☀️1) با سندهای متعدد روایت شده است که هنگامی که مامون خواست امام رضا ع را به ولایتعهدی منصوب کند، برخی از بنی هاشم نسبت به ایشان حسادت کردند و نسبت جهالت و نادانی به ایشان دادند و قرار شد در برابر آنها ایشان بر منبر بروند و سخنرانی کنند.
ایشان بر منبر رفتند و بعد از حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر و اهل بیت ایشان مطالبی فرمودند که در اینجا سه فراز از آن تقدیم میشود:
🔹اول عبادت خداوند معرفت اوست و اصل معرفت خداوند توحید اوست؛
و سامان یافتن توحید به نفی صفات از اوست
چرا که عقول شهادت دهند که هر صفت و موصوفی مخلوق است و هر مخلوقی شهادت دهد که او را خالقی باشد که نه صفت است و نه موصوف؛
و هر صفت و موصوفی به اقتران [= در عرض هم بودن] شهادت دهند؛ و اقتران بر حدوث [ = نبودن و سپس پدید آمدن] دلالت کند و حدوث، دلالت کند بر اینکه محال است سابقه ازلیتی که با حدوث جمع نمیشود داشته باشد؛
پس
خدا را نشناخته کسی که او را بر اساس شباهت با چیزی میخواهد بشناسد و
به توحید او ره نبرده کسی که درصدد رسیدن به کنه او باشد و
به حقیقت او دست نیافته کسی که او را مانند چیزی بداند و
او را تصدیق ننموده کسی که برای او نهایتی قرار دهد و
به او توجه نکرده کسی که او را شبیه چیزی بداند و
در برابر او خضوع نکرده کسی که او را دارای اجزا بداند و او را مقصود قرار نداده کسی که او را بخواهد به وهم آورد ...
🔹با حس بخشیدن به قوای حواسه، معلوم میشود که او را قوه حاسهای نیست و
با جوهریت بخشی به جوهرها معلوم میشود که خودش فراتر از جوهر است؛ و
با ضدیتی که بین اشیاء برقرار کرده معلوم میشود که ضدی ندارد؛ و
با مقارنتی که بین اشیاء برقرار کرده، معلوم میشود که قرینی ندارد؛
ضدیت داد
نور را با ظلمت، و
وضوح را با ابهام، و
خشکی را با تَری، و
سردی را با گرمی؛
درگیریهایشان را الفت بخشید
و بین نزدیکِهمهایشان فرق انداخت؛
و با فرق انداختنشان بر فرقاندازنده دلالت کرد
و با الفتبخشیدنش بر الفت دهنده؛
و این سخن خداوند متعال است که «از هر چیزی زوجی آفریدیم؛ باشد که متذکر شوید» (ذاریات/۴۹).
پس بین قبل و بعد تفاوت انداخت، تا معلوم شود که او را نه قبلی باشد و نه بعدی؛
و طبیعت و غریزه قرار دادن برای اشیاء را، شاهد قرار داد که برای اعطاکننده این طبیعت و غریزه، غریزه و طبیعتی در کار نیست؛
و با تفاوت برقرار کردن بین آنها نشان داد که در خود تفاوتبخشِ آنها تفاوتی نیست؛
و با وقت قراردادن برای آنها، خبر داد که وقتقراردهندهشان وقتی ندارد؛
برخی را از برخی در حجاب قرار داد، تا معلوم شود که بین او و آنها غیر خود آنها حجابی نیست؛ ...
🔹و دینداریای در کار نیست مگر پس از معرفت؛
و معرفتی نیست مگر به اخلاص؛
و اخلاصی در کار نیست اگر تشبیه در کار باشد؛
و نفیای در کار نیست اگر که صفاتی با تشبیه اثبات شود؛
پس
هر آنچه در مخلوق هست در خالقش نباشد
و هرچه در این روا باشد، نسبت دادنِ آن به سازندهاش ممتنع باشد؛
حرکت و سکون بر او جاری نشود، و چگونه چیزی بر او جاری شود که او خود جریانسازِ آن است؟!
یا او به چیزی برگردد که خود آغازگر آن است؟!
که در این صورت در ذاتش تفاوت راه یابد و کنه او اجزاء پذیرد و حقیقت او در ازل محال گردد؛
و او را معنایی که از او مبری نشود نباشد [= هر معنایی که به او نسبت میدهیم باید با منزه دانستن وی از نقایص آن معنا باشد] ؛
و اگر که از پس محدود شود پیش رویش هم محدود خواهد شد؛
و اگر پایان برایش جستجو شود نقصان لازمهاش خواهد بود ...
📚التوحيد (للصدوق)، ص34-41
@yekaye
👇متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/1861
متن خطبه امام رضا علیهالسلام در توحید
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو الْكَاتِبُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْقُلْزُمِيِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي زِيَادٍ الْجُدِّيِّ صَاحِبِ الصَّلَاةِ بِجُدَّةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَتَكَلَّمُ بِهَذَا الْكَلَامِ عِنْدَ الْمَأْمُونِ فِي التَّوْحِيدِ؛
قَالَ ابْنُ أَبِي زِيَادٍ وَ رَوَاهُ لِي أَيْضاً أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيُّ مَوْلًى لَهُمْ وَ خَالًا لِبَعْضِهِمْ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَيُّوبَ الْعَلَوِيِّ:
أَنَّ الْمَأْمُونَ لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَسْتَعْمِلَ الرِّضَا ع عَلَى هَذَا الْأَمْرِ جَمَعَ بَنِي هَاشِمٍ فَقَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْتَعْمِلَ الرِّضَا عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِي فَحَسَدَهُ بَنُو هَاشِمٍ وَ قَالُوا أَ تُوَلِّي رَجُلًا جَاهِلًا لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ بِتَدْبِيرِ الْخِلَافَةِ فَابْعَثْ إِلَيْهِ رَجُلًا يَأْتِنَا فَتَرَى مِنْ جَهْلِهِ مَا يُسْتَدَلُّ بِهِ عَلَيْهِ
فَبَعَثَ إِلَيْهِ فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ بَنُو هَاشِمٍ يَا أَبَا الْحَسَنِ اصْعَدِ الْمِنْبَرَ وَ انْصِبْ لَنَا عَلَماً نَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهِ
فَصَعِدَ ع الْمِنْبَرَ فَقَعَدَ مَلِيّاً لَا يَتَكَلَّمُ مُطْرِقاً ثُمَّ انْتَفَضَ انْتِفَاضَةً وَ اسْتَوَى قَائِماً وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى نَبِيِّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ قَالَ
أَوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ مَعْرِفَتُهُ وَ أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ تَوْحِيدُهُ وَ نِظَامُ تَوْحِيدِ اللَّهِ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ كُلَّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ مَخْلُوقٌ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَخْلُوقٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَيْسَ بِصِفَةٍ وَ لَا مَوْصُوفٍ وَ شَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَانِ وَ شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ فَلَيْسَ اللَّهَ عَرَفَ مَنْ عَرَفَ بِالتَّشْبِيهِ ذَاتَهُ وَ لَا إِيَّاهُ وَحَّدَ مَنِ اكْتَنَهَهُ وَ لَا حَقِيقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَ لَا بِهِ صَدَّقَ مَنْ نَهَّاهُ وَ لَا صَمَدَ صَمْدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ لَا إِيَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ وَ لَا لَهُ تَذَلَّلَ مَنْ بَعَّضَهُ وَ لَا إِيَّاهُ أَرَادَ مَنْ تَوَهَّمَهُ
... بِتَشْعِيرِهِ الْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لَا مَشْعَرَ لَهُ وَ بِتَجْهِيرِهِ الْجَوَاهِرَ عُرِفَ أَنْ لَا جَوْهَرَ لَهُ وَ بِمُضَادَّتِهِ بَيْنَ الْأَشْيَاءِ عُرِفَ أَنْ لَا ضِدَّ لَهُ وَ بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ ضَادَّ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْجَلَايَةَ بِالْبُهَمِ وَ الْجَسْوَ بِالْبَلَلِ وَ الصَّرْدَ بِالْحَرُورِ مُؤَلِّفٌ بَيْنَ مُتَعَادِيَاتِهَا مُفَرِّقٌ بَيْنَ مُتَدَانِيَاتِهَا دَالَّةً بِتَفْرِيقِهَا عَلَى مُفَرِّقِهَا وَ بِتَأْلِيفِهَا عَلَى مُؤَلِّفِهَا ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» فَفَرَّقَ بِهَا بَيْنَ قَبْلٍ وَ بَعْدٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا قَبْلَ لَهُ وَ لَا بَعْدَ شَاهِدَةً بِغَرَائِزِهَا أَنْ لَا غَرِيزَةَ لِمُغَرِّزِهَا دَالَّةً بِتَفَاوُتِهَا أَنْ لَا تَفَاوُتَ لِمُفَاوِتِهَا مُخْبِرَةً بِتَوْقِيتِهَا أَنْ لَا وَقْتَ لِمُوَقِّتِهَا حَجَبَ بَعْضَهَا عَنْ بَعْضٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا حِجَابَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا غَيْرُهَا
... وَ لَا دِيَانَةَ إِلَّا بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِالْإِخْلَاصِ وَ لَا إِخْلَاصَ مَعَ التَّشْبِيهِ وَ لَا نَفْيَ مَعَ إِثْبَاتِ الصِّفَاتِ لِلتَّشْبِيهِ فَكُلُّ مَا فِي الْخَلْقِ لَا يُوجَدُ فِي خَالِقِهِ وَ كُلُّ مَا يُمْكِنُ فِيهِ يَمْتَنِعُ مِنْ صَانِعِهِ لَا تَجْرِي عَلَيْهِ الْحَرَكَةُ وَ السُّكُونُ وَ كَيْفَ يَجْرِي عَلَيْهِ مَا هُوَ أَجْرَاهُ أَوْ يَعُودُ إِلَيْهِ مَا هُوَ ابْتَدَأَهُ إِذاً لَتَفَاوَتَتْ ذَاتُهُ وَ لَتَجَزَّأَ كُنْهُهُ وَ لَامْتَنَعَ مِنَ الْأَزَلِ مَعْنَاهُ وَ لَمَا كَانَ لِلْبَارِئِ مَعْنًى غَيْرُ الْمَبْرُوءِ وَ لَوْ حُدَّ لَهُ وَرَاءٌ إِذاً حُدَّ لَهُ أَمَامٌ وَ لَوِ الْتُمِسَ لَهُ التَّمَامُ إِذاً لَزِمَهُ النُّقْصَانُ ...
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ
.
1⃣ «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ»
خداوندی که امور را زوج (= دارای قرین و همتا) قرار داد، و از هر چیزی زوجی آفرید و برای هر چیزی همتا و قرینی گذاشت (وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ؛ ذاریات/49)، خود منزه است از اینکه زوج و قرین و همتایی داشته باشد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» (توحید/1-4)
💢یعنی هیچ پدیده ای در عالم آفریده نشده مگر اینکه زوجی دارد؛
و از همین قرین و همتا داشتن همه آفریدهها میتوان پی برد که او همتایی ندارد؛
چرا که اوست که اینها را دارای همتا قرار داده، و اگر قرار باشد همتایی داشته باشد باید کسی فوق او باشد که چیزی را همتای او بگرداند.
💠برهان #فرارابطه
در یک تحلیل عقلی محض باید گفت که:
🔹هر دو چیزی که با هم تقابل، همتایی، قرین بودن، و یا هرگونه رابطه متقابل دارند، حتما بستری دارند که اینها را به هم مرتبط میسازد.
در واقع هیچ زوجیتی (به معنای عام کلمه) نمیتوان در نظر گرفت که وابسته به بستر مشترکی نباشند؛
پس هر دو امری که زوج همدیگر هستند، دلالت دارند بر واقعیتی فراتر از خود، که مَحمِل آن دو قرار میگیرد.
🔹اکنون نقل کلام به آن واقعیت فراتر میکنیم:
اگر آن هم زوج و قرینی دارد، پس بستر مشترکی برای آنها هست و واقعیتی فراتر از آن در کار است که همه هویت این دو واقعیت که زوج همدیگرند در ذیل آن امکان تحقق دارد.
🔹و اگر واقعیتی در عالم هست – که هست – پس این سلسله نمیتواند تا بینهایت باشد.
🔷پس واقعیتی هست که همه ازواج به او وابستهاند و او منزه است از اینکه هر گونه زوج و قرینی داشته باشد.
📝تبصره 1
با یک نگاه دقیقتر میتوان این برهان را حتی بدون استفاده از استحاله تسلسل اثبات کرد؛
بدین بیان که:
بستر مشترکی که برای هر رابطهای هست اساساً «مقابل» ندارد؛
یعنی حتی خود این سلسله، برای سلسله بودنش نیازمند یک بستری هست، اما انسان میفهمد که هر آنچه واقعا مقابل دارد، نهایتا زمانی میتواند مقابل داشته باشد که در بستر واحد محضی واقع شود که هیچ گونه مقابل ندارد.
از این رو،
در یک نگاه عمیقتر، وجود هر زوج (= هر امر قریندار و مقابلداری) در حاق ذات خود دلالت میکند بر وجود یک امری که فراتر از هرگونه تقابلی است؛ و اصلا خود تقابل به واسطه او تقابل شده است.
☀️(شاید بتوان گفت دو عبارت «شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ» و «بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ» در حدیث1 به همین مضمون اشاره دارد https://eitaa.com/yekaye/1861)
📝 تبصره 2
در یک نگاه عمیقتر،
بستری که این برهان ما را بدان رهنمون میشود،
⛔️نه ذات باریتعالی،
🌐بلکه ناظر به مقام علم اوست (مقام علم تفصیلیِ خداوند، که نفسالامرِ همه واقعیات است)؛
⛔️اما مقام ذات – که عرفا از آن با «هویت غیبیه» و مقامِ «لا اسم له و لا رسم» یاد میکنند - فوق این مقام است؛
و جالب است که آیه نیز با تعبیر «سبحان الذی....» شروع میشود؛
نه با تعبیر «الحمد للذی ...».
💢یعنی خداوند را فوق مرتبه هرگونه ازواجی قرار میدهد؛ اما این مقام را با تنزیه به او نسبت میدهد نه با حمد، که اقتضای توصیف و تشبیه دارد.
🔸برای توضیح بیشتر این برهان، مراجعه کنید به یادداشتهای شماره 3.1 و شماره 8.2 و شماره 16 از وبلاگ «باخدایی گام به گام»
🔖 http://elmkhoda.parsiblog.com/
و نیز لینک زیر
🔖 http://www.hoseinm.ir/forum/index.php?topic=246.0
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ
.
2⃣ «أَ فَلا يَشْكُرُونَ؛ سُبْحانَ الَّذِي»
تشكر ما نشانه رشد ما است، او نيازى به شكر ما ندارد.
📚 (تفسير نور، ج9، ص540)
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ
.
3⃣ « خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
انسان در مسائل جسمى و جنسى در رديف ديگر موجودات [زمینی] است.
📚(تفسير نور، ج9، ص541)
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ
.
4⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ»
❓مقصود از آن زوج ها که از زمین می رویند، چیست؟
🍃الف. نهتنها گیاهان، بلکه مطلق جانداران زمینی که شامل انسان و حیوانات هم میشود بویژه که هم در آیهای دیگر، این روییدن از زمین را به انسانها هم نسبت داد (وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً؛ نوح/17) و هم در ادامه آیه به حیوانات – که زوجیت در آنها بسیار بارز است - اشارهای نکرد و ظاهراً این تعبیر را برای اشاره بدانها کافی دانست.
🍃ب. چهبسا اشاره به هر چیزی داشته باشد که به نحوی منشأ زمینی و دنیوی داشته باشد.
🍃ج. …
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ
.
5⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ ... مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
🚻دستهای از زوجهایی که خداوند آفریده است، خود انسانها هستند.
شاید این آیه اشارهای باشد به اهمیت زوجیت و همتا یافتن در زندگی؛
و اینکه انسان ها اساساً به گونهای آفریده شدهاند که نیاز به زوجی دارند که تنها با آن است که آرامش میرسند:
📖 «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها: و از نشانههاى او اينكه از [جنس] خودتان برای شما زوج هایی آفريد تا بدانها آرام گيريد» (روم/21)
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ
.
6⃣«خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها ... مِمَّا لا يَعْلَمُونَ»
در عالم خلقت موجوداتى است كه نحوه زوجيّت آنها براى بشر ناشناخته است.
📚(تفسير نور، ج9، ص541)
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ
.
7⃣ «خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ»
زوجها را در سه دسته قرار داد: آنچه زمین میرویاند؛ خودشان؛ و آنچه که نمیدانند.
چرا این سه دسته؟
🍃الف. شاید این اشاره است به تمامی عوالم ممکن، از حیث نسبتی که با انسان برقرار می کنند:
زمین در ادبیات قرآنی، گاه بر همه امور دنیایی اطلاق میشود؛
🌍چنانکه در آفرینش انسان، یکی به این حیث زمینی بودن و از زمین برآمدنش اشاره شده (مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون؛ حجر/28)
و
🚹 یکی به حیث خاص خود انسان (نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي؛ حجر/29)؛ و در آیه ای دیگر کل آیات خدا را – که نشانه ای برای انسان است - به همین دو حیث آیات آفاق و انفسی تقسیم کرد (سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق؛ فصلت/53)؛
✔️این دو، دو بخشی از عالم است که انسان می شناسد؛ و با توجه به محدودیت علم بشر، بقیه عالم هم آن چیزهایی است که انسان نمیشناسد؛
🔘پس همه زوجهایی که خدا قرار داده، یا آنهاییاند که وابسته به زمین و عالم مادی هستند؛ یا وابسته به خود و حقیقت برتر انسان؛ و یا از آن دسته اموری هستند که انسان نمیشناسد.
🍃ب. ...
@yekaye