eitaa logo
یک آیه در روز
2.1هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️6) از امام کاظم ع در بیان توحید روایت شده است: نمی‌گویم که «او برپاست» که او را از مکانش زایل کنم؛ و نه او را به مکانی که در آن باشد محدود می‌کنم و نه به اینکه در چیزی از ارکان و جوارح حرکت کند مخدودش می‌سازم و نه به لفظی که با گشوده شدن دهان بیرون آید؛ ولیکن همان گونه است که خود او تبارک و تعالی فرمود «[همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او ‌گوید] بشو، پس [بی‌درنگ، موجود] بشود.» (یس/82) به مشیتی بدون اینکه در نفس رفت و برگشتی رخ داده باشد؛ ‌فرد و صمد است و بی‌نیاز است از هر گونه شریکی که در مُلکش همراه او باشد و ابواب علمش را برای او باز کند. 📚التوحيد (للصدوق)، ص183؛ الكافي، ج1، ص125؛ الإحتجاج، ج2، ص386 حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا أَقُولُ إِنَّهُ قَائِمٌ فَأُزِيلَهُ عَنْ مَكَانِهِ وَ لَا أَحُدُّهُ بِمَكَانٍ يَكُونُ فِيهِ وَ لَا أَحُدُّهُ أَنْ يَتَحَرَّكَ فِي شَيْءٍ مِنَ الْأَرْكَانِ وَ الْجَوَارِحِ وَ لَا أَحُدُّهُ بِلَفْظِ شَقِّ فَمٍ [الْفَمِ] وَ لَكِنْ كَمَا قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «[إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ] كُنْ فَيَكُونُ» بِمَشِيَّتِهِ مِنْ غَيْرِ تَرَدُّدٍ فِي نَفْسٍ فَرْدٌ صَمَدٌ [صَمَداً فَرْداً] لَمْ يَحْتَجْ إِلَى شَرِيكٍ يَكُونُ [یَذْكُرُ / يُدَبِّرُ] لَهُ فِي مُلْكِهِ وَ لَا يَفْتَحُ لَهُ أَبْوَابَ عِلْمِه. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
. 4⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ» درباره اینکه مقصود از ایینکه این خطاب به کیست و منظور از «کن فیکون» چیست، دیدگاه‌های متعددی مطرح شده است؛ از جمله: 🍃الف. این خطاب واقعی نیست و به منزله تمثیل است؛ یعنی می‌خواهد بگوید احیای مردگان برای خدا به قدری راحت است که مثل این است بگوید «باش» و بلافاصله ایجاد شود. شبیه آنکه گاهی انسان سر یا دستش را تکانی می‌دهد و می گویند او با سرش چنین گفت در حالی که هیچ سخنی بر زبان نرانده است. 📚(ابوعلی و ابوالقاسم، به نقل از مجمع البيان، ج1، ص368؛ خود مرحوم طبرسی هم همین نظر را ترجیح داده) 🍃ب. خطابش به فرشتگان است و وقتی این را خداوند می‌فرماید فرشتگان می‌فهمند که خداوند شیء جدیدی ایجاد کرده است؛ و در واقع منظور از این امر، اخبار است و خداوند دارد از کار خودش خبر می‌دهد و می‌گوید من چنین می‌باشم پس آن هم موجود می‌شود. 📚(ابوالهذیل، به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369) 🍃ج. خداوند به تمامی اشیای معدوم هم علم دارد پس آنها از این جهت به منزله اموری هستند که گویی در علم خدا موجودند و از این جهت مخاطب به خطاب «کُن» شده‌اند. 📚(به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369) 🍃د. این امر، نه امری قبل ویا بعد از پیدایش شیء نیست که این اشکالات پیش آید؛ ‌بلکه امری است در همان مرتبه وجود آنها که این امر از وجود آنها جدا نیست؛ و شبیه آیه «ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ» (روم/25) که فاصله‌ای بین این فراخوانی الهی و برانگیخته شدن آنها در کار نیست و این دعوت همان حین خروج آنها از قبر است نه قبل آن و نه بعد آن. 📚(به نقل از مجمع البيان، ج1، ص369) 🍃 ه. ... 💠تکمله چنانکه در اقوال فوق هم مشاهده شد بسیاری از مفسران وارد بحث‌هایی شده‌اند که وقتی چیزی هنوز وجود ندارد و مخاطبی هنوز در کار نیست، چگونه می‌توان دستوری به او داد⁉️ و به همین جهت انواع توجیهات آورده‌اند تا حدی که برخی گفته‌اند مقصود از این امر، امرهایی است که خداوند با دستور خود موجودی را به چیز دیگر تبدیل کرده است، مانند آنجا که عده‌ای را مسخ کرد و فرمود: «كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ» (اعراف/166) 📚 (به نقل از مجمع‌البیان، ج8، ص679) اما به نظر می‌رسد که اصلا نیازی به این تکلفات نباشد؛ بلکه مقصود آیه این است که با خود دستور الهی، آن شیء ‌پدید می‌آید؛ و چنانکه در روایات اهل بیت ع توضیح داده‌اند اراده و دستور خداوند همان حدوث و ایجاد شدن خود آن امور است. @Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
. 5⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ» خداوند در آیات دیگر این مضمون را غالبا با این تعبیر بیان فرموده که 📖«وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (بقره/117 و آل‌عمران/48 و غافر/68) و در یک مورد هم چنین تعبیر فرموده که 📖«إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون» (نحل/40). از این تعابیر می‌توان نتیجه گرفت که «امر خدا» با «قضای امر او» [= حکم کردن و جاری شدن امر او] با «قول او» به یک معناست. ▪️برخی گفته‌اند اصل این است که «امر» را در اینجا به معنای «شأن» بگیریم و همه را به این معنا برگردانیم؛ یعنی شأن خداوند این است که وقتی کاری را اراده کند هیچ مانعی برای ایجاد و تحقق خواسته‌اش در کار نیست. 📚(المیزان، ج17، ص115) ▪️اما چه‌بسا اینجا بتوان «قول» را معنای اصلی گرفت چنانکه خداوند در آیات دیگر همه موجودات را «کلمه» خود خوانده است (ّقُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّی، کهف/109؛ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ، نساء/171) و البته قطعا معنای قول و کلمه این نیست که خداوند نعوذ بالله دهان و زبان داشته باشد و یا اینکه اشیاء در اصل اصواتی باشند که ایجاد شده‌اند و ... . اما هرچه باشد «کلمه» ، «قول» ، «امر» ، و «اسم» و «کلام» در ادبیات قرآن کریم، نه صرفا یک قرارداد اجتماعی، بلکه ریشه‌ای‌ترین حقیقت عالم که بنیاد همه حقایق دیگر است می‌باشد. @Yekaye
یک آیه در روز
832 ) إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ 〽️ترجمه همانا امر او، هنگ
. 6⃣ «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ» 🔻برخی از اهل ظاهر اصرار دارند که حتما اینجا لفظی به صورت «کن» پیدا شده و با آن لفظ شیء ایجاد شده است؛ 🔺در حالی که واضح است که در اینجا یک «امر» در کار نیست که قرار باشد از خدا جدا شود و به «شیء» متصل شود و بواسطه آن، شیء موجود شود. 💢بلکه خداوند هست و سپس وجود شیء مورد نظر که با اراده خداوند ایجاد شده است؛💢 📝از این بیان معلوم می‌شود که: 💠الف. این کلمه «کُن» همان وجود شیء است که خداوند ایجادش فرموده، از این جهت که این ایجاد به خداوند منتسب است؛ اما از حیث انتسابش به خودش، همان «موجود» - نه ایجاد – است. 💠ب. آنچه از جانب خداوند افاضه می‌شود مهلت و تدریج برنمی‌دارد و تغییر و تبدلی در آن راه ندارد؛ و آنچه از تدریج و تغییر و تبدل در اشیاء مشاهده می‌کنیم، از ناحیه خودشان است نه از آن جهتی که به خداوند منسوبند؛ و این نکته، بابی از علم است که از آن هزار باب علم باز شود. 📚(المیزان، ج17، ص116) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است آن کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی؛ و به سوی او است که بازگردانده می‌شوید. سوره یس (36) آیه 83 1397/7/9 21 محرم 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹سُبْحانَ در آیه 36 همین سوره بیان شد که: ▪️«سبحان»، مصدر از ریشه «سبح» است. ماده «سبح» در اصل بر دو معنا دلالت می‌کند: یکی از جنس عبادت، چنانکه به نماز مستحبی «سُبحه» می‌گویند و تسبیح هم منزه دانستن خداوند است از هر بدی‌ای؛ و دومی از جنس سعی و تلاش، چنانکه السَّبْح و السِّباحة به معنای غوطه‌ور شدن و شنا کردن در آب است؛ و البته عده‌ای کوشیده‌اند این دو معنا را بهم برگردانند. ▪️برخی اصل معنای این ماده، حرکت سریع در آب یا هوا (شنا کردن و شناور شدن) دانسته‌اند؛ و بر این اساس، تسبیح که به معنای تنزیه خداوند متعال است، در اصل به معنای حرکت سریع در عبادت خداوند متعال بوده، و بر مطلق عبادات قولی و فعلی به کار رفته است. ▪️در طرف مقابل برخی گفته‌اند اصل این معنا «حرکت در مسیر حق بدون هرگونه انحراف» یا «بر حق بودنی کاملا منزه از هر نقطه ضعف» بوده، و در آن دو مفهوم «در مسیر حق بودن» و «از ضعفی دور بودن» در آن لحاظ شده است؛ و تسبیح کردن خداوند به معنای انکار هرگونه عیب و نقص از خدا، و منزه دانستنی است که شخص را در مسیر حق پیش می‌برد. 🔖جلسه 784 http://yekaye.ir/ya-seen-36-36/ @Yekaye
🔹مَلَكُوتُ ▪️در آیه 71 همین سوره درباره ماده «ملک» توضیحات مفصلی ارائه شد و در همانجا اشاره شد که «مَلَكُوت» را اغلب به معنای سلطنت و مُلک دانسته‌اند، که در آن معنای عزت هم لحاظ شده است؛ و برخی آن را مختص خداوند دانسته‌اند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص775) اما از «لحیانی» کاربرد آن در مورد غیر خداوند (له مَلَكُوت العِرَاق) هم نقل شده است 📚(لسان العرب، ج10، ص492؛ تاج العروس، ج13، ص648) هرچند برخی این کلمه و نیز «مَلَک» و «ملائکه» را برگرفته از زبانهای عبری و سریانی دانسته اند. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص163) 🔹بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ «بیده» جار و مجرور، و خبر است و چون مقدم بر مبتدا آمده، تقدیم ما حقه التاخیر رخ داده و دلالت بر حصر می‌کند؛ یعنی ملکوت هر چیزی تنها به دست اوست. 📖 مَلَكُوتُ / مَلَكَةُ / مَملَكَةُ / مِلکُ ▪️در عمده قرائات به همین صورت «ملکوت» قرائت شده است؛ ▪️اما در قرائت اعمش (از قرائات اربعة عشر) و برخی قرائات غیرمشهور (ابراهیم تیمی و طلحه و ابن مسعود و المطوعی) به صورت «مَلَكَةُ» قرائت شده که به معنای این است که هر چیزی در کف قدرت خداوند است و خداوند قدرت بر هر چیزی دارد؛ ▪️و در برخی قرائات غیرمشهور به صورت «مَملَكَةُ» و «ملکُ» هم قرائت شده است. 📚مجمع البيان، ج8، ص678 ؛ البحر المحيط، ج9، ص85 ؛ معجم القرائات، ج7، ص527 @Yekaye
🔹تُرْجَعُونَ ▪️در آیه 67 همین سوره بیان شد که ماده «رجع» در اصل به معنای «رد» (برگرداندن) و «تکرار»، ویا «برگشت (عود) بدانجایی که از آنجا آمده ویا به وضعیتی که قبلا در آن وضعیت بوده» به کار می‌رود، و صیغه ثلاثی آن (رَجَعَ)، هم در معنای لازم (برگشتن، بازگشتن) و هم در معنای متعدی (برگرداندن، بازگرداندن) استفاده شده است. 🔖جلسه 817 http://yekaye.ir/ya-seen-36-67/ 🔹إِلَیهِ تُرْجَعُونَ «الیه» جار و مجرور و متعلق به فعل «ترجعون» است و چون مقدم شده در موردش تقدیم ما حقه التاخیر رخ داده و دلالت بر حصر می‌کند؛ یعنی تنها به سوی او برمی گردید. 📖 ترجعون ▪️عموما این کلمه را به صورت فعل مجهول (تُرْجَعُونَ) قرائت کرده‌اند؛ ▪️اما در قرائت زید بن علی به صورت فعل معلوم (تَرْجِعُونَ) روایت شده است. 📚البحر المحيط، ج9، ص85 ؛ تفسیر الصافی، ج4، ص263 @Yekaye