eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
114 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «ما كانَ اللَّهُ لِیذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتَّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِیَطْلِعَكُمْ عَلَی الْغَیبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ» خداوند انسان را حیوان نیافرید که به دنیا بیاید و بخورد و شهوترانی کند و لذتی ببرد و بمیرد و کارش تمام شود. بلکه انسان را آفرید تا ظرفیتهای عظیمی که در او نهفته را شکوفا کند و این شکوفایی را منوط به اختیار خود او قرار داد برای همین انسان می‌تواند از اوج عزت تا حضیض ذلت را درنوردد؛ و برنامه خداوند برای اینکه گوهر درونی انسان شکوفا شود، ابتلا و آمتحان است. پس قرار نبوده که خداوند مومنان را به حال خود رها کند و همین طور افراد خبیث و پاک درهم بمانند و شناخته نشوند؛ بلکه با ابتلائات مختلف دینداران، کاری می‌کند که در کوران حوادث تلخ وشیرین، مومن واقعی و طیب از فرد خبیثی که خود را بظاهر مومن نشان می‌داده متمایز شود. و البته در این جدا کردن خبیث و طیب قرار نیست که خداوند خودش مستقیما همه را بر غیب آگاه گرداند، هرچند هم قرار نیست که هیچ چیزی از غیب گفته نشود، بلکه خداوند از میان مردم عده‌ای برمی‌گزیند و آنچه از غیب گفتنی است به آنها می‌گوید و به آنان رسالت می‌دهد تا آنچه دانستنش از غیب برای مردم لازم است در اختیار آنان قرار دهد. بدین جهت است که باید به خدا و رسول او ایمان آورد، و به آنها اعتماد کرد؛ و اگر کسی ایمان بیاورد و زندگی‌اش را بر اساس تقوا (یعنی مراقبت در انجام برنامه‌ای که خدا داده و رسول آورده) تنظیم کند قطعا به پاداش عظیم، یعنی آنچه هدف خداوند از آفریدن انسان بوده، خواهد رسید. @Yekaye
. 2⃣ «ما كانَ اللَّهُ لِیذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتَّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ ...» خداوند مومنان را بر این حال و روزی که دارند رها نمی‌سازد، تا اینکه خبیث را از طیّب جدا کند؛ پس: 🍃الف. مساله تکمیل نفوس بشری و رساندن همه به غایت نهایی خویش و اینکه هرکس به نهایت سعادت یا شقاوتی که در پیش گرفته برسد، از اموری است که گریزناپذیر است و حتما محقق خواهد شد. 📚(المیزان، ج4، ص79) 🍃ب. اگر جامعه دینی تشکیل دادیم انتظار نداشته باشیم که همه چیز بلافاصله خوش و خرم شود و مبتلا به انواع امتحاتهای سخت الهی نشویم. 🍃ج. انتظار نداشته باشیم که همه مردم در این جامعه افراد خوب و طیّب باشند، افراد خبیثی هم در این جامعه خواهند بود. 🍃د. کثرت بدی‌هایی که از افراد خبیث در این جامعه دیدیم ما را ناامید نکند،‌ با امتحانات و سختی‌هایی که خداوند برایمان پیش می‌آورد این افراد خبیث تا نفر آخرشان جدا خواهند شد. 🍃ه. ... @Yekaye
. 3⃣ «ما كانَ اللَّهُ لِیذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتَّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِیَطْلِعَكُمْ عَلَی الْغَیبِ» خداوند با کوران حوادث و ابتلائات است که خبیث و طیب در جامعه دینی را از هم متمایز می‌کند؛ و نه از این راه که افراد را مستقیما از غیب آگاه سازد. 📚(المیزان، ج4، ص79) ظاهرا با این بیان می‌خواهد بفرماید: برای متمایز شدن خوبان از بدان در جامعه دینی، منتظر امور غیبی نمانیم؛ خود افراد جامعه در کوران حوادث باید رشد کنند تا عرصه بر بدان تنگ شود و بدان از نیکان جدا شوند. قرار نیست که خداوند با اطلاع دادن از غیب، ما را از افراد خبیث درون جامعه مطلع سازد. به بیان مختصر، ايمان و نفاق افراد، از امور درونى و غيبى است كه بايد از طريق آزمايش ظاهر شود، نه علم غيب. 📚(تفسير نور، ج‏1، ص661) @Yekaye
. 4⃣ «وَ ما كانَ اللَّهُ لِیَطْلِعَكُمْ عَلَی الْغَیبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یشاءُ» 📝درباره با اینکه غیب همه امور تنها و تنها به دست خداست و تنها خدا از همه غیب باخبر است اما خداوند رسولانش را از غیب باخبر می‌سازد. 📚(فقه القرآن، ج2، ص53) 🤔یعنی اگرچه قرار خدا بر این نیست که ما را مستقیما از غیب آگاه کند، اما قرارش بر این هم نیست که هیچکس را از غیب آگاه نکند، بلکه «رسولانی» را برای این کار برمی‌گزیند؛ 🤔و همین که تعبیر «رسول» (پیام‌آور) را برای این برگزیدگان انتخاب کرده نشان می‌دهد که قرار نیست که خداوند فقط خود آنها را از غیب مطلع سازد؛ بلکه آنها را با عنوان «رسول»‌از غیب باخبر می‌سازد؛ پس آنان این پیام‌های غیبی را به دست اهلش خواهند رساند. @Yekaye
. 5⃣ «ما كانَ اللَّهُ لِیذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتَّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِیَطْلِعَكُمْ عَلَی الْغَیبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ» اگر در میان جامعه هم افراد خوب هست و هم افراد بد؛ و خوب وبد اینها مخفی است و این جهان ظاهر، غیبی دارد که ما از آن مطلع نیستیم؛ و اگر این غیب (بویژه وجود افراد خبیث در لباس مومن) به زندگی ما مربوط می‌شود و خداوند عده خاصی (پیامبران)‌ را از این غیب باخبر می‌سازد؛ پس باید به خدا و رسولش ایمان آورد و به آنها برای پیمودن مسیر زندگی اعتماد نمود، و نه به غیر آنها. 💠تاملی درباره اخلاقی💠 درباره لزوم برای سیر و سلوک سخن بسیار گفته‌اند و در اینکه برخی از بزرگان دین هم هشدار داده‌اند که «طی این مرحله بی‌همرهی خضر مکن» تردیدی نیست؛ 🤔اما سوالی که همواره باقی است این است که وقتی خبیث و مومن هنوز از هم متمایز نشده‌اند چگونه می‌توان برای پیمودن مسیر الی الله به غیرمعصوم اعتماد کرد؟! شیعه اصرار فراوانی دارد که ابتدا عصمت را در مورد پیامبر و امام ع عقلاً اثبات کند، آنگاه به دنبال آنها راه بیفتد، چرا که افراد خبیثی که لباس مومن بر تن کرده‌اند کم نیستند؛ و قطعا هرکه قصد گمراه کردن دیگران از مسیر دین را داشته باشد، خود را ظاهرالصلاح می‌نمایاند. صرف برخورداری از توانایی‌های معنوی هم دلیل حقانیت نمی‌شود چرا که شیاطین هم توانایی‌های غیرمادی دارند و شاهد خوب این مساله مرتاض‌های هندی‌اند که با ریاضت کشیدن به پاره‌ای از توانایی‌های فرامادی دسترسی پیدا می‌کنند. با این مقدمات، آنچه درباره استاد اخلاق از منظر دین قاطعانه می‌توان گفت همین مقدار است که انسان از محضر بزرگانی که در اخلاقیات کوشیده‌اند بهره ببرد؛ اما فراتر از آن (دست در دست کسی دادن و رفتن به هرجا که خاطرخواه اوست) توجیه موجه دینی ندارد؛ و شاید به همین مناسبت بوده که بزرگانی مثل مرحوم آیت الله قاضی طباطبایی اصرار داشتند که اگر کسی می‌خواهد شاگردی ایشان در سیر و سلوک کند، خودش مجتهد باشد؛ یعنی کسی باشد که چشم بسته دستش را نمی‌دهد. در واقع، دستگیری معنوی از انسان در درجه اول تنها و تنها کار پیامبر و امام معصوم است؛ و همانند سایر شؤون اختصاصی آنها (مانند فتوا دادن و حکومت) تنها و تنها با اجازه آنهاست که دیگران می‌توانند متصدی این کار شوند. در مورد شؤون دیگر ایشان، روایات متعددی آمده که در دوره حضورشان با نصب خاص؛ و در عصر غیبت، با نصب عام افرادی را (مفتی یا اصطلاحا مرجع تقلید؛ و ولی فقیه یا حاکم شرع) به این امور منصوب فرموده‌اند؛ اما آیا درباره دستگری معنوی هم نصی از آنان رسیده است؟ و اگر نرسیده، شیعه از آن جهت که شیعه است آیا می‌تواند به سراغ غیرمعصوم برود؟ ✳️مجددا یادآوری می‌کنم این بحث اصلا ناظر به استفاده عمومی از محضر عالمان ربانی، که در روایات مورد تاکید قرار گرفته، نیست. @Yekaye
. 6⃣ «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ» خداوند علم غيب را به كسانى مىدهد كه از جانب او صاحب رسالتى باشند. 📚(تفسير نور، ج1، ص661) @Yekaye
. 7⃣ «ما كانَ اللَّهُ لِیذَرَ ... وَ ما كانَ اللَّهُ لِیَطْلِعَكُمْ ... وَ لكِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی ... فَآمِنُوا بِاللَّهِ ...» در این آیه چهار بار لفظ جلاله الله را تکرار کرد. این تکرارها چه وجهی دارد و چرا در سه مورد اخیر از ضمیر استفاده نکرد؟ 🍃الف. برای اینکه نشان دهد که مصدر جلال و جمال در این اموری که مطرح شد (یعنی امتحان، اطلاع بر غیب، برگزیدن رسولان، و اهلیت ایمان) همان مقام الوهیت است و تنها الله است که به این امور متصف می‌شود. 📚(المیزان، ج4، ص80) 🍃ب. ... @Yekaye
. 8⃣ «وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ» خداوند انسان را با روحی ماورایی در زمین قرار داد. همه کاری که انسان باید انجام دهد این است که 🔹اولا «باور» کند که بسیار برتر از این افق مادی است؛ 🔹و ثانیا این روح عظیم و ماورایی خود را پاس بدارد و از آن مراقبت کند و آن را سالم از این دنیا گذر دهد (إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم؛ شعراء/89). به زبان ساده، «ایمان» بیاورد و «تقوا» پیشه کند؛ و شاید از این روست که در این آیه فرمود کسی که این دو را داشته باشد اجر عظیم خواهد داشت. @Yekaye
. 9⃣ «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ» چرا ابتدا فقط به ایمان دستور داد، اما برای پاداش عظیم، علاوه بر ایمان، تقوا را هم برشمرد؟ 🍃الف. بعد از اینکه بیان کرد که برای جدا شدن خبیث از طیب چاره‌ای جز ابتلا نیست، می‌خواهد نشان دهد که اولا ایمان لازم است تا شما را در سلک طیبین قرار دهد، اما برای بقای طیب بودن و پاکی حیات، به نحوی که انسان به پاداش برسد، باید عمل صالح ضمیمه شود، چرا که عمل است که ایمان را بالا می‌برد [إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه؛ فاطر/10] و پاکیِ آن را نگه می دارد. 📚(المیزان، ج4، ص79) به تعبیر دیگر، می‌خواهد نشان دهد که ماده و قوام اصلی لازم برای طیب بودن و پاک شدن، این است که ذات انسان مومن باشد؛ اما دریافت پاداش مبتنی بر عمل و تقوای شخص است؛ یعنی ایمان روح حیات طیبه است اما اینکه بخواهد آثار این حیات بر آن مترتب شود و بروز کند باید شخص به عمل صالح روی آورد و این همان مضمونی است که در جای دیگر فرمود «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/97) شبیه زندگانی طبیعی که حیوان برای زنده بودن باید روح و نفسی داشته باشد اما برای ادامه حیات این روح چاره‌ای جز خوردن و آشامیدن و به کار گرفتن اعضا و جوارح نیست. 📚(المیزان، ج4، ص80) 🍃ب. شاید می‌خواهد نشان دهد که صرف ایمان موجب می‌شود که انسان از خبیث بودن به در آید و طیب شود، اما برای بهره بردن از پاداش عظیم، باید تقوا هم ضمیمه شود؛ 🤔ثمره‌اش این است که اگر کسی اهل ایمان بود [حتی اگر اعمال زشت فراوانی در پرونده داشت] اگر هم در برزخ و یا مراتبی از قیامت عذاب شود، نهایتاً جهنمی نخواهد بود و حتما عاقبتش پاکی و بهشت است؛ اما برای درنوردیدن مراتب بهشت و دریافت اجر عظیم باید تقوا را جدی گرفت. 📚ج. شاید می‌خواهد هشداری دهد که اگر قرار نیست که خداوند علم به غیب را در اختیار همه ما قرار دهد، پس اصرار نداشته باشیم که باید فلسفه تک‌تک احکام را بفهمیم تا بدانها عمل کنیم.🤔 یعنی مقام ایمان آوردن به خدا و رسولش، مبتنی بر این است که بدانیم که غیبی هست که خدا و رسول از آن آگاهند و ما آگاه نیستیم؛ که اگر ایمان به غیب آوردیم، آنگاه است که اهل ایمان و تقوا خواهیم شد و به اجر عظیم خواهیم رسید. از این جهت، مضمون کلی این آیه که فرمود «وَ ما كانَ اللَّهُ لِیَطْلِعَكُمْ عَلَی الْغَیبِ ... فَآمِنُوا ... وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ» شبیه مضمون ابتدایی سوره بقره می‌شود که متقین را همان کسانی دانست که به غیب ایمان می‌آورند و به رستگاری کامل می‌رسند: «هُدىً لِلْمُتَّقين؛ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ... وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» (بقره/2-5) 🍃د. ... @Yekaye
. 🔟 «ما كانَ اللَّهُ لِیذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتَّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِیَطْلِعَكُمْ عَلَی الْغَیبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ یَجْتَبی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظیمٌ» طیّب و خبیث بودن با اینکه به ذات شخص منسوب می‌شوند، اما دائر مدار ایمان و کفر، که اموری اختیاری‌اند، می‌باشند. 🔆این از لطائف حقایق قرآنی است که کثیری از اسرار توحید از دل آن درمی‌آید. و اگر آیه «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيها فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ: و براى هر كسى جهتى است كه او روى‌آورنده به آن است. پس به سوی كارهاى خير پيشى گيريد» (بقرة/148)‌ را ضمیمه کنیم به آیه «وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ: و لكن برای این بود که شما را در آنچه به شما داده بیازماید، پس به سوى كارهاى خير پيشى گيريد» (مائدة/48) این نتیجه به دست می‌آید. 📚(المیزان، ج4، ص80) @Yekaye
. 1⃣1⃣ «نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً ... ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ» خداوند، كفّار را به حال خود رها میكند؛ ولی مؤمنان را رها نمیكند. 📚(تفسير نور، ج1، ص660) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅اطلاعیه✅ بسم الله الرحمن الرحیم چنانکه احتمالا برخی اطلاع دارند اواخر دیماه درس-‌گفتگویی خواهم داشت با موضوع که به طور مشخص قرار است موضوع را در چند جلسه مورد بحث قرار دهیم؛ بنده به عنوان ، و آقای به عنوان . توضیح بیشتر در: https://eitaa.com/souzanchi/416 بر این اساس، به نظرم رسید فعلا ادامه بحث از آیات سوره آل عمران را متوقف کنم؛ و برای دوره محدودی، بررسی آیات مربوط به داستان را محور بحثهای روزانه کانال قرار دهم: 🆔 https://eitaa.com/yekaye 💢فراز اول آن، ان شاء الله، آیات 80 تا 84 سوره اعراف خواهد بود. @Yekaye @souzanchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
851) 📖 وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ 📖 💢ترجمه و لوط را؛ هنگامی که به قوم خویش گفت: آیا آن کار ناشایستی را می‌آورید که هیچ یک از جهانیان بدان بر شما سبقت نگرفته است؟! سوره اعراف (7) آیه 80 1397/9/7 19 ربیع‌الاول 1440 @Yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹لوطاً ▪️ماده «لوط» در اصل بر چسبیدن (لصوق) 📚(معجم مقاييس اللغه، ج5، ص221) و یا پیچیده شدن در چیزی که همراه با چسبیدن به آن باشد (اللفّ مع اللصوق) 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج10، ص286) دلالت دارد؛ چنانکه تعبیر «لُطتُ الحوض» وقتی به کار می‌رود که حوض را گِل‌اندود کنند و تعبیر «هذا ألوط بقلبی من ذاک» به معنای آن است که «این بیش از آن به دلم می‌چسبد» و به پوست درخت هم از این جهت که به ساقه درخت چسبیده «لیطة» گویند 📚(مجمع البيان، ج4، ص684) و چنانکه «التیاط» به اینکه شخصی بچه‌ای را که از آنی خودش نیسست به خود بچسباند و به خود منسوب کند، گویند؛ و البته فعل «لاط» به معنای اصرار کردن هم به کار می‌رود 📚(كتاب العين، ج7، ص451؛ المحيط في اللغة، ج9، ص214) و ظاهرا به همین مناسبت است که «لَوط» به معنای «رداء» 📚(ابن الاعرابی،‌به نقل از تهذيب اللغة، ج14، ص19) و یا مطلقِ لباس (ثوب، ازار یا رداء) 📚(خزاعی، به نقل از كتاب الجيم، ج3، ص221) هم به کار می‌رود. ▪️«لُوط» اسم عَلَم است و نام پیامبری از نزدیکان حضرت ابراهیم ع بوده است، و فرّاء [و 📚راغب اصفهانی در: مفردات ألفاظ القرآن، ص750] این اسم را مشتق از همین ماده و برگرفته از تعبیر «لَاطَ الشيء بقلبي: به دلم چسبید» دانسته‌اند‌‌ [یعنی شخص اصطلاحاً تو دل‌برو و دوست‌داشتنی] 📚(به نقل از اعراب القرآن (نحاس)، ج2، ص62) ▫️در مقابل، زَجّاج معتقد است که این اسم، اسم جامد (غیرمشتق) است و ربطی به ماده «لوط» در عربی ندارد؛ زیرا چنین نامی در عرب مرسوم نیست و حضرت لوط ع هم یکی از پیامبران غیرعرب بوده و معنا ندارد که اسم او از یک کلمه عربی مشتق شود 📚(به نقل از مجمع البيان، ج4، ص684 و اعراب القرآن (نحاس)، ج2، ص62) البته با توجه به اینکه برخی توضیح داده‌اند که خود ماده «لوط» هم از زبان عبری به زبان عربی وارد شده و در زبان عبری به همین معنای «پیچیدن و پوشاندن و غلاف»‌ بوده، که به معنای عربیِ این ماده بسیار نزدیک است 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج10، ص286) چه‌بسا بتوان اشتقاق این اسم از این ماده را روا دانست، اما اشتقاقی که در اصل در زبان عبری انجام شده است. ▪️فعل «لاطَ یَلوطُ» که مصدر آن «لِواط» می‌باشد به معنای لواط کردن (کاری که قوم لوط انجام می‌داد) هم می‌باشد ؛ که شاید گمان شود که از اصل ماده «لوط» گرفته شده است؛ اما عموم اهل لغت بر این باورند که وجه تسمیه آن از این جهت است که کسی که این کار را می‌کند، عملِ قوم لوط را انجام داده است؛ در واقع قوم لوط چنان می‌کردند و مردم از اسم پیامبری که برای انذار آنان فرستاده شد کلمه‌‌ای برای اشاره به عمل زشت آنان ساختند. 📚(كتاب العين (خلیل)، ج7، ص452؛ الصحاح (جوهری)، ج3، ص1158؛ المحكم و المحيط الأعظم (ابن سیده)، ج9، ص238؛ لیث، به نقل از لسان العرب، ج7، ص396؛ و ...). در واقع، این تعبیر نه از عمل انجام دهندگان آن عمل، بلکه از اسم کسی که آنان را از آن عمل نهی می‌کرد ساخته شده است. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص751) و به کسی که به انجام لواط معروف باشد «مِلواط» گویند 📚 (شمس العلوم، ج9، ص6142) 🔹اسم «لوط» با اینکه از اسامی غیر عربی (عجمی) و اسم خاص (عَلَم) است (که علی‌القاعده باید غیرمنصرف باشد) اسم منصرف است (و به همین جهت است که در این آیه تنوین گرفته) و دلیلش این است که اسامی‌ این گونه که سه حرفی باشند و حرف وسطش ساکن باشد (مانند نوح، هند) در غایت خفت (خفیف بودن) می‌باشد و از این رو با آنها معامله اسم منصرف می‌شود. 📚(الصحاح، ج3، ص1158؛ مجمع البيان، ج4، ص684) 🔹به لحاظ نحوی، «لوطاً» را مفعول به برای فهل محذوف دانسته‌اند که آن فعل می‌تواند به قرینه آیات قبل «ارسلنا: فرستادیم» باشد؛ و یا می‌تواند «اذکر: به یاد آور» باشد. 📚(اعراب القرآن (نحاس)، ج2، ص61؛ الكشاف، ج2، ص125) @Yekaye
🔹الْفاحِشَةَ قبلا بیان شد که ▪️ ماده «فحش» در اصل دلالت بر زشتی و قبح و شناعت در چیزی می‌کند، به طوری که در مورد هر چیزی که از حد خودش تجاوز کند (که به نحوی موجب کراهت شود) «فاحش» گفته می‌شود؛ و تفاوتش با «قبح» در این است که اولا «فحش» قبحش شدیدتر است و ثانیا «قبح» را در مورد صورت و ظاهر هم به کار می‌برند، مثلا می گویند فلانی «قبیح المنظر» است، در حالی که فحش را غالبا فقط در مورد سخن ویا فعل قبیح به کار می‌برند. ▪️بدین ترتیب «فاحشة» (الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ؛ بقره/268) عملی است که زشتی آن شدید است؛ و «فواحش» هم جمع «فاحشة» است «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن» (انعام/151) ▪️این کلمه بسیاری از اوقات به طور خاص در مورد «روابط جنسی نامشروع» (اعم از زنا و لواط ) به کار می‌رود: «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَة» (طلاق/1) ، «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً» (اسراء/32) ، «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» (اعراف/80) 🔖جلسه 248 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-28/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ 1) از امام باقر ع روایت شده است که قوم لوط از بهترین اقوامی بودند که خداوند آفریده بود، پس شیطان بشدت برای انحراف آنان همت گماشت؛ و از خوبی و فضیلتشان این بود که وقتی برای کار می‌رفتند همه با هم می‌رفتند و زنانشان را باقی می‌گذاشتند. پس چون ابلیش بدانان حسد ورزید (و تصمیم بر منحرف کردنشان گرفت) چنین کرد که وقتی که آنان از سر کار برمی گشتند ابلیس تمام آنچه انجام داده بودند خراب می‌کرد. بالاخره آنها به همدیگر گفتند بیایید کمین بگذاریم تا بفهمیم چه کسی است که کالاهای ما را خراب می‌کند. پس کمین کردند و دیدند پسرک نوجوانی در غایت زیبایی می‌آید و چنین می‌کنند. او را گرفتند و گفتند تو بودی که بارها و بارها کالاهای ما را خراب می‌کردی؟ گفت: آری. پس او را گرفتند و نظرشان این شد که او را فردا به قتل برسانند و امشب وی را نزد یکی از مردان خویش گذاشتند. چون شب شد فریادی زد. آن مرد به او گفت: چه خبر است؟ گفت: پدرم همیشه شبها مرا روی شکمش می‌خواباند! گفت: مشکلی نیست. بیا و روی شکم من بخواب. پس وی مرتب آن مرد را تحریک کرد تا اینکه به او یاد داد که چگونه با وی چنان کند؛ پس یکبار ابلیس با او چنان کرد و بار دیگر او با ابلیس چنان کرد. و وقتی آن مرد یاد گرفت بناگاه ابلیس فرار کرد. صبح شد و مردم جمع شدند و سراغ آن پسر را گرفتند؛ وی با اعجاب و اشتیاق برایشان تعریف کرد و کاری بدانها آموخت که آن را بلد نبودند. پس بدین کار روی آوردند تا حدی که دیگر مردان به همدیگر اکتفا می‌کردند [سراغ زنان نمی‌رفتند] و کار به جایی رسید که در کمین رهگذران می‌نشستند و با آنان چنان می‌کردند و وضعیت به گونه‌ای شد که دیگر مردم به شهر و دیار آنان پا نمی‌گذاشتند. سپس زنان خود را ترک گفتند و به پسران نوجوان روی آوردند. ابلیس چون دید که کارش در میان مردان رواج یافت، به سراغ زنان رفت و خود را به صورت زنی درآورد و گفت: خبر دارید که مردان شما با همدیگر چه کار می‌کنند؟ گفتند:‌بله. دیده‌ایم! و لوط هم هرچه می‌گوید گوش نمی‌دهند. گفت: شما هم می‌توانید با هم چنین کنید و «مساحقه»‌را به آنان آموخت و آنها هم انجام دادند تا حدی که دیگر زنان هم به مردان رغبتی نداشتند فقط سراغ هم می‌رفتند؛ و در تمام این مدت حضرت لوط آنان را اندرز می‌داد و نصیحت می‌کرد و آنان را از این کار برحذر می‌داشت. چون با آنان اتمام حجت شد خداوند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را به شکل پسران نوجوان زیبارویی به سوی آنان گسیل داشت. پس آنان به لوط رسیدند در حالی که مشغول زراعت بود. گفت: کجا می‌خواهید بروید که من از شما زیباتر ندیده‌ام؟ گفتند: سرور ما ما را به سراغ صاحب این شهر فرستاده است. گفت: آیا سرور شما به شما خبر نداده که اهل این شهر چه کار می‌کنند؟ فرزندانم! با خدا سوگند که اینان مردان را گیر می‌اندازند و با آنان چه می‌کنند؟ گفتند: سرور ما به ما دستور داده که از وسط آن برویم. گفت: پس من با شما کاری دارم؟ گفتند: آن چیست؟ گفت: تا تاریک شدن هوا همینجا بمانید. پس آنان همانجا نشستند و لوط دخترش را فرستاد و گفت: برای آنان نان و آبی بیاور و عبائی بیاور تا از سرما خود را بپوشانند. چون دخترش به راه افتاد باران گرفت و وادی‌ای در آنجا پر از آّب شد. لوط [با خود] گفت الان است که بچه‌های برای بازی به اینجا هجوم آورند. پس به آنان گفت: برخیزید که برویم؛ و لوط سعی می‌کرد از کنار دیوار راه برود اما جبرئیل و میکائیل و اسرافیل از وسط جاده می‌آمدند. لوط گفت: فرزندانم! از اینجا بیایید! گفتند: سرورمان دستور داده که از وسطش برویم! و مساله این بود که لوط تاریکی را غنیمت می‌شمرد [می‌خواست طوری حرکت کنند که دیده نشوند] ابلیس بر آنان گذشت و بچه‌ای را از دامن مادرش گرفت و در چاهی انداخت و بر اثر داد و فریادها اهل شهر جلوی درب خانه لوط جمع شدند و چون چشمشان به آن نوجوانان در خانه او افتاد گفتند: لوط! تو هم به کارهای ما وارد شدی؟! گفت: «اینان میهمانان من هستند؛ مرا در مورد میهمانانم بی‌آبرو نکنید! گفتند: آنان سه نفرند. یکی را برای خودت بردار و دو تا را به ما بده! و خواستند وارد خانه‌اش شوند. لوط گفت: ای کاش اهل بیتی داشتم که شما را از من بازمی‌داشتند. [امام] فرمود: و آنان به در خانه هجوم آوردند و در را شکستند و لوط را به کناری افکندند. جبرئیل گفت «ما رسولان پروردگار توییم؛ هرگز به تو دست نخواهند یافت، پس مشتی خاک برگرفت و به صورت آنان پاشید و صورتهایشان درهم شد و تمام اهل شهر کور شدند. لوط به آنان گفت: ای رسولان خداوند! در مورد آنان چه دستوری دارید؟ گفتنددستور داریم که سحرگاه آنان را بگیریم! گفت: من درخواستی از شما دارم. گفتند: درخواستت چیست؟ گفت: همین الان آنان را بگیرید. من میترسم برای پروردگارم در مورد آنان بدا رخ دهد [یعنی می ترسم خداوند دستور جدید بدهد و آنان را رها کند] @Yekaye 👇ادامه حدیث 👇
ادامه حدیث۱ گفتند: لوط! «موعد آنان صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست» (هود/81) برای کسی که می‌خواهد بگیرد؟ پس تو دخترانت را بردار و برو و همسرت را رها کن. امام باقر ع فرمود: خداوند لوط را رحمت کند. نمی دانست چه کسانی با او در خانه‌اش هستند و نمی‌دانست که او یاری شده است، آنگاهی که می‌فرمود «ای کاش توانی علیه شما داشتم یا به تکیه‌گاه مستحکمی تکیه می‌کردم» (هود/80)؛ چه تکیه‌گاهی مستحکمتر از جبرئیل که با او بود؟! و خداوند به حضرت محمد ص فرمود «و این از ظالمیان دور نیست» (هود/83) ‌یعنی از ظالمان امت تو اگر که کار قوم لوط را انجام دهند؛ و رسول الله ص فرمود هر که به سراغ نزدیکی با مردان برود، نمیرد مگر اینکه مردان را به نزدیکی با خود بخواند. 📚المحاسن، ج1، ص110-111؛ الكافي، ج5، ص544-546؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص264-266 @Yekaye
☀️2) ابوبصیر می‌گوید: به امام باقر ع عرض کردم: آیا درست است که رسول الله ص مرتباً از بخل به خداوند پناه می‌برد؟ فرمود: بله ای ابومحمد! در هر صبح و شام؛ و ما نیز از بخل به خداوند پناه می‌بریم که خداوند می فرماید «و کسی که حرص و بخل نفس خویش را نگه دارد آنان‌اند که رستگاران‌اند» () و به تو خبر دهم از عاقبت بخل؟ همانا قوم لوط اهل آبادی‌ای بودند که بسیار بر طعام حریص بودند. و این بخل ورزیدن آنان را به دردی گرفتار کرد که دوا نداشت! گفتم: به چه عاقبتی گرفتارشان کرد؟ فرمود: همانا قوم لوط در مسیر کاروانهای شام و مصر بودند؛ و کاروانها بر آنان فرود می‌آمدند و اینان از آنان پذیرایی می‌کردند. چون آن کاروانها زیاد شدند بخل‌ورزی و پست و لئیم‌ بودن به آنان فشار آورد و بخل آنان را وادار کرد که وقتی میهمانی بر آنان وارد می‌شود به اینکه با عمل شنیعی انجام دهند او را بی‌آبرو کنند؛ و آنان این کار را با میهمانان انجام می دادند تا بدین ترتیب از کسی که بر آنان وارد می‌شد انتقام بگیرند. این کارشان در آن آبادی شیوع پیدا کرد و دیگر مردمان پرهیز داشتند که بر آنان وارد شوند؛ پس این بخل آنان را به بلایی مبتلا کرد که نمی‌توانستند آن را از خویش دفع کنند بدون اینکه واقعا رغبتی بدان داشته باشند تا حدی که کار به جایی رسید که این را از مردان در سرزمین‌ها [ِ دیگر] طلب می‌کردند و برایش اجرتی قرار می‌دادند. سپس فرمود: و چه دردی است بخل ورزیدن و چه بد عاقبت است و چه اندازه زشت و قبیح است نزد خداوند متعال! گفتم فدایت شوم. آیا اهالی شهر لوط همه‌شان این چنین کاری می‌کردند؟ فرمود: ‌بله، به جز اهل خانه‌ای از آنان از مسلمین. آیا سخن خداوند را نشنیده‌ای که فرمود «پس بیرون کردیم هرکه از مومنان را که در آنجا بود؛ پس جز خانه‌ای از مسلمین نیافتیم» (ذاریات/35-36) سپس امام باقر ع فرمود: حضرت لوط سی سال در قومش درنگ کرد و آنان را به خداوند متعال می‌خواند از عذابش هشدار می‌داد؛ و آنان قومی بودند که برای قضای حاجت که می‌رفتند نظافت نمی‌کردند و بعد از جنابت هم خود را تطهیر نمی‌نمودند؛ و حضرت لوط ع پسرخاله حضرت ابراهیم ع بود و همسر ابراهیم ع، ساره، خواهر حضرت لوط ع بود؛ و حضرت لوط ع و حضرت ابراهیم ع هر دو پیامبر مرسل بودند؛ و خود لوط ع فردی سخاوتمند و اهل اکرام بود و وقتی میهمان بر او وارد می‌شد بخوبی پذیرایی می‌کرد و آنان را از قوم خود برحذر می‌داشت. قومش چون چنین دیدند به او گفتند «آیا ما تو را از جهانیان نهی نکردیم» (حجر/70) که میهمانی را که بر تو وارد می‌شود این چنین پذیرایی و احترام نکنی؟ اگر این بار چنین کردی میهمانی که بر تو وارد شود را با عمل شنیع خود، بی‌آبرو، و تو را خوار خواهیم کرد. و از این رو بود که وقتی میهمانی بر حضرت لوط وارد می‌شود وی برای اینکه مبادا قومش بخواهند با او عمل شنیعی انجام دهند آمدن آنان را مخفی نگه می داشت بدین جهت که عشیره و خویشاوندانی [که او را در برابر قومش یاری کنند] نداشت. و حضرت لوط ع و حضرت ابراهیم ع همواره منتظر نزول عذاب بر قومشان بودند چرا که هر دو نزد خداوند متعال منزلت شریفی داشتند؛ و خداوند متعال هر بار که می‌خواست قوم لوط را عذاب کند مودت و خلیل بودن حضرت ابراهیم و محبت حضرت لوط مانع می‌شد و عذابشان را به تاخیر می‌انداخت. 📚علل الشرائع، ج2، ص548-550؛ تفسير العياشي، ج2، ص245-247؛ قصص الأنبياء ع (للراوندي)، ص118-119 💠ادامه این روایت داستان آمدن فرشتگان نزد حضرت ابراهیم ع را به تفصیل مطرح کرده که آن را بعدا در ضمن آیات مربوطه خواهیم آورد؛ ان شاءالله. 📚همچنین روایتی دیگر در علل الشرائع، ج2، ص550-551؛ قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص117-118 و روایت دیگری در قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص120 آمده است که داستان قوم لوط را به تفصیل شرح می‌دهد و مطلب را از همین مساله بخیل بودن آنان شروع می‌کند و به شرح مفصل چگونگی آمدن فرشتگان و وقایعی که رخ داد می‌پردازد، که ان شاءالله در ذیل آیات دیگر مطرح خواهد شد. @Yekaye
💠تبصره درباره اینکه چرا قوم لوط چنین شدند چنانکه مشاهده شد دو گونه روایت شده است؛ که یکی آنان را پیش از این واقعه مردمی خوب می‌شمرد و دیگری آنان را مردمی بخیل؛ ممکن است بتوان این گونه بین این دو جمع کرد که 🔹روایت اول ناظر به خوب بودن از حیث رعایت مسائل جنسی است؛ نه خوب بودن از همه جهات؛ 🔹 ویا اینکه این بخل هم از ابتدا نبوده، بلکه همان آفتی بوده که شیطان آنان را بدان گرفتار کرد و از این طریق مقدمات انحرافشان را فراهم آورد؛ بویژه که بخلی که حضرت از آن سخن می‌گوید ظاهرا اعم از بخل اصطلاحی است (یعنی، همه مراتب دنیادوستی) که حتی اهل بیت ع نیز خود را از خطر آن در امان نمی‌دیدند و دائما از خداوند در امان ماندن از آن را طلب می‌کردند. 💠و در روایتی از امام صادق ع به نظر می‌رسد که همین گونه بین دو روایت فوق جمع شده بدین بیان که آنان از بزرگوارترین مردمان بودند اما به قحطی دچار شدند. ابلیس سراغشان آمد و گفت علت این فلاکت شما این است که غریبه‌ها را از خانه‌های خود راندید اما از باغ و بستان‌هایتان نراندید. گفتند چگونه چنین کنیم. گفت هر غریبه‌ای را که در باغهایتان یافتید با وی از پشت نکاح کنید تا دیگر کسی جرات نکند اینجا بیاید. آنها پذیرفتند. سپس خود ابلیس به صورت پسر زیبارویی به باغات آنها وارد شد و وقتی به سراغش آمدند عملا این کار را به نحوی که لذت ببرند به آنان آموخت و ... 📚(البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص314) @Yekaye