یک آیه در روز
782) 🌺 وَ جَعَلْنا فيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فيها مِنَ الْعُيُونِ 🌺 💐 ترجم
.
6⃣ «فَجَّرْنا فيها مِنَ الْعُيُونِ ... لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ»
از آیههای خداوند جوشش چشمهها در زمین است تا ما از ثمراتش بهرهمند شویم.
💠بحثی علمی درباره #چشمه
چشمهها آبهایی است که بدون دخالت انسان از زمین میجوشد.
تحلیل امروزه از چشمه آن است که چشمه محل تلاقی سفرههای زیرزمینی با سطح زمین میباشد.
از معروفترین چشمهها، چشمههای آب گرم و چشمههای آب معدنی است و استفاده از آب چشمههای معدنی برای درمان، سابقه چندهزار ساله دارد امروزه نیز استفاده درمانی آنها بهطور جدی رو به گسترش است.
@yekaye
783) 🌺 لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 🌺
💐 ترجمه
تا بخورند از ثمره آن و آنچه به دستان خویش انجام دادهاند [یا: در حالی که آن به دستان آنها انجام نشده است]؛ پس آیا باز هم سپاس نمیگزارند؟!
سوره یس (36) آیه35
1397/4/8
15 شوال 1439
@yekaye
🔹ثمر
قبلا بیان شد که
▪️ماده «ثمر» در اصل به معنای هر چیزی است که از چیز دیگری زاده شود و به دست آید.
برخی کلمه «ثَمَر» را به معنای «میوه، بار درخت» دانستهاند که واحد آن «ثمرة» (رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً؛ بقره/۲۵) و جمع آن «ثمرات» (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً؛ بقره/۲۲)، و «ثِمار» است و تدریجا در مورد هر نفعی که از چیزی به دست آید اطلاق شده است، چنانکه حتی در امور معنوی (ثمره علم، ثمره ایمان و …) هم به کار میرود.
🔖جلسه ۶۱۵ http://yekaye.ir/al-kahf-18-34/
📖اختلاف قرائت
▪️این عبارت در اغلب قرائتها به همین صورت « مِنْ ثَمَرِهِ» قرائت شده است؛ اما
▪️در قرائت حمزه و کسائی (از قراء کوفه) و برخی قرائات غیر مشهور (مانند قرائت طلحه و ابنوثاب) به صورت «مِنْ ثُمُرِهِ» قرائت شده، که اگر کلمه «ثَمَر» را اسم جنس بدانیم (که هم در مورد مفرد و هم در مورد جمع به کار میرود) کلمه «ثُمُرِ» اساساً جمعِ «ثمار» است؛
▪️و البته در قرائت اعمش به صورت «ثُمْر» قرائت شده، که حالت مخفف «ثُمُر» میباشد.
📚(البحر المحيط، ج9، ص64)
🔹مِنْ ثَمَرِهِ
اگر ضمیر در «ثمره» به «جنات» ویا به «عیون» برمیگشت، باید به صورت ضمیر مونث (ها) میآمد و اگر به «نخیل و اعناب» برمیگشت باید به صورت «هما» میآمد؛
اما اینکه به صورت مفرد آمده، احتمالات متعددی را نزد مفسران مطرح کرده است که گفتهاند مرجع ضمیر عبارت است از:
🔹 فعلی که بیان شد به عنوان مصدر لحاظ شده است و ضمیر به آن برمیگردد؛ که در مورد آن که کدام فعل مورد نظر است:
1) برخی گفتهاند فعل «جعلنا ...» مد نظر است؛ یعنی «ثمراتِ قراردادن باغهایی از ...»
📚(الميزان، ج17، ص86) و
2) برخی گفتهاند فعل «فَجّرنا ...» مد نظر است؛ یعنی «ثمرات و فواید جوشش چشمهها»
📚 (البحر المحيط، ج9، ص64)
🔹 «مطلبی که بیان شد»، که این در شعر عرب شواهد متعددی دارد.
📚(البحر المحيط، ج9، ص64؛ الميزان، ج17، ص86 )
🔹 «نخیل»، به عنوان «احد المذکورَین» است
📚(مجمع البيان، ج8، ص661)
🔹 «ماء» [= آب] ، که این به قرینه کلمه «عیون: چشمهها» و به حذف مضاف فهمیده میشود؛ یعنی در اصل بوده «ماء العیون»
📚 (البحر المحيط، ج9، ص64 )
🔹 «خدا»، یعنی ثمری که خدا قرار داد، که این معنا به قرینه عبارت بعدی (آنچه با دستهایشان انجام دادند) میباشد و بر وزان جعلنا و فجّرنا در آیه قبل است؛ و وجه انتقال از حالت متکلم به حالت غیبت از باب صناعت التفات است.
📚(الکشاف، ج4، ص15)
@yekaye
🔹ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ
حرف «ما» در این جمله میتواند:
▪️مای نافیه باشد؛ یعنی به دست آنان انجام نشده؛ و آنگاه این جمله عطف به جمله قبل (یأکلوا) و یا حال از «ثمره» است (به این معنا که از ثمره آن بخورند در حالی که آنان در به دست آمدن آن هیچکاره بودند) از این جهت معنایش شبیه معنای آیهای است که میفرماید «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/64)
📚(مجمع البيان، ج8، ص660؛ المیزان، ج17، ص78)
▪️مای موصوله باشد و در این صورت، این عبارت عطف به «ثمره» است یعنی «من ثمره و مما عملته ایدیهم: از ثمرهاش و از آنچه از آن که به دستان خود به دست آوردند»؛ آنگاه منظور این است که میوههای مستقیم (مانند خرما و انگور) و فراوردههای مصنوعی آن (مانند سرکه)
📚(تفسير الصافي، ج4، ص253)
و بر اساس قرائتی که ضمیر «ه» حذف میشود؛ این قول به لحاظ نحوی ترجیح دارد.
📚(کنزالدقائق، ج4، ص267)
▪️ مای نکره موصوفه باشد، که باز عطف باشد به «ثمره» اما بدین معنا که «از ثمرهاش و چیزی که به دست خود انجام میدادند» که منظور از اولی اموری است که طبیعت مستقیما در اختیار آنان قرار میداده و دومی اموری است که خودشان تولید میکنند.
📚(به نقل از المیزان، ج17، ص78)
📖اختلاف قرائت و مصحف
▪️این عبارت اگرچه در قرائت اهل مکه و مدینه و بصره و شام، و در میان قراء کوفه در روایت حفص از قرائت عاصم به همین صورت «وَ ما عَمِلَتْهُ» قرائت شده؛
▪️اما در قرائت اغلب اهل کوفه (یعنی نهتنها حمزه و کسائی، بلکه در روایت شعبه از عاصم) و نیز در برخی قرائات غیرمشهور (مانند قرائت طلحه و عیسی ) بدون «ه» و به صورت «وَ ما عَمِلَتْ» قرائت شده است؛ که البته این گونه حذف ضمیر در موارد دیگری از قرآن نیز شیوع دارد مانند «وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى» [به جای «اصطفاه»] ویا «أَ هذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا» [به جای «بعثه»]
📚(مجمع البيان، ج8، ص660 ؛ البحر المحيط، ج9، ص65 )
👇توضیح بیشتر👇
@yekaye
📖توضیحی درباره اختلاف مصاحف 👆
قبلا بیان شد که
▪️در فرایند یکسانسازی مصاحف که عثمان انجام داد، پنج مصحف نهایی تهیه شد و در پنج منطقه اصلی جغرافیای اسلام در آن زمان (یعنی مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام) قرار داده شد تا همگان از روی آن نسخهبرداری کنند و بقیه مصاحف را نابود کردند؛ غیر از مصحف ابنمسعود، که در آن زمان با این اقدام مخالفت کرد و تا یکی دو قرن بعد هنوز این مصحف در دست بسیاری از مسلمانان یافت میشد.
🔖جلسه 660 http://yekaye.ir/al-kahf-18-79/
▪️در همان مباحث اشاره شد که این مصاحف را بدون نقطه و اعراب نوشتند تا ظرفیت دربرداشتن برخی از قرائات دیگر را داشته باشد و تفاوتهای مختصری هم در این مصاحف انجام شد،
که یکی از نمونههایش همین عبارت «وَ ما عَمِلَتْه» است که تصریح کردهاند که این عبارت در مصحف کوفه بدون «ه» و در مصاحف چهار شهر دیگر با «ه» نوشته شده است
📚(الکشاف، ج4، ص15)
و جالب اینجاست که ظاهرا در مصحف ابنمسعود – که وی قرائت بر اساس مصحف خود را در کوفه تعلیم میداده است - نیز با ضمیر ثبت شده بوده
📚(معاني القرآن، ج2، ص377 )
و در واقع، روایت حفص از عاصم در اینجا بر اساس مصحفی نبوده که در خود کوفه افراد نسخهبرداری میکردهاند.
🔹این از شواهد جالبی است که هم تنوع قرائتها و مصاحف را نشان میدهد و هم نشان میدهد که قراء یک شهر – که چنانکه قبلا توضیح داده شد، متخصصان فن قرائت در آن زمان بودند – قرائات مختلف را سینه به سینه فراگرفته و به قرائات رایج در دیگر شهرها هم کاملا مسلط بودند و صرفا این نبوده که از روی مصحفی که در اختیار داشته اند قرائتی را انجام دهند.
🔖(توجه شود که قرائت عاصم که حفص از او روایت کرده، اساساً بر اساس مصحف عثمانی بوده، نه مصحف ابنمسعود؛ و البته در زمان وی، مصحف ابنمسعود در نزد وی و همشهریان او نیز کاملا شناخته شده و متداول بوده است.)
@yekaye
☀️1) نادر، خادم امام رضا ع گفته است:
بچهها میوهای را خوردند اما آن را تا آخر نخوردند و دور انداختند.
امام رضا ع فرمود:سبحان الله! اگر شما بینیازید بسیاری از مردم نیازمندند؛ آنها را به کسانی که نیازمندند بدهید!
📚المحاسن، ج2، ص441
عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ نَادِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: أَكَلَ الْغِلْمَانُ فَاكِهَةً وَ لَمْ يَسْتَقْصُوا أَكْلَهَا وَ رَمَوْا بِهَا.
فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع سُبْحَانَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ اسْتَغْنَيْتُمْ فَإِنَّ النَّاسَ لَمْ يَسْتَغْنُوا أَطْعِمُوهُ مَنْ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ.
@yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است:
اشکالی ندارد که اگر کسی از کنار درخت میوهای عبور کرد از میوهاش بخورد به شرطی که خرابیای به بار نیاورد. [مثلا شاخهای را نشکند و ...]
📚الكافي، ج3، ص569
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا بَأْسَ بِالرَّجُلِ يَمُرُّ عَلَى الثَّمَرَةِ وَ يَأْكُلُ مِنْهَا وَ لَا يُفْسِد.
@yekaye
☀️3) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند:
پیامبر اکرم ص این گونه بود که وقتی که میوه تازهای میرسید آن را برمی داشت و میبوسید و روی چشم و دهانش میگذاشت و میفرمود:
اللَّهُمَّ كَمَا أَرَيْتَنَا أَوَّلَهَا فِي عَافِيَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِي عَافِيَةٍ.
خدایا! همان گونه که ابتدای آن را به ما نشان دادی در عافیت و سلامتی؛ پایان آن را هم در عافیت به ما نشان بده!
📚الأمالي( للصدوق)، ص266
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَى الْفَاكِهَةَ الْجَدِيدَةَ قَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَى عَيْنَيْهِ وَ فَمِهِ ثُمَّ قَالَ:
اللَّهُمَّ كَمَا أَرَيْتَنَا أَوَّلَهَا فِي عَافِيَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِي عَافِيَةٍ.
@yekaye