یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
1️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً»
اگر از آیاتی که به طور کلی درباره سهم داشتن هریک از زن و مرد در ارث، ویا لزوم رعایت سهم یتیمان و اینکه کسی را نباید از ارثی که خدا برایش قرار داده محروم کرد، ویا توصیههای اخلاقی در زمینه ارث (مانند آیات 7و8 همین سوره نساء) آمده صرف نظر کنیم و صرفا بخواهیم سراغ آیاتی برویم که مقدار سهمالارث را معین کردهاند، سه آیه در قرآن کریم است که به این موضوع پرداخته است که همگی در سوره نساء آمدهاند: آیات 11 و 12 و 176.
💢در آیه حاضر بعد از اینکه برخی از سهمالارثها را بیان میکند تذکر میدهد که این نوع تقسیم ارث بر اساس علم و حکمت خداوندی است و شما واقعا نمیدانید که چه کسانی واقعا بیشتر برای شما سودمندند که بخواهید همه چیز را با وصیت خودتان حل کنید و اصرار داشته باشید که سهمالارث را صرفا بر اساس نظر شخصی خود تقسیم کنید.
و بویژه، تعبیر «آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً» از شواهدی است که نشان میدهد که حکم ارث بر یک اساس تکوینی فطری بنا نهاده شده است؛ نه صرفا یک قرارداد و اعتبار محض باشد. (المیزان، ج4، ص210)
📝 #ارث_در_اسلام
در نگاه غربی روابط اجتماعی و خانوادگی انسانها صرفا تابع توافق و قرارداد و دلخواه افراد تنظیم میشود؛
اما در شریعت اسلام، حتی اگر اغلب شرکتهای اجتماعی را قراردادی بدانیم، وضعیت خانواده یک وضعیت قراردادی-طبیعی است (مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص12)
و از این رو، همه چیز صرفا تابع قراردادها و دلخواهها نیست.
از این رو،
⛔️در زمینه ارث این گونه نیست که صرفا وصیت میت تکلیف همه چیز را تعیین کند؛
⛔️و یا بازماندگان به نحو مساوی همه چیز را بین خود تقسیم کنند؛
بلکه
در نگاه اسلامی لااقل سه مطلب جدی گرفته شده است:
💠اولا اگر چه هرکس در زمان حیاتش هرگونه که بخواهد میتواند اموالش را تقسیم کند، اما اگر مُرد وصیتش فقط در یک سوم اموالش قابل اجراست؛ شاید این شرط را اسلام بدین جهت گذاشته که جلوی اجحافی که گاه به خاطر حب و بغضها رخ میدهد را بگیرد؛ چنانکه در فضاهای غربی فراوان میشنویم که مثلا پدری به خاطر لجبازی یا کدورتی همه فرزندان و حتی نزدیکان خود را از ارث محروم کرد و کل ماترک خود را به یکی از دوستانش و یا حتی برای سگ خودش قرار داد و ... . در اسلام چنین چیزی امکان ندارد.
💠ثانیا بین وارثان یک طبقهبندی پیچیدهای انجام داده است: سه طبقه اصلی قرار داده که تا یکی از طبقه قبل باقی است، به طبقات بعدی چیزی نمیرسد؛ این طبقات به ترتیب عبارتند از:
🔺طبقه اول: فرزندان و والدین؛ در این طبقه، اگر فرزندانی در کار نباشد فرزندانِ فرزندان (نوهها) در درجه دوم وارد تقسیم میشوند؛ و اگر آنها هم نباشند، فرزندان فرزندان فرزندان (نبیرهها) وارد تقسیم میشوند.
🔺طبقه دوم: برادران و خواهران و پدربزرگها و مادربزرگها؛ در این طبقه، اگر اینها نباشند در درجه دوم، نوبت به برادرزادهها و خواهرزادهها و والدینِ پدربزرگ و مادربزرگها میرسد
🔺طبقه سوم: عمو و عمه و دایی و خاله است؛ که اگر اینها نباشند در درجه بعد به فرزندان اینها؛ و اگر آنها هم نباشند، به فرزندان آنها، و عمو و عمه و دایی و خالهی والدین میرسد.
🔺در کنار این طبقات همسر شخص است؛ کسی است که با همه طبقات ارث میبرد و مانع از ورود طبقه بعدی نمیشود؛ یعنی سهم معینی دارد، که از یک حدی بیشتر نمیشود (و از این رو، اگر طبقه اول نبود، طبقه بعدی وارد میشود و مابقی را به همسر نمیدهند) و از یک حدی هم کمتر نمیشود (یعنی اگر مهمترین افراد طبقه اول باشند باز سهم او محفوظ است). شاید متمایز کردن همسر این است که همسر تنها شخصی است که با رابطه سببی مستقیم جزء خویشاوندان انسان میشود؛ از این جهت هم ظرفیت زیادی برای سوءاستفاده هست (با کسی که پولدار است ازدواج کنند تا همه اموالش را به ارث ببرند) و هم به خاطر اینکه عضو طبیعیِ خانواده همسرش نیست امکان ظلم به وی بیشتر است (اعضای فامیل با هم تبانی کنند و وی را محروم سازند)شاید بدین جهات بوده که برای وی وضعیت خاصی در نظر گرفتهاند که سهمش از یک حدی بیشتر، و از یک حدی کمتر نشود.
@yekaye
👇ادامه #ارث_در_اسلام👇
👇ادامه #ارث_در_اسلام👇
💠ثالثا در هر طبقهای این گونه نیست که افراد سهم مساوی ببرند؛ ویا اینکه با وجود افراد دیگر مقدار ارثشان تغییری نکند؛ بلکه به خاطر ضوابط بسیار پیچیدهای که در روابط اجتماعی انسانها با همدیگر وجود دارد و ملاحظات اجتماعی متعددی که در نحوه تامین مخارج خانوادهها در اسلام مد نظر قرار گرفته، سهمهای افراد هر طبقه هم با نسبتهای خاصی برقرار شده است. یکی از این پیچیدگیها این حاجب شدن برخی از افراد برای سهم بردن برخی دیگر است؛ یعنی گاه وجود یک نفر در یک طبقه یا حتی در طبقه دیگر، موجب میشود که کسی در جایی سهم ارثش بیشتر ویا کمتر شود. گاه مواردی پیش میآید که وجود (یا عدم)یک نفر موجب کاهش (یا افزایش) سهم کسی میشود، بدون اینکه خود آن شخص که چنین نقشی را ایفا کرده،از ارث سهمی داشته باشد.
نمونه بارزش در تدبر 5 بیان خواهد شد.
@yekaye