☀️1) روایت شده است که
ابن ابوسعید مکاری [از روسای فرقه واقفیه، که در امامت امام کاظم ع توقف کردند و امامت امام رضا ع را نپذیرفتند]
بر امام رضا ع وارد شد [در زمانی که هنوز هارون الرشید زنده بود و امام ع در مدینه بود]
و گفت:
درب خانهات را باز کردهای و نشستهای و برای مردم [علناً] فتوا میدهی! پدرت کسی نبود که چنین کند!
امام ع فرمود: از جانب هارون گزندی به من نخواهد رسید! سپس فرمودند: خدا نور دلت را خاموش کند و فقر را در خانهات وارد نماید! وای بر تو! آیا ندانستی که خداوند متعال به مریم وحی کرد که در شکمت پیامبری داری و حضرت مریم س حضرت عیسی ع را به دنیا آورد؛ پس مریم از عیسی بود و عیسی از مریم؟! و همانا من از پدرم هستم و پدرم از من!
او گفت: میخواهم یک سوال از شما بپرسم!
فرمود: فکر نکنم که سخن مرا بپذیری چرا که تو از پیروان من نیستی! با این حال، بپرس!
گفت: شخصی در بستر مرگ افتاده و میگوید هریک از بردگان من که از قدیم صاحبش بودهام از این پس آزاد است؛ و هرکه را از قدیم صاحبش نبودهام، آزاد نمیکنم!
فرمود: وای بر تو! آیا این آیه را نخواندهای که میفرماید «و ماه را برایش منزلگاههایی مقدر کردیم تا اینکه همچون عُرجونِ [شاخه زرد، نازک و خمیده درخت خرما] قدیمی برگردد.» (یس/39)
پس هرکس را که وی پیش از شش ماه قبل در اختیار داشته، مصداق «قدیم» است؛ و آنان را که پس از شش ماه مالک شده، قدیم نیست.
سپس او بلند شد و از نزد ایشان بیرون رفت؛ و فقر و بلا چنان بر او نازل شد که خدا میداند!
📚رجال الكشي، ص465
حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى، قَالَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ عُمَرَ الزَّيَّاتُ، عَنِ ابْنِ أَبِي سَعِيدٍ الْمُكَارِي، قَالَ، دَخَلَ عَلَى الرِّضَا (ع) فَقَالَ لَهُ فَتَحْتَ بَابَكَ وَ قَعَدْتَ لِلنَّاسِ تُفْتِيهِمْ وَ لَمْ يَكُنْ أَبُوكَ يَفْعَلُ هَذَا!
قَالَ، فَقَالَ: لَيْسَ عَلَيَّ مِنْ هَارُونَ بَأْسٌ، وَ قَالَ لَهُ: أَطْفَأَ اللَّهُ نُورَ قَلْبِكَ وَ أَدْخَلَ الْفَقْرَ بَيْتَكَ! وَيْلَكَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى مَرْيَمَ أَنَّ فِي بَطْنِكِ نَبِيّاً فَوَلَدَتْ مَرْيَمُ عِيسَى (ع) فَمَرْيَمُ مِنْ عِيسَى وَ عِيسَى مِنْ مَرْيَمَ، وَ أَنَا مِنْ أَبِي وَ أَبِي مِنِّي،
قَالَ، فَقَالَ لَهُ أَسْأَلُكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ
فَقَالَ لَهُ: مَا إِخَالُكَ تَسْمَعُ مِنِّي وَ لَسْتَ مِنْ غَنَمِي، سَلْ!
قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَقَالَ مَا مَلَكْتُهُ قَدِيماً فَهُوَ حُرٌّ وَ مَا لَمْ يَمْلِكْهُ بِقَدِيمٍ فَلَيْسَ بِحُرٍّ
فَقَالَ وَيْلَكَ أَ مَا تَقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةَ «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ»، فَمَا مَلَكَ الرَّجُلُ قَبْلَ السِّتَّةِ الْأَشْهُرِ فَهُوَ قَدِيمٌ، وَ مَا مَلَكَ بَعْدَ السِّتَّةِ الْأَشْهُرِ فَلَيْسَ بِقَدِيمٍ، قَالَ، فَقَامَ فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ فَنَزَلَ بِهِ مِنَ الْفَقْرِ وَ الْبَلَاءِ مَا اللَّهُ بِهِ عَلِيمٌ.
🔹این روایت با اسناد دیگر و با اندک تفاوتی در عبارات در
📚الكافي، ج6، ص195؛ تفسير القمي، ج2، ص215؛ من لا يحضره الفقيه، ج2، ص162؛ تهذيب الأحكام، ج8، ص231؛ مجمعالبیان، ج8، ص664 و اثبات الوصية، ص206
نیز روایت شده است.
🔹شبیه چنین حکم کردنی (که بر اساس این است که زمانی که عرجون کاملا به لحاظ خمیدگی و باریک شدن شبیه هلال ماه میشود، شش ماه بعد از آن است که خرمایش را چیده باشند)
برای امیرالمومنین ع
📚 (المقنعة، ص564؛ مناقب آل أبي طالب ع، ج2، ص382 ؛ الإرشاد، ج1، ص221 )
و امام کاظم ع
📚 (مناقب آل أبي طالب ع، ج4، ص292 )
نیز روایت شده است.
@yekaye
☀️2) امام سجاد ع هنگامی که نگاه ایشان به هلال ماه میافتاد، چنین به درگاه خداوند دعا میکردند:
اى موجود فرمانبردار، اى كوشنده گرمپوى، اى آينده و رونده در منازلى كه خداوندت مقرر داشته، اى كارگزار خداوندى بر سپهر،
ايمان آوردم به آن خداوندى كه تاريكيها را به فروغ تو روشن ساخت و سايههاى مبهم را به پرتو تو پديدار كرد و تو را آيتى از آيات عرصه فرمانروايى و نشانى از نشانههاى قدرت خويش گردانيد و به افزودن و كاستن و بر آمدن و فرو شدن و درخشندگى و تيرگى، در فرمان خود گرفت و در همه اين احوال مطيع فرمان او بودهاى و شتابان به اراده او در تكاپو.
منزه است ذات پروردگار، شگفتا كه در كار تو چه تدبيرها كرده و در آفرينشت چه لطافتها به كار داشته. تو را كليد ماه نو قرار داد كه در آن كارهاى نو خواهد بود.
پس، از آن خداوند كه پروردگار من است و پروردگار تو، آفريننده من است و آفريننده تو، تقدير كننده سرنوشت من است و تقدير كننده سرنوشت تو، صورتگر نقش من است و صورتگر نقش تو، مىخواهم كه بر محمد و خاندانش درود بفرستد و تو را هلال بركت گرداند، بركتى كه با گذشت روزگار از ميان نرود. تو را هلال پاكى و پاكيزگى سازد، آن پاكى كه لوث گناهانش نيالايد. تو را هلال ايمنى از آفات و سلامت از سيئات گرداند، هلال نيكبختى كه در آن شوربختى و بداخترى راه نيابد، هلال فرخندگى كه در آن از رنج و بلا نشانى نباشد، هلال آسودگى كه از محنت بر كنار بود، هلال نيكى كه بدى با آن نياميزد، هلال ايمنى و ايمان و نعمت و احسان و سلامت و اسلام.
بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما را در شمار خشنودترين كسان قرار ده كه اين هلال بر آنان طلوع مىكند و منزّهترين كسان كه به اين هلال نگريستهاند و نيكبختترين كسان كه در اين ماه تو را مىپرستند، ما را در اين ماه توفيق توبه عنايت كن و از گناه در امان دار و از ارتكاب معاصى خود حفظ فرماى.
اى خداوند، ما را در اين ماه به سپاس نعمت خود برگمار و جامه عافيت بر ما بپوشان و تا نعمت خويش بر ما تمام كنى ما را بر آن دار كه در طاعت تو به حد كمال بكوشيم، كه تو بخشنده نعمتهايى و تو ستودهاى. و درود خدا بر محمد و خاندان طيبين و طاهرين او.
📚الصحيفة السجادية، دعاء 43، ترجمه آیتی (ص208-209)
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَى الْهِلَالِ:
أَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِيعُ، الدَّائِبُ السَّرِيعُ، الْمُتَرَدِّدُ فِي مَنَازِلِ التَّقْدِيرِ، الْمُتَصَرِّفُ فِي فَلَكِ التَّدْبِيرِ.
آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ، وَ أَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ، وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آيَاتِ مُلْكِهِ، وَ عَلَامَةً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ، وَ امْتَهَنَكَ بِالزِّيَادَةِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ، وَ الْإِنَارَةِ وَ الْكُسُوفِ، فِي كُلِّ ذَلِكَ أَنْتَ لَهُ مُطِيعٌ، وَ إِلَى إِرَادَتِهِ سَرِيعٌ
سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِي أَمْرِكَ! وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِي شَأْنِكَ! جَعَلَكَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ
فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكَ، وَ خَالِقِي وَ خَالِقَكَ، وَ مُقَدِّرِي وَ مُقَدِّرَكَ، وَ مُصَوِّرِي وَ مُصَوِّرَكَ: أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ يَجْعَلَكَ هِلَالَ بَرَكَةٍ لَا تَمْحَقُهَا الْأَيَّامُ، وَ طَهَارَةٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ، وَ سَلَامَةٍ مِنَ السَّيِّئَاتِ، هِلَالَ سَعْدٍ لَا نَحْسَ فِيهِ، وَ يُمْنٍ لَا نَكَدَ مَعَهُ، وَ يُسْرٍ لَا يُمَازِجُهُ عُسْرٌ، وَ خَيْرٍ لَا يَشُوبُهُ شَرٌّ، هِلَالَ أَمْنٍ وَ إِيمَانٍ وَ نِعْمَةٍ وَ إِحْسَانٍ وَ سَلَامَةٍ وَ إِسْلَامٍ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَى مَنْ طَلَعَ عَلَيْهِ، وَ أَزْكَى مَنْ نَظَرَ إِلَيْهِ، وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فِيهِ، وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِلتَّوْبَةِ، وَ اعْصِمْنَا فِيهِ مِنَ الْحَوْبَةِ، وَ احْفَظْنَا فِيهِ مِنْ مُبَاشَرَةِ مَعْصِيَتِكَ وَ أَوْزِعْنَا فِيهِ شُكْرَ نِعْمَتِكَ، وَ أَلْبِسْنَا فِيهِ جُنَنَ الْعَافِيَةِ، وَ أَتْمِمْ عَلَيْنَا بِاسْتِكْمَالِ طَاعَتِكَ فِيهِ الْمِنَّةَ، إِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَمِيدُ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
@yekaye
یک آیه در روز
787) 🌺 وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ 🌺 💐 ترجمه و ماه را ب
.
1⃣ «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ»
ماه را برایش منزلگاههایی مقدر کردیم؛
اغلب مفسران مقصود از این منزلگاهها را وضعیت رویت ماه در هر ماه قمری میدانند که به خاطر موقعیت ماه در قبال خورشید و زمین و زاویه انعکاس نور خورشید بر آن که از زمین دیده میشود، در هر شب از بیست و هشت شب ، ماه در یک اندازه ظاهر میشود؛
که این اندازه در معادل آن شب در تمام ماههای سال یکسان است؛
پس هر شب در منزلی فرود میآید غیر از منزل شبهای قبل و بعد.
📚(مجمعالبیان، ج8، ص663؛ المیزان، ج17، ص90؛ البحر المحیط، ج9، ص68)
@yekaye
یک آیه در روز
787) 🌺 وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ 🌺 💐 ترجمه و ماه را ب
.
2⃣ «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ»
در آیه قبل از تقدیر خورشید سخن گفت و در این آیه از تقدیر ماه؛
اگر تقدیر اصلی خورشید این است که به سوی قرارگاهی روان است؛ تقدیر اصلی ماه هم این است که منزلگاههایی داشته باشد تا همچون هلال نازکی درآید.
اما چرا برای تقدیر خورشید از «مستقر: قرارگاه» و آن هم تنها از یک قرارگاه سخن گفت ولی برای ماه از «منازل: منزلگاهها» آن هم به صورت جمع؟
و برای ماه از بازگشت سخن گفت ولی برای خورشید خیر؟
🍃الف. شاید به نحوی اشاره دارد به همین درک صحیحی از گردش منظومه شمسی که در قرون اخیر کشف شده است، که اگرچه در نگاه اولیه خورشید و ماه به دور زمین میگردند؛ اما واقعا گردش اینها یک گونه نیست؛ خورشید یک مدار معین را دارد تا به سرانجامش برسد (پس خورشید اگرچه متحرک است اما به دور زمین نمیگردد) اما ماه چون به دور زمین میگردد، هر شب دارای موقعیت و منزلگاه جدیدی نسبت به زمین است.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
787) 🌺 وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ 🌺 💐 ترجمه و ماه را ب
.
3⃣ «وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ»
این آیه عطف است بر آیات قبل که در مقام اشاره به «آیه»های خداوند بود «وَ آيَةٌ لَهُمُ ...»
داشتن منزلگاههای معین برای ماه، آیتی از آیات خداست؛ از این جهت که:
🍃الف. از تدبیری بسیار پیچیده در عالم حکایت میکند.
🍃ب. امکان محاسبه زمان را فراهم میآورد. (توجه شود که ساعتهای امروزین، زمانشان کاملا قراردادی است؛ و از این رو، در هر جایی که برویم باید بپرسیم ساعت چند است؛ و از وضعیت روز و شب بتنهایی نمیتوانیم به ساعتی که در آن هستیم پی ببریم؛
🌙اما ماه یک امر طبیعی است که زمان را کاملا معین در اختیار ما قرار میدهد؛ یعنی با توجه به اینکه اندازه ماه در هرش از ماههای قمری کاملا معین است، از روی اندازه هلال ماه، هر شب میتوان دقیقا فهمید که در چندم ماه بسر میبریم.
💢و اگر به نقش تقسیمات زمان برای برنامهریزی توجه داشته باشیم درمییابیم که که این تقدیر و برنامهریزی از جانب خداوند است که امکان برنامهریزی برای ما را فراهم میآورد.
💠بحث #فقهی : تاملی درباره شروع و پایان ماه قمری
#ماه_رمضان یک ماه از ماههای خداست که همانند همه ماهها از یک تقدیر کاملا دقیقی در نظام آفرینش تبعیت میکند.
امروزه «دیدن ماه» بویژه برای پایان ماه رمضان – از این جهت که وارد ماه شوال میشویم و تا آن روز روزه واجب بوده اما فردایش روزه حرام است – به صورت یک مساله پیچیده و حتی اختلافزا درآمده است.
🔺برخی از فقها بر این باورند که چون #ماه_رمضان یک امر طبیعی است و نه یک #حقیقت_شرعیه ، پس حکم دادن درباره شروع ماه بیمعناست؛ و شروع ماه با دیدن آن توسط عموم حاصل میشود و مرجع تقلید و حاکم شرع از این جهت مثل سایر مردماند.
🔺برخی هم بر این باورند که بر همین اساس شاید بتوان بحث را پیشتر برد، بدین معنا، که اگر این یک ماه طبیعی است و شارع بماهو شارع نقشی در تعیین آن ندارد، پس احادیثی هم که به «رویت ماه» برای «اثبات شروع ماه جدید» اشاره کردهاند صرفا احادیثی ارشادی هستند؛ یعنی نه در مقام تقنین، بلکه در مقام ارشادند به یک علامت کاملا واضح برای شروع ماه جدید؛ که لزوما تنها علامت نیست.
و اگر چنین باشد، اینکه شروع ماه را به دیده شدن ماه توسط عموم مقید کنیم نیز وجهی ندارد و به هر روش مطمئن و عقلایی دیگری هم بتوان از شروع این حادثه طبیعی مطلع شد، همان کفایت میکند.
اگر چنین باشد شاید احادیثی هم که نهی از رجوع به قول «منجم» کرده، مقصودش نه منجم امروزین که با ابزارهای دقیق محاسبه میکند، بلکه اهالی علم تنجیم (علم نجوم احکامی و طالعبینی) باشد که علمی است متفاوت با نجوم متعارف و در احادیث مورد مذمت واقع شده است.
⛔️البته اینها صرفا در حد طرح یک احتمال است برای اهل فن؛
و باید بقیه روایات ناظر به این موضوع – بویژه روایاتی که برخی از فقها از آن روایات قبول حکم حاکم شرع در مورد تعیین ماه را برداشت کردهاند – نیز مورد بررسی قرار داد و بحث تخصصی آن در این مجال نمیگنجد
🚫و همانند سایر مسائل تخصصی فقهی، هرکسی باید به مرجع خویش مراجع کند.🚫
🍃ج. ...
@yekaye
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ 🌺
💐 ترجمه
نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب سبقتگیرنده بر روز است، و هر یک در فلکی شناورند.
سوره یس (36) آیه40
1397/4/13
20 شوال 1439
@yekaye
🔹تُدْرِكَ
قبلا بیان شد که ماده «درک» در اصل به معنای رسیدن چیزی به چیز دیگر و ملحق شدن به آن است
و برخی افزودهاند که «درک» رسیدنی است که همراه با نوعی احاطه بر شیء مورد نظر باشد؛ چنانکه در تعابیری نظیر «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» (انعام/۱۰۳) یا أ«َيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْت» (نساء/۷۸) این معنا آشکار است.
🔖جلسه 514 http://yekaye.ir/al-qalam-68-49/
@yekaye
🔹فَلَكٍ
از ماده «فلک» دو کلمه «فُلْك» (به معنای کَشتی) و «فَلَک» (به معنای مدار حرکت ستارگان) رایج است و در قرآن هم همین دو کلمه به کار رفته است.
▪️برخی اصل این ماده را به معنای «حرکت دورانی در چیزی» میدانند (که با کلمه فَلَک بیشتر متناسب است) و احتمال دادهاند که وجه تسمیه کشتی به فُلک این باشد که در دریاها دور میزند
📚(معجم المقاييس اللغة، ج4، ص453)
▪️برخی هم معنای «کَشتیای» که در درودخانه و دریا جاری باشد دانستهاند؛ آنگاه
▫️ برخی گفتهاند وجه تسمیه مدار ستارگان به فُلک این است که همچون کشتیای در آن رواناند
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص645)
▫️اما برخی اصل کلمه فَلَک را که بر یک حرکت دورانی دلالت دارد، وارد شده از زبان عبری میدانند، که البته تناسبی با کلمه فُلک هم دارد.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص139)
▪️کلمه «فُلْك» هم برای یک کشتی و هم برای کشتیها به کار میرود و در واقع لفظی است که واحد و جمع آن یکسان است
📚(معجم المقاييس اللغة، ج4، ص453؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص645)
ماده «فلک» جمعا 25 بار در قرآن کریم به کار رفته که 23 بار آن به صورت «الفُلْك» و 2 بار به صورت «فَلَكٍ» می باشد.
@yekaye
🔹يَسْبَحُونَ
در مورد ماده «سبح» قبلا بیان شد که
▪️برخی گفتهاند این ماده در اصل بر دو معنا دلالت میکند: یکی از جنس عبادت، چنانکه به نماز مستحبی «سُبحه» میگویند و تسبیح هم منزه دانستن خداوند است از هر بدیای؛ و دومی از جنس سعی و تلاش، چنانکه السَّبْح و السِّباحة به معنای غوطهور شدن و شنا کردن در آب است.
▪️اما دیگران خواستهاند این دو معنا را بهم برگردانند:
▫️برخی گفتهاند اصل معنای این ماده، حرکت سریع در آب یا هواست (شنا کردن و شناور شدن) و به همین جهت، به حرکت ستارگان در آسمان، «سَبَحَ» گفته شده است: «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (أنبياء/۳۳) و این تعبیر در مورد اسبانی که با سرعت و روان حرکت میکنند «وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً» (نازعات/۳) نیز گفته میشود؛ و در آیه «إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً» (مزمل/۷) هم منظور حرکت سریع در انجام کارهاست. بر این اساس، تسبیح که به معنای تنزیه خداوند متعال است، در اصل به معنای حرکت سریع در عبادت خداوند متعال بوده، و بر مطلق عبادات قولی و فعلی به کار رفته است.
▫️در طرف مقابل برخی گفتهاند اصل این معنا «حرکت در مسیر حق بدون هرگونه انحراف» یا «بر حق بودنی کاملا منزه از هر نقطه ضعف» بوده، و در آن دو مفهوم «در مسیر حق بودن» و «از ضعفی دور بودن» در آن لحاظ شده است؛ و اینکه در مورد شنا و غوطهور شدن یا حرکت اسبها یا کثرت اعمال انسان به کار میرود همگی مصادیقی از این باب است که متناسب با موضوع بحث بوده است؛ مثلا در معنای شنا کردن آن حرکتی است که نظم و سیر معنی دارد، و از انحراف و .. دور است، و … .
🔖جلسه ۴۵۲ http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-7/
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع درباره این آیه که میفرماید: «نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب سبقتگیرنده بر روز است، و هر یک در فلکی شناورند» روایت شده است:
خورشید سلطان روز است و ماه سلطان شب؛ نه خورشید را سزد که همراه با نورافشانی ماه در شب [حاضر] باشد
و نه شب بر روز میگیرد، یعنی شب نمیرود تا اینکه روز به او برسد، و
«هر یک در فلکی شناورند» یعنی هریک در مداری به نحو چرخشی در حرکت است.
📚تفسير القمي، ج2، ص214
فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» يَقُولُ الشَّمْسُ سُلْطَانُ النَّهَارِ وَ الْقَمَرُ سُلْطَانُ اللَّيْلِ لَا يَنْبَغِي لِلشَّمْسِ أَنْ تَكُونَ مَعَ ضَوْءِ الْقَمَرِ بِاللَّيْلِ وَ لَا يَسْبِقُ اللَّيْلُ النَّهَارَ يَقُولُ لَا يَذْهَبُ اللَّيْلُ حَتَّی يُدْرِكَهُ النَّهَارُ «وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» يَقُولُ يَجِيءُ [يَجْرِي] وَرَاءَ الْفَلَكِ الِاسْتِدَارَة.
@yekaye
☀️ 2) از امام سجاد ع دعایی در هنگام صبح و شام روایت شده است که این دعا چنین آغاز میشود:
حمد و سپاس خداوندى را كه به قوّت خود شب و روز را بيافريد و به قدرت خويش آن دو را از يكديگر فرق نهاد و هر يك را حدّى محدود و مدتی معيّن قرار داد.
یکی را در دیگری فرو میبرد و دیگری را در این فرو میبرد، به تقديری از جانب خويش برای بندگانش تا مایه به دست آوردن غذایشان باشد و عاملی برای رشد و بقایشان.
پس برایشان شب را بيافريد تا در آن از رنج و تلاش بياسايند و آن را به مثابه پوششى گردانيد تا در آن به خواب راحت روند: تنشان بدان آسوده شود و نيرو گيرد و خود به لذت و كاميابى رسند.
و برایشان روز را بيافريد تا در روشنايى آن به طلب فضل و نعمتش پردازند و رزق او را فرا چنگ آرند و در زمين خدا به سير و سفر روند، در طلب رسیدن به نعم اين جهان زودگذر و سعادتِ آن جهان دیرپا.
به همه اينها كارشان به صلاح مىآورد و از كردارهايشان آگاه مىشود و مىنگرد كه در اوقات فرمانبردارىاش چگونهاند و اعمال واجب چسان به جاى مىآورند و احكام او چسان مجرى مىدارند، تا بدكاران را به كيفر بد رساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد.
بار خدايا، حمد و سپاس تو را كه پرتو بامدادى را بر ما آشكار ساختى و ما را از فروغ روز بهرهمند گردانيدى و جايهايى را كه روزى خود از آنجا فراچنگ مىآوريم به ما نمودى و از پيشامدهاى آفات در امان داشتى...
📚الصحيفة السجادية، دعاء6، (اقتباس از ترجمه آیتی، ص59-60)
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ الصَّبَاحِ وَ الْمَسَاءِ:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ وَ مَيَّزَ بَيْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً، وَ أَمَداً مَمْدُوداً،
يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ، وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ،
فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ مِنْ حَرَكَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ، وَ جَعَلَهُ لِبَاساً لِيَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ، فَيَكُونَ ذَلِكَ لَهُمْ جَمَاماً وَ قُوَّةً، وَ لِيَنَالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوَةً،
وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهارَ مُبْصِراً لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ لِيَتَسَبَّبُوا إِلَی رِزْقِهِ، وَ يَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ، طَلَباً لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ، وَ دَرَكُ الْآجِلِ فِي أُخْرَاهُمْ،
بِكُلِّ ذَلِكَ يُصْلِحُ شَأْنَهُمْ، وَ يَبْلُو أَخْبَارَهُمْ، وَ يَنْظُرُ كَيْفَ هُمْ فِي أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ، لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا، وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی.
اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهَارِ، وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ...
@yekaye
☀️3) عبدالرحمن بن سیابه میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: فدایت شوم! مردم میگویند علم تنجیم [= علم نجوم احکامی، که اصطلاحا به آن ستارهبینی میگویند و از علوم غریبه، و غیر از علم نجوم عادی است] جایز نیست، اما من خیلی از آن خوشم میآید؛ اگر ورود در آن به دینم ضرر میزند، آدمی نیستم که سراغ چیزی بروم که به دینم ضرر بزند؛ اما اگر به دینم ضرر نمیزند به خدا سوگند که من خیلی از آن، و اینکه در آن تحقیق کنم، خوشم میآید.
حضرت فرمود: آن گونه که آنها میگویند به دینت ضرر نمیزند؛ اما مساله این است که شما سراغ عرصهای رفتهاید که زیاد آن به چنگ کسی نمیآید، و مقدار اندکش سودی ندارد! شما بر اساس طالع ماه محاسبه میکنید!
🔺[سپس حضرت پرسشهایی درباره وضعیت کرات مختلف آسمانی و نسبت جغرافیایی آنان به هم میپرسد که وی از آنها کاملا ابراز بیاطلاعی میکند و میگوید منجمی را هم سراغ ندارم که اینها را بلد باشد. آنگاه حضرت میفرمایند: ]🔺
ای عبدالرحمن! این حسابی است که اگر شخصی بتواند آن را حساب کند و آن را بلد باشد، هم نی وسط یک بیشهزار را میشناسد و هم اینکه چندتا نی در سمت راست آن هست و در سمت چپ آن و در جلوی آن و در عقب آن هست؛ به طوری که از نیهای آن بیشهزار حتی یکی را هم فروگذار نخواهد کرد.
📚الكافي، ج8، ص195
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ لَكَ الْفِدَاءَ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ إِنَّ النُّجُومَ لَا يَحِلُّ النَّظَرُ فِيهَا وَ هِيَ تُعْجِبُنِي فَإِنْ كَانَتْ تُضِرُّ بِدِينِي فَلَا حَاجَةَ لِي فِي شَيْءٍ يُضِرُّ بِدِينِي وَ إِنْ كَانَتْ لَا تُضِرُّ بِدِينِي فَوَ اللَّهِ إِنِّي لَأَشْتَهِيهَا وَ أَشْتَهِي النَّظَرَ فِيهَا
فَقَالَ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ لَا تُضِرُّ بِدِينِكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّكُمْ تَنْظُرُونَ فِي شَيْءٍ مِنْهَا كَثِيرُهُ لَا يُدْرَكُ وَ قَلِيلُهُ لَا يُنْتَفَعُ بِهِ تَحْسُبُونَ عَلَی طَالِعِ الْقَمَرِ ...
ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ هَذَا حِسَابٌ إِذَا حَسَبَهُ الرَّجُلُ وَ وَقَعَ عَلَيْهِ عَرَفَ الْقَصَبَةَ الَّتِي فِي وَسَطِ الْأَجَمَةِ وَ عَدَدَ مَا عَنْ يَمِينِهَا وَ عَدَدَ مَا عَنْ يَسَارِهَا وَ عَدَدَ مَا خَلْفَهَا وَ عَدَدَ مَا أَمَامَهَا حَتَّی لَا يَخْفَی عَلَيْهِ مِنْ قَصَبِ الْأَجَمَةِ وَاحِدَةٌ.
@yekaye
یک آیه در روز
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلّ
.
1⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ»
مراد از اینکه «خورشید را نسزد که به ماه رسد» چیست؟
🍃الف. وقتی از منظر زمین نگاه میکنیم سرعت گردش خورشید (که یک سال شمسی میشود) بسیار کمتر است از سرعت گردش ماه (که یک ماه قمری میشود)؛ و این نظمی است که قرار نیست هیچگاه سرعت این دو یکی شوند و یک سال در مدت یک ماه طی شود.
📚(مجمعالبیان، ج8، ص664)
🍃ب. با توجه به جمله پایانی آیه (که هر یک در مداری شناور است) مقصود این است که خورشید و ماه هر یک در مداری خاص خود حرکت میکنند و این گونه نیست که هیچگاه خورشید به ماه برسد؛ در واقع، در این تعبیر یک طرف را گفته و طرف دیگر را هم مد نظر داشته، یعنی منظورش این بوده که نه خورشید به ماه میرسد و نه ماه به خورشید؛ اما اولی را گفته و دومی را به ذهن مخاطب واگذار کرده است.
📚(المیزان، ج17، ص90)
🍃ج. میتواند معانی تاویلی خورشید و ماه – که در آیات قبل اشاره شد – مورد نظر باشد، که آنگاه متناسب با هر یک از آن معانی، مراد خاصی در کار خواهد بود.
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلّ
.
2⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»
بر خورشید و ماه، شب و روز، و در واقع بر کل گیتی، یک نظم و برنامهریزی معینی حاکم است که هیچ اختلالی در آن راه ندارد.
@yekaye
یک آیه در روز
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلّ
.
3⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ»
چرا از نرسیدن خورشید به ماه یاد کرد، نه از نرسیدن ماه به خورشید؟
🍃الف. خورشید عظمتش در دیدگان ما بیشتر و نقشآفرینیاش در نظر شدیدتر است؛ با این حال این موجود عظیم به ماه – که کوچکتر و در ظاهر دارای نقشآفرینیِ کمتر است - نمیرسد؛ و وقتی این که بزرگتر و مهمتر است، به آن کوچکتر نمیرسد معلوم است که آن کوچکتر هم نمیتواند به این برسد.
📚(المیزان، ج17، ص90)
🍃ب...
@yekaye
یک آیه در روز
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلّ
.
4⃣ «كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»
مقصود از «کُلٌّ» چیست؟
اگر مقصود فقط خورشید و ماه است چرا «یسبحون» (فعل جمع) آورد نه «یسبحان»؟
🍃الف. منظور خورشید و ماه و سایر ستارگان و سیارات است که هر یک در مداری در حرکت است.
📚(المیزان، ج17، ص90؛. مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص279).
🍃ب. چهبسا منظور خورشید و ماه و شب و روز باشد.
📚(المیزان، ج17، ص90؛ . مفاتيح الغيب، ج26، ص279).
🍃ج. . لفظ «کل» از الفاظی است که فعل آن هم به خاطر ظاهر خود لفظ می تواند صورت مفرد بیاید و به خاطر معنایش میتواند به صورت جمع بیاید، اما اینکه با آن مثنی بیاید فصیح نیست؛ مثلا میتوان گفت: «زید و عمرو کلٌ جاء» یا «... کلٌ جاءوا» اما فصیح نیست که بگوییم «کلٌ جاءا»
📚 (مفاتيح الغيب، ج26، ص279).
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلّ
.
5⃣ «وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»
در زبان عربی برای موجودات عاقل و باشعور از فعل جمع مذکر استفاده میکنند اما برای موجودات بیشعور و بیجان (مثلا سنگها) از فعل مفرد مونث استفاده میکنند.
چرا در این آیه برای حرکت ماه و خورشید و ... از فعل جمع مذکر (یسبحون) استفاده کرد؟
🍃الف. شاید میخواهد اشاره کند به اینکه همه آسمانها و زمین نیز در منطق قرآن همانند عقلاء مطیع خداوند هستند؛ یعنی همان که در جای دیگر فرمود: «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ» (فصلت/11)
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلّ
.
6⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ»
چرا کار خورشید (که به ماه نمیرسد) را با صیغه فعل (تدرک) آورد، اما کار شب نسبت به روز (که بر آن سبقت نمیگیرد) را با صیغه اسم فاعل (سابق)؟
🍃الف. چون صیغه فعل زمانی به کار میرود که فعل را واقعا خود فاعل انجام داده باشد اما صیغه اسم فاعل در جایی که بالفعل فعل را انجام نمیدهد هم میتوان به کار برد (مثلا اگر گفتیم «فلانی خیاطی میکند» یعنی مشغول انجام فعل است اما اگر بگوییم «فلانی خیاط است» معنایش این نیست که الان دارد خیاطی میکند) و حرکت خورشید فعل خورشید است ولی اینکه شب بخواهد بر روز سبقت بگیرد فعلی نیست که خود شب آن را انجام دهد.
📚 (مفاتيح الغيب، ج26، ص279)
💢البته بر این سخن این اشکال وارد است که در آیه دیگری فرموده «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً» (أعراف/54) و عمل را به خود روز نسبت داده است.
🍃ب. ...
@yekaye