☀️لا تَحْسَبَنَّ
▪️ماده «حسب»، در اصل در دو معنای اصلی «عدّ» یعنی «حساب کردن» و «شمردن» (إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ؛ زمر/10) و «کفایت کردن» (حَسْبُنَا اللَّهُ؛ آل عمران/173) به کار میرود.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص60)
▪️(البته دو معنای دیگر هم برای این ماده یافت شده، یکی در کلمه «حُسبانة» (جمع آن: حُسبان) به معنای «بالش کوچک»، و دیگری در کلمه «أحسب» در مورد کسی که پوست بدنش به خاطر بیماریای سفید شده باشد نیز به کار رفته است، که ظاهرا این دو کلمه به دو معنای اصلی فوق برنمی گردد و برخی احتمال دادهاند کلمه «حُسبان» به معنای «تیرهایی که از کمان رها میشود» نیز از همان کلمه «حسبان» مذکور گرفته شده باشد و به همین مناسبت تعبیر «اصابت الارضَ حُسبان» به معنای هجوم آوردن ملخهاست و برخی تعبیر «وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماء» را به عنوان تگرگی که از آسمان ببارد دانستهاند. 📚معجم المقاييس اللغة، ج2، ص60-61؛ و ظاهرا این تنها موردی است که ماده «حسب» در قرآن را خارج از دو معنای اصلی آن دانستهاند.)
▪️این ماده وقتی به صورت «حَسَبَ» بیاید صریحا در معنای شمردن و حساب کردن است؛ اما وقتی در وزن «حَسِبَ» (که ظاهرا مصدر آن فقط به صورت «حسبان» میآید، نه «حساب») به کار رود غالبا به معنای «ظن» و گمان میباشد؛ و آن را هم نه معنایی مستقل، بلکه برگرفته از همین معناس «شمردن» دانستهاند با این توضیح که در اصل معنایش این بوده که «حساب میکنم که از اموری باشد که رخ میدهد»
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص۵۹)
در واقع، معنای «ظن»، اذغان به وقوع یک مطلب بر اساس حساب و کتاب است. نکتهای که این مطلب را تقویت میکند این است که برخی در تفاوت معنای «ظن» و «حسبان» توضیح دادهاند که ظن، حکایتگر از نوعی اعتقاد درونی است، در حالی که در معنای حسِب، عنصر اعتقاد نقشی ندارد؛ در واقع حُسبان، همان «حساب کردن وقوع یک حالت» بوده که به خاطر کثرت استفاده در امور ظنی، کمکم به معنای ظن کار رفته است.
📚(الفروق في اللغة، ص۹۲).
▪️مصدر معروف این ماده «حِساب» است
📚(لسان العرب، ج1، ص313)
که در قرآن کریم بارها در مقام حسابرسی روز قیامت به کار رفته است؛ مثلا: « إِنَّهُمْ كانُوا لا يَرْجُونَ حِساباً» (انسان/27) یا «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» (انبیاء/1) و باب افعال این ماده نیز (محاسبه) بسیار مشهور است (َ إِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّه؛ بقره/284)
▪️در مورد کلمه «حُسبان» نیز اغلب بر این باورند که این هم مصدر دیگری برای این ماده است، ولی از ابوهیثم هم نقل شده که وی «حسبان» را جمعِ حساب دانستهاند.
📚(لسان العرب، ج1، ص314)
و البته وقتی در صیغه «حَسِبَ يَحْسَبُ» و در معنای «ظن» به کار میرود هم مصدرش «حِسْبَان» میشود
📚(كتاب العين، ج3، ص149؛ المصباح المنير، ج2، ص134)
و البته در هیچیک از موارد استعمال کلمه «حسبان» در قرآن کریم (انعام/۹۶؛ کهف/۴۰؛ الرحمن/۵) اثری از معنای «ظن» وجود ندارد و به صورت «حُسبان» بوده است.
▪️«حَسَبُ» آن چیزی است که از انسان حساب میشود و غالبا به آباء و اجداد شخص که مایه شرف اوست گفته میشود [تعبیر «حَسَب و نَسَب» در فارسی هم رایج است] و ظاهرا به همین مناسبت است که «احتساب» را به معنای اجری که انسان در ازای مصیبت، برعهده خدا میگذارد و با خدا حساب میکند به کار میبرند.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص60؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص234)
با این حال، این کلمه در قرآن (وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ، زمر/47؛ ِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا، حشر/2) صرفا به معنای «چیزی که انسان حسابش را نمیکند و منتظر آن نیست» به کار رفته است.
📚(مجمع البيان، ج8، ص783)
▫️اغلب ترجمههای موجود ، در آیه حاضر (و نیز در اغلب موارد کاربرد ماده «حسب») یکی از دو تعبیر «مپندار» یا «گمان مبر» را به کار بردهاند، اما به این جهت که کلمه «ظن» در زبان عربی وجود داشته و قرآن با اینکه در موارد دیگر، آن را به کار برده، در اینجا این کلمه را به کار نبرده، ما همان تعبیر «حساب کردن» را در ترجمه استفاده کردیم.
📿ماده «حسب» و مشتقات آن 109 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
📖اختلاف قرائت
🔹لا تَحْسبَنَّ
▪️در قرائت اغلب اهل کوفه (حمزه و عاصم، از قراء سبعه؛ و ابوجعفر، از قراء عشره) و شام (ابن عامر) این فعل به صورت «لا تَحْسَبَنَّ» قرائت شده (با فتحه روی سین) ولی در قرائت بقیه اهل کوفه (کسائی) و اهل مکه (ابن کثیر) و مدینه (نافع) و بصره (ابن العلاء) به صورت «لا تَحْسِبَنَّ» قرائت شده (با کسره روی سین) قرائت شده است؛ و این اختلاف قرائت در تمام افعال مضارع باب «حسب یحسب» در کل قرآن چنین است؛ و ظاهرا تفاوتی در معنا ندارد.
📚(مجمع البيان، ج2، ص665)
▪️اما آنچه در معنا تفاوت ایجاد میکند این است که در اغلب قرائات به همین صورت «لا تَحْسبَنَّ» (صیغه مخاطب) قرائت شده است (یعنی چنین حساب نکن)؛
▫️اما در یکی از قرائات اربعه عشر (ابنمحیصن) و برخی از قرائات غیرمشهور (مانند روایتی از قرائت ابنعامر، قاری شام؛ و نیز روایاتی از هشام و قرائت حمید بن قیس و و داجونی) به صورت «یحسبنّ» (صیغه غایب) قرائت شده است؛ که به این معناست که «کسی چنین حساب نکند که ...»؛ هرچند ابنعطیه احتمال داده که این کلمه در این قرائت به صورت مجهول (یُحسَبَنّ) قرائت شده باشد (چنین حساب نشود).
📚(البحر المحيط، ج3، ص427-428؛ معجم القراءات، ج1، ص619)
@Yekaye
📖اختلاف قرائت
🔹قُتِلُوا
▪️در اغلب قرائات این کلمه به صورت «قُتِلُوا» (ثلاثی مجرد) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل شام (ابن عامر) و نیز یکی از قرائات اربعه عشر (حسن) به صورت «قُتِّلُوا» (باب تفعیل) قرائت شده است.
در تفاوتش گفتهاند که «قتلوا» در موردی که هم برای کم و هم برای زیاد به کار میرود؛ اما «قتّلوا» برای زیاد است.
▪️همچنین در روایات غیرمشهوری از عاصم (از قراء کوفه) به صورت «قاتلوا» و «یقاتلون» هم قرائت شده است، که در این قرائت، معنای «جنگیدن» نسبت به «کشته شدن» غلبه دارد.
📚مجمع البيان، ج2، ص879 ؛ البحر المحيط، ج3، ص429 ؛ معجم القراءات، ج1، ص619
@Yekaye
📖 اختلاف قرائت
🔹أَحْياء
▪️کلمه «أحیاء» را عموما به صورت مرفوع (أحیاءٌ) قرائت کردهاند که خبر برای مبتدای محذوف میباشد و تقدیر کلام چنین بوده است: بل هم أحیاءٌ؛
▪️اما در یکی از قرائات غیرمشهور (ابن ابی عبلة) به صورت منصوب (أحیاءً) قرائت شده است که آن را مفعول برای فعل محذوف در نظر گرفتهاند که مثلا: بل أحسِبهم أحیاءً.
📚البحر المحيط، ج3، ص429
@Yekaye
🔹يُرْزَقُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «رزق» میباشد به معنای عطای جاری (بخششی که در جریان است)، و نصیب و بهرهای که به شخص میرسد، و نیز غذایی که میخورد به کار میرود و ظاهرا کلمه «روزی» در فارسی همان بار معنایی را دارد. گفتهاند اصل رزق در مورد عطاء و بخششی بوده که در زمان معین انجام میشده و بعد کمکم در بخششهای بدون وقت معین هم به کار رفته است.
📚جلسه ۲۵۸ http://yekaye.ir/al-hegr-15-20/
🔹بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
به لحاظ تحلیل صرفی،
▪️«أحیاء»: خبر است برای مبتدای محذوف، که تقدیر کلام چنین بوده است: بل هم أحیاء.
▪️«عند ربهم»:
▫️میتواند خبر دوم باشد: بلکه آنان زندگانند و آنان نزد پروردگارشاناند؛
▫️میتواند «صفت» برای احیاء باشد: بلکه آنان زندگانی هستند که نزد پروردگارشان هستند.
▫️میتواند «حال» برای احیاء باشد: بلکه آنان زندگانند در حالی که نزد پروردگارشاناند؛
▪️«یرزقون»
▫️میتواند خبر سوم باشد: بلکه آنان زندگاناند و آنان نزد پروردگارشاناند و آنان روزی داده میشوند؛
▫️میتواند «صفت» دوم برای احیاء باشد: بلکه آنان زندگانی هستند که نزد پروردگارشان هستند و روزی داده میشوند.
▫️میتواند «حال» باشد،
🔸خواه حال برای احیاء: بلکه آنان زندگاناند در حالی که نزد پروردگارشاناند، زندگاناند در حالی که روزی داده میشوند.
🔸یا حال برای ضمیری که در ضمن ظرف آمده: بلکه آنان زندگانند که نزد پروردگارشاناند، در حالی که نزد او روزی داده میشوند.
📚(البحر المحيط، ج3، ص430)
▪️البته تحلیلهای دیگری هم از این ترکیب میتوان کرد، مثلا اینکه «عند ربهم» را صفت متعلق به «یرزقون» بگیریم که بر آن مقدم شده و تاکید و یا حصر را میرساند، به این معنا که: بلکه آنان زندگانی هستند که تنها نزد پروردگارشان روزی داده میشوند؛ یا ... .
@Yekaye
🔹 شأن نزول
🔸برخی گفتهاند این آیه درباره شهدای جنگ بدر نازل شد که چهارده نفر از انصار بودند و شش نفر از مهاجرین؛
🔸برخی (ابن مسعود، ربیع و قتاده) گفتهاند که این آیه درباره شهدای جنگ احد نازل شد که هفتاد نفر بودند که چهار نفرشان آنان از مهاجرین بود: حمزة بن عبد المطلب و مصعب بن عمير و عثمان بن شماس و عبد الله بن جحش، و بقیه از انصار؛
🔸و از امام باقر علیه السلام و بسیاری از مفسران روایت شده است که که این آیه ناظر به هر دو گروه شهدای بدر و احد بود.
🔸و برخی هم گفتهاند که این آیه در وصف شهدای بئر معونه است که واقعهاش حدود سه ماه بعد از جنگ احد رخ داد.
(خلاصه حکایتش این است که ابوبراء عامر بن مالک که رئیس قبیله بنی عامر بود به مدینه آمد و با پیامبر ص دیداری داشت و اسلام نیاورد ولی از پیامبر خواست که کسی را برای تبلیغ اسلام به منطقه نجد بفرستد و من سلامت آنان را تضمین میکنم؛ پیامبر ص منذر بن عمرو را با هفتاد نفر از مسلمانان فرستاد. آنان در مسیر در منطقه بئر معونه اطراق کردند و تصمیم گرفتند مردم آنجا را به اسلام دعوت کنند. عامر بن طفیل که در آنجا بود را دعوت کردند ولی وی نپذیرفت و یکی از اصحابش یکی از آنان را به شهادت رساند. عامر بن طفیل از بنی عامر درخواست کرد که بر مسلمانان شبیخون زنند، اما آنان به خاطر عهدی که ابوبراء بسته بود نپذیرفتند؛ وی سراغ قبیله بنی سلیم رفت و از آنان درخواست کرد و آنان برآن جماعت شبیخون زدند و همگی را به شهادت رساندند جز یک نفر زخمی که در میان کشتهها افتاده بود ... و خداوند این آیات را در وصف آنان نازل کرد.)
📚مجمع البيان، ج2، ص880-882
🔹البته در بسیاری از شأن نزولهای این واقعه بیان شده که شهدای مذکور، بعد از شهادتشان و مواجهه با نعمتهایی که در آن عالم در اختیارشان قرار داده شد، آرزو کردند که ای کاش کسی پیام ما را به مومنان میرساند که ما چه جای خوبی داریم تا مبادا در جهاد سستی ورزند؛ و خداوند به آنها فرمود من خودم پیامتان را به آنان میرسانم.
📚(برای نمونههایی از این احادیث، ر.ک: أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص132-134 )
@Yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است:
شخصی خدمت پیامبر اکرم ص آمد و گفت: من برای جهاد خیلی انگیزه ورغبت دارم!
حضرت فرمود: در راه خداوند به جهاد برخیز که اگر کشته شوی، زندهای خواهی بود که نزد پروردگارت روزی داده شوی؛ و اگر [در مسیر] بمیری اجر و پاداشت برعهده خداست؛ و اگر هم [زنده] برگردی، از گناهانت به سمت خداوند بیرون آمدهای؛
این است تفسیر آیه «و هرگز کسانی را که در راه خداوند کشته شدند، مرده حساب مکن؛ ...» (آل عمران/169)
📚تفسير العياشي، ج1، ص206
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
أَتَى رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنِّي رَاغِبٌ نَشِيطٌ فِي الْجِهَادِ.
قَالَ ص: فَجَاهِدْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنَّكَ إِنْ تُقْتَلْ كُنْتَ حَيّاً عِنْدَ اللَّهِ تُرْزَقُ وَ إِنْ مِتَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُكَ عَلَى اللَّهِ وَ إِنْ رَجَعْتَ خَرَجْتَ مِنَ الذُّنُوبِ إِلَى اللَّهِ هَذَا تَفْسِيرُ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً»
@Yekaye
☀️2) روایت شده است که وقتی امیرالمومنین در میدان جنگ قرار میگرفت با این عبارات مردم را سفارش به جهاد و استقامت میکرد:
... سپس بدانید که همانا جهاد بعد از اسلام آوردن برترین اعمال است؛ و آن ایه استواری دین است؛ و پاداش آن عظیم است، به علاوه عزت و مناعتی که به همراه میآورد؛ و آن سراسر حمله است [نه فرار کردن] ؛ در آن حسنات جمع است و بشارتی به بهشت بعد از شهادت، و به اینکه فردا در پیشگاه پروردگار و با احترام روزی میگیرند که خداوند عز و جل میفرماید: «و هرگز کسانی را که در راه خداوند کشته شدند، مرده حساب مکن؛ ...» (آل عمران/169)
📚الكافي، ج5، ص37-38
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَقِيلٍ الْخُزَاعِيِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ إِذَا حَضَرَ الْحَرْبَ يُوصِي لِلْمُسْلِمِينَ بِكَلِمَاتٍ فَيَقُولُ ...
ثُمَّ إِنَّ الْجِهَادَ أَشْرَفُ الْأَعْمَالِ بَعْدَ الْإِسْلَامِ وَ هُوَ قِوَامُ الدِّينِ وَ الْأَجْرُ فِيهِ عَظِيمٌ مَعَ الْعِزَّةِ وَ الْمَنَعَةِ وَ هُوَ الْكَرَّةُ فِيهِ الْحَسَنَاتُ وَ الْبُشْرَى بِالْجَنَّةِ بَعْدَ الشَّهَادَةِ وَ بِالرِّزْقِ غَداً عِنْدَ الرَّبِّ وَ الْكَرَامَةِ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ...
@Yekaye
یک آیه در روز
840) 🌹 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم
.
1⃣ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
اینکه گمان کنیم کسی در راه خدا کشته میشود «مرده» است، یک اشتباه مهم محاسباتی است!
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
قبلا بیان شد که در قرآن تمامی مواردی که ماده «حسب» به صورت فعل به کار رفته ناظر به نوعی اشتباه در حساب و کتابهای انسانهاست؛ به طوری که در همگی میتوان کلمه «ظن» و «زعم» (گمان و پندار) با بار معنایی منفی را به کار برد. یعنی گویی یکی از مهمترین نکتههای دینداری این است که پی ببریم که بسیاری از حساب و کتابهای ما و پیشبینیهایی که بر اساس این حساب و کتابها انجام میدهیم درست نیست؛ و یکبار جدی باید در مدل محاسباتیمان در زندگی تجدید نظر کنیم.
🔖جلسه 96 http://yekaye.ir/al-muminoon-023-115/
🤔یکی از مهمترین زمینههای این اشتباهات این است که نظام اصلی عالم را نظام مادی و افق حیات انسان را همچون حیوانات میبینیم و بر این اساس، مرگ و زندگی حقیقی، را مرگ و زندگی فیزیولوژیکی که برای همه حیوانات رخ میدهد، قلمداد میکنیم؛
در حالی که اگر انسان از حقیقت عظیمتری به نام روح برخوردار است، همان باید مقیاس مرگ و حیات حقیقیِ او قرار گیرد:
🔺بر این اساس است که انسانی که همه تلاشش را در راه خدا قرار میدهد اساساً به زندگی حقیقی دست مییابد، هر چند که این جان مادی و حیوانی اش را در جنگ از دست بدهد؛
🔻و در سوی دیگر، کسی که به سخن حق گوش نمیدهد و از حق رویگردان است، «مرده» است هرچند که به لحاظ فیزیولوژی و حیوانی، او را زنده به حساب آورند: «إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ» (نمل/80 و روم/52)
💠تاملی با خویش
آیا ما کدام زندگی را جدیتر می دانیم؟!
و برای سلامت در کدام زندگی بیشتر مراقب هستیم؟!
@Yekaye
یک آیه در روز
840) 🌹 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم
.
2⃣ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا ... أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
برای منافق، معیار زنده و مرده بودن، در دنیا بسر بردن یا از دنیا رفتن است؛ (آیه قبل)
اما برای مومن، معیار زنده و مرده بودن، نزد خدا و در محضر خدا بودن یا نبودن است.
@Yekaye
✅ با توجه به کثرت احادیث و نکات این آیه، فردا نیز به بحث از همین آیه خواهیم پرداخت.
☀️3) روایت شده که
از امیرالمومنین ع سوال شد: چگونه صبح کردی؟
فرمود: صبح کردم در حالی که صدّیق اول و فاروق اعظم هستم و منم وصی برترین بشر؛ و من اولم و من آخرم و من باطنم و من ظاهرم و من به هر چیزی دانایم و من چشم خدایم و من جَنبُ الله (پهلوی خدا) هستم و من امین خداوند بر پیامبرانم، به وسیله ما خداوند پرستیده شد و ما خزانهداران خداوند در زمین و آسمان هستیم و من زنده میکنم و من میمیرانم!
آن اعرابی از سخنان حضرت متعجب شد؛
و حضرت چنین توضیح داد:
من اولم یعنی من اول کسی هستم که به رسول الله ص ایمان آورد؛
و من آخرم یعنی آخرین کسی هستم که به او در قبر نظر انداخت
و من ظاهر هستت منظورم ظاهر اسلام است
و من باطن هستم یعنی بطن من از علم پر شده؛
و من به هر چیزی دانایم یعنی به هر چیزی که خداوند به پیامبرش خبر داد او هم از آن به من خبر داد؛
اما اینکه من چشم خدا هستم من چشم خداوند بر مومنان و کافران هستم
و اما اینکه من جنبُ الله هستم مقصودم همان است که «نفس [در آن روز] میگوید ای حسرت بر من از آنچه در جنب الله کوتاهی ورزیدم» (زمر/56) و کسی که در مورد من کوتاهی بورزد در مورد خداوند کوتاهی ورزیده است؛
و نبوت هیچ پیامبری انضا نشد مگر اینکه مُهر [= خاتَم] [تاییدی] از حضرت محمد ص گرفت و از این روست که ایشان خاتَم پیامبران (احزاب/40) نامیده شد؛
حضرت محمد ص سید پیامبران است و من سید اوصیاء هستم؛
اما خرانهداران خداوند در زمین، چرا که ما آموختیم آنچه را رسول الله ص با سخنی صادق به ما آموزش داد؛
و من زنده میکنم یعنی سنت رسول الله ص را زنده میکنم
و من میمیرانم یعنی بدعت را میمیرانم؛
و من زندهای هستم که نمی میرد به خاطر این سخن خداوند متعال است که فرمود: «و هرگز کسانی را که در راه خداوند کشته شدند، مرده حساب مکن؛ بلکه [آنان] زندهاند نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.» (آل عمران/169)
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص386
وَ سُئِلَ ع كَيْفَ أَصْبَحْتَ؟
فَقَالَ أَصْبَحْتُ وَ أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَوَّلُ وَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ وَ أَنَا وَصِيُّ خَيْرِ الْبَشَرِ وَ أَنَا الْأَوَّلُ وَ أَنَا الْآخِرُ وَ أَنَا الْبَاطِنُ وَ أَنَا الظَّاهِرُ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ وَ أَنَا عَيْنُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا أَمِينُ اللَّهِ عَلَى الْمُرْسَلِينَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ نَحْنُ خُزَّانُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ وَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ وَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوتُ!
فَتَعَجَّبَ الْأَعْرَابِيُّ مِنْ قَوْلِهِ؛ فَقَالَ ع: أَنَا الْأَوَّلُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنَا الْآخِرُ آخِرُ مَنْ نَظَرَ فِيهِ لِمَا كَانَ فِي لَحْدِهِ وَ أَنَا الظَّاهِرُ فَظَاهِرُ الْإِسْلَامِ وَ أَنَا الْبَاطِنُ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ فَإِنِّي عَلِيمٌ بِكُلِّ شَيْءٍ أَخْبَرَهُ اللَّهُ بِهِ نَبِيَّهُ فَأَخْبَرَنِي بِهِ فَأَمَّا عَيْنُ اللَّهِ فَأَنَا عَيْنُهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْكَفَرَةِ وَ أَمَّا جَنْبُ اللَّهِ فَـ«أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ» وَ مَنْ فَرَّطَ فِيَّ فَقَدْ فَرَّطَ فِي اللَّهِ وَ لَمْ يَجُزْ لِنَبِيٍّ نُبُوَّةٌ حَتَّى يَأْخُذَ خَاتَماً مِنْ مُحَمَّدٍ فَلِذَلِكَ سُمِّيَ «خَاتَمَ النَّبِيِّينَ» مُحَمَّدٌ سَيِّدُ النَّبِيِّينَ فَأَنَا سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ أَمَّا خُزَّانُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَقَدْ عَلِمْنَا مَا عَلَّمَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَوْلٍ صَادِقٍ وَ أَنَا أُحْيِيَ أُحْيِي سُنَّةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنَا أُمِيتُ أُمِيتُ الْبِدْعَةَ وَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوتُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ».
@Yekaye
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است:
عده ای خدمت امام حسن ع رسیدند و گفتند به ما از عجایبی که پدرت به ما نشان میداد نشان بده!
فرمود: آیا بدان ایمان دارید؟
گفتند: بله، به خداوند متعال ایمان داریم.
فرمود: آیا پدرم را میشناسید؟!
گفتند: بله، همگی او را میشناسیم!
پس پردهای را کنار زد و دیدند که امیرالمومنین ع نشسته است. فرمود: آیا او را میشناسید؟!
گفتند: بله، به خدا سوگند او امیرالمومنین ع است؛ و شهادت می دهیم تو امام بعد از او هستی و امیرالمومنین ع را بعد از مرگش به ما نشان دادی!
امام حسن ع فرمود: وای بر شما! آیا سخن خداوند عز و جل را نشنیدید که «و هرگز کسانی را که در راه خداوند کشته شدند، مرده حساب مکن؛ بلکه [آنان] زندهاند نزد پروردگارشان روزی داده میشوند...» اگر این حال و روز کسانی است که در راه خداوند کشته شدند، پس در مورد ما چه میگویید؟!
گفتند ایمان آوردیم و تصدیق کردیم!
📚الهداية الكبرى، ص195
وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ بِشْرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هَارُونَ الْوَرَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ:
جَاءَ النَّاسُ إِلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) قَالُوا أَرِنَا مَا عِنْدَكَ مِنْ عَجَائِبِ أَبِيكَ الَّتِي كَانَ يُرِينَا إِيَّاهَا
قَالَ: تُؤْمِنُونَ بِذَلِكَ؟
قَالُوا: نَعَمْ نُؤْمِنُ بِاللَّهِ تَعَالَى،
فَقَالَ: أَ لَيْسَ تَعْرِفُونَ أَبِي،
قَالُوا: بَلَى كُلُّنَا نَعْرِفُهُ،
فَرَفَعَ لَهُمْ جَانِبَ سِتْرٍ فَإِذَا بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ جَالِسٌ، قَالَ: تَعْرِفُونَهُ؟
قَالُوا بِأَجْمَعِهِمْ: هَذَا وَ اللَّهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ، وَ نَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ وَ لَقَدْ أَرَيْتَنَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدَ مَوْتِهِ،
قَالَ لَهُمُ الْحَسَنُ: وَيْلَكُمْ أَ مَا سَمِعْتُمْ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَإِذَا كَانَ هَذَا فِيمَنْ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمَا ذَا تَقُولُونَ فِينَا؟ قَالُوا: آمَنَّا وَ صَدَّقْنَا.
@Yekaye
☀️5) از امام جواد ع روایت شده است که
روزی امیرالمومنین ع به ابوبکر فرمود: «هرگز کسانی را که در راه خداوند کشته شدند، مرده حساب مکن؛ بلکه [آنان] زندهاند نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.» و شهادت میدهم که رسول الله ص شهید از دنیا رفت و به خدا سوگند که من او را نزد تو میآورم تا یقین کنی، چرا که شیطان نمی تواند در صورت او مجسم شود. پس حضرت علی ع دست ابوبکر را گرفت و پیامبر ص را به او نشان داد و پیامبر به او فرمود: ای ابوبکر! به علی ع و به یازده تن از فرزندانش ایمان بیاور که همانا آنان همچون من هستند جز در نبوت؛ و به پیشگاه خداوند توبه کن از آنچه به دست گرفتهای که همانا تو در آن حقی نداری!
امام جواد ع فرمود: سپس پیامبر ص رفتند و دیگر دیده نشدند.
📚الكافي، ج1، ص533
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْحَرِيشِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع:
أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ لِأَبِي بَكْرٍ يَوْماً «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً ص رَسُولُ اللَّهِ مَاتَ شَهِيداً وَ اللَّهِ لَيَأْتِيَنَّكَ فَأَيْقِنْ إِذَا جَاءَكَ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ غَيْرُ مُتَخَيِّلٍ بِهِ فَأَخَذَ عَلِيٌّ بِيَدِ أَبِي بَكْرٍ فَأَرَاهُ النَّبِيَّ ص فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا بَكْرٍ آمِنْ بِعَلِيٍّ وَ بِأَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ إِنَّهُمْ مِثْلِي إِلَّا النُّبُوَّةَ وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِمَّا فِي يَدِكَ فَإِنَّهُ لَا حَقَّ لَكَ فِيهِ.
قَالَ ثُمَّ ذَهَبَ فَلَمْ يُرَ.
📚(این واقعه با تفصیلی بیشتر در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص280 آمده است. )
@Yekaye
☀️6) ابوبصیر [که کنیهاش ابومحمد بود] میگوید:
[به امام صادق ع عرض کردم] فدایت شوم؛ آیا به نظر شما کسی مرا در این امر [که به ولایت شما اذعان نمودیم] رد و تخطئه میکند همانند کسی است که شما را رد و تخطئه کرده است؟!
فرمود: ابامحمد! کسی که تو را در این امر رد و تخطئه کند همانند کسی است که رسول الله ص و خداوند تبارک و تعالی را رد و تخطئه کرده است؛
ابامحمد! همانا هر یک از شما که بر این امر بمیرد، شهید است.
گفتم: هرچند که در بسترش بمیرد؟!
فرمود: اگر در بسترش هم بمیرد، زندهای است که نزد پروردگارش روزی داده میشود.
📚الكافي، ج8، ص146؛ المحاسن، ج1، ص185
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ جَمِيعاً، عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ،عن يَحْيَى الْحَلَبِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: [قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع]
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَ رَأَيْتَ الرَّادَّ عَلَيَّ هَذَا الْأَمْرَ فَهُوَ كَالرَّادِّ عَلَيْكُمْ؟!
فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَنْ رَدَّ عَلَيْكَ هَذَا الْأَمْرَ فَهُوَ كَالرَّادِّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى؛ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْمَيِّتَ مِنْكُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ شَهِيدٌ قَالَ قُلْتُ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ قَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّهِ يُرْزَق.
@Yekaye
یک آیه در روز
840) 🌹 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم
.
3⃣ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ»
تصوّر هلاكت و يا خسارت براى شهيد، تفكّرى انحرافى است كه بايد اصلاح شود.
📚 (تفسير نور، ج1، ص649)
@Yekaye
یک آیه در روز
840) 🌹 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم
.
4⃣ «وَ لا تَحْسَبَنَّ ... أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
وقتی میگوید گمان مبر که آنها مردهاند؛ نتیجه میشود که آنها زندهاند؛ پس چرا دو تعبیر «عند ربهم» و «یرزقون» را هم اضافه کرد؟
🍃الف. شاید میخواهد نشان دهد که اشتباه محاسباتی آنان – که شهدا را مرده میپندارند- ابعاد متعددی دارد، و با این سه تعبیر، سه بعد مختلف اشتباه آنان را گوشزد میکند:
🔹آنها را مرده مپندار، که آنها زندهاند؛
🔹حقیقتِ آنها را جسم آنها نبین که مرده و چهبسا تکه تکه شده باشد؛ بلکه حقیقتِ آنها روح آنهاست که در سلامت کامل نزد پروردگارشان حاضر است؛
🔹آنها را مردگانی مپندار که دیگر هیچ بهرهای از عالَم نمیبرند و دستشان از هستی کوتاه شده؛ بلکه آنان هنوز در حال دریافت رزق و روزی و بهرهوری از عالَم هستند.
🍃ب. شاید میخواهد اشاره کند که اگرچه زنده بودن یک کمال است، اما زندهای زنده بودنش بسیار ارزش دارد که در قرب پروردگار باشد؛
و اگرچه در قرب پروردگار بودن خیلی مقام است، اما بالاتر از آن مقام کسی است که در آن قرب متوقف نماند و باز از روزیهای پی در پی پروردگارش بهرهمند شود.
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
840) 🌹 وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِم
.
5⃣ «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»
آنان که در راه خدا کشته میشوند، نهتنها زندهاند، که به مقام عند رب رسیدهاند؛ و نهتنها به قرب پروردگارشان دست یافتهاند، بلکه در آنجا روزی داده میشوند.
در کلمه «رزق» چه نکته اضافهای نهفته است که به زنده بودن و در مقام قرب بودن بسنده نکرد و دریافت رزق را هم اضافه کرد؟
🍃الف. شهادت، باختن و از دست دادن نيست؛ بلكه يافتن و به دست آوردن است.
📚(تفسير نور، ج1، ص649)
🍃ب. شاید میخواهد تاکید کند که گمان نکنید این زنده بودنی که مطرح کردیم، صرفا برای دلخوش کردن شماست و چیزی همچون زنده بودن یاد و خاطره آنهاست (که خداوند خاطره آنها را زنده نگه میدارد)، بلکه یک زندگی کاملا واقعی و عینی است که با روزی گرفتن همراه است.
🍃ج. از پرکاربردترین معانی رزق، غذایی است که انسان میخورد؛ و خاصیت غذا دو چیز است: اولا ادامه حیات را ممکن میسازد؛ و ثانیا به انسان توانایی میدهد که بتواند کاری انجام دهد. عبارت «بل احیاء» برای اشاره به ادامه حیات آنها کافی بود؛ به ویژه که حقیقت مرگ، نیستی و نابودی نیست، بلکه همگان از حیات برزخی برخوردارند؛ پس شاید میخواهد با تعبیر «یرزقون» اشاره کند که آنها بهره و نصیبی داده میشود که از آن برای ارتقای بیشتر میتوانند استفاده کنند؛ یعنی:
🌱ج.1. شاید میخواهد بفرماید که اگرچه پرونده عموم انسانها با مرگ بسته میشود، اما پرونده شهید همچنان باز است و همچنان انجام اعمال صالح و دستگیری از برخی از اهل دنیا، که بر رشد او بیافزاید، برای او امکانپذیر است.
🌱ج.2. شاید میخواهد اشاره کند به ثمرات عمل شهید در دنیا، که همچنان اثرگذار است و مایه ارتقای روزافزون وی میشود.
🌱ج.3. ...
🍃د. شاید بتوان این تعبیر را شبیه تعبیر «سیهدیهم» در آیه «وَ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُم؛ سَيَهْديهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُم» (محمد/5-6) دانست، که نکته قابل توجه این است که حرف «س» اشاره به آینده دارد در حالی که شهادت آنها با فعل ماضی اشاره شده (قتلوا) یعنی گویی بعد از شهادتشان هم هدایتی برای شهدا متصور است؛ که آن هدایت هرچه باشد، فراتر از هدایتی است که تا زمان مرگ به درد انسان میخورد.
🍃ه. ...
@Yekaye