🔹«مُسْتَقَرّ»
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قرر» در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت میکند، یکی معنای «سردی» ، و معنای دوم «تمکن» (=جای گرفتن) است که «استقرار» از همین ماده میباشد و «اقرار» هم نقطه مقابل انکار و زیر بار حق نرفتن، را هم از این جهت اقرار گفتهاند که کسی که به حقی اقرار میکند آن حق را در جای مناسب خود قرار داده است؛
▫️اما برخی این دو معنا را به هم برگردانده و گفتهاند اصل «قرر» به معنای این است که چیزی در جایی ثابت و مستقر شود و سرما را از این جهت «القُرّ» گفتهاند که اقتضای سکون دارد، برخلاف گرما که اقتضای حرکت دارد؛ و اقرار هم به معنای اثبات (ثابت کردن) است؛ و معتقدند چهبسا تعبیر «قِرْنَ فِي بُيُوتِكُن: در خانههای خود بمانید» (احزاب/۳۳) که خطاب به زنان پیامبر بوده، اصلش «إقرِرن» و از همین ماده «قرر» است که یکی از «ر»های آن برای تخفیف در کلام افتاده است همانند «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/ ۶۵) که اصلش «ظللتم» بوده است.
🔖جلسه 226 http://yekaye.ir/al-baqarah-2-36/
▪️همچنین اشاره شد که «مُسْتَقَرّ» بر وزن اسم مفعول است که برخی آن را اسم مکان (محل استقرار) (📚مجمع البحرين، ج۳، ص۴۵۶) و برخی آن را در معنای مصدری (قرار و استقرار) (📚لسان العرب، ج۵، ص۸۴) دانستهاند.
🔖جلسه 371 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-12/
📖 اختلاف قرائت
لِمُسْتَقَرٍّ لَها
▪️در روایت غیرمشهوری (به ترتیب روایت زید و ابنیزداد) از دو تن از قراء عشره (یعقوب و ابوجعفر) کلمه «مُسْتَقرّ» به صورت اسم فاعل (مُسْتَقِرٍّ) قرائت شده است.
▪️همچنین در قرائتی که از سه تن از امامان شیعه (امام سجاد و امام باقر و امام صادق ع) و نیز از ابنعباس و ابنمسعود و عکرمه و عطاء و ابنابیعبده، و روایت شیزری از کسائی (از قراء کوفه) این عبارت به صورت «لا مُسْتَقَرَّ لَها» قرائت شده است که گفتهاند ظاهرش عموم و معنایش خصوص است؛ یعنی خورشید همواره بدون استقرار در حال حرکت است مادامی که آسمانها برپاست، اما همین که آسمانها فروپاشید او هم از حرکت خود باز میایستد
▪️و از ابن أبي عبلة به صورت «لا مُسْتَقَرُّ لَها» نیز قرائت شده است، که ظاهرا همان معنای حالت فوق را میدهد اما «لا» مثل «لیس» عمل کرده است.
📚مجمع البيان، ج8، ص662 ؛ البحر المحيط، ج9، ص67 ؛ معجم القرائات، ج7، ص485-486
@yekaye
🔹تَقْديرُ
▪️ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار میرود:
▫️یکی «اندازه» و مقدار 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸) و «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت میکند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان میرساند، قَدَر گویند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص۶۲)
▫️و دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸)
▪️اما برخی معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفتهاند که شخص را به آن غایتی که میخواهد میرساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که تواناییهایش به گونهای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازهای که دلش میخواهد، میرسد
📚(معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۶۳).
▪️اما برخی معنای دوم را اصل قرار داده و گفتهاند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج میکند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی میشود و «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت میباشد.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص206)
▪️از معانی خاص این کلمه وقتی است که با حرف «علی» متعدی شود؛ یک معنای «قَدَرَ علی» به معنای «تنگ گرفتن بر، در تنگنا قرار دادن» میباشد،
▫️یا از این جهت که «به «اندازه» کم به کسی چیزی داده شود
📚 (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۶۳)
▫️ویا از این جهت که «اندازه چیزی که به شخص میخواهد برسد، محدود قرار داده شده، بر خلاف جایی که بیحساب به کسی چیزی ببخشند» که آیاتی مانند «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ: و کسی که روزیاش بر او تنگ گرفته شد» (طلاق/۷) ، «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ: روزی را برای هر که بخواهد بسط میدهد یا تنگ میگیرد» (روم/۳۷) ، و «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ: [حضرت یونس] گمان کرد که بر او تنگ نگیریم» (انبياء/۸۷) همگی در این معنا میباشند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۹)
▪️البته تعبیر «قَدَرَ علی» میتواند به معنای «توانایی داشتن بر انجام کاری» هم باشد؛ چنانکه در قرآن کریم گاهی در این معنا هم به کار رفته است؛ مانند: «لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا: توانایی و قدرتی بر چیزی از آنچه به دست آوردهاند، ندارند» (بقره/۲۶۴) «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَة: خداوند تواناست بر این که آیهای نازل کند که …» (انعام/۳۷) «عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ: برده مملوکی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۵) « أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْء: شخص لالی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۶)
ماده «قدر» و مشتقات آن جمعا 132 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹الْعَزيزِ
▪️در آیه 14 همین سوره درباره ماده «عزز» به تفصیل بحث شد و توضیح داده شد که «عزیز» یعنی کسی که همواره غالب است و هیچگاه مغلوب نمیشود.
🔖جلسه 761 http://yekaye.ir/ya-seen-36-14/
@yekaye
☀️1) ابوذر غفاری روایت کرده است که
یکبار دست در دست پیامبر ص گذاشته بودم و با هم راه می رفتیم و داشتیم به خورشید نگاه می کردیم که در حال غروب بود و از چشم نهان شد.
پرسیدم: یا رسول الله؟ خورشید در کجا نهان میشود؟ [= مرتبه غیبِ حقیقتِ خورشید کجاست؟]
فرمود: در آسمان؛ سپس از این آسمان به آسمانی میرود تا به آسمان هفتمِ برتر میرسد تا به تحت عرش برسد؛
پس آنجا به سجده افتد و همراه او فرشتگانی که موکل و مامور به آن هستند به سجده افتند و میگوید «پروردگارا ! از کجا دستور میدهی که طلوع کنم؟ از محل طلوعم یا از محل غروبم؟!
و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود «و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است؛ این، تقدیرِ آن عزتمند داناست.» یعنی این صُنع پروردگاری است که در مُلک خویش عزتمند و به مخلوقاتش داناست. ...
📚التوحيد (للصدوق)، ص280-281؛ الأمالي( للصدوق)، ص463
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ الْبَلْخِيُّ عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ حَيَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي ذَرٍّ عَنْ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ:
كُنْتُ آخِذاً بِيَدِ النَّبِيِّ ص وَ نَحْنُ نَتَمَاشَى جَمِيعاً فَمَا زِلْنَا نَنْظُرُ إِلَى الشَّمْسِ حَتَّى غَابَتْ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيْنَ تَغِيبُ؟
قَالَ ص: فِي السَّمَاءِ ثُمَّ تُرْفَعُ مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ حَتَّى تُرْفَعَ إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ الْعُلْيَا حَتَّى تَكُونَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَتَخِرَّ سَاجِدَةً فَتَسْجُدُ مَعَهَا الْمَلَائِكَةُ الْمُوَكَّلُونَ بِهَا ثُمَّ تَقُولُ يَا رَبِّ مِنْ أَيْنَ تَأْمُرُنِي أَنْ أَطْلُعَ أَ مِنْ مَغْرِبِي أَمْ مِنْ مَطْلِعِي فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» يَعْنِي بِذَلِكَ صُنْعَ الرَّبِّ الْعَزِيزِ فِي مُلْكِهِ الْعَلِيمِ بِخَلْقِهِ...
✳️ تبصره ✳️
مرحوم مجلسی بعد از نقل این روایت تاکید کرده که اغلب مضامین این حدیث «استعاره تمثیلیه» و «مجاز» است
📚(بحارالانوار، ج55، ص145-146)
یعنی آن را نباید بر ظاهر مادی و فیزیکیِ آن حمل کرد
و در واقع،
این روایت از روایات ناظر به بطون قرآن است.
🔹این روایت ابوذر در بسیاری از کتب اهل سنت نیز آمده
📚(مثلا در الدر المنثور، ج5، ص263)
و جالب این است که در یکی از نقل های اهل سنت از این روایت بعد از این جمله که خورشید سوال میکند «از محل طلوعم طلوع کنم یا از محل غروبم؟» آمده:
و هنگامی که به او خطاب شود که از مغرب طلوع کن، آن روزی است که «كسى را كه پيش از آن ايمان نداشته يا در حال ايمانش چيزى كسب نكرده ايمان آوردنش سودى نخواهد داشت.» (انعام/158)
📚(مسند البزار، ج9، ص407 ؛ تفسیر عبدالرزاق، ج3، ص80 ؛ البحر المحيط، ج9، ص66)
اگر این مطلب را در کنار این قرار دهیم که در روایات شیعه، این آیه 158 سوره انعام بر روز ظهور تطبیق شده است؛
و نیز یکی از علائم ظهور، طلوع خورشید از مغرب معرفی شده است،
شاید بتوان راهی به فهم باطن این حقایق یافت.
@yekaye
یک آیه در روز
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشی
.
1⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها»
درباره اینکه مراد از این جمله چیست، نظرات متعددی در میان مفسران مطرح شده است، که فخر رازی همه را در یک دستهبندی کلی قرار داده است با این بیان که:
▪️این قرارگاه یا زمانی است یا مکانی؛
🍃الف. قرارگاه زمانی،
🔹یا شب است، که اشاره است به غروب خورشید؛
🔹یا سال است، که اشاره است به یک دور گردش کامل زمین و خورشید به دور هم و شروع حرکت جدید؛
🔹یا قیامت است، یعنی خورشید جریان دارد تا انتهای کارش که پایان دنیاست، پس مادام که دنیا برقرار است، خورشید نیز در حرکت است؛ و این معنا، بر قرائت «لا مستقر لها» آمده نیز صدق میکند؛📚 (ابومسلم، به نقل مجمعالبیان، ج8، ص663) و نظر علامه طباطبایی نیز همین معناست 📚(المیزان، ج17، ص89)
🍃ب. قرارگاه مکانی،
🔹یا ناظر است به میزان عمودی یا مورب بودن نحوه خورشید در تابستان و زمستان، که حد و اندازهاش کاملا معلوم و معین است؛
🔹یا ناظر است به نقاط طلوع و غروب خورشید که نقاط آن از یک نقطه در تابستان تا یک نقطه معین در زمستان کاملا معلوم و معین است
🔹یا ناظر است به مدار حرکت خورشید که مداری کاملا معین و معلوم است و از آن تجاوز نمیکند.
📚(مفاتیح الغیب، ج26، ص277)
@yekaye
یک آیه در روز
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشی
.
2⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ»
خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است؛
در این عالمی که خداوند آفریده، نهتنها انسان، بلکه هر آفریدهای غایت و قرارگاهی دارد که به سوی آن رهسپار است. این تدبیری است که حکایت از آن یگانه شکستناپذیر دانا دارد.
💠نکته تخصصی #فلسفی : برهان #علیت_غایی
🔷یکی از حقایق عام و جهانشمول اصل علیت غایی است، یعنی این اصل که هر پدیدهای که در حرکت است ره به سوی غایتی دارد.
این مطلب از آن دسته مطالبی است که اگر درست تصور شود، کسی در تصدیقش درنگ نخواهد کرد:
🔹اساساً حرکت معنی ندارد، مگر اینکه سمت و سو و جهت و غایتی داشته باشد؛
🔹و اگر این غایت امری تصادفی باشد، هیچ حرکتی، حرکت منظم نخواهد بود؛
🔹اما همین که هر حرکتی در عالم، حرکتی منظم است (و به خاطر همین نظم عالم است که پیدایش علوم مختلف جهانشناسی میسر گردیده) پس هر حرکتی یک غایت واقعی را تعقیب میکند که آن غایت در ذات او نهاده شده است.
🌐این تدبیر کلان عالم حکایت دارد از تدبیرگری که نه چیزی از علم او فروگذار میشود و نه در تدبیرش شکستی راه دارد.
@yekaye
یک آیه در روز
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشی
.
3⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها»
خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است.
⁉️شبهه
آیا این جمله مبتنی بر هیئت بطلیموسی و نظریه زمینمرکزی نیست؟!
💢پاسخ
آیه نفرمود که خورشید به دور زمین میگردد،
بلکه از حرکت و در جریان بودن خورشید خبر داد؛ و این مطلب هیچ دلالتی بر نظریه بطلمیوسی ندارد.
در نظریه خورشیدمرکزی، خورشید، مرکز منظومه شمسی (یعنی مرکز برای چرخش چند سیاره خاص) قلمداد میشود،
اما نهتنها دلیلی بر ثابت بودن خورشید اقامه نشده،
بلکه امروزه متخصصان نجوم بر این باورند که حرکت خورشید در مداری خاص در کهکشان راه شیری و به دور مرکز این کهکشان انجام میشود و حتی مدت زمان یک چرخش کامل آن را بین 225 تا 250 میلیون سال تخمین زدهاند؛ و حرکت خورشید جزء واضحات علم نجوم است.
@yekaye
یک آیه در روز
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشی
.
4⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها»
اگرچه این فراز به صورت «خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است» ترجمه شد، اما در قرائات مشهور این آیه، نه از تعبیر «الی مستقرها»، بلکه از تعبیر «لمستقر لها» استفاده شد؛
چرا؟
🍃الف. این «لام» میتواند لام پایان وقت باشد شبیه «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ» (إسراء/78) و «فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ» (طلاق/1) و این لام زمانی به کار میرود که گویی آن زمان مذکور، نقش سبب و غایت برای آن فعل را ایفا میکند؛ و «لام» میتواند اساساً به معنای «إلی» هم به کار رود.
📚 (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص276)
🍃ب. این لام مشخصا لام غایت است و شاید میخواهد به طور ضمنی اشاره کند که آن قرارگاه، صرفا پایان مسیر نیست؛ بلکه هدف و غایتی است که خورشید برای آن آفریده شده است❗️
و آمدن تعبیر «لها» بعد از مستقر نیز میتواند مؤید این برداشت باشد؛ در این صورت، مقصود از این قرارگاه، لزوما یک مکان فیزیکی و جسمانی نخواهد بود‼️
با این توضیح، این قرائت آیه، با قرائت دیگری این آیه که به صورت «لا مستقر لها» آمده (توضیح در «اختلاف قرائت») در یک راستا، و بنوعی مکمل معنایی هم خواهند بود، نه در مقابل هم؛
🔹 این قرائت نشان میدهد که خورشید یک غایت ماورایی دارد که حرکت او برای تحققِ آن غایت است؛ و
🔸قرائت «لا مستقر لها» تاکید میکند که مادام که نظام دنیا و آسمان و زمین دنیوی برپاست و به مرحله قیامت وارد نشدهایم یک غایت فیزیکی و پایان مکانیای برای خورشید انتظار نداشته باشیم.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشی
.
5⃣ «وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ»
🚫میدانیم که این آیات – بلکه تمامی آیات قرآن کریم – در حد معنای ظاهریشان خلاصه نمیشوند
و
☀️ باطنهایی دارند که اهل بیت مطهر پیامبر ص (إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً؛ احزاب/33) که با حقیقت قرآن تماس دارند (لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون؛ واقعه/79) گهگاه پردههایی از این حقیقت را کنار زدهاند.
اکنون اگر
🔹توضیح مذکور در تدبر 4 بند ب https://eitaa.com/yekaye/1912
(مقصود از قرارگاه نهایی خورشید، غایت حقیقی و ماورایی آن است، نه صرفاً یک مکان پایانی برای سیر فیزیکی آن)
🔹را ضمیمه کنیم به مطلب مذکور در حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/1906
(که خورشید بعد از غایب شدنش به عرش میرود و در پیشگاه خدا به سجده میافتد و از خدا برای اینکه به نحو همیشگی طلوع کند یا از مغرب اذن میگیرد؛ و وقتی خدا به او اذن طلوع از مغرب میدهد، فرصتی برای ایمان آوردن نیست، و اینکه در احادیثی جداگانه طلوع خورشید از مغرب و نیز این روزی را که دیگر نمیتوان ایمان آورد بر ظهور موعود جهانی تطبیق کردهاند)
🔹و اینها را ضمیمه کنیم به حدیث1 جلسه قبل https://eitaa.com/yekaye/1883
(که پیامبر ص را خورشیدی دانست که با شهادتش همه در ظلمت فرومیروند)
🔹و اینها را ضمیمه کنیم به این اطلاعات دیگرمان که میدانیم این ظلمت ابدی نخواهد بود و نور حقیقت بار دیگر با سلاله او در جهان ظهور خواهد کرد،
🔹و همه اینها را ضمیمه کنیم به تاکید پایانی این آیه که خبر از یک تقدیر خاص میدهد، از جانب خدایی که او را با دو وصف عزتمندی و علم مطلق معرفی کرد؛ یعنی حکایت از یک تقدیر مسلم و قطعی و کاملا حکیمانه،
🔷 شاید بتوانیم اندکی به سوی معانی باطنی «مستَقَرّ»ِ خورشید، و حرکت او راهی بیابیم.
@yekaye
یک آیه در روز
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشی
.
6⃣ «ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ ...»
در نظم حاكم بر هستى احدى نمىتواند اخلال كند.
📚(تفسير نور، ج9، ص542)
@yekaye
یک آیه در روز
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺 💐 ترجمه و خورشی
.
7⃣ «ذلِكَ تَقْديرُ ... الْعَليمِ»
در نظم و برنامهریزیِ حاكم بر عالَم هیچ خطا و اشتباهی نیست و همهچیز بر اساس علم است.
💠نکته تخصصی #فلسفه_دین و #خداشناسی
نسبت خدای اسلام با #خدای_رخنهپوش❗️
یک برداشت غلط از خدا در مسیحیتِ تحریف شده، رواج یافته که به نام «خدای رخنهپوش» معروف است؛
در این برداشت،
همه عالم یک نظم طبیعی دارد که ربطی به خدا ندارد❗️
اما خداوند برای اینکه خودش را نشان دهد خللها و رخنههایی در جهان قرار داده که علم نمیتواند آنها را توجیه کند‼️
از ثمرات این برداشت غلط این است که هرچه علم پیشرفت کند، دایره حضور خدا در جهان کوچکتر میشود:
گویی خدا بودن خدا مبتنی بر جهالت و نادانیِ ماست‼️
📖در تلقی قرآنی نهتنها این برداشت هیچ راهی ندارد، بلکه خداوند علیم محض دانسته شده که تمام تقدیرات و برنامهریزیهای عالم از روی علم است؛
🔭🌐🔬 بنابراین هرچه علم جلوتر رود حکیمانهتر بودن عالم و دست تقدیر خدا آشکارتر میگردد.
در این نگاه،
پیشرفت علم یکی از مهمترین راههای پیشرفت باور به خدا قلمداد میشود و اساساً کسانی که دانشمندترند خدا را جدیتر میگیرند: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُهمانا فقط آنان که از بندگان عالِم خداوند هستند از او خشیت دارند» (فاطر/28)
@yekaye
787) 🌺 وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ 🌺
💐 ترجمه
و ماه را برایش منزلگاههایی مقدر کردیم تا اینکه همچون عُرجون کهن [شاخه زرد، خشکیده و خمیده درخت خرما] برگردد.
سوره یس (36) آیه39
1397/4/12
19 شوال 1439
@yekaye
📖 اختلاف قرائت
«الْقَمَر»
▪️این کلمه در قرائت اهل کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و شام (ابن عامر) و برخی دیگر از قرائات به صورت منصوب (القمرَ) خوانده شده است که آن را از باب اشتغال دانستهاند (شبیه «زیدا ضربتُه»)؛
▪️و در قرائت اهل مدینه (نافع) و مکه (ابن کثیر) و بصره (ابوعمرو) و برخی دیگر از قرائات به صورت مرفوع (القمرُ) قرائت شده است که در این صورت عطف به «اللیل» و «الشمس» در آیات قبل (که در این صورت «قدرناه» صفت آن میشود)، و یا مبتدا برای جمله استینافیه میباشد (که در این صورت «قدرناه» خبر آن میشود).
📚مجمع البيان، ج8، ص662 ؛ البحر المحيط، ج9، ص67 ؛ الکامل المفصل فی القرائات الاربعه عشر، ص442
@yekaye
🔹مَنازِلَ
درباره ماده «نزل» قبلا بیان شد که به معنای حرکت از بالا به پایین و فرود آمدن میباشد.
🔖جلسه ۹۷ http://yekaye.ir/al-qadr-097-01/
🔹اکنون میافزاییم که «مَنزِل» اسم مکان از همین ماده در باب ثلاثی مجرد و به معنای محل نزول و محل فرود آمدن - که صفت مشبهه آن «نُزُل» است - و جمع آن، «منازل» میباشد؛ و اسم مکان این ماده در باب افعال به صورت «مُنزِل» آمده است (وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً؛ مومنون/29)
📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص89-90)
@yekaye
🔹«الْعُرْجُونِ»
▪️کلمه «عرجون» به معنای شاخه خشکیده و زرد شده درخت خرماست که حالت قوس پیدا کرده و شبیه هلال ماه شده است؛ و اغلب اهل لغت آن را از ماده رباعی «عرجن» و بر وزن «فُعلول» دانستهاند
📚(مثلا: كتاب العين، ج2، ص320؛ مجمع البيان، ج8، ص662؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص558)
▫️و سه ویژگی «نازک» بودن و «قوس داشتن» و «زرد شدن» در آن بارز است که برخی تشبیه هلال ماه به آن را به خاطر همین سه ویژگی دانستهاند
📚(البحر المحيط، ج9، ص68).
▪️البته در حدی که جستجو شد تنها زمخشری آن را از ماده «عرج» دانسته
📚(أساس البلاغة، ص413)
و مرحوم مصطفوی نیز اگرچه مدخل مستقلی برای آن گشوده اما اشتقاق آن را – ظاهرا به نحو اشتقاق کبیر – از همین ماده «عرج« دانسته و بر این باور است که ماده «عرجن» در اصل دلالت دارد بر چیزی که در جایگاه و محل رفیعی و مرتفعی قرار دارد و در ظاهر متصل به نظر میرسد اما در اصل منفصل و جدا شده است
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص81)
📿این کلمه (و ماده «عرجن»، اگر که آن را مستقل از ماده «عرج» بدانیم) تنها همین یک بار در قرآن کریم آمده است.
🔹الْقَديمِ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قدم»، نقطه مقابل «أخر» است که دلالت بر سبقت گرفتن و جلو افتادن میکند. و تفاوتش با سبقت گرفتن این است که در سبقت گرفتن، اینکه کسی جلوتر بوده باشد و شخص به او برسد لحاظ شده، اما در تقدم، صرفا سابقه زمانی داشتن مد نظر است.
▪️«قِدَم» به معنای وجود داشتن در گذشته و در مقابل «بقا: امتداد وجود در آینده» است که کلمه «قَدیم» از همین واژه و به معنای چیزی است که دارای سابقه زمانی طولانی در گذشته باشد (لَفي ضَلالِكَ الْقَديم؛یوسف/۹۵)؛ چنانکه در وصف خداوند تعابیر «قَدِيمَ الإحسان» به کار رفته است و صفت تفضیلی (أقدم: قدیمیتر) از همین کلمه هم در قرآن به کار رفته است: (آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ؛ شعرا/۷۶)
🔖جلسه 254 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-34/
🔹الْعُرْجُونِ الْقَديمِ
ظاهرا مدت زمانی که شاخه خرما (عذق) به صورت هلالی باریک و زرد رنگ و کاملا خشکیده (العرجون القدیم) درمیآید میشود، حدود شش ماه از زمانی است که میوه آن را از آن میچینند
📚(مجمعالبیان، ج8، ص664)
@yekaye
☀️1) روایت شده است که
ابن ابوسعید مکاری [از روسای فرقه واقفیه، که در امامت امام کاظم ع توقف کردند و امامت امام رضا ع را نپذیرفتند]
بر امام رضا ع وارد شد [در زمانی که هنوز هارون الرشید زنده بود و امام ع در مدینه بود]
و گفت:
درب خانهات را باز کردهای و نشستهای و برای مردم [علناً] فتوا میدهی! پدرت کسی نبود که چنین کند!
امام ع فرمود: از جانب هارون گزندی به من نخواهد رسید! سپس فرمودند: خدا نور دلت را خاموش کند و فقر را در خانهات وارد نماید! وای بر تو! آیا ندانستی که خداوند متعال به مریم وحی کرد که در شکمت پیامبری داری و حضرت مریم س حضرت عیسی ع را به دنیا آورد؛ پس مریم از عیسی بود و عیسی از مریم؟! و همانا من از پدرم هستم و پدرم از من!
او گفت: میخواهم یک سوال از شما بپرسم!
فرمود: فکر نکنم که سخن مرا بپذیری چرا که تو از پیروان من نیستی! با این حال، بپرس!
گفت: شخصی در بستر مرگ افتاده و میگوید هریک از بردگان من که از قدیم صاحبش بودهام از این پس آزاد است؛ و هرکه را از قدیم صاحبش نبودهام، آزاد نمیکنم!
فرمود: وای بر تو! آیا این آیه را نخواندهای که میفرماید «و ماه را برایش منزلگاههایی مقدر کردیم تا اینکه همچون عُرجونِ [شاخه زرد، نازک و خمیده درخت خرما] قدیمی برگردد.» (یس/39)
پس هرکس را که وی پیش از شش ماه قبل در اختیار داشته، مصداق «قدیم» است؛ و آنان را که پس از شش ماه مالک شده، قدیم نیست.
سپس او بلند شد و از نزد ایشان بیرون رفت؛ و فقر و بلا چنان بر او نازل شد که خدا میداند!
📚رجال الكشي، ص465
حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى، قَالَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ الزَّيَّاتُ، عَنِ ابْنِ أَبِي سَعِيدٍ الْمُكَارِي، قَالَ، دَخَلَ عَلَى الرِّضَا (ع) فَقَالَ لَهُ فَتَحْتَ بَابَكَ وَ قَعَدْتَ لِلنَّاسِ تُفْتِيهِمْ وَ لَمْ يَكُنْ أَبُوكَ يَفْعَلُ هَذَا!
قَالَ، فَقَالَ: لَيْسَ عَلَيَّ مِنْ هَارُونَ بَأْسٌ، وَ قَالَ لَهُ: أَطْفَأَ اللَّهُ نُورَ قَلْبِكَ وَ أَدْخَلَ الْفَقْرَ بَيْتَكَ! وَيْلَكَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى مَرْيَمَ أَنَّ فِي بَطْنِكِ نَبِيّاً فَوَلَدَتْ مَرْيَمُ عِيسَى (ع) فَمَرْيَمُ مِنْ عِيسَى وَ عِيسَى مِنْ مَرْيَمَ، وَ أَنَا مِنْ أَبِي وَ أَبِي مِنِّي،
قَالَ، فَقَالَ لَهُ أَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ
فَقَالَ لَهُ: مَا إِخَالُكَ تَسْمَعُ مِنِّي وَ لَسْتَ مِنْ غَنَمِي، سَلْ!
قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَقَالَ مَا مَلَكْتُهُ قَدِيماً فَهُوَ حُرٌّ وَ مَا لَمْ يَمْلِكْهُ بِقَدِيمٍ فَلَيْسَ بِحُرٍّ
فَقَالَ وَيْلَكَ أَ مَا تَقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةَ «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ»، فَمَا مَلَكَ الرَّجُلُ قَبْلَ السِّتَّةِ الْأَشْهُرِ فَهُوَ قَدِيمٌ، وَ مَا مَلَكَ بَعْدَ السِّتَّةِ الْأَشْهُرِ فَلَيْسَ بِقَدِيمٍ، قَالَ، فَقَامَ فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ فَنَزَلَ بِهِ مِنَ الْفَقْرِ وَ الْبَلَاءِ مَا اللَّهُ بِهِ عَلِيمٌ.
🔹این روایت با اسناد دیگر و با اندک تفاوتی در عبارات در
📚الكافي، ج6، ص195؛ تفسير القمي، ج2، ص215؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص162؛ تهذيب الأحكام، ج8، ص231؛ مجمعالبیان، ج8، ص664 و اثبات الوصية، ص206
نیز روایت شده است.
🔹شبیه چنین حکم کردنی (که بر اساس این است که زمانی که عرجون کاملا به لحاظ خمیدگی و باریک شدن شبیه هلال ماه میشود، شش ماه بعد از آن است که خرمایش را چیده باشند)
برای امیرالمومنین ع
📚 (المقنعة، ص564؛ مناقب آل أبي طالب ع، ج2، ص382 ؛ الإرشاد، ج1، ص221 )
و امام کاظم ع
📚 (مناقب آل أبي طالب ع، ج4، ص292 )
نیز روایت شده است.
@yekaye
☀️2) امام سجاد ع هنگامی که نگاه ایشان به هلال ماه میافتاد، چنین به درگاه خداوند دعا میکردند:
اى موجود فرمانبردار، اى كوشنده گرمپوى، اى آينده و رونده در منازلى كه خداوندت مقرر داشته، اى كارگزار خداوندى بر سپهر،
ايمان آوردم به آن خداوندى كه تاريكيها را به فروغ تو روشن ساخت و سايههاى مبهم را به پرتو تو پديدار كرد و تو را آيتى از آيات عرصه فرمانروايى و نشانى از نشانههاى قدرت خويش گردانيد و به افزودن و كاستن و بر آمدن و فرو شدن و درخشندگى و تيرگى، در فرمان خود گرفت و در همه اين احوال مطيع فرمان او بودهاى و شتابان به اراده او در تكاپو.
منزه است ذات پروردگار، شگفتا كه در كار تو چه تدبيرها كرده و در آفرينشت چه لطافتها به كار داشته. تو را كليد ماه نو قرار داد كه در آن كارهاى نو خواهد بود.
پس، از آن خداوند كه پروردگار من است و پروردگار تو، آفريننده من است و آفريننده تو، تقدير كننده سرنوشت من است و تقدير كننده سرنوشت تو، صورتگر نقش من است و صورتگر نقش تو، مىخواهم كه بر محمد و خاندانش درود بفرستد و تو را هلال بركت گرداند، بركتى كه با گذشت روزگار از ميان نرود. تو را هلال پاكى و پاكيزگى سازد، آن پاكى كه لوث گناهانش نيالايد. تو را هلال ايمنى از آفات و سلامت از سيئات گرداند، هلال نيكبختى كه در آن شوربختى و بداخترى راه نيابد، هلال فرخندگى كه در آن از رنج و بلا نشانى نباشد، هلال آسودگى كه از محنت بر كنار بود، هلال نيكى كه بدى با آن نياميزد، هلال ايمنى و ايمان و نعمت و احسان و سلامت و اسلام.
بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما را در شمار خشنودترين كسان قرار ده كه اين هلال بر آنان طلوع مىكند و منزّهترين كسان كه به اين هلال نگريستهاند و نيكبختترين كسان كه در اين ماه تو را مىپرستند، ما را در اين ماه توفيق توبه عنايت كن و از گناه در امان دار و از ارتكاب معاصى خود حفظ فرماى.
اى خداوند، ما را در اين ماه به سپاس نعمت خود برگمار و جامه عافيت بر ما بپوشان و تا نعمت خويش بر ما تمام كنى ما را بر آن دار كه در طاعت تو به حد كمال بكوشيم، كه تو بخشنده نعمتهايى و تو ستودهاى. و درود خدا بر محمد و خاندان طيبين و طاهرين او.
📚الصحيفة السجادية، دعاء 43، ترجمه آیتی (ص208-209)
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَى الْهِلَالِ:
أَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِيعُ، الدَّائِبُ السَّرِيعُ، الْمُتَرَدِّدُ فِي مَنَازِلِ التَّقْدِيرِ، الْمُتَصَرِّفُ فِي فَلَكِ التَّدْبِيرِ.
آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ، وَ أَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ، وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آيَاتِ مُلْكِهِ، وَ عَلَامَةً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ، وَ امْتَهَنَكَ بِالزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ، وَ الْإِنَارَةِ وَ الْكُسُوفِ، فِي كُلِّ ذَلِكَ أَنْتَ لَهُ مُطِيعٌ، وَ إِلَى إِرَادَتِهِ سَرِيعٌ
سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِي أَمْرِكَ! وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِي شَأْنِكَ! جَعَلَكَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ
فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكَ، وَ خَالِقِي وَ خَالِقَكَ، وَ مُقَدِّرِي وَ مُقَدِّرَكَ، وَ مُصَوِّرِي وَ مُصَوِّرَكَ: أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ يَجْعَلَكَ هِلَالَ بَرَكَةٍ لَا تَمْحَقُهَا الْأَيَّامُ، وَ طَهَارَةٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ، وَ سَلَامَةٍ مِنَ السَّيِّئَاتِ، هِلَالَ سَعْدٍ لَا نَحْسَ فِيهِ، وَ يُمْنٍ لَا نَكَدَ مَعَهُ، وَ يُسْرٍ لَا يُمَازِجُهُ عُسْرٌ، وَ خَيْرٍ لَا يَشُوبُهُ شَرٌّ، هِلَالَ أَمْنٍ وَ إِيمَانٍ وَ نِعْمَةٍ وَ إِحْسَانٍ وَ سَلَامَةٍ وَ إِسْلَامٍ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَى مَنْ طَلَعَ عَلَيْهِ، وَ أَزْكَى مَنْ نَظَرَ إِلَيْهِ، وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ، وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِلتَّوْبَةِ، وَ اعْصِمْنَا فِيهِ مِنَ الْحَوْبَةِ، وَ احْفَظْنَا فِيهِ مِنْ مُبَاشَرَةِ مَعْصِيَتِكَ وَ أَوْزِعْنَا فِيهِ شُكْرَ نِعْمَتِكَ، وَ أَلْبِسْنَا فِيهِ جُنَنَ الْعَافِيَةِ، وَ أَتْمِمْ عَلَيْنَا بِاسْتِكْمَالِ طَاعَتِكَ فِيهِ الْمِنَّةَ، إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَمِيدُ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
@yekaye
یک آیه در روز
787) 🌺 وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ 🌺 💐 ترجمه و ماه را ب
.
1⃣ «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ»
ماه را برایش منزلگاههایی مقدر کردیم؛
اغلب مفسران مقصود از این منزلگاهها را وضعیت رویت ماه در هر ماه قمری میدانند که به خاطر موقعیت ماه در قبال خورشید و زمین و زاویه انعکاس نور خورشید بر آن که از زمین دیده میشود، در هر شب از بیست و هشت شب ، ماه در یک اندازه ظاهر میشود؛
که این اندازه در معادل آن شب در تمام ماههای سال یکسان است؛
پس هر شب در منزلی فرود میآید غیر از منزل شبهای قبل و بعد.
📚(مجمعالبیان، ج8، ص663؛ المیزان، ج17، ص90؛ البحر المحیط، ج9، ص68)
@yekaye