یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
.
6⃣ «وَ ما عَلَّمْناهُ ... وَ ما ینْبَغی لَهُ»
هر علمى براى هر كس سزاوار نيست.
📚(تفسير نور، ج9، ص557)
@Yekaye
یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
.
7⃣ «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ»
از اینکه فرمود «به او شعر تعلیم ندادیم» و نفرمود «او شعر نگفت» معلوم میشود
که خداوند صرفاً نمیخواهد بفرماید که او میتوانست شعر بگوید ولی قرآن شعر نیست؛
و نه اینکه میتوانست خوب شعر بگوید، اما چون خداوند او را نهی کرده بود، شعر نمیگفت؛
بلکه میخواهد تذکر دهد که خداوند او به گونهای بود که نمیتوانست سخن را شاعرانه ادا کند.
و با ادامه دادن اینکه «و برایش سزاوار هم نبود» تذکر میدهد که اینکه خداوند به او شعر نیاموخت نه از باب این است که اکنون نقصانی متوجه اوست و خدا خواسته عجز او را نمایان سازد؛
بلکه این از باب بالا بردن درجه او و منزه کردن وی از ضعفهایی است که گریبانگیر شعر و شاعری میشود (مانند اینکه با تخیلات کاذب و موسیقیِ کلام، میخواهند منظور خود را بر مخاطب تحمیل کنند)
📚(المیزان، ج17، ص108)
@Yekaye
یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
.
8⃣ «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ ... إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ»
با اینکه قرآن کلامی است که وزن دارد و آهنگین است، اما خداوند اصرار دارد که بفرماید که این کلام، شعر نیست، بلکه ذکر و خواندنیای روشنگر است.
پس اگر کسانی در مواجهه با قرآن، صرفا به جذابیتهای احساسی و وزن و آهنگ آن دلخوش، و به آن بسنده کردند، و با قرآن متذکر نشدند، ویا آن را چنان نخواندند که راه را بر آنان روشن کند، آیا نمیتوان گفت که واقعا «قرآن» نخواندهاند؟!
@Yekaye
یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
.
9⃣ «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ»
قرآن، مايه تذكّر و يادآورى است.
📚(تفسير نور، ج9، ص557)
@Yekaye
یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
.
🔟«قُرْآنٌ مُبِينٌ»
قرآن، كلامى روشن و قابل فهم و استدلال است.
📚(تفسير نور، ج9، ص557)
@Yekaye
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ
〽️ترجمه
تا انذار دهد هر کسی را که زنده باشد و سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد.
سوره یس (36) آیه 70
1397/6/24
5 محرم 1440
@Yekaye
🔹لیُنْذِرَ
قبلا در آیه 6 همین سوره بیان شد که
▪️ماده «نذر» در اصل بر ترساندن ویا ترسیدن دلالت دارد؛ و به تعبیر دیگر، «انذار» به معنای ابلاغ و بیانی است که با ترساندن توأم باشد (در فارسی: هشدار دادن) چنانکه «تبشیر» هم خبری است که مشتمل بر امر مسرتبخش باشد.
▪️البته عموما «انذار» را اخص از «ترساندن» (تخویف) دانستهاند؛ برخی گفتهاند ترساندنی است از طریق سخن انجام میشود؛ وبرخی توضیح دادهاند که ترساندنی است که موضع ترس، و چرایی ترسناک بودن را برای مخاطب آشکار میکند و ناشی از نوعی احسان و خیرخواهی از جانب انذاردهنده است و هرچه آن امری که سزاوار ترسیدن است عظیمتر باشد، این احسان بیشتر است.
▪️همچنین در ماده «انذار» نوعی معنای توصیه کردن نهفته است با این تفاوت که «انذار» نسبت به خود به کار نمیرود اما کلمه «وصیت» نسبت به خود به کار میرود (اوصیتُ نفسی) و دیگر اینکه «انذار» برای برحذر داشتن از کار قبیح انجام میشود، اما «توصیه» میتواند هم برای برحذر داشتن از کار بد باشد و هم تشویق به کار خوب.
🔖جلسه 753 http://yekaye.ir/ya-seen-36-6/
📖اختلاف قرائت
🔹«لینذر»
▪️این کلمه در قرائات سبعه به دو صورت «لِیُنْذِرَ» (صیغه غایب، قرائت اهل کوفه و مکه و بصره) و «لِتُنْذِرَ» (صیغه مخاطب، قرائت اهل مدینه و شام) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائات غیرمشهور به صورت «لِیُنْذَرَ» (صیغه مجهول) و «لِیَنْذَرَ» (مضارع از فعل «نَذِرَ») نیز قرائت شده است.
📚مجمع البيان، ج8، ص673 ؛ البحر المحيط، ج9، ص81
@Yekaye
🔹حَیّاً
قبلا بیان شد که
▪️ ماده «حیی» (و چهبسا «حیو») در اصل، دست کم بر دو معنا دلالت دارد:
▫️یکی حیات و زندگانی، و نقطه مقابل مرگ؛
▫️و دیگری حیا و شرم، و نقطه مقابل وقاحت و بیشرمی.
البته برخی معنای اصلی را همان معنای اول دانسته و مدعیاند که چون بازگشت حیا و شرم به حفظ خویشتن است از ضعف و نقص و دوری از عیب و زشتی، در واقع مشتمل است بر طلب سلامت و حیات و از این جهت حیا هم به همان معنای حیات برمیگردد؛ و معنای جامع مفهوم «حیات» را هم تحقق هر چیزی که قوام و بقای شیء در گروی آن است (اعم از اجزای ظاهری و باطنی و نظم آنها و شرایط لازمه) دانستهاند.
▪️«حیّ» (= زنده) صفت مشبهه بر وزن «فَعل»، و جمع آن «أحیاء» است (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ؛ بقره/۱۵۴)
🔖جلسه 722 http://yekaye.ir/al-fater-35-22/
@Yekaye
🔹یَحِقَّ
قبلا اشاره شد که
«حق» نقطه مقابل «باطل» است. اصل ماده «حقق» را محکم کردن شیء، و یا ثبات و استقرار داشتن و مطابقت و موافقت داشتن با یک امر ثابت و مستقر دانستهاند، چنانکه به محور و پاشنه درب که درب با تکیه بر آن و بر مدار آن حرکت میکند «حقّ» میگویند.
🔖جلسه۳۱۱ http://yekaye.ir/al-hajj-22-6/
@Yekaye