ادامه جمعبندی ۱۰ آیه اول سوره عبس
🤔و آیا کسی که ترجیحاتش چنین است حتی اگر خود سخنور قهاری باشد ویا از سخنور قهاری دعوت کرده باشد عملا و با رفتار خویش پیام خدا را به مخاطبشان منتقل میکند یا پیام نفسانیت خویش را؟
🤔و با این توصیفات، آيا یکی از علل اینکه امام زمان ع ظهور نکرده این نیست که «مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ»*؟
✳️* پینوشت:
تعبیر «مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ: چقدر ضجهزن زیاد است و چقدر حاجی کم است» تعبیری است که امام سجاد ع در پاسخ به کسی که کثرت حاجیان را در طواف دیده بود و گفته بود امسال چقدر حاجی زیاد است، فرمود (التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص606-607 ).
شبیه این گفتگو در مورد امام باقر ع (عيون المعجزات، ص76 ؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص184 ) و امام صادق ع (بصائر الدرجات، ج1، ص271 و ص358 ؛ لإختصاص، النص، ص303 ) نیز روایت شده است.
✅تکمله
از بحث فوق نباید نتیجه گرفت که اساسا تبلیغ کردن برای کسانی که خودشان احساس نیاز نمیکنند کار درستی نیست.
واضح است که پیامبر اکرم ص تبلیغ خود را در مکه آغاز کرد که اصلا به سخنش گوش نمیدادند.
خود قرآن به حضرت موسی ع دستور میدهد برای تبلیغ سراغ فرعون برود که اوج استکبار و طغیان و سرکشی را در برابر حق دارد: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» (طه/۲۴؛ نازعات/۱۷).
🤔قطعا در بسیاری از اوقات یک مبلغ دینی وظیفه دارد در مجامعی حضور پیدا کند که خودشان احساس بینیازی میکنند؛ و باید با روشهای مختلف بکوشد این احساس نیاز را در آنان زنده کند.
بلکه بحث صرفا این است که در جایی که بین دو گروه مخیر شدیم که یکی احساس نیاز میکند ولی در مجموع در مرتبه پایینتری از اولویتهای دنیامدارانه (چه از حیث قدرت و ثروت، و چه از حیث جمعیت و کثرت، و چه از ابعاد دیگر) قرار دارد، و دیگری بر اساس اولویتهای دنیامدارانه بالاتر است اما عملا احساس نیاز به دین ندارد، دومی را بر اولی ترجیح ندهیم؛ و در پرداختن به اولی، اعراض و غفلت و سهلانگاری نکنیم.
@yekaye
🔹تَذْكِرَةٌ
درباره ماده «ذکر» ذیل آیه ۴ همین سوره بحث شد https://yekaye.ir/ababsa-80-04/ و به صورت خاص درباره «تذکرة» بیان شد که:
▪️«تَذْكِرَة» بر وزن تفعله را گفتهاند که همان معنای تفعیل (تذکیر) میدهد به نحوی خفیفتر؛ یعنی به معنای آن چیزی است که مایه یادآوری و تذکر میشود؛ به تعبیر دیگر، آن موعظه و نصیحتی است که با آن، آنچه را باید بدان عمل شود متذکر میشوند.
@yekaye
☀️۱) محمد بن فضیل در گفتگویی طولانی با امام کاظم ع درباره معانی آیات متعددی سوال میکند. در فرازی از این گفتگو، وی درباره آيات ۳۱ تا ۴۹ سوره مدثر میپرسد که امام ع فرازهای متعددی از آن را بر ولایت امیرالمومنین ع تطبیق میدهد که آخرین موردش این است که:
درباره این آیه سوال کردم که میفرماید: «پس آنها را چه میشود كه از این مایه تذكر رويگردانند؟» (مدثر/۴۹)
امام ع فرمود: یعنی از ولایت رویگردانند.
گفتم: «زنهار! همانا این مایه تذکر است» (عبس/۱۱).
فرمود: همان ولایت.
📚الكافي، ج1، ص434
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ... قُلْتُ: «فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ»؟
قَالَ: عَنِ الْوَلَايَةِ مُعْرِضِينَ!
قُلْتُ: «كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ»
قَالَ: الْوَلَايَة.
✳️تبصره:
با توجه به اینکه آيه ۵۴ سوره مدثر «كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَة» است؛ با توجه به اینکه در میان قراءات موجود قرائت آن آیه به صورت «إِنَّها» در سوره مدثر یافت نشد، شاید آن گونه که مرحوم مجلسی احتمال داده، یک احتمال این است که یا راوی ویا ناسخ بین این دو اشتباه کرده باشد، ویا قرائتی از آن آیه درسوره مدثر به صورت «إِنَّها» نزد اهل بیت موجود بوده باشد (مرآة العقول، ج5، ص151 ؛ بحار الأنوار، ج24، ص346 )؛ و در مجموع این احتمال که تطبیق «ولایت» بر این آیه، ناظر به آیه سوره مدثر باشد در اینجا بسیار زیاد است؛ چنانکه در عموم تفاسیر روایی متاخر همچون تفسیر صافی و البرهان و نور الثقلین و کنزالدقائق، حدیث فوق را ذیل سوره مدثر آوردهاند و نه در اینجا؛ و در تفاسیر روایی متقدم مانند تفسیر قمی هم با توجه به آیات بعدی، مقصود از انها در اینجا را آیات قرآن دانستهاند؛ هرچند خود مرحوم مجلسی این احتمال را که مقصود سوال سائل همین آیه عبس باشد را بعید ندانسته است.
@yekaye
☀️۲) روایت شده است که امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبههای خود فرمودند:
همانا بهترین قصهها و رساترین موعظهها و سودمندترین تذکرها کتاب الله عز و جل است که خداوند عز و جل فرمود: «و هنگامی که قرآن قرائت شود بدان گوش دهید و ساکت باشید؛ باشد که مورد رحمت واقع شوید» (اعراف/۲۰۳).
📚الكافي، ج8، ص175
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ ذَكَرَ هَذِهِ الْخُطْبَةَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَوْمَ الْجُمُعَةِ ...
ثُمَّ إِنَّ أَحْسَنَ الْقَصَصِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ وَ أَنْفَعَ التَّذَكُّرِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَز َّ؛ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».
@yekaye
یک آیه در روز
1097) 📖 كَلّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ 📖 ترجمه 💢زنهار! همانا این مایه تذکر است؛ سوره عبس (۸۰) آیه ۱۱ ۱۴
.
1️⃣«كَلّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ»
تعبیر «كَلّا» تاکیدی است بر ناروا بودن این رویه که بر شخص نابینایی که شتابان و در حال خشیت سراغمان آمده چهره درهم کشیم و از او رویگردان شویم و به کار کسی بپردازیم که مستغنی است و معلوم نیست که به تزکیه روی آورد.
اما در ادامه فرمود: که همانا این مایه تذکر است.
درباره اینکه مرجع ضمیر «ها» چیست، اغلب مفسران بر این باورند که مقصود آیات قرآن است که اساسا مایه تذکر و موعظه است (مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ الميزان، ج20، ص201 )؛
و موید این مطلب آیات بعدی است؛ یعنی آیه « فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ» که حالت جمله معترضه دارد را کنار بگذاریم، تعبیر «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» که متعلق به «تذکرة» است بخوبی نشان میدهد که مرجع ضمیر «ها» آیات قرآن است. (البحر المحيط، ج10، ص408 ).
اما با توجه به کلمه «کلا» که به وضوح ناظر به جملات قبل است، یک احتمال دیگر هم این است که مقصود، نه مطلق آیات، بلکه همین مطالبی باشد که در آیات قبل گذشت. یعنی این آيه با تاکیدی بر ناروا بودن رویهای که در آیات قبل بدان تذکر داد، الان تاکید میکند که تمام سخن ما یک تذکر است، برای کسی که تذکر را پذیرا باشد. توجیه تعبیر «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» که در ادامه آمده است نیز این است که مقصودش همین آیاتی است که این مطلب را بیان کرد.
یعنی میفرماید:
این چند آیهای که گذشت مایه تذکر است؛ و این آیات حاوی این تذکر در صحیفههایی ارزشمند و ... ثبت شده و موجود است
@yekaye
#عبس_11
یک آیه در روز
1097) 📖 كَلّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ 📖 ترجمه 💢زنهار! همانا این مایه تذکر است؛ سوره عبس (۸۰) آیه ۱۱ ۱۴
.
2️⃣ «إِنَّها تَذْكِرَةٌ»
آيات قرآن مايه تذكّر و عامل بيدارى فطرت بشرى است
📚تفسير نور، ج10، ص385
@yekaye