◼️ سالروز رحلت امالمومنین حضرت خدیجه کبری، اولین زن مسلمان تسلیت باد ◼️
چنانکه دیروز اشاره شد، به علت کثرت احادیث و تدبرهای مربوط به آیه 9 سوره یس،
https://eitaa.com/yekaye/1103
امروز وارد آیه بعدی نمیشویم و بقیه احادیث و تدبرهای ناظر به آن آیه را ادامه خواهیم داد
@yekaye
☀️3) از امام رضا ع از پدرانشان از امام حسین ع روایت کردهاند که
یکبار امیرالمومنین ع در مسجد کوفه بودند که مردی از اهل شام بلند شد و گفت: من سوالاتی دارم.
حضرت فرمود: برای فهمیدن بپرس نه برای ایراد گرفتن.
چشمان مردم گرد شد و وی شروع کرد به پرسیدن سوالاتش.
امام علی ع در بخشی از توضیحاتی که میدادند فرمودند:
حضرت آدم ع به زمین فرود آمد در حالی که همراهش نُه آیه از آیات کتاب خداوند عز و جل بود که در بهشت آنها را میخواند و با اوست تا روز قیامت: سه آیه اول سوره کهف، و سه آیه از سوره اسراء که شروعش از آیه «إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ ...» اسراء/45) است و سه آیه از سوره «یس» که شروعش از آیه «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا ...» (یس/9) است.
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص244
حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَصْرِيُّ بِإِيلَاقَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَبَلَةَ الْوَاعِظُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِيُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع بِالْكُوفَةِ فِي الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أَسْأَلُكَ عَنْ أَشْيَاءَ فَقَالَ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَأَحْدَقَ النَّاسُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ أَخْبِرْنِي ... فقال ع: ...
نزل آدم عليه السلام وَ مَعَهُ تِسْعُ آيَاتٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا كَانَ آدَمُ ع يَقْرَؤُهَا فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ مَعَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثَلَاثُ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْكَهْفِ؛ وَ ثَلَاثُ آيَاتٍ مِنْ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى، وَ هِيَ «إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ»؛ وَ ثَلَاثُ آيَاتٍ مِنْ يس وَ هِيَ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا ...».
@yekaye
☀️4) ابوالسری سهل بن یعقوب بن اسحاق، یکی از اصحاب امام هادی ع که به ابونواس موذن معروف شده بود. او از کسانی بوده که ادای دیوانگان را درمیآورده و با مردم شوخی میکرده و چون در همین فضای مزاح و شوخی تشیع خود را ابراز می داشته بر جان خویش ایمن بوده است؛ و میگویند وقتی حکایت او به امام میرسد امام ع لقب ابونواس را بر وی میگذارد و به وی میفرماید: ابوالسری! تو ابونواس حق هستی و آنکه بر تو پیشی گرفته ابونواس باطل بود. [ابونواس نام یکی از شاعران بذلهگوی عرب بوده که اشعار فراوانی در وصف شراب و ... دارد. ]
وی می گوید: به امام هادی ع عرض کردم: سرورم برنامهای که چه روزی از ماه برای انجام چه کاری مناسب است، با واسطههایی از قول امام صادق ع برای من نقل شده، آیا این را خدمتتان نشان دهم که ملاحظه کنید؟
فرمود: بیاور.
آن را خدمت ایشان عرضه کردم و گفتم این را افراد موثقی نقل کردهاند؛ سپس به امام عرض کردم: سرورم! در اکثر این روزها به خاطر چیزهایی که در مورد نحوست و امور هولناک نقل میشود، مانع میشود که کارهایی را که تصمیم گرفتهایم انجام دهیم لطفا مرا به چیزی که از امور هولناک در اینها حفظ کند راهنمایی بفرمایید چرا که گاه ضرورت اقتضا میکند که برای رفع حوایج خود در این روزها اقدام کنیم.
امام ع فرمود:
سهل! همانا شیعیان ما به خاطر بهرهمندی از ولایت ما امنیتی دارند که اگر با این ولایت در دریاهای عمیق و خروشان ویا بیابانهای وسیع و بیانتها، در میانه درندگان و گرگها و دشمنان جن و انس وارد شوند، به خاطر ولایت ما از هول و هراس آنان ایمناند؛
پس به خدا اعتماد کن و در ولایت نسبت به امامان پاک اخلاص بورز و آنگاه هر جایی خواستی برو و هر کاری خواستی انجام بده.
ای سهل! هر گاه که در صبح و شام سه بار این جملات را بگویی در برابر امور هولناک، در دژی استوار؛ و در برابر امور نگران کننده، در امنیت خواهی بود.
[آن جملات این است: ]
أَصْبَحْتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمَامِكَ الْمَنِيعِ الَّذِي لَا يُطَاوَلُ وَ لَا يُحَاوَلُ، مِنْ شَرِّ كُلِّ طَارِقٍ وَ غَاشِمٍ مِنْ سَائِرِ مَا خَلَقْتَ وَ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ، فِي جُنَّةٍ مِنْ كُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ، وَلَاءِ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ، مُحْتَجِزاً مِنْ كُلِّ قَاصِدٍ لِي إِلَى أَذِيَّةٍ بِجِدَارٍ حَصِينٍ، الْإِخْلَاصِ فِي الِاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ، وَ التَّمَسُّكِ بِحَبْلِهِمْ جَمِيعاً، مُوقِناً بِأَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ فِيهِمْ وَ بِهِمْ، أُوَالِي مَنْ وَالَوا، وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، فَأَعِذْنِي اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَا أَتَّقِيهِ، يَا عَظِيمُ، حَجَزْتُ الْأَعَادِيَ عَنِّي بِبَدِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، إِنَّا «جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ»
خدایا روزم را آغاز میکنم در حالی که درمیآویزم به ذمه بلندمرتبه تو که از هر دستاندازی و تغییری مصون است، از شر هر کسی که یکباره هجوم میآورد و بر من خشم میگیرد در میان امور دیگر و کسان دیگری که آفریدهای اعم از گویا و بیزبان، در سپری که مرا از هر امر هولناکی در امان بدارد، با پوششی فراگیر:یعنی همان ولایت اهل بیتت؛ که از هرکسی که نسبت من قصد آزار داشته باشد به دیواری رسوخناپذیر پناه بردم: یعنی خالصانه به حق آنان اعتراف کردن و تمسک ورزیدن به ریسمان همگی آنان، در حالی که یقین دارم به اینکه حق از آنِ آنان و همراه آنان و در آنان و به دست آنان است؛ همراه با کسیام که همراه آنان باشد و دوری میگزینم از کسی که از آنان دوری گزیند؛
پس بار خداوندا ! بر محمد و آل محمد درود فرست و به [وسیله] آنها مرا از شر هر چیزی که از آن اجتناب میکنم پناه بده، ای عظیم! دشمنانم را با پدیدآورنده آسمانها و زمین از خویش مانع میشوم که همانا «در پیش رویشان مانعی نهادهایم، و از پشت سرشان هم مانعی، پس آنان را پوشاندهایم، پس آنان نمیبینند.»
[سپس امام برای اقدام کردن در خصوص روزی که شخص نگرانی دارد دستورالعمل و دعای دیگری را مطرح میکنند...]
📚الأمالي(للطوسي)، ص277؛ بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (عمادالدین طبری، م553) ، ص130؛ مكارم الأخلاق، ص278
👇متن کامل حدیث 👇
https://eitaa.com/yekaye/1134
@yekaye
متن حدیث
أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْفَحَّامُ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ الْمَنْصُورِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو السَّرِيِّ سَهْلُ بْنُ يَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ، الْمُلَقَّبُ بِأَبِي نُوَاسٍ الْمُؤَذِّنُ، فِي الْمَسْجِدِ الْمُعَلَّقِ فِي صَفِّ شَنِيفٍ بِسُرَّمَنْرَأَى، قَالَ الْمَنْصُورِيُّ: وَ كَانَ يُلَقَّبُ بِأَبِي نُوَاسٍ لِأَنَّهُ كَانَ يَتَخَالَعُ وَ يُطِيبُ مَعَ النَّاسِ وَ يُظْهِرُ التَّشَيُّعَ عَلَى الطَّيْبَةِ فَيَأْمَنُ عَلَى نَفْسِهِ، فَلَمَّا سَمِعَ الْإِمَامُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) لَقَّبَنِي بِأَبِي نُوَاسٍ، قَالَ: يَا أَبَا السَّرِيِّ، أَنْتَ أَبُو نُوَاسٍ الْحَقُّ، وَ مَنْ تَقَدَّمَكَ أَبُو نُوَاسٍ الْبَاطِلُ.
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ [لِأَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ ع] ذَاتَ يَوْمٍ: يَا سَيِّدِي، قَدْ وَقَعَ لِي اخْتِيَارُ الْأَيَّامِ عَنْ سَيِّدِنَا الصَّادِقِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِمَّا حَدَّثَنِي بِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُطَهَّرٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ سَيِّدِنَا الصَّادِقِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي كُلِّ شَهْرٍ فَأَعْرِضُهُ عَلَيْكَ. فَقَالَ لِي: افْعَلْ، فَلَمَّا عَرَضْتُهُ عَلَيْهِ وَ صَحَّحْتُهُ، قُلْتُ لَهُ: يَا سَيِّدِي، فِي أَكْثَرِ هَذِهِ الْأَيَّامِ قَوَاطِعُ عَنِ الْمَقَاصِدِ لِمَا ذُكِرَ فِيهَا مِنَ النَّحْسِ وَ الْمَخَاوِفِ، فَتَدُلُّنِي عَلَى الِاحْتِرَازِ مِنَ الْمَخَاوِفِ فِيهَا، فَإِنَّمَا تَدْعُونِي الضَّرُورَةُ إِلَى التَّوَجُّهِ فِي الْحَوَائِجِ فِيهَا.
فَقَالَ لِي: يَا سَهْلُ، إِنَّ لِشِيعَتِنَا بِوَلَايَتِنَا عِصْمَةً، لَوْ سَلَكُوا بِهَا فِي لُجَّةِ الْبِحَارِ الْغَامِرَةِ وَ سَبَاسِبِ الْبَيْدَاءِ الْغَائِرَةِ، بَيْنَ سِبَاعٍ وَ ذِئَابٍ، وَ أَعَادِي الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، لَأَمِنُوا مِنْ مَخَاوِفِهِمْ بِوَلَايَتِهِمْ لَنَا، فَثِقْ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ أَخْلِصْ فِي الْوَلَاءِ لِأَئِمَّتِكَ الطَّاهِرِينَ، وَ تَوَجَّهْ حَيْثُ شِئْتَ، وَ اقْصِدْ مَا شِئْتَ.
يَا سَهْلُ، إِذَا أَصْبَحْتَ وَ قُلْتَ ثَلَاثاً:
أَصْبَحْتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمَامِكَ الْمَنِيعِ الَّذِي لَا يُطَاوَلُ وَ لَا يُحَاوَلُ، مِنْ شَرِّ كُلِّ طَارِقٍ وَ غَاشِمٍ مِنْ سَائِرِ مَا خَلَقْتَ وَ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ الصَّامِتِ وَ النَّاطِقِ، فِي جُنَّةٍ مِنْ كُلِّ مَخُوفٍ بِلِبَاسٍ سَابِغَةٍ، وَلَاءِ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ، مُحْتَجِزاً مِنْ كُلِّ قَاصِدٍ لِي إِلَى أَذِيَّةٍ بِجِدَارٍ حَصِينٍ، الْإِخْلَاصِ فِي الِاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ، وَ التَّمَسُّكِ بِحَبْلِهِمْ جَمِيعاً، مُوقِناً بِأَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ فِيهِمْ وَ بِهِمْ، أُوَالِي مَنْ وَالَوا، وَ أُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، فَأَعِذْنِي اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَا أَتَّقِيهِ، يَا عَظِيمُ، حَجَزْتُ الْأَعَادِيَ عَنِّي بِبَدِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، إِنَّا «جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ»
وَ قُلْتَهَا عَشِيّاً ثَلَاثاً، حَصَلْتَ فِي حِصْنٍ مِنْ مَخَاوِفِكَ، وَ أَمْنٍ مِنْ مَحْذُورِكَ. ...
📚الأمالي(للطوسي)، ص277؛ بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (عمادالدین طبری، م553) ، ص130؛ مكارم الأخلاق، ص278
@yekaye
✅ توجه
قرائت این آیه («وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا ...) در ضمن بسیاری از ادعیه آمده است
نهتنها در ادعیه ناظر به
حفظ داراییهای خود (📚مثلا: الأصول الستة عشر، ص131)
و جان خود از شر دشمنان (📚مثلا: مصباح المتهجد، ج1، ص235؛ مكارم الأخلاق، ص416؛ إقبال الأعمال، ج2، ص546)
بلکه در مقام دعا برای شفای برخی از مشکلات مانند سر درد و ... (📚مثلا مكارم الأخلاق، ص373)
متن این ادعیه در صفحه وب قرار داده شده است
http://yekaye.ir/ya-seen-36-9/
@yekaye
یک آیه در روز
756) 🌺 وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا
.
6⃣ ) «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا»
حرکت انسان غالبا رو به جلوست و اینکه در مسیر آنان سدی قرار داده شد، در مورد سدی که پیش روی آنهاست کاملا قابل فهم است.
اما چرا پشت سرشان هم سد قرار داده شده است؟
🍃الف. انسان یک هدایت فطری دارد و یک هدایت نظری و فکری و اکتسابی. راه پیش رو آن است که با فکر و نظر و از طریق دعوت پیامبران و ... به هدایت برسند که این بر آن بسته شده است؛ و به خاطر عنادورزیشان حتی نمیتوانند برگردند و برای حرکت کردن به هدایت فطریشان تکیه کنند.
📚(مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج26، ص255)
🍃ب. انسان مبداش از خداست و غایتش هم به سوی اوست. آنها نه به سوی غایت حقیقی خویش حرکت میکنند و نه به مبدا خویش برمیگردند.
📚(مفاتیح الغیب، ج26، ص255)
🍃ج. وقتی کسی مسیری را میرود و به مانعی برخورد میکند که مسیرش بنبست میشود به نقطه آغاز برمیگردد و دوباره از آنجا حرکت خویش را شروع میکند، و میداند که اگر در همانجا بماند به هیچ مقصدی نمیرسد و هلاک میشود؛ وقتی علاوه بر راه پیش رو، راه پشت سر هم بسته شده باشد هلاکت قطعی است و خداوند با این تعبیر میخواهد به هلاکت قطعی آنها اشاره کند.
📚(مفاتیح الغیب، ج26، ص255)
🍃د. پشت سر و پیش رو به لحاظ زمانی همان گذشته و آینده است، که دیگر چپ و راست ندارد؛ یعنی میخواهد بگوید غافلان بى ايمان، نه از گذشتهى كفّار عبرت مىگيرند، و نه از معجزه و استدلالى كه پيش روى آنان است.
📚(تفسیر نور، ج9، ص524)
🍃ه. ...
@yekaye
7⃣ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا»
چرا فقط از قرار دادن سد در جلو و عقبشان سخن گفت و به چپ و راستشان اشاره نکرد؟
🍃الف. چون انسان [از درون خویش] دو مسیر هدایت بیشتر ندارد: هدایت با فکر و نظر، و هدایت فطری؛ که اینها به ترتیب راه جلو و پشت سر است
🔖تدبر6، بندالف https://eitaa.com/yekaye/1142
و وقتی این دو راه مسدود شود راه دیگری برای هدایت شدن نمیماند.
📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃ب. انسان وقتی میخواهد حرکت کند به سمت جلو یا عقب حرکت میکند و وقتی بخواهد به طرفین هم حرکت کند ابتدا رویش را به آن سو میکند. پس هر حرکت به چپ و راست هم به حرکت جلو و عقب برمیگردد؛ و اگر او همواره در جلو و عقبش مانع باشد عملا جلوی همه حرکاتش مسدود میشود. 📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃ج. این دو مانع جلو و عقب چنان به وی نزدیکند که امکان حرکت و چرخش را از او سلب کردهاند و او عملا نمیتواند بچرخد و مسیر چپ یا راست را در پیش گیرد.
📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃د. اگر توجه شود که حرکت انسان در زندگیاش یک حرکت دائمی است و انسان هیچ لحظهای توقف ندارد، آنگاه شاید با این تعبیر میخواهد به اینکه آنها اساسا مذبذباند و در مسیر معوج و غیرمستقیم قدم برمیدارند، اشاره کند:
هر حرکتی که میکنند راه جلو و پشتشان بسته میشود پس جز چپ یا راست راهی برایشان نمیماند و در حرکت بعدی نیز همین رخ میدهد؛
یعنی به جای اینکه یک مسیر مستقیم را طی کنند دائما در حال تغییر جهت دادن هستند؛
به تعبیر دیگر،
نه فقط در صراط مستقیم نیستند بلکه هیچ سبیل و راه معینی را هم در زندگیشان ندارند:
🔖«لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا: نه چارهای مییابند و نه به راهی هدایت میشوند» (نساء/98)
و ظاهرا به همین جهت است که وقتی در برابر راه خدا (سبیل الله) قرار میگیرند، از آن اعراض میکنند و به جای آن راهی کج و معوج در پیش میگیرند
🔖(یبغونها/ تبغونها عوجاً؛ آلعمران/99 و اعراف/45 و 86 و هود/19 و ابراهیم/13 ) .
📝نکته تخصصی #معرفتشناسی و #انسانشناسی ( #تکثرگرایی ناصواب)
تشتت انسان مدرن بقدری در تمامی عرصههای زندگی او غلبه کرده و امر رایجی شده است که به نام #کثرتگرایی هر گونه صراط مستقیمی که برای همه بشریت رهگشا باشد را انکار میکنند؛
بلکه بلکه به بهانه #آزادی❗️ و #خودشکوفایی❗️این را که برای یک نفر هم در طول زندگیاش یک صراط مستقیم وجود داشته باشد مورد انکار قرار میدهند‼️
🔻اما یادمان باشد که این یک مغالطه است که
«چون داریم میبینیم که انسانهای مختلف راههای مختلفی را در زندگی خود در پیش گرفتهاند، پس راه سعادت حقیقی و صراط مستقیمی برای همگان وجود ندارد»
🔻ریشه مغالطهاش هم این است که اختیار انسان و توان بیراهه رفتن او را نادیده گرفتهاند:
وجود اختیار در انسان، یعنی او میتواند راه درست را برنگزیند، حتی اگر بداند که آن راه درست است؛
پس
برنگزیدن راه درست توسط بسیاری از انسانها منطقا دلیل نمیشود که راه درستی در کار نباشد؛
از این رو،
🔸از اینکه افرادی اختلاف نظر دارند و همگان یک راه را نمیپویند، منطقا نتیجه نمیشود که واقعیتی هم در کار نیست و راه صحیحی هم وجود ندارد.🔸
💠 تکمله 1
نقد تکثرگراییِ ناصواب بدین معنا نیست که هر تکثرگراییای ناصواب است.
عرصههایی از زندگی هست که اساسا روحیات و اقتضائات انسانها متفاوت است و این تفاوتها چون در متن آفرینش انسانهاست، درست و غلط دانستن آنها معنی ندارد، که نمونه بارزش عرصه تنوع سلیقههاست.
🔺تکثرگرایی ناصواب آن است که در جایی که حقیقت واحدی در کار است، به بهانه تشتتهایی که پیش آمده، منکر حقیقت واحد شویم.🔺
💠 تکمله 2
صرف اینکه خود شخص گمان کند که راهش درست است نیز منطقا دلیل بر درستی راه او نیست؛
به تعبیر دیگر، اینکه برخی افراد در تشخیص راه درست خطا کنند، دلیل نمیشود که هیچکس نمیتواند راه درست را بشناسد.
از این رو،
کسی از این واقعیت که بسیاری از افرادی هم که راههای گوناگون در پیش گرفتهاند از نظر خودشان راه درست را میروند، نیز نمیتواند نتیجه بگیرد که راه درستی واقعا در کار نیست.
ه. ...
@yekaye
یک آیه در روز
756) 🌺 وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا
.
8⃣ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ»
«أغشیناهم» را با حرف «ف» - و نه با حرف «و» به جملات قبل عطف کرد، نشان میدهد که این پوشاندن متفرع بر مطلب قبل است.
اما چگونه؟
🍃الف. این «ف» میتواند «ف» ترتب مطالب باشد نه «ف» تفریع، یعنی میخواهد گام به گام محدود شدن دایره دید آنها را بیان کند: ابتدا فرمود که در گردنهایشان غل و زنجیرهایی گذاشتهایم که سرشان را رو به بالا نگهداشته، یعنی جلوی پایشان را نمیبینند، و مقداری دایره دیدشان محدود شد؛ بعد میفرماید و در پیش رویشان و پشت سرشان هم مانعی نهادهایم، پس دیدشان از جلو عقب هم کاملا مسدود شد و فقط چپ و راست ماند؛ در آخر هم میفرماید کاملا آنان را پوشاندیم، پس دیگر آنان نمیبینند.
📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃ب. اگر «ف» تفریع باشد میتواند بدین معنا باشد که وقتی مانعی کاملا جلوی چشم انسان قرار گیرد و در عین حال مانعی هم پشت سر باشد [که این دو مانع با همدیگر امکان چرخش سر را منتفی کنند] عملا دید انسان کاملا در حجاب قرار میگیرد.
📚(مفاتيح الغيب، ج26، ص256)
🍃ج. میتواند «ف» تفریع باشد و مترتب بر کل جملات قبل، نه فقط جمله اخیر؛ یعنی غل و زنجیرها سرشان را ثابت کرده و مانع پیش رو و پشت سر هم دیگر دایره دید آنها را کاملا مسدود نموده است؛ و این یعنی پوشیده شدن کامل دایره دید.
🍃د. این مانع، مانعی در وجودشان است که راه پس و پیش را بسته است، و شاهدش هم اینکه با اینکه نهایتا از «لا یبصرون» سهن گفت اما نفرمود «أغشینا ابصارهم»، بلکه فرمود «أغشیناهم».
🔖توضیح در تدبر9 https://eitaa.com/yekaye/1145
🍃ه. ...
@yekaye
یک آیه در روز
756) 🌺 وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا
.
9⃣ «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ»
چرا با اینکه از «فهم لا یبصرون» سخن گفت و ندیدن آنها را ناشی از موانعی دانست که در پیش و پس آنها قرار داده، اما نفرمود «أغشینا ابصارهم»، بلکه فرمود «أغشیناهم»؟
🍃الف. شاید میخواهد توجه دهد که آن غل و زنجیرها و این سدهایی که قرار داده شده، همگی در متن وجود اوست، نه صرفا در خارج از او و جلوی چشمش.
🍃ب. ...
@yekaye