eitaa logo
حسین سوزنچی
2.4هزار دنبال‌کننده
154 عکس
47 ویدیو
84 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✅خلاصه بحث زمینه‌سازی برای اقدام امام ع یا جلو افتادن از امام ع (تبری یا تقیه)✅ مساله این است که در آیات و روایات تاکید فراوانی بر «معیت» با پیامبر و امام ع شده و این دو نقطه مقابل دارد: عقب نماندن و جلو نیافتادن؛ عقب نماندنش واضح است 🤔اما جلو نیفتادن چه فرقی دارد با دست روی دست گذاشتن در جایی که امام ع دستشانش بسته است؟ و به عنوان یک مصداق خاص، آیا کسانی که در این شرایط تبری می‌کنند به خاطر عدم رعایت تقیه، از امام ع جلو زده‌اند⁉️ یا کسانی که به بهانه تقیه، در تبری نمی‌کوشند، عقب مانده‌اند⁉️ یا گزینه دیگری در کار است⁉️ 🔖فایل صوتی: https://eitaa.com/souzanchi/401 🔖تفصیل بحث به صورت مکتوب: https://eitaa.com/souzanchi/405 https://eitaa.com/souzanchi/409 https://eitaa.com/souzanchi/410 مطلب در سایت http://www.souzanchi.ir/contextualizing-imam-s-actions-or-going-ahead-of-him/ @souzanchi
✅تفصیل بحث زمینه‌سازی برای اقدام امام ع یا جلو افتادن از امام ع (تبری یا تقیه)✅ بند اول مساله این است که در آیات و روایات تاکید فراوانی بر «معیت» با پیامبر و امام ع شده (کلمه «مع» 164 بار در قرآن آمده که 34 بار آن درباره «معیت» مومنان با پیامبران است، و این غیر از مواردی است که آیه بر معیت تاکید دارد با الفاظ دیگر.) چنانکه از مهمترین موارد حسرت خوردن ظالم در قیامت، همراهی نکردن با پیامبر است: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً» (فرقان/27) این معیت در فرازی ازصلوات شعبانیه چنین شرح داده شده است: «... الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِق» (مصباح المتهجد، ج1، ص45)؛ (که شبیه این عبارت در خطبه 100 نهج البلاغه آمده است: «خَلَّفَ فِينَا رَايَةَ الْحَقِّ مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زَهَقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِق») یعنی دو نقطه مقابل دارد: جلو افتادن و عقب ماندن. یکی از مواردی که امروزه درباره جلو یا عقب افتادن از امام ع مطرح است، دوگانه تقیه و تبری است: برخی به بهانه «تبری» به عنوان یکی از واجبات دینی مراسمی برپا می کنند و کسانی که شرکت نمی کنند را مصداق «کسانی که عقب مانده» و تارک وظیفه دینی‌اند می خوانند؛ و دیگران به بهانه عدم رعایت «نقیه» گروه اول را متهم به «جلو افتادن از امام» و خلاف شرع می کنند! اگر درباره همراهی نکردن با امام سوال شود، مصادیقی که به ذهن خطور می کند غالبا «کم گذاشتن» در تبعیت و لذا مصادیق «عقب ماندن» از امام است (چنانکه در زیارت جامعه کبیره، این عقب ماندن» با تعبیر «کم گذاشتن» بیان شده است: «فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ مَارِقٌ وَ اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ» من لا يحضره الفقيه، ج2، ص612)؛و در اغلب آیاتی هم که به «معیت» با پیامبران اصرار دارد، مصداقی که از عدم معیت به ذهن می‌آید، عقب ماندن از پیامبر ص است، نه جلو افتادن از او؛ مصادیقی مانند: • استقامت و همراهی در سختی‌ها (فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ، هود/112؛ وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا، آل عمران/146) • تبری از دشمن: «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ» (ممتحنه/4) • با دشمن شدید بودن و با مومنان مهربان بودن: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» (فتح/29) • اهل عبادت و تهجد بودن: « إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَك» (مزمل/20) • و ... در واقع، ظاهرا معیار و مصادیق «عقب ماندن از امام» واضح است: هر جایی که امام حرکت کند ولی ما همراهش نرویم؛ اما معیار و مصادیق جلو افتادن از امام چیست؟ به نظر می‌رسد «جلو افتادن از امام» دو عرصه مهم دارد: یکی در عرصه نظری، که مهمترین مصداق تاریخی‌اش «غُلات» (غلوکنندگان) است و یکی در عرصه عملی که مهمترین مصداقش «خوارج» بوده چنانکه در مورد خوارج در حدیث نبوی، تعبیر «مارقین» به کار رفته است، یعنی همان تعبیری که در این حدیث در مورد کسانی که از امام ع جلو می‌افتند، آمده است؛ که در این مقال فقط به عرصه دوم، که ناظر به مقام عمل و تصمیم‌گیری است، پرداخته شده است در عرصه عمل، به نظر می‌رسد محل وقوع جلو افتادن از امام ع، در جایی است که امام در وضعیت «قاعد» باشد، نه «قائم». (درباره دو وضعیت «قاعد» و «قائم» برای امام، قبلا بحث مفصلی داشته‌ام در: http://www.souzanchi.ir/imam-s-rule-truthful-or-expedient/ وضعیت «قاعد» آن است که امام ع به خاطر مصلحت اصل اسلام ناچار می‌شود از اقدام برای تحقق مراتبی از اهداف اسلام (عدالت/عبودیت) خودداری کند: مانند مدارای امیرالمومنین ع در جریان غصب خلافت و یا تحمیل حکمیت؛ و یا صلح امام حسن ع با معاویه و ...) @souzanchi 👇ادامه مطلب👇
بند دوم مساله‌ای که مطلب را پیچیده می‌کند این است که شیعه در وضعیتی که امام ع قاعد است موظف به زمینه‌سازی است برای اینکه امام ع بتواند اقدام کند؛ و در تفکر شیعه موارد فراوانی از این را می‌توان برشمرد که همواره مدح شده، در حالی که ظاهر برخی از آنان، چه‌بسا مخالفت با نظر امام ع قلمداد شود؛ مانند: اقدامات حضرت زهرا س بعد از غصب خلافت، اصرار برای به دست گرفتن حکومت توسط حضرت امیر ع بعد از قتل عثمان و علی‌رغم فرمایش ایشان که «دعونی و التمسوا غیری» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص169)، التماس اصحاب امام حسین برای ماندن در کربلا علی رغم اینکه امام ع فرمودند: «فانطلقوا جمیعا: همگی‌تان بروید» (الارشاد، ج2، ص91) در عین حال مصادیق جلو افتادن از امام ع، به مواردی که ناشی از مخالفت صریح با امام ع، و امام را برخطا دانستن باشد (همانند خوارج و زیدیه) منحصر نمی‌شود، بلکه مواردی مانند رهبانیت در مسیحیت (رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها؛ حدید/27) و یا «وسواس» را داریم که انجام‌دهنده‌اش قصد مخالفت صریح با پیامبر ص و امام ع را ندارد؛ بلکه حتی مواردی داریم که شیعه به خیال خود امام ع را در تنگنا می‌دیده و به خیال خود گمان می‌کرده می‌تواند اقدامی را انجام دهد که امام ع به خاطر تنگنای شرایط از انجامش ناتوان گردیده است؛ مانند رعایت نکردن «تقیه» توسط شیعیان در زمان امام کاظم ع که امام ع شهادت خود را بدین سبب دانست که جان شیعه را نجات دهد (كافي، ج1، ص260) و قطعا آن شیعیان، اگر می دانستند که عدم تقیه آنان، جان خود امام ع را به خطر خواهد انداخت، قطعا چنان نمی کردند. اکنون به این سوال که «چه اقداماتی مصداق جلو افتادن از امام ع است» شاید بتوان چنین پاسخ داد: 💢موارد واضح: 🔺الف. پیامبر ص یا امام ع را به خاطر اقدام نکردن در عرصه‌ای که فی‌نفسه حق و عدالت است، ناحق و از امامت خارج دانستن (مانند خوارج و زیدیه) 🔺ب. در قبال تشخیص پیامبر و امام، تشخیص دیگری مطرح کردن، ولو که ظواهر به نفع تشخیص دیگر باشد: پسر نوح برای رها ماندن از طوفان، «کوه» را بر «کشتی» ترجیح داد: َ نادى نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ في مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرين؛ قالَ سَآوي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُني مِنَ الْماء» (هود/42-43) 💢اما مورد پیچیده آنجاست که ماموم درمی یابد که علت قاعد بودن و عدم اقدام امام ع آن است که او موقعیت انجام کار ندارد و به نظرش می‌رسد چون خودش این موقعیت را دارد، پس وظیفه‌اش مقدمه‌سازی برای کار امام ع است و وظیفه فعلی او غیر از وظیفه بالفعل امام ع است؛ و علت پیچیدگی‌اش این است که در نگاه ظاهری، هم موارد تایید شده از چنین اقدامی داریم (مانند اقدامات حضرت زهرا س، اصحاب امام حسین ع و ...) و هم موارد باطل از چنین اقدامی (شیعیان زمان امام کاظم ع). 💢ظاهرا در این موارد مساله اصلی آن است که شخص بتواند به تشخیص صحیح عمل دینی برسد، که این تشخیص دو شرط دارد: 🔺الف. تفقه در دین، تا حدی که هم اصول را از امام ع فراگرفته باشد و هم بتواند فروع و مصادیق را بر اصول تطبیق کند (عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ التَّفْرِيعُ؛ وسائل الشیعه، ج27، ص63) یعنی به حدی از رشد در تحلیل برسد که بتواند بدون اینکه امام ع به او چیزی بگوید نظر امام ع درباره وظیفه خویش را تشخیص دهد، چیزی که در مورد حضرت زهرا س بدان یقین داریم و نمونه اش را حضرت امیر در مقام مقایسه و ترجیح مالک اشتر بر محمد بن ابی بکر مطرح فرمود که مزیت تو بر او این است که تو چنانی که اگر من هم نگویم خودت می فهمی: «وَ هُوَ غُلَامٌ حَدَثُ السِّنِّ لَيْسَ بِذِي تَجْرِبَةٍ لِلْحُرُوبِ وَ لَا مُجَرَّباً لِلْأَشْيَاءِ ... فَاخْرُجْ إِلَيْهَا رَحِمَكَ اللَّهُ فَإِنِّي إِنْ لَمْ أُوصِكَ اكْتَفَيْتُ بِرَأْيِك؛ الغارات، ج1، ص165) 🔺ب. عدالت پیشگی و تقوایی که توان تشخیص و فرقان در اختیار انسان قرار دهد: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا» و شاید به همین جهت است که در زمان غیرمعصوم، ما تنها به فقیهانی می‌توانیم مراجعه کنیم که علاوه بر شرط فقاهیت، شرط عدالت را هم حاصل کرده باشند. @souzanchi 👇ادامه مطلب👇
بند سوم 💢با این مقدمه طولانی اکنون پاسخ تقابل تقیه و تبری هم معلوم می‌شود: 🔺الف. «تبری» برای تقویت حقیقیِ اسلام است، نه برای خنک شدن دلمان از ظلمی که رخ داده و یا هر امر نفسانی دیگری؛ پس اگر تبری به نحوی باشد که ثمره نهایی‌اش تضعیف اسلام باشد (که از مصادیق بارز تضعیف اسلام، آن است که غیرشیعیان چنان از شیعه متنفر شوند که حاضر نباشند به منطق شیعه گوش دهند) مصداق جلو افتادن از امام ع است. 🔺ب. «تقیه» نیز تاکتیکی برای حفظ حقیقت اسلام است، نه برای تنبلی کردن و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن؛ و از آنجا که لازمه حفظ اسلام آن است که مراقبت شود که اولا مبادا معارف خاص شیعه به فراموشی سپرده شود و ثانیا مبادا گرایشهای تولایی و تبرایی از مردمان شیعی حذف شود، نباید تقیه به نحوی باشد که بعد از چند نسل، فرزندانمان از این معارف و گرایشها تهی شوند؛ 💢با این مقدمات، شاید بتوان گفت راه حل مساله این است که جدا از اینکه در مقام تربیت فرزندان خویش در محفل خصوصی خانواده، معارف و احساسات اصیل شیعه را پاسداری کنیم، در محافل عمومی: 1. معارف خاص شیعه را بدون تحریک احساسات و به صورت کاملا منطقی که هر عاقلی بشنود بپذیرد بیان کنیم؛ 2. به گونه‌ای احساسات را برانگیزانیم که بهانه به دست کسی ندهیم؛ شاید بهترین نمونه‌اش آموزش ائمه ع باشد در زیارت عاشورا: درباره کسانی که فسق و جورشان بر همگان آشکار است (مثل یزید و عمر سعد و ابن‌زیاد) ‌صریحا لعن می‌شوند (یعنی کسانی که حتی احمد بن حنبل، که حتی وهابی‌ها هم او را امام خود می‌دانند، لعن او را مجاز دانسته است؛ الصوارق المحرقة، ج2، ص635) ؛ و در مورد کسانی که مورد حساسیت هستند، اسم نبرده؛ بلکه تعبیری به کار می‌رود که هر مسلمانی که قرآن را قبول دارد (مثلا آیه «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ» هود/18) چاره ای جز اذعان بدان ندارد: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ العن الثَّانِيَ و الثَّالِثَ وَ الرَّابِع» وقتی خداوند ظالم را لعنت می کند ما حق داریم ظالم و بویژه اولین ظالمها را لعنت کنیم؛ ما اسم نبردیم، اگر آن افراد مصداق ظالمند، پس هر مسلمان پیرو قرآنی هم باید آنها را لعن کند؛ و اگر مصداق ظالم نیستند لعن ما ربطی به آنها نخواهد داشت. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته @souzanchi
. 6⃣ «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ» اگر شیطان مومنان و مسلمانان را ترساند، هر که تصمیم دارد زبان و سخنشان الهی باشد، باید که آنان را از این ترساندن برحذر دارد و به آنها امید بدهد. به تعبیر دیگر، هر گونه شايعه‏اى كه مايه‏ى ترس و يأس مسلمانان گردد، شيطانى است❗️ و افراد ترسوى ميدان‏هاى نبرد، يار شيطان و تحت نفوذ شيطانند‼️ در مقابل، مؤمنان شجاع، از ولايت شيطان دورند. 📚(تفسير نور، ج‏2، ص203) 📝تاملی با خویش همه می‌دانیم که الان در وضعیت جنگ اقتصادی بسر می‌بریم و مهمترین پشتوانه این جنگ اقتصادی جنگ روانی‌ای است که دشمن به راه انداخته است. ما چه اندازه در این جنگ روانی وارد شده‌ایم⁉️ آیا می‌ترسیم و به ترسیدن دامن می‌زنیم؟ یا می‌کوشیم کسانی را که دچار ترس شده‌اند از ترس بیرون آوریم؟ 🤔براستی این شاخص خوبی است که ببینیم در حزب شیطان عمل می‌کنیم یا در حزب خداوند⁉️ بویژه دقت کنید که ادات حصر (إنما) آورد؛ یعنی تنها و تنها شیطان است که در مسیر ترساندن گام برمی‌دارد. ⛔️مبادا نقش شیطان را بازی کنیم‼️ @Yekaye
⭕️مناظراتی درباره ازدواج سفید، اسلام و همجنسگرایی، ارتداد و آزادی، حجاب، دین و اخلاق ✅بازرگان،جوادی آملی، سروش، سوزنچی، نراقی، صادقی، فنایی، صبوحی 📌حضوری+ مجازی+ اکران #دانشگاه_شریف ✅ثبت نام 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 t.me/AzadfekriSchool 🆚 @Azadfekrischool
📝نکاتی درباره درس-گفتگوی (مساله )👆 ⁉️برخی از دوستان می‌پرسند: ⛔️آیا با طرح بحث به و آن کمک نمی‌شود؟ 🤔بنده در مقابل می‌پرسم: 🔸آیا باید صبر کنیم که یک موضوع به یک تبدیل شود و سپس درباره آن و چگونگی مواجهه با آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟ 🔸آیا وقتی علائم هجوم از دور سوسو می‌زند بهتر نیست که پیشاپیش درباره آنچه می‌خواهد رخ دهد بیندیشیم و بحث کنیم و با بحث‌های خود امکان داوری عاقلانه و هوشیارانه در برابر این امواج غربی را برای جامعه فراهم آوریم؟ 💠از نظر حقیر، همجنسگرایی بسیار بیش از اینکه یک گرایش واقعی در معدودی از انسانها باشد، مصداق بارز سرکشی نفس اماره عده قلیلی است که با ابزارهای متعدد رسانه‌ای می‌کوشند خود را حق به جانب و دارای عِدّه و عُدّه نشان دهد؛ در حالی که علی‌رغم 🔻ساخت هزاران فیلم در راستای عادی‌سازی و مظلوم‌نمایی در این عرصه، 🔻و تبلیغات شدید درباره آن به عنوان یکی از حقوق طبیعیِ بشر، 🔻و ایجاد قوانین تسهیل‌کننده این روابط، 🔻و همراه کردن جو حمایتی در میان توده‌ها، به نحوی که مخالفت با آن مخالفت با حقوق آزادی و برابری انسان‌ها قلمداد شود، آمارهای خود کشورهای غربی، از نفوذ ضعیف این پدیده شوم در مقام عمل، حتی در خود این جوامع حکایت دارد؛ مثلا 📉حتی بعد از تصویب و قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا، طبق آمار موسسه گالوپ، تعداد کسانی که خود را همجنسگرا معرفی می کردند حدود 1.7 درصد بود و تنها یک دهم آنان اقدام به چنین ازدواجی کردند. 🤔آیا بهتر نیست که در مقابل این پروپاگاندای عظیم رسانه‌ای، این واقعیت‌ها نیز در معرض دید همگان قرار گیرد؟ 🤔آیا بهتر نیست که پیش از اینکه این موج دفاع از همجنسگرایی به ایران هم سرایت کند، با بحث و تامل، اندکی مردم را به فکر درباره منطق آنان واداریم که: 🔹آن انسانی که از و او دم می‌زنید واقعا کیست و آیا همجنسگرایی در راستای است یا در راستای و ؟ 🔹واقعا چیست که باید به رسمیت شناخته شود؟ و اگر حقی که واقعا حق و ارزشمند است معلوم گردد، هیچکس، حتی شخص همجنسگرایی که انصاف داشته باشد، همجنسگرایی را به عنوان یک حق خواهد دید؟ 🔹آیا خداوندی که به همه زمانها و همه چیز آگاه و بر هر چیزی توانا و این اندازه در حق انسان مهربان است، نمی‌خواسته ویا نمی‌توانسته با انسان چند کلمه سخن معنی‌دار بگوید؛ و اگر گفته آیا سزاست که کلمات خداوند را از هرگونه معنا تهی و آنگاه به دلخواه خود تفسیر به رای نماییم و آیا اگر کسی به هر بهانه‌ای (حتی به بهانه و ) کلمات و سخنان ما را از معنی اصلی‌اش خارج کند بر او نمی‌آشوبیم؟ 🌐عده‌ای از جوانان این مرز و بوم، تصمیم گرفته‌اند که پیش از اینکه عرصه جولان پیدا کند پرده از رخ برگیرند؛ و از پیش نیز درباره اینکه و چیست پیش‌داوری نکنند و ابتدا امکان شنیدن سخنها را مهیا سازند تا بعدا افراد خودشان به تشخیص برسند؛ و برای این منظور از مدافع و منتقد این مساله دعوت کرده‌اند که در محیطی آرام و به دور از جنجال، رای خود را با مخاطب در میان نهند. 📖و خداوند وعده داده که اگر کسانی بی‌هرگونه غل و غشی در مسیر خدا - که همان حق محض و حقیقت ناب است - گام برداند، و دربند باورها و تعصبات شخصی و و نمانند، آنان را هدایت خواهد کرد. (سوره عنکبوت، آیه 69) 🖊حسین سوزنچی @souzanchi
✅دیدگاه منتقدین : 🔻 تأملی بر آمارهای رسمی همجنسگرایی در چند دهه اخیر رویکردهای به‌اصطلاح لیبرال، موجی در دفاع از همجنسگرایی را پدید آورد؛ و حقیقت این است که فضای تبلیغاتی شدیدی برای عادی‌سازی این روابط در جهان وجود دارد. فعالیت‌های ترویجی همجنسگرایان تقریبا از دهه 1970 شروع شد. در سال 1989 دانمارک اولین کشوری بود که روابط بین دو همجنس را آزاد اعلام کرد و هلند اولین کشوری بود که در سال 2001 ازدواج همجنسگرایان را به رسمیت شناخت . 🔹 در آمریکا فعالیتهای ترویجی همجنسگرایان در دهه 1990 اوج گرفت و این فعالیتها در 1996 به وضعیتی رسید که عده‌ فراوانی از دلسوزان جامعه از این وضعیت احساس خطر کردند و قانون «دوما» (دفاع از ازدواج) را که ازدواج را به عنوان پیوندی میان «یک مرد و یک زن» تعریف می‌کرد، به کنگره بردند که با استقبال بالایی در کنگره مواجه شد و پس از تصویب در مجلس نمایندگان و مجلس سنا، توسط بیل کلینتون در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۶ امضا شد و بر این اساس، تاکید کرد که ازدواج‌های همجنسگرایان را به رسمیت نمی‌شناسد. 🔸 در این سال حداکثر 27 درصد از مردم آمریکا قانونی شدن لواط و همجنسگرایی قبول داشتند؛ اما تبلیغات و فضاسازی‌های رسانه‌ای بقدری شدید بوده است که ظرف حدود 20 سال این آمار از 27 درصد به 64 درصد اعلام کردند. 🔹اول بار در سال 2008 است که آمار موافقان حقوق همجنسگرایی در آمریکا اندکی بیش از مخالفان آن اعلام می‌شود. و نهایتا دیوان عالی آمریکا در ۲۶ ژوئن ۲۰۱۳ بند سوم این قانون را به نفع همجنس‌گرایان لغو کرد و ازدواج میان همجنسگرایان را در سراسر ایالت های آمریکا قانونی اعلام کرد. 🔸 بر اساس آمارهای موسسه گالوپ، دو سال بعد از رسمی شدن این وضعیت، یعنی سال 2015، و علی‌رغم برداشتن موانع قانونی و ایجاد قوانین تسهیل‌گر برای همجنسگرایان تنها 10.2درصد (یعنی یک دهم) کسانی که خود را همجنسگرا می‌دانستند ازدواج همجنسگرایانه انجام دادند؛ یعنی کمتر از یک دهم درصد کل جامعه آمریکا. 🔹این در حالی است که با همه تبلیغاتی که برای عادی‌سازی این روابط شده است آمار کسانی که خود را همجنسگرا ومی‌دانستند در همین سال اندکی بیش از 1.5 درصد بوده است (1.8 درصد در میان مردان، و 1.5 درصد در میان زنان) و حدود 98 درصد مردان و زنان «وضعیت جنسی خود را «مستقیم» (یعنی عاری از هرگونه تمایلات انحرافی به همجنس و یا به دوجنس و ...) می‌دانستند. ⬅️به عنوان نتیجه می توان گفت در جامعه‌ای که در آن روابط جنسی کاملا آزاد است و افراد هر روز با انواع وسیله‌ها در معرض تشویق به روابط جنسی آزاد هستند، و فضاسازی و تبلیغات رسانه‌ای توانسته حدود 65 درصد مردم آنجا را قانع کند که رابطه همجنسگرایانه و ازدواج بین دو همجنس، یک حق بشری و جزء حقوق بشر است، با همه اینها، در مقام عمل تنها موفق شدند که 0.1 درصد از افراد آن جامعه را که این را یک حق بشری فرض کرده‌ بودند و عملا دیگر دلنگرانی اخلاقی‌ای از این بابت نداشتند، به انجام چنین ازدواجی ( ) بکشانند. آیا همین شاهد خوبی نیست بر اینکه این عمل برخلاف فطرت آدمی است؟! ⭕️ برای ثبت نام در درس «دین، اخلاق و حقوق جنسی» به لینک زیر مراجعه بفرمایید: 🔗http://azadfekrischool.ir/Terms/Intro/religionethics,34 🆔 @Azadfekrischool 🌐 azadfekrischool.ir yon.ir/nVDex
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅اطلاعیه✅ بسم الله الرحمن الرحیم چنانکه احتمالا برخی اطلاع دارند اواخر دیماه درس-‌گفتگویی خواهم داشت با موضوع که به طور مشخص قرار است موضوع را در چند جلسه مورد بحث قرار دهیم؛ بنده به عنوان ، و آقای به عنوان . توضیح بیشتر در: https://eitaa.com/souzanchi/416 بر این اساس، به نظرم رسید فعلا ادامه بحث از آیات سوره آل عمران را متوقف کنم؛ و برای دوره محدودی، بررسی آیات مربوط به داستان را محور بحثهای روزانه کانال قرار دهم: 🆔 https://eitaa.com/yekaye 💢فراز اول آن، ان شاء الله، آیات 80 تا 84 سوره اعراف خواهد بود. @Yekaye @souzanchi
. 1⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» سوره اعراف، با بیان اینکه از آنچه خداوند نازل کرده پیروی کنید آغاز شد و بعد از داستان آفرینش حضرت آدم ع و کاری که ابلیس با او کرد، دوباره بر اینکه از هدایت خدا پیروی کنید تاکید کرد و بعد از آیاتی درباره وضعیت نهایی انسانها در قیامت، به شروع حکایاتی از این هدایت، یعنی برخی از پیامبرانی که خداوند فرستاده بود، رفت. ابتدا مطلب را با حضرت ع شروع کرد که «لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِه قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّه ...» (اعراف/59)؛ سپس : «وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُودا قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّه ...» (اعراف/65) و «وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّه ...» (اعراف/73)؛ تا در این آیه به می‌رسد؛ و می‌بینیم که تعبیر تغییر می‌کند؛ و می‌فرماید «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ...» و دوباره به سراغ پیامبر بعدی ( ) که می‌رود به همان سیاق قبل برمی‌گردد: « وَ إِلی مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ...» (اعراف/85) و البته درباره دو پیامبر دیگری هم که در ادامه بحث کرده، یعنی حضرت موسی ع و حضرت محمد ص سیاق متفاوت می‌شود: ع: «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی بِآياتِنا إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَظَلَمُوا بِها ... وَ قالَ مُوسی يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ...» (اعراف/103-104) و حضرت ص: « قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض ...» (اعراف/158). 🤔در مورد حضرت موسی ع و حضرت محمد ص، می‌دانیم که اینها دو پیامبر اولوالعزمی بودند که موفق به ایجاد جامعه دینی شدند؛ و از این رو، کار‌شان علاوه بر «دعوت به توحید» ، «تلاش عملی برای برقراری عدالت» هم بود؛ و طبیعی است که ادبیات تبلیغی اینان متفاوت شود؛ اما تمامیِ انبیای پیش از حضرت موسی ع، چون به تشکیل جامعه دینی (یعنی هسته اولیه‌ای که بتوانند با کمک آنها قدرت را به دست بگیرند و عملا در مسیر عدالت گام بردارند) موفق نشدند، کار اکثرشان در حد همان دعوت به توحید باقی ماند. (در میان آنها تنها یکی لوط است که با لواط مبارزه می‌کند و دیگری شعیب است که بر کم‌فروشی اعتراض می‌کند) 💠در این میان، نکته جالب توجه، تفاوت حضرت لوط با بقیه پیامبرانِ شبیه خویش است. یعنی همه پیامبرانِ قبل از تاسیس جامعه دینی، محور دعوتشان، تنها دعوت به بود (حتی حضرت هم که بر مردمان خود می‌خروشید، محور دعوتش را «اعبدوا الله» قرار داده بود)؛ و بلکه دعوت به توحید (عبودیت خداوند واحد) ترجیع‌بند دعوت تمامی پیامبران الهی بوده است (وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت؛ نحل/36)؛ 🔷اما با اینکه حکایت حضرت لوط در 14 سوره از سوره‌های قرآن کریم آمده است؛ هیچگاه اینکه او مردمش را به (توحید و عبودیت الله) فراخوانده باشد مشاهده نمی‌شود و سخنانش تنها ناظر به برحذر داشتن از آن عمل شنیع بوده است: 🔹از او در قرآن کریم، غیر از برحذر داشتن مستقیم از آن عمل شنیع، تنها یکبار تعبیر «أَ لا تَتَّقُونَ ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعُونِ» (شعراء/161-163) آمده است که بلافاصله در آیات بعدی معلوم می‌شود مصداق دعوت وی به تقوا نیز پرهیز از همان عمل بوده است؛ و در همانجا هم تصریح می‌کند که من با این عمل شما مشکل دارم: «قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالين»؛( شعراء/168). 🔹همچنین در حدی که جستجو شد، در هیچیک از روایاتی هم که درباره قوم لوط آمده، خبری درباره بت‌پرستی آنان گزارش نشده است؛ و چنانکه دیدیم در برخی روایات، از اینکه آنان –تا پیش از ورود در این عمل شنیع- از بهترین انسانها هم بودند، سخن به میان آمده است. 🔖حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/3586 🔹اگر اینها را اضافه کنیم به اینکه اینان معاصر حضرت ابراهیم ع بودند و مردمی که حضرت ابراهیم ع به دعوت آنان اقدام کرد، یکسره بت‌پرست بودند و از آن مردم، جز «لوط» کسی به وی ایمان نیاورد؛ و آنگاه لوط وارد قوم دیگری می‌شود که حتی یکبار هم آنان را از بت‌پرستی برحذر نمی‌دارد، این مطلب بسیار تقویت می‌شود که اینان با اینکه مردمانی خداپرست بودند، به این عمل شنیع روی آوردند؛ 💢و از این روست که حضرت لوط تنها با این عمل آنان درگیر شد و تنها به خاطر این عملشان بود که عذاب شدند. @Yekaye
. 2⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» در مورد تمام پیامبرانی که تا پیش از لوط در این سوره ذکر شد، صرفا اشاره کرد که آنان را به قومشان فرستادیم و آنان چه مطالبی گفتند؛ اما در مورد لوط، 🔹اولا صرفا با «لوطاً» تعبیر کرد (که این تعبیر، علاوه بر اینکه می‌تواند معنایش همان «فرستادیم»ی باشد که در موارد قبل ذکر شد؛ این ظرفیت را دارد که به معنای «یاد کن لوط را» باشد؛ چنانکه بسیاری از علمای نحو* بر این مطلب تصریح کرده‌اند و بسیاری از مترجمان** نیز این آیه را این‌چنین ترجمه کرده‌اند) و 🔹ثانیاً تعبیر «إذ: هنگامی که» را آورد یعنی درباره لوط، «این هنگام که او این اعتراض را کرد» موضوعیت دارد. پس، محور اصلی داستان حضرت لوط، اعتراضی است که بر عمل شنیع قوم خود کرد؛ پس، 💢اعتراض بر کار ، مصداق عمل به یک رسالت الهی است.💢 ✳️پی‌نوشت‌ها: * مثلا اخفش، به نقل از مجمع‌البیان، ج4، ص685؛ ویا ابن‌عطیه و زمخشری، به نقل از البحر المحیط، ج5، ص99 ** مثلا ترجمه‌های مکارم شیرازی، مشکینی، مجتبوی، قرائتی (تفسیر نور)، شعرانی، انصاریان، اشرفی، برزی، ثقفیِ تهرانی (روان جاوید)، خسروی، نجفیِ خمینی (تفسیر آسان)، رضایی، صفی علیشاه، طاهری، عاملی، جلال‌الدین فارسی، قرشی (احسن الحدیث)، بانو مجتهده امین (مخزن العرفان)، مصباح‌زاده و ... @Yekaye
4) آیا و شهوترانی است یا امری درونی و غیرارادی است؟ ☀️الف. عمرو می‌گوید: امام باقر ع فرمود: به خدا سوگند بر پُشتی‌های بهشتی تکیه نزند کسی که از پشت با او کاری می‌کنند! گفتم: فلانی آدم عاقل و خردمندی است؛ ولی مردم را به خویش می‌خواند و خداوند او را مبتلا کرده است! فرمود: آیا این کار را در مسجد جامع انجام می‌دهد؟! گفتم: خیر. فرمود: آیا جلوی درب منزلش انجام می‌دهد؟! گفتم: خیر. فرمود: پس کجا انجام می‌دهد؟! گفتم: در خلوت و نهان. فرمود: پس خداوند او را مبتلا نکرده است؛ او دنبال لذت بردن خویش است و چنین کسی بر پشتی بهشتی تکیه نزند. ✳️توضیح ظاهرا او می‌خواهد بگوید این امری است که خدا در او قرار داده و در اختیار خودش نیست؛ حضرت هم با این سوالات وی را متوجه می‌کند که اگر امر غیراختیاری باشد در هر جایی از او سر می‌زند، همین که تنها در خلوت این کار را می‌کند نشان می‌دهد که محرک وی، نه امری غیرارادی، بلکه شهوترانی و لذت‌جوییِ وی بوده است. ☀️ب. و از امام صادق ع روایت شده است که: در میان شیعیان ما، هر جور آدمی هم پیدا شود، کسی که دستش را برای گدایی دراز کند، پیدا نشود؛ و نیز کسی که [چشم] کبودِ سبزه‌رو [= کنایه از برخی خصلتها؛ طه/102] باشد؛ و نیز کسی که از پشت با او کاری کنند. ☀️ج. اسحاق بن عمار می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم این افراد همجنسگرا را می‌بینید که به این بلیه مبتلا شده‌اند؛ گاهی فردی را می‌بینم که مومن است و به این بلیه مبتلا شده؛ اما مردم گمان می‌کنند که خداوند هیچکسی را که خیری در او سراغ داشته باشد به این بلا مبتلا نمی‌سازد. بله، گاه فردی مبتلا می‌شود؛ اما به آنان مگر چرا که این سخن شما مایه آسودگی خیال آنان می‌شود. گفتم: فدایت شوم! آنان توان صبر کردن بر این امر را ندارند. فرمود: آنان می‌توانند صبر کنند ولیکن با این کار دنبال لذت‌جویی هستند. ✳️توضیح در اینجا اسحاق بن عمار از روایاتی می‌پرسد که در میان مردم شیوع دارد و نمونه‌اش در بند الف گذشت. امام ع توضیح می‌دهند که راه نجات بر آنان بسته نیست؛ یعنی ممکن است شخصی مرتکب این کار شود ولی توبه کند و از این جهت مشمول کسانی نشود که خیری در آنان نیست؛ اما این را طوری بازگو نکن که افراد به این واقعیت (که اگر کسی این گونه بماند خیری در او نخواهد بود) بی‌اعتنا شوند و به امید اینکه بعدا توبه می‌کنند بی‌دغدغه به این کار روی آورند. اسحاق در ادامه می‌خواهد انجام این کار توسط افرادی که وی آنها را مومن می‌داند توجیه کند و می‌گوید: این دست خودشان نیست؛ یک میل درونی در آنها هست و توان مقاومت در برابر آن را ندارند. حضرت هم در پاسخ، وجود چنین میلی را انکار نمی‌کنند؛ اما می‌فرماید توان مقاومت دارند (شبیه مضمونی که در حدیث ب گذشت) و علت اصلی اینکه آنان چنین بدعاقبت می‌شوند این است که دنبال لذت‌جویی‌شان هستند. 📚الكافي، ج5، ص550-551 ☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرٍو عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَقْسَمَ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا يَقْعُدَ عَلَى نَمَارِقِ الْجَنَّةِ مَنْ يُؤْتَى فِي دُبُرِهِ. فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فُلَانٌ عَاقِلٌ لَبِيبٌ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ قَدِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ. قَالَ فَقَالَ فَيَفْعَلُ ذَلِكَ فِي مَسْجِدِ الْجَامِعِ؟ قُلْتُ لَا. قَالَ فَيَفْعَلُهُ عَلَى بَابِ دَارِهِ؟ قُلْتُ لَا. قَالَ فَأَيْنَ يَفْعَلُهُ؟ قُلْتُ إِذَا خَلَا. قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْتَلِهِ هَذَا مُتَلَذِّذٌ لَا يَقْعُدُ عَلَى نَمَارِقِ الْجَنَّةِ. ☀️ب. أَحْمَدُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا كَانَ فِي شِيعَتِنَا فَلَمْ يَكُنْ فِيهِمْ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ مَنْ يَسْأَلُ فِي كَفِّهِ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهِمْ أَزْرَقُ أَخْضَرُ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهِمْ مَنْ يُؤْتَى فِي دُبُرِهِ. ☀️ج. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع هَؤُلَاءِ الْمُخَنَّثُونَ مُبْتَلَوْنَ بِهَذَا الْبَلَاءِ فَيَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُبْتَلًى وَ النَّاسُ يَزْعُمُونَ أَنَّهُ لَا يُبْتَلَى بِهِ أَحَدٌ لِلَّهِ فِيهِ حَاجَةٌ؟! قَالَ نَعَمْ قَدْ يَكُونُ مُبْتَلًى بِهِ، فَلَا تُكَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ يَجِدُونَ لِكَلَامِكُمْ رَاحَةً. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنَّهُمْ لَيْسُوا يَصْبِرُونَ. قَالَ هُمْ يَصْبِرُونَ وَ لَكِنْ يَطْلُبُونَ بِذَلِكَ اللَّذَّةَ. @Yekaye
. 3⃣ «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ...» حضرت لوط کاری که قومش انجام می‌دادند را با تعبیر «الفاحشة» یاد کرد. ⛔️ به عملی می‌گویند که: 🔻 قبح و زشتی‌اش بسیار شدید و آشکار است 🔖نکات ادبی https://eitaa.com/yekaye/3583 🔻به طوری که هیج انسان اخلاق‌مداری آن را روا نمی‌بیند؛ 🔻و کاری است که انجامش به دستور شیطان و مصداق پیروی از اوست: « الشَّيْطانُ ... يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ» (بقره/248) ⛔️ و اینکه حرف «الـ» ‌هم بر آن افزود، شدت این قبح را بیشتر می‌کند؛ زیرا این «ال»: 🔸یا «الـِ» معرفه است، که می‌خواهد بگوید آن امر «فاحشه»ای است که «فاحشه» ‌بودنش چنان نزد عقول آدمیان آشکار است که کاملا معروف و شناخته شده می باشد؛ 🔸 و یا «الـِ» ‌جنس است که در این گونه موارد برای مبالغه در مطلبی به کار می‌رود، گویی از شدت «فاحشه‌» بودن مصداق همه فواحش است، برخلاف «زنا» که با اینکه قُبحش بسیار آشکار است قرآن کریم هنگام نهی از آن، آن را بدون «الـ» آورده؛ یعنی یک فاحشه‌ای است در میان فواحش: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً» (اسراء/32) (البحر المحیط، ج5، ص99) 🚫پس و قبح و زشتی‌اش بسیار شدید و آشکار است، کاری است بشدت قبیح‌تر از زناکاری (که قرآن بارها بر مجازات شدید انجام‌دهندگانش اصرار کرده؛ مثلا: نور/1)؛ و مصداق واضح پیروی از شیطان است. 🌐تاملی در وضعیت معاصر وضعیت و و وی در دوره مدرن چه اندازه سقوط کرده که امروزه برخی با ادعای ، از عمل دفاع می‌کنند❗️ و انجام را یکی از وانمود می‌نمایند❗️ و اسف‌بارتر اینکه بسیاری از افراد را در جوامع با خود همراه کرده‌اند تا حدی که انجام این عمل را رسماً در بسیاری از کشورها قانونی اعلام کرده‌اند‼️ @Yekaye
. 1⃣ «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» این آیه در ادامه آیه قبل، نشان می‌دهد مهمترین گناه که حضرت لوط از آن در آیه قبل با تعبیر یاد کرد این بود که مردانشان به جای اینکه روابط جنسی را با زنان انجام دهند، به سراغ مردان می‌رفتند؛ و این مطلب را با تاکیدات متعدد (هم حرف «إنّ» برای تاکید است و هم حرف «لـ» که بر روی فعل آمده است؛ و هم آوردن جمله به صورت جمله اسمیه) مورد تاکید قرار می‌دهد؛ یعنی دقیقا همان چیزی را که امروزه عده‌ای به نام درصدد ترویج آن هستند و از کارهای شنیعِ این افراد به عنوان «حق » دفاع می‌کنند❗️ این آیه بوضوح تمام نشان می‌دهد که: 🔹اولا آنچه قوم لوط انجام می‌دادند و مورد مؤاخذه شدید حضرت لوط بود، دقیقا همین و با بود، نه چیزی دیگر؛ و 🔹ثانیا این کارشان به هیچ عنوان حقی برای آنان ایجاد نمی‌کرد؛ بلکه آنها با این کارشان مصداق «مسرف» یعنی کسی که «از حد و اندازه‌ای که خداوند مقرر فرموده، تجاوز می‌کند و به حق خویش راضی نیست» معرفی شده است. ⛔️سوء استفاده از قرآن⛔️ همجنسگرایان در دوره مدرن، فعالیتهایشان را از حوالی 1970 آغاز کردند و با جوسازی‌های رسانه‌ای توانستند در بسیاری از کشورهای غربی جو عمومی جامعه را از مخالفت با خویش بازدارند به این بهانه که اینها هم اقلیتی هستند که باید آزاد باشند❗️ یکی از مهمترین موانع ایشان، باورهای دینی جوامع بود. اغلب انسان‌هایی که در کشورهای غربی (اروپا و آمریکا) زندگی می‌کنند متدین به یکی از ادیان ابراهیمی، بویژه دین مسیحیت هستند و در تمامی ادیان ابراهیمی، نه‌تنها عمل همجنسگرایانه (لواط) بشدت نهی شده؛ بلکه حکایت قوم لوط و عذابی که خداوند بر قوم لوط نازل کرد نیز به تفصیل مطرح شده است؛ از این رو، یکی از پروژه های آنان تحریف این داستان از معنای اصلی‌اش بود و بدین منظور از روشی که در یهودیان رایج است استفاده کردند (خاخام‌های یهودی، علی رغم تصریحات کتاب مقدس،در آثار خود، گناه اصلی عذاب قوم لوط را اموری همچون برخورد بد آنان با غریبه‌ها و ... اظهار می کردند، و نه لواط)؛ و این روشی بود که ابتدا در تحریف برداشت مسیحیت 📚(مثلا مقاله What does the Bible say about homosexuality نوشته Sam Allberry ) و سپس در تحریف داستان قرآن 📚 (مثلا مقاله what the Qur'an says about homosexuality که توسط یک موسسه دانماركي ضداسلامی حمایت از همجنسگرایان به نام EduDivers تهیه شده) می‌توان مشاهده کرد؛ و متاسفانه برخی از کسانی که خود را مسلمان می‌خوانند نیز سعی می‌کنند همان محتواها را - یعنی تردید انداختن در اینکه واقعا هدف از عذاب قوم لوط چه بوده - در مورد قرآن کریم تکرار کنند‼️ مثلا یکی از آنان می‌نویسد: «در آنجا که لوط قوم خود را به علّت ارتکاب «کار زشت» یا «الفاحشه» مورد نکوهش قرار می دهد، مفسّران آن کار زشت یا «فاحشه» را معادل «عمل لواط» تفسیر می‌کنند. اما روایت قرآنی و نیز پاره‌ای قرائن برون متنی نشان می دهد که قوم لوط مرتکب انواع گناهان فاحش می‌شدند، و هیچ دلیلی وجود ندارد که آن «فاحشه» را که عامل اصلی عذاب ایشان بوده است معادل عمل «همجنس گرایانه» در میان مردان قوم تلقی کنیم؛ از قضا از منظر قرآنی، در صدر گناهان قوم لوط کفرورزی و انکار نبوّت لوط و سایر پیامبران الهی قرار داشته است» 📚( ، قرآن و مساله ،‌ ص4) و در ادامه به آیاتی که درباره تکذیب حضرت لوط توسط قومش سخن می‌گوید اشاره می‌کند، از جمله آیات 12 تا 14 سوره ص که فلسفه عذاب همه اقوام (از جمله قوم لوط) را تکذیب پیامبران معرفی می‌کند. 🤔در حالی که: 🔹اولاً تکذیب «پیامبر» چه معنایی دارد جز تکذیب پیام او؟ و چنانکه در جلسه قبل، تدبر 1 گذشت، 🔖https://eitaa.com/yekaye/3595 اتفاقا قرآن کریم از حضرت لوط ع، برخلاف سایر انبیاء، سخنی درباره مبارزه وی با کفرورزیدن و بت‌پرستی نقل نکرده است؛ و پیام اصلی او را همین «نهی از و عمل همجنسگرایانه» برشمرده است. آنگه چگونه از نازل شدن عذاب به خاطر تکذیب این پیامبر (یعنی تکذیب پیام او) نتیجه می‌گیرد که عذاب آنها ربطی به لواط ندارد‼️ 🔹ثانیا در این آیه که بلافاصله بعد از کلمه آمده، صریحا این به عنوان شهوترانی با مردان تفسیر شده است؛ و اتفاقا در سه آیه بعد، تصریح می‌کند که عذاب نازل شد و ببین عاقبت «این مجرمان» چه شد؟ آیا اینکه ابتدا می‌گوید «الفاحشه» بعد می‌گوید «با شهوت، به جای زنان، به سراغ مردان می‌رفتند» و بعد آنان را «مجرم» می‌خواند و عذاب را ناشی از «مجرم» بودنشان می‌شمرد، به اندازه کافی واضح نمی‌کند که این عذاب به خاطر همین بوده است⁉️ @Yekaye
. 5⃣ «وَ ما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ» 📜داستان قوم لوط به ما نشان میدهد: همجنس‌گرایان، ابتدا با شعار آزادی (اینکه هرکس حق دارد هر کاری دلش می‌خواهد انجام دهد) وارد میدان می‌شوند؛ اما 🤔 اگر آزادی عمل پیدا کنند، آزادی و حقوق اولیه دیگران را هم سلب کرده، دیگران را مجبور به پیروی از کار خود خواهند کرد، و 💢کارشان به جایی خواهد رسید که به کسانی که بخواهند پاک بمانند اجازه حضور در جامعه نخواهند داد❗️ @Yekaye
. 🔟 حضرت لوط ع اشکالی بر زمان خویش مطرح کرد که نشان می‌داد کار شما کاری آدمیان است: ایشان فرمود چرا به کاری روی آورده‌اید که در میان جهانیان سابقه نداشته است⁉️ چرا که خداوند اساساً را برای ارتباط با قرار داده است؛ شما چرا زنان را رها کرده و به مردان روی آورده‌اید⁉️ 🤔و شاهد بر اینکه منظور ایشان، اعتراض بر خلاف بودن رفتار آنها بود، این است که با عبارت «قوم مسرفون» عملا بیان کرد که کار شما‌ «خروج از حد صحیحِ» استفاده از غریزه جنسی است. استدلال وی جای هیچ پاسخی را برای آنان نگذاشت؛ از این رو، تنها جوابی که دادند این بود که وی را به بیرون کردن از شهر خود تهدید کردند❗️ 💢و با پاک معرفی کردن حضرت لوط ع، عملا به ناپاکی خود گواهی دادند. 📝نکته تخصصی ❌آیا استدلال حضرت لوط درباره بودن، ‌و از این رو، ناصواب بودنِ این رفتار قوم لوط، استدلال موجهی بود؟ مدافعان یکی از مهمترین ادله مخالفان همجنسگرایی را «غیرطبیعی بودن این رفتار» برشمرده‌؛ و کوشیده‌اند در آن مناقشه کنند. 🌀خلاصه مناقشه آنان این است که: 🔻اولا این رفتار لزوما نیست، چرا که موجه‌ترین معنای «غیرطبیعی» این است که چیزی «خلاف غایت طبیعی و کارکرد اصلی این اندام» باشد؛ و «تولید نسل» تنها یکی از کارکردهای است؛ و هم کارکرد دیگر این غریزه است؛ و هم درصدد استفاده از این کارکرد است؛ 🔻و ثانیاً غیرطبیعی بودن، دلیل بودن نمی‌شود؛ چرا که منطقاً از نمی‌توان به ‌رسید. ( ، ، ص 14-5) 🌀و نهایتا نتیجه گرفته‌اند اکنون که در ادله مخالفان همجنسگرایی مناقشه شد، پس [یا به تعبیر آنان، ] انسان‌هایی است که دلشان می‌خواهد چنین کنند❗️ ♻️اما حق این است که این مناقشات مبتنی بر درک ناصوابی از مفهوم و بنا شده است‼️ 🤔وقتی درباره سخن می‌گوییم، زمانی سخنمان است که برای بشر یک نحوه و خاصی باور داشته باشیم، تا آن کرامت و شرافت، برای او «حق»ی ایجاد کند که غیر او (مثلا ) این «حق» را ندارد. آنگاه بر مبنای به چنین کرامتی برای «انسان»، «حق» انسان‌های دیگر را محترم بشماریم. 👈در اینجاست که مساله به عنوان معنی و اهمیت پیدا می‌کند. یعنی تا معلوم نباشد چه چیزی در بشر هست که مایه کرامت وی شده، ‌صرف دلخواه وی، هیچ «حق»ی را برای او اثبات نمی‌کند: مثلا خود اینان قبول دارند که اگر کسی بخواهد به انسان دیگری تعدی کند (مثلا او را بیازارد یا بکُشد)، «حق» ندارد❗️ 🤔اما اگر صرفِ ، معیارِ باشد، چرا «حق ندارد»⁉️ اگر بگویند چون شخص مقابل هم یک است، سوال این است که معیار انسان بودن چیست که «آزادی مرا در تعدی کردن به او» محدود کند؟ اگر معیار انسان، صرفاً همین پوست و گوشت و این بدن ویا بهره‌مندی وی از حیات است، این بدن زنده چه مزیتی مثلا بر بدن زنده گوسفند و گیاه زنده هویج دارد که بین کشتن گوسفند و خوردن گوشت او ویا کندن هویج و خوردن آن، با کشتن انسان تفاوت می‌گذارید⁉️ و اگر این حق، ناشی از اوست، یعنی ویژگی منحصر به فردی که در انسان هست و در سایر موجودات زنده (حیوانات و گیاهان) نیست؛ 🤔پس 💢تنها و تنها چیزی می‌تواند «حق» شمرده شود که در راستای آن ویژگی منحصر به فرد باشد.💢 🚫حتی اگر «غیرطبیعی» ‌را صرفا به معنای «برخلاف روال طبیعیِ اندام‌های بدن» در نظر بگیریم، و انسان را در حد حیوان فروبکاهیم، باز نمیتوان مناقشه فوق را وارد دانست؛ و صرف لذت بردن برای این مقصود کافی نیست؛ چون: 🔹اولا جلوه دادن اینگونه لذت، سبب غایت طبیعی می‌شود، و در تعارض و تزاحم با آن است؛ 🔹ثانیا رسیدن از به ،تنها برای امثال هیوم که را تنها محصول می‌دانند، نشدنی است؛ وگرنه این انتقال بر یک مبنای بسیار دقیق منطقی استوار است (اگر کرامتی در انسان نداشته باشد، آیا اینکه «باید» را رعایت کرد، دلیلی خواهد داشت؟) 🔹علاوه بر اینکه - همانطور که گذشت - اگر # در عبارات فوق ‌را، نه در معنای «طبیعت»ی که در گیاه و حیوان هم هست، بلکه به معنای یعنی آنچه برخلاف اقتضای روح و حقیقت ملکوتی بشر است، بدانیم، آنگاه واضح است که صرف مجوز نمی‌شود. 🤔شاید به همین جهت بوده که قوم لوط، در مقابل اشکال حضرت لوط، دنبال چنین پاسخی برنیامدند، و عملا با پاسخی که دادند نشان دادند: کسانی که معیارش برای «حق داشتن» صرف «دلخواه»شان است، اگر دلشان بخواهد که کسی را صرفاً به خاطر پاک بودنش از شهر بیرون کند، این کار را هم می‌کنند‼️ @Yekaye 👇ادامه👇
👇ادامه از👆 در واقع، قوم لوط با این پاسخ خود نشان دادند که 💢 وقتی » هیچ ضابطه‌ای جز نداشته باشد، پس به دیگران چرا باشد⁉️ @Yekaye
. 6⃣ «... إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرينَ» خداوند همسر لوط را در زمره همان مردم لواط‌کار و معرفی کرد. با اینکه می دانیم که این زن، هیچگاه اقدام به نکرده است. (این مطلب در بسیاری از روایات تاکید شده که هیچ پیامبری نبوده که همسرش روابط جنسی نامشروع داشته باشد؛ و علت برشمردن وی در زمره آن قوم، این بود که با آنان همدست بود؛ بدین معنا که اگر حضرت لوط ع کسی را به خانه‌اش می‌برد، آنان را خبردار می‌کرد، چنانکه در مورد فرشتگان الهی که بر آنها وارد شدند، نیز همین کار را کرد؛ و این روایات، کاملا در راستای این آیه شریفه است که خداوند هیچگاه اجازه ازدواج زن ویا مرد بدکاره با مرد ویا زنی که پاکدامن‌اند، نمی دهد: «الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ» ؛ نور/26) این نشان می‌دهد که کسی که از دفاع می‌کند، نزد خداوند همانند آنهاست و اگر عذابی نازل شود، همراه آنان عذاب خواهد شد؛ چنانکه امیرالمومنین ع فرمود: «الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُم: کسی که به کار قومی راضی باشد، مانند کسی است که در آن کار همراه آنان وارد شده است.» 📚(نهج‌البلاغه، حکمت 154) (این مضمونی است که از اغلب اهل بیت ع روایت شده است چنانکه تنها در 📚وسائل الشیعه (ج16، ص137-143) در یک باب، 17 حدیث با همین مضمون از پیامبر اکرم ص و ائمه اطهار ع روایت شده است.) 💠ثمره 💢کسانی که از اقدام دفاع می‌کنند، طبق منطق قرآن کریم، در زمره به حساب می‌آیند❗️ @Yekaye
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است: هنگامی که قوم لوط کردند آنچه کردند، زمین به پیشگاه پروردگارش گریست تا حدی که اشک‌هایش به آسمان رسید؛ و آسمان هم گریست تا حدی که اشکهایش به عرش رسید؛ پس خداوند به آسمان وحی فرمود که آنان را سنگباران کن؛ و یه زمین وحی فرمود که آنان را در خود فرو ببر. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص264؛ تفسير العياشي، ج2، ص159 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ غَزْوَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لَمَّا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ مَا عَمِلُوا بَكَتِ الْأَرْضُ إِلَى رَبِّهَا حَتَّى بَلَغَتْ دُمُوعُهَا إِلَى السَّمَاءِ وَ بَكَتِ السَّمَاءُ حَتَّى بَلَغَتْ دُمُوعُهَا إِلَى الْعَرْشِ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى السَّمَاءِ أَنِ احْصِبِيهِمْ وَ أَوْحَى إِلَى الْأَرْضِ أَنِ اخْسِفِي بِهِمْ. ✅ تبصره: گریستن ویا گریه نکردن آسمان و زمین بر برخی از انسان‌ها و کارهای آنها، مطلبی است که در آیات قرآن مورد توجه قرار گرفته است (مثلا دخان/29) و واضح است که مقصود از گریه در مورد اینها، به تناسب خودشان است، نه به معنای جاری شدن اشک از چشم. این مساله، صرفاً یک باور درون‌دینی نیست، چنانکه در مباحث فلسفه اخلاق، بحثی مطرح است که 💢 «آیا نظام جهان، نظام اخلاقی است؟» 💢 یعنی «آیا عالَم (آسمان و زمین و ...) به کارهای نیک و بد ما واکنش نشان می‌دهند یا خیر؟» و بسیاری از متفکران غربی، با ادله فلسفی – و نه لزوماً ادله دینی- به واکنش نشان دادن جهان در برابر کارهای نیک و بد ما، باور دارند. 📚(مثلا استیس، در کتاب دین و فلسفه) @Yekaye
☀️5) از امام صادق ع روایت شده است که حرمت مقاربت با همجنس، بسیار بزرگتر از حرمت زناکاری است؛ که همانا خداوند امتی را به خاطر حرمت اولی هلاک فرمود؛ اما هیچ کسی را به خاطر حرمت دومی هلاک نفرمود. 📚 الكافي، ج5، ص544 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: حُرْمَةُ الدُّبُرِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْجِ إِنَّ اللَّهَ أَهْلَكَ أُمَّةً بِحُرْمَةِ الدُّبُرِ وَ لَمْ يُهْلِكْ أَحَداً بِحُرْمَةِ الْفَرْجِ. @Yekaye
. 7⃣ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ» اگر قوم لوط به خاطر عمل همجنسگرایانه‌شان عذاب شدند؛ و خداوند آنان را بدین سبب مجرم خواند و تصریح کرد که از عاقبت این مجرمان عبرت بگیرید، پس اگر هر جامعه دیگری هم این عمل در میانشان عادی و رایج شود، باید منتظر عذاب الهی باشند. 🌐تطبیق بر روز🌐 برخی می‌گویند اگر خداوند همجنسگرایان را چنین عذاب می‌کند پس چرا بر جوامع غربی که دچار این رویه شده‌اند عذابی نازل نمی‌شود⁉️ ♦️در پاسخ به چند نکته باید توجه کرد: 🔸الف. قوم لوط این گونه نبود که همان روز اولی که به این کار اقدام کردند عذاب شوند. در برخی روایات تاریخی آمده که حضرت لوط چهل سال قومش را مورد انذار قرار داد تا عذاب الهی سر رسید. در واقع، ابتدا باید اتمام حجت شود؛ و اتمام حجت، یک امر یک شبه نیست. 🔸ب. این گناه در میان آنان فراگیر شده بود. قرآن کریم در آیات دیگر، به مجادله حضرت ابراهیم با فرشتگان الهی درباره قوم لوط اشاره‌ای کرده و در برخی روایات [و نیز در کتاب مقدس مسیحیان) در توضیح این آمده که وی از خداوند خواست که عذاب را به تاخیر بیندازد چون احتمالا مومنانی در این شهر هستند و از رقم 50 نفر احتمال داد و همین طور این رقم را کاهش داد تا اینکه فرشتگان گفتند جز یک خانه (ذاریات/36؛ که علی‌القاعده همان خانه حضرت لوط ع است)، کسی نیست که این گونه نباشد. در واقع، عذاب استیصال زمانی سرمی‌رسد که فراگیری گناه خیلی جدی شده باشد؛ در حالی که امروزه علی‌رغم تبلیغات شدیدی که برای عادی‌سازی این عمل شنیع انجام می‌شود و حتی آن را در زمره حقوق بشر قرار داده‌اند و انسان‌های شرافتمندی را که با عادی شدن این عمل شنیع مخالفت می‌کنند را ضدحقوق بشر معرفی می‌کنند، با این حال، آمارهای خودشان از تعداد بسیار کم افرادی که خود را همجنسگرا می‌دانند-مثلا در آمریکا کمتر از 2 درصد: 🔖 https://www.statista.com/statistics/248822/american-adults-who-identify-as-lesbian-gay-or-bisexual-by-gender/ و از همینها هم تعداد بسیار کمی به ازدواج همجنسگرایانه اقدام می‌کنند - حدود 10 درصد از اینها، یعنی کمتر از 2/. درصد از آن جامعه : 🔖 https://news.gallup.com/poll/212702/lgbt-adults-married-sex-spouse.aspx 🔸ج. اگرچه طبق توضیح فوق، نزول عذاب استیصال [عذابی که همه را نابود کند و راه فراری نگذارد] بسیار بعید است، اما مراتبی از عذاب خداوند در این جوامع مشاهده می‌شود. ساده‌ترینش همین شیوع بیماری‌های بی‌سابقه‌ای همچون ایدز در جهان است، که اولا عامل اصلی انتقال آن روابط جنسی است و ثانیا طبق آمارهای رسمیِ همان کشورها با اینکه آمار همجنسگرایان حدود 2 درصد این جوامع هم نمی‌شود، شیوع این بیماری‌ها در همجنسگرایان چندین برابر افراد غیرهمجنسگراست؛ به طوری که در آمریکا بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، احتمال ابتلای به HIV در مردان همجنسگرا 50 برابر بیش از مردان طبیعی می‌باشد و مرگ و میرهای ناشی از آن هم در میان اینها 15 برابر بیشتر بوده است: 📚 Dyana Bagby, “Gay, bi men 50 times more likely to have HIV: CDC reports hard data at National HIV Prevention Conference,” Washington Blade, August 28, 2009. از این گذشته، شیوع این روابط، بشدت پایه‌های زندگی اجتماعی این جوامع را سست کرده است، به طوری که امروزه بسیاری از متفکران غربی، این اقدام را نه از باب دغدغه دینی، بلکه از زاویه مضرات اجتماعی شدیدی که در جامعه‌شان به ارمغان آورده، مورد نقد قرار می دهند. 📚(مثلا مراجعه کنید به مقاله "Debating Homosexuality :Understanding Two Views" نوشته‌ی peter sprigg در: 🔖https://downloads.frc.org/EF/EF11J33.pdf @Yekaye
. 1⃣ «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً ...» فرشتگانی به بشارت نزد حضرت ابراهیم آمدند و چنانکه از ادامه آیات معلوم می‌شود و روایات نیز همین را به تفصیل توضیح داده‌اند 🔖(حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/3757) این فرشتگان دو ماموریت داشتند: 🔹یکی اینکه قوم لوط را به هلاکت برسانند؛ و 🔹دوم اینکه در مسیرشان و پیش از هلاک کردن قوم لوط، فرزندی را – که او هم پیامبر خواهد شد - به حضرت ابراهیم بشارت دهند. 💢در روایات آمده که این بشارت برای تسلی خاطر حضرت ابراهیم ع بود در برابر هلاکت قوم لوط 🔖(حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3762)؛ و موید این گونه روایات، آیه 74 تا 76 همین سوره هود است که از بحث کردن حضرت ابراهیم ع برای منصرف کردن عذاب از قوم لوط سخن می‌گوید. 💠از کنار هم گذاشتن این نکات، می‌توان نتیجه گرفت: 🤔الف. خداوند رحمتش بر غضبش سبقت دارد؛ اگر می‌خواهد قومی را با عذاب از دنیا ببرد، در عوض آن، و پیش از آن، بشارت آمدنِ یک انسان خوب به دنیا را به خوبان عالَم می‌دهد؛ و از آن سو نیز، خوبان عالَم چنان دل لطیفی دارند که حتی تحمل عذاب چنان مردم بی‌شرمی را ندارند تا حدی که خداوند آنان را تسلی می‌دهد! 🤔ب. اینکه رحمت خدا بر غضبش سبقت دارد، و تا جایی که مصلحت باشد، بدی‌ها و بی‌شرمی‌ها را تحمل می‌کند؛ اما وجود این رحمت واسعه، دلیل نمی‌شود که قومی را که بی‌شرمی را به نهایت رسانده‌اند (حضرت لوط ع طبق روایات چهل سال آنان را برحذر می‌داشت اما از رفتار همجنس‌گرایانه دست برنمی‌داشتند) عذاب نکند. 🤔ج. کسی که دستور خداوند در اجرای عذاب الهی را جامه عمل می‌پوشاند، شخص خشونت‌طلبِ بی‌منطقِ عاری از لطف و محبت نیست؛ بلکه مأموران عذاب خداوند نیز رحمتشان بر غضبشان سبقت دارد: همان فرشتگانی که مامور عذاب قوم لوط بودند، ابتدا مامور بشارت دادن به حضرت ابراهیم ع شدند. 🤔د. خدایی که انسان را آفریده و او را بر سایر مخلوقات برتری داده، انسانی را چنین برتری‌ای داده که در مدار انسانیت باشد؛ از این رو، جامعه‌ای را که انسانهایش همگی چنان بی‌شرم‌اند از صحنه گیتی پاک می‌کند؛ و نابود کردنِ آن انسان‌های بد، را با به دنیا آمدن انسانی خوب جبران می‌کند. 🤔ه. ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در باب نسبت فقه و اخلاق.pdf
606K
باور به ضرورت حکومت (آن هم ) بر ، از چالش‌های مهمی است که کسانی که خود را می خوانند در مقابل مطرح می‌کنند. این مطلب که شاید قبلها توسط آقایان و پرورانده شده بود، توسط آقای در دو کتاب و اخلاق_دین_شناسی بسط یافته و تلاش شده که مستدل شود. این مقاله که ان شاء الله در شماره ۳۹ فصلنامه آیین حکمت منتشر می‌شود، می‌کوشد با ارائه تصویری موجه از نسبت ، ادله و مدعای اینان را مورد تأمل قرار دهد. @souzanchi