☀️3) از امام صادق ع روایت شده است که
هنگامی که بندهای به سی و سه سالگی برسد، «به قویترین حالت خویش رسیده» (احقاف/15) و هنگامی که «به چهل سالگی برسد» (احقاف/15) به نهایت خویش رسیده؛ پس چون پا در چهل و یک سالگی نهد رو به نقصان نهاده؛ و برای فرد پنجاه ساله سزاوار است که همانند کسی باشد که در حال جان دادن است.
📚الخصال، ج2، ص545
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَيْفٍ التَّمَّارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
إِذَا بَلَغَ الْعَبْدُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَقَدْ «بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ» إِذَا «بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً» فَقَدْ بَلَغَ مُنْتَهَاهُ فَإِذَا ظَعَنَ فِي إِحْدَى وَ أَرْبَعِينَ فَهُوَ فِي النُّقْصَانِ وَ يَنْبَغِي لِصَاحِبِ الْخَمْسِينَ أَنْ يَكُونَ كَمَنْ كَانَ فِي النَّزْعِ.
@Yekaye
☀️4) از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
عمری که خداوند تا آن عمر، عذر و بهانه فرزند آدم را میپذیرد، شصت سالگی است!
📚نهج البلاغة، حکمت 326
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
الْعُمُرُ الَّذِي أَعْذَرَ اللَّهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً.
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
1⃣ «نُعَمِّرْهُ»
عمر به دست خداست.
📚(تفسير نور، ج9، ص556)
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
2⃣ «نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ»
سنّت خداوند بر آن است كه پيرى همراه با شكستگى باشد.
📚(تفسير نور، ج9، ص556)
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
3⃣ «نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ»
آثار عمر طولانى به دست خداست. [اوست که پیری را با شکستگی همراه میکند؛ پس] آن جا كه خداوند اراده كند، افرادى مثل حضرت نوح و حضرت مهدى عليهما السلام عمر طولانى مىكنند.
📚(تفسير نور، ج9، ص556)
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
4⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ»
🔷«خلق» در این آیه:
🔹میتواند به معنای مصدری (= آفرینش) باشد (چنانکه در اغلب آیات به این معنا به کار رفته) آنگاه مقصود از آیه این است که وقتی سن بالا میرود تواناییهای خدادادی رو به نقصان مینهد)؛ که اغلب نکات قبل و بعد ناظر به این معناست؛
و
🔹 میتواند به معنای مفعولی (آفریده، آفریدگان، خلایق) باشد، (شبیه آیه: وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلينَ؛ مومنون/17)؛ آنگاه مقصود از آیه این است که وقتی سن بالا میرود شخص به طور طبیعی در میان خلایق خُرد و خوار میشود؛ و تنها اعمال صالحی که داشته یا فرزند صالح او و اموری از این قسم است که میتواند او را همچنان در جامعه سربلند نگه دارد.
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
5⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ»
از میانسالی به بعد، هرچه سن انسان بیشتر میشود، تواناییهایش کاهش مییابد؛ پس این تواناییها را صرفاً برای زندگی در دنیا به ما ندادند.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
خداوند استعدادها و تواناییهای گوناگونی را در وجود ما قرار داده تا آنها را شکوفا کنیم؛
اما شکوفا کنیم، که چه شود❓
که نهایتاً بمیریم و همه آنچه شکوفا شده، هدر رود⁉️
اگر مرگ را جدی بگیریم – که از معدود واقعیتهایی است که هیچ گونه تردیدی در آن نیست - میفهمیم شکوفا شدن تواناییها صرفاً به این نیست که این استعدادها در زندگی دنیوی به کار آید؛ زیرا معنی ندارد که هدف نهایی شکوفا شدن یک استعداد، نابود شدنش باشد‼️
یعنی شکوفا شدن حقیقیِ این استعدادها به این است که بتوانیم به مقام خلیفةاللهی دست یابیم؛ و تنها در این صورت است که انسان چنان از آن استعدادها بهره گرفته که مرگ هم برایش صرفاً معبری برای رفتن به مرحله دیگر میباشد، نه پایان کار.
اگر این نکته را درست دریابیم، آنگاه این آیه پیام مهمی برای ما خواهد داشت:
💢برای شکوفا شدن استعدادها که انسان را به خلیفةاللهی برساند، زمان بینهایت لازم نیست؛ 💢
همین مدت متعارف عمر کافی است؛ بلکه نیمی از این عمر هم کافی است‼️
به تعبیر دیگر، خداوند با رو به نقصان نهادنِ تواناییها به ما پیام میدهد که آن مقدار زمانی که برای شکوفا کردنِ آنها در اختیارتان گذاشتم کافی بود.
🔺اگر شکوفا کردید و به سرمنزل مقصود رسید که خوشا به سعادتتان؛
🔻وگرنه، بدانید که کمکم این استعدادها را از شما پس میگیرم.
@Yekaye
✅ با توجه به کثرت احادیث و تدبرهای ناظر به این آیه، فردا نیز به بحث از همین آیه اختصاص خواهد یافت؛ ان شاء الله.✳️
☀️5) از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
به انجام عمل بشتابید که در پیش رویتان عمری است که انسان را درهممیشکند یا بیماریای که انسان را حبس میکند و یا مرگی که انسان را میرباید.
📚نهجالبلاغه، خطبه230
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِسا.
@Yekaye
☀️6) مرحوم مجلسی روایتی طولانی از امیرالمومنین ع ذکر کرده که حضرت در آن روایات به بیان مطالب مختلف قرآنی و رفع پارهای از شبهاتی که در مورد آیات قرآن مطرح است، و اینکه قرآن کریم چگونه بسیاری از دیدگاههای مخالفان را به چالش کشیده، پرداختهاند. در فرازی از آن روایت آمده است:
و اما آیهای که در رد زنادقه (= کافران منکر خداوند) است این سخن خداوند متعال است که «و هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را درهم شکنیم؛ مگر نمیاندیشند؟» (یس/68) پس خداوند متعال ما را به بطلان سخن زنادقه آگاه ساخت؛ اینکه میگویند: جهان با گردش افلاک و قرار گرفتن نطفهها در رَحِمها پدید میآید؛ چرا که از نظر آنان نطفه هنگامی که در رَحِم واقع شد، شکل و صورتهایی که به او شکل میدهند بر او واقع میشوند و در اثر گردش قدرت و شکلهایی که گذر شبها و روزها و خوردنیها و آشامیدنیها و طبیعت بر او میاندازند، متولد میشود و رشد میکند و بزرگ میشود؛ پس خداوند با این کلامش که «هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را درهم شکنیم» مطلب را معکوس کرد و معنایش این است که کسی که عمرش طولانی شود و سنش بالا رود به همان وضعیتی برمیگردد که در حال خردسالی و طفولیت داشت، و بر او نقس در جمیع ابزارهای حیاتیاش مسلط میگردد و در جمیع حالاتش به ضعف میگراید؛ و اگر مطلب آن گونه بود که آنان میپنداشتند که برای بندگان آفرینندهای نبود که اختیار و اراده داشته باشد، لازم میآمد که آن نطفه و یا آن انسانی که بر اثر آن به دنیا آمد همواره راه تکامل و ازدیاد را بپیماید مادامی که آن شکلهایی که از نظر آنان قوام انسان بدانهاست برقرار و فلک باقی و خوردن غذا ممکن و گذر روز و شب برقرار باشد و آنگاه دیگر اینکه «هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را رو به زوال مینهد» معنای معقولی نمیداشت.
📚بحار الأنوار، ج90، ص36
عن امیرالمومنین ع:
... وَ أَمَّا الرَّدُّ عَلَى الزَّنَادِقَةِ فَقَوْلُهُ تَعَالَى «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ» فَأَعْلَمَنَا تَعَالَى أَنَّ الَّذِي ذَهَبَ إِلَيْهِ الزَّنَادِقَةُ مِنْ قَوْلِهِمْ إِنَّ الْعَالَمَ يَتَوَلَّدُ بِدَوَرَانِ الْفَلَكِ وَ وُقُوعِ النُّطْفَةِ فِي الْأَرْحَامِ لِأَنَّ عِنْدَهُمْ أَنَّ النُّطْفَةَ إِذَا وَقَعَتْ تَلَقَّاهَا الْأَشْكَالُ الَّتِي تُشَاكِلُهَا فَيَتَوَلَّدُ حِينَئِذٍ بِدَوَرَانِ الْقُدْرَةِ وَ الْأَشْكَالِ الَّتِي تَتَلَقَّاهَا مُرُورَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْأَغْذِيَةِ وَ الْأَشْرِبَةِ وَ الطَّبِيعَةِ فَتَتَرَبَّى وَ تَنْتَقِلُ وَ تَكْبُرُ فَعَكَسَ تَعَالَى قَوْلَهُمْ بِقَوْلِهِ وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ مَعْنَاهُ أَنَّ مَنْ طَالَ عُمُرُهُ وَ كَبِرَ سِنُّهُ رَجَعَ إِلَى مِثْلِ مَا كَانَ عَلَيْهِ فِي حَالِ صِغَرِهِ وَ طُفُولِيَّتِهِ فَيَسْتَوْلِي عَلَيْهِ عِنْدَ ذَلِكَ النُّقْصَانُ فِي جَمِيعِ آلَاتِهِ وَ يَضْعُفُ فِي جَمِيعِ حَالاتِهِ وَ لَوْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا زَعَمُوا مِنْ أَنَّهُ لَيْسَ لِلْعِبَادِ خَالِقٌ مُخْتَارٌ لَوَجَبَ أَنْ يَكُونَ تِلْكَ النَّسَمَةُ أَوْ ذَلِكَ الْإِنْسَانُ زَائِداً أَبَداً مَا دَامَتِ الْأَشْكَالُ الَّتِي ادَّعَوْا أَنَّ بِهَا كَانَ قِوَامُ ابْتِدَائِهَا قَائِمَةً وَ الْفَلَكُ ثَابِتٌ وَ الْغَدَاءُ مُمْكِنٌ وَ مُرُورُ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مُتَّصِلٌ وَ لَمَا صَحَّ فِي الْعُقُولِ مَعْنَى قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْق»...
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
6⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ»
کسی که عمرش طولانی میشود، رو به شکستگی و فرتوتی مینهد.
این از بهترین شواهد است که نشان میدهد که زندگی و بقای ما به دست خود ما نیست.
🔖 حدیث 6 https://eitaa.com/yekaye/2576
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
7⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ»
این آیه میتواند در مقام استشهاد برای دو آیه قبل باشد.
در دو آیه قبل فرمود اگر بخواهیم میتوانیم قلم محو بر چشمانشان بکشیم که دیگر نبینند؛ ویا اینکه آنان را مسخ کنیم که دیگر راه پس و پیش نداشته باشند؛
اکنون میفرماید شاهدش هم این است که آنان را بعد از اینکه به قدرت و تواناییهای جوانی رساندیم، به سمت نقصان و ضعف میرانیم.
📚(المیزان، ج17، ص108)
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
8⃣ «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ»
انسان وقتی رو به سالخوردگی میرود دائما تواناییهایش کمتر میشود.
این هشداری است به انسان، که فرصت بهرهگیریات در دنیا رو به اتمام است؛ آماده آخرت شو❗️
📋ثمره اخلاقی
آیا خود این هشدار یکی از بزرگترین نعمتهای الهی نیست که انسانها را از خواب غفلت بیرون آورد❓
و آیا عجیبتر این نیست که انسانهایی که پا به سن میگذارند از خواب غفلت بیدار نمیشوند⁉️
📜 حکایت
🔸در برخی کتب اخلاقی حدیثی از پیامبر اکرم ص نقل شده که: «من بلغ الأربعين و لم يأخذ [لم یحمل] العصا فقد عصى: کسی که به چهل سالگی برسد و عصا برندارد عصیان کرده است! (تحفة الملوک، ص728)
🔸در رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم (ص33) در توضیح این حدیث آمده است:
«چه، عصا علامت سفر است و مسافر را برداشتن عصا مندوب است. و چون چهل سال تمام شد هنگام سفر است. و تأويل عصا مهيّا شدن سفر آخرت است، و جمع كردن خود از براى رحلت (و هر كه عصا بر نداشت از فكر سفر غافل است).
🔸آیت الله سبحانی هم از قول امام خمینی نقل کردهاند که امام میفرمودند "منظور از عصا، همان عصای ظاهری نیست، بلکه منظور عمل به احتیاط کامل است". http://hawzahnews.com/detail/News/327419
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
9⃣ «لَطَمَسْنا ...، لَمَسَخْناهُمْ ... نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ»
انسان هم بايد به فكر از دست رفتن نعمتها باشد. و هم به فكر ضعيف شدن آنها.
📚(تفسير نور، ج9، ص556)
@Yekaye
یک آیه در روز
818 ) وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یعْقِلُونَ 〽️ترجمه و هر کسی را که عمر
.
🔟 «أَ فَلا یعْقِلُونَ»
قرآن کریم افراد را به خاطر اینکه نمیاندیشند، توبیخ میکند.
(المیزان، ج17، ص108)
🕋ثمره #دینشناسی
در اسلام - برخلاف بسیاری از مکاتبی که فقط درصدد جمع کردن مرید هستند و از مریدانشان میخواهند فکر و عقل را تعطیل کنند و صرفاً از دستور مراد تبعیت نمایند - تعقل و اندیشدن، نهتنها مذمت نشده، بلکه کسانی که نمیاندیشند مورد مذمت قرار میگیرند.
@Yekaye
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ
〽️ترجمه
و به او شعر نیاموختیم و سزاوارش هم نبود؛ این نیست جز ذکر و قرآنی روشنگر.
سوره یس (36) آیه 69
1397/6/23
4 محرم 1440
@Yekaye
🔹عَلَّمْناهُ
قبلا بیان شد که «عِلم» به معنای «شناخت» و نقطه مقابل «جهل» است. گفته شده که اصل و ریشه مادهی «علم» دلالت میکند بر اثری که در هر چیزی وجود دارد که مایه تمایز آن از غیرش میشود، و کلمه «علامت» که به معنای «نشانه» میباشد و کلمه «عَلَم» هم که به معنای «پرچم» و به معنای «کوه بلند» به کار میرود (جمعِ آن: أعلام) نیز به همین جهت است.
🔖جلسه 222 http://yekaye.ir/al-baqare-2-32/
@Yekaye
🔹ذِكْرٌ
در آیه 11 همین سوره اشاره شد که ماده «ذکر» به معنای «یاد و حافظه» است که نقطه مقابل «غفلت» (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا، کهف/۲۸) و «نسیان» (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيت، کهف/۲۴) میباشد.
«ذِکر» گاه به حالت نفسانیای گفته میشود که که انسان به وسیله آن اطلاعاتی را که به دست آورده نگهداری میکند و همان «حفظ و حافظه» است از حیث احضار [مجدد] آن مطلب در ذهن؛
و گاه به خود حضور چیزی در دل [= ذهن] یا در سخن میگویند، و به همین جهت اخیر است که ذکر را به دو قسم «ذکر قلبی» (فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِيهُ إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ، کهف/۶۳) و «ذکر زبانی» (لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ، انبیاء/۱۰) تقسیم میکنند.
🔖جلسه 758 http://yekaye.ir/ya-seen-36-11/
@Yekaye
🔹قُرْآنٌ
▪️کلمه «قرآن» را مصدر از ماده «قرء» یا «قری» دانستهاند
و
قبلا بیان شد که از نظر اغلب اهل لغت، ماده «قری» دلالت بر «جمع و اجتماع» میکند، چنانکه کلمه «قریة» به معنای محلی است که عدهای از انسانها در آن جمع شده باشند و به «ایام حیض» زنان هم «قُرء» گفته میشود به خاطر اینکه خون در رحم آنها جمع میشود؛ و «قرأ» و «قرائت» هم نوعی جمع کردن است از این جهت که عبارت است از اینکه حروف و کلمات را همراه با هم ادا کردن، لذا به عمل کسی که فقط یک حرف را ادا کند، «قرائت» نمی گویند؛ و وجه تسمیه «قرآن» هم یا از این جهت است که همه آن در یکجا [مثلا در لوح محفوظ] جمع شده است؛ و یا از این جهت که جامع و مشتمل بر همه حقایق است؛ و چهبسا مستقیماً از «قرائت» باشد، یعنی چون کتابی است که بر قرائت آن بسیار تاکید شده است: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن» (مزمل/۲۰).
همچنین تفاوت «قرآن» با «فرقان» – با اینکه هر دو از اسمهای این کتاب آسمانیاند – در این است که «قرآن» ناظر به جمع بودن مطالب در کنار هم است؛ اما «فرقان» ناظر به اینکه بین حق و باطل جدایی میافکند.
🔖جلسه 350 http://yekaye.ir/al-alaq-96-1/
@Yekaye