eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
115 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
771) 🌺 إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ 🌺 💐 ترجمه من در این صورت قطعاً در گمراهی آشکاری خواهم بود. سوره یس (36) آیه24 1397/3/23 28 رمضان 1439 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ضَلال ▪️ماده «ضلل» در اصل به معنای گم شدن و ضایع شدن و اینکه چیزی در غیرمسیری که سزاوارش است قرار بگیرد، چنانکه برای مرده‌ای که دفن می‌شود ویا شیری که در آب مستهلک می‌شود تعبیر «أُضِلّ الميّتُ» و «ضَلَّ اللّبَنُ فى الماء» به کار می‌رود 📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص356؛ المصباح المنير، ج2، ص363) ▪️در واقع، «ضَلَال» به معنای عدول و خارج شدن از راه مستقیم (مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ؛ انعام/39)، و ره به مقصود نیافتن، و نقطه مقابل هدایت است (فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها؛ إسراء/15) و به هر گونه منحرف شدن از راه گفته می‌شود خواه عمدی باشد یا سهوی، کوچک باشد یا بزرگ. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص509؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص38) ▪️این تعبیری است که در قرآن کریم نه‌تنها در مورد کافران و منحرفان، بلکه گاه در مورد انبیاء و اولیاء - بویژه از زبان مخالفانشان – به کار رفته است؛ ▫️برخی وجهش را این دانسته‌اند که چون بر هرگونه بیرون رفتن از راه، و نه لزوما گناه، اطلاق می‌گردد، بدین مناسبت در مورد ایشان به کار رفته 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص510) ▫️ و برخی مساله را این گونه توضیح داده‌اند که این سخن، از منظر آن افرادی گفته شده که اینان را در مسیر خود نمی دیدند و از منظر آنان، این پیامبران از راه مورد نظر آنان منحرف شده‌اند 📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص38) ▪️این ماده ▫️به نحو ثلاثی مجرد، در معنای لازم (گمراه شدن) به کار می‌رود (إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ؛ ص/26) ▫️و برای معنای متعدی (گمراه کردن) به باب افعال (قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثيراً؛ مائده/77) ▫️و تفعیل می‌رود (أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ، فيل/2؛ یعنی آیا کید آنان را در وضعیت باطل و مایه گمراه کردن خودشان قرار نداد؟ مفردات ألفاظ القرآن، ص511) 🔸که تقابل این دو معنا به خوبی در این آیه منعکس شده است: «أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبيلَ» (فرقان/17) ▪️البته «إضلال» در دو معنا استفاده می‌شود: ▫️یکی به معنای اقدامی که سبب گمراهی شود ویا کسی شخص دیگری را از راه بدر برد (وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ؛ ص/26) و ▫️دیگری آنکه ضلال و گم شدن، سبب آن مطلب باشد، 🔻خواه در جایی که چیزی از انسان گم می‌شود (مثلا می‌گویند: أَضْلَلْتُ البعير: شتر را گم کردم؛ که منظور این است که آن شتر از من گم شد) و 🔻خواه در موردی که شخصی را به گمراهی منسوب می‌کنیم 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص511) ▪️«ضَلال» (إِنَّكَ لَفي ضَلالِكَ الْقَديمِ؛ یوسف/95) و «ضَلالَت» (قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بي ضَلالَةٌ؛ اعراف/61) را به یک معنا دانسته‌اند که هر دو مصدر فعل ثلاثی مجرد این ماده می‌باشد. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص356) ▪️«ضالّ» (وَ لاَ الضَّالِّينَ؛ حمد/7) اسم فاعل از این ماده در حالت ثلاثی مجرد (کسی که راه را گم کرده، گمراه)؛ و «مُضِلّ» (وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ) اسم فاعل از این ماده در باب افعال (گمراه کننده) می‌باشد. ▪️این ماده به مناسبت – و چه‌بسا به نحو استعاری – در معانی دیگری هم به کار می‌رود؛ چنانکه گفته‌اند در آیه «لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى» (طه/52)، «ضلّ» به معنی غافل شدن است (هیچ چیز از او گم نمی‌شود یعنی پروردگارم از چیزی غافل نمی‌شود) 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص511) ماده «ضلل» و مشتقات آن 189 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹«مُبين» در آیه 17 همین سوره درباره این کلمه توضیح داده شد. 🔖جلسه 764 http://yekaye.ir/ya-seen-36-17/ 🔹إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ این عبارت پر از تاکید است: حرف إنّ + استفاده از جمله اسمیه + «لـ» مزحلقه + نکره آوردن «ضلال» + متصف کردن ضلالت به «مبین» @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) محمد بن مسلم می‌گوید: خدمت امام صادق ع بودیم؛ زراره سمت راست ایشان نشسته بود و من سمت چپ ایشان، که ابوبصیر وارد شد و گفت: یا اباعبدالله! در مورد کسی که در خداوند شک دارد چه می‌فرمایید؟ فرمود: کافر است! گفت: در مورد کسی که در رسول الله ص شک دارد چطور؟ فرمود: کافر است؛ سپس رو به زراره کردند و فرمودند: البته تنها در صورتی کافر است که از روی لجاجت انکار کند. 📚الكافي، ج2، ص399 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جَالِساً عَنْ يَسَارِهِ وَ زُرَارَةُ عَنْ يَمِينِهِ فَدَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو بَصِيرٍ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِيمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ؟ فَقَالَ كَافِرٌ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! قَالَ فَشَكَّ فِي رَسُولِ اللَّهِ؟ فَقَالَ كَافِرٌ؛ قَالَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى زُرَارَةَ فَقَالَ: إِنَّمَا يَكْفُرُ إِذَا جَحَدَ. @yekaye
☀️2) در فرازی از وصیتی که امام صادق ع به مفضل داشته‌اند آمده است: کسی که دچار شک و گمان شود [و برای خروج از این شک و گمان تلاش نکند] و بر آن بماند، خداوند عملش را حبط و نابود می‌سازد؛ همانا حجت خداوند حجتی آشکار است. 📚الكافي، ج2، ص400 وَ فِي وَصِيَّةِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَنْ شَكَّ أَوْ ظَنَّ وَ أَقَامَ عَلَى أَحَدِهِمَا أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ إِنَّ حُجَّةَ اللَّهِ هِيَ الْحُجَّةُ الْوَاضِحَةُ. @yekaye
☀️3) امیرالمومنین ع در ضمن یکی از خطبه‌های خود در معرفی اهل ضلالت فرمودند: [دنياى] زودگذر را برگزيدند، و آنچه می‌پاید [=آخرت] را عقب انداختند. چشمه زلال را واگذاردند، و از آب تيره و ناگوار نوشيدند. گويى فاسق آنان را مىبينم با منكر همنشین است و بدان مأنوس؛ چنان با او همراهی کند كه موى سرش در آن رنگ سپيد پذيرد، و خوى او رنگ منكر گيرد. پس كف بر دهان آرد چون موج روى آب، كه پروا ندارد که چه چیزی را غرقه کند، يا چون افتادن آتش در خاشاک كه باكش نبود چه را سوزانده. كجاست عقلهاى روشنى‌جو از چراغهاى هدایت؟ و ديدههاى نگرنده به منزلگاه‌های تقوی؟ كجاست دلهايى كه در راه خدا بخشیده شدند و بر طاعت او پیمان بستند؟ [آن گمراهان] بر متاع ناچيز دنيا ازدحام کردند، و براى به دست آوردن حرام يكديگر را پس زدند. عَلَمِ بهشت و دوزخ براى آنان افراشته شد، رويهاى خود از بهشت گرداندند، و با كردار خويش به سوى دوزخ روی آوردند. پروردگارشان آنان را خواند اما رميدند و پشت كردند، شيطانشان خواند، پذيرفتند و روى آوردند. 📚نهج‌البلاغه، خطبه144 (أهل الضلال) آثَرُوا عَاجِلًا وَ أَخَّرُوا آجِلًا وَ تَرَكُوا صَافِياً وَ شَرِبُوا آجِناً كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى فَاسِقِهِمْ وَ قَدْ صَحِبَ الْمُنْكَرَ فَأَلِفَهُ وَ بَسِئَ بِهِ وَ وَافَقَهُ حَتَّى شَابَتْ عَلَيْهِ مَفَارِقُهُ وَ صُبِغَتْ بِهِ خَلَائِقُهُ ثُمَّ أَقْبَلَ مُزْبِداً كَالتَّيَّارِ لَا يُبَالِي مَا غَرَّقَ أَوْ كَوَقْعِ النَّارِ فِي الْهَشِيمِ لَا يَحْفِلُ مَا حَرَّقَ أَيْنَ الْعُقُولُ الْمُسْتَصْبِحَةُ بِمَصَابِيحِ الْهُدَى وَ الْأَبْصَارُ اللَّامِحَةُ إِلَى مَنَازِلِ التَّقْوَى أَيْنَ الْقُلُوبُ الَّتِي وُهِبَتْ لِلَّهِ وَ عُوقِدَتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطَامِ وَ تَشَاحُّوا عَلَى الْحَرَامِ وَ رُفِعَ لَهُمْ عَلَمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَصَرَفُوا عَنِ الْجَنَّةِ وُجُوهَهُمْ وَ أَقْبَلُوا إِلَى النَّارِ بِأَعْمَالِهِمْ وَ دَعَاهُمْ رَبُّهُمْ فَنَفَرُوا وَ وَلَّوْا وَ دَعَاهُمُ الشَّيْطَانُ فَاسْتَجَابُوا وَ أَقْبَلُوا. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» این مومنی که از دور دست برای حمایت از فرستادگان الهی آمد، پس از آنکه دلیل خود در ضرورت بندگی خدا را بیان کرد؛ پرستش معبودهای دروغین را به چالش کشید و پرسید که آیا واقعا انتظار دارید که من چنین معبودهایی را بپرستم؟! سپس – چنانکه در نکات ادبی اشاره شد - با تاکیدات مکرر بیان کرد که در این صورت قطعاً قطعاً قطعاً قطعاً من در گمراهی آشکاری خواهم بود. او با این همه تاکیدات می‌خواهد بفهماند: 🍃الف. مساله ضلالت و هدایت یک مساله اساسی در زندگی یک انسان عاقل است. 💠نکته تخصصی بسیاری از انسان‌ها در زندگی‌شان رویکرد پراگماتیستی دارند؛ یعنی صرفا با نتایج عملی دم‌دستی کار دارند: مساله هدایت و ضلالت را یک امر ثانوی و سلیقه‌ای قلمداد می کنند و دغدغه اصلی‌شان سود و زیان مادی و دنیوی است، نه هدایت و ضلالت. در مقابل، کسی که زندگی را جدی بگیرد، می‌فهمد که این زندگی نمی‌تواند به همین دنیا محدود باشد؛ از این رو، 🔺 مساله هدایت و ضلالت و سرنوشت نهایی‌اش بسیار مهمتر از سود و زیان‌های دنیوی و مادی می‌شود.🔺 او اصرار دارد: این گمراهی، گمراهی بودنش کاملا آشکار است؛ برای همین حاضر نشد بدان تن دهد، هرچند که جانش را در این مسیر داد. 🍃ب. ... @yekaye
. 2⃣ «إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» تعبیر «ضلال مبین» 18 بار در قرآن کریم به کار رفته است که اینها را به سه دسته می‌توان تقسیم کرد: 🔻مواردی که عده‌ای دیگری را متهم به ضلال مبین می‌کردند ولی این اتهام‌زنی‌شان اعتباری ندارد (قوم نوح به نوح: اعراف/60؛ برادران یوسف به پدرشان یوسف/8؛ زنان شهر به زلیخا: یوسف/30؛ کافران به مومنان: یس/47). 🔻مواردی که فقط از وجود دسته‌ای از افراد چنین گمراه در مقابل هدایت‌یافتگان سخن می‌گوید و توضیحی درباره آنان نمی‌دهد (سبأ/24؛ زخرف/40؛ قصص/85؛ ملک/29) 🔻مواردی که گروهی معین از منظری که قرآن کریم قبول دارد در ضلالت مبین معرفی شده‌اند؛ که اینها چند گروهند: o 🔹کسانی که در جاهلیت بسر می‌برند و هنوز پیامبری برایشان نیامده و کتاب و حکمتی بدانان تعلیم داده نشده (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ، آل‌عمران/164؛ هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ، جمعه/2 o 🔹بت‌پرستان (در خطابات حضرت ابراهیم ع: وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ في ضَلالٍ مُبينٍ، انعام/74؛ قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ في ضَلالٍ مُبينٍ،‌ انبیاء/45) 🔹و جهنمیانی که غیر خدا را می‌پرستیدند (تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفي ضَلالٍ مُبينٍ؛ شعراء/97-98) o 🔹کسانی که در برابر ذکر خدا قساوت قلب دارند (أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ؛ زمر/22) o 🔹کسانی که دعوت‌کنندگان الهی را اجابت نمی‌کنند (وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ؛ احقاف/32) 🔹کسی که توجه کند که غیر خدا هیچ‌کاره است باز هم آنها را بپرستد (أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً ... إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ؛ يس/23- 24) 🔹ظالمان (لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ في ضَلالٍ مُبينٍ، مریم/38؛ هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُوني ما ذا خَلَقَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ في ضَلالٍ مُبينٍ، لقمان/11) 🔷در واقع، در منطق قرآن کریم دو دسته را می‌توان در گمراهی آشکار دانست: ▪️کسانی که از ایمان به خداوند واحد و فرستادگان او سر باز زنند؛ خواه به فضای جاهلیت دلخوش کنند، یا رسما بت‌پرست شوند و به پرستش غیر خدا روی آورند؛ یا دلهایشان به ذکر خدا آرام نگیرد و دعوت‌کنندگان الهی را اجابت نکنند؛ ▪️و کسانی که اهل ظلم و ستم باشند و از حد و حدود خود تجاوز کنند. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
772) 🌺 إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ 🌺 💐 ترجمه من به پروردگار شما ایمان آوردم؛ پس، از من بشنوید! سوره یس (36) آیه25 1397/3/24 29 رمضان 1439 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 اختلاف قرائت 🔹إِنِّي ▪️اهل مکه (ابن کثیر) و مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و ابوجعفر (از قراء عشره) به صورت «إِنِّيَ» (فتحه روی یاء) قرائت کرده‌اند ▪️اما بقیه به صورت «إِنِّی». 📚(معجم القرائات، ج7، ص475) 🔹فَاسْمَعُون ▪️این کلمه را عموما با کسره نون (که علامت حذف یای متکلم وحده است) قرائت کرده‌اند؛ ▪️اما از یعقوب و سلام به صورت «فَاسْمَعُونی» نیز قرائت شده؛ ▪️ و در روایتی غیرمشهور (روایت عصمة) از عاصم (از قرآء کوفه) به صورت «فَاسْمَعُونَ» هم روایت شده ست 📚(البحر المحيط، ج9، ص57 ؛ معجم القرائات، ج7، ص475) که نحاس آن را یک لحن و لهجه دانسته‌ است که به هنگام وقف چنین می‌شده است. 📚(اعراب القرآن، ج3، ص263) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است: ایمان اقرار و عمل است؛ و اسلام اقرار کردن بدون [ملاحظه‌ی] عمل است. 📚الكافي، ج2، ص24؛ جامع الأخبار(للشعيري)، ص36 عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَلٍ. @yekaye
☀️2) الف. از امام باقر ع روایت شده است: ایمان آن است که در دل مستقر گردد و به خداوند عز و جل رساند و عمل به طاعت خداوند و تسلیم شدن به امر او آن را تصدیق نماید. 📚الكافي، ج2، ص26 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: الْإِيمَانُ مَا اسْتَقَرَّ فِي الْقَلْبِ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِه ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: ایمان سخن گفتن است بدانچه باید سخن گفت و معرفتی است به عقل و پیروی کردن است از رسول. 📚جامع الأخبار(للشعيري)، ص36 وَ عَنِ الصَّادِقِ ع عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: الْإِيمَانُ قَوْلٌ بِمَقُولٍ [مَقْبُولٌ] وَ عِرْفَانٌ بِالْعُقُولِ وَ اتِّبَاعُ الرَّسُولِ. @yekaye
☀️3) سلّام جُعفی می‌گوید: از امام صادق ع از ایمان سوال کردم. فرمود: ایمان آن است که خداوند اطاعت شود و عصیان نگردد. 📚الكافي، ج2، ص33 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ سَلَّامٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ أَنْ يُطَاعَ اللَّهُ فَلَا يُعْصَى. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ» درباره اینکه خطاب وی در این «ربکم» و «فاسمعون» به چه کسانی بوده، سه دیدگاه مطرح بوده است: 🍃الف. هر دو خطاب به فرستادگان الهی بوده است. 📚(ابن‌مسعود ، و ابن‌عباس؛ به نقل الدر المنثور، ج5، ص262) 🍃ب. هر دو خطاب به قوم خودش بوده است. 📚(ابن‌عباس، وهب و کعب؛ به نقل البحر المحيط، ج9، ص57) 🍃ج. خطاب در «ربکم» به فرستادگان الهی؛ و در «فاسمعون» به قوم خودش بوده است. 📚(به نقل البحر المحيط، ج9، ص57) 💠نکته گوینده دیدگاه سوم معلوم نیست و در کتب تفسیری فقط اشاره کرده‌اند که «گفته شده»؛ به لحاظ سیاق، عبارتِ «ربکم»، با اینکه مخاطب، فرستادگان الهی باشند سازگارتر است؛ و عبارت «فاسمعون» - و نیز تعبیر «الیه ترجعون» که قبلا گفت - با اینکه مخاطب قوم خودش باشد، تناسب بیشتری دارد. اینکه در یک کلام واحد دو ضمیر پشت سر هم دو مرجع متفاوت داشته باشد بسیار بعید است؛ و معنای اصلی بین همان دوتای اول است. 🔸برخی از مفسران، برای ترجیح یکی بر دیگری استدلال‌هایی آورده‌اند 📚(مثلا الميزان، ج17، ص78) اما استدلال‌های ایشان قانع‌کننده به نظر نمی‌رسد و به نظر می‌رسد مشکل ایشان در این است که به امکان استفاده از لفظ در بیش از یک معنا توجه ندارند؛ در حالی که هیچ ایرادی ندارد که ▪️خود این مومن چنین کرده باشد (یعنی یک جمله گفته اما هر دو گروه را مخاطب قرار داده با دو اراده مستقل؛ ▫️شبیه اینکه یک نفر در داخل میوه‌فروشی میوه‌اش را جلوی پیشخوان می‌گذارد و همان موقع می‌بیند که کسی می‌خواهد از در مغازه بیرون رود، اما در را به جای اینکه بکشد، هل می‌دهد؛ او می‌گوید: «بِکِش!» و هم فروشنده و کشیدن (وزن کردن) میوه مد نظرش است؛ و هم آن مشتری و کشیدن درب❗️) ▪️ و یا خداوند از این جمله چنان اراده‌ای در کلامش کرده باشد (یعنی وی دو مطلب گفته باشد، اما خداوند در قرآنش با این یک جمله که ظرفیت بیان دو مطلب مستقل را دارد به هر دو گفته وی اشاره کرده باشد.) ♦️و همین که کلامی به کار می‌رود که یک قسمتش به یک معنا نزدیکتر و قسمت دیگرش به معنای دیگر نزدیکتر است، قرینه خوبی است که متکلم هر دو معنا را با هم مورد نظر قرار داده است. 🔹با این توضیح هر دو معنا را می‌توان مستقلا صحیح دانست و از هریک می‌توان نکاتی استنباط کرد که در ادامه توضیح داده می‌شود. @yekaye
. 2⃣ «إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ» وقتی این مومنی که به حمایت از فرستادگان الهی آمد استدلال‌هایش را درباره ضرورت بندگی خدا بیان کرد، به آن فرستادگان رو کرد و گفت: من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس، اقرار مرا بشنوید و در پیشگاه خداوند بر ایمان من شهادت دهید. 📚(الميزان، ج17، ص78) 💠نکته 🔺عرضه ایمان در پیشگاه فرستادگان خدا🔺 او به اقرار به ایمان بسنده نکرد، بلکه از آن فرستادگان الهی درخواست کرد که به اقرار او توجه کنند: ♦️یکی از اقداماتی که بسیاری از اوقات مومنان واقعی در پیشگاه کسانی که رسالت الهی را عهده دار بودند انجام می‌دادند، عرضه دین و ایمانشان بر آنان بوده است تا بر ایمان آنان شهادت دهند و اگر احیانا اشتباهی دارند بدانان تذکر دهند. در میان اصحاب ائمه ع نیز این روال رایج بوده است چنانکه 🔹غیر از حکایت معروفی که حضرت عبدالعظیم حسنی، اعتقادات خود را بر امام هادی ع عرضه می‌کنند و ایشان مهر تایید بر آن می‌نهند 📚(الأمالي( للصدوق)، ص339؛ كفاية الأثر، ص286-288) 🔹در مورد برخی دیگر از اصحاب ائمه ع نیز چنانکه حکایاتی در این زمینه روایت شده است؛ 📚(مانند عرضه اسماعیل بن جعفر بر امام باقر ع؛ الكافي، ج1، ص188) . 🔹در مفاتیح‌الجنان هم دعایی به نام «دعای عدیله» است که توصیه شده با آن دعا انسان اعتقادات خود را در پیشگاه خداوند و معصومین مطرح کند تا در هنگام مرگ آن اعتقادات را از دست ندهند. @yekaye