بیرون گذاشتم، گفت: سلام مرا به ابوراجح برسان! نگاهش که کردم، پوزخندی تحویلم داد. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🍀انشالله از همگی به احسن وجه قبول باشه🤲 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱هیچ خیری به ما نمیرسه، و هیچ شری از ما دور نمیشه، 👌🏻الا به برکت (عج) ..... @yek_darsad_talaiii
✨سوره‌ای که تعداد آیاتش برابر با تعداد « چهارده معصوم ـ علیه السلام » می‌باشد چه نام دارد؟ الف) سوره صف ب) سوره تحریم ج ) سوره ابراهیم د ) سوره طارق 👈لینک پاسخگویی به سوال: https://EitaaBot.ir/poll/2rbn ⬅️جهت ثبت نام در طرح یک‌درصد‌طلایی 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣قسمت دوازدهم ✨پدربزرگ با زبانی که داشت،هرطور بود آن ها را راضی کرد گوشواره
❣️قسمت سیزدهم ✨بازار شلوغ شده بود. صداها و بوها احاطه ام کردند. در آن بازار بزرگ و پر رفت و آمد، کسی احساس تنهایی نمی کرد. سمسارها، کنار کاروان سرا، جنس هایی را که به تازگی رسیده بود جار می زدند. گدای کوری شعر می خواند و عابران را دعا می کرد. ستون های مایلِ آفتاب، از نورگیرها و کناره های سقف، روی بساط دست فروش ها و اجناسی که مغازه دارها به در و دیوار آویزان کرده بودند، افتاده بود. 🍁گرد و غبار در ستون های نور می چرخید و بالا می رفت. از کنار کاروان سرا که می گذشتم، ردیفی از شتران غبارآلود و خسته را دیدم. حمال ها مشغول زمین گذاشتن بار آن ها بودند. در قسمتی که مغازه های عطاری و ادویه فروشی بود، بوی قهوه، فلفل، کُندر و مِشک، دماغ را قلقلک می داد. بازرگانان، خدمت کارها، غلامان، کنیزان و زنان و مردان با اسب و الاغ و زنبیل های خرید در رفت و آمد بودند. دوست داشتم مثل همیشه خودم را با دیدنی های بازار، سرگرم کنم، اما نمی توانستم. پیرمردی با شتر برای قهوه خانه آب می برد. در آن قهوه خانه، آب انبه و شیرینی نارگیلی می فروختند که خیلی دوست داشتم. هر روز سری به آن جا می زدم. آن روز هیچ میلی به شیرینی و شربت نداشتم. سقایی که مَشکی بزرگ بر پشت داشت، آب خوری مسی اش را به طرف رهگذرها می گرفت. تشنه ام بود اما بی اختیار از کنار سقا گذشتم. پسربچه ای پشت سر مادرش گریه می کرد و مادر بی توجه به گریه او، زنبیل سنگینی بر سر داشت و تند تند می رفت. دلم می خواست به همه کمک کنم. می خواستم هر چه را آن بچه برایش گریه می کرد، بخرم و زنبیل را تا در خانه شان برای آن زن ببرم. قبلا به این چیزها توجه نمی کردم. می فهمیدم که حال دیگری دارم. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
خواندن نماز شب به نیابت از اعضای کانال خوانده شد. تشکر از همه همراهان عزیزمون که در قرائت ختم مشارکت کردند. 🙏🙏🙏 🌱🌷🌱🌷🌱 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست داری اعضای کانال رو در ثواب هات کنی به آیدی زیر پیام بده. @farzane_zare
🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🍀انشالله از همگی به احسن وجه قبول باشه🤲 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii
🌱عزیزے مےگُفت: ✨ ܣر وقت احساس کردید، از (عج) دور شدید و دلتون واسه آقا تنگ نیست، این جمله رو که تو «دعا در غیبت امام زمان‌عج» ܣست بخونید. 🤲 و لـَیِّـنْ قَـلبی لِـوَلِـیِّ أَمـرِڪْ یعنی 🤲خدایا ! دلم رو‌ برای ولی امرت (امام زمان‌عج) نرم‌ کن. @yek_darsad_talaiii
📿 آموزش 🔸 چهارشنبه ۲ آبان ماه 🔻 راس ساعت ۱۶ 👈 منتظرتونیم😍 📍مکان: خیابان سلمان، کوچه گازرگاه، فرهنگسرای امام مهدی عج 🍀 eitaa.com/f_emammahdi 🌷 اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊الهم بارک لمولانا یا صاحب الزمان🕊 🍃 در زندگی من و نسل من 🌱به خانواده بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
📖سور‌ه‌ای که پنج بار کلمه «الله» در آن آمده است چه نام دارد؟ الف) سوره یس ب) سوره الرحمن ج) سوره واقعه د) سوره حج 👈لینک پاسخگویی به سوال: https://EitaaBot.ir/poll/f37jos ⬅️جهت ثبت نام در طرح یک‌درصد‌طلایی 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣️قسمت سیزدهم ✨بازار شلوغ شده بود. صداها و بوها احاطه ام کردند. در آن بازار
❣️قسمت چهاردهم ✨بازار، پس از هر چهل قدم، پله ای کوتاه می خورد و پایین می رفت. حمام ابوراجح میان یک دوراهی بود. فاصله اش تا مغازه پدربزرگم صد قدم بیشتر نبود. آهسته قدم بر می داشتم. گاهی از پشت سر، تنه می خوردم. 🍁پارچه فروش ها پارچه های رنگارنگ را یکی یکی جلوی خود می گرفتند و از آن تعریف می کردند. بیشتر مشتری آنها زن بودند. گوشه ای دیگر، مارگیری معرکه گرفته بود. با چوبی، مار کبرایی را از جعبه بیرون می کشید. مار دیگری را دور گردن انداخته بود. دو شِحنه دستها را بر قبضه شمشیر تکیه داده و کنار نیم دایره تماشاگران ایستاده بودند. چشمی به معرکه داشتند و چشمی به بازار. ایستادم. مدت ها بود که ریحانه را ندیده بودم. آمدن ناگهانی اش، آمدن یک طوفان بود. سخت تکانم داده بود. حال خودم را نمی فهمیدم. نمی دانستم در آن چند دقیقه، بر من چه گذشته بود. دلم در هم کشیده شده بود. سکه ها را در دست می فشردم. آن دو سکه شاید روزهایی را با او گذرانده بودند. بارها لمسشان کرده بود. انگار هنوز گرمی دست هایش را در خود داشتند. سکه ها قلبی داشتند که می تپید. هیچ وقتِ دیگر، دیدن ریحانه چنین تاثیری بر من نگذاشته بود. می خواستم بخندم. می خواستم گریه کنم و اشک بریزم. می خواستم بدوم تا همه، هراسان، خود را کنار بکشند. می خواستم در انباریِ تنگ و تاریکِ مغازه ای پنهان شوم یا به پشت بام بازار بروم و فریاد بکشم. دو زن از کنارم گذشتند. بر خود لرزیدم که شاید ریحانه و مادرش باشند، اما آنها نبودند. به راه افتادم. هنوز در بازار بودند؟ نه، زود آمده بودند که به شلوغی برنخورند. کنیزی با دیدنم خندید. شاید از حالت چهره ام به آنچه بر من می گذشت، پی برده بود. ریحانه شاید حالا داشت گلیم می بافت. شاید هم داشت به زن ها درس می داد. تنها امیدم آن بود که آنچه بر من می گذشت بر او هم بگذرد. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
خواندن نماز شب به نیابت از اعضای کانال خوانده شد. تشکر از همه همراهان عزیزمون که در قرائت ختم مشارکت کردند. 🙏🙏🙏 🌱🌷🌱🌷🌱 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست داری اعضای کانال رو در ثواب هات کنی به آیدی زیر پیام بده. @farzane_zare
🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🍀انشالله از همگی به احسن وجه قبول باشه🤲 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9 اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 با قلبت میتونی آدم خوبا رو تشخیص بدی! ➕ماجرای عجیب ارادت آقای دولابی به یک جوان دبیرستانی... 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
📖سوره‌ای که غیر از «بسم الله الرحمن الرحیم» تنها یک «کسره» در آن به کار برده شده است چه نام دارد؟ الف) سوره کوثر ب) سوره اخلاص ج) سوره حمد د) سوره والعصر 👈لینک پاسخگویی به سوال: https://EitaaBot.ir/poll/4u2x8e ⬅️جهت ثبت نام در طرح یک‌درصد‌طلایی 🌱به خانواده بپیوندید: ☘️https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
یک درصد طلایی
#رمان #رویای_نیمه_شب ❣️قسمت چهاردهم ✨بازار، پس از هر چهل قدم، پله ای کوتاه می خورد و پایین می رفت
❣️قسمت پانزدهم ✨آیا گوشواره ای که ساخته بودم، برایش همان معنایی را داشت که سکه ها برای من؟گوشواره را به گوش کرده بود؟ معنای خنده کنیزک چه بود؟ این سوال ها فکرم را مشغول کرده بود. 🍁نگران بودم ابوراجح هم متوجه حالاتم شود و مجبور شوم همه چیز را به او بگویم. به یاد حرف پدربزرگ افتادم که می گفت: حیف که ابوراجح شیعه است،وگرنه دخترش را برایت خواستگاری می کردم. نمی دانم چه چیزی بین ما و شیعیان فاصله ایجاد می کرد. آنها هم مثل ما نماز می خواندند، روزه می گرفتند، قرآن می خواندند و به حج می رفتند. اگر راهی بود می توانستم پدربزرگ را راضی کنم که ریحانه را برایم خواستگاری کند. سیاهِ تنومندی به من تنه زد. پیرمرد دست فروشی، طبقی تخم مرغ جلویش گذاشته بود. ریسه های سیر از دیوار بالای سرش آویزان بود. تنه که خوردم نزدیک بود پایم را روی تخم مرغ ها بگذارم. فرش فروشی که آن سوی بازار، روی قالی ها و گلیم هایش لمیده بود و قلیان می کشید، با دیدن این صحنه، خنده اش گرفت. وقتی مرا شناخت، دستش را روی عمامه اش گذاشت و مختصر تعظیمی کرد. سعی کردم حواسم را بیشتر جمع کنم. به حمام رسیده بودم. اگر پدربزرگ هم راضی می شد، ابوراجح هرگز اجازه نمی داد. او و دخترش شیعه بودند و من و پدربزرگم، سنی و نمی دانستم چه چیزی بین ما که مسلمان بودیم فاصله انداخته بود. این فاصله بیش از همیشه ناراحتم می کرد. کاش آنها به مذهب ما درمی آمدند، آن وقت دیگر هیچ مانعی در میان نبود. ولی چطور چنین چیزی ممکن بود؟ ابوراجح مردی آگاه و اهل مطالعه بود. در اوقات فراغتش کتاب می خواند و یادداشت بر می داشت. ریحانه در خانه او تربیت شده بود.لابد او هم مانند پدرش به مذهب شان علاقه مند بود. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 👈 مطالعه کتاب زیبای ""رویای نیمه شب"" را از دست ندهید..... https://eitaa.com/joinchat/1358496661Ccb22ed1fc9
💠رسول اكرم صلى الله عليه و آله؛ 💢دو ركعت نمازى كه انسان در دل آخر شب بخواند از دنيا و آنچه در آن است بهتـر است. و اگر بـر امّتم دشوار نبود آن دو ركعت را بر آنان واجب مى كـردم. 📚کنزالعمال 7/21405 📿نماز شب به نیابت از اعضای محترم کانال 🌱🌷اگر دوست داری اعضای کانال رو در ثواب هات کنی به آیدی زیر پیام بده: @admin_yek_darsad_talaiii @farzane_zare 🍃@yek_darsad_talaiii
📝 فرج محقق خواهد شد؛ مشروط بر اینکه شما انتظارتان «انتظار_واقعی» باشد، «عمل» باشد، «تلاش» باشد، «انگیزه» باشد، «حرکت» باشد. 🌷🌱 صبحگاهی و به نیابت از اعضای کانال قرائت شد. 🌱به خانواده بپیوندید: @yek_darsad_talaiii 👌اگر دوست دارید اعضای کانال رو در ثواب هاتون کنید به آیدی زیر پیام بدین. @admin_yek_darsad_talaiii