eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹جاءَتِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «جیء» به معنای «آمدن» است؛ ▪️ در زبان عربی برای «آمدن» از دو تعبیر «جاء» و «أتی» استفاده می‌کنند که در تفاوت این دو گفته‌اند: «جاء» اعم است، چرا که «اتیان»‌ آمدن با سهولت است، اما «مجیء» مطلقِ آمدن است؛ و یا اینکه «إتیان» در جایی که قصد آمدن باشد ولی آمدن و به مقصد رسیدن حاصل نشده باشد هم به کار می‌رود اما «مجیء» در جایی است که رسیدن حاصل شده باشد. برخی هم گفته‌اند که «جاء» در اصل کلام تامی بوده که نیازمند صله نبوده (فلانی آمد)، اما «أتی» نیازمند صله بوده (فلانی فلان چیز را آورد) ولی تدریجا در معنای همدیگر به کار رفته است. و برخی هم بر این باورند که «جاء» غالبا در مورد ذوی العقول و آنچه به آنها منسوب می‌شود و از روی اختیار رخ می‌دهد گفته می‌شود در حالی که «أتی» غالبا چنین نیست. 🔖جلسه ۸۹۳ http://yekaye.ir/al-fajr-89-22/ @yekaye
🔹الصَّاخَّةُ ▪️این کلمه را عموما از ماده «صخخ» و به معنای صوتی دانسته‌اند که چنان شدید باشد که گوش را کر کند (كتاب العين، ج‏4، ص135 ؛ معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص282 ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص667 ) و حداکثر این است که افزوده‌اند که شدت صدایی است از جانب موجودی که نطق دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص476 )؛ ویا اینکه صوت شدیدی است از این جهت که در گوش و دل اثرش را باقی می‌گذارد چرا که حرف صاد از حروف «صفیر» است و بر صوت دلالت دارد و تشدید آن دلالت بر شدت دارد و حرف «خ» هم دلالت بر نفوذ دارد و از این رو این ماده دلالت دارد بر یک صیحه شدید و امر هولناکی که موجب اضطراب شدید شود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص200 ). ▪️البته حسن جبل با همین تحلیل تک تک حروف آن (که البته وی می‌گوید حرف صاد دلالت بر یک امتداد یافتن با قوت و غلظت دارد، و حرف «خ» دلالت بر تخلخل در چیزی و در کنار هم قرار گرفتن اینها دلالت دارد بر نفوذ یا دخول با قوت و صلابت و تیزی در خلال یک چیز نرم و سست) و نیز با توجه به برخی کاربردهای دیگر این ماده که خلیل و ابن فارس هم بدانها اشاره کرده‌اند (مانند اینکه وقتی کسی با شدت به صخره‌ای ضربه بزند می‌گویید صدای «صخّ» شنیدم؛ ‌ویا وقتی کلاغ با منقارش بر پشت شتر می‌زند که تعبیر «یصخّ» به کار می‌برند ) معنای محوری این ماده را ورود با شدّت و حدّتِ شیء تیزی در درون جسمی نرم و به هم پیوسته همانند ورود منقار کلاغ به پشت شتر معرفی کرده‌ و کاربردش در خصوص صوت را هم به خاطر همین شدت نفوذ آن در گوش و اثر شدید و مخربی که بر گوش دارد دانسته‌ است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۲۰۰).و شبیه این از زجاج هم نقل شده که وی اصل ماده «صخخ» را با شدت ضربه زدن دانسته، و از این جهت که این صدا بشدت به گوش ضربه می‌زند چنین نامیده شده است (به نقل از مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص61 ). ▪️احتمال دیگری که برای این ماده شاید مطرح شود این است که از ماده «صوخ» [یا صیخ»] باشد که به معنای شنیدن است، چنانکه تعبیر «أَصاخَ له و إِليه» در جایی که کسی به چیزی گوش می‌دهد به کار می‌رود (الطراز الأول، ج‏5، ص147 )؛ و در نگاه اول شاید به نظر برسد که مرحوم طبرسی نیز چنین تحلیلی دارد چرا که وجه تسمیه صاخه را چنین توضیح داده که این صیحه قیامت هم از این جهت «صاخه» نامیده شده است که افراد چنان بدان گوش می‌سپارند که چیزی نمانده که گوششان کر شود، اما ظاهرا ایشان و بقیه اهل لغت، فعل «صاخ» را تغییر یافته از همین «صخّ» می‌دانند، چرا که در حدی که جستجو شد اغلب کتب لغت (غیر از الطراز الاول) مدخل مستقلی برای ماده «صوخ» بازنکرده‌اند و خود مرحوم طبرسی هم که در ادامه این قول را هم نقل می‌کند که وجه اصلی کلمه صاخه همین گوش دادن خلایق به آن باشد، توضیح می‌دهد که اصل «صاخ» همان «صخّ» بوده است که حرف مشدد به حروف عله تبدیل شده است و چنین تبدیلی در حروف مشدد در زبان عربی زیاد رخ می‌دهد چنانکه به جای «تظننت»، «تظنيت»، و به جای « تقضض البازی» (به معنای) «تقضی البازی» به کار می‌برند (مجمع البيان، ج‏10، ص668 ). 📿در هر صورت (چه از ماده «صخخ» باشد یا «ضوخ»)، از این ماده تنها همین کلمه «صاخة» در قرآن کریم به کار رفته است که معنای فریاد گوش‌خراشی است که شنوایی انسان را بشدت به خود متوجه می‌کند. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ذیل آیه ۲۸ (جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانسته‌اند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کرده‌اند. که در آنجا آمد: «الصَّاخَّةُ» یعنی قیامت. اما احادیث دیگر:
☀️۱) از عبدالله بن عمر روایت شده است که از رسول الله ص درباره علی بن ابی‌طالب ع سوال کردیم. ایشان ناراحت شدند و فرمودند: چه می‌شود که عده‌ای نزد من از کسی بدگویی می‌کنند که نزد خداوند جایگاهی همچون جایگاه من و مقامی همچون مقام من دارد جز اینکه پیامبر نیست؛ همانا کسی که علی ع را دوست داشته باشد ... [و فضایل فراوانی برای دوستدار علی برشمردند از جمله اینکه:] آگاه باشید! کسی که علی ع را دوست بدارد خداوند در سایه عرش خویش همراه با صدیقین و شهداء و صالحین بر او سایه می‌افکند و او را از فزع اکبر (انبیاء/۱۰۳) و از اوضاع هولناک آن فریاد گوش‌خراش (عبس/۳۳) ایمن بدارد ... 📚مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة، ص65؛ 📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص825 حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْغِطْرِيفِ الْجُرْجَانِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو خَلِيفَةَ الْفَضْلُ بْنُ صال [حُبَابٍ‏] الْجُمَحِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ عَنْ نَافِعٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْنَا رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَغَضِبَ وَ قَالَ: مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَذْكُرُونَ مَنْ لَهُ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَنْزِلَتِي وَ مَقَامٌ كَمَقَامِي إِلَّا النُّبُوَّةَ؛ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ أَحَبَّنِي‏ ... أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً ع أَظَلَّهُ اللَّهُ فِي [ظِلِ‏] عَرْشِهِ مَعَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ آمَنَهُ مِنَ «الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ» وَ أَهْوَالِ [يَوْمِ‏] «الصَّاخَّة»... 📚اصل این حدیث با سندی متفاوت در بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص37 هم آمده ؛ که البته این فراز را ندارد. @yekaye
☀️۲) در فرازی از حدیث امیرالمومنین ع که به حدیث «معرفت امام به نورانیت» معروف است آمده است: ای سلمان! منم پدر هر مرد و زن مومنی! ای سلمان! منم آن طامه کبری [هنگامه بزرگ] (نازعات/۳۴)! منم آن أزفه [نزديك شدنى]‌ هنگامی که نزديك شد (نجم/۵۷)؛ منم آن حاقه [واقع‌شدنی] (حاقه/۱)؛ منم آن قارعه [درهم‌کوبنده] (قارعه/۱)؛ منم آن غاشیه [فرو پوشاننده و فراگیر] (غاشیه/۱)؛ منم آن صاخه [فریاد گوش‌خراش] (‌عبس/۳۳)؛ منم آن محنت و رنج نازل شده ... 📚مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص258 و من هذا الباب ما رواه سلمان، و أبو ذر، عن أمير المؤمنين عليه السّلام أنه قال: من كان ظاهره في ولايتي أكثر من باطنه خفّت موازينه؛ يا سلمان لا يكمل المؤمن إيمانه حتى يعرفني بالنورانية ... يا سلمان، أنا أبو كل مؤمن و مؤمنة، يا سلمان، أنا الطامة الكبرى، أنا الآزفة إذا أزفت، أنا الحاقة، أنا القارعة، أنا الغاشية، أنا الصاخة، أنا المحنة النازلة ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
۱۱۱۹) 📖فإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ 📖 ترجمه 💢پس هنگامى كه آن صيحه [فریاد] گوش‏خراش [کَرکننده] در رسد؛
. 1️⃣ «فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ» در آیات قبل، سخن از کفران نعمت انسان بود و سپس اشاره‌ای به نعمتهایی که خداوند در اختیار انسان و چارپایانش قرار داده است. چرا یکدفعه سراغ بحث قیامت رفت؟ 🌴الف. در آیات قبل از تدبیر عام ربوبی که انسان در آن بسر می‌برد سخن گفت که اقتضای آن انجام وظیفه عبودیت در انسان بود و این اشاره به پایان آن تدبیر است که دیگر مقام آن است که انسان جزای عمل خویش را دریافت کند. 📚الميزان، ج‏20، ص210 🌴ب. در آیات قبل دلایلی بر توحید و قدرت خداوند بر معاد و انواع نعمتهایی که به انسان داده سخن گفته شد که اقتضای آنها این است که انسان عاقل از اطاعت خداوند تمرد نکند، اکنون به سراغ بحث از اوضاع هولناک قیامت رفت چرا که انسان وقتی اینها را بشنود ترسی در دلش پدید می‌آید که وی را به تأمل بیشتر در این واقعیاتی که اقتضای ایمان دارد وادار می‌کند و او را به اینکه کفر و تکبر و .. را کنار گذارد سوق می‌دهد. 📚مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص60 🌴ج. [شاید می‌خواهد نشان دهد که در نگاه دینی معاش و معاد انسان کاملا به هم پیوسته است؛ از این رو] در آيات قبل، از معاش بحث شد و در اين آيات از معاد گفتگو مى‏شود 📚تفسير نور، ج‏10، ص390 🌴د. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۱۹) 📖فإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ 📖 ترجمه 💢پس هنگامى كه آن صيحه [فریاد] گوش‏خراش [کَرکننده] در رسد؛
. 2️⃣ «فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ» عموما مقصود از آمدن «صاخه» را وقوع قیامت دانسته‌اند؛ اما درباره اینکه چرا آن را به صاخه تعبیر کرد چند احتمال مطرح شده است: 🌴الف. از ماده «صخ» است به معنای فریاد گوش‌خراشی است که گوش را کر می‌کند؛ که اشاره دارد به: 🍃الف.۱. نفخ صور (الميزان، ج‏20، ص210)، که اگرچه می‌تواند اشاره به نفخ صور اول باشد از حیث تاکید بر کر‌کننده بودنش (که اقتضایش این است که مخاطبی باشد که گوشش اذیت شود)؛ اما در حدی که جستجو شد کسانی که در خصوص اینکه کدام نفخ صور است اظهارنظر کرده‌اند، با توجه به آیات بعد، آن را ناظر به نفخ صور دوم، که مقدمه حشر همگان است، دانسته‌اند (مثلا: مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص61). 🍃الف.۲. مراد از «صاخه» ناله و فرياد گوش خراش مردم است در آن روز (تفسير نور، ج‏10، ص389). 🌴ب. از ماده «صخخ» است اما به معنای حادثه شدید و بزرگ و درهم‌کوبنده‌ای است که موجب اضطراب و اختلال در همگان می‌شود به نحوی که دیگر هرکس تنها دلمشغولی‌اش خودش می‌شود و از غیر قطع امید می‌کند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص200). 🌴ج. از ماده «صوخ» است به معنای شنیدن، و آن را صاخه نامیده‌اند که همه مردم با تمام وجود بدان گوش می‌سپارند (تفسير الصافي، ج‏5، ص287) و از غیر آن غافل می‌شوند؛ یعنی تعبیر بسیار فصیحی است که دلالت دارد که از طرفی حیث همه بدان گوش می‌سپارند و از طرف دیگر همه را از دنیا کر و شنوای آخرت می‌کند (البحر المحيط، ج‏10، ص410 ). 🌴د. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۱۱۹) 📖فإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ 📖 ترجمه 💢پس هنگامى كه آن صيحه [فریاد] گوش‏خراش [کَرکننده] در رسد؛
. 3️⃣ «فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ» اشاره شد که عموما مقصود از آمدن «صاخه» را وقوع قیامت دانسته‌اند؛ و اینکه صاخه یا صدای گوش‌خراش است یا خود همان استماعی است که رخ می‌دهد و هرچه باشد با صدا و شنوایی تناسب دارد. اما چرا از تعبیر «آمدن» برای «صاخه» استفاده کرد نه از تعابیری عام مانند «وقع» یا از تعابیری متناسب با صدا مانند «سمعتم» یا ... ؟ 🌴الف. شاید از این جهت که تعبیر «آمدن» ‌برای جدی گرفتن یک واقعه برای مخاطب اثرگذارتر است، از این رو که نمی‌خواهد فقط بگوید این واقعه رخ می‌دهد بلکه می‌خواهد بفرماید که این واقعه سراغ شما خواهد آمد و گریزی از آن نخواهید داشت. 🌴ب. شاید می‌خواهد بر تغییری که قرار است نسبت به وضع قبل رخ دهد تأکید کند؛ یعنی صرفا یک حادثه رخ نمی‌دهد بلکه وضعیت کاملا جدیدی خواهد آمد که اقتضایش تغییر در همه محاسبات و همه امور است؛ چنانکه در آیات بعد هم سراغ فرار هرکس از نزدیکترین و صمیمی‌ترین نزدیکان خویش می‌رود. 🌴ج. شاید می‌خواهد بر واقعیت خود صاخه (صدای گوش‌خراش) تأکید کند چرا که خود صدا پدیده‌ای است که کاملا با حرکت و آمدن گره خورده است. یعنی اگر تعابیری مثل «سمعتم» می‌آمد تأکید کلام بر مخاطب صدا بود، ولی وقتی تعبیر «جاء» آمد بر اینکه واقعا نفخ صور و صدای حاصل از آن یک واقعیت عینی است و حتما صدایی به سوی شما خواهد آمد تأکید می‌شود، در مقابل اینکه ممکن است برخی گمان کنند اینها صرفا یک تعابیر استعاری است و واقعا برای ورود در عرصه قیامت تغییر خاص عینی و واقعی‌ای در جهان رخ نمی‌دهد. 🌴د. این تعبیر ظرفیت برخی معانی باطنی و تأویلی که برای آیه برشمرده شده را نیز باز می‌کند. اگر یکی از معانی تأویلی این آیه، حضرت امیرالمومنین ع باشد (حدیث۲) آنگاه چه‌بسا می‌خواهد بگوید اگر در دنیا صدای حضرت علی ع در میان هیاهوی غوغاسالاران گم شد وقتی قیامت برپاشود همان وقتی است که تنها صدایی که همه صد و همه فقط بدان گوش می‌سپارند صدای علی ع است چرا که صدای او همان صدای حق محض است و از خود سخنی ندارد؛ و شاید از این روست که محبان علی ع اصل از این صاخه آزاری نمی‌بینند (حدیث۱) چرا که آنها در زندگی دنیا با او مأنوس بوده‌اند و در همین دنیا سخن او برایشان لذت‌بخش‌ترین صداها بوده است. 🌴ه. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا