🔹يَثْقَفُوكُمْ
درباره ماده «ثقف»
▪️ابن فارس با اشاره به تعبیر «ثَقَّفْتُ القناةَ» (که برای استوار کردن قسمتهای کج و معوج قنات به کار میرود) اصل معنای آن را «کجی و خمیدگیِ چیزی را راست و استوار کردن» دانسته است و به عنوان شاهدی دیگر بر این معنا تعبیر «رجل ثَقِفٌ لَقْفٌ» را آورده که برای کسی به کار میرود که مطلبی را که میشنود راست و درست درک میکند، هرچند اشاره کرده است که تعبیر «ثقفتُ به» به معنای چیره شدن و ظفر یافتن بر کسی یا چیزی میباشد (معجم المقاييس اللغة، ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳ ).
▪️راغب معنای اصلی این ماده را حاذق بودن در درک و انجام کاری دانسته است و تعبیر «رجل ثَقِفٌ» را به معنای شخصی که در فهم و کارهایش بسیار حاذق است دانسته است؛ و معتقد است که تدریجا این ماده در هرگونه درک کردن و به چیزی رسیدن به کار رفته است ولو که آن حذاقت و کاردانی در انجامش رخ نداده باشد و کاربردهای قرآنی این ماده را در همین معنا میداند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۷۳ ).
▪️ظاهرا با همین ملاحظات است که مرحوم مصطفوی معنای محوری این ماده را ادراک و رسیدن به چیزی دانسته است که با احاطه کامل بر آن چیز همراه باشد به طوری که آن چیز کاملا تحت نظر قرار بگیرد؛ و اخذ و درک و چیره شدن و کجی را راست کردن و ... را همگی مصادیق این اصل دانسته است و این دو قید را در تمام کاربردهای قرآنی این ماده مورد توجه دانسته و بر این باور است که
در آیه«فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ» (انفال/57) یعنی وقتی بدانان با دقت و حذاقت احاطه کردید و دشمنیشان را دانستید آنان را متفرق کنید؛ و
در آیه «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً» (ممتحنه/2) یعنی وقتی تحت نظر آنان قرار بگیرید و به شما و آنچه نزد شماست احاطه پیدا کنند دشمن شما خواهند بود و آیه «وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» (بقره/191؛ نساء/91) ناظر به هر جایی است که شما آنان را کاملا تحت نظر قرار دادید به طوری که بر کشتن آنان هیچ مفسدهای مترتب نخواهد شد؛ و
از شواهدی که آوردهاند که معنای اصلی این ماده غیر از «أخذ» و «ظفر» است (برخلاف نظر فیومی که در معنای اصلی این ماده «گرفتن» و «چیره شدن» را مدخلیت داده؛ المصباح المنير، ج2، ص83 ) این است که اولا در آیه فوق «اخذ» را قبل از «ثقف» مطرح کرده (فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ؛ نساء/91) در حالی که در آیه دیگری (مَلْعُونينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً؛ احزاب/61) أخذ را بعد از ثقف ذکر کرده است؛ که نشان می دهد این مفهومی است که هم قبل و هم بعد از أخذ میتواند معنا داشته باشد؛ و در مورد ظفر هم به آیه «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا» (آل عمران/112) استشهاد میکند که حصول ذلت بعد از ظفر تحصیل حاصل است و مفاد موجهی ندارد و توضیح می دهد که معنای آیه این است که در هر مکانی که کاملا با دقت و حذاقت تحت نظر دقیق و احاطه و اشراف قرار گیرند، ذلت بر آنان مستقر میشود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۲، ص۱۹ ).
▪️با این توضیحات شاید بهترین تحلیل، از آن حسن جبل باشد که معنای محوری این ماده را تمکنی میداند که به متقنترین و محکمترین احوالات شیءای که بدان تمکن پیدا شده دسترسی پیدا میکند که از مصادیق آن ادراک کامل چیزی و چیره شدن بر آن میباشد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۴۵ ).
📿در هر صورت، این ماده در قرآن کریم تنها ۶ بار و چنانکه مشاهده شد همواره به صورت فعل ثلاثی مجرد به کار رفته است.
@yekaye
🔹يَبْسُطُوا
▪️درباره ماده «بسط» اتفاق نظر وجود دارد که نقطه مقابل «قبض» است و دلالت بر یک نحوه گسترش و امتداد یافتن دارد و در برخی لهجههای عربی به صورت «بصط» بیان میشود (كتاب العين، ج7، ص218 ) که در برخی کاربردهای این ماده در قرآن هم قراءاتی به صورت یبصط وجود دارد که ان شاء الله ذیل آیاتش اشاره خواهد شد.
▫️ابن فارس توضیح داده که اصل این ماده دلالت بر امتداد چیزی در پهنا یا غیرپهنا دارد (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص247 ) و
▪️ راغب بسط دادن چیزی را به معنای نشر دادن و توسعه دادن آن میداند که [در فلسفه] آن را به طور استعاری برای چیزی که هیچ نحوه ترکیب و تالیفی در آن راه ندارد به کار میبرند (مفردات ألفاظ القرآن، ص12۲ ) و
▫️مرحوم مصطفوی آن را امتداد یافتنی در توسع میداند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص269) و
▫️حسن جبل هم آن را عبارت میداند از بسط یافتن و پهن شدن و گسترش یافتن و از همین جهت است معنای امتداد یافتن (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۲۱ ).
▪️از کاربردهای این ماده که اغلب اهل لغت بدان اشاره کردهاند کلمه «البَسْطُ» است به معنای ماده شتری که او را با بچهاش به حال خود رها کردهاند گویی او بسط پیدا کرده است.
▪️«بساط» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً؛ نوح/19) آن چیزی است که بسط پیدا میکند (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص247) و به تعبیر دیگر اسمی برای هرچیز بسط یافتهای است و
▪️«بسط ید» به معنای دراز کردن دست است: «وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ [الكهف/ 18) که هم برای درخواست به کار میرود: «كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ [الرعد/ 14) و هم برای گرفتن چیزی: « الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ [الأنعام/ 93) و هم برای صولت و زدن کسی « وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ [الممتحنة/ 2) و هم برای بذل و عطا: «: بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ [المائدة/ 64).
▫️البته بهتر این است که چنانکه مرحوم مصطفوی توضیح داده بگوییم بسط یافتن در هر چیزی به ازای خودش است و ممکن است در این به ازای آن اختلاف شود چنانکه در خصوص بسط در علم: « وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ [البقرة/ 247) راغب میگوید یعنی از علمش هم خودش بهره ببرد و هم دیگران و بدین ترتیب کنایه از در اختیار دیگران قرار دادن است؛ اما خود مرحوم مصطفوی مقصود از آن را توسع و احاطه در علم میداند (مفردات ألفاظ القرآن، ص123 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص269-270 ).
▪️از دیگر کاربردهای قرآنی این ماده «بسطة» است: «و زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْم» (بقره/۲۴۷) که در قرائت حفص در قرآن در آيه فوق با حرف سین و در آیه «وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً» (اعراف/۶۹) با حرف صاد قرائت شده است؛ که گفتهاند در زبان عربی در تمام معانی این ماده میتوان از ص به جای س استفاده کرد (تاج العروس، ج10، ص198 ) و در قرائت حفص علاوه بر این، در خصوص آیه «وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» هم به صورت ص قرائت شد است.
در هر صورت، کلمه «بسطة» را برخی مصدر برای حالت ثلاثی مجرد ویا اسم مصدر برای باب تفعل یا انفعال دانستهاند (الجدول في إعراب القرآن، ج2، ص52۷ )؛ که اگر این را مصدر بگیریم باید گفت تمام کاربردهای این ماده در قرآن کریم از باب ثلاثی مجرد است که علاوه بر فعل به صورت اسم فاعل (لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَک؛ مائده/۲۸) و اسم مفعول (بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ؛ مائده/۶۴) نیز به کار رفته است.
🔸قبلا ذیل ماده «فرش» از مرحوم مصطفوی نقل شد که تفاوت ماده «فرش» با کلماتی مانند «بسط» و «نشر» و «بثّ» در این است که «بسط» مطلق گستراندن است؛ اما «فرش» گستراندن روی زمین است؛ و «نشر» (پخش کردن) گستراندنِ بعد از گرفتن و جمع شدن است؛ و «بثّ» مطلق پراکندن است.
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۹، ص۵۵-۵۶؛ جلسه ۱۰۰۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-34/).
📿ماده «بسط» و مشتقات آن ۲۵ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ
واضح است که به لحاظ نحوی این جمله عطف به جملات قبل است؛ اما دو نکته در این جمله قابل توجه است؛
▫️یکی اینکه عطف به چیست، آیا به جزای شرط (یعنی این سومین جزای شرط است) یا عطف به کل فراز قبل؛ و
▫️دیگر اینکه آیا «وَدُّوا» اشاره به آرزو و تمایل درونی آنهاست به کفر ورزیدن شما، یا اشاره به برقراری رابطه مودت با شما در صورت کفر ورزیدن؛
که البته بر مبنای استعمال یک لفظ در بیش از یک معنا همه این محتملات مستقلا میتوانند درست باشند که ان شاء الله درباره هریک در قسمت تدبر توضیحاتی خواهد آمد.
@yekaye
☀️۱) از امام على عليه السلام روایت شده که فرمودند:
همه فریب خوردن [یا: کل خامی و غفلت] ، در اعتماد كردن به دشمن است.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص311
جِمَاعُ الْغَرُورِ [الغُرور] فِي الِاسْتِنَامَةِ إِلَى الْعَدُوِّ.
@yekaye
☀️ ۱) ب. از امام على عليه السلام روایت شده که فرمودند:
کسی که در دشمنی با تو بر اساس غل و غش رفتار کند [مطابق حق رفتار نکند] او را نه ملامت کن و نه سرزنش!*
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص461
مَنْ غَشَّكَ فِي عَدَاوَتِهِ فَلَا تَلُمْهُ وَ لَا تَعْذُلْهُ (456/ 5).
✳️ پینوشت:
ظاهرا کنایه از این است که از دشمن انتظار دشمنی میرود؛ از او انتظار رفتار بر اساس حق نداشته باش!
@yekaye
این حدیث و حدیث قبلی در چینشی جدید کنار چند حدیث دیگر از نو مطرح شد در اینجا:
https://eitaa.com/yekaye/11709
📜حکایت
در تاریخ موارد متعددی داریم که عدهای از مومنان دشمنی دشمن خود را جدی نگرفتند و بدانان اعتماد کردند اما وقتی آن دشمن بدانان دسترسی پیدا کرد و مسلط شد نشان داد که واقعا دشمن است و هر بلایی که میتوانست بر سر آنان آورد.
نمونه بارز این مطلب در خصوص کوفیان مشاهده میشود که هم حضرت علی ع این پیشبینی را در موردشان کرد و هم امام حسین ع؛ که نمونهای از این دو پیشبینی، که تاریخ صحت آن را نشان داد، تقدیم میشود:
@yekaye
#ممتحنه_2
☀️۷) الف. روایت شده که امیرالمومنین ع در اواخر عمرشان به منبر رفتند و چنین فرمودند:
... به خدا سوگند! پس از من فرزندان اميّه را، براى خود اربابان بدى خواهيد يافت: چون ماده شتر كلانسال بدخوى كه به دهان گاز گيرد و به دست به زمين كوبد و به پا لگد زند و دوشيدن شيرش را نپذيرد. پيوسته با شما چنين كنند، تا از شما كسى را به جاى نگذارند، جز آنكه به آنان سودى رساند، يا زيانى به ايشان باز نگرداند. و بلاى آنان چندان ماند كه يارى خواستن شما از ايشان، چون يارى خواستن بنده باشد از ارباب خویش، يا يارى خواستنِ همراهى از کسی كه همراهى او را پذيرفته. بلاى آنان بر سرتان آيد، با چهرهاى زشت و ترسآور، و ظلمتى با تاريكى عصر جاهليت برابر. نه نور هدايتى در آن آشكار، و نه نشانى در آن پديدار. ما اهل بيت از آن فتنه در امانيم، و مردم را بدان نمىخوانيم...
📚نهج البلاغة، خطبه93
☀️ب. متن این خطبه به نحو تفصیلیتر در كتاب سليم آمده است که فراز مذکور آن بدین شرح است:
... همانا پس از من بنیاميّه را، براى خود اربابان بدى خواهيد يافت: چون ماده شتر كلانسال بدخوى كه به دهان گاز گيرد و به دست به زمين كوبد و به پا لگد زند و دوشيدن شيرش را نپذيرد. به خدا سوگند پيوسته فتنه آنها برقرار باشد تا حدی كه يارى خواستن یک نفر از شما برای خویش صرفا همچون یاری بنده بدی باشد نسبت به ارباب خویش، که وقتی غایب است او را دشنام دهد و وقتی حاضر است اطاعتش کند؛ اما به خدا سوگند اگر شما را تحت هر ستارهای برمانند [= کاری کنند که از ترس آنها هرکدام به یک ستاره در آسمان پناهنده شوید!] خداوند شما را گردآورد برای بدترین روزی که برای آنان خواهد بود.
شخصی گفت: یا امیرالمومنین! آیا بعد از آن دیگری جماعتی برپا خواهد بود؟
فرمود: جماعتهای پراکندهای خواهید بود! پرداختها [= خمس و زکات] و حج و سفرهای شما یکی است ولی دلهایتان در اختلاف است.
کسی گفت: چگونه دلها در اختلاف است؟
فرمود: این گونه؛ و انگشتهایش را در هم کرد. سپس فرمود: این و آن در هرج و مرج کشته خواهند شد و فرومایگان جاهلیت باقی خواهند ماند که در آنها نه نور هدايتى آشكار است، و نه نشانى پديدار. ما اهل بيت از آن فتنه در امانيم، و مردم را بدان نمىخوانيم.
گفن: در آن زمان چه کنم؟ یا امیرالمومنین!
فرمود: چشمتان به اهل بیت پیامبرتان باشد؛ اگر بر جای خود ایستادند شما هم بر جای خود بایستید و اگر از شما یاری خواستند یاریشان کنید تا یاریشوید و معذور باشید؛ چرا که آنان هرگز شما را از هدایتی بیرون نبرند و به هلاکتی دعوت نکنند؛ پس بر آنان تقدم نجویید که بلا شما را در هم میشکند و دشمنان شماتتان کنند...
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص714
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👇
سند و متن احادیث بند۷
☀️الف. و من خطبة له ع و فيها ينبّه أمير المؤمنين على فضله و علمه و يبيّن فتنة بني أمية
... وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَكُمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِي كَالنَّابِ الضَّرُوسِ تَعْذِمُ بِفِيهَا وَ تَخْبِطُ بِيَدِهَا وَ تَزْبِنُ بِرِجْلِهَا وَ تَمْنَعُ دَرَّهَا. لَا يَزَالُونَ بِكُمْ حَتَّى لَا يَتْرُكُوا مِنْكُمْ إِلَّا نَافِعاً لَهُمْ أَوْ غَيْرَ ضَائِرٍ بِهِمْ. وَ لَا يَزَالُ بَلَاؤُهُمْ عَنْكُمْ حَتَّى لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا [مِثْلَ انْتِصَارِ] كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ وَ الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ تَرِدُ عَلَيْكُمْ فِتْنَتُهُمْ [شَوْهاً] شَوْهَاءَ مَخْشِيَّةً وَ قِطَعاً جَاهِلِيَّةً لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدًى وَ لَا عَلَمٌ يُرَى. نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ مِنْهَا [بِنَجَاةٍ] بِمَنْجَاةٍ وَ لَسْنَا فِيهَا بِدُعَاةٍ...
📚نهج البلاغة، خطبه93
☀️ب. أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: صَعِدَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ قَال:
... أَلَا إِنَّكُمْ سَتَجِدُونَ بَنِي أُمَيَّةَ أَرْبَابَ سَوْءٍ بَعْدِي كَالنَّابِ الضَّرُوسِ تَعَضُّ بِفِيهَا وَ تَخْبِطُ بِيَدَيْهَا وَ تَضْرِبُ بِرِجْلَيْهَا وَ تَمْنَعُ دَرَّهَا وَ ايْمُ اللَّهِ لَا تَزَالُ فِتْنَتُهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ نُصْرَةُ أَحَدِكُمْ لِنَفْسِهِ إِلَّا كَنُصْرَةِ الْعَبْدِ السَّوْءِ لِسَيِّدِهِ إِذَا غَابَ سَبَّهُ وَ إِذَا حَضَرَ أَطَاعَهُ [وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ شَرَدُوكُمْ تَحْتَ كُلِّ كَوْكَبٍ لَجَمَعَكُمُ اللَّهُ لِشَرِّ يَوْمٍ لَهُمْ].
فَقَالَ الرَّجُلُ: فَهَلْ مِنْ جَمَاعَةٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدَ ذَلِكَ؟
قَالَ ع: إِنَّهَا سَتَكُونُونَ جَمَاعَةً شَتَّى عَطَاؤُكُمْ وَ حَجُّكُمْ وَ أَسْفَارُكُمْ [وَاحِدٌ] وَ الْقُلُوبُ مُخْتَلِفَةٌ.
[قَالَ: قَالَ وَاحِدٌ: كَيْفَ تَخْتَلِفُ الْقُلُوبُ؟ قَالَ ع:] هَكَذَا وَ شَبَّكَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ.
[ثُمَّ قَالَ:] يَقْتُلُ هَذَا هَذَا [وَ هَذَا هَذَا هَرْجاً هَرْجاً] وَ يَبْقَى طَغَامُ جَاهِلِيَّةٍ لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدًى وَ لَا عَلَمٌ يُرَى. نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ مِنْهَا بِمَنْجَاةٍ وَ لَسْنَا فِيهَا بِدُعَاةٍ.
قَالَ: فَمَا أَصْنَعُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟
قَالَ ع: انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَإِنْ لَبَدُوا [فَالْبُدُوا] وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فَانْصُرُوهُمْ تُنْصَرُوا وَ تُعْذَرُوا فَإِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يَدْعُوكُمْ إِلَى رَدًى وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ بِالتَّقَدُّمِ فَيَصْرَعَكُمُ الْبَلَاءُ وَ تُشْمِتَ بِكُمُ الْأَعْدَاءُ...
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص714
@yekaye
☀️۸) سخنانی از امام حسین ع روایت شده که در تحف العقول تحت عنوان نامه به کوفیان است ؛ اما در منابع دیگر (مثل لهوف و احتجاج و مثیر الاحزان و كشف الغمة ) به عنوان خطبهای است که روز عاشورا از باب اتمام حجت خطاب به لشکر عمرسعد ایراد فرمودند.
متن آن سخنان بدین قرار است:
مرگتان باد اى گروه كوفيان! و غم و اندوه يارتان، اى شما كه واله و شیدا دست فريادرسى به سوى ما دراز كرديد، و ما با شتاب و آمادگى به فریادرسی شما برخاستيم، ولى شمشيرى را كه طبق سوگندهايتان مىبايست به نفع ما بكشيد به روى ما كشيديد، و آتشى بر ما افروختيد كه آن را براى دشمنان مشتركمان افروخته بوديم.
پس دستی شدید به نفع دشمنانتان، و علیه اولیای خودتان، بدون اینکه آنان عدالتى در ميان شما به اجرا نهاده باشند، و یا اميد به آينده بهترى به آنان داشته باشید و بدون اینکه گناهی از ما در حق شما رخ داده باشد.
وای بر شما و وای بر شما كه ما را ترك و رها كرديد! در حالی که شمشيرها در نيام، و دلها آرام، و فكرها بىتشويش بود، ولى شما به سوی بیعت ما شتافتید و همانند ملخهاى ناتوان، خيز برداشتيد، و همچون پروانهها به حركت در آمديد! سپس از روی سفاهت و گمراهی پیمانشکنی کردید.
پس خاك ذلّت و خواری بر طاغوتهای این امت [یا: بر سر شما که بردگان این امت هستید] و باقیماندگان از جنگ احزاب، و رهاكنندگان كتاب (قرآن) و تغيير دهندگان گفتار حق، و جمعيّت گناهكار، و افسونزده و سحرشدهی شيطان، و خاموشكنندگان سنّتها و ملحقکننده مدعیان حرامزادگی به نَسَب* و مسخرهکنندگانی «که قرآن را پاره پاره کردند» (حجر/۹۱) و عصیانگران نسبت به امام [حق] «و بد چیزی برای خویش فرستادند که خدا را بر خویش خشمگین کردند و در عذاب جاودانهاند» (مائده/۸۰).
آيا شما يار و بازوى آنان شديد و در خوار کردن ما میکوشید؟!
آرى! سوگند به خدا نيرنگ شما از قديم بوده است، و سرشت و بنياد شما از روى نيرنگ پىريزى شده است، و نسلهاى شما بر روى همين اساس پليد روييده شدهاند، شما ناپاكترين ميوه همين درخت هستيد، كه تیغی در گلوى باغبان، امّا براى غاصبان ميوه گوارا هستيد. «همانا لعنت خداوند برظالمان» (هود/۱۸) همان پیمانشکنانی که «بعد از اینکه عهدها را محکم کردند پیمان شکستند در حالی که خداوند را بر خویش ضامن قرار داده بودند» (نحل/۹۱) ...
✳️ پینوشت:
ظاهرا مقصود از «ملحقکننده مدعیان حرامزادگی به نَسَب» آن است که معاویه برای جلب همکاری زیاد بن عبید ادعا کرد که پدرش ابوسفیان با سمیه، مادر زیاد رابطه داشته و زیاد فرزند ابوسفیان است نه عبید (که شوهر سمیه بوده)؛ و به دین ترتیب با ادعای حرامزاده بودن زیاد، وی را به نَسَب ابوسفیان ملحق کردند.
📚تحف العقول، ص240-۲۴۱ ؛
📚اللهوف على قتلى الطفوف، ص96-۹۷؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص300؛
📚مثير الأحزان، ص54-55؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج2، ص19
@yekaye
👇سند و متن حدیث فوق👇
سند و متن حدیث ۸
✳️تذکر
در متن زیر، متن اصلی بر اساس عباراتی است که حداقل در دو یا سه منبع مشترک است؛ اگر عبارت فقط در تحف آمده داخل پرانتز ()؛ اگر فقط در لهوف است داخل کروشه []؛ و اگر فقط در احتجاج است داخل آکولاد {}؛ و اگر فقط در مثیر الاحزان است داخل پرانتز شکسته < > است (و علامت / بعد از هریک از علامتهای ( و [ و { و < به این معناست که عبارت مذکور در آن کتاب، جایگزین عبارتی است که در متن آمده است).
☀️(أَمَّا بَعد، فَ)تَبّاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْجَمَاعَةُ وَ تَرَحاً {وَ بُؤْساً لَكُمْ} حِينَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَلِهِينَ [/وَالِهِينَ] فَأَصْرَخْنَاكُمْ مُوجِفِينَ سَلَلْتُمْ {/فَشَحَذْتُمْ} عَلَيْنَا سَيْفاً سَيْفاً لَنَا فِي أَيْمَانِكُمْ (/كَانَ فِي أَيْمَانِنَا) {/فی أَيْدِينَا} وَ حَشَشْتُمْ {/حَمَشْتُمْ} عَلَيْنَا نَاراً اقْتَدَحْنَاهَا {/أَضْرَمنَاهَا} </أَجَّجْنَاهَا> عَلَی عَدُوِّنَا وَ عَدُوِّكُمْ. فَأَصْبَحْتُمْ إِلْباً (لَفّاً) عَلَی أَوْلِيَائِكُمْ </لِأَوْلِيَائِكُمْ> وَ يَداً <عَلَيْهِمْ> لِأَعْدَائِكُمْ [/أَلْباً لِأَعْدَائِكُمْ عَلَی أَوْلِيَائِكُمْ] بِغَيْرِ {/مِنْ غَيْرِ} <لغیر> عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِيكُمْ وَ لَا أَمَلٍ (/لِأَمَلٍ) أَصْبَحَ لَكُمْ فِيهِمْ {وَ لَا ذَنْبٍ كَانَ مِنَّا إِلَيْكُمْ}. فَهَلَّا لَكُمُ الْوَيْلَاتُ، تَرَكْتُمُونَا {/إِذْ كَرِهْتُمُونَا} وَ السَّيْفُ مَشِيمٌ وَ الْجَأْشُ طَامِنٌ وَ الرَّأْيُ [/الرامي] لَمَّا {/لَما} (/لَمْ) يُسْتَحْصَفْ، وَ لَكِنْ أَسْرَعْتُمْ إِلَيْهَا {إِلَی بَيْعَتِنَا} كَطَيْرَةِ (/کَتَطَايُرِ) الدَّبَی وَ تَدَاعَيْتُمْ {/تَهَافَتُّمْ} إِلَيْهَا كَتَهَافُتِ (/عَنْهَا كَتَدَاعِي) الْفَرَاشِ! {ثُمَّ نَقَضْتُمُوهَا سَفَهاً وَ ضَلَّةً} فَبُعْداً وَ سُحْقاً (فَسُحْقاً وَ بُعْداً) لِطَوَاغِيتِ {هَذِهِ} الْأُمَّةِ [/فَسُحْقاً لَكُمْ يَا عَبِيدَ الْأُمَّةِ] وَ شُذَّاذَ {بَقِيَّةِ} الْأَحْزَابِ وَ نَبَذَةَ الْكِتَابِ وَ مُحَرِّفِي الْكَلِمِ [وَ عُصْبَةَ الْآثَامِ] وَ نَفَثَةَ الشَّيْطَانِ وَ مُطْفِئِ السُّنَنِ وَ مُلْحِقِي الْعَهْرَةِ بِالنَّسَبِ {وَ مُؤَاخِي} الْمُسْتَهْزِءِينَ «الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ»، {وَ عُصَاةِ الْإِمَامِ} «وَ لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ {أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ} فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ». أَ{ف}هَؤُلَاءِ تَعْضُدُونَ وَ عَنَّا تَتَخَاذَلُونَ؟ أَجَلْ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَخَذْلٌ فِيكُمْ مَعْرُوفٌ قَدْ وَشَجَتْ عَلَيْهِ عُرُوقُكُمْ وَ تَوَارَتْ عَلَيْهِ أُصُولُكُمْ {/وَ اللَّهِ خُذِلَ فِيكُمْ مَعْرُوفٌ نَبَتَتْ عَلَيْهِ أُصُولُكُمْ وَ اتَّزَرَتْ عَلَيْهِ عُرُوقُكُمْ} [/وَ اللَّهِ غَدْرٌ فِيكُمْ قَدِيمٌ وَشَجَتْ إِلَيْهِ أُصُولُكُمْ وَ تَأَزَّرَتْ عَلَيْهِ فُرُوعُكُمْ] فَكُنْتُمْ أَخْبَثَ ثَمَرٍ (/ثَمَرَةٍ) شَجا لِلنَّاظِرِ وَ أُكْلَةً لِلْغَاصِب أَلَا (فَ)لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی {الظَّالِمِينَ} النَّاكِثِينَ «الَّذِينَ يَنْقُضُونَ الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلُوا اللَّهَ عَلَيْهِمْ كَفِيلا» ...
📚تحف العقول، ص240-۲۴۱ ؛
📚اللهوف على قتلى الطفوف، ص96-۹۷؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص300؛
📚مثير الأحزان، ص54-55؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج2، ص19
@yekaye
☀️۱) از امام علی عليه السلام روایت شده که فرمودند:
☀️الف. دشمنان گاه خدعه میورزند.
☀️ب. همه فریب خوردن [یا: کل خامی و غفلت] ، در اعتماد كردن به دشمن است.
☀️ج. کسی که در دشمنی با تو بر اساس غل و غش رفتار کند [مطابق حق رفتار نکند] او را نه ملامت کن و نه سرزنش!*
✳️ پینوشت:
ظاهرا کنایه از این است که از دشمن انتظار دشمنی میرود؛ از او انتظار رفتار بر اساس حق نداشته باش!
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص ۳۳۴ و 311 و ۴۶۱
☀️الف. قَدْ يَخْدَعُ الْأَعْدَاءُ (471/ 4).
☀️ب. جِمَاعُ الْغَرُورِ [الغُرور] فِي الِاسْتِنَامَةِ إِلَی الْعَدُوِّ (369/ 3).
☀️ج. مَنْ غَشَّكَ فِي عَدَاوَتِهِ فَلَا تَلُمْهُ وَ لَا تَعْذُلْهُ (456/ 5).
@yekaye
☀️۲) از امام علی عليه السلام روایت شده که فرمودند:
کسی که از دشمنش بخوابد کید و مکرها[ی دشمن] وی را بیدار کند!
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص334 ؛
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص441
مَنْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ [نَبَّهَتْهُ] الْمَكَايِدُ (344/ 5).
@yekaye
☀️۳) از امام علی عليه السلام روایت شده که فرمودند:
☀️الف. از دشمن ایمن مباش هرچند که [به واسطه خدمتی در حق او] از تو سپاسگزاری کند.
☀️ب. مبادا تعارف کردن و رودربایستیهای دشمن تو را بفریبد؛زیرا همچون آب است که هرچند جوشیدنش با آتش به درازا انجامد مانع از اینکه آتش را خاموش کند نشود.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص483 و ۳۳۴؛
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص518 و ۵۱۹
☀️الف. لَا تَأْمَنْ عَدُوّاً وَ إِنْ شَكَرَ َ (268/ 6).
☀️ب. لَا تَغْتَرَّنَّ بِمُجَامَلَةِ الْعَدُوِّ فَإِنَّهُ كَالْمَاءِ وَ إِنْ أُطِيلَ إِسْخَانُهُ بِالنَّارِ لَا يَمْتَنِعُ [لَمْ يَمْنَعْ] مِنْ إِطْفَائِهَا (292/ 6).
@yekaye
☀️۴) از امام علی عليه السلام روایت شده که فرمودند:
الف. کسی که برای حاجت خویش از دشمنش کمک بگیرد جز دور شدن بیشتر از آن [حاجت] حاصلش نشود.
☀️ب. جهالت ورزیده است کسی که از دشمنش طلب خیرخواهی کند.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص465 و ۲۲۵؛
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۴۳۳ و ۳۶۷
☀️الف. مَنِ اسْتَعَانَ بِعَدُوِّهِ عَلَى حَاجَتِهِ ازْدَادَ بُعْداً مِنْهَا (414/ 5).
☀️ب. قَدْ جَهِلَ مَنِ اسْتَنْصَحَ أَعْدَاءَهُ (473/ 4).
@yekaye
☀️۵) از امام علی عليه السلام روایت شده که فرمودند:
دشمن را، هر اندازه ناتوان است، كوچك مشماريد.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص334؛
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص518
لَا تَسْتَصْغِرَنَّ عَدُوّاً وَ إِنْ ضَعُفَ (273/ 6).
@yekaye
☀️۶) از امام علی عليه السلام روایت شده که فرمودند:
به تعامل با کسی که نمیتوانى حق خود را از او بگيرى اقدام نکن.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص355؛
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص518
لَا تُعَامِلْ مَنْ لَا تَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَافِ مِنْهُ (265/ 6).
@yekaye
یک آیه در روز
۱۱۳۲) 📖 إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِ
.
1️⃣ «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ»
در آیه قبل مومنان را بازداشت از اینکه با دشمنان خود و خدا رابطه دوستانه برقرار کنند؛ و این آیه توضیح میدهد که این صرفا یک دستور تعبدی نیست؛بلکه این رابطه آن فایدهای را که شما انتظارش را دارید برایتان نخواهد داشت.
یعنی شما ارتباط دوستانه برقرار میکنید که اگر آنها سیطره و تسلط پیدا کردند هوای شما را داشته باشند؛ اما قرآن کریم هشدار میدهد این گونه نخواهد بود بلکه اگر آنان فعلا به جلب دوستی شما ابراز علاقه میکنند این ترفند آنان است نه ابرازی واقعی وگرنه همین که آنان بر شما اشراف و سیطره پیدا کنند خواهید دید که دشمن شما خواهند بود و ذرهای از دشمنیای که داشتند کم نخواهد شد، از این رو با دست و با زبان به آزار شما خواهند پرداخت و تمایل دارند که کافر شوید (مجمع البيان، ج9، ص406 ؛ الميزان، ج19، ص228 ).
در واقع میخواهد بفرماید که دشمنان خدا به خاطر آن تفاوت مبنایی که با مسلمانان دارند هیچگاه دوستی صادقانهای با مومنان برقرار نخواهند کرد (مفاتيح الغيب، ج29، ص518 )؛
و از این رو مودت با ایشان خطایی عظیم و راهبردی است؛ چنانکه که در جای دیگر نیز فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ: اى كسانى كه ايمان آوردند، از غير خودتان، دوست محرم راز مگيريد؛ که آنان از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمىورزند؛ آرزو دارند كه در رنج بيفتيد؛ دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است و آنچه سينههايشان نهان مىدارد، بزرگتر است» (آل عمران/118) (الكشاف، ج4، ص513 ).
@yekaye
#ممتحنه_2
یک آیه در روز
۱۱۳۲) 📖 إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِ
.
2️⃣ «إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً»
خاموشی [و مدارای] دشمن، نشانه دوستی او نیست، بلکه فرصت ضربه زدن نیافته است (تفسیر نور، ج۹، ص۵۷۶).
از این روست که در منطق اسلام، آن گونه که امام علی ع توضیح دادهاند در تعامل با دشمن باید بسیار محتاط بود و دشمن را، هر اندازه ناتوان باشد، نباید كوچك شمرد (حدیث۵) و کسی که مکر دشمن را جدی نگیرد چنان از دشمن ضربه خواهد خورد که از این غفلت بیدار شود (حدیث۲) هرچند که ممکن است دیگر سودی نداشته باشد. حتی اگر دشمن به واسطه خدمتی در حق او کردیم از ما سپاسگزاری کند یا در مواجهه با ما به ظاهرسازی و برخورد خوب و تعارف کردن و مجامله روی آورد، نباید از او ایمن بود (حدیث۳) زیرا که خدعهورزی اقتضای دشمنی دشمن است و کسی که میپندارد دشمنش با او غل و غش نخواهد کرد و به دشمنش اعتماد میکند در اوج خامی و فریبخوردگی است (حدیث۱) و کسی که برای حاجت خویش از دشمنش کمک بگیرد عملا خود را از رسیدن به مطلوب خویش دورتر کرده است (حدیث۴).
پس حتی اگر انسان بخواهد به تعامل با دشمنش بپردازد اولا باید با حزم و دوراندیشی کامل، نه بر اساس اعتماد به او، اقدام کند و باید ابتدا مطمئن باشد که میتواند حق خود را از او بگیرد (حدیث۶) و ان شاء الله ذیل آیه ۸ خواهد آمد که بعد از صلح هم باید جانب احتیاط را با او بشدت رعایت کرد که مبادا دشمن همین صلح ابزاری برای غافلگیر کردن وی به کار گرفته باشد.
@yekaye
#ممتحنه_2
یک آیه در روز
۱۱۳۲) 📖 إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِ
.
3️⃣ «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياء ... إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً»
چرا با اینکه در آیه قبل کلمه «عدو» در همین معنای جمع به کار رفته بود در این آیه از تعبیر «عدو» استفاده نکرد و کلمه «أعداء» آورد؟
🌴الف. شاید چون در آنجا تمرکز بر اصل معنای دشمنی آنان بود لذا مفرد دلالت قویتری بر این مقصود دارد؛ اما در اینجا تمرکز بر مصادیق دشمنی است که انواعی دارد؛ و چیزی که میتواند موید این نکته باشد این است که در اینجا بلافاصله سراغ برخی مصادیق (آزار با زبان و با دست) رفت.
🌴ب. چهبسا بدین جهت که مبنا و ریشه دشمنی بین مومن و کافر، یک چیز است و آن کفرورزی آنهاست: «وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَق»، اما بروز این دشمنی میتواند به انواع گوناگونی باشد.
🌴ج. ...
@yekaye
#ممتحنه_2
یک آیه در روز
۱۱۳۲) 📖 إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِ
.
4️⃣ «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ»
عبارت «يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ» را برخی عطف تفسیری نسبت به فراز قبلی دانستهاند (الميزان، ج19، ص228 ) و میتوان آن را حال برای «أعداء» نیز دانست، که در هر صورت توضیح میدهد که چگونه دشمنی خود را بروز میدهند؛
اما مقصود از آن بسط دست و بسط زبان چیست؟
🌴 الف. اولی کنایه از زدن و کشتن و اسارت بردن و امثال آن است، و دومی کنایه از دشنام و توهین (مجمع البيان، ج9، ص406 ؛ الميزان، ج19، ص228 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص518 ).
🌴ب. دشمن هم تهاجم نظامی دارد، هم تهاجم فرهنگی. (تفسیر نور، ج۹، ص۵۷۶).
🌴ج. اولی اشاره به مطلق اقدامات عملی و اجتماعی و میدانی است و دومی کنایه از هرگونه اقدام فرهنگی و رسانهای و تبلیغاتی.
🌴د. ...
@yekaye
#ممتحنه_2
یک آیه در روز
۱۱۳۲) 📖 إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِ
یک آیه در روز
۱۱۳۲) 📖 إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِ
.
6️⃣ «یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ و وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ»
دشمن هر بدیای بر شما روا میدارد تا کافر شوید؛ تا کفر نورزید، دشمن از شما راضی نمیشود. از این جهت، مضمون این آیه شبیه آیه 217 سوره بقره است که میفرماید: «لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا». (تفسیر نور، ج۹، ص۵۷۶).
@yekaye
#ممتحنه_2
یک آیه در روز
۱۱۳۲) 📖 إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِ
.
7️⃣ «إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ»
واضح است که این جمله «وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ» ناظر به جملات قبل است؛ اما اینکه آن را عطف به جزای شرط بگیریم (یعنی این سومین جزای شرط باشد) یا ناظر به کل فراز قبل، معانی متفاوتی از آیه به دست میآید که البته بنا به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند همه میتواند مد نظر باشد.
🌴الف. عطف به جزای شرط. این دیدگاهی است که اکثریت مفسران و مترجمان در پیش گرفتهاند، یعنی جمله شرطیه «اگر بر شما اشراف پیدا کنند» سه تا جزای شرط دارد: «دشمن شما خواهند بود» و «به بدی بر شما دست و زبان خواهند گشود» و «میخواهند که کافر شوید.» و ماضی را در معنای مستقبل آورده است، یعنی آیه میخواهد بفرماید همان طور که قبلا در مکه آنان را آزار میدادند تا از دینشان دست بردارند و کافر شوند الان هم اگر تسلط پیدا کنند همان رویه را در پیش میگیرند (الميزان، ج19، ص228 ).
اما زمخشری در اینجا اشکالی را مطرح کرده که اگر این جمله جزای شرط است چرا این را هم همانند دو جزای قبل به صورت فعل مضارع نیاورد، بهویژه که خود جمله شرط مضارع بود؟ خود وی چنین پاسخ داده است که که با این تعبیر گویی خواسته بگوید که مقدم بر هر چیزی، کفر ورزیدن و برگشت شما از دین شما را میخواهند (الكشاف، ج4، ص513 ) و برخی دیگر از مفسران هم این را پسندیدهاند (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص518 ؛ أنوار التنزيل (بیضاوی)، ج5، ص205 ).
🌴ب. ابوحیان توضیح داده که تحلیل فوق ضرورتی ندارد زیرا این جمله عطف به کل فراز قبل (جمله شرطیه و جواب شرط) است نه اینکه جواب سوم شرط باشد؛ بهویژه که آرزوی آنان که شما کفر شوید ربطی به این ندارد که حتما بر شما سیطره پیدا کنند یا نکنند؛ یعنی خداوند دو مطلب را در این آیه فرمود است: یکی اینکه اگر بر شما سیطره پیدا کنند با شما چه خواهند کرد و دوم اینکه بدانید که آنان از قدیم آرزو داشتهاند که شما کافر شوید (البحر المحيط، ج10، ص154 ).
🌴ج. ابن عاشور همین تحلیل ابوحیان را (البته نه از قول ابوحیان بلکه از قول قزوینی در کتاب الایضاح) پذیرفته با این تفاوت که این جمله را حال برای ضمیر «یکونوا» دانسته است؛ یعنی آنها دشمن شما خواهند بود در حالی که از قبل میخواستند شما کافر شوید؛ یعنی الان آنها میخواستند کافر شوید چه رسد به اینکه بر شما سلطه پیدا کنند؛ که با این وجه به نحوی بین دو قول فوق جمع کرده است بدین بیان که این جمله حال (در حالی که میخواستند کافر شوید) دلیل بر وجود یک معطوف مقدر بر جزای شرط است؛ گویی گفته است: «اگر بر شما اشراف پیدا کنند دشمن شما خواهند بود ... و میخواهند که کافر شوید.» ( التحرير و التنوير، ج28، ص125 ).
✅تبصره
برخی ضمن پذیرش همین تحلیل ب و ج، در عین حال، نکته مورد نظر زمخشری را یک نکته بلاغی جالب در تبیین چرایی تغییر سیاق آیه از مضارع به ماضی دانستهاند (إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص58-۵۹ ).
@yekaye
#ممتحنه_2