یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
2⃣ «فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ»
🔹«ملکوت» مبالغه در «ملک» است، یعنی هرگونه ملکیت و اختیار اشیاء یکسره به دست خداوند است.
🔹و با انضمام این مطلب به توضیحی که در آیه قبل درباره «امر» گذشت
(جلسه قبل، تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/2937)
🔷معلوم میشود که ملکوت آن وجهه از وجود هر چیزی است که به خداوند منتسب است؛ و در مقابل «مُلک» آن وجهه از وجود شیء است که به خود شیء منتسب است.
📚(المیزان، ج17، ص116)
[شاید به همین مناسبت است که دو تعبیر «عالَم مُلک» و «عالَم ملکوت» به ترتیب برای اشاره به مرتبه نازله هر چیزی و مرتبه متعالیه آن اطلاق میشود.]
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
3⃣ «الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ»
بازگشت حقیقی و نهاییِ هر کسی به سوی آن کسی است که ملکوت وی را در اختیار دارد.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
اگر ملکوت انسان به دست خداست - که چنین است – پس تنها غایت حقیقیِ انسان، خداوند است؛
و انسان هر چیز دیگری را غایت خود قرار دهد، بعد از مدتی از آن دلزده میشود.
اگر به این نکته خوب توجه شود معلوم میشود که تنوعطلبی یک حس اصیل در انسان نیست؛
بلکه تنوعطلبی ناشی از این است که انسان دائما سراغ اهداف و غایاتی میرود که غایت حقیقیاش نیست و لذا از تمام آنها دلزده میشود و دنبال غایت جدیدی میگردد.
شاهدش هم این است که کسانی که خدا را غایت خود قرار دادهاند هیچگاه از این غایت دلزده نشده و غایت دیگری را بر او ترجیح ندادهاند و اولیای خدا همگی وحدتطلبند نه تنوعطلب.
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
4⃣ «سُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ»
منزه است آن کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی:
هر پدیدهای ملکوتی دارد؛
چیزی که ملکوت همه اشیاء به دست اوست، خودش فوق همه ملکوتهاست؛
پس کسی که ملکوت هر چیزی به دست اوست، از هرچه به او نسبت دهند منزه و برتر است.
@Yekaye
یک آیه در روز
833 ) فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ 〽️ترجمه پس منزه است
.
5⃣ «الَّذی بِیدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ»
چرا یکبار از «هر چیز» سخن گفت و در عبارت بعد از «شما»؛
و نفرمود «کسی که به دست اوست ملکوت شما؛ و به سوی او بازگردانده میشوید»
ویا نفرمود «کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی؛ و به سوی او بازگردانده میشوند»؟
🍃الف. مخاطب قرآن کسانی بودند که منکر قیامت بودند. خداوند در آیه قبل از قدرت خداوند بر هر کاری و در فراز اول این آیه از احاطه کامل این قدرت بر تمام اشیاء سخن گفت تا معلوم شود که «نمیتواند» در کار خدا راه ندارد؛ سپس وقتی شمول این قدرت واضح گشت، به سراغ آن منکران میرود و میگوید شما هم مشمول این قدرت قرار میگیرید و به سوی او برمیگردید و معادی در انتظارتان است.
🍃ب. انسان خلیفةالله است، پس با رجوع انسان است که رجوع کل عالم به سوی خداوند محقق میشود؛ پس ابتدا از ملکوت کل عالم سخن گفت و در ادامه از رجوع انسان به خدا، که با این رجوع همه عالم به خدا برمیگردد.
🍃ج. ملکوت اشیاء آن حقیقت و باطن الهی اشیاء و امور است (تدبر2 https://eitaa.com/yekaye/2962) یعنی سرچشمه اصیل هر چیز که غایت نهاییِ آن چیز است؛ در جمله اول تذکر میدهد که هر چیزی ملکوت دارد؛ و در جمله دوم سراغ انسان میرود که تو ای انسان تو هم ملکوت داری؛ و از این رو تو هم غایت حقیقیای داری که به سوی آن در حرکتی.
🍃د. ...
@Yekaye
💠 جمعبندی سوره یس 💠
الحمدلله دیروز سوره یس به پایان رسید.
🔹قبلا تا آیه 66 این سوره را به نحو کلی نیز مورد تامل قرار داده بودیم:
🔖https://eitaa.com/yekaye/2511
🔹امروز ابتدا مروری خواهیم داشت بر آیات 67 تا 83 و ترجمه آن
🔹سپس ان شاءالله تاملی در این مجموعه و آنگاه تاملی در کل سوره خواهیم داشت.
@Yekaye
834) آیات 67-83 سوره یس
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ؟!
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبينٌ؛
لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرينَ.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ؟!
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ؛
وَ لَهُمْ فيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ؟!
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ!
لا يَسْتَطيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ!
فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ!
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ؟!
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ؛
قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ؛
الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ؛
أَ وَ لَيْسَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَليمُ.
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ؛
فَسُبْحانَ الَّذي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.
〽️ترجمه
و اگر بخواهیم قطعاً آنها را در جای خود مسخ کنیم، که در آن صورت، نه استطاعت بر گذر کردن [پیش رفتن] میداشتند و نه برگردند.
و هر کسی را که عمری [طولانی] دهیم آفرینشِ او را [یا: او را در میان آفریدگان] درهم شکنیم؛ مگر نمیاندیشند؟
و به او شعر نیاموختیم و سزاوارش هم نبود؛ این نیست جز ذکر و قرآنی روشنگر.
تا انذار دهد هر کسی را که زنده باشد و سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد.
آیا ندیدهاند که ما برای آنها به دست خویش چارپایانی آفریدیم تا آنان صاحب اختیارشان باشند؟!
و آنها را برایشان رام گرداندیم؛ پس، از آنهاست سواری گرفتنشان، و از آنها میخورند.
و برایشان در آنها منافع و نوشیدنیهایی هست، آیا پس سپاس نمیگزارند؟
و غیر از خداوند [یکتا] خدایانی برگرفتند تا مگر یاری شوند؛
توان یاریِ آنها را ندارند و اینان برای آنان سپاهی آمادهاند.
پس سخنشان تو را محزون نسازد؛ قطعاً ما بدانچه که پنهان میکنند و آنچه که اظهار میدارند علم داریم.
آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدیم، که ناگاه او ستیزهجویی آشکار است؟!
و برای ما مَثَلی زد و آفرینش خود را فراموش کرد! گفت: کیست که استخوانها را زندگی میبخشد، در حالی که پوسیدهاند؟
بگو همان کسی به آن زندگی میبخشد که اول بار آن را پدید آورد و او به هر آفریدهای [یا: به هر گونه آفرینشی] داناست.
همان کسی که برای شما از درخت سبز آتشی قرار داد که یکدفعه شما از آن آتش افروزید.
و آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، توانا نیست بر این که [باز] مانند آنها را بیافریند؟! بله؛ و واقعاً اوست آفریننده دانا.
همانا امر او، هنگامی که چیزی را اراده کند، صرفاً این است که به او گوید بشو، پس [بیدرنگ، موجود] بشود.
پس منزه است آن کسی که به دست اوست ملکوت هر چیزی؛ و به سوی او است که بازگردانده میشوید.
1397/7/10
22 محرم 1440
@Yekaye
💠در ابتدای بحث از سوره یس
(جلسه 747 http://yekaye.ir/ya-seen-36/ )
احادیث متعددی درباره اهمیت و برخی از خواص این سوره اشاره شد.
در اینجا به برخی دیگر از احادیثی که درباره فضیلت و اهمیت کل این سوره آمده، اشاره میشود:
☀️1) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که این سوره را بخواند و از آن خداوند عز و جل را قصد کند خداوند او را بیامرزد و چنان پاداشی به او دهد که گویی دوازده بار قرآن را ختم کرده است؛
و هر مریضی که در بستر مرگ این سوره بر او قرائت شود به عدد هر آیهای ده فرشته بر او نازل شوند که به صف در پیشگاه او بایستند و برایش استغفار کنند و در تشییع جنازهاش حاضر شوند و بر او نماز بگذارند و بر دفن او شاهد باشند.
و اگر خود مریض در بستر مرگش بخواند ملک الموت او را قبض روح نکند تا اینکه برایش از شراب بهشتی بیاورد و به او بنوشاند در حالی که او در بسترش است آنگاه ملک الموت او را قبض روح کند در حالی که او سیراب باشد؛ و او را داخل قبر کنند در حالی که سیراب باشد و برانگیخته میشود در حالی که سیراب است و وارد بهشت میشود در حالی که سیراب است؛ ...
📚خواص القرآن؛ به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص562
روي عن النبي (صلى الله عليه و آله) أنه قال: «من قرأ هذه السورة يريد بها الله عز و جل غفر الله له، و اعطي من الأجر كأنما قرأ القرآن اثنتي عشرة مرة، و أيما مريض قرئت عليه عند موته نزل عليه بعدد كل آية عشرة أملاك، يقومون بين يديه صفوفا، و يستغفرون له، و يشهدون موته، و يتبعون جنازته، و يصلون عليه، و يشهدون دفنه. و إن قرأها المريض عند موته لم يقبض ملك الموت روحه حتى يؤتى بشراب من الجنة و يشربه، و هو على فراشه، فيقبض ملك الموت روحه و هو ريان، فيدخل قبره و هو ريان، و يبعث و هو ريان، و يدخل الجنة و هو ريان ...
📚در مجمع البيان، ج8، ص646، مضمون شبیه این روایت با اندکی تفاوت و از زبان ابی بن کعب آمده است.
@Yekaye
☀️2) ابنعباس روایت کرده که پیامبر اکرم ص فرمودند:
آرزو داشتم که این – یعنی سوره یس – در دل هر انسانی از امت من باشد.
📚الدر المنثور، ج5، ص256
أخرج البزار عن ابن عباس قال قال النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم:
لوددت انها في قلب كل انسان من أمتي يعنى يس.
@Yekaye
☀️3) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که بر قرائت سوره یس هر شب مداومت ورزد و بمیرد، شهید از دنیا رفته است.
📚الدر المنثور، ج5، ص257
أخرج الطبراني و ابن مردويه بسند ضعيف عن أنس قال قال رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم:
من داوم على قراءة يس كل ليلة ثم مات مات شهيدا.
@Yekaye
☀️4) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که به گورستان برود و سوره یس بخواند از اهل آن قبور یک روز عذاب برداشته شود و برای او به تعداد ساکنان آنجا حسنه برایش ثبت شود.
📚مجمع البيان، ج8، ص646
عن أنس بن مالك عن النبي ص قال
من دخل المقابر فقرأ سورة يس خفف عنهم يومئذ و كان له بعدد من فيها حسنات.
@Yekaye
یک آیه در روز
834) آیات 67-83 سوره یس وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا
در ابتدا نکاتی ناظر به آیات 67-83 بیان میشود
و ان شاء الله فردا درباره کلیت سوره
در واقع، ابتدا یک مروری بر مضامین این آیات خواهیم داشت تا دورنمایی از این آیات را به دست آوریم
یک آیه در روز
834) آیات 67-83 سوره یس وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا
.
1⃣ آیات 67-68
در آیه 66 در مورد انسانی که آخرت را جدی نمیگیرد تهدیدی مطرح شد که اگر بخواهیم میتوانیم قلم محو بر چشمانشان بکشیم که دیگر نبینند؛
در اینجا ابتدا تهدید دیگری مطرح میشود که اینان - که به جای اینکه مسیر خلیفةاللهی را که خداوند برایش مقدر فرموده در پیش بگیرند، به غرایز حیوانی خویش اصالت میدهند - در حقیقت و باطن خویش مسخ شدهاند و اگر خداوند اراده کند، در همینجا آنان را مسخ میکند که نه راه پیش برایشان بماند و نه راه پس؛
و برای اینکه این را ناممکن نشمرند شاهد میآورد که ما همان بودیم که آنان را بعد از اینکه به قدرت و تواناییهای جوانی رساندیم، به سمت نقصان و ضعف پیری میرانیم.
@Yekaye
یک آیه در روز
834) آیات 67-83 سوره یس وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا
.
2⃣ آیات 69-70
سپس فراز کوچکی باز میشود در مقابل طعنههای کافران؛ که بدانید قرآن شعر نیست؛
چرا که هم هشدار دادن به مهمترین خطرات پیش راه، و هم اتمام حجت نیازمند یک سخنی است که تذکردهنده باشد و روشنگر، نه شاعرانه و احساساتی.
@Yekaye
یک آیه در روز
834) آیات 67-83 سوره یس وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا
.
3⃣ آیات 71-75
دیدیم در آیات قبل هشدار داد که اگر بخواهیم بیناییشان را میگیریم، یا آنها را مسخ میکنیم؛ و
یادآوری کرد که آنان میبینند که با افزایش عمر، آنان را در سراشیبی ضعف میاندازیم،
و در همه اینها نیاز شدید ما به خداوند را گوشزد کرد.
اکنون سراغ یکی از امکاناتی که در عالَم و بیرون از وجود انسانها در اختیارِ آنان قرار داده و این نیاز را کاملاً ملموس میسازد، میرود و در چند آیه به چارپایانی که خداوند برای انسان آفریده، میپردازد:
چارپایانی که انسانها کاملا خود را مالک و اختیاردار آنها فرض میکنند، از آنان سواری میگیرند، از گوشتشان تغذیه میکنند؛ از شیرشان میآشامند و منافع دیگری که از اینها عاید انسانها میشود؛
که این نوعی لطف خاص خداوند به انسان است که امکان مهمی برای اینکه انسان متمایز از سایر حیوانات شود را مهیا فرموده است؛
پس اگر خداوند این گونه انسان را خاص قرار داده، چرا انسان این خاص بودن خود را جدی نمیگیرد؟!
و به جای اینکه به خدای واحد برگردد و دل در یاری او بندد، الهههای دروغینی برمیگزیند و برای یاری بدانها امید میبندد؛ الهههایی که نهتنها واقعا کاری برای اینها نمیتوانند انجام دهند بلکه خودشان نیازمند یاری ایناناند؟!
@Yekaye
یک آیه در روز
834) آیات 67-83 سوره یس وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا
.
4⃣ آیات 75-76
دوباره خداوند در فرازی کوتاه به پیامبرش تسلی خاطر میدهد که کسانی که معبودی غیری خدا برمیگزینند، سخنشان تو را محزون نسازد؛
چرا که
اولاً صرفاً حرف مفت است چون آن معبودهایشان توان یاریِ آنها را ندارند و آنان در برابر انسان مومنی که به خداوند تکیه دارد، هیچ کاری از دستشان برنمیآید!
و ثانیا خداوند از آشکار و نهانشان آگاه است و آنان را به سزای عملشان میرساند.
@Yekaye
یک آیه در روز
834) آیات 67-83 سوره یس وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا
.
5⃣ آیات 76-83
در ادامه، خداوند ادعای یکی از منکران معاد را مطرح میکند که چگونه ممکن است انسانی که مرده و استخوانهایش پوسیده زنده شود؟!
و با استدلالها و تذکرات مختلف، ریشه هرگونه انکار و استبعاد منکران معاد درباره امکان و وقوع قیامت را میخشکاند.
🔹ابتدا خلقت نخستین خود آنان را یادآوری میکند، که این یادآوری نهتنها استبعاد کافران در احیای مردگان را کاملا درهممیشکند، بلکه از یک استدلال منطقی فراتر میرود و عملا هشداری میدهد که اگر انسان به سابقه خودش توجه کند و به ياد ضعف و حقارت خود باشد، دچار این گونه غرور و سرکشیها نمیشود.
🔹استدلال دوم از طریق علم خداوند است: خداوندی به هر چیزی علم دارد و هیچ واقعیتی از او فروگذار نمیشود، پس اگر استخوانی هم پوسید و متلاشی شد از دایره علم او خارج نشده که اگر بخواهد همان را جمع کند نتواند؛
🔹استدلال سوم یادآوری این است که خداوند کاری کرده که شما از درخت سبز بتوانید آتش برافروزید؛ چهبسا میخواهد تذکر دهد که وقتی خداوند کاری کرده که از درخت سبزی که رطوبت فراوان دارد، آتش (که نقطه مقابل آب است) بیرون میآید، پس برایش کاری ندارد که از دل جسم مرده، حیات و زندگی بیرون آورد.
🔹استدلال چهارم، شاید بیش از استدلالهای پیشین، تناقض در افکار این کافران را برملا میسازد: منکران معاد، تنها دلیلشان بعید شمردن وقوع معاد و احیای مردگان و آفرینش مجدد انسانها است؛ با این حال آسمانها و زمین با این همه عظمت را میبینند. اگر آسمانها و زمین با این همه عظمت و پیچیدگی برپا شده است؛ آن که این چنین خلق پیاپی و شگرفی انجام داده (خلاق) و می داند که چه آفریده و به همه ریزهکاریهای مخلوقاتی که آفریده کاملا آگاه است (علیم)، آیا نمیتواند مانند آنها را دوباره بیافریند؟!!!
🔹استدلال پنجم علاوه بر اینکه استدلال است، آنان را میخواهد از غفلتی که بدان مبتلا شدهاند نیز بیرون آورد: آنان احیای استخوان پوسیده را بعید و از این رو ناممکن میشمردند. غافل از اینکه خداوند برای انجام کارهایش مانند ما نیست که به انواعی از اسباب و وسایل نیازمند باشد بلکه هر کاری بخواهد انجام دهد صرفا آن را اراده میکند و فرمان تحقق آن را میدهد و بلافاصله آن ایجاد میشود.
🔹و استدلال ششم مبتنی بر یادآوری کردن این نکته است که اصل و اساس و حقیقت و ملکوت هر چیزی تنها و تنها به دست اوست؛ و کسی که ملکوت همه چیز به دست اوست، منزه است از اینکه بخواهد معاد را برپا کند و نتواند.
@Yekaye
✅دیروز مروری داشتیم بر آیات 67 تا پایان سوره و امروز قرار شد تدبری در کل سوره داشته باشیم.
برای اینکه این تدبر آسان شود، کار را در دو گام پیش میبریم؛
🔹ابتدا مروری بر مضامین سوره در یک نگاه کلی خواهیم داشت؛
🔹و سپس به سراغ غرض و محور اصلی سوره خواهیم رفت؛ و در آنجا نیز ابتدا برداشت خود را بیان میکنیم سپس اقوال برخی از مفسران که در این زمینه نظری دادهاند را مطرح خواهیم کرد.
@Yekaye
✳️گام اول: مروری بر مضامین سوره یس در یک نگاه کلی
🔹شروع سوره با خطاب قرار دادن پیامبر و سوگند خوردن به قرآن است که تو بر صراط مستقیم هستی. سپس به دو گروه در مقابل انذار پیامبران اشاره میکند: یک اکثریتی که غافلاند و ایمان نمیآورند و عذاب و هلاکت بر آنان محقق میشود و یک افرادی که از ذکر پیروی میکنند و از خدا خشیت دارند که مشمول مغفرت و اجر کریمانه خواهند شد؛ و از آن پس شروع کرد به بیان مشکلاتی که گروه اول در مواجهه با پیامبران الهی پدید آوردند و چرایی این ایمان نیاوردن. ابتدا حکایت اهل قریهای را بیان کرد که نه سخن پیامبران الهی را گوش دادند و نه سخن کسی از خودشان که آنان را به همان راه دعوت میکرد و حکایت را با بیان عاقبت سعادتمندانه آن مرد از سویی و عاقبت شقاوتمندانه بقیه اهل قریه از سوی دیگر به پایان برد؛ و رمز ایمان نیاوردن انسانها را بیان کرد: اینکه پیام پیامبران و آخرت را جدی نمیگیرند؛ چنانکه در اواخر سوره دوباره هشدار میدهد که قرآن شعر (سخنی که واقعا جدی نیست و جدی نگرفتنش هیچ مشکلی پیش نمیآورد) نیست.
🔹سپس به سراغ آیاتی از خلق و تدبیر که بر ربوبیت و الوهیت خداوند متعال دلالت دارد رفت و آنان را به خاطر اینکه در آیات وحدانیت و معاد نمینگرند و از حقیقت رویگردانند و حق را مسخره میکنند و از انفاق بر فقرا و خودداری میکنند توبیخ میفرماید. این آیات همگی از تدبیری عظیم و پیچیده در عالم حکایت دارند که نشان میدهند چیزی عبث و بیهوده نیست؛ و اگر همه چیز عالم چنین حساب شده و دقیق و بابرنامه است، پس انسان نیز باید مراقب خویش باشد؛ که اگر مراقب خویش باشد امید است مورد رحمت خدا قرار گیرد: همان رحمتی که تمامی اجزای عالم را این چنین به سوی هدفهایشان میراند، انسان را نیز به سوی مقصد اصلیاش هدایت میکند. با این همه آیات متنوع، عدهای از انسانها هستند که هر گونه آیه و نشانه عظیمی هم که بر آنان عرضه شود باز بیتوجه و از آن رویگردانند. در عین حال، همین افراد، به همان توانا بودن خداوند استناد می کند تا از وظیفهای که خدا بر دوشش نهاده فرار کند.
🔹در ادامه ظاهرا دوباره میخواهد گزارشی دهد از وضعیت نهاییِ آن دو گروه؛ و مطلب را از انکار عدهای نسبت به وعده قیامت شروع کرد و اینکه چگونه با آن صیحه آسمانی همگی غافلگیر و به یکباره همه آنان قبض روح شدند و در میانه بیان حال و احوال اینان، یکدفعه گریزی میزند به وضعیت بیدغدغه بهشتیان و خوشی وصفناپذیر آنان در این موقف و دوباره برمیگردد به جدا شدن مجرمان و مواخذه شدید و همهجانبه آنان.
🔹در واقع میخواهد نشان دهد قیامت غایت و سرنوشتی است که در انتظار همه ماست؛ که اگر آن را جدی بگیریم، به گونهای دیگر زندگی خواهیم کرد. به تعبیر دیگر، صحنه حقیقیِ زندگی انسانها عبارت است از ما انسانها، و شیطانی که قصد اغوای ما را دارد، و صراطی که خداوند برای ما قرار داده، و عقلی که به ما داده تا به دام شیطان نیفتیم؛ و نهایتا بروز و ظهور همه اینها به صورت سعادت و شقاوت در آخرت؛ که اگر خدا میخواست میتوانست آن وضعیت کورباطنی یا مسخ شدهی پیروان شیطان را در همین دنیا برملا کند.
🔹در ادامه، هم پیر و فرتوت کردن انسانها بعد از گذر از دوره جوانی را به رخ انسانها میکشد؛ و هم نعمت بهرهمندی انسانها از چارپایان؛ و متذکر میشود که چرا انسان با این همه نعمتها از جانب خداوند، به معبودهایی دل میبندد که هیچ کاری از دستشان ساخته نیست؛ و سوره را با اشاره به استبعاد یکی از منکران معاد و پاسخ او ختم کرد: که اگر تو در سابقه خودت را به یاد میآوردی، و یا به عجایبی که پیرامون شما قرار داده (مانند برآمدن آتش از درختی سبز) مینگریستید؛ و یا به علیم بودن خداوند، یا به قدرت و نحوه آفرینش او که به محض اراده کردن ایجاد میکند، و یا به اینکه ملکوت هر چیز به دست خداست توجه میکردید میدیدید که زنده کردن مردگان برای خداوند هیچ زحمتی ندارد.
@Yekaye
📝گام دوم: بیان غرض سوره یس
1⃣ به نظر میرسد غرض سوره تثبیت پیامبر و مومنان است بر صراط مستقیمی که در آن ره میپویند و توجه دادن است به اینکه گمان مبر که در مقابل تو همگان برخوردی منطقی میکنند و ایمان میآورند؛ بلکه انتظار کفر ورزیدن را داشته باش
و ضمن بیان ریشههای کفرورزی، که در درجه اول جدی نگرفتن پیامبران و معاد است، به ارائه بیانات متعددی میپردازد که راه هر گونه انکاری را بر غایتمندی آفرینش و انسان، و وقوع قیامت میبندد؛
و در فرازهای متعدد پیامبر – و هر کسی که در راه تبلیغ دین میکوشد - را دلداری میدهد که
هم از کمی تعداد مومنان دچار هراس نشود و گمان نکند که کار از دست خدا در رفته!
و هم اینکه انتظار مواجهههای غیرمنطقی متعدد از جانب غافلان و دنیامداران را داشته باشد و بداند در برابر این مواجههها چه پاسخی بدهد و چگونه برخورد کند؛
که ظاهراً مهمترین نکته در این برخورد، جدی کردن باور به قیامت و بهشت و جهنم است؛
و این مطلب بقدری در این سوره پررنگ است که در بسیاری از احادیثی که در فضیلت این سوره آمده، اثرات آن بر کسی که در حال مرگ است، و یا بر مردگان در قبرها مورد تاکید قرار گرفته است؛ یعنی نهتنها مضامین سوره بشدت انسان را متوجه جدی گرفتن زندگی پس از مرگ میکنند، بلکه روایاتی هم که میخواهند اهمیت این سوره را به رخ بکشند غیرمستقیم جدی بودن مرگ را به انسان یادآوری میکنند.
@Yekaye
2⃣ علامه طباطبایی:
غرض سوره یس بيان اصول سهگانه دين است، از مساله نبوت شروع كرده و حال مردم را در قبول و رد دعوت انبيا بيان مىكند، و اینكه غایت دعوت برحق انبياء، احياى مردم است به اينكه در راه سعادت واقع شوند و حجت بر مخالفين تمام شود، و به عبارت ديگر تكميل هر دو دسته مردم است، در دو راه سعادت و شقاوت.
سپس به سراغ مساله توحيد میرود، و برخی از نشانههاى وحدانيت خدا را برمىشمارد،
سپس به تذکر معاد میپردازد و برانگیخته شدن مردم برای جزا و جداسازى مجرمان از متقيان در آن روز را یادآوری میکند را و این را که حال هر يك از اين دو گروه به کجا منتهی می گردد توصيف مىكند.
و در آخر دوباره به همان مطلبى كه آغاز كرده بود برگشته، خلاصهاى از اصول سهگانه را بيان، و بر آنها استدلال مىكند و سوره را ختم مىنمايد.
اين سوره شانى عظيم دارد، چون هم متعرض اصول سهگانه است و هم شاخههايى كه از آن اصول منشعب مىشود.
📚(الميزان، ج17، ص62)
@Yekaye