eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه تدبر 3️⃣ (چرا در مقام فرار کردن، فرار از مادر را بر پدر مقدم کرد؟) 🌴ب. چه‌بسا از این جهت که، مادر، هم به خاطر عاطفی‌تر (و به این جهت: زودرنج‌تر) بودن، و هم به خاطر زحمتی که در بارداری و شیردهی فرزندانشان متحمل می‌شود مراعات حقش و نرنجاندنش در دنیا بسیار سخت‌تر از مراعات حق پدر باشد؛ از این رو، انسان برای اینکه از پاسخگویی احتمالی در برابر قصور و تقصیرها نجات یابد، فرار کردن از مادرش (که احتمالا تضییع حق بیشتری نسبت به او رخ داده باشد)‌ برایش اولویت می‌یابد! ✅تبصره این تحلیل اگر در کل سیاق دیده شود قابل مناقشه است؛ چرا که مراعات حق برادر ساده‌تر از مادر است در حالی که طبق ضابطه فوق (فرار از کسی اولویت دارد که احتمالا تضییع حق بیشتری نسبت به او رخ داده) باید بعد از این دو ذکر می‌شد؛ اما بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، می توان معنا را بدون سیاق نیز مورد توجه قرار داد؛ و لذا این احتمال کاملا منتفی نیست. 🌴ج. چه‌بسا می‌خواهد شدت سختی را نشان دهد، که وضع را کاملا معکوس می‌کند، به طوری که مادر عموما از پدر مهربان‌تر است، ولی آنجا شدت سختی و ترس به حدی است که علی‌رغم مهربانتر بودن مادر، انسان از مادرش زودتر فرار می‌کند تا از پدرش. ✅تبصره این تحلیل نیز اگر در کل سیاق دیده شود شبیه توضیحی که در مورد قبل گذشت قابل مناقشه است؛ چرا که برادر را قبل از مادر ذکر کرد، و علی القاعده مهربانی و دلسوزی مادر و بلکه پدر، از برادر هم بیشتر است. اما همان پاسخی که قبلا بیان شد اینجا نیز صادق است. 🌴د. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۲۲) 📖 و صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ 📖 ترجمه 💢[روزی که آدمی فرار می‌کند از برادرش، و مادرش و پدرش،] و همسرش، و فرزندانش [یا: پسرانش] سوره عبس (۸۰) آیه ۳۶ ۱۴۰۲/۱۱/۲ ۱۰ رجب ۱۴۴۵ @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹صاحِبَتِهِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «صحب» دلالت دارد بر نزدیک و قرین هم قرار گرفتن؛ و وقتی چیزی با چیز دیگر ملائم و سازگار شد تعبیر «استصحبه» به کار می‌برند؛ «صاحب» (جمع آن: اصحاب) به هر ملازم و همنشین و همراهی گفته می‌شود، اعم از اینکه این ملازمت با بدن باشد یا با عنایت و اهتمام؛ و برخی هم معنای اصلی آن را معاشرتی که در مسیر دنیا، در برنامه‌های ظاهری یا باطنی، تداوم داشته باشد دانسته اند. ▪️البته برخی از اهل لغت با اینکه رواج کاربرد «صاحب» در معنای «قرین» را قبول دارند، اما اصل این ماده را «حفظ کردن» می‌دانند که فقط در نسبت بین انسانها به کار می‌رود، و بر یک نوع انتفاع، دست کم در یکی از طرفین، دلالت دارد؛ برخلاف قرین که در نسبت بین اشیاء هم به کار می‌رود و بر صرف کنار هم قرار داشتن و در یک مسیر بودن دلالت دارد؛ و شاهدی بر اینکه در اصل ماده «صحب» معنای «حفظ» نهفته، آن است که عرب تعبیر «صحبك الله» را به معنای «خداوند حفظت کند» به کار می‌برند؛ چنانکه در «لا يَسْتَطيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ» (انبیاء/۴۳) نیز ظاهرا در همین معنا به کار رفته است. هرچند که برخی این کلمه را در آیه «وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ» (نساء/۳۶) نیز به همان معنای مصاحبت و همنشینی گرفته و گفته‌اند «إصحاب للشیء» به معنای منقاد و مطیع بودن در برابر آن چیز است؛ به نحوی که آن دیگری را صاحب وی می‌گرداند، و به همین مناسبت، مقصود در این آیه هم آن است که آنان را از جهت این معبودهای دروغینشان هیچ آرامش و راحتی و رفقی در کار نخواهد بود که مصاحب و همراه ایشان باشد؛ ولی اغلب اهل لغت، این را در همان معنای حفظ کردن و جوار و پناه دادن دانسته‌اند؛ و خود همین مفهوم منقاد و مطیع بودن نیز دلالت بر نوعی حفاظت کردن از جانب شخص مقابل دارد. ▪️راغب اصفهانی که اصل معنای این ماده را ملازمت و همراهی دانسته‌، توضیح داده‌ که این ماده در عرف در مواردی اطلاق می‌شود که این همراهی زیاد باشد، و این ماده دلالت بر طول همنشینی و ملازمت دارد و بدین جهت تعبیر «مصاحبت» و «اصطحاب» بلیغ‌تر از تعبیر «اجتماع» است: هر اصطحابی اجتماع است اما هر اجتماعی اصطحاب نیست؛ و چه‌بسا اینکه پیامبر را در مقام دفاع از اینکه ایشان دیوانه نیستند «صاحب» آنان خوانده‌اند (ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ، تکویر/۲۲؛ ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ، اعراف/۱۸۴؛ ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ، سبأ/۴۶) بدین جهت باشد که وی مدتها در میان آنان زیسته و با آنان بوده و آنان ظاهر و باطن وی را می‌شناسند و در واقعا در او دیوانگی و جنونی ندیده بودند. ▪️اما نکته قابل توجه این است که راغب اشاره می‌کند که این ماده هم در جایی که شخص مافوق و حاکم بر بقیه باشد (مانند صاحب الجیش) و هم در جایی که تحت سلطه قرار گرفته باشد (مانند صاحب الامیر) به کار می‌رود [به عنوان یک مثال قرآنی، می‌توان به «أَصْحابَ النَّارِ» اشاره کرد که هم در مورد جهنمیان که آتش بر آنان مسلط شده به کار رفته، مانند «وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّار (تغابن/۱۰)؛ و هم در مورد فرشتگان موکل بر جهنم که بر آتش آن مسلط‌اند، مانند: «ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِكَة» (مدثر/۳۱)]؛ و به همین جهت همراهی زیاد است که به مالک یک چیز و کسی که اختیار تصرف در چیزی را داشته باشد صاحب آن گفته می‌شود؛ اما با توجه به اینکه صاحب بدین معنا در قرآن کریم به کار نرفته است؛ بلکه عمده کاربردهایش در جایی است که به خاطر کثرت ملازمت و همراهی با کسی یا امری (أَصْحابُ مُوسى، أَصْحابَ السَّبْتِ، ‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ، أَصْحابَ النَّارِ، أَصْحابِ السَّعيرِ، أَصْحابِ الْجَحيمِ، أَصْحابَ الْقَرْيَةِ، أَصْحابِ مَدْيَنَ، أَصْحابِ الْقُبُورِ) ویا به مناسبت اینکه نام آنان با آن واقعه و یا آن چیز گره خورده (أَصْحابَ الْكَهْفِ، أَصْحابُ الْأُخْدُودِ، أَصْحابَ الرَّسِّ، أَصْحابَ السَّفينَةِ، أَصْحابُ الْأَعْراف، َ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ، أَصْحابُ الْحِجْرِ، أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ، أَصْحابَ الْيَمينِ، أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ، أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ، أَصْحابُ الشِّمالِ) آنان را صاحب و اصحاب آن امر خوانده است، بتوان نظر کسانی که نوعی معنای حفظ را هم در این ماده دخیل دانسته‌اند ترجیح داد. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیحات درباره کلمه «صاحبته» ▪️این ماده به صورت فعل تنها در باب مفاعله در قرآن کریم به کار رفته است (صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً، لقمان/۱۵؛ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنی، کهف/۷۶) و ظاهرا وقتی به باب مفاعله می‌رود دلالت بر طرفینی بودن این مصاحبت دارد؛ و 🔸برخی بر اساس همین احتمال بوده که گفته‌اند علت اینکه زنِ شوهردار را «صاحبة»ی شوهرش – و نه «مُصاحَبَة» – گفته شده (يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ‏، عبس/۳۴-۳۶؛ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ‏، معارج/۱۲-۱۱؛ وَ أَنَّهُ تَعالى‏ جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً؛ جن/۳؛ َ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ، انعام/۱۰۱) همین تاکید بر یک طرفه بودن نیاز به مصاحبت است؛ یعنی زوجه به فطرتش و به اقتضای جریان معیشتش نیازمند به صحبت و تعلق به همسرش است؛ اما زوج به طبیعت خویش و به اقتضای وظایف و جریان امورش که تلاش و کسب روزی برای معیشت خانواده برعهده‌اش است، چنین نیست که دائما اهتمام و فکرش مشغول همسرش باشد و به مصاحبت وی مشغول شود. 🔖جلسه ۹۶۶ http://yekaye.ir/an-nesa-4-36/ @yekaye
🔹بنيهِ ▪️اصل کلمه «ابن» به معنای فرزند پسر را، که مونث آن «ابْنَة» (أُريدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْن‏؛ قصص/۲۷) و «بنت» (جمع آن: «بنات» مانند: وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللاَّتي‏ هاجَرْنَ مَعَك‏؛ احزاب/۵۰) است، معتل اللام دانسته‌اند، چرا که در جمع به صورت «أَبْنَاء» (اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَه‏؛ غافر/۲۵) و در حالت تصغير به صورت «بُنَيٌّ» (مانند: يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى‏ إِخْوَتِكَ‏، يوسف/5؛ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ، صافات/102؛ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ، لقمان/13؛ يا بُنَيَّ لا تعبُد الشيطان، مریم/۴۴) به کار می‌رود. و عموما (غیر از مرحوم مصطفوی که ادامه اشاره خواهد شد) آن را به صورت «بنو» می‌دانند (مفردات ألفاظ القرآن، ص147 ). 🔸درباره اینکه آیا بین اصل ماده «بنو» و «بنی» اختلافی هست یا خیر، بین اهل لغت اختلاف است؛ قبلا (در جلسه ۶۰۲ https://yekaye.ir/al-kahf-18-21/) مبتنی بر این فرض که اینها متفاوت باشند در خصوص ماده «بنی» در کاربردهای مربوط به بنا کردن و بنیان و ... توضیحاتی دادیم. اکنون به سراغ کاربردهای این ماده در کلماتی مانند «أبن» و «بنت» می‌رویم. ▪️ابن فارس این دو ماده را کاملا از هم متمایز دانسته‌ معنای اصلی ماده «بنو» تولد چیزی از چیز دیگر همانند فرزند انسان دانسته است و توضیح داده که عرب بر این معنا متفرعات فراوانی دارد و چیزهای فراواانی را به «ابنِ» فلان چیز تعبیر می‌کند؛ و دهها مثال برای این می‌آورد که معروفترین مصادیق قرآنی‌اش «ابن سبیل» (پسر راه؛ مسافر) است و مثالهای دیگرش: «ابن ذُکاء» (=پسر روشنایی: بامداد)، «ابن تُرنا» (= پسر بی‌عفتی؛ شخص لئیم و پست‌فطرت)، «ابن‏ ثَأْداءَ» (پسر کنیز؛ شخص عاجز و احمق)، «ابن‏ الماء» (پسر آب؛ پرنده) «ابن‏ جَلَا» (پسر درخنشدگی: صبح)، «ابن‏ مُلمّة» (پسر حادثه: کسی که حادثه تلخی بر او وارد شود و سالم بماند)، «ابن‏ أحْذَار: پسر احتیاطها؛ محتاط)، «ابن‏ أَقْوال» (پسر سخنها: لجباز)، ‏ «ابنُ‏ الفَلاةِ» (پسر بیابان: بیابانگرد)، «ابن‏ غَبْراء» (پسر گرد و خاک: فقیری كه جز زمین و خاك آن خانه و مأوایی ندارد)، «ابنُ‏ ليل» (پسر شب: شب‌نورد)، «ابنُ‏ عَمَل» (پسر عمل: کسی که کاری را که عهده دار می‌شود با جدیت انجام می‌دهد)، «ابن‏ مدينة» (پسر شهر: کسی که شهر را خوب می‌شناسد)، «ابن‏ بجدَتِها» (پسر باطن چیزی، کسی که حقیقت آن چیز را خوب می‌شناسد)، «ابن‏ خَلَاوَة» (پسر خلوتکده؛ کسی که ربطی به موضوع مورد نظر ندارد)، «ابن‏ حَبَّة» (پسر دانه: نان)، «ابن‏ نعامة» (پسرِ پا: راه) و ... (معجم مقاييس اللغه، ج‏1، ص303-۳۰۵ ). 🔸اما به نظر می‌رسد بسیاری از اهل لغت که درصدد یافتن معنای واحد بین مواد هستند تمایل دارند که خاستگاه ماده «بنو» را به همان معنای «بنی» برگردانند؛ ▪️مثلا راغب با اینکه تاکید دارد که اصل «ابن» «بنو» است، با این حال وجه تسمیه پسر به «ابن» را این می‌داند که بنائی برای پدرش است یا اینکه چون پدرش او را بنیان نهاده و خداوند وی را همچون بنایی در ایجاد وی قرار داده است؛ و این تنوع کاربردهایی که ابن فارس برشمرد را از این باب می‌داند که برای هز چیزی که از حهتی از چیزی یا از تربیت آن یا با تفقد و کثرت خدمت بدان ویا با قیام به امر آن حاصل شود تعبیر «پسرِ» آن را به کار می‌برند مانند ابن الحرب، ابن السبیل، ابن اللیل، ابن العلم، و یا به کسی که همه هم و غمش شکم ویا شهوتش باشد می‌گویند «ابن بطنه» ویا «ابن فرجه»، یا به کسی که فکر فردایش نیست می‌گویند «ابن یومه»؛ و احتمال می‌دهد اینکه در قرآن اشاره شده گه یهودیان عزیر و مسیحیان حضرت عیسی را ابن الله گفته‌اند «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ، وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ‏» (توبة/30) از همین باب باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص147 )؛ و ظاهرا همین توسعه معنایی در خصوص «بنت» هم هست؛ همانند: «بنت بَخْرٍ» و «بنت مخر» (=دختر بخار: ابرهای سفید)، «بنات أَوْبَر» (دختران پشم: قارچ دنبلان)، «بِنتُ يَوْم‏» (دختر یک روز: در خصوص افعی که وقتی نیش بزند یک روزه شخص را می‌کشد؛ كتاب الجيم، ج‏3، ص30 )، «بناتُ بَرْح‏» (دختران حادثه های عظیم: حوادث دهشتناک) و ... @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح «بنیه» ▪️حسن جبل نیز با اینکه قبول دارد که در کاربرد مشتقات «بنی» و «بنو» دو معنا (یکی ناظر به بنا کردن و دیگری ناظر به فرزند) وجود دارد و در قرآن کریم براحتی با نگاه به سیاق می‌توان فهمید کدام از این دو معنا مد نظر است، اما معتقد است که معنای اصلی هر دو عبارت است از یکی زیادیِ قوی‌ای که برای چیزی پدید می‌آید و آن را استوار و پابرجا می کند یا بزرگ می‌سازد و امتدادی در جسم او رقم می‌زند ؛ و وجه تسمیه فرزند به «ابن» هم این است که پسر امتداد پدرش است و از او نشأت گرفته و نسل او را امتداد می‌دهد و برپا می‌دارد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۸۰-181). ▪️مرحوم مصطفوی هم با اینکه دو عنوان مستقل بدینها اختصاص داده است اما با استناد به اینکه از ماده «بنو» هیچ فعل و صفتی مشتق نشده، حتی این احتمال را ترجیح می‌دهد که کلمه «ابن» و «بنت» هم از ماده «بنی» باشد (که عسکری هم این را به عنوان یک احتمال مطرح و قضاوتی نکرده است؛ الفروق في اللغة، ص۲۷۶ ) و کسره حرف اول این دو را هم مویدی بر اینکه حرف محذوف آخر آنها «ی» باشد دانسته و می‌گوید جز کلمه «بنویّ» (منسوب به ابن) چیزی که دلالت کند اصل اینها «و» است وجود ندارد و در همین هم ممکن است نقل از یاء به واو رخ داده باشد شبیه کلمه «علوی». و بر همین اساس هم می‌گوید بعید نیست که اصلا اطلاق «ابن» بر فرزند هم به مناسبت مفهوم بناء باشد زیرا ابن به نحوی بنای بنا شده توسط پدرش است؛ و این مطلب که اصل ماده «أب» هم دلالت بر تربیت و تعذیه داشت را موید دیگری بر این مدعا می‌گیرند؛ و بر همین اساس کلماتی مانند ابن العلم و ابن الدنیا و ...، و حتی «ابن الله» که یهودیان و مسیحیان به کار می‌بردند را همانند راغب تحلیل می‌کنند هرچند تذکر می‌دهند که در خصوص این دو، مسیحیان و یهودیان احتمالا می‌خواسته‌اند بگویند عزیر و مسیح ساخته و پرداخته خاص خدا هستند و کم کم به همان مفهوم فرزند خدا منتقل شده‌اند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص369-370 ). البته تحلیل اولیه ایشان در خصوص اینکه «ابن» و «بنت» از ماده «بنی» (نه «بنو») است نه‌تنها برخلاف نظر اغلب اهل لغت است، بلکه شواهد خلاف آن بسیار بیش از آن چیزی است که ایشان برشمرده‌اند؛ یعنی چنانکه خلیل علاوه بر حالت منسوب (بنوی) به مصدر «بنوت» (پسر کسی بودن) و فعل «تبنّی» (ادعای کردن اینکه فلان کس پسر من است) اشاره دارد (كتاب العين، ج‏8، ص380 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح «بنیه» ▪️در هر صورت همزه ابتدای «ابن» را همزه وصل دانسته‌اند (مانند: عيسَى ابْنَ مَرْيَم‏) که بسیاری از اوقات برای تسهیل در تلفظ (بویژه در حالت جمع سالم و کاربردش در خصوص مونث) می‌افتد و به صورت بنون، بنين، بنت و بنات به کار می‌رود: «وَ خَرَقُوا لَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْم» (انعام/۱۰۰)،‏ «أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ» (طور/39) (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص370 )؛ که در حالت جمع سالم مذکر وقتی به صورت مضاف قرار بگیرد حرف «ن» هم می‌افتد؛ مانند «بَني‏ إِسْرائيلَ»، «يا بَني‏ آدَمَ» (اعراف/۲۶)، «صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ» (عبس/۳۶)، «يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّينَ» (بقره/132)، «يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيه‏» (یوسف/۸۷). ▪️در مورد کلمه «بنت» هم حسن جبل بر این باور است که اصل آن «بِنو» یا «بِنی» بوده که حرف «و» یا «ی» به «ت» تبدیل شده است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۸۰ )؛ که اگر چنین باشد جزء معدود مواردی است که باید گفت ساخت مونث این کلمه بر مذکر آن مقدم بوده است؛ هرچند احتمال دیگر این است که کلمه «ابن» ابتدا به صورت «إبنة» مونث شده و این همزه ابتدایی که همزه وصل بوده برای تسهیل افتاده است و به صورت «بنة» و بعدا در نگارش به صورت «بنت» درآمده است. ▪️کلمه «ابن» به «ولد» بسیار نزدیک است و عسکری تفاوت کلمه «ولد» و «ابن» را در این دانسته‌اند که «ولد» ناظر به حیثیت تولد یافتن است، و خود ولد هم برای مذکر و هم برای مونث به کار می‌رود و این تعبیر را حتی برای حیوانات هم به کار می‌برند؛ اما در «ابن» بیشتر برای نسبت دادن کسی به کسی استفاده می‌شود و کاری به حیثیت تولد ندارند، لذا ولد هم برای والد و هم برای مولود به کار می‌رود و چنانکه وقتی برای کسی که فرزندی ندارد و بچه‌ای از او تولد نیافته است کنیه می‌گذارند براحتی از تعبیر «ابو» فلان استفاده می‌کنند اما تعبیر «والد» خیر؛ و از آن سو تعبیر «ابن» را برای هرگونه انتسابی ولو به اشیاء و کیفیات مادی استفاده می‌کنند و در آن یک نحوه اختصاص و مداومت در همنشینی لحاظ می‌شود، چرا که در اصل ماده آن (بنی؛ بنا و ساختمان) یک نحوه تالیف و اتصال نهفته است؛ اما در هیچ یک از آنها از تعبیر «ولد فلان» استفاده نمی‌شود (الفروق في اللغة، ص۲۷۶) ▪️در حالت عادی چنانکه عسکری بیان کرد :ابن» برای فرزند مذکر (پسر) و «بنت» برای فرزند مونث (دختر)‌به کار می‌رود و جمع اینها به ترتیب ابناء (یا بنون) و بنات است؛ اما به نظر می‌رسد قاعده اذا اجتمعا افتراق و اذا افتراقا اجتمعا در اینجا نیز صادق باشد؛ یعنی دلالت کلمه ابناء (یا بنون) بر پسران در صورتی است که هردو کلمه با هم بیایند مانند: «خَرَقُوا لَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ» (انعام/۱۰۰)؛ وگرنه در بسیاری از مواردی که بتنهایی می‌آید بوضوح شامل مجموع فرزندان اعم از دختر و پسر می‌شود، مانند: «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» (شعراء/88) یا تعابیر «بنی اسرائیل» و «بنی آدم» که به وضوح شامل زنان جامعه یهودی و زنان جامعه بشری هم می‌شود؛ و از این رو در آیه محل بحث «وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ» (عبس/36) نیز اگرچه بسیاری از مترجمان معروف قرآن این را به پسران ترجمه کرده‌اند؛ اما به نظر می‌رسد همانند آیه ۸۸ سوره شعراء، اینجا نیز اعم از پسران و دختران باشد. و این منافاتی با نظر مرحوم عسکری ندارد که در تفاوت «ولد» و «ابن» اولی را شامل هر دو و دومی را فقط مخصوص پسر می‌دانست؛‌ زیرا وقتی به نحو مفرد بیاید حتما متمایز است. 📿ماده «بنو» در معنای فرزند و مشتقات آن ۱۴۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است که اگر این ماده و ماده «بنی» در معنای بنا کردن را یکی بدانیم (بویژه بر مبنای کسانی که اساسا در مورد فرزند هم ماده اصلی را «بنی» می‌دانستند) مشتقات آن ۱۶۶ مورد خواهد بود. 📖اختلاف قرائت ▪️در عموم قراءات الفظ کلمه «بَنيهِ» در حالت وقف و وصل تفاوتی ندارد؛ ▪️اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) در هنگام وصل به صورت «بَنيهِی» تلفظ می‌شود. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳1۴ @yekaye
هدایت شده از حسین سوزنچی
. قرآن به جز از وصف علی، آیه ندارد📖 ایمان به جز از حب علی، پایه ندارد🌹 گفتم بروم سایه لطفش بنشینم🌴 گفتا که علی نور بود، سایه ندارد☀️ 💐میلاد سراسر نور عبد خداوند حیّ علیم قدیر، نفس پیامبر اعظم ص، کفو سرور زنان عالم، پدر سرور جوانان بهشتی، امیر مومنان اولین و آخرین، نورگستر عالم خلقت، ساقی حوض کوثر، علی بن ابی‌طالب علیه الصلاة و السلام، بر تنها حجت خدا بر زمین و یگانه خلف بی‌همتایش، امام عصر و زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و بر تمامی علی‌دوستان و علی‌جویان و علی‌گویان و علی‌پویان و بر همه حق‌پرستان و عدالت‌جویان و نورباوران و منتظران فرزندش مبارک باد🌹 @souzanchi @yekaye