.
3⃣ «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ...»
سختیهای مسیر تبلیغ دین چنان است که حتی پیامبر ص هم نیاز به تسلی دادن دارد❗️
@Yekaye
.
4⃣ «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً»
واضح است که این تعبیر که «مبادا تو را غمگین کنند کسانی که در کفر میشتابند، که آنان هرگز هیچ زیانی به خداوند نخواهند رساند» تسلی دادنی است از جانب خداوند به پیامبر اکرم ص.
چرا خداوند وی را چنین تسلی میدهد؟
🍃الف. چه بسا پیامبر با دیدن اینان در برخی از افراد با خود گمان میکرده که مبادا من کمکاری کرده ویا کارم را درست انجام ندادهام که اینان چنین به سوی کفر و نفاق و ارتداد میشتابند؛ و خداوند وی را دلداری میدهد که این تقصیر تو نیست؛ چیزی است که خود در پیش گرفتهاند و در تقدیر الهی، این نتیجهای است که بر عمل خود آنان مترتب شده است.
📚(مجمع البیان، ج2، ص891)
🍃ب. این تسلی اگرچه خطاب به پیامبر ص است اما در واقع منظورش به هر مومنی است و از این جهت که گاه مومنان با دیدن غلبههای ظاهری کافران چهبسا دچار این توهم شدند که مبادا آنها دارند بر خداوند غلبه میکنند و خداوند هشدار میدهد که چنین نیست، آنها هیچ ضرری به خدا نمیتوانند برسانند؛ بلکه هر کاری که از آنان سر میزند درون تدبیرهای الهی است.
📚(المیزان، ج4، ص63)
🍃ج. ...
@Yekaye
.
5⃣ «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ...»
مقصود از کسانی که در کفر میشتابند، چه کسانیاند؟
🍃الف. منافقان
📚(مجاهد و ابن اسحاق، به نقل مجمع البیان، ج2، ص891)
🍃ب. کسانی که از دین مرتد شدند.
📚 (جبائی، به نقل مجمع البیان، ج2، ص891)
🍃ج. ...
@Yekaye
.
6⃣ «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً»
آرامش خود را حفظ كنيد، كه تلاشهاى کسانی که در مسیر کفر میشتابند در محو اسلام بىاثر است.
📚(تفسير نور، ج2، ص204)
@Yekaye
.
7⃣ «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ... يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ»
⛔️شبهه
اینکه فرموده «خداوند میخواهد برای آنها بهرهای در آخرت قرار ندهد» آیا نشان نمی دهد که آنان مجبورند و آیا این خلاف عدل الهی نیست؟
💢پاسخ
خداوند خیر همگان را میخواهد؛ اما در عین حال به انسانها اختیار داده است؛ و در عین حال نظام عالم را به طوری قرار داده که نتیجه هر کاری به صاحبش برگردد.
پس اگر کسی بر اساس اختیار خود مسیر کفر و جهنم را در پیش گرفت، یعنی در نظامی که خداوند قرار داده نمیخواهد هیچ بهرهای در آخرت داشته باشد» و اینکه خدا چنان خواسته، نه به این معناست که «علیرغم میل آنان، چنین خواسته»! تا اینکه این را جبر ویا خلاف عدل الهی بدانیم؛
بلکه این تعبیر حقیقت و باطن «شتافتن آنان به سوی کفر» را شرح میدهد؛ یعنی از باب «وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُم: و آنان نهایت مکر خود را به کار بستند در حالی که مکرشان نزد خداوند بود» (ابراهیم/46)
@Yekaye
.
8⃣ « يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ... يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ»
مهلت دادن به كفّار، سنّت الهى است، نه آنكه نشانه ناآگاهى و يا ناتوانى خداوند باشد.
📚 (تفسير نور، ج2، ص204)
@Yekaye
.
9⃣ «الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ... يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ»
محروميّت انسان در آخرت، ناشى از عملكرد او در دنياست.
📚(تفسير نور، ج2، ص204)
@Yekaye
.
🔟 «الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ... يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ»
حضور در ميدان كفر، انسان را از دريافت رحمت الهى محروم مىكند.
📚(تفسير نور، ج2، ص204)
@Yekaye
.
1⃣1⃣«الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ ... وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ؛ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ... لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ»
هم فضل الهى بزرگ است و هم قهر او.
در دو آيه قبل، نسبت به مجروحانى كه به فرمان رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به جبهه رفتند، از فضل عظيم الهى بشارت داد و در اين آيه نسبت به كفّار سرسخت، عذاب عظيم را يادآور مىشود.
📚(تفسير نور، ج2، ص204)
@Yekaye
848) 📖 إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ 📖
💢ترجمه
همانا کسانی که کفر را با ایمان خریدند هرگز هیچ زیانی به خداوند نخواهند رساند؛ و آنان را عذابی دردناک است.
سوره آلعمران (3) آیه 177
1397/8/24
7 ربیعالاول 1440
@Yekaye
🔹الْكُفْرَ
قبلا بیان شد که
▪️ ماده «کفر» در اصل دلالت بر پوشاندن و مخفی کردن میکند؛ به کشاورز «کافر» گفته میشود چون دانه را در دل خاک مخفی میکند و «کفاره» هم کفاره است چون گناه را میپوشاند و «تکفیر» هم به معنای اقدامی است که چنان روی گناه را میپوشاند که گویی انسان گناهی انجام نداده (در مقابل حبط که در مورد نابود شدن کارهای خوب است.
کفر، هم در نقطه مقابل ایمان به کار میرود زیرا «حق را میپوشاند»، و هم در نقطه مقابل «شکر» و به معنای «ناسپاسی» به کار میرود، زیرا نعمت را میپوشاند؛ و از نظر راغب اصفهانی، در مورد ناسپاسی نعمت، غالبا تعبیر «کفران» به کار میرود، و در مورد انکار خدا و نبوت و شریعت (بیدینی) غالبا تعبیر «کُفر» (که فاعل آن، «کافر» است) به کار میرود.
لازم به ذکر است که اگرچه در فرهنگ دینی غالبا کلمه «کافر» فقط به معنای منکر خدا و نبوت و شریعت به کار میرود اما در ادبیات قرآنی در مورد منکر ولایت و امامت الهی هم این تعبیر به کار میرود چنانکه کسانی که به جای ولایت الله، ولایت طاغوت را پذیرفته باشند کارشان «کفر» معرفی شده (بقره/۲۵۶) و حتی منافق هم (که ظاهرا مسلمان است و خدا و نبوت و شریعت را قبول دارد) کافر خوانده شده است (نساء/۱۳۷-۱۳۸؛ منافقون/۱-۳)
🔖جلسه ۲۰۵ http://yekaye.ir/al-furqan-025-50/
▪️همچنین قبلا حدیثی گذشت که توضیح داده بود که کفر در قرآن به پنج معنا به کار رفته: کفر حجود (انکار) [که دو قسم میشد: انکار از روی ظن و گمان، ویا کاملا آگاهانه در برابر حقیقت ایستادن]، ترک آنچه خدا دستور داده، کفر برائت و کفر نعمت.
🔖جلسه۱۵۹، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-jathiyah-45-24/
@Yekaye
🔹بالْإِيْمانِ: بِـ + الْإِيْمانِ
▪️ماده «أمن» را در اصل در معنای طمانینه نفس و امنیت و سکون و زوال ترس دانستهاند
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص90؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص150).
▫️برخی اصل این را در دو معنا دانستهاند:
یکی همین امانت، نقطه مقابل خیانت، که به نوعی سکون قلب برمیگردد؛ و
دیگری تصدیق کردن؛ و البته تذکر دادهاند که خود این دو معنا بسیار به هم نزدیکاند؛ و شاهد بارز بر معنای «تصدیق» را آیه «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقين» (یوسف/17) دانستهاند
📚(معجم المقاييس اللغة، ج1، ص133)؛
▫️ولی دیگران هم با اینکه اذعان داشتهاند که در این آیه، ایمان به معنای تصدیق است؛ اما چنین توجیه کردهاند که اساساً ایمان تصدیقی است که نوعی امنیتبخشی را با خود همراه دارد و به همین جهت است که در اینجا از تعبیر «مومن» استفاده شده است.
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص90)
▪️به نظر میرسد همان طور که امانت، نقطه مقابل خیانت است؛ «أمن» هم نقطه مقابل «خوف» است: «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْف» (نساء/83) که در این زمینه به توضیحاتی که در آیه 175 در بحث از ماده «خوف» داده شد مراجعه کنید:
🔖جلسه 846 http://yekaye.ir/ale-imran-3-175/
▪️از پرکاربردین استعمالات ماده «أمن» کاربرد آن در باب إفعال است:
▫️درباره فعل «آمَنَ» و مصدر آن (ایمان) برخی توضیح دادهاند که این فعل هم میتواند لازم باشد که در این صورت «آمَنَ» (= ایمان آورد) به معنای «ایمن شد» به کار رفته است؛ و هم میتواند متعدی باشد و «آمنتُهُ» به معنای «او را در امن قرار دادم» خواهد بود.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91)
به تعبیر دیگر، «إیمان» خود یا دیگری را در امن و سکون قرار دادن است و «ایمان به خدا» یعنی «حصول اطمینان و سکون به خداوند متعال»
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص150-151)
▫️البته در کاربردهای قرآنی گاه این فعل به کسانی که به شریعت پیامبر اکرم ص ایمان آوردهاند اطلاق شده است «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئين» (بقره/62) « إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذينَ آمَنُوا» (آل عمران/68) و ... ؛ و نهتنها غالبا در عرصه اعتقادات و باورهای شخص و در عرض عمل مطرح شده [چنانکه ترکیب «الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» 50 بار در قرآن کریم به کار رفته است] بلکه برخی بر این باورند که گاه برای اشاره به خود «عمل صالح» هم به کار رفته است؛ چنانکه معتقدند در آیه «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ» ایمان به معنای نماز بوده است.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91)
▫️بر این اساس، کلمه پرکاربرد «مؤمن» (در مقابل «کافر») به معنای «کسی که در امنیت قرار گرفته است» میباشد؛ هرچند از باب ذم در مورد برخی از کافران هم به کار رفته است از این باب که گویی آنان با چیزی میخواهند به امن و اطمینان برسند که اقتضایش عدم امنیت و اطمینان است: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ» (نساء/51) چنانکه تعبیر «شرح صدر» را هم با همین ملاحظه برای کافران به کار برده است «مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» (نحل/106)
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص91)
▫️البته میدانیم که لفظ «مومن» درباره خداوند هم به کار رفته و یکی از اسماء الله است: « هُوَ اللَّهُ الَّذي ... السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ ...؛ حشر/23)؛ که عموما آن را - برخلاف کاربردش در مورد انسانها - به معنای متعدیاش، یعنی «کسی که امنیت و اطمینان میبخشد» دانستهاند؛ و البته ابنفارس هم با توجه به دو معنایی که برای ماده «امن» باور داشت - علاوه بر اینکه احتمال مذکور را قبول دارد- از برخی از اهل علم نقل میکند که عبارت «مؤمن» در مورد خداوند چهبسا از باب معنای «تصدیق» باشد؛ یعنی به معنای کسی که وعدههای ثوابی را که به بندگانش داده است، تصدیق و محقق خواهد کرد.
📚 (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص135)
@Yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «أمن»
▪️کلمات «أمن» (فَأَيُّ الْفَريقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ؛ انعام/81) ، «أمانت» و «أمان» در اصل، مصدر هستند که گاهی به عنوان اسم برای حالتی که انسان در آن حالت بسر میبرد به کار میرود (تو در امانی) و گاه به عنوان اسم در مورد چیزی که مورد امنیت قرار گرفته و از انسان در مورد آن، ایمن میباشند (امانت چیزی است که به کسی سپرده میشود و در مورد اینکه آن شخص آن را حفظ میکند اطمینان دارند و آن چیز را نزد وی در امان میدانند): « إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» (نساء/28) لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ» (انفال/27)
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص90)
▫️و البته گاه تعابیر به نحوی است که هم معنای اسمی و هم معنای مصدری در آن محتمل است، مانند «وَ الَّذينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» (مومنون/8؛ معارج/32).
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص151)
▫️چنانکه درباره کلمه «امانت» در آیه «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...» (احزاب/72) بسیاری آن را در معنای اسمی (با مصادیقی مانند توحید، عدالت، حروف الفبا، عقل) قلمداد کردهاند (مفردات ألفاظ القرآن، ص90) ولی برخی اصرار دارند که این در معنای مصدریاش است یعنی خداوند طمانینه و سکون و عدم وحشت در قبال حوادث و تکالیف تکوینی و تشریعی را عرضه کرد، که از مصادیقش تحمل نبوت و قبول خلافت و استعداد ولایت و ... است.
📚(التحقيق، ج1، ص151)
▪️و «آمِن» آن امر ساکن و مطمئنی است که جای ترس و نگرانی ندارد: «قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ» (نحل/112) «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» (بقره/126؛ ابراهیم/35) «مَنْ يَأْتي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَة» (فصلت/40)
▪️«أمین» بر وزن فعیل در معنای مفعول است: یعنی «مورد اطمینان»؛ و این کلمه نهتنها در مورد انسانها (إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمينٌ؛ شعراء/107 و 125 و 142 و 178 و دخان/18) و بلکه هر موجود ذیشعوری (مُطاعٍ ثَمَّ أَمينٍ؛ تکویر/21) به کار میرود، بلکه در مورد هر چیزی که انسان بتواند به او اطمینان کند نیز به کار میرود: «إِنَّ الْمُتَّقينَ في مَقامٍ أَمينٍ» (دخان/51) چنانکه خود کلمه «مأمون» نیز همین طور است: «إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ» (معارج/28)
▪️«مأمن» اسم مکان است و به معنای جایگاهی است که شخص در آن ایمن است: «ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»(توبة/6)
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91)
▪️وقتی ماده «أمن» به باب افتعال میرود به معنای «امین واقع شدن» و «پذیرش و قبول امانت» است از این جهت که بودن اشیاء نزد وی را در امن و امان میدانند: «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمانَتَهُ» (بقره/283)
▪️کلمه «أَمَنَةٌ» وقتی در وصف انسان به کار برده میشود (مثلا رجل أَمَنَةٌ) به معنای کسی است که بسادگی به هر کس اطمینان میکند
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص91)
▫️ اما در آیه «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً» (بقره/153) و آیه «إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْه» (انفال/11) برخی آن را مصدر (همانند غَلَبَه) دانستهاند که بر «کثرة الامن» دلالت دارد
📚(التحقيق، ج1، ص152)
▫️و برخی علاوه بر اینکه آن را مصدری همانند «أمن» دانستهاند این را که همانند «کَتَبه» اسم جمع (امنیتها) باشد نیز احتمال دادهاند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص90)
@Yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «امن»
🔹از کلماتی که ظاهرا از همین باب است اما به نظر میرسد معنای متفاوتی دارد کلمه «آمین» است که در لهجه حجازی به صورت «أمین» (با الف مقصوره و نه با مد) هم تلفظ میشود و برخی اصل این کلمه را همین دانستهاند و مد را صرفا اشباع کلمه در لهجه بنیعامر میدانند، به این دلیل که در زبان عربی، وزن «فاعیل» وجود ندارد؛ و تذکر دادهاند که تلفظ آن با تشدید خطاست.
📚(المصباح المنیر، ج2، ص24-25)
▫️ همگان اتفاق نظر دارند که این کلمهای دعایی و به معنای «خدایا انجام بده» یا «اجابت فرما» میباشد. برخی صریحا آن را اسم فعل دانستهاند - همانند صه و مه -
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص92)
▫️برخی احتمال دادهاند از همان ماده «أمن» باشد از این باب که تعبیر «أمّن» به معنای «ایمنی داد» است و آمین هم تقاضای ایمنی یافتن و اجابت دعا از خداست، چرا که با عنایت خداوند است که انسان از بلاها و ناملایمات ایمنی مییابد
📚 (النهاية، ج1، ص72)
▫️و از حسن بصری نقل شده که این اسمی از اسمای خداوند است؛ ولی از ابوعلی فارسی نقل شده که مقصود وی این بوده که هر وقت کسی این را بر زبان میآورد در ضمیر خود، خداوند را خطاب کرده و از او تقاضای استجابت میکند
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص92)
▫️ البته مرحوم مصطفوی تذکر داده که این کلمه عیناً در زبان عبری وجود دارد و احتمال اینکه اساساً از زبان عبری وارد شده باشد بعید نیست، هرچند که همین ماده «أمن» با تلفظ و معنایی نزدیک به همین تلفظ و معنای عربی نیز در زبان عبری وجود دارد؛ و از این جهت بعید نیست که واقعاً کلمهای عربی و صیغه امر از باب افعال (آمِن: تصدیق کن و ایمنی بده) باشد که تلفظش به صورت «آمین» درآمده است.
📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص152)
📿ماده «أمن» و مشتقات آن 879 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
✅توجه
کلمه «اَیمان» جمع «یمین: سوگند» و از ماده «یمن» است و با «ایمان» که از ماده «امن» است تفاوت دارد و درباره این ماده قبلا توضیح داده شد در
🔖جلسه 237 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-17/ .
@Yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است:
همانا حضرت علی ع دری بود که خداوند آن را گشود؛ کسی که در آن داخل شود مومن است و کسی که از آن خارج شود کافر است.
📚الكافي، ج2، ص388
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
إِنَّ عَلِيّاً ص بَابٌ فَتَحَهُ اللَّهُ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً.
@Yekaye
☀️2) نامهای از امام صادق ع خطاب به عدهای از فقها نوشته شده است. در فرازی از آن آمده است:
... هشدار میدهمت از رها کردن حق به خاطر خسته و ملول شدن؛ و از میل به باطل کردن بر اساس جهل و گمراهی؛ چرا که ما نیافتیم کسی را که از دلخواه خویش پیروی کند و از آن حدودی که بیان کردیم بگذرد و در عین حال شخص رشید و فرهیختهای باشد.
📚المحاسن، ج1، ص210
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رِسَالَتِهِ إِلَى أَصْحَابِ الرَّأْيِ وَ الْقِيَاسِ:
... وَ إِيَّاكَ وَ تَرْكَ الْحَقِّ سَأْمَةً وَ مَلَالَةً وَ انْتِجَاعَكَ الْبَاطِلَ جَهْلًا وَ ضَلَالَةً لِأَنَّا لَمْ نَجِدْ تَابِعاً لِهَوَاهُ جَائِزاً عَمَّا ذَكَرْنَا قَطُّ رَشِيداً.
@Yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است:
کمترین چیزی که شخص را از اسلام بیرون میبرد آن است که بفهمد که نظری برخلاف حق است اما بر سر آن بایستد.
📚تفسير العياشي، ج1، ص: 297
عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع:
يَقُولُ أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِسْلَامِ أَنْ يَرَى الرَّأْيَ بِخِلَافِ الْحَقِّ فَيُقِيمَ عَلَيْه.
@Yekaye
.
1⃣ «إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً»
در يك انقلاب عقيدتى و فرهنگى، از ريزشهاى جزئى نگران مباشيد.
📚(تفسير نور، ج2، ص205)
@Yekaye
.
2⃣ «وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً ... إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»
همان طور که شتافتن افراد در کفر ضرری به خداوند نمیزند (آیه قبل)،
اینکه کسی از ایمان به سوی کفر برود هم ضرری به خداوند نمیزند؛ و خودش است که گرفتار عذابی دردناک خواهد شد.
@Yekaye
.
3⃣ «إِنَّ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ»
مقصود از اینکه «کفر را با ایمان خریدند» چیست؟ و چرا از تعبیر «فروختن» استفاده کرد؟
🍃الف. این مطلب را که کفرشان را با ایمان عوض کردند، مجازاً به عنوان خرید این با آن تعبیر کرده است
📚(مجمعالبیان، ج2، ص891)
یعنی ایمان خود را فروختند و به جای آن کفر خریدند؛ به تعبیر دیگر، کفر را به قیمت از دست دادن ایمان خریدند.
🍃ب. میخواهد نشان دهد سرمايه اصلى انسان، ايمان و يا زمينههاى فطرى ايمان است.
📚(تفسير نور، ج2، ص205)
🍃ج. میخواهد با این تعبیر، بر اختیار آنان در زمینه خیر و شر تاکید کند
📚 (البحر المحیط، ج3، ص443)
یعنی همان طور که در خرید و فروش انسان کاملا اختیار مال خود را دارد، و اگر ضرر کند به خودش برمیگردد در اینکه ایمانش را بدهد و کافر بشود هم همین طور است.
🍃د. کفر را به وسیله ایمان خریدند؛ یعنی به جای اینکه با ایمان خود بهشت را به دست بیاورند، ایمانشان را کالایی قرار دادند که به وسیله آن کفر بخرند؛ و منظور منافقانی است که با ظاهرنمایی و ابراز ایمان، دنبال منافع دنیویاند و عملا در کفرورزی پیش میروند.
🍃ه. شاید میخواهد به این مطلب اشاره کند که اینها قبلا ایمان داشتند و بعدا کافر شدند «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ ... ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا» (منافقون/1-3)، (نه کسانی که از ابتدا منافقانه و برای رسیدن به منافع خود اظهار ایمان کردند) یعنی چون ایمانشان، عمیق و درست نبود، با همین ایمانشان به ورطه کفر غلطیدند؛ و منظور چهبسا آن دسته از منافقانی است که از راه افراط و نفهمی در دینداری (مانند خوارج)، به ورطه کفر غلطیدند.
🍃و. ...
@Yekaye