eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
115 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
788) 🌺 لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ 🌺 💐 ترجمه نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب سبقت‌گیرنده بر روز است، و هر یک در فلکی شناورند. سوره یس (36) آیه40 1397/4/13 20 شوال 1439 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹تُدْرِكَ قبلا بیان شد که ماده «درک» در اصل به معنای رسیدن چیزی به چیز دیگر و ملحق شدن به آن است و برخی افزوده‌اند که «درک» رسیدنی است که همراه با نوعی احاطه بر شیء مورد نظر باشد؛ چنانکه در تعابیری نظیر «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» (انعام/۱۰۳) یا أ«َيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْت» (نساء/۷۸) این معنا آشکار است. 🔖جلسه 514 http://yekaye.ir/al-qalam-68-49/ @yekaye
🔹فَلَكٍ از ماده «فلک» دو کلمه «فُلْك» (به معنای کَشتی) و «فَلَک» (به معنای مدار حرکت ستارگان) رایج است و در قرآن هم همین دو کلمه به کار رفته است. ▪️برخی اصل این ماده را به معنای «حرکت دورانی در چیزی» می‌دانند (که با کلمه فَلَک بیشتر متناسب است) و احتمال داده‌اند که وجه تسمیه کشتی به فُلک این باشد که در دریاها دور می‌زند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج4، ص453) ▪️برخی هم معنای «کَشتی‌ای» که در درودخانه و دریا جاری باشد دانسته‌اند؛ آنگاه ▫️ برخی گفته‌اند وجه تسمیه مدار ستارگان به فُلک این است که همچون کشتی‌ای در آن روان‌اند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص645) ▫️اما برخی اصل کلمه فَلَک را که بر یک حرکت دورانی دلالت دارد، وارد شده از زبان عبری می‌دانند، که البته تناسبی با کلمه فُلک هم دارد. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص139) ▪️کلمه «فُلْك» هم برای یک کشتی و هم برای کشتی‌ها به کار می‌رود و در واقع لفظی است که واحد و جمع آن یکسان است 📚(معجم المقاييس اللغة، ج4، ص453؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص645) ماده «فلک» جمعا 25 بار در قرآن کریم به کار رفته که 23 بار آن به صورت «الفُلْك» و 2 بار به صورت «فَلَكٍ» می باشد. @yekaye
🔹يَسْبَحُونَ در مورد ماده «سبح» قبلا بیان شد که ▪️برخی گفته‌اند این ماده در اصل بر دو معنا دلالت می‌کند: یکی از جنس عبادت، چنانکه به نماز مستحبی «سُبحه» می‌گویند و تسبیح هم منزه دانستن خداوند است از هر بدی‌ای؛ و دومی از جنس سعی و تلاش، چنانکه السَّبْح و السِّباحة به معنای غوطه‌ور شدن و شنا کردن در آب است. ▪️اما دیگران خواسته‌اند این دو معنا را بهم برگردانند: ▫️برخی گفته‌اند اصل معنای این ماده، حرکت سریع در آب یا هواست (شنا کردن و شناور شدن) و به همین جهت، به حرکت ستارگان در آسمان، «سَبَحَ» گفته شده است: «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (أنبياء/۳۳) و این تعبیر در مورد اسبانی که با سرعت و روان حرکت می‌کنند «وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً» (نازعات/۳) نیز گفته می‌شود؛ و در آیه «إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً» (مزمل/۷) هم منظور حرکت سریع در انجام کارهاست. بر این اساس، تسبیح که به معنای تنزیه خداوند متعال است، در اصل به معنای حرکت سریع در عبادت خداوند متعال بوده، و بر مطلق عبادات قولی و فعلی به کار رفته است. ▫️در طرف مقابل برخی گفته‌اند اصل این معنا «حرکت در مسیر حق بدون هرگونه انحراف» یا «بر حق بودنی کاملا منزه از هر نقطه ضعف» بوده، و در آن دو مفهوم «در مسیر حق بودن» و «از ضعفی دور بودن» در آن لحاظ شده است؛ و اینکه در مورد شنا و غوطه‌ور شدن یا حرکت اسبها یا کثرت اعمال انسان به کار می‌رود همگی مصادیقی از این باب است که متناسب با موضوع بحث بوده است؛ مثلا در معنای شنا کردن آن حرکتی است که نظم و سیر معنی دارد، و از انحراف و .. دور است، و … . 🔖جلسه ۴۵۲ http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-7/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام باقر ع درباره این آیه که می‌فرماید: «نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب سبقت‌گیرنده بر روز است، و هر یک در فلکی شناورند» روایت شده است: خورشید سلطان روز است و ماه سلطان شب؛ نه خورشید را سزد که همراه با نورافشانی ماه در شب [حاضر] باشد و نه شب بر روز می‌گیرد، یعنی شب نمی‌رود تا اینکه روز به او برسد، و «هر یک در فلکی شناورند» یعنی هریک در مداری به نحو چرخشی در حرکت است. 📚تفسير القمي، ج2، ص214 فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» يَقُولُ الشَّمْسُ سُلْطَانُ النَّهَارِ وَ الْقَمَرُ سُلْطَانُ اللَّيْلِ لَا يَنْبَغِي لِلشَّمْسِ أَنْ تَكُونَ مَعَ ضَوْءِ الْقَمَرِ بِاللَّيْلِ وَ لَا يَسْبِقُ اللَّيْلُ النَّهَارَ يَقُولُ لَا يَذْهَبُ اللَّيْلُ حَتَّی يُدْرِكَهُ النَّهَارُ «وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» يَقُولُ يَجِيءُ [يَجْرِي] وَرَاءَ الْفَلَكِ الِاسْتِدَارَة. @yekaye
☀️ 2) از امام سجاد ع دعایی در هنگام صبح و شام روایت شده است که این دعا چنین آغاز می‌شود: حمد و سپاس خداوندى را كه به قوّت خود شب و روز را بيافريد و به قدرت خويش آن دو را از يكديگر فرق نهاد و هر يك را حدّى محدود و مدتی معيّن قرار داد. یکی را در دیگری فرو می‌برد و دیگری را در این فرو می‌برد، به تقديری از جانب خويش برای بندگانش تا مایه به دست آوردن غذایشان باشد و عاملی برای رشد و بقایشان. پس برایشان شب را بيافريد تا در آن از رنج و تلاش بياسايند و آن را به مثابه پوششى گردانيد تا در آن به خواب راحت روند: تنشان بدان آسوده شود و نيرو گيرد و خود به لذت و كاميابى رسند. و برایشان روز را بيافريد تا در روشنايى آن به طلب فضل و نعمتش پردازند و رزق او را فرا چنگ آرند و در زمين خدا به سير و سفر روند، در طلب رسیدن به نعم اين جهان زودگذر و سعادتِ آن جهان دیرپا. به همه اينها كارشان به صلاح مىآورد و از كردارهايشان آگاه مىشود و مىنگرد كه در اوقات فرمانبردارىاش چگونهاند و اعمال واجب چسان به جاى مىآورند و احكام او چسان مجرى مىدارند، تا بدكاران را به كيفر بد رساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد. بار خدايا، حمد و سپاس تو را كه پرتو بامدادى را بر ما آشكار ساختى و ما را از فروغ روز بهرهمند گردانيدى و جاي‌هايى را كه روزى خود از آنجا فراچنگ مىآوريم به ما نمودى و از پيشامدهاى آفات در امان داشتى... 📚الصحيفة السجادية، دعاء6، (اقتباس از ترجمه آیتی، ص59-60) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ الصَّبَاحِ وَ الْمَسَاءِ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ وَ مَيَّزَ بَيْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً، وَ أَمَداً مَمْدُوداً، يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ، وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ، فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ مِنْ حَرَكَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ، وَ جَعَلَهُ لِبَاساً لِيَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ، فَيَكُونَ ذَلِكَ لَهُمْ جَمَاماً وَ قُوَّةً، وَ لِيَنَالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوَةً، وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهارَ مُبْصِراً لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ لِيَتَسَبَّبُوا إِلَی رِزْقِهِ، وَ يَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ، طَلَباً لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ، وَ دَرَكُ الْآجِلِ فِي أُخْرَاهُمْ، بِكُلِّ ذَلِكَ يُصْلِحُ شَأْنَهُمْ، وَ يَبْلُو أَخْبَارَهُمْ، وَ يَنْظُرُ كَيْفَ هُمْ فِي أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ، لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا، وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی. اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهَارِ، وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ... @yekaye
☀️3) عبدالرحمن بن سیابه می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم: فدایت شوم! مردم می‌گویند علم تنجیم [= علم نجوم احکامی، که اصطلاحا به آن ستاره‌بینی می‌گویند و از علوم غریبه، و غیر از علم نجوم عادی است] جایز نیست، اما من خیلی از آن خوشم می‌آید؛ اگر ورود در آن به دینم ضرر می‌زند، آدمی نیستم که سراغ چیزی بروم که به دینم ضرر بزند؛ اما اگر به دینم ضرر نمی‌زند به خدا سوگند که من خیلی از آن، و اینکه در آن تحقیق کنم، خوشم می‌آید. حضرت فرمود: آن گونه که آنها می‌گویند به دینت ضرر نمی‌زند؛ اما مساله این است که شما سراغ عرصه‌ای رفته‌اید که زیاد آن به چنگ کسی نمی‌آید، و مقدار اندکش سودی ندارد! شما بر اساس طالع ماه محاسبه می‌کنید! 🔺[سپس حضرت پرسش‌هایی درباره وضعیت کرات مختلف آسمانی و نسبت جغرافیایی آنان به هم می‌پرسد که وی از آنها کاملا ابراز بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید منجمی را هم سراغ ندارم که اینها را بلد باشد. آنگاه حضرت می‌فرمایند: ]🔺 ای عبدالرحمن! این حسابی است که اگر شخصی بتواند آن را حساب کند و آن را بلد باشد، هم نی‌ وسط یک بیشه‌زار را می‌شناسد و هم اینکه چندتا نی در سمت راست آن هست و در سمت چپ آن و در جلوی آن و در عقب آن هست؛ به طوری که از نی‌های آن بیشه‌زار حتی یکی را هم فروگذار نخواهد کرد. 📚الكافي، ج8، ص195 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ لَكَ الْفِدَاءَ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ إِنَّ النُّجُومَ لَا يَحِلُّ النَّظَرُ فِيهَا وَ هِيَ تُعْجِبُنِي فَإِنْ كَانَتْ تُضِرُّ بِدِينِي فَلَا حَاجَةَ لِي فِي شَيْءٍ يُضِرُّ بِدِينِي وَ إِنْ كَانَتْ لَا تُضِرُّ بِدِينِي فَوَ اللَّهِ إِنِّي لَأَشْتَهِيهَا وَ أَشْتَهِي النَّظَرَ فِيهَا فَقَالَ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ لَا تُضِرُّ بِدِينِكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّكُمْ تَنْظُرُونَ فِي شَيْءٍ مِنْهَا كَثِيرُهُ لَا يُدْرَكُ وَ قَلِيلُهُ لَا يُنْتَفَعُ بِهِ تَحْسُبُونَ عَلَی طَالِعِ الْقَمَرِ ... ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الرَّحْمَنِ هَذَا حِسَابٌ إِذَا حَسَبَهُ الرَّجُلُ وَ وَقَعَ عَلَيْهِ عَرَفَ الْقَصَبَةَ الَّتِي فِي وَسَطِ الْأَجَمَةِ وَ عَدَدَ مَا عَنْ يَمِينِهَا وَ عَدَدَ مَا عَنْ يَسَارِهَا وَ عَدَدَ مَا خَلْفَهَا وَ عَدَدَ مَا أَمَامَهَا حَتَّی لَا يَخْفَی عَلَيْهِ مِنْ قَصَبِ الْأَجَمَةِ وَاحِدَةٌ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ» مراد از اینکه «خورشید را نسزد که به ماه رسد» چیست؟ 🍃الف. وقتی از منظر زمین نگاه می‌کنیم سرعت گردش خورشید (که یک سال شمسی می‌شود) بسیار کمتر است از سرعت گردش ماه (که یک ماه قمری می‌شود)؛ و این نظمی است که قرار نیست هیچگاه سرعت این دو یکی شوند و یک سال در مدت یک ماه طی شود. 📚(مجمع‌البیان، ج8، ص664) 🍃ب. با توجه به جمله پایانی آیه (که هر یک در مداری شناور است) مقصود این است که خورشید و ماه هر یک در مداری خاص خود حرکت می‌کنند و این گونه نیست که هیچگاه خورشید به ماه برسد؛ در واقع، در این تعبیر یک طرف را گفته و طرف دیگر را هم مد نظر داشته، یعنی منظورش این بوده که نه خورشید به ماه می‌رسد و نه ماه به خورشید؛ اما اولی را گفته و دومی را به ذهن مخاطب واگذار کرده است. 📚(المیزان، ج17، ص90) 🍃ج. می‌تواند معانی تاویلی خورشید و ماه – که در آیات قبل اشاره شد – مورد نظر باشد، که آنگاه متناسب با هر یک از آن معانی، مراد خاصی در کار خواهد بود. 🍃د. ... @yekaye
. 2⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» بر خورشید و ماه، شب و روز، و در واقع بر کل گیتی، یک نظم و برنامه‌ریزی معینی حاکم است که هیچ اختلالی در آن راه ندارد. @yekaye
. 3⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ» چرا از نرسیدن خورشید به ماه یاد کرد، نه از نرسیدن ماه به خورشید؟ 🍃الف. خورشید عظمتش در دیدگان ما بیشتر و نقش‌آفرینی‌اش در نظر شدیدتر است؛ با این حال این موجود عظیم به ماه – که کوچکتر و در ظاهر دارای نقش‌آفرینیِ کمتر است - نمی‌رسد؛ و وقتی این که بزرگتر و مهمتر است، به آن کوچکتر نمی‌رسد معلوم است که آن کوچکتر هم نمی‌تواند به این برسد. 📚(المیزان، ج17، ص90) 🍃ب... @yekaye
. 4⃣ «كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» مقصود از «کُلٌّ» چیست؟ اگر مقصود فقط خورشید و ماه است چرا «یسبحون» (فعل جمع) آورد نه «یسبحان»؟ 🍃الف. منظور خورشید و ماه و سایر ستارگان و سیارات است که هر یک در مداری در حرکت است. 📚(المیزان، ج17، ص90؛. مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص279). 🍃ب. چه‌بسا منظور خورشید و ماه و شب و روز باشد. 📚(المیزان، ج17، ص90؛ . مفاتيح الغيب، ج26، ص279). 🍃ج. . لفظ «کل» از الفاظی است که فعل آن هم به خاطر ظاهر خود لفظ می تواند صورت مفرد بیاید و به خاطر معنایش می‌تواند به صورت جمع بیاید، اما اینکه با آن مثنی بیاید فصیح نیست؛ مثلا می‌توان گفت: «زید و عمرو کلٌ جاء» یا «... کلٌ جاءوا» اما فصیح نیست که بگوییم «کلٌ جاءا» 📚 (مفاتيح الغيب، ج26، ص279). 🍃د. ... @yekaye
. 5⃣ «وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» در زبان عربی برای موجودات عاقل و باشعور از فعل جمع مذکر استفاده می‌کنند اما برای موجودات بی‌شعور و بی‌جان (مثلا سنگها) از فعل مفرد مونث استفاده می‌کنند. چرا در این آیه برای حرکت ماه و خورشید و ... از فعل جمع مذکر (یسبحون) استفاده کرد؟ 🍃الف. شاید می‌خواهد اشاره کند به اینکه همه آسمانها و زمین نیز در منطق قرآن همانند عقلاء مطیع خداوند هستند؛ یعنی همان که در جای دیگر فرمود: «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ» (فصلت/11) 🍃ب. ... @yekaye
. 6⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ» چرا کار خورشید (که به ماه نمی‌رسد)‌ را با صیغه فعل (تدرک) آورد، اما کار شب نسبت به روز (که بر آن سبقت نمی‌گیرد) را با صیغه اسم فاعل (سابق)؟ 🍃الف. چون صیغه فعل زمانی به کار می‌رود که فعل را واقعا خود فاعل انجام داده باشد اما صیغه اسم فاعل در جایی که بالفعل فعل را انجام نمی‌دهد هم می‌توان به کار برد (مثلا اگر گفتیم «فلانی خیاطی می‌کند» یعنی مشغول انجام فعل است اما اگر بگوییم «فلانی خیاط است» معنایش این نیست که الان دارد خیاطی می‌کند) و حرکت خورشید فعل خورشید است ولی اینکه شب بخواهد بر روز سبقت بگیرد فعلی نیست که خود شب آن را انجام دهد. 📚 (مفاتيح الغيب، ج26، ص279) 💢البته بر این سخن این اشکال وارد است که در آیه دیگری فرموده «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً» (أعراف/54) و عمل را به خود روز نسبت داده است. 🍃ب. ... @yekaye
. 7⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ ... كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» چرا خورشید به ماه، و شب به روز نمی‌رسد؟ چون هر یک در مدار خودش شناور است. 🔹یعنی امور مختلف گاه باید در مدار مختلف قرار بگیرند تا وضع جهان به‌سامان باشد. جالب است که به لحاظ زبان عربی، «شمس: خورشید» مونث مجازی، و «قمر: ماه» مذکر مجازی است؛ شاید اشاره‌ای هم داشته باشد که زن و مرد باید هریک در مدار خود حرکت کنند و اینکه زن بخواهد به مرد برسد و وضعیت خود را همانند او رقم بزند، جز اختلال به بار نخواهد آورد. @yekaye
. 8⃣ «لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» در بحث از آیات قبل اشاره شد که خورشید و ماه و شب و روز در معانی تاویلی نیز به کار رفته، مانند پیامبر ص و امیرالمومنین ع و ... 🔖جلسه 785 حدیث1 و تدبر8 http://yekaye.ir/ya-seen-36-37/ 🔖جلسه 786 تدبر5 http://yekaye.ir/ya-seen-36-38/ بر همان اساس، چه‌بسا از معانی تاویلی این آیه آن باشد که مدار نبوت و امامت مستقل از هم است؛ انتظار نداشته باشید آن وضعی که پیامبر به لحاظ ظهور و بروز داشت، امیرالمومنین ع و سایر ائمه هم همان طور باشند؛ اما در عین حال این گونه نیست که شب ظلمانی غیبت همواره برقرار بماند و بر روز ظهور سبقت گیرد. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
789) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ 🌺 💐 ترجمه و نشانه‌ای [دیگر] برای آنها اینکه همانا ما ذرّیّه‌ی آنان را در کشتی‌ِ پر و آکنده سوار نمودیم. سوره یس (36) آیه41 1397/4/15 22 شوال 1439 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ذُرِّیتَهُمْ ◼️درباره اینکه ماده کلمه «ذریه» چیست، به ترتیب سه گزینه مطرح است: «ذرر» ، «ذرو» و «ذرء». ▪️درباره ماده «ذرو» قبلا بیان شد که در اصل بر دو معنای مختلف دلالت می‌کند. یکی به معنای اشراف بر چیزی و سایه افکندن بر آن است که از این معنا کلمه «ذِروَة» به معنای نوک نیزه معروف است؛ و دیگری به معنای «انداختن و پراکنده کردن» است که مخصوصا در مورد اینکه باد چیزی را با خود بردارد و بپراکند به کار می‌رود. «الذَّارِی» اسم فاعل از همین ماده (= پراکنده کننده) و «ذَرْواً» مصدر همین ماده است (وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً؛ ذاریات/۱) 🔖جلسه 626 http://yekaye.ir/al-kahf-18-45/ ▪️ماده «ذرء» نیز به معنای آشکار شدن است که ان شاء الله به مناسبت بحث از آیاتی مانند «ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْض» (نحل/13) ‌یا « ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْض» (مومنون/79) که این ماده به صورت صریح در آن به کار رفته، بدان خواهیم پرداخت. ▪️اما اغلب اهل لغت بر این باورند که این کلمه از ماده «ذرر» است؛ ▫️که این ماده را در اصل به معنای لطافت و انتشار دانسته‌اند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص343) ▫️یا به تعبیر دیگر، پخش شدنی که با دقت و لطافت همراه باشد؛ و وجه تسمیه مورچه‌های کوچک به «الذَّرُّ» (واحد آن: ذَرّةٌ؛📚 معجم المقاييس اللغة، ج2، ص343) را همین دانسته‌اند که شبیه دانه‌های ریزی در منطقه پیرامون لانه‌شان پخش می‌شوند 📚(التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج۳، ص306) و خود کلمه «ذَرّة» به معنای هر چیز بسیار ریز و کوچک استفاده شده است (إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ؛ نساء/40) ▪️«الذُّرِّيَّة» بر وزن «فُعلِیَّة» را منسوب به «الذُّرَّة» دانسته‌اند به معنای «آنچه پخش و منتشر می‌شود» (ما يُذَرُّ و يُنشر) که حرف یاء آن یاء نسبت، و تاء آن، تاء‌تانیث است که دلالت بر کثرت و جماعت می‌کند و به معنای اولاد و نسل انسان است ▫️و درباره وجه تسمیه‌اش گفته‌اند این نسلی است که از ذراتی از نطفه شخص بعدا در جهان منتشر می‌شود 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص307) ▫️ و برخی هم توضیح داده‌اند که اصل «ذُرِّيَّة» درباره فرزندان خردسال بوده که کم‌کم درباره مطلق اولاد و فرزندان یک نفر به کار رفته؛ و اگرچه اصل این کلمه جمع است اما برای واحد هم به کار می‌رود 📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص327) ▪️کلمه «ذُرِّيَّة» به صورت «ذُرِّيَّات»‌ (وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِم؛ انعام/87) و «ذَرَارِيّ» جمع بسته می‌شود و با اینکه غالبا ذریه به معنای اولاد، و در عرض همسران به کار رفته (هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا؛ فرقان/74)‌، اما گاه توسعاً به معنای «زنان» نیز به کار می‌رود، چنانکه در روایتی آمده که «نَهَى عَنْ قَتْلِ الذَّرَارِيِّ، وَ خَصَّهُمْ بِالْحَمْلِ» 📚 (مجمع البحرين، ج1، ص156) در قرآن کریم از این ماده 38 بار استفاده شده که تنها در قالب همین سه کلمه «ذَرّة» ، «ذُرِّيَّة» و «ذُرِّيَّات»‌ بوده است. 📖 این کلمه ▫️ در قرائت اهل مدینه (نافع) و شام (ابن عامر) و ابوجعفر و یعقوب (از قراء عشر) و برخی قرائات غیرمشهور (مانند قرائت سهل و نیز روایتی از اعمش ) به صورت جمع (ذُرِّیّاتَهُمْ) قرائت کرده‌اند؛ ▫️ و زید بن علی و ابان بن عثمان نیز به صورت جمع، اما حرف ذال را مکسور (ذِرِّیّاتَهُمْ) قرائت نموده‌اند؛ ▫️اما در بقیه قرائات به همین صورت مفرد (ذُرِّیتَهُمْ) قرائت شده است. 📚مجمع البیان، ج8، ص665 ؛ البحر المحیط، ج9، ص70 ؛ معجم القراءات، ج7، ص489 @yekaye