📜۱) گفتهاند آیه ۱۷ سوره عبس (قتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ) در خصوص عتبة فرزند ابولهب نازل شده است؛ که ابتدا پدرش را عصبانی کرد و مسلمان شد؛ سپس پدرش با او مصالحه کرد و اموالی به وی بخشید و با کاروانی روانه شام کرد؛ و در عین حال پیکی به رسول الله ص فرستاد که وی به پروردگار «النجم اذا هوی: ستاره آنگاه که سقوط کند» (نجم/۱) کافر شده است.
و روایت شده است که پیامبر ص [وقتی از این مطلب مطلع شد که اسلام آوردن وی واقعی نبوده و فقط از باب نزاع با پدرش بوده] وی را نرفین کرد و فرمود: «خدایا درندهای را به سراغش بفرست که او را بدرد!». چون وی به منطقه غاضره رسید به یاد نفرین پیامبر ص افتاد، پی به کسانی که همراهش بودند هزار دینار تعیین کرد اگر که وی تا صبح زنده بماند؛ آنها نیز وی را در وسط کاروان جا دادند و کالاها را پیرامون وی چیدند؛ اما شیری آمد و به مردان حمله کرد و وی فرار کرد اما آن شیر روی او جست و او را پاره پاره کرد. و از آن پس پدرش [یعنی ابولهب] برای وی گریه و زاری سر میداد و میگفت: محمد ص چیزی نگفت مگر اینکه قطعا محقق شد (البحر المحيط، ج10، ص408 )
و ظاهرا راوی این شأن نزول ابن عباس است (التحرير و التنوير، ج30، ص107 ).
📜۲) برخی بعد از اشاره به این شأن نزول، به قول دیگری هم نقل کردهاند که برخی گفتهاند که مقصود از «انسان» در این آیه، همان شخصی است که پیامبر ص مشغول گفتگو با او بود که آن نابینا سر رسید (مفاتيح الغيب، ج31، ص57 ) که او را امیه بن خلف یا ولید بن مغیره دانستهاند (التحرير و التنوير، ج30، ص106-107 ).
✅تبصره:
۱. عتبة بن ابولهب غیر از عتبة بن ربیعة است که در برخی از نقلها (در شأن نزول آیه اول) به عنوان کسی که پیامبر ص مشغول گفتگو با او بوده است اسمش گذشت.
۲. در برخی احادیث، این آیه را با معنایی متفاوت در خصوص امیرالمومنین ع دانستهاند که در حدیث ۲ خواهد آمد؛ که علیالقاعده این نه از باب شأن نزول، بلکه از باب جری و تطبیق ویا تأویل آیه میباشد.
@yekaye
#عبس_17
☀️۱) زندیقی خدمت امیرالمومنین ع میرسد و سوالات و اشکالاتی را در مورد قرآن کریم مطرح میکند که از نظر او تناقضگویی قرآن است و حضرت یکایک را پاسخ میدهند و فرازهایی از آن قبل گذشت. در فرازی از آن، امیرالمومنین ع بیان میکنند که تأویل برخی از آیات با ظاهر اولیه آنها [= تنزیل آنها] متفاوت است. از جمله اینکه میفرمایند:
اینکه فرمود «خدا آنان را بکشد چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؟! (توبه/۳۰). یعنی خدا لعنتشان کند که چگونه (از حق) بازگردانده میشوند؛ در اینجاا لعنت را کشتن نامید. همچنین فرمود: «کشته باد انسان، چقدر کفر میورزد» (عبس/۱۷)؛ یعنی لعنت بر انسان. همچنین فرمود: «و شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کشت و تو پرتاب نکردی هنگامی که پرتاب کردی، بلکه خدا پرتاب کرد» (انفال/۱۷)؛ و اینگونه فعل پیامبر (صلی الله علیه و آله) را فعل خود نامید. آیا نمیبینی که تأویل این سخنان متفاوت از تنزیل آن¬هاست؟! ...
📚الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۰
جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَةِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ ع وَ قَالَ لَهُ لَوْ لَا مَا فِي الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِي دِينِكُمْ.
فَقَالَ لَهُ ع وَ مَا هُوَ؟
قَالَ: قَوْلُه ...
قَالَ عَلِيٌّ ع: وَ أَمَّا قوله ... وَ قَالَ: «قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»، أَيْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ، فَسَمَّى اللَّعْنَةَ قِتَالًا. وَ كَذَلِكَ قَالَ: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» أَيْ لُعِنَ الْإِنْسَانُ؛ وَ قَالَ: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» فَسَمَّى فِعْلَ النَّبِيِّ ص فِعْلًا لَهُ؛ أَ لَا تَرَى تَأْوِيلَهُ عَلَى غَيْرَ تَنْزِيلِه؟! ...
@yekaye
☀️۲) الف. ابواسامه روایت کرده است:
از امام باقر (علیه السلام) دربارهی این آیه: «قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ» (عبس/۱۷) پرسیدم.
فرمود: «آری! در خصوص امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده است؛ و «مَا أَکْفَرَهُ» یعنی [شما را مواخذه میکند] به خاطر اینکه او را به قتل رساندید».
📚تفسير القمي، ج2، ص406؛
📚مختصر البصائر، ص163
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ».
قَالَ: نَعَمْ نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع ما أَكْفَرَهُ، يَعْنِي بِقَتْلِكُمْ إِيَّاهُ.
✅فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد.
☀️ب. محمد بن عباس حدیث فوق را با تفصیلی بیشتر روایت کرده است که حاوی فرازهای بعدی روایت فوق هم هست؛ که آن فرازهای چون در فهم کل حدیث مهم است، در اینجا و نیز ذیل آیه ۲۳ متن کامل آن را میآوریم:
ابواسامه روایت کرده است:
از امام باقر (علیه السلام) دربارهی این آیه «كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ: خیر؛ هنوز آنچه دستور داد محقق نشده است» (عبس/۲۳) پرسیدم و گفتم: فدایت شوم! چه زمانی وی را رسد که آن را محقق کند؟
فرمود: «آری! این در خصوص امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده است؛ اینکه فرمود: «قُتِلَ الْإِنْسانُ: آن انسان کشته شد» یعنی امیرالمومنین ع؛ «مَا أَکْفَرَهُ» یعنی [چه چیزی موجب شد که] با او قتال کرد به اینکه او وی را به قتل رساند. سپس نَسَب امیرالمومنی را ذکر کرد، پس نَسَب آفرینش وی و این را که خداوند چه اکرامی در حق او کرد بیان نمود و فرمود: «از چه چیزی وی را آفرید؛ از نطفه»ی پیامبران «وی را آفرید؛ پس تقدیر وی را رقم زد» برای خوبی؛ «سپس راه را برایش آسان کرد» یعنی راه هدایت را؛ :سپس وی را میراند» همچون میراندن پیامبران؛ «سپس هرگاه بخواهد وی را برمیانگیزاند».
گفتم: منظور از اینکه فرمود «سپس هرگاه بخواهد وی را برمیانگیزاند» چیست؟
فرمود: بعد از کشتهشدنش آن مقدار که خداوند بخواهد درنگ میکند، سپس خداوند وی را برمیانگیزاند و این همان سخن خداست که «هرگاه بخواهد وی را برمیانگیزاند».
و در ادامه فرمود: «هنوز محقق نشده است آنچه دستور داد» در حیاتش بعد از کشتهشدنش در رجعت. [یعنی هنوز آنچه را در حیاتی که وی در رجعت و بعد از کشته شدنش بدان مأمور شده است محقق نکرده است].
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص740
مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ»، قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَتَى يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَقْضِيَهُ؟
قَالَ: نَعَمْ؛ نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَوْلُهُ «قُتِلَ الْإِنْسانُ» يَعْنِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع «ما أَكْفَرَهُ» يَعْنِي قَاتِلَهُ بِقَتْلِهِ إِيَّاهُ؛ ثُمَّ نَسَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ، فَقَالَ: «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ؛ مِنْ نُطْفَةِ» الْأَنْبِيَاءِ «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» لِلْخَيْرِ «ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ» يَعْنِي سَبِيلَ الْهُدَى «ثُمَّ أَماتَهُ» مَيْتَةَ الْأَنْبِيَاءِ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ».
قُلْتُ: مَا مَعْنَى قَوْلِهِ «إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»؟
قَالَ يَمْكُثُ بَعْدَ قَتْلِهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَبْعَثَهُ اللَّهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ «إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»؛ وَ قَوْلُهُ «لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ» فِي حَيَاتِهِ بَعْدَ قَتْلِهِ فِي الرَّجْعَةِ.
☀️ج. از امام صادق (علیه السلام)روایت شده است که درباره آیه «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ» فرمودند:
این انسان امیرالمومنین ع است؛ آیه میفرماید: مگر از نظر آنان چه کفری مرتکب شده بود که او را کشتند؟!
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص103
أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ ... «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» قَالَ:
الْإِنْسَانُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ؛ يَقُولُ: مَا أَكْفَرَهُ عِنْدَهُمْ حَتَّى قَتَلُوهُ.
@yekaye
.
1️⃣ «قُتِلَ الْإِنْسانُ»
این تعبیر را دو گونه میتوان فهمید؛ به عنوان جمله دعایی و خبری؛
که با توجه به اینکه الف و لام در «الإنسان»را چه بدانیم (توضیحش در نکات ادبی گذشت) هریک شقوقی پیدا میکند:
🌴الف. جمله دعایی، و لعن و نفرینی درباره انسان است (ابن عباس و ضحاک و مجاهد و قتاده و ابومالک، به نقل التحرير و التنوير، ج30، ص106 ) و معادل است با تعبیر فارسی «مرگ بر انسان»؛
آنگاه کلمه «الانسان»:
🌿الف.۱. اسم جنس برای انسان است («ال» آن، «ال» جنس است)؛ یعنی مرگ بر هر انسانی؛ که این میتواند:
☘️الف.۱.۱. استغراق واقعی باشد (التحرير و التنوير، ج30، ص106)؛ یعنی اشاره به همه انسانها باشد که اساسا انسان موجودی ناسپاس است و دائما کفران میورزد چون اساسا در طبیعتش رفتن به سوی هواپرستی و نسیان ربوبیت پروردگارش و سرپیچی از دستورات او نهفته است (الميزان، ج20، ص206 ) و از این رو، هیچگاه حق عبودیت را ادا نمیکند،
البته هرکس به اندازه خویش؛ که این معنا حتی با ملاحظات ظریفی بر پیامبر اکرم ص هم صدق میکند آنجا که فرمود: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ» (بحار الأنوار، ج68، ص24)؛ که البته واضح است که در خصوص این مراتب عالی انسانی، دیگر تعبیر «قتل لانسان» بار نفرین ندارد؛ بلکه باید متناسب با همین مرتبه فهم شود؛ یعنی به هر حال چون انسان مادامی که خودی دارد، نمیتواند حق عبودیت را ادا کند، پس این جمله دعایی است که او کشته شود تا منیت او فانی گردد.
☘️الف.۱.۲. استغراق عرفی باشد؛ که باز دست کم دو حالت دارد:
🌱الف.۱.۲.۱. مخاطب این تعبیر جمع عظیمی از انسانها هستند که چنین ناسپاس و اهل کفر و کفران ورزیدن هستند و در واقع اشاره به هر کافری است (مجاهد، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ و نیز: البحر المحيط، ج10، ص409 ؛ التحرير و التنوير، ج30، ص106)؛ و میخواهد نشان دهد که: انسانِ كافر و ناسپاس مورد لعن خداست (تفسير نور، ج10، ص386).
🌱الف.۱.۲.۲. مخاطب این آیه بزرگان قریش و آن انسانهایی هستند که در آیات قبل اشاره شد که در برابر دعوت الهی احساس استغنا و بینیازی میکنند و به خاطر همین احساس استغنایشان در برابر دعوت پیامبر سرکشی کرده و به خداوند کفر میورزند (مفاتيح الغيب، ج31، ص57 ).
🌿الف.۲. اشاره به انسانی خاص است («ال» آن، «ال» عهد است)؛ که درباره اینکه این انسان کیست، گفته شده است:
☘️الف.۲.۱. همان فردی است که پیامبر ص با او گفتگو میکرد (همان گفتگویی که در میان آن گفتگو آن نابینا سررسید) تا به اسلام دعوتش کند؛ که او را امیه بن خلف (ضحاک، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665) یا ولید بن مغیره دانستهاند (التحرير و التنوير، ج30، ص107).
☘️الف.۲.۲. عتبه فرزند ابولهب است مطابق با حکایتی از وی که در شأن نزول گذشت.
🌴ب. جمله خبری است و میخواهد بگوید انسان کشته شد؛ آنگاه کلمه «الانسان»:
🌿ب.۱. اشاره به انسانی خاص است («ال» آن، «ال» عهد است)؛ که در این صورت، وی:
☘️ب.۱.۱. امیرالمومنین ع است و پیشگوییاست درباره اینکه او را بناحق خواهند کشت؛ و میدانیم که خوارج ایشان را تکفیر کردند و بالاخره هم ظاهرا یکی از همین خوارج (ابن ملجم) ایشان را به شهادت رساند؛ و آیه میفرماید او کشته شد؛ اما مگر چه کرده بود که او را کافر و کشتنش را حلال شمردند (حدیث۲).
🌿ب.۲. میتواند اسم جنس باشد، که در این صورت میخواهد بگوید این انسان به خاطر اینکه اینقدر ناسپاس است میمیرد و به هلاکت میرسد.
@yekaye
#عبس_17
.
2️⃣ «قُتِلَ الْإِنْسانُ»
گفته شد یک معنای این آیه کاربرد آن در حالت دعایی (لعن و نفرین) است و به معنای «مرگ بر انسان» است.
در این باره برخی توضیح دادهاند که این از شدیدترین نفرینها در حق کسی است؛ زیرا کشته شدن آخرین مرتبه شداید دنیوی است.
📚الكشاف، ج4، ص703
و نشان میدهد که اینان سزاوار سنگینترین عذاب هستند.
📚مفاتيح الغيب، ج31، ص57
در همین راستا برخی توضیح دادهاند که این تعبیر با تعبیری که در جاهای دیگری از قرآن کریم درباره یهود و منافقان آمده و آن هم حالت دعایی دارد که: «قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون» (توبه/۳۰؛ منافقون/۴) تفاوت دارد. در آن موارد این تعبیر دلالت دارد بر یک معنای تعجب از کار آنها، و این تعجب از باب استعمالات رایج عرب به صورت یک نفرین بیان شد است که: خدا آنها را بکشد؛ در حالی که در اینجا این تعجب در فراز بعدی (ما اکفره) منعکس شده است و این فراز صرفا نفرینی درباره آنان است از باب تحقیر و تهدید ایشان؛ و این گونه کاربرد به صورت فعل مجهول نشان میدهد که اصلا توجه گوینده به این نیست که یک قاتلی بلند شود و برود و اینها را به قتل برساند؛ بلکه میخواهد بگوید این رویه اینان بقدری نامطلوب است که فقط باید برایشان دعا کرد که کشته شوند؛ شبیه تعبیری که در آيه «فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّر» (مدثر/۱۹) آمده است
📚التحرير و التنوير، ج30، ص106
@yekaye
#عبس_17
.
4️⃣ «ما أَكْفَرَهُ»
چنانکه در نکات ادبی بیان شد این تعبیر دو گونه قابل تفسیر است (و هر دو میتواند مستقلا مورد نظر باشد):
🌴الف. حرف «ما» برای تعجب است و جمله تعجبیه است و میخواهد بفرماید: چقدر کفر و ضلالت این انسان شدید است؛
که در این صورت آیات بعدی در مقام این است که بگوید با این همه شواهد بر ربوبیت خداوند واقعا چقدر عجیب است که اینان کفر میورزند (مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ البحر المحيط، ج10، ص409 )،
و اگرچه این میتواند بر مطلق ناسپاسیها و کفران نعمتها دلالت داشته باشد اما به تناسب سیاق، اینکه بر کفر ورزیدن و انکار ربوبیت دلالت داشته باشد بیشتر است؛ و در ادامه هم تاکید میکند که اگر فقط به طعام خویش و ظرافتهایی که خداوند در آن قرار داده توجه میکردید چنین کفران نمیورزیدید (الميزان، ج20، ص205 و 206 ).
🌴ب. حرف «ما» برای استفهام است؛ که در این صورت با توجه به اینکه فعل «أکفر» متعدی است (کافر کردن) دست کم دو معنا میتواند داشته باشد: یکی کافر کردن عینی، و دیگری کسی را متهم به کفر کردن:
🍃ب.۱. به معنای اینکه «چه چیزی وی را کافر کرد»؛ که در این معنا ادامه آیات در مقام بیان این است که با توجه به این همه شواهد بر ربوبیت خداوند سوال این است که چه چیزی موجب شده است که وی کافر گردد (مقاتل و کلبی، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ و الميزان، ج20، ص206 ؛ البحر المحيط، ج10، ص409 ).
🍃ب.۲. به معنای اینکه «چه چیزی موجب شد که وی را به کفر متهم سازند»؛ که در این معنا ادامه آیات در مقام بیان این است که او اتفاقا کاملا در مسیر ربوبیت و هدایت خداوند گام برمیداشت و شما هیچ توجیهی برای متهم کردن وی به کفر نداشتید (حدیث۲).
@yekaye
#عبس_17
.
5️⃣ «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ»
برخی به لحاظ فنون ادبی توضیح دادهاند که از این دو تعبیر پیاپی («قُتِلَ الْإِنْسانُ» و «ما أَكْفَرَهُ»)، تعبیر و اسلوبی غلاظ و شداد و مذمتبارتر که بتواند در نهایت ایجاز و اختصار، این اندازه سرزنش و ملامت در خود گنجانده باشد وجود ندارد (الكشاف، ج4، ص703 ؛ التحرير و التنوير، ج30، ص107 ).
به تعبیر دیگر همان طور که «قتل الانسان» دعایی بود که دلالت بر این داشت که چه عقاب شدیدی سزاوار آنان است، این تعبیر هم دلالت بر بدی عمل آنان دارد که چقدر کفر و کفران ورزیدهاند که سزاوار چنان عقابی هستند (مفاتيح الغيب، ج31، ص57 ) و جمع این دو، دلالت بر اوج مذمت و سرزنش درباره اینان دارد.
@yekaye
#عبس_17
🔹خَلَقَهُ
قبلا بیان شد که
کلمه «خَلق» مصدری است (= آفرینش) که در بسیاری از موارد در معنای مفعولی به کار میرود (= مخلوق، آفریده شده).
اهل لغت معتقدند اصل این ماده دلالت بر «تقدیر» (تعیین اندازه) داشته است، چنانکه «خُلق» (به معنای خوی و خصلت و اخلاقیات شخصی) را هم از این جهت «خلق» نامیدهاند که بیانگر ویژگیهایی است که در صاحب آن معین و مقدر شده است و برخی گفتهاند کلمه «خلق» به نحو خاص به معنای «ایجاد کردن بر اساس یک کیفیت [و محاسبه] خاص» میباشد که هم در مورد ایجاد بیسابقه، و هم ایجاد چیزی از چیز دیگر به کار میرود.
🔖جلسه ۸۲۹ http://yekaye.ir/ya-seen-36-79/
@yekaye
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه قبل، روایتی از امام باقر ع گذشت. امام ع در ادامه آن فرمودند:
سپس نسب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را وصف کرد و چگونگی آفرینش وی و آنچه را خداوند با آن به وی کرامت داده است بیان کرد و فرمود: «از چه چیزی وی را آفرید»؛ از طینت پیامبران «وی را آفرید؛ پس تقدیر وی را رقم زد» برای خوبی...
📚تفسير القمي، ج2، ص406؛
📚 مختصر البصائر، ص163
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...
ثُمَّ نَسَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ: «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» يَقُولُ: مِنْ طِينَةِ الْأَنْبِيَاءِ «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» لِلْخَيْرِ ...
فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد.
(این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت)
@yekaye
.
1️⃣ «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
این سوال که در این آیه پرسیده شده است، در صورتی که «قتل»:
🌴الف. نفرین و فضای آیه قبل مذمت انسانی باشد که کفر میورزد، این استفهام را استفهامی برای تحقیر دانستهاند (البحر المحيط، ج10، ص409 ؛ مفاتيح الغيب، ج31، ص57 ؛ تفسير الصافي، ج5، ص: 285 )؛ که این را دو گونه شرح دادهاند:
🌱الف.۱. میخواهد تذکر دهد که وی باید بداند که خالقش خداست و به او میگوید چرا به اصل خلقت خویش توجه نمیکند که خداوند وی را از چه آفرید (مجمع البيان، ج10، ص665 )
🌱الف.۲. میخواهد طغیان وی را سرکوب کند با تذکر دادن به اینکه وی به ابتدای خلقت خویش بنگرد و ببیند از چه چیز پستی آفریده شده است (الكشاف، ج4، ص703 ؛ الميزان، ج20، ص206 ).
💢و به نظر میرسد احتمال اینکه این دومی مد نظر بوده باشد بیشتر است؛ چرا که اگر اولا با مقدم کردن جار و مجرور بر فعل، بر آن (اینکه از چه چیزی آفریده شده) تأکید کرد؛ و ثانیا اگر اولی مد نظر بود اقتضای فصاحت کلام این بود که کلمه «الله» به عنوان فاعل «خلقه» در کلام بیاید.
🌴ب. خبر از واقع باشد، استفهام دلالت بر تعظیم دارد، و کلامی در تقدیر است؛ یعنی اگر می دانستند این انسان (حضرت علی ع) از چه آفریده شده (از نطفهای از جنس نطفههای پیامبران) آنگاه بدین راحتی اقدام به کشتن وی نمی کردند (حدیث۱).
@yekaye
#عبس_18
.
2️⃣ «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
این آیه میخواهد انسانی که کفر میورزد را مورد مواخذه قرار دهد و این مواخذه را با هشداری به ابتدای آفرینش دنیوی وی آغاز میکند؛ و در ادامه آیات به سراغ نعمتهایی میرود که وی در آن غوطهور است تا پایان زندگیاش، و چقدر از آنها غافل است (الكشاف، ج4، ص703 ).
در واقع هر پدیدهای در متن آفرینش خویش، سه مرحله دارد: ابتدا، مسیر و انتها؛ و در این آیات میخواهد به این سه مرحله در خصوص انسان تذکر بدهد که اولین مرحلهاش همین است که ببیند از چه آفریده شده است (مرحله دوم در آیه ۲۰ و مرحله آخر در آیات ۲۱-۲۲ مورد توجه قرار میگیرد) (مفاتيح الغيب، ج31، ص57 ).
@yekaye
#عبس_18
.
4️⃣ «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
اینکه این هشدار به ابتدای آفرینش انسان را با جمله استفهامی بیان کرد (و بلافاصله خودش پاسخ آن را در آیه بعد داد) از باب تأکید بر تعجبی است که در عبارت «ما أَكْفَرَهُ: چه ناسپاس و کافر است او» در آیه قبل نهفته بود.
اظهار تعجب غالبا در خصوص حوادثی رخ میدهد که علت و سبب واضح و آشکاری ندارند.
در واقع، با این تعبیر میخواهد بگوید اولا چقدر افراط این انسان در کفر و ناسپاسی جای تعجب دارد و ثانیا آیا وقتی که خداوند وی را آفرید جایی برای این اندازه کفر ورزیدن بود؟
یعنی با توجه به اینکه خدا آفرینش وی را این چنین شروع کرد واقعا چه سببی موجب میشود که وی مسیر کفر و طغیان در پیش گیرد و چه عذر و بهانهای برای این ناسپاسی دارد، و واقعا سر زدن این کفر از او جای تعجب دارد
📚الميزان، ج20، ص206
@yekaye
#عبس_18