🔹نَفْعاً
قبلا بیان شد که
▪️«نفع» در مقابل «ضرر» است (لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا؛ أعراف/۱۸۸) و به معنای هر آن چیزی است که به وسیله آن به چیزی که خیر و مطلوب است میتوان رسید ویا به تعبیر دیگر، به معنای خیری است که برای کسی یا چیزی حاصل میشود.
▪️در تفاوت «خیر» با «منفعت» گفتهاند که کلمه خیر فقط در مورد منافعی که اخلاقاً هم خوب باشد به کار میرود اما کلمه منفعت در مورد گناهان و معصیت هم – اگر به نظر شخص سودی در آن باشد – به کار میرود چنانکه در قرآن کریم هم آمده است «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» (بقره/۲۱۹)
🔖جلسه 823 http://yekaye.ir/ya-seen-36-73/
@yekaye
🔹فَريضَةً
در آیه 7 همین سوره اشاره شد که:
▪️ماده «فرض» در اصل دلالت دارد بر اثر گذاشتن در چیزی که با بریدن و اره کردن و مانند آن حاصل میشود. به تعبیر دیگر، برای قطع کردن و بریدن چیز محکمی همانند آهن به کار میرود چنانکه به ارّه «مِفْرَاضُ» و «مِفْرَضُ» گویند.
▪️از همین معنا کلمه «فَرْض» و «فریضة» به معنای آنچه واجب شده، به کار رفته است؛ و وجه تسمیهاش این است که هر امر واجبی یک حد و اندازهای دارد و گویی بُرشی قاطع در مساله انجام شده است و تفاوتش با «واجب» (از ماده «وجب») را در همین دانستهاند که ایجاب و واجب کردن، به اعتبار وقوع و ثباتش است، اما «فرض» از این جهت است که حکم در آن بریده میشود و قطعیت مییابد؛ چنانکه «سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها» (نور/۱) یعنی سورهای که نازل کردیم و عمل بدان را واجب نمودیم؛ یا «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ» (قصص/۸۵) یعنی عمل بدان را بر تو واجب کرد.
▪️بدین ترتیب معلوم میشود که «فریضه» به امری که واجب و لازم شده اطلاق می گردد «فَريضَةً مِنَ اللَّهِ» (نساء/۱۱ و توبه/۶۰) که جمع آن «فرائض» است؛ و برخی گمان کردهاند که فریضه فقط در مورد آنچه خداوند واجب و قطعی میگرداند به کار میرود؛ در حالی که چنین نیست؛ چرا که حتی مهریه، از این جهت که مرد، خودش آن را به عنوان یک امر معین و مشخص بر خود لازم و واجب میسازد، «فریضة» دانسته شده: «لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَريضَةً» (بقره/۲۳۶) «وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ» (بقرة/۲۳۷) «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَة» (نساء/۲۴) و حتی در جایی که شخص خود را متعهد به انجام واجبی میکند، تعبیر «فرض» به کار میرود: «فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَ» ویا به نفقهای که حاکم شرع مقدار آن را تعیین و پرداخت آن را بر شوهر الزام میکند «فرض» گویند؛ که در این مورد اخیر، برخی وجه تسمیهاش را این دانسته اند که چون این نفقه یک مقدار کاملا معلوم و معین است همچون اثر و برشی است که به طور واضح بر روی چیزی دیده میشود.
🔖جلسه 932 http://yekaye.ir/an-nesa-4-7/
@yekaye
🔹عَليماً
قبلا بیان شد که
▪️«عِلم» به معنای «شناخت» و نقطه مقابل «جهل» کلمه آشنایی است. گفته شده که اصل و ریشه مادهی «علم» دلالت میکند بر اثری که در هر چیزی وجود دارد که مایه تمایز آن از غیرش میشود، و کلمه «علامت» که به معنای «نشانه» میباشد و کلمه «عَلَم» هم که به معنای «پرچم» و به معنای «کوه بلند» به کار میرود (جمعِ آن: أعلام) نیز به همین جهت است و «مَعالِم الطریق» هم آثار و علامتهایی است که یک مسیر (الطریق) را با آنها تشخیص میدهند.
▪️«علیم» وزنش وزن «فعیل» است که این وزن هم برای صفت مشبهه و هم برای صیغه مبالغه به کار میرود؛ اما عموما اهل لغت «علیم» را از باب مبالغه در علم دانستهاند و ظاهرا ضابطهاش این است که اگر بتوان از ماده مربوطه، اسم فاعل بسازیم صیغه مبالغه است؛ و اگر اسم فاعل آن چندان رایج نباشد (مثلا رحیم) صفت مشبهه میباشد.
▪️در تفاوت بین «عالم» و «علیم» هم گفتهاند «عالم» لزوما دلالت بر «معلوم» میکند یعنی در جایی به کار میرود که معلومی در کار باشد و همواره متعدی است؛ اما «علیم» لزوما متعدی نیست و صرفا نشاندهنده این است که اگر معلومی در کار باشد، حتما او بدان عالم است؛ چنانکه «سامع» به کسی گفته میشود که صدایی را بشنود، اما «سمیع» به کسی میگویند که شنوا باشد، خواه در آن لحظه صدایی در کار باشد یا نباشد.
🔖جلسه 222 http://yekaye.ir/al-baqare-2-32/
@yekaye
🔹حَكيماً
قبلا بیان شد که
▪️ ماده «حکم» در اصل دلالت بر «منع» کردن دارد: «حُکم» منع از ظلم است و «حکمت» منع از جهالت است
▫️و برخی توضیح دادهاند که نه هر گونه منعی، بلکه ممانعتی که نوعی هدف اصلاح و کنترل را تعقیب میکند لذا به «افسار چهارپایان» «حَکَمَة» میگویند و «حُکم» کردن هم آن است که معین شود که چیزی چنین است و چنان نیست؛
▪️ «حاکم» کسی است که بین مردم حکم میکند و
▪️«حَکَم» هم کسی است که در حکم کردن متخصص باشد و
▪️ «حکمت» هم به معنای این است که بر اساس علم، حکم شود و وقتی در مورد خدا که به کار میرود به معنای علم خداوند به اشیاء و ایجاد آنها در کمال احکام است و
▪️«مُحکم» هم یعنی چیزی که شک و شبهه و خللی در آن راه نداشته باشد و
▪️در معنای «حکیم» همچنین گفتهاند که به معنای کسی است که کار خود را محکم و بیخلل انجام میدهد.
🔖جلسه 222 http://yekaye.ir/al-baqare-2-32/
@yekaye
📜برای این آیه چندین شأن نزول ذکر شده است:
🕋1) جابر بن عبدالله انصاری گفته است:
رسول الله ص به عیادتم آ»دند که من یکباره از هوش رفتم. ایشان آبی خواستند و وضو گرفتند و از آن آب بر من پاشیدند و به هوش آمدم. گفتم: یا رسول الله ص با مالم چه کنم؟ رسول الله ص ساکت ماند تا اینکه آیه مواریث (همین آیه 11 سوره نساء) درباره من نازل شد.
📚مجمع البيان، ج3، ص24 ؛ أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص149 ؛ الدر المنثور، ج2، ص125
@yekaye
🕋2) در نقل دیگری از همین جابر بن عبدالله انصاری روایت شده که سعد بن ربیع در جنگ احد به شهادت رسید و یکبار همسر او با دو دختر سعد نزد پیامبر ص آمد و گفت: پدر اینها در جنگ احد به شهادت رسید و عمویشان کل اموال وی را برداشت و کسی حاضر نیست با اینها ازدواج کند مگر اینکه مال و اموالی داشته باشند.
پیامبر ص فرمود: بزودی خداوند در این باره حکمی نازل خواهد کرد؛ و این آیه نازل شد که «خداوند شما را در مورد فرزندانتان وصیت میکند ...» پس پیامبر عموی آنان را احضار کرد و به او فرمود: دو سوم مال را به دختران او بده و یک هشتم را به همسرش و بقیهاش برای توست.
📚تهذيب الأحكام، ج9، ص260 ؛ الدر المنثور، ج2، ص125 ؛ أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص150
@yekaye
🕋3) نقل شده که عبدالرحمن، برادر حسان (شاعر معروف پیامبر) از دنیا رفت و همسر و پنج برادر از او مانده بود. ورثه آمدند و همه مال را برداشتند و به همسرش چیزی ندادند. وی نزد رسول الله شکایت برد، و آیه مواریث نازل شد.
در نقل دیگری گفته شده که همسر و پنج دختر از او باقی مانده بود و این مال را از آنان دریغ کردند.
📚مجمع البيان، ج3، ص24 ؛ الدر المنثور، ج2، ص125
@yekaye
🕋4) از ابن عباس نقل شده که روال این گونه بود که میراث از آنِ اولاد بود و وصیت از آنِ والدین و خویشاوندان [ظاهرا یعنی ارث را به طور طبیعی به اولاد میدادند و تنها با وصیت بود که والدین و سایر خویشاوندان نصیبی میرسید]؛
و خداوند این را نسخ کرد و آیه مواریث را نازل فرمود و برای پسر دو برابر دختر، و برای هریک از والدین یک ششم همراه با فرزند، و برای زوجه یک هشتم و یک چهارم؛ و برای زوج نصف و یک چهارم قرار داد؛
و رسول الله ص فرمود: همانا خداوند به هیچ فرشته مقرب و پیامبر فروفرستاده شدهای را رها نکرد مگر اینکه تقسیم ماترک را عهدهدار شد و به هر صاحب حقی حقش را عطا نمود
📚مجمع البيان، ج3، ص24 ؛ الدر المنثور، ج2، ص125
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است:
حضرت علی ع علم رسول الله را به ارث برد و حضرت فاطمه س ما ترکِ او را.
📚الكافي، ج7، ص86؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص261
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
وَرِثَ عَلِيٌّ ع عِلْمَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وَرِثَتْ فَاطِمَةُ ع تَرِكَتَهُ.
@yekaye
💢روایاتی که در مقام تبیین نحوه تقسیم ارث برآمدهاند بسیار زیادند که به لحاظ مضمونی بسیاری از آنها را میتوان ذیل این آیه آورد. اما در اینجا به چند روایت که یا عبارتی از آیه در آن آمده یا صریحا مضمون آیه را بازگو میکند بسنده میکنیم.
(در میان تفاسیر روایی، تفسیر صافی به تعداد خیلی کمی بسنده کرده؛ تفسیر برهان، ناظر به فراز به فراز آیه برخی روایات را آورده، در نورالثقلین به تعداد زیادتری از این روایات اشاره کرده است؛ و تفسیر کنزالدقائق که غالبا همه روایات تفسیری دو کتاب فوق را میآورد در اینجا به روایات بسیار اندکی بسنده کرده است.)
@yekaye
☀️2) الف. از امام باقر ع روایت شده است:
خداوند تبارک و تعالی والدین را بر همه اهل میراث وارد کرد و به هیچ عنوان سهم آنان از یک ششم کمتر نشود؛
و شوهر و همسر را بر جمیع اهل میراث وارد کرد و به هیچ عنوان سهم آنها از یک چهارم و یک هشتم کمتر نشود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص225
عن سالم الأشل قال: سمعت أبا جعفر ع يقول
إن الله تبارك و تعالى أدخل الوالدين على جميع أهل المواريث فلم ينقصهما عن السدس؛
عن سالم الأشل قال: سمعت أبا جعفر ع يقول
إن الله أدخل الزوج و المرأة على جميع أهل المواريث فلم ينقصهما من الربع و الثمن .
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است:
فرزند و برادر و خواهر کسانیاند که سهم ارثشان زیاد و کم میشود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص226
عن بكير بن أعين عن أبي عبد الله ع قال
الولد و الإخوة هم الذين يزادون و ينقصون .
@yekaye
☀️3) الف. از امام صادق ع روایت شده است: [یک] برادر و [نیز] [یک] خواهر مانع سهم یک سوم [که سهم پدر و مادر است] نمیشود مگر اینکه دو برادر یا برادر یا [و] دو خواهر باشند زیرا خداوند میفرماید «اگر إخوة [برادر و خواهران، که حداقل باید سه نفر باشند] آنگاه سهم مادرش یک ششم است.
☀️ب. از امام صادق ع سوال میشود در جایی که مادر و دو خواهر باقی ماندهاند. فرمود: سهم مادر یک سوم است؛ زیرا خداوند میفرماید: «اگر برادرانی داشته باشد [سهم مادر یک ششم است]» و نفرمود «اگر خواهرانی داشته باشند»
☀️ج. از امام باقر ع رویات شده است درباره این جمله که «اگر برادرانی داشته باشد پس سهم مادر یک ششم است» فرمودند: مقصود برادرانی است که یا از پدر و مادر مشترک باشند یا برادرانِ پدری.
📚تفسير العياشي، ج1، ص226
☀️الف.عن أبي العباس قال: سمعت أبا عبد الله ع يقول لا يحجب عن الثلث الأخ و الأخت حتى يكونا أخوين أو أخ أو أختين فإن الله يقول «فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ» .
☀️ب.عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أُمٍّ وَ أُخْتَيْنِ قَالَ لِلْأُمِّ الثُّلُثُ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ «فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ» وَ لَمْ يَقُلْ فَإِنْ كَانَ لَهُ أَخَوَاتٌ.
☀️ج. عن زرارة عن أبي جعفر ع في قول الله «فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ» يعني إخوة لأب و أم أو إخوة لأب .
@yekaye
☀️4) الف محمد بن مسلم میگوید:
امام باقر ع صحیفهی کتاب الفرائض که به املای رسول الله ص و خط امیرالمومنین ع بود را بر من خواند و در آن چنین یافتم که
🔹مردی که از او دختر و مادرش برجای مانده باشند پس [میدانیم که] سهم دختر نصف است و سهم مادر یک ششم؛ و مال به چهار قسم تفسیم میشود و سه سهم آن از آن دختر است و یک سهم از آن مادر.*
🔹و در آن یافتم که مردی که دختر و والدینش برجای مانند، پس سهم دخترش نصف است از سه سهم؛ و برای هریک از پدر و مادر یک ششم است؛ پس مال به 5 سهم تقسیم میشود و سه سهم برای دختر است و دو سهم برای پدر و مادر.
🔹و در آن خواندم که مردی دختر و پدرش بعد از وی میمانند؛ پس سهم دختر نصف است و پدر هم سهمی دارد؛ مال به چهار قسم تقسیم میشود و سه سهم برای دختر است و یک سهم برای پدر.***
🔹و اگر پدر و مادر، و یک پسر و یک دختر، یا پسران و دخترانی از او باقیمانده باشند؛ پس سهم پدر و مادر دوششم است؛ و مابقی برای پسران و دختران است، به این صورت که سهم پسران دوبرابر سهم دختران است؛
🔹و اگر یک پسر و پدر و مادرش مانده باشند؛ سهم پدر و مادر دوششم است و مابقی برای پسر است؛
🔹و اگر مادر و پسری از او برجای مانده باشد، سهم مادر یک ششم است و مابقی سهم پسر است؛
🔹و اگر پدر و پسری از او برجای مانده باشد، سهم پدر یک ششم است و مابقی سهم پسر است؛
🔹و اگر مادر و پسران و دخترانی از او مانده باشند، پس سهم مادر یک ششم است و مابقی برای دختران و پسران است، به این صورت که سهم پسران دوبرابر سهم دختران است؛
🔹و اگر پدر و پسران و دخترانی از او مانده باشند، پس سهم پدر یک ششم است و مابقی برای دختران و پسران است، به این صورت که سهم پسران دوبرابر سهم دختران است؛
✅توضیح
✳️* توضیح حالت اول بدین بیان است که مجموع سهم مادر و دختر چنین میشود: 1/2+1/6=4/6 .به تعبیر دیگر 3/6به دختر میرشد و 1/6 به مادر. یعنی معلوم میشود که اگر 4 سهم داشته باشیم 3 سهم به دختر میرسد و یک سهم به مادر. همین ضابطه موجب میشود که وقتی 2/6باقی مانده را هم به همین نسبت بین دختر و مادر تقسیم کنیم، نهایتا از کل مجموعه 3 سهم به دختر برسد و یک سهم به مادر.
استدلال ریاضیاتیاش بدین صورت است که تقسیم سهم اولیه به این شکل است: 1/2+1/6=4/6 اکنون 2/6=4/12باقی مانده است که مخرج را 12 قرار میدهیم تا به عدد 4 برسیم که نسبت سهم دختر و مادر است. اکنون سهم قبلی هریک از دختر و مادر را بر اساس مخرج 12 قرار میدهیم و آن را با این مقدار باقیمانده 2/6=4/12چمع میکنیم میبینید که سهم مادر و دختر به ترتیب همان یک چهارم و سه چهارم خواهد شد؛ یعنی اگر از ابتدا کل مال را چهار قسمتی میکردیم، یکی سهم مادر و سهتا سهم دختر میشد.
سهم اولیه واجب مادر: 1/6=2/12 ؛
سهم نهایی مادر: 1/12+1/6=3/12=1/4
سهم اولیه واجب دختر: 1/2=6/12 ؛
سهم نهایی دختر: 3/12+6/12=9/12=3/4
✳️✳️. سهم دختر یک دوم (معادل سه ششم)، و سهم والدین دو ششم است. پس پنج ششم مال تقسیم شد و یک ششم باقی ماند. همین حالتِ سه تا برای دختر، و دوتا برای والدین در این مقدار باقیمانده نیز انجام میشود؛ و نهایتا شبیه فرمول بالا، اگر کل مال را 5 سهم حساب کنیم، سه تا سهم دختر و دوتا سهم والدین میشود.
✳️✳️✳️***سهم دختر یک دوم (معادل سه ششم)، و سهم پدر یک ششم است. پس چهار ششم مال تقسیم شد و دو ششم باقی ماند. همین حالتِ سه تا برای دختر، و یکی برای پدر در این مقدار باقیمانده نیز انجام میشود؛ و نهایتا شبیه فرمول بالا، اگر کل مال را 4 سهم حساب کنیم، سه تا سهم دختر و یکی سهم پدر میشود.
📚من لا يحضره الفقيه، ج4، ص263-264
📚شبیه این روایت با اندک تفاوتی در الكافي، ج7، ص93 آمده است.
☀️ب. از امیرالمومنین ع روایت شده است که میفرمودند:
سهمهای واجب را اگر از شش سهم درنظر بگیریم [= مخرج کسر را شش قرار دهیم] آنگاه جایی که دوسوم است، چهار سهم میشود؛ و جایی که نصف است، سه سهم میشود؛ و جایی که یک سوم است دو سهم میشود؛ و جایی که یک چهارم است، یک و نیم سهم میشود؛ و جایی که یک هشتم است، سهچهارم سهم میشود.
و همراه با فرزند کسی ارث نمیبرد مگر پدر و مادر و همسر؛ و مادر همواره یک سوم ارث میبرد مگر اینکه متوفی فرزند و برادرانی داشته باشد، و سهم شوهر از نصف بیشتر و از یک چهارم کمتر نمیشود؛ و سهم زوجه از یک چهارم بیشتر و از یک هشتم کمتر نمیشود؛ چهار نفر باشند یا کمتر، همگی در این سهم مساویاند؛ و سهم خواهر و برادرانِ مادری از یک سوم بیشتر و از یک ششم کمتر نمیشود و در تقسیم این مقدار همه مساویاند دختر باشند یا پسر؛ و کسی مانع سهم یک سوم برای آنها نمیشود مگر فرزند و یا هریک از والدین؛ و دیه هم برای کسانی که ارث برایشان ثابت شده تقسیم میشود.
📚علل الشرائع، ج2، ص569
@yekaye
👇متن احادیث👇
متن احادبث 4
☀️الف. رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَقْرَأَهُ صَحِيفَةَ الْفَرَائِضِ الَّتِي هِيَ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطُّ عَلِيٍّ ع بِيَدِهِ فَوَجَدْتُ فِيهَا:
رَجُلٌ تَرَكَ ابْنَتَهُ وَ أُمَّهُ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ وَ لِلْأُمِّ السُّدُسُ وَ يُقْسَمُ الْمَالُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَسْهُمٍ فَمَا أَصَابَ ثَلَاثَةَ أَسْهُمٍ فَهُوَ لِلِابْنَةِ وَ مَا أَصَابَ سَهْماً فَهُوَ لِلْأُمِ.
وَ وَجَدْتُ فِيهَا رَجُلٌ تَرَكَ ابْنَتَهُ وَ أَبَوَيْهِ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ لِلْأَبَوَيْنِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ يُقْسَمُ الْمَالُ عَلَى خَمْسَةِ أَسْهُمٍ فَمَا أَصَابَ ثَلَاثَةً فَهُوَ لِلِابْنَةِ وَ مَا أَصَابَ سَهْمَيْنِ فَهُوَ لِلْأَبَوَيْنِ.
قَالَ وَ قَرَأْتُ فِيهَا رَجُلٌ تَرَكَ ابْنَتَهُ وَ أَبَاهُ لِلْبِنْتِ النِّصْفُ وَ لِلْأَبِ سَهْمٌ يُقْسَمُ الْمَالُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَسْهُمٍ فَمَا أَصَابَ ثَلَاثَةً فَهُوَ لِلِابْنَةِ وَ مَا أَصَابَ سَهْماً فَلِلْأَبِ؛
وَ إِنْ تَرَكَ أَبَوَيْنِ وَ ابْناً وَ ابْنَةً أَوْ بَنِينَ وَ بَنَاتٍ فَلِلْأَبَوَيْنِ السُّدُسَانِ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْبَنِينَ وَ الْبَنَاتِ «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»؛
فَإِنْ تَرَكَ ابْناً وَ أَبَوَيْنِ فَلِلْأَبَوَيْنِ السُّدُسَانِ وَ مَا بَقِيَ فَلِلِابْنِ؛
فَإِنْ تَرَكَ أُمّاً وَ ابْناً فَلِلْأُمِّ السُّدُسُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلِابْنِ؛
فَإِنْ تَرَكَ أَباً وَ ابْناً فَلِلْأَبِ السُّدُسُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلِابْنِ؛
فَإِنْ تَرَكَ أُمّاً وَ بَنِينَ وَ بَنَاتٍ فَلِلْأُمِّ السُّدُسُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْبَنِينَ وَ الْبَنَاتِ «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»؛
فَإِنْ تَرَكَ أَبَاهُ وَ بَنِينَ وَ بَنَاتٍ فَلِلْأَبِ السُّدُسُ وَ مَا بَقِيَ فَلِلْبَنِينَ وَ الْبَنَاتِ «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ».
📚من لا يحضره الفقيه، ج4، ص263-264
📚شبیه این روایت با اندک تفاوتی در الكافي، ج7، ص93 آمده است.
☀️ب. قَالَ الْفَضْلُ وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْوَلِيدِ الْعَدَنِيُّ صَاحِبُ سُفْيَانَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْقَاسِمِ الْكُوفِيُّ صَاحِبُ أَبِي يُوسُفَ قَالَ حَدَّثَنَا لَيْثُ بْنُ أَبِي سُلَيْمٍ عَنْ أَبِي عُمَرَ الْعَبْدِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ:
الْفَرَائِضُ مِنْ سِتَّةِ أَسْهُمٍ الثُّلُثَانِ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ النِّصْفُ ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ وَ الثُّلُثُ سَهْمَانِ وَ الرُّبُعُ سَهْمٌ وَ نِصْفٌ وَ الثُّمُنُ ثَلَاثَةُ أَرْبَاعِ سَهْمٍ وَ لَا يَرِثُ مَعَ الْوَلَدِ إِلَّا الْأَبَوَانِ وَ الزَّوْجُ وَ الْمَرْأَةُ وَ لَا يَحْجُبُ الْأُمَّ مِنَ الثُّلُثِ إِلَّا الْوَلَدُ وَ الْإِخْوَةُ وَ لَا يُزَادُ الزَّوْجُ عَلَى النِّصْفِ وَ لَا يُنْقَصُ مِنَ الرُّبُعِ وَ لَا تُزَادُ الْمَرْأَةُ عَلَى الرُّبُعِ وَ لَا تُنْقَصُ مِنَ الثُّمُنِ كُنَّ أَرْبَعاً أَوْ دُونَ ذَلِكَ فَهُنَّ فِيهِ سَوَاءٌ وَ لَا تُزَادُ الْإِخْوَةُ مِنَ الْأُمِّ عَلَى الثُّلُثِ وَ لَا يُنْقَصُونَ مِنَ السُّدُسِ وَ هُمْ فِيهِ سَوَاءٌ الذَّكَرُ وَ الْأُنْثَى وَ لَا يَحْجُبُهُمْ عَنِ الثُّلُثِ إِلَّا الْوَلَدُ وَ الْوَالِدُ وَ الدِّيَةُ تُقْسَمُ عَلَى مَنْ أَحْرَزَ الْمِيرَاثَ.
📚علل الشرائع، ج2، ص569
@yekaye
☀️5) الف. سهل بن زیاد میگوید: به امام هادی ع نوشتم: مردی است که دو پسر داشته و یکی از آنها مرد و فرزندانی، اعم از پسر و دختر، داشت؛ جد آنان سهم پدرشان را برای آنان وصیت کرد؛ آیا در تقسیم این سهم دختر و پسر مساویاند یا برای پسر دوبرابر دختر باید قرار داده شود؟
در پاسخ مرقوم فرمودند: وصیت جد را ان شاء الله همان طور که او وصیت کرده است انجام دهید.
و باز برای ایشان نوشتم که مردی است که فرزندان دختر و پسری دارد؛ و در مورد زمینی که داشت اقرار کرد که آن برای فرزندانش است و نگفت که آیا این را بر اساس سهمها و فریضههایی که خداوند تعیین کرده تقسیم کنند یا دختر و پسر در آن مساویاند؟
در پاسخ مرقوم فرمودند: وصیت پدرشان همان طور که او تصریح کرده اجرا شود؛ اما اگر هیچ توضیحی نداده است آن را به کتاب الله و سنت پیامبرش برگردانند ان شاء الله.
ب. محمد بن حسن هم نامهای به امام هادی ع نوشت در مورد مردی که یک سوم اموالش را برای مردان و زنان موالی خویش [موالی غالبا یا به بردههایی که شخص آزاد کرده ویا افراد عجمی که تحت حمایت وی قرار میگرفتهاند، گفته میشد] وصیت کرد؛ آیا در آنچه وصیت شده، زنان و مردان مساوی سهم دارند یا سهم پسران دو برابر دختران است؟
مرقوم فرمودند: برای میت جایز است که هرگونه که بخواهد در محدودهای که حق وصیت دارد وصیت کند و بر همان اساس باید عمل شود ان شاء الله.
📚الكافي، ج7، ص45
☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ:
كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ ع: رَجُلٌ كَانَ لَهُ ابْنَانِ فَمَاتَ أَحَدُهُمَا وَ لَهُ وُلْدٌ ذُكُورٌ وَ إِنَاثٌ فَأَوْصَى لَهُمْ جَدُّهُمْ بِسَهْمِ أَبِيهِمْ فَهَذَا السَّهْمُ الذَّكَرُ وَ الْأُنْثَى فِيهِ سَوَاءٌ أَمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ؟
فَوَقَّعَ ع: يُنْفِذُونَ وَصِيَّةَ جَدِّهِمْ كَمَا أَمَرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
قَالَ وَ كَتَبْتُ إِلَيْهِ: رَجُلٌ لَهُ وُلْدٌ ذُكُورٌ وَ إِنَاثٌ فَأَقَرَّ لَهُمْ بِضَيْعَةٍ أَنَّهَا لِوُلْدِهِ وَ لَمْ يَذْكُرْ أَنَّهَا بَيْنَهُمْ عَلَى سِهَامِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ فَرَائِضِهِ الذَّكَرُ وَ الْأُنْثَى فِيهِ سَوَاءٌ؟
فَوَقَّعَ ع: يُنْفِذُونَ فِيهَا وَصِيَّةَ أَبِيهِمْ عَلَى مَا سَمَّى فَإِنْ لَمْ يَكُنْ سَمَّى شَيْئاً رَدُّوهَا إِلَى كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
☀️ب. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى قَالَ كَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ ع:
رَجُلٌ أَوْصَى بِثُلُثِ مَالِهِ لِمَوَالِيهِ وَ لِمَوْلَيَاتِهِ الذَّكَرُ وَ الْأُنْثَى فِيهِ سَوَاءٌ أَوْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ مِنَ الْوَصِيَّةِ؟
فَوَقَّعَ ع: جَائِزٌ لِلْمَيِّتِ مَا أَوْصَى بِهِ عَلَى مَا أَوْصَى بِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
@yekaye
💢چرایی دوبرابر بودن ارث پسر بر دختر💢
مقدمه: درباره چرایی این مساله در روایات نکات متعددی گفته شده که هریک وجهی از فلسفه این مساله را باز میکند :
☀️6) الف. از امام رضا ع سوالاتی درباره فلسفه احکام به صورت مکتوب پرسیده شد. در فرازی از پاسخ ایشان آمده است:
و علت اینکه سهم ارث زنان در ارث نصف مردان است این است که زن وقتی زادواج میکند [خرجی] دریافت میکند در حالی که مرد [خرجی] میدهد؛ از این رو سهم مردان را بیشتر قرار دادند؛
و
علت دیگر برای اینکه به مردان دوبرابر زنان میدهند این است که زن جزء عیالِ مرد است [= مخارجش برعهده مرد است] اگر نیازی داشته باشد؛ و مرد هم باید نیازش را رفع کند و هم مخارج متعارف به او بدهد؛ ولی برعهده زن نیست که نیازمندی مرد را رفع کند ویا مخارج او را بپردازد هرچند که مرد نیاز داشته باشد؛ پس بدین جهت سهم مرد را بیشتر قرار دادند؛ و این همان سخن خداوند متعال است که «مردان قوّام بر زنان هستند به خاطر اینکه خداوند برخی را بر برخی [=آنها را نسبت به همدیگر از جهات مختلف] برتری داده، و به خاطر اینکه مردان از اموالشان [برای تامین مخارج زن] خرج میکنند» (نساء/34)
☀️ب. روایت شده که از امام صادق ع سوال شد که چرا خداوند سهم ارث مرد را دوبرابر زن قرار داده است؟
فرمودند: به خاطر اینکه خداوند [در عوض] برای زنان مهریه را قرار داده است.
☀️ج. هشام بن سالم میگوید: ابن ابی العوجاء [از زندیقهای معروف زمان امام صادق ع] [در مناظرهای] از محمد احول [از اصحاب امام صادق ع] پرسید: این چه وضعش است که برای زن بیچاره و ضعیف تنها یک سهم میدهند و برای مرد قوی و توانا دو سهم؟!
من این سوال را از امام صادق ع پرسیدم؛
فرمودند: چون عاقله* و نفقه [= تامین مخارج خانواده] و جهاد - و امام ع امور دیگری را هم برشمرد – برعهده زن نیست؛ و همه اینها برعهده مرد است؛ از این رو برای مرد دو سهم و برای زن یک سهم قرار دادند.
☀️د. از امام صادق ع سوال شد: چرا در میراث سهم مرد دوبرابر سهم زن قرار داده شده است؟
فرمودند: چون دانههایی که آدم و حوا در بهشت خوردند 18 دانه بود که مرد دوازدهتا را خورد و زن ششتا را؛ پس سهم ارث مرد دوبرابر سهم زن شد.
ه. از امام رضا ع روایت شده که شبیه سوال فوق را از امیرالمومنین ع پرسیدند و ایشان این گونه فرمود:
به خاطر آن سنبله ُبوته گندم] که برای آن سه دانه بود و حوا که به خوردن آن مبادرت کرد یک دانه از آن را خورد و دوتا را به حضرت آدم خوراند؛ و از این رو در ارث، سهم مرد دوبرابر سهم زن شد.
📚علل الشرائع، ج2، ص570-571؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص350
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 6
☀️الف. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الرَّبِيعِ الصَّحَّافُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع كَتَبَ إِلَيْهِ فِيمَا كَتَبَ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ:
عِلَّةُ إِعْطَاءِ النِّسَاءِ نِصْفَ مَا يُعْطَى الرِّجَالُ مِنَ الْمِيرَاثِ لِأَنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا تَزَوَّجَتْ أَخَذَتْ وَ الرَّجُلُ يُعْطِي، فَلِذَلِكَ وُفِّرَ عَلَى الرِّجَالِ؛
وَ عِلَّةٌ أُخْرَى فِي إِعْطَاءِ الذَّكَرِ مِثْلَيْ مَا تُعْطَى الْأُنْثَى لِأَنَّ الْأُنْثَى فِي عِيَالِ الذَّكَرِ إِنِ احْتَاجَتْ وَ عَلَيْهِ أَنْ يَعُولَهَا وَ عَلَيْهِ نَفَقَتُهَا وَ لَيْسَ عَلَى الْمَرْأَةِ أَنْ تَعُولَ الرَّجُلَ وَ لَا تُؤْخَذُ بِنَفَقَتِهِ إِنِ احْتَاجَ، فَوُفِّرَ عَلَى الرَّجُلِ لِذَلِكَ، وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ».
☀️ب. أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ قَالَ أَخْبَرَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْدَانُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قُلْتُ لِأَيِّ عِلَّةٍ صَارَ الْمِيرَاثُ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ؟
قَالَ لِمَا جُعِلَ [جعل الله] لَهَا مِنَ الصَّدَاقِ.
☀️ج. و عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ النَّهِيكِيُّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ أَنَّ ابْنَ أَبِي الْعَوْجَاءِ قَالَ لِلْأَحْوَلِ: مَا بَالُ الْمَرْأَةِ الضَّعِيفَةِ لَهَا سَهْمٌ وَاحِدٌ وَ لِلرَّجُلِ الْقَوِيِّ الْمُوسِرِ سَهْمَانِ؟
قَالَ فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ:
إِنَّ الْمَرْأَةَ لَيْسَ لَهَا عَاقِلَةٌ وَ لَا نَفَقَةٌ وَ لَا جِهَادٌ وَ عَدَّ أَشْيَاءَ غَيْرَ هَذَا وَ هَذَا عَلَى الرِّجَالِ فَلِذَلِكَ جُعِلَ لَهُ سَهْمَانِ وَ لَهَا سَهْمٌ.
☀️د. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ كَيْفَ صَارَ الْمِيرَاثُ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ
فَقَالَ لِأَنَّ الْحَبَّاتِ الَّتِي أَكَلَهَا آدَمُ وَ حَوَّاءُ فِي الْجَنَّةِ كَانَتْ ثَمَانِيَةَ [ثمانی] عَشَرَ أَكَلَ آدَمُ مِنْهَا اثْنَتَيْ عَشْرَةَ حَبَّةً وَ أَكَلَتْ حَوَّاءُ سِتّاً فَلِذَلِكَ صَارَ الْمِيرَاثُ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ.
☀️ه. حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ خَالِدِ بْنِ جَبَلَةَ الْوَاعِظُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ عَنْ مَسَائِلَ فَكَانَ فِيمَا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ
لِمَ صَارَ الْمِيرَاثُ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ
قَالَ مِنْ قِبَلِ السُّنْبُلَةِ كَانَ عَلَيْهِ [كَانَتْ عَلَيْهَا] ثَلَاثُ حَبَّاتٍ فَبَادَرَتْ إِلَيْهَا حَوَّاءُ فَأَكَلَتْ مِنْهَا حَبَّةً وَ أَطْعَمَتْ آدَمَ حَبَّتَيْنِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ وَرِثَ الذَّكَرُ [وُرِّثَ لِلذَّكَرِ] مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ.
📚علل الشرائع، ج2، ص570-571؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص350
@yekaye
☀️7) الف. از امام باقر ع روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
همانا ادای بدهکاری مقدم بر وصیت است، و وصیت در پی ادای دین انجام میشود؛ سپس نوبت به تقسیم میراث میرسد بعد از انجام وصیت؛ [و در زمینه تقسیم ارث هم] همانا اولین چیزی که ادا میشود کتاب و دستور الهی است. [ظاهرا یعنی اول سهمهای تعیین شده در قرآن، و سپس بقیه سهمها]
📚الكافي، ج7، ص24؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص193؛ تفسير العياشي، ج1، ص226
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص
إِنَّ الدَّيْنَ قَبْلَ الْوَصِيَّةِ ثُمَّ الْوَصِيَّةَ عَلَى أَثَرِ الدَّيْنِ ثُمَّ الْمِيرَاثَ بَعْدَ الْوَصِيَّةِ فَإِنَّ أَوَّلَ الْقَضَاءِ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
☀️ب. در همین راستا از امیرالمومنین ع روایت شده است: شما در این آیه [= «بعد از وصیتی که بدان وصیت شدهاید یا بدهیای»] وصیت را قبل از دین و بدهکاری میخوانید، در حالی که رسول الله دین و بدهکاری را پیش از وصیت مقرر فرمود.
📚مجمع البيان، ج3، ص26
روي عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ إِنَّكُمْ تَقْرَءُونَ فِي هَذِهِ الآية [= مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ] الْوَصِيَّةَ قَبْلَ الدَّيْنِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَضَى بِالدَّيْنِ قَبْلَ الْوَصِيَّةِ.
@yekaye
☀️8) از امام صادق ع سوال شد درباره شخصی که به شخص دیگری وصیت کرده است [= او را وصی خود قرار داده] و بدهیای برعهدهاش است.
فرمودند: این شخص آنچه از بدهی برعهده او بوده ادا میکند و ما بقی را بین ورثه او تقسیم مینماید.
گفتم: اگر این بدهیاش از ارثی که برجای گذاشته بیشتر باشد، مازادش را از وارثان میگیرند یا برعهده این وصی است؟
فرمود: از ورثه گرفته نمیشود؛ و این وصی [در صورتی که وصایت وی را قبول کرده باشد] ضامن آن است.
📚الكافي، ج7، ص24؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص224؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص168
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَوْصَى إِلَى رَجُلٍ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ.
فَقَالَ يَقْضِي الرَّجُلُ مَا عَلَيْهِ مِنْ دَيْنِهِ وَ يَقْسِمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ الْوَرَثَةِ قُلْتُ فَسُرِقَ [فَيُفَرِّقُ الْوَصِيُّ] مَا كَانَ أَوْصَى بِهِ مِنَ [فی] الدَّيْنِ مِمَّنْ يُؤْخَذُ الدَّيْنُ، أَ مِنَ الْوَرَثَةِ [أَمْ مِنَ الْوَصِيِّ]؟
قَالَ لَا يُؤْخَذُ مِنَ الْوَرَثَةِ وَ لَكِنَّ الْوَصِيَّ ضَامِنٌ لَهَا.
@yekaye
☀️9) حسن بن جهم میگوید: از امام رضا ع سوال کردم درباره مردی که من به او بدهکار بودم و مُرد و فرزندانی اعم از مرد و زن و خردسال برجای گذاشت؛ مردی از آنان نزد من آمد و گفت: آنچه را که به پدر ما بدهکار بودهای حلال کردم؛ سهم خودم که برای تو باشد، و سهم برادران و خواهرهایم هم بر تو حلال باشد و من ضامن میشوم که آنان را از تو راضی کنم.
فرمود: پس در این صورت تو در گشایش و آزادی هستی.
گفتم: اگر به آنها نداد چطور؟
فرمود: این برعهده اوست.
گفتم:اگر بقیه ورثه سراغ من آمدند و گفتند حق ما را بده؟!
فرمود: در ظاهر حکم به نفع آنان داده میشود؛ اما بین تو و خدایت تو مدیون آنها نیستی، اگر که آن مردی که بر تو حلال کرد برای تو ضمانت کرده باشد که رضایت آنان را به دست میآورد و اوست که باید آنچه ضمانت کرده را عمل کند.
گفتم: چه میفرمایید در مورد کودکی که به مادرش بگوید حلالش کن!
قرمود: بله [= جایز است] در صورتی که مادر مالی که بدان وسیله او را راضی کند یا به او بدهد داشته باشد.*
گفتم: اگر نداشته باشد چطور؟
فرمودند: خیر!
گفتم: اما من شنیده بودم که شما فرمودهاید حلال کردن این مادر جایز است.
فرمود: مقصودم وقتی بود که او مالی داشته باشد.
گفتم: آیا پدر میتواند از طرف پسرش حلال کند؟
فرمود: ما با امام کاظم ع [=پدرمان] در این زمینه کاری نداشتیم، در اموال ما هرچه میخواست انجام میداد.
گفتم: اگر آن مرد از طرف این کودک هم برایم ضمانت کرد و مساله برای من در خصوص سهم او حلال شد؛ حالا اگر آن مرد پیش از آنکه آن کودک به سن بلوغ برسد مُرد، آیا چیزی برعهده او نیست؟
فرمود: مطلب همان گونه است که با تو شرط کرده بود.
✳️ پی نوشت
* مرحوم مجلسی توضیح داده که ظاهرا این بدان جهت است که به مصلحت کودک باشد و کودک ضرر نکند، زیرا کودک حق تصرف در اموالش را ندارد (ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج15، ص25)
ظاهرا مقصود این است که از سیره امام کاظم ع شاهدی بیاورند که چنین تصرفی از جانب پدر مجاز است.
📚الكافي، ج7، ص25؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص167-168
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ لَهُ عَلَيَّ دَيْنٌ وَ خَلَّفَ وُلْداً رِجَالًا وَ نِسَاءً وَ صِبْيَاناً. فَجَاءَ رَجُلٌ مِنْهُمْ، فَقَالَ: أَنْتَ فِي حِلٍّ مِمَّا لِأَبِي [مِنْ مَالِ أَبِي] عَلَيْكَ مِنْ حِصَّتِي وَ أَنْتَ فِي حِلٍّ مِمَّا لِإِخْوَتِي وَ أَخَوَاتِي وَ أَنَا ضَامِنٌ لِرِضَاهُمْ عَنْكَ.
قَالَ تَكُونُ [یکون] فِي سَعَةٍ مِنْ ذَلِكَ وَ حِلٍّ.
قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يُعْطِهِمْ؟
قَالَ كَانَ ذَلِكَ فِي عُنُقِهِ.
قُلْتُ فَإِنْ رَجَعَ الْوَرَثَةُ عَلَيَّ فَقَالُوا أَعْطِنَا حَقَّنَا؟
فَقَالَ لَهُمْ ذَلِكَ فِي الْحُكْمِ الظَّاهِرِ فَأَمَّا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَنْتَ مِنْهَا فِي حِلٍّ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ الَّذِي أَحَلَّ لَكَ [حَلَّلَكَ] يَضْمَنُ لَكَ عَنْهُمْ رِضَاهُمْ فَيَحْتَمِلُ الضَّامِنُ [لِمَا ضَمِنَ] لَكَ.
قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِي الصَّبِيِّ لِأُمِّهِ أَنْ تُحَلِّلَ؟
قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ لَهَا مَا تُرْضِيهِ [به] أَوْ تُعْطِيهِ.
قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا؟
قَالَ فَلَا.
قُلْتُ فَقَدْ سَمِعْتُكَ تَقُولُ إِنَّهُ يَجُوزُ تَحْلِيلُهَا.
فَقَالَ إِنَّمَا أَعْنِي بِذَلِكَ إِذَا كَانَ لَهَا مَالٌ.
قُلْتُ فَالْأَبُ يَجُوزُ تَحْلِيلُهُ عَلَى ابْنِهِ؟
فَقَالَ لَهُ مَا كَانَ لَنَا مَعَ أَبِي الْحَسَنِ ع أَمْرٌ يَفْعَلُ فِي ذَلِكَ مَا شَاءَ.
قُلْتُ فَإِنَّ الرَّجُلَ ضَمِنَ لِي عَنْ ذَلِكَ الصَّبِيِّ وَ أَنَا مِنْ حِصَّتِهِ فِي حِلٍّ فَإِنْ مَاتَ الرَّجُلُ قَبْلَ أَنْ يَبْلُغَ الصَّبِيُّ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ؟
قَالَ الْأَمْرُ جَائِزٌ عَلَى مَا شَرَطَ لَكَ.
@yekaye
💢در فرازی از این آیه هشداری است برای اصلاح برخی سنتهای غلط اجتماعی، که ائمه این اصلاح را عمومیت دادهاند:
☀️10) یکی از شیعیان روایت کرده است که در مدینه ازدواج کردم و مدتی بعد از ازدواجش امام صادق ع را ملاقات نمودم.
امام از من پرسید: [همسرت را] چگونه یافتی؟
گفتم: مردی ندیدم که خوبیای در زنی که با او ازدواج کرده سراغ داشته باشد مگر اینکه من هم آن خوبی را در این یافتم؛ ولیکن به من خیانت کرد!
فرمود: چطور؟
گفتم: برایم دختر به دنیا آورد!
حضرت فرمود: نکند [از دختر] بدت میآید! همانا حداوند میفرماید: «پدرانتان و فرزندانتان، نمیدانید کدامیک برایتان سودمندتر است» (نساء/11)
📚الكافي، ج6، ص5
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ عَنْ ثِقَةٍ حَدَّثَهُ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ:
تَزَوَّجْتُ بِالْمَدِينَةِ؛ فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: كَيْفَ رَأَيْتَ؟
قُلْتُ مَا رَأَى رَجُلٌ مِنْ خَيْرٍ فِي امْرَأَةٍ إِلَّا وَ قَدْ رَأَيْتُهُ فِيهَا؛ وَ لَكِنْ خَانَتْنِي!
فَقَالَ وَ مَا هُوَ؟
قُلْتُ وَلَدَتْ جَارِيَةً!
قَالَ لَعَلَّكَ كَرِهْتَهَا؟! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعا».
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
1️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً»
اگر از آیاتی که به طور کلی درباره سهم داشتن هریک از زن و مرد در ارث، ویا لزوم رعایت سهم یتیمان و اینکه کسی را نباید از ارثی که خدا برایش قرار داده محروم کرد، ویا توصیههای اخلاقی در زمینه ارث (مانند آیات 7و8 همین سوره نساء) آمده صرف نظر کنیم و صرفا بخواهیم سراغ آیاتی برویم که مقدار سهمالارث را معین کردهاند، سه آیه در قرآن کریم است که به این موضوع پرداخته است که همگی در سوره نساء آمدهاند: آیات 11 و 12 و 176.
💢در آیه حاضر بعد از اینکه برخی از سهمالارثها را بیان میکند تذکر میدهد که این نوع تقسیم ارث بر اساس علم و حکمت خداوندی است و شما واقعا نمیدانید که چه کسانی واقعا بیشتر برای شما سودمندند که بخواهید همه چیز را با وصیت خودتان حل کنید و اصرار داشته باشید که سهمالارث را صرفا بر اساس نظر شخصی خود تقسیم کنید.
و بویژه، تعبیر «آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً» از شواهدی است که نشان میدهد که حکم ارث بر یک اساس تکوینی فطری بنا نهاده شده است؛ نه صرفا یک قرارداد و اعتبار محض باشد. (المیزان، ج4، ص210)
📝 #ارث_در_اسلام
در نگاه غربی روابط اجتماعی و خانوادگی انسانها صرفا تابع توافق و قرارداد و دلخواه افراد تنظیم میشود؛
اما در شریعت اسلام، حتی اگر اغلب شرکتهای اجتماعی را قراردادی بدانیم، وضعیت خانواده یک وضعیت قراردادی-طبیعی است (مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص12)
و از این رو، همه چیز صرفا تابع قراردادها و دلخواهها نیست.
از این رو،
⛔️در زمینه ارث این گونه نیست که صرفا وصیت میت تکلیف همه چیز را تعیین کند؛
⛔️و یا بازماندگان به نحو مساوی همه چیز را بین خود تقسیم کنند؛
بلکه
در نگاه اسلامی لااقل سه مطلب جدی گرفته شده است:
💠اولا اگر چه هرکس در زمان حیاتش هرگونه که بخواهد میتواند اموالش را تقسیم کند، اما اگر مُرد وصیتش فقط در یک سوم اموالش قابل اجراست؛ شاید این شرط را اسلام بدین جهت گذاشته که جلوی اجحافی که گاه به خاطر حب و بغضها رخ میدهد را بگیرد؛ چنانکه در فضاهای غربی فراوان میشنویم که مثلا پدری به خاطر لجبازی یا کدورتی همه فرزندان و حتی نزدیکان خود را از ارث محروم کرد و کل ماترک خود را به یکی از دوستانش و یا حتی برای سگ خودش قرار داد و ... . در اسلام چنین چیزی امکان ندارد.
💠ثانیا بین وارثان یک طبقهبندی پیچیدهای انجام داده است: سه طبقه اصلی قرار داده که تا یکی از طبقه قبل باقی است، به طبقات بعدی چیزی نمیرسد؛ این طبقات به ترتیب عبارتند از:
🔺طبقه اول: فرزندان و والدین؛ در این طبقه، اگر فرزندانی در کار نباشد فرزندانِ فرزندان (نوهها) در درجه دوم وارد تقسیم میشوند؛ و اگر آنها هم نباشند، فرزندان فرزندان فرزندان (نبیرهها) وارد تقسیم میشوند.
🔺طبقه دوم: برادران و خواهران و پدربزرگها و مادربزرگها؛ در این طبقه، اگر اینها نباشند در درجه دوم، نوبت به برادرزادهها و خواهرزادهها و والدینِ پدربزرگ و مادربزرگها میرسد
🔺طبقه سوم: عمو و عمه و دایی و خاله است؛ که اگر اینها نباشند در درجه بعد به فرزندان اینها؛ و اگر آنها هم نباشند، به فرزندان آنها، و عمو و عمه و دایی و خالهی والدین میرسد.
🔺در کنار این طبقات همسر شخص است؛ کسی است که با همه طبقات ارث میبرد و مانع از ورود طبقه بعدی نمیشود؛ یعنی سهم معینی دارد، که از یک حدی بیشتر نمیشود (و از این رو، اگر طبقه اول نبود، طبقه بعدی وارد میشود و مابقی را به همسر نمیدهند) و از یک حدی هم کمتر نمیشود (یعنی اگر مهمترین افراد طبقه اول باشند باز سهم او محفوظ است). شاید متمایز کردن همسر این است که همسر تنها شخصی است که با رابطه سببی مستقیم جزء خویشاوندان انسان میشود؛ از این جهت هم ظرفیت زیادی برای سوءاستفاده هست (با کسی که پولدار است ازدواج کنند تا همه اموالش را به ارث ببرند) و هم به خاطر اینکه عضو طبیعیِ خانواده همسرش نیست امکان ظلم به وی بیشتر است (اعضای فامیل با هم تبانی کنند و وی را محروم سازند)شاید بدین جهات بوده که برای وی وضعیت خاصی در نظر گرفتهاند که سهمش از یک حدی بیشتر، و از یک حدی کمتر نشود.
@yekaye
👇ادامه #ارث_در_اسلام👇