eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ با توجه به کثرت احادیث و تدبرهای ناظر به این آیه، فردا نیز به بحث از همین آیه اختصاص خواهد یافت؛ ان شاء الله.✳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️5) از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند: به انجام عمل بشتابید که در پیش رویتان عمری است که انسان را درهم‌می‌شکند یا بیماری‌ای که انسان را حبس می‌کند و یا مرگی که انسان را می‌رباید. 📚نهج‌البلاغه، خطبه230 قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِسا. @Yekaye
☀️6) مرحوم مجلسی روایتی طولانی از امیرالمومنین ع ذکر کرده که حضرت در آن روایات به بیان مطالب مختلف قرآنی و رفع پاره‌ای از شبهاتی که در مورد آیات قرآن مطرح است، و اینکه قرآن کریم چگونه بسیاری از دیدگاه‌های مخالفان را به چالش کشیده، پرداخته‌اند. در فرازی از آن روایت آمده است: و اما آیه‌ای که در رد زنادقه (= کافران منکر خداوند) است این سخن خداوند متعال است که «و هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را درهم‌‌ شکنیم؛ مگر نمی‌اندیشند؟» (یس/68) پس خداوند متعال ما را به بطلان سخن زنادقه آگاه ساخت؛ اینکه می‌گویند: جهان با گردش افلاک و قرار گرفتن نطفه‌ها در رَحِم‌ها پدید می‌آید؛ چرا که از نظر آنان نطفه هنگامی که در رَحِم واقع شد، شکل و صورت‌هایی که به او شکل می‌دهند بر او واقع می‌شوند و در اثر گردش قدرت و شکل‌هایی که گذر شبها و روزها و خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و طبیعت بر او می‌اندازند، متولد می‌شود و رشد می‌کند و بزرگ می‌شود؛ پس خداوند با این کلامش که «هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را درهم شکنیم» مطلب را معکوس کرد و معنایش این است که کسی که عمرش طولانی شود و سنش بالا رود به همان وضعیتی برمی‌گردد که در حال خردسالی و طفولیت داشت، و بر او نقس در جمیع ابزارهای حیاتی‌اش مسلط می‌گردد و در جمیع حالاتش به ضعف می‌گراید؛ و اگر مطلب آن گونه بود که آنان می‌پنداشتند که برای بندگان آفریننده‌ای نبود که اختیار و اراده داشته باشد، لازم می‌آمد که آن نطفه و یا آن انسانی که بر اثر آن به دنیا آمد همواره راه تکامل و ازدیاد را بپیماید مادامی که آن شکل‌هایی که از نظر آنان قوام انسان بدانهاست برقرار و فلک باقی و خوردن غذا ممکن و گذر روز و شب برقرار باشد و آنگاه دیگر اینکه «هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را رو به زوال می‌نهد» معنای معقولی نمی‌داشت. 📚بحار الأنوار، ج90، ص36 عن امیرالمومنین ع: ... وَ أَمَّا الرَّدُّ عَلَى الزَّنَادِقَةِ فَقَوْلُهُ تَعَالَى «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ» فَأَعْلَمَنَا تَعَالَى أَنَّ الَّذِي ذَهَبَ إِلَيْهِ الزَّنَادِقَةُ مِنْ قَوْلِهِمْ إِنَّ الْعَالَمَ يَتَوَلَّدُ بِدَوَرَانِ الْفَلَكِ وَ وُقُوعِ النُّطْفَةِ فِي الْأَرْحَامِ لِأَنَّ عِنْدَهُمْ أَنَّ النُّطْفَةَ إِذَا وَقَعَتْ تَلَقَّاهَا الْأَشْكَالُ الَّتِي تُشَاكِلُهَا فَيَتَوَلَّدُ حِينَئِذٍ بِدَوَرَانِ الْقُدْرَةِ وَ الْأَشْكَالِ الَّتِي تَتَلَقَّاهَا مُرُورَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْأَغْذِيَةِ وَ الْأَشْرِبَةِ وَ الطَّبِيعَةِ فَتَتَرَبَّى وَ تَنْتَقِلُ وَ تَكْبُرُ فَعَكَسَ تَعَالَى قَوْلَهُمْ بِقَوْلِهِ وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ مَعْنَاهُ أَنَّ مَنْ طَالَ عُمُرُهُ وَ كَبِرَ سِنُّهُ رَجَعَ إِلَى مِثْلِ مَا كَانَ عَلَيْهِ فِي حَالِ صِغَرِهِ وَ طُفُولِيَّتِهِ فَيَسْتَوْلِي عَلَيْهِ عِنْدَ ذَلِكَ النُّقْصَانُ فِي جَمِيعِ آلَاتِهِ وَ يَضْعُفُ فِي جَمِيعِ حَالاتِهِ وَ لَوْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا زَعَمُوا مِنْ أَنَّهُ لَيْسَ لِلْعِبَادِ خَالِقٌ مُخْتَارٌ لَوَجَبَ أَنْ يَكُونَ تِلْكَ النَّسَمَةُ أَوْ ذَلِكَ الْإِنْسَانُ زَائِداً أَبَداً مَا دَامَتِ الْأَشْكَالُ الَّتِي ادَّعَوْا أَنَّ بِهَا كَانَ قِوَامُ ابْتِدَائِهَا قَائِمَةً وَ الْفَلَكُ ثَابِتٌ وَ الْغَدَاءُ مُمْكِنٌ وَ مُرُورُ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مُتَّصِلٌ وَ لَمَا صَحَّ فِي الْعُقُولِ مَعْنَى قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْق»... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
. 6⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ» کسی که عمرش طولانی می‌شود، رو به شکستگی و فرتوتی می‌نهد. این از بهترین شواهد است که نشان می‌دهد که زندگی و بقای ما به دست خود ما نیست. 🔖 حدیث 6 https://eitaa.com/yekaye/2576 @Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
. 7⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ» این آیه می‌تواند در مقام استشهاد برای دو آیه قبل باشد. در دو آیه قبل فرمود اگر بخواهیم می‌توانیم قلم محو بر چشمانشان بکشیم که دیگر نبینند؛ ویا اینکه آنان را مسخ کنیم که دیگر راه پس و پیش نداشته باشند؛ اکنون می‌فرماید شاهدش هم این است که آنان را بعد از اینکه به قدرت و توانایی‌های جوانی رساندیم،‌ به سمت نقصان و ضعف می‌رانیم. 📚(المیزان، ج17، ص108) @Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
. 8⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ» انسان وقتی رو به سالخوردگی می‌رود دائما توانایی‌هایش کمتر می‌شود. این هشداری است به انسان، که فرصت بهره‌گیری‌ات در دنیا رو به اتمام است؛ آماده آخرت شو❗️ 📋ثمره اخلاقی آیا خود این هشدار یکی از بزرگترین نعمتهای الهی نیست که انسان‌ها را از خواب غفلت بیرون آورد❓ و آیا عجیب‌تر این نیست که انسان‌هایی که پا به سن می‌گذارند از خواب غفلت بیدار نمی‌شوند⁉️ 📜 حکایت 🔸در برخی کتب اخلاقی حدیثی از پیامبر اکرم ص نقل شده که: «من بلغ الأربعين و لم يأخذ [لم یحمل] العصا فقد عصى: کسی که به چهل سالگی برسد و عصا برندارد عصیان کرده است! (تحفة الملوک، ص728) 🔸در رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم (ص33) در توضیح این حدیث آمده است: «چه، عصا علامت سفر است و مسافر را برداشتن عصا مندوب است. و چون چهل سال تمام شد هنگام سفر است. و تأويل عصا مهيّا شدن سفر آخرت است، و جمع كردن خود از براى رحلت (و هر كه عصا بر نداشت از فكر سفر غافل است). 🔸آیت الله سبحانی هم از قول امام خمینی نقل کرده‌اند که امام می‌فرمودند "منظور از عصا، همان عصای ظاهری نیست، بلکه منظور عمل به احتیاط کامل است". http://hawzahnews.com/detail/News/327419 @Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
. 9⃣ «لَطَمَسْنا ...، لَمَسَخْناهُمْ ... نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ» انسان هم بايد به فكر از دست رفتن نعمتها باشد. و هم به فكر ضعيف شدن آنها. 📚(تفسير نور، ج9، ص556) @Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
. 🔟 «أَ فَلا یعْقِلُونَ» قرآن کریم افراد را به خاطر اینکه نمی‌اندیشند، توبیخ می‌کند. (المیزان، ج17، ص108) 🕋ثمره در اسلام - برخلاف بسیاری از مکاتبی که فقط درصدد جمع کردن مرید هستند و از مریدانشان می‌خواهند فکر و عقل را تعطیل کنند و صرفاً از دستور مراد تبعیت نمایند - تعقل و اندیشدن، نه‌تنها مذمت نشده، بلکه کسانی که نمی‌اندیشند مورد مذمت قرار می‌گیرند. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ترجمه و به او شعر نیاموختیم و سزاوارش هم نبود؛ این نیست جز ذکر و قرآنی روشنگر. سوره یس (36) آیه 69 1397/6/23 4 محرم 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹عَلَّمْناهُ قبلا بیان شد که «عِلم» به معنای «شناخت» و نقطه مقابل «جهل» است. گفته شده که اصل و ریشه ماده‌ی «علم» دلالت می‌کند بر اثری که در هر چیزی وجود دارد که مایه تمایز آن از غیرش می‌شود، و کلمه «علامت» که به معنای «نشانه» می‌باشد و کلمه «عَلَم» هم که به معنای «پرچم» و به معنای «کوه بلند» به کار می‌رود (جمعِ آن: أعلام) نیز به همین جهت است. 🔖جلسه 222 http://yekaye.ir/al-baqare-2-32/ @Yekaye
🔹ذِكْرٌ در آیه 11 همین سوره اشاره شد که ماده «ذکر» به معنای «یاد و حافظه» است که نقطه مقابل «غفلت» (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا، کهف/۲۸) و «نسیان» (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيت، کهف/۲۴) می‌باشد. «ذِکر» گاه به حالت نفسانی‌ای گفته می‌شود که که انسان به وسیله آن اطلاعاتی را که به دست آورده نگهداری می‌کند و همان «حفظ و حافظه» است از حیث احضار [مجدد] آن مطلب در ذهن؛ و گاه به خود حضور چیزی در دل [= ذهن] یا در سخن می‌گویند، و به همین جهت اخیر است که ذکر را به دو قسم «ذکر قلبی» (فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ، کهف/۶۳) و «ذکر زبانی» (لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ، انبیاء/۱۰) تقسیم می‌کنند. 🔖جلسه 758 http://yekaye.ir/ya-seen-36-11/ @Yekaye
🔹قُرْآنٌ ▪️کلمه «قرآن» ‌را مصدر از ماده «قرء» یا «قری» دانسته‌اند و قبلا بیان شد که از نظر اغلب اهل لغت، ماده «قری» دلالت بر «جمع و اجتماع» می‌کند، چنانکه کلمه «قریة» به معنای محلی است که عده‌ای از انسانها در آن جمع شده باشند و به «ایام حیض» زنان هم «قُرء» گفته می‌شود به خاطر اینکه خون در رحم آنها جمع می‌شود؛ و «قرأ» و «قرائت» هم نوعی جمع کردن است از این جهت که عبارت است از اینکه حروف و کلمات را همراه با هم ادا کردن، لذا به عمل کسی که فقط یک حرف را ادا کند، «قرائت» نمی گویند؛ و وجه تسمیه «قرآن» هم یا از این جهت است که همه آن در یکجا [مثلا در لوح محفوظ] جمع شده است؛ و یا از این جهت که جامع و مشتمل بر همه حقایق است؛ و چه‌بسا مستقیماً از «قرائت» باشد، یعنی چون کتابی است که بر قرائت آن بسیار تاکید شده است: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن» (مزمل/۲۰). همچنین تفاوت «قرآن» با «فرقان» – با اینکه هر دو از اسمهای این کتاب آسمانی‌اند – در این است که «قرآن» ناظر به جمع بودن مطالب در کنار هم است؛ اما «فرقان» ناظر به اینکه بین حق و باطل جدایی می‌افکند. 🔖جلسه 350 http://yekaye.ir/al-alaq-96-1/ @Yekaye
🔹مُبینٌ در آیه 60 همین سوره توضیح داده شد که «مبین» از ریشه «بین» است که هم به معنای «فصل» (فاصله و جدایی) به کار می‌رود و هم به معنای «وصل» (اتصال و به هم رسیدن). و «بیان» به معنی آشکار کردن است و به کلام از این جهت بیان می‌گویند که آشکارکننده مافی‌الضمیر است. 🔖جلسه 809 http://yekaye.ir/ya-seen-36-60/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) عایشه روایت کرده است که یکبار پیامبر اکرم ص برای بیان مطلبی به یکی از شعرهای بنی‌قیس که می‌گوید «بزودی روزگار آشکار می‌سازد برایت آنچه را که از آن بی‌خبر بودی؛ و برایت خبرها خواهد آورد کسی که تو برایش زاد و توشه‌ای تهیه نکرده‌ای.» ، استشهاد جُست؛ اما این شعر را با همان وزن اصلی‌اش نخواند بلکه مصراع دومش را به صورت نثر خواند که «کسی که تو برایش زاد و توشه‌ای تهیه نکرده‌ای برایت خبرها خواهد آورد». ابوبکر گفت: یا رسول الله! آن شعر این طور نیست! حضرت فرمود: من شاعر نیستم و این برایم سزاوار نیست. 📚مجمع البيان، ج8، ص675 عن عائشة أنها قالت كان رسول الله ص يتمثل ببيت أخي بني قيس: «ستبدي لك الأيام ما كنت جاهلا و يأتيك بالأخبار من لم تزود» فجعل يقول: «يأتيك من لم تزود بالأخبار» فيقول أبو بكر: ليس هكذا يا رسول الله! فيقول ص: إني لست بشاعر و ما ينبغي لی. @Yekaye
☀️2) پیامبر ص اصرار داشت که خودش شعر نگوید، اما شاعرانی که شعرهای نیکو می‌گفتند تشویق می‌کرد. از جمله اینکه روایت شده وقتی حسان بن ثابت، بعد از واقعه غدیر شعری در وصف این واقعه سرود، پیامبر اکرم ص به او ‌فرمود: ای حسان! همواره موید به روح القدس هستی مادامی که با زبانت ما را یاری می‌کنی! 📚مجمع البيان، ج8، ص675؛ الإرشاد، ج1، ص177 و قد صح أنه كان يسمع الشعر و يحث عليه و قال لحسان بن ثابت: لا تزال يا حسان مؤيدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانک. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
. 1⃣ «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ» قرآن شعر نیست؛ پیامبر هم شاعر نیست؛ نه او شعر بلد بود و نه سزاوار بود که شعر بگوبد. ✳️اینکه قرآن کریم این اندازه اصرار دارد که قرآن شعر نیست و پیامبر شاعر نیست، ناشی از این است که ویژگی‌هایی در شعر و شاعری هست که خداوند اصرار دارد که پیامبر ص را از آنها منزه بداند. آنها عبارتند از: 🔸الف. شعر از آن جهت که شعر است، جدی نیست؛ اما مطالب قرآن بسیار جدی است (وَ ما هُوَ بِالْهَزْل؛ طارق/14). 🔸ب. شعر مبتنی بر تخیل و خیال‌پردازی است، نه واقعیت؛ اما قرآن بشدت در مقام بیان حق و حقیقت، و ناظر به متن واقعیت است (نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَق؛ بقره/176). 🔸ج. شعر به خاطر وزن و آهنگش و با تحریک احساسات و هوس‌هاست که مورد توجه و پیروی قرار می‌گیرد (وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون؛ ‌شعراء/224)، و نه‌تنها اصرار ندارد که به فکر و اندیشه تکیه کند؛ بلکه غالبا با غلبه دادن احساسات، فکر و اندیشه را به محاق می‌برد؛ اما قرآن کریم نه‌تنها به هوس‌ها تکیه نمی‌کند (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ نجم/3)، بلکه سراسر برهان (قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُم، نساء/174) و بیّنه (جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَة، بینه/4؛ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنات، بقره/99) است و چون صراط مستقیم و راه سلامت را می‌نمایاند و انسان را از ظلمتها خارج می‌کند (يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم؛ مائده/16)، و مکرر بر تعقل و اندیشه‌ورزی اصرار دارد و از مخاطبش می‌خواهد که با عقل خود، و نه صرفاً با احساسات و عواطف خویش، با قرآن مواجه شوند (وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُون، بقره/44؛ ُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون، انعام/54)، مورد پیروی واقع می‌شود. 🔸د. شعر به خاطر اینکه بر قوه تخیل تکیه دارد غالبا غفلت‌زاست؛ و حتی اگر بخواهد تذکری دهد، با حالت اغراق‌آمیز و رویاپردازانه تذکر می‌دهد؛ اما قرآن اساساً برای تذکر آمده است و می‌خواهد انسانها را از رویاپردازی بیرون آورد و آنان را متذکر به حق و حقیقت کند. (إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ؛ یس/69) 🔸ه . شعر با اغراق‌گویی همراه است تا حدی که گفته‌اند هرچه دروغ‌تر باشد شیرین‌تر است (أحسنه أکذبه)، اما قرآن در مقام بیان واقع، کاملا بر صراط مستقیم حرکت می‌کند و ذره‌ای باطل از پس و پیش در آن راه نیابد (لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِه؛‌فصلت/42) 🔸و. شعر قوت و زیبایی خودش را از ابهام‌آفرینی و تزلزل و تردید می‌گیرد چنانکه یکی از صنایع ادبی مهم صنعت ایهام (به وهم افکندن مخاطب در مراد واقعی خویش) است؛ اما قرآن بری از هر گونه اعوجاج (قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذي عِوَجٍ؛ زمر/28) و کتاب مبینی است که بنایش بر روشنگری و از ابهام درآوردن (قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين؛ مائده/15) و شخص را در مسیر محکم قرار دادن (إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَم؛ اسراء/9) است؛ و اگر اختلافی در آن پیش می‌آید ناشی از غرضورزیِ افراد است نه ناشی از خود متن. (بقره/213 و آل‌عمران/19) 🔸ز. شعر اساساً سرودنی است، یعنی از درون شخص باید بجوشد، و فهم شنونده چه‌بسا مهمتر باشد از مراد گوینده؛ اما قرآن «قرآن» است، یعنی اساساً خواندنی است، متنی است که هم پیامبر ص باید آن را بخواند (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ ؛ علق/1)، و در خواندنش از متن تبعیت کند (إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ قیامت/17-18)، نه اینکه آن را از جانب خود بسراید (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويل؛ ‌حاقه/44) ؛ و ما هم موظف به شنیدن (وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ؛ اعراف/204) و خواندن آن (فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن؛ مزمل/20) هستیم، نه برداشت آزاد از آن و تحمیل فهم خود بر آن (وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ ... أَنْصِتُوا) و مطالب آن را تحت‌الشعاع نظر خود قرار دادن (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي؛ حجرات/2). 🔸ح. شاعر معنا را تابع لفظ می‌کند، یعنی به خاطر اینکه وزن و قافیه شعرش جور درآید گاه معنای مورد نظر خویش را با لفظ و کلمه‌ای که چندان مناسب آن نیست بیان می‌کند؛ اما در قرآن کریم لفظ تابع معناست و هیچگاه هیچ موردی نیست که به خاطر رعایت جانب لفظ، در ارائه معنا کم گذاشته باشد. (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ؛ ‌اسراء/106) 🔸ط. ... @Yekaye 👇ادامه تدبر 1 👇
یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
ادامه تدبر 1 📝نکته تخصصی (درباره و تفسیر متن) علم هرمنوتیک (تفسیر متن) اساساً در بستر مسیحیت تحریف‌شده پدید آمد؛ مسیحیتی که خودش معترف است که «انجیل» کلام خدا نیست! بلکه کتاب مقدس خود را روایت حواریون عیسی از زندگی حضرت عیسی ع – که نعوذ بالله او را خدا می‌دانند – قلمداد می‌کنند❗️ بدین ترتیب «وحی» و کتاب مقدس در ادبیات مسیحیت، نه به معنای «کلام خدا» بلکه به معنای «برداشت آزاد تعدادی از انسانها از مواجهه‌شان با خدا [= حضرت عیسی]» است؛ از این رو وقتی کتاب مقدس آنها را باز کنید، می‌بینید بسیاری از «انجیل»ها ، بر اساس اسم حواریون (که نویسندگان گزارش زندگی حضرت عیسی ع بوده‌اند) ‌تنظیم شده است. طبیعی است که متن مقدس در این فضا بسیار رنگ و بوی انسانی به خود بگیرد‼️ اما قرآن کریم، در باور هر مسلمان، و به استناد متن خودش، «متن کلام خداوند» است؛ و بقدری بر اینکه این کلام خود خداوند – و نه حتی مکاشفه پیامبر ص – است، اصرار هست که همه مسلمانان بوضوح بین «حدیث قدسی» (آنجا که پیامبر در مکاشفه‌ای مستقیم با خداوند گفتگو کرده، اما تصریح نکرده که این متن «قرآن» است)‌ و «متن قرآن» تفاوت می‌گذارند؛ و هر حدیثی را، حتی اگر متواتر هم باشد، در رتبه پایین‌تر از قرآن می‌نشانند. 🤔متاسفانه بزرگان جریان روشنفکری به اصطلاح دینی در کشور ما، بقدری از معارف اسلامی دور و مرعوب غربیان بوده، که نه‌تنها به این تفاوت بسیار واضح بین «متون مقدس غربی‌ها» و «قرآن کریم» بی‌توجه بوده و سعی کرده آرای افرادی را که فرض اولیه‌شان این بوده که با یک متنِ انسان‌نوشته سر و کار دارند، بر عرصه‌ای تحمیل کند که فرض اولیه‌شان این است که در این متن ذره‌ای مداخله انسان نیست (که این خطای واضح، مبنای نگارش کتاب «هرمنوتیک، کتاب و سنت» آقای مجتهد شبستری است)، بلکه حتی به این مطلب بسیار مورد تاکید قرآن – که نه پیامبر شاعر است و نه قرآن شعر است- توجه کرده‌اند و وقتی در مقام شرح حقیقت قرآن برآمده‌اند، آن را کاملا از جنس شعر و شاعری قلمداد نموده‌اند. (که این مبنای تئوری «بسط تجربه نبوی» دکتر سروش بود؛ و در مقاله «وحی و شاعری» آن را نقد کرده‌ام؛ و آن را از لینک زیر می‌توانید دانلود کنید) http://qabasat.iict.ac.ir/article_17489.html @Yekaye
یک آیه در روز
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ت
. 2⃣ «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ» پیامبر، تعلیم داده شده‌ی از جانب خداوند است؛ و خداوند متعال است که آنچه بخواهد به او یاد می‌دهد و آنچه نخواهد به او یاد نمی‌دهد. 📚 (مفاتیح الغیب، (فخر رازی) ج26، ص304) @Yekaye