یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامههایی گرامیداشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
.
1️⃣«فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ»
چنانکه در جلسه قبل گذشت آيه ۱۰ (فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ) را عموما جمله معترضهای دانسته بودند؛
از این رو، عبارت «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» مربوط به آیه قبلتر (إِنَّها تَذْكِرَةٌ) میشود؛ که این جار و مجرور:
▪️یا خبر دوم (خبر بعد از خبر) برای «إن» است
📚الميزان، ج20، ص202
که در این صورت معنای این دو آیه چنین میشود: همانا این مایه تذکر است و این در نامههایی گرامیداشته شده است؛
▪️ویا متعلق به «تذکرة» است،
مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ الكشاف، ج4، ص702
که در این صورت معنای این دو آیه چنین میشود: همانا این مایه تذکر است که این تذکر در نامههایی گرامیداشته شده است.
@yekaye
#عبس_13
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامههایی گرامیداشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
.
2️⃣ «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ»
درباره اینکه مقصود از این «صحف مکرمه» چیست،
▪️از ابن عباس نقل شده که مقصود لوح محفوظ است؛
▪️و نیز گفته شده که مقصود کتب پیامبران گذشته است و از این جهت شبیه آیه «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى» میباشد (مجمع البيان، ج10، ص665 )؛
▪️و حتی برخی این احتمال را مطرح کردهاند که منظور «مصحفهای نزد مسلمانان» است و آیه یک نحوه اخبار از غیب است، چرا که قرآن آن زمان که مسلمانان در مکه بودند هنوز در مصاحف مکتوب نشده بود (البحر المحيط، ج10، ص408 )؛
⛔️اما برخی این احتمالات را غیرقابل قبول میدانند چرا که ظاهر آیات بعد («مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ بِأَيْدي سَفَرَةٍ؛ بویژه به قرینه کلمه سفرة) این است که این مایه تذکر (که ظاهرا همان آیات قرآن باشد) توسط فرشتگان الهی در آن صحف نوشته شده است؛ پس اولا لوح محفوظ نمیتواند باشد (بویژه که لوح محفوظ در قرآن همواره به صورت مفرد آمده است) و ثانیا صحف پیامبران قبلی و یا صحیفههایی که توسط مسلمانان نوشته شده، نمیتواند باشد (الميزان، ج20، ص202 ).
@yekaye
#عبس_13
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامههایی گرامیداشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
.
3️⃣ «إِنَّها تَذْكِرَةٌ ... فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ»
ما مسلمانان قرآن کریم را تکریم میکنیم؛ نه فقط الفاظ آن را، بلکه حتی کاغذها و برگههایی را که حاوی قرآن است نیز مورد احترام ما میباشد. این تکریم ما ناشی از آن است که خود خداوند هم این صحف (نه خود الفاظ، بلکه کاغذها و صحیفههایی که این الفاظ در آنها ثبت شده) را تکریمشده خوانده است؛
به قول برخی از مفسران: «آنچه را خداوند تكريم كرده ما نيز بايد تكريم كنيم» (تفسير نور، ج10، ص386).
📝#ثمره_اعتقادی
از شبهاتی که وهابیت علیه شیعه مطرح میکند و گاه همین شبهه از دهان روشنفکرمآبان نیز شنیده میشود این است که شیعه را به خاطر احترامی که برای حرمهای اهل بیت ع میگذارد متهم به شرک میکنند❗️
همین آیه و نیز سیره مسلمانان در احترام گذاشتن به کتاب و مجلد قرآن کریم بخوبی پاسخ این شبهه را میدهد. همنشینی با یک امر مکرم و مورد احترام، موجب احترام یافتن آن شیءای میشود که همنشین آن امر مکرم شده است. وقتی خود الفاظ قرآن مورد اکرام و احتراماند و به تبع آن مصحف و کاغذهایی که این الفاظ در آنها کتابت شده اکرام باید شود، وقتی خود اشخاص اهل بیت ع به نص آیات متعدد قرآن کریم مورد احترام و اکراماند، زمینی هم که پیکر مطهر ایشان در آن دفن شده است سزاوار است که مورد احترام واقع شود؛ و این احترام از جنس احترام به خود آن کسانی است که در مورد احترام بودنشان هیچ مسلمان واقعی تردیدی ندارد؛ از این روست که نهتنها در خصوص پیامبر اکرم ص و اهل بیت ایشان که خداوند آنان را از هر پلیدیای تطهیر فرموده: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا» (احزاب/۳۳) و دوستی و مودت با ایشان را اجر رسالت پیامبر ص شمرده: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» (شوری/۲۳)، بلکه حتی کسانی که در رکاب ایشان شهید شدند نیز بر اساس احادیث به چنان طهارتی رسیدند که طهارتشان به زمینی که در آن دفن شدند منتقل شد و لذا زمینی که آنها در آن دفن شدند نیز سزاوار است که مورد اکرام واقع شود؛ چنانکه در فرازی از زیارت امام حسین ع که توسط امام صادق ع روایت شده آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظِيما: سلام بر شما ای یاران امام حسین! پاک شدید و پاک شد آن زمینی که در آن دفن شدید و به رستگاری عظیم رسیدید.»
📜حکایت
سید شرف الدین (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، یک جلد قرآن کریم که جلدی پوستین داشت به شاه هدیه داد. شاه عربستان آن را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت.
سید شرف الدین گفت: «ای پادشاه! چرا این جلد را میبوسی و به آن تعظیم میکنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟»
شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد».
سید شرف الدین گفت: «ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر (صلی الله علیه و آله) را میبوسیم، میدانیم که آهن هیچ کاری نمیتواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهنها و چوبها قرار دارد. ما میخواهیم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تعظیم و احترام کنیم، همانگونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز میخواستی قرآنی را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.»
@yekaye
#عبس_13
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامههایی گرامیداشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
.
4️⃣ «إِنَّها تَذْكِرَةٌ ... فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ»
ظاهر این آیات سوره عبس آن است که آیات قرآن یک تذکری است که در صحف متعددی که نزد خداوند تکریم شده، نوشته شده است، و آیات بعد هم تاکید میکند که این صحیفهها هم رفعتیافتهاند و هم مطهر و پاکاند و به دستان فرشتگان کریم و نیکسیرت (مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ؛ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ) (الميزان، ج20، ص202 ).
📖 نکتهای درباره حقیقت اولیه #قرآن: #کتابت یا #لفظ
یک مطلب که درباره #قرآن_کریم جای تامل جدی دارد این است که حقیقت اولیه قرآن که بر پیامبر اکرم ص نازل شده از جنس چیست؟
از جنس لفظ مصوت است یا از جنس کتابت؟
برداشت اولیه بسیاری از افراد این است که چون از قرآن به عنوان «وحی» و کلام خداوند سخن گفته شده، اقتضای آن این است که سخنی باشد که شنیده شود،
اما تعابیر متعددی در خصوص قرآن کریم وجود دارد که نشان میدهد که وجود کتبی قرآن بر وجود لفظی آن مقدم است؛ از جمله همین تعبیر، که حقیقت قرآن را، موجود در صحفی میداند در دست فرشتگان، و یا در مرتبه وجودی قبل از آن، در آیات دیگر به وجود حقیقت قرآن در لوح محفوظ اشاره شده است: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجيد؛ في لَوْحٍ مَحْفُوظ» (بروج/۲۱-۲۲)؛ و اساسا خود کلمه «قرآن» بنا به یک تحلیل از ماده «قرأ» است، نه از ماده «قول»، که تفاوت اصلی قرائت با قول (=سخن) در این است که قرائت در جایی به کار میرود که متنی در کار باشد و اولین آیه نازل شده بر پیامبر هم با «إقرأ» شروع میشود نه با «قل».
💢اگر به این حقیقت توجه شود بسیاری از شبهات روشنفکرمآبان درباره حقیقت قرآن (که گمان میکنند قرآن صرفا یک مکاشفه نبوی بوده که خود ایشان آن را به لفظ درآورده است، و بدین جهت در خطاناپذیری آن مناقشه میکنند) از بیخ و بن رفع میشود؛ زیرا این تاکیدات بر مکتوب بودن حقیقت نخستین قرآن، کاملا دلالت دارد بر اینکه این متن، حتی پیش از اینکه توسط پیامبر بیان شود، به عنوان متن موجود بوده است و پیامبر دریافت کننده یک متن است نه صرفا یک تجربهگر ولو به عنوان گفتگو کننده با یک فرشته.
@yekaye
#عبس_13
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامههایی گرامیداشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
🔹مَرْفُوعَةٍ
درباره ماده «رفع» قبلا بیان شد که
▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل دلالت دارد بر جذب یا دفع چیزی در مسافتی به سمت بالا با قوت و شاید همین یکی از وجوه تفاوتهای این ماده با ماده «رد» است؛ چرا که گفتهاند تفاوت «رفع» با «رد» در این است که رد فقط ناظر به عقب زدن است، اما «رفع» هم میتواند به سمت جلو باشد و هم به سمت پشت.
▪️اگرچه درباره اینکه نقطه مقابلِ «خفض»، رفع است اتفاق نظر وجود دارد؛ اما اینکه آیا «رفع» فقط در مقابل «خفض» است یا خیر، اختلاف است. برخی اصرار دارند که «وضع» [بر زمین نهادن] هم نقطه مقابل «رفع» است، و برخی بشدت با این مطلب مخالفت کردهاند، و برخی حتی کلمه «ذلت» را هم نقطه مقابل «رفعت» میدانند.
▪️برخی «رفع» به معنای نزدیک کردن را هم از همین باب دانستهاند، چنانکه تعبیر «رَفَعْتُه للسُّلطان» از این باب است و بر همین اساس تعبیر «وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ» را هم به معنای «مقرّبة لهم» دانستهاند، که اگر چنین باشد، ظاهرا این معنا دلالت بر تقدیم کردن دارد که یک نحوه نزدیک کردنی است که با بالا بردن آن چیزی که تقدیم میشود به خدمت کسی که به او تقدیم میشود همراه است.
البته غالبا کلمه «مرفوعة» در این آیه را به همان معنای «برافراشته» گرفتهاند خواه به معنای «بساط برافراشته» باشد، یا «بنای رفیع» و یا «زنان بلندمرتبه از حیث عقل و جمل» و موید این برداشت اخیر، کاربردهای دیگر این کلمه است که در همین معنای «رفعت داده شده» [بلندمرتبه و رفیع] میباشد؛ یعنی در آیه «في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» (عبس/۱۳-۱۴) که وصف «صُحٌف» است، و یا در آیه «فيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ» (غاشیه/۱۳) که وصف سریر [= تخت سلطنتی] ها، ویا در آیه «وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ» (طور/۵) که در وصف سقف است.
▪️ماده «رفع» هم در امور مادی به کار میرود و هم در امور معنوی:
– در امور مادی،
هم در جایی که چیزی از جایی که هست بالاتر برده شود به کار میرود: «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَی الْعَرْشِ» (یوسف/۱۰۰)
هم در جایی که بر ارتفاع چیزی افزوده شود: «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ» (بقرة/۱۲۷)؛
و هم در مورد بالا بردن صدا «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِ» (حجرات/۲)
– و در امور معنوی،
هم در مورد بالا بردن مقام و منزلت و درجه معنوی افراد: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» (مجادله/۱۱)
هم بالا بردن یاد آنان، و در واقع، خوشنام کردن آنان: «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ» (انشراح/۴)
و هم درباره بالا رفتن عمل صالح: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» (فاطر/۱۰)
- و مواردی هم هست که اگرچه ظهور اولیهشان ناظر به امور مادی و دنیوی است؛ اما ظهور جدی در رفعت معنوی و ملکوتی و ترفیع مقام و منزلت هم دارند، مانند بحث از رفعت آسمان و آسمانها: «وَ إِلَی السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ» (غاشیه/۱۸).
🔖جلسه ۹۷۰ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-3/
@yekaye
🔹مُطَهَّرَةٍ
قبلا به تفصیل توضیح داده شد که
▪️ماده «طهر» در اصل به معنای پاکی و پاکیزگی و زوال پلیدی میباشد و نقطه مقابل «نجس» و «قذر» (= پلیدی) میباشد؛ و شامل پاکی از هرگونه آلودگی مادی و معنوی میباشد، چنانکه برای پاکی از نجاست، پلیدیها، حیض، جنابت، نیتها و عقاید فاسد و اخلاق رذیله به کار میرود و بدین ترتیب، تفاوت «طهارت» با «نظافت» (که در فارسی هر دو را پاکیزگی ترجمه میکنیم) در این است که طهارت هم در امور جسمانی و هم در امور معنوی به کار میرود اما نظافت عمدتا ناظر به امور ظاهری (بدن و لباس و …) میباشد.
▪️وقتی این ماده در حالت ثلاثی مجرد به کار میرود (طَهَارَة و طُهْر) خود پاکی و منزه بودن از پلیدی مد نظر است؛ و
وقتی در باب تفعّل و افتعال میرود (تطهّر و اطّهار) طهارت را اختیار کردن و پاک شدن مد نظر است و
وقتی به باب تفعیل (تَطْهِير) میرود، چیزی را طاهر و پاک کردن؛ که هم کاربردش در تطهیر مادی رایج است: «طَهِّرا بَيْتِي» (بقره/۱۲۵) «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» (مدثر/۴) و هم در تطهیر معنوی و روحانی: «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (احزاب/۳۳) ؛ «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ» (آل عمران/۴۲) «يا عيسی إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا» (آل عمران/۵۵) ؛ «لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ» (نساء/۵۷، بقرة/۲۵» ویا در وصف قرآن کریم: «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» (عبس/۱۴) ؛ «يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً» (بینه/۲) ؛ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعة/۷۹).
🔖جلسه ۸۵۳ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-82/
@yekaye
☀️۱) سعد خفاف از امام باقر عليه السّلام روایت کرده كه فرمودند:
ای سعد! قرآن را بیاموزید که روز قیامت در بهترین شکلی که خلائق میتوانند بدان نگاه کنند به محشر مىآيد و مردم در يكصد و بيست صف ایستادهاند كه هشتاد صف آنها مربوط به امّت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و اله است و چهل صف از امّتهاى ديگر.
و قرآن در صورت مردى بر صف مسلمانان عبور کند و آنها به او نظر كنند و گويند: لا اله الا الله الحليم الكريم، به راستى كه اين مرد از مسلمانان است و ما او را به سيما و صفت مسلمانى مىشناسيم جز اينكه او درباره قرآن كوشاتر از ما بوده است به همين خاطر درخشندگى و زيبائى و نور بيشترى به او داده شده كه به ما داده نشده است.
سپس به صف شهيدان مىرسد و شهيدان به او نگاه مىكنند و سپس مىگويند: لا اله الا الله الربّ الرحيم، به راستى اين مرد از شهيدان است و او را به نشانى و وصفش مىشناسيم جز اينكه او از شهيدان درياست و به همين خاطر درخشندگى و فضیلت بيشترى به او دادهاند كه به ما ندادهاند.
فرمود: پس مىگذرد تا به صف شهيدان دريا مىرسد در صورت يك شهيد! و شهيدان دريا به او نگاه مىكنند و شگفتى آنان فزونی مییابد و میگويند: قطعا اين يكى از شهيدان درياست او را به نشانى و وصفش مىشناسيم جز اينكه او در جزيرهاى كشته شده كه به مراتب از جزيرههایی که ما در آنها بودیم وحشتناكتر بوده است و به همين خاطر به او درخشندگى و زيبائى و نور بيشترى دادهاند كه به ما ندادهاند.
سپس مىگذرد تا به صورت پيامبرى مرسل به صف پيامبران و مرسلین مىرسد و آنها به وى نگاه مىكنند و تعجبشان شدت میگیرد و مىگويند: لا اله الا الله الحليم الكريم، براستى كه اين پيامبری مرسل است و به نشانى و وصفش او را مىشناسيم جز آنكه فضيلت بسيارى به او داده شده است.
فرمود: سپس همه نزد رسول خدا صلّى الله عليه و اله جمع شوند و از او مىپرسند اى محمد اين كيست؟ بدانها میفرماید: آيا شما او را نمىشناسيد؟ مىگويند: ما در میان کسانی که خداوند هرگز بدانان غضب نکرده او را نمىشناسيم؟ پس رسول خدا صلّى الله عليه و اله فرمايد: اين است حجت خدا بر خلق.
و سلام دهد و بگذرد تا به صورت فرشتۀ مقرّبى به صف فرشتهها رسد و فرشتهها به او مىنگرند و شگفتزده مىشوند و فضيلتى كه در او مىبينند بر آنها گران مىآيد و مىگويند: پروردگار ما برتر است و مقدّس، راستى كه اين هم يك بندهاى است از فرشتهها كه به نشانى و وصفش او را مىشناسيم جز اينكه نزديكترين فرشتهها به درگاه خداى عزّ و جلّ است و به همين خاطر نور و جمالى دارد كه ماها نداريم!
سپس بگذرد تا به حضرت ربّ العزّة تبارك و تعالى رسد و تحت عرش به سجده افتد و خداى تبارك و تعالى او را ندا دهد: اى حجّت من در روى زمين و اى سخن راست و گويايم! سر بردار و بخواه تا به تو عطا شود و شفاعت كن تا پذيرفته شود. و او سر بردارد.
سپس خداى تبارك و تعالى مىفرمايد: بندگانم را چگونه ديدى؟
در پاسخ مىگويد: پروردگارا! بعضى از آنها از من مراقبت و محافظت کرده و چیزی از مرا ضايع نكردند و بعضى از آنها مرا ضايع كردند و حق مرا بر خود سبك شمردند و مرا تكذيب كردند با اينكه من حجتی از تو بر تمامى بندگانت بودم.
پس خداى تبارك و تعالى فرمايد: به عزت و جلال و رفعت مقامم سوگند، امروز به خاطر تو بهترين ثوابهایم را دهم و به خاطر تو دردناكترين عقابم را محقق کنم. ...
📚الكافي، ج2، ص596-597
این روایت ادامه دارد و فرازی از ادامه آن قبلا در جلسه ۹۰۱ حدیث۲ https://yekaye.ir/al-fajr-89-30/ و فراز دیگری در جلسه ۲۱۰ پاورقی ۶ https://yekaye.ir/al-ankabut-029-45/ گذشت.
@yekaye
👇سند و متن حدیث👇