eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹يتَعَدَّ قبلا بیان شد که ▪️ماده «عدو» [یا «عدی] در اصل دلالت دارد بر تجاوز کردن (گذر کردن) از حد خود و پیشی گرفتن در جایی که سزاوار است بدانجا بسنده شود؛ 🔸و تفاوتش با «تجاوز» در این است که تجاوز، به صرفِ گذر کردن از نقطه معین (خروج از حق خود) گفته می‌شود؛ اما «تعدی»، تجاوزی است که ورود نابجا به حقوق دیگران هم در آن لحاظ شده است. ▫️برخی اصل این ماده را از کلمه «عُدوَة» (أنفال/۴۲) دانسته‌اند («عدوة الوادی» لبه و حاشیه یک سرزمین) دانسته‌اند گویی کسی که تعدی می‌کند، به سمت لبه حق خود می‌رود و از آن گذر می‌کند. ▪️این ماده هم در مورد امور قلبی و درونی (مانند «عداوت»: دشمنی، «عَدُوّ»: دشمن، جمع آن: اعداء) و هم در مورد امور ظاهری و مادی (مانند «عَدْو» به معنای تندتر از معمول راه رفتن، دویدن) به کار می‌رود. 🔖جلسه 302 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-31/ 📖اختلاف قرائت 🔹يُدْخِلْهُ همانند آیه قبل، ▪️در قراءات اهل مکه (ابن کثیر) و بصره (ابو عمرو) و کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و یعقوب (از قراء عشره) به صورت فعل غایب (یدخله) قرائت شده است؛ ▪️اما در قرائت اهل مدینه (نافع) و شام (ابن عامر) و حسن (از قرائات اربعه عشر) به صورت متکلم معظم لنفسه (ندخله) قرائت شده است. 📚مجمع البيان، ج‏3، ص31 ؛ البحر المحيط، ج‏3، ص551؛ معجم القراءات، ج2، ص33 @yekaye
🔹مُهينٌ قبلا بیان شد که ▪️ماده «هون» به معنای «خواری و ذلت»، و «مُهین» به معنای وضعیت خوارکننده است. ▪️با توجه به اینکه این کلمه گاه با بار معنایی مثبت هم به کار رفته، برخی مدعی شده‌اند که این ماده در اصل خود در دو معنای مختلف به کار رفته و معنای دیگر آن، سکون و سکینه می باشد که کلمه «هَوْن» به معنای با وقار و سکینه (يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا؛ فرقان/۶۳) از این معنی می‌باشد؛ ▫️در مقابل، دیگران بر این باورند که اصل این ماده تنها همان در معنای ذلت و خواری است و در مواردی مانند آیه فوق، از این جهت است که در برخی موقعیت‌ها سزاوار است که انسان خود را کوچک ببیند و سرکشی نکند. ▪️در تفاوت «هون» و «ذلت» (یا «اهانت» و «اذلال: ذلیل کردن») گفته‌اند که در ذلت و ذلیل کردن، همواره شخصی از موضع بالا دیگری را به کرنش در برابر خویش وادار می‌سازد؛ اما در هون و اهانت، وی را تحقیر می‌کند و طوری با وی رفتار می‌نماید که گویی او شخص قابل اعتنایی نیست؛ لذا نقطه مقابل ذلت (اذلال)، عزت (اعزاز) است، ولی نقطه مقابل هون (اهانت)، کرامت (اکرام) می‌باشد. ▪️از دیگر مشتقات این ماده که در قرآن کریم به کار رفته کلمه «هَيِّن» (هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ، مریم/۹؛ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّنا، نور/۱۵) است به معنای حقیر و کم‌ارزش می‌باشد؛ و نیز کلمه «مُهان» (فرقان/۶۹) که اسم مفعول در باب افعال ( وزن مُفعَل) است به معنای «خوار شده». 🔖جلسه 545 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-57/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ 1) ابن‌عباس روایت کرده است که: به رسول الله ص خبر رسید که عده‌ای از قریش از اینکه وی حضرت علی ع را امیرالمومنین ع خوانده بود برآشفته بودند و این را قبول نمی‌کردند. پس در حالی که بر منبر بود، شنیدم که فرمود: ای مردم! همانا خداوند عز و جل مرا به عنوان پیامبر به سوی شما گسیل داشت و به من دستور داد که علی ع را به عنوان امیری جانشین خود سازم؛ هشدار که هرکس که من پیامبرش هستم علی ع امیرش است؛ امارتی که خداوند عز و جل او را امیر بر شما گردانده و به من دستور داده که شما را از آن آگاه سازم؛ پس به او گوش دهید و از او اطاعت کنید؛ اگر دستوری به شما داد دستورش را بپذیرید و اگر شما را از کاری بازداشت به نهی او تن دهید؛ هشدار که هیچیک از شما حق ندارد چه در حیاتم و چه بعد از وفاتم بر علی ع امیری کند که همانا خداوند تبارک و تعالی او را امیر شما کرده و او ر امیرالمومنین نامیده است و احدی پیش از او را بدین نام مفتخر نکرده است؛ و «همانا من آنچه مامور رساندنش به شما بودم را ابلاغ کردم» (هود/57) در مورد علی ع، پس هرکس در مورد او از من اطاعت کند «از خداوند اطاعت کرده» (نساء/80) و هرکه در مورد او مرا عصیان کند خداوند عز و جل را عصیان کرده است؛ و نزد خداوند عز و جل هیچ حجتی نخواهد داشت بازگشت او به من همان خواهد بود که خداوند عز و جل در کتابش فرمود « و کسی که خداوند و پیامبرش را عصیان کند و از حدودش تجاوز نماید او را در آتشی درآوَرَد که جاودانه در آن باشد.» (نساء/14) 📚الأمالي( للصدوق)، ص407-408 حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ فُرَاتٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ ظَهِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَبْدِيُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الْقَارِئِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ الْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ رَبِيعَةَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ عَنْ طَاوُسٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ يَقُولُ وَ قَدْ بَلَغَهُ عَنْ أُنَاسٍ مِنْ قُرَيْشٍ إِنْكَارُ تَسْمِيَتِهِ لِعَلِيٍّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ: مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِي إِلَيْكُمْ رَسُولًا وَ أَمَرَنِي أَنْ أَسْتَخْلِفَ عَلَيْكُمْ عَلِيّاً أَمِيراً أَلَا فَمَنْ كُنْتُ نَبِيَّهُ فَإِنَّ عَلِيّاً أَمِيرُهُ تَأْمِيرٌ أَمَّرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكُمْ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُعْلِمَكُمْ ذَلِكَ لِتَسْمَعُوا لَهُ وَ تُطِيعُوا إِذَا أَمَرَكُمْ تَأْتَمِرُونَ وَ إِذَا نَهَاكُمْ عَنْ أَمْرٍ تَنْتَهُونَ أَلَا فَلَا يَأْتَمِرَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ عَلَى عَلِيٍّ ع فِي حَيَاتِي وَ لَا بَعْدَ وَفَاتِي فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَّرَهُ عَلَيْكُمْ وَ سَمَّاهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَمْ يُسَمِّ أَحَداً مِنْ قَبْلِهِ بِهَذَا الِاسْمِ وَ قَدْ «أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ» فِي عَلِيٍّ فَمَنْ أَطَاعَنِي فِيهِ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَانِي فِيهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا حُجَّةَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَانَ مَصِيرُهُ إِلَيَّ مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها». @yekaye
☀️2) از امام کاظم ع روایت شده که فرمودند: خداوند در آتش جاودانه نمی‌سازد مگر اهل کفر و انکار از روی لجبازی، و اهل گمراهی و شرک را. 📚التوحيد (للصدوق)، ص407 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَقُولُ: لَا يُخَلِّدُ اللَّهُ فِي النَّارِ إِلَّا أَهْلَ الْكُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الشِّرْكِ. @yekaye
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است: همانا جهنمیان در جهنم جاودانه شدند چون در نیت‌هایشان این بود که اگر در دنیا جاودانه می‌ماندند تا ابد خداوند را معصیت می‌کردند؛ و همانا اهل بهشت در بهشت جاودانه شدندن چون در نیت‌هایشان این بود که اگر دردنیا جاودانه می‌ماندند تا ابد خداوند را اطاعت می‌کردند؛ پس به خاطر نیاتشان بود که اینان و آنان جاودانه شدند؛ سپس این سخن خداوند متعال را تلاوت کردند که: «بگو هرکس بر اساس شاکله‌اش عمل می‌کند» (اسراء/84) فرمودند:‌ یعنی بر اساس نیتش. 📚الكافي، ج2، ص85 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِيهَا أَنْ يُطِيعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّيَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ» قَالَ عَلَى نِيَّتِهِ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ ل
. 1️⃣ «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ» پیچیدگی‌های عظیم انسان از سویی، و وجود مسیری واقعی برای رسیدن وی به سعادت، از سوی دیگر، حرکت انسان در مسیر سعادت واقعی خویش را در مسیری پرابهام قرار داده که تنها خداوند است که به تمام ظرائف این مسیر و بیراهه‌های آن آگاه است؛ و همان گونه که یک جاده را با کشیدن نرده‌هایی در اطرافش مشخص می‌کنند؛ خداوند با تعیین حد و مرزهایی برای حرکت انسان، مسیر صحیح را به او نشان داده است. 💢از این رو، 🔺همان طور که جدی گرفتن این محدوده‌ها و پیروی از آن انسان را به بهشت جاودان و فوز عظیم می‌رساند، 🔻 تجاوز و خروج از این محدوده‌ها و سرپیچی از خدا و رسول در این مسیر انسان را به جهنم جاودان و خوار شدن می‌کشاند. @yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ ل
. 2️⃣ «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها» از معتزله نقل شده که با استناد به این آیه گفته‌اند کسی که فاسق و مرتکب گناه کبیره باشد حتما جهنمی است و در جهنم جاودان است. در حالی که احادیث متعدد نبوی، که شیعه و سنی روایت کرده‌اند موجب شده که بقیه مسلمانان (هم اشاعره از اهل سنت و هم شیعیان) معتقد باشند که کسی که مرتکب گناه کبیره شده باشد ممکن است مشمول شفاعت شود و از عذاب جهنم نجات یابد. از این رو، پاسخ‌های متعددی به این استظهار داده شده است؛ از جمله: 🍃الف. آیه نفرمود «یتعدّ حداً» بلکه فرمود «یتعدّ حدوده»؛ از این رو، دلالت دارد که کسی که عموم حدود الهی را زیر پا گذارد مستوجب چنین عذابی است؛ و این سخن در مورد کافران و مشرکان و امثال آنها صدق می‌کند، نه مسلمانی که تنها مرتکب برخی از گناهان شده است. (مجمع البیان، ج3، ص32) (حدیث2) 🍃ب. تردیدی نیست که افرادی که مرتکب گناه صغیره شده باشند، اگرچه عصیان کرده و از حدود الهی تجاوز نموده‌اند، اما احتمالاً مشمول عفو قرار می‌گیرند (إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُم؛ نساء/31) پس این آیه شامل حالشان نمی‌شود. پس این آیه تخصیص خورده به اینکه برخی از افراد با عفو الهی از دایره شمول این آیه خارج می‌شوند؛ و وقتی باب عفو خداوند برای تخصیص این آیه باز شد، با دلایل دیگر (مانند شفاعت و ...) هم این عفو خداوند می‌تواند شامل حال برخی دیگر از کسانی که عصیان کرده‌اند بشود. (مجمع البیان، ج3، ص32) 🍃ج. کسی که توبه کند به تصریح آیات متعدد قرآن مشمول عفو می‌شود و از شمول این آیه خارج می گردد. و اگر با توبه برخی از افراد از شمول این آیه خارج شوند، با عوامل دیگر هم می‌توانند خارج شوند. (مجمع البیان، ج3، ص33؛ مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج5، ص527) 🍃د. «يَعْصِ» فعل مضارع و نشانگر استمرار است. پس نافرمانى مستمرّ است که سبب خلود در جهنم می‌شود. (تفسير نور، ج2، ص255) 🍃ه. ... @yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ ل
. 3️⃣ «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ ... لَهُ عَذابٌ مُهينٌ» می‌دانیم که جهنم انواعی از عذاب‌ها دارد، که در قرآن کریم این عذاب با وصف‌های مختلف یاد شده است: دردناک (ألیم)، بزرگ (عظیم)، شدید و غلیظ، ماندگار (مقیم)، برگشت‌ناپذیر (غیر مردود)، و ... . 🤔چرا در اینجا تعبیر «عذاب مهین» (خوار کننده و خفت‌آور) را به کار برد؟ 🍃الف. خداوند انسان را با دمیدن روح خود کرامت بخشیده است و او را بر بسیاری از مخلوقات برتری داده است: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ ... وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلا» البته به او اختیار داد که خودش این مسیر را بپیماید و با تعیین حد و مرزهایی، مسیر درست را هم واضح نمود. اکنون کسی از این مسیر بیرون برود و در راستای کرامتی که خداوند برایش قرار داده حرکت نکند، طبیعی است که از کرامت محروم شود و کسی که از کرامت محروم بماند دچار پستی و خواری و حقارت خواهد شد. 🍃ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ ل
. 4️⃣ «وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ» در آیه، ابتدا از عصیان خدا و رسول نام برد و سپس از تجاوز از حددود الهی، آنگاه ثمره این را جاودانگی در جهنم و عذابی خوارکننده دانست؛ 🔹یک برداشت اولیه این است که تعدی از حدود الهی را تاکید بر همان عصیان بدانیم و عذاب خوارکننده را تاکیدی بر جاودانگی در عذاب؛ 🤔اما زمانی مطلبی تاکید مطلب قبل قلمداد می‌شود که توجیه دیگری برای تمایز این دو در کار نباشد؛ و به نظر می‌رسد توجیه‌های متعددی از تعدد هر دو بتوان بیان کرد، از جمله: 🍃الف. عذاب جاودان را به دو عامل وابسته کرد: عصیان خدا و رسول و تعدی از حدود الهی؛ و مقصود آن است که اولا عصیان کند و ثانیا عصیانش از روی انکار نبوت و دستور پیامبر و انکار حدود الهی باشد؛ و از این رو، ناظر به کافران است، نه کسانی که صرفا مرتکب گناهی، ولو گناهی کبیره، شده باشند. (مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج5، ص527) 🍃ب. شاید ناظر به دو جنبه حسن فعلی و فاعلی باشد: یعنی در جمله اول تاکید بر این است که از مسیر خارج شد؛ و در جمله دوم تاکید بر این است که این خروجش از مسیر از روی تجاوزگری و بی‌اعتنایی به حدود الهی بوده نه ناشی از اشتباه و ندانستن و ... . 🍃ج. چه بسا، با چنین ترکیب عطفی‌ای، در عین حال که هر دو عامل و هر دو نتیجه بشدت به هم مرتبطند، اما با لف و نشر مرتب، اشاره دارد که کدام عامل اثرش در کدام نتیجه بیشتر است: یعنی تلویحا می‌خواهد بفهماند که عصیان از خدا و رسول، عامل اصلیِ جاودانگی آنان در آتش است؛ و تعدی و تجاوز از حدود الهی، و حدود الهی را جدی نگرفتن، عامل اصلی خواری و خفت‌باری است. 🍃د. در خصوص نتیجه کار، شاید می‌خواهد نشان دهد که قهر خدا، هم عذاب جسمى دارد، هم خوارى روحى. (تفسير نور، ج2، ص255) 🍃ه. ... @yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ ل
. 5️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ» در آیه قبل اشاره شد که باغ‌هایی که رودها از پایین آن عبور کند از دل‌انگیزترین موقعیت‌هایی است که انسان در آن احساس گشایش و آسودگی و راحتی می‌کند. از سوی دیگر، هم قرار گرفتن در آتش انسان را بشدت کلافه می‌کند و در تنگنا قرار می‌دهد و هم خواری و حقارت. ♦️خداوند حد و مرزهایی تعیین کرده است؛ 🔺هرکس خود را به این حد و مرزها محدود کند به گشایشی دل‌انگیز می‌رسد. و 🔺 هرکس به بهانه آزادی و راحتی و رسیدن به دلخواه‌ها، حد و مرزهای الهی را بشکند، در تگنا و مضیقه و کلافگی ابدی قرار خواهد گرفت؛ 🔲به تعبیر دیگر، هرکس محدوده‌هایی که خداوند برایش قرار داده رعایت کند، به کرامت و احترام و خوشی همیشگی دست یابد؛ و هرکس رعایت نکند به توهین و بی‌حرمتی و خواری همیشگی مبتلا شود. 📝ثمره (اصالت آزادی و اباحی‌گری) ظاهرش و انسان است، اما حقیقتش گرفتار کردن و قرار گرفتن در سختی همیشگی است. 🤔جالب اینجاست که همگان می‌دانند که در هر زمینه‌ای اگر بخواهند رشد کنند (کسی که می‌خواهد در یک دانشگاه خوب قبول شود؛ یا در یک حرفه خوب ماهر گردد؛ یا در یک ورزش خاص، قهرمان شود یا ...) باید سختی‌ها و محدودیت‌ها را بپذیرند و از خوشی‌ها و ولنگرانی‌ها اجتناب ورزند، اما نوبت به کلیت زندگی که می‌رسد، افراد انتظار دارند با لاابالی‌گری و بدون هیچ گونه سختی به همه چیز دست یابند❗️ 💢اگر کسی منطق رشد در زندگی (عبور و تحمل سختی‌ها برای رسیدن به کمال)‌ را جدی بگیرد (که هیچ عرصه‌ای از عرصه‌های موفقیت، حتی موفقیت‌های کاملا مادی و دنیوی مثل مقام و شهرت و ثروت و ... را نمی توان یافت که مشمول این حکم نباشد) آنگاه نه‌تنها نگاهش به زندگی و سختی‌های پیش رو عوض می‌شود، بلکه از مواجهه با سختی‌ها و مشکلات زندگی استقبال می‌کند و هیچگاه این مشکلات وی را به ناامیدی و خسته شدن از حرکت به سوی هدف خویش بازنمی‌دارد. 💠تاملی با خویش آیا ما در مواجهه با سختی‌ها از ادامه کار منصرف می‌شویم یا بر همت خویش می‌افزاییم؟ @yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ ل
. 6️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ؛ ... وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ» آنان كه به وصيّتنامه عمل نمىكنند، يا بدهى متوفّى را نمىپردازند، يا با انكار حقّ يا ندادن سهم بعضى وارثان، سعى در تصاحب اموال مىكنند، براى هميشه در عذاب و قهر الهىاند. (تفسير نور، ج2، ص255) @yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ ل
. 7️⃣ «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ» ملاك سعادت و شقاوت، اطاعت يا نافرمانى نسبت به خدا و رسول اوست. (تفسير نور، ج2، ص255) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
941) 📖جمع‌بندی آیات 1 تا 14 سوره نساء 📖 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً؛ وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبيراً؛ وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا؛ وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً؛ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسيباً؛ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصيباً مَفْرُوضاً؛ وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً؛ إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً؛ يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً؛ وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَليمٌ؛ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ. 26 ذی‌القعده 1440 1398/5/7 @yekaye
💢ترجمه آیات 1 تا 14 سوره نساء 📖به نام خداوند دارای رحمت گسترده و همیشگی. ای مردم! پروای پروردگارتان را داشته باشید، همان که شما را از نفس واحدی آفرید، و از او زوجش را خلق کرد، و از آن دو مردانی فراوان و زنانی را پراکند؛ و پروای خدایی را داشته باشید که به [حقِ/واسطه‌ی] او [از هم] درخواست می‌کنید [همدیگر را به او سوگند می‌دهید] و نیز [پروای] ارحام [= خویشاوندان] را [داشته باشید]؛ همانا خداوند همواره بر شما مراقب بوده است. 📖و به یتیمان اموالشان را بازدهید و ناپاک را با پاکیزه عوض نکنید و اموالشان را در زمره اموال خود مخورید که همانا این گناهی بزرگ می‌باشد. 📖و اگر ترسیدید که در مورد یتیمان [= ازدواج با دختران یتیم] به قسط رفتار نکنید، پس به نکاح درآورید آنچه مورد پسندتان است از زنان، دوتایی، ویا سه‌تایی، ویا چهارتایی؛ ولی اگر ترسیدید که به عدالت رفتار نکنید، پس [اکتفا کنید به] یکی، یا آنچه تحت ملکیت شماست [= کنیزان]؛ این امر نزدیکتر است که ستم و کجروی نکنید. 📖و به زنان مهریه‌های‌شان را‌ هدیه بدهید. پس اگر چیزی از آن را با طیب خاطر کامل برای شما واگذاشتند، پس آن را بخورید، گوارا و نوش جان! 📖به سفیهان اموال خود را که خداوند مایه قوام شما [یا: در اختیار شما] قرار داده، ندهید؛ و [صرفاً] در آن روزی‌شان را تامین کنید و لباسشان بپوشانید و با آنان به نحوی شایسته سخن بگویید. 📖و یتیمان را بیازمایید، تا زمانی که به حد ازدواج برسند، سپس اگر از آنان رشدی دیدید پس اموالشان را به ایشان برگردانید، و آن را به گزاف و عجله [ناشی از] اینکه [مبادا] بزرگ شوند نخورید؛ و هرکس که توانگر است خویشتن‌داری ورزد و هرکس تنگدست است مطابق عرف [= به طور متعارف] بخورد؛ پس هنگامی که اموالشان را به آنان برگرداندید شاهدی بر آنان بگیرید؛ و برای حسابرسی، خداوند کافی است. 📖مردان را از آنچه والدین و خویشان بر جای گذاشتند سهمی است؛ و زنان را [نیز] از آنچه والدین وخویشان برجای گذاشتند، سهمی؛ [اعم] از آنچه کم باشد یا زیاد، سهمی واجب و معین. 📖و چون هنگام تقسیم [ارث]، خویشان و یتیمان و درماندگان حضور یابند، پس به آنها [نیز] از آن [اموال] روزی دهید و با آنان به نحوی شایسته سخن بگویید. 📖و باید [از ستم بر یتیمان] بترسند آنان که، اگر پس از خود فرزندان ناتوانی بر جای گذارند، بر [سرنوشت] آنان بیم دارند؛ ‌پس باید تقوای الهی پیشه کنند و استوار سخن بگویند. 📖در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ظلم می‌خورند فقط در شکم‌هایشان آتش می‌خورند و بزودی در آتشی افروخته درآيند [لهیب آتشی را شعله‌ور کنند]. 📖خداوند شما را در مورد فرزندان‌تان وصیت می‌کند: برای پسر همانند بهره دو دختر باشد؛ پس اگر آنان [=همه وارثان، فقط] دخترانی بیش از دو تن بودند، پس دو سوم آنچه باقیمانده، از آنِ آنهاست؛ و اگر [وارث، فقط] یک دختر بود، نیمی از آنِ او است؛ و سهم والدینش، برای هریک از آن دو، یک ششم از آنچه باقیمانده است، اگر که او فرزند داشته باشد؛ ولی اگر فرزند نداشته و والدینش از او ارث می‌برند، پس برای مادرش یک سوم است؛ و اگر او برادرانی داشته، پس برای مادرش یک ششم است؛ [اینها] بعد از وصیتی که بدان وصیت شده یا [ادای] بدهی است؛‌ پدرانتان و فرزندانتان، نمی‌دانید کدامیک برایتان سودمندتر است؛ [اینها] واجب شده‌ی از سوی خداوند است؛ در حقیقت خداوند بسیار دانا و حکیم است. 📖و نیمی از آنچه همسرانتان باقی گذاشته‌اند از آنِ شما [مردان] است، اگر که آنان فرزندی نداشته باشند؛ پس اگر آنان را فرزندی باشد، یک چهارم از آنچه باقی گذاشته‌اند از آنِ شماست؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش می‌کنند و یا [محاسبه] بدهی‌ای [که بر گردن آنهاست / بدان اقرار می‌کنند]. و برای آنان [= زنانتان] یک چهارمِ ماترک شماست، اگر که شما را فرزندی نباشد؛ پس اگر شما فرزندی دارید برای آنان یک هشتم از ماترکِ شماست؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش می‌کنید و یا بدهی‌ای [که برعهده دارید / بدان اقرار می‌کنید]. و اگر مردی یا زنی که از او ارث می‌برند کلاله [= شخص بدون پدر و مادر و اولاد] باشد و برادر یا خواهری داشته باشد، پس برای هریک از آنان یک ششم است؛ پس اگر بیش از این باشند، پس آنان در یک سوم شریک‌اند؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش می‌شود و یا بدهی‌ای [که برعهده اوست / بدان اقرار می‌کند]، در حالی که [با وصیت یا اقرار به بدهی] ضررزننده [به ورثه] نیست؛ سفارشی است از جانب خداوند؛ و خداوند دانایی بردبار است. 📖این حدود [=حد و مرزهای تعیین شده‌ی] خداوند است؛ و کسی که از خداوند و پیامبرش اطاعت کند او را به بهشت‌هایی داخل کند که از پایین آن رودها جریان دارد، در آن جاودانه‌اند؛ و این است رستگاری بزرگ. و کسی که خداوند و پیامبرش را عصیان کند و از حدودش تجاوز نماید او را در آتشی درآوَرَد که جاودانه در آن باشد و او را عذابی خفت‌آور است. @yekaye
1️⃣قبلا (جلسه 925) اشاره شد که شاید بتوان گفت 💢این سوره در مقام تکوین بنیان جامعه دینی است؛ جامعه ای که شروع و زیربنایش نظام خانواده است؛ و البته می‌خواهد آن نوع روابط مطلوب خانوادگی به افق روابط اجتماعی هم کشیده شود؛ و آرمان جامعه، نه فقط برابری و عدالت، که برادری و مودت قرار داده شود.💢 فرازی از سوره که بر مسائل خانوادگی تمرکز دارد تا آیه 36 است که به نظر می‌رسد در این فراز سه بار جمع‌بندی ارائه شده است: 🔺یکی آیات 13-14 که اشاره می‌کند آنچه گفتیم حدود الهی است که پیروی‌اش بهشت؛ و عصیانش جهنم را در پی دارد؛ 🔺دوم آیات 26-28 است که می‌فرماید خداوند می‌خواهد مطالب را برای شما تبیین کند؛ و در عین حال به شما تخفیف دهد؛ اما شهوت‌طلبان می‌خواهند انحرافی عظیم پدید آورند؛ و 🔺سوم آیه 36 است که مخاطب را به عبودیت و سپس به احسان به والدین و خویشاوندان و سایر مردم دعوت می‌کند و از اینجا وارد بحث‌های جامعه فراتر از خانواده می‌شود. 🔸پس طبیعی است که در اینجا که ظاهرا اولین نتیجه‌گیری از آیات است، درنگی داشته باشیم. @yekaye
2️⃣ این آیات 1 تا 14 را به نوبه خود در چهار فراز می‌توان ملاحظه کرد: 🔹الف. فراز اول، آیه نخست است که مردم را به تقوای الهی می‌خواند و در این مقام بر ربوبیت خداوند که همگی را از یک زن و مرد پدید آورد مردان و زنان را از آنها پراکند، تاکید کرد، خدایی که ارتباطات انسانها و خویشاوندی به واسطه او در جهان برقرار شده است. این تعبیر بخوبی نشان می‌دهد که حال و هوای سوره، حال و هوای پیوندهای اجتماعی با محوریت خانواده خواهد بود. 🔹ب. فراز دوم، آیات 2 تا6 است: محور این آیات بر رعایت حال ضعیفان، بویژه در امور اقتصادی در جامعه است؛ که در این فراز بر دو گروه متمرکز شده است: یکی یتیمان، که حامی و پناهگاهی ندارند؛ و هشدار می‌دهد به کسانی که سرپرستیِ آنان را عهده‌دار شده‌اند که مبادا اموال آنان را مستقیم یا غیرمستقیم مصادره کنید؛ و به بهانه‌های مختلف، از درهم‌آمیختن اموال آنان و خود، و آنگاه اموال مرغوب آنان را خرج کردن گرفته، تا ازدواج با دختران یتیم، به تصاحب اموالشان روی آورید، و دیگری، زنان است، زنانی که به ازدواج با مردان درآمده، و عملا تحت تکفل آنان واقع شده‌اند و مهریه و نفقه‌شان برعهده مردان آمده؛ که مبادا این تفوق اقتصادی شما موجب شود در پرداخت مهریه آنان، بدانان ستم کنید؛ ویا اگر توان عدالت به خرج دادن در میان زنان را ندارید، به ازدواج بیش از یکی اقدام کنید؛ در عین حال تاکید می‌کند که اگر این افرادی که تحت تکفل شما واقع شده‌اند هنوز به رشد و بلوغ اقتصادی نرسیده‌اند نباید اموالشان را بی‌محابا در اختیارشان قرار دهید؛ و مجددا تاکید می‌کند که مبادا همین را بهانه کنید که اموال آنان را مصادره کنید. 🔹ج. فراز سوم، آیات 7 تا 12 است که به مساله ارث در خانواده می‌پردازد؛ ابتدا بر اصل ارث بردن هم مردان و هم زنان تاکید می‌کندف سپس بحث را با دو توصیه اخلاقی ادامه می‌دهد: یکی اینکه از وراث می‌خواهد به مستمندان و نیازمندانی که صریحا سهم‌الارثی ندارند، بهره‌ای دهند؛ و دوم اینکه مبادا اقویا در وارثان سهم ضعفا و یتیمان را مصادره کنند؛ و آنگاه به بیان احکام طبقه اول (فرزندان و والدین)، و طبقه دوم (برادر و خواهر) و نیز زوجین (که با همه طبقات ارث می‌برند) پرداخت. 🔹د. فراز آخر، دو آیه 13-14 است که در آنها هدار می‌دهد که آنچه گذشت حدود الهی است که حرکت انسان در آن درون حد و مرزها، وی را به بهشت جاویدان و رستگاری عظیم می‌رساند؛ و خروج انسان از این حد و مرزها وی را به جهنم و خواری خواهد کشاند. @yekaye
3️⃣ اگر دقت شود در مساله تکفل اجتماعی و اقتصادی، به عنوان اولین گام در شکل‌گیری کوچکترین واحد اجتماعی، سه گونه تکفل داریم: 🔺یکی تکفلی که کاملا به صورت طبیعی حاصل می‌شود؛ و آن تکفل فرزندان خود شخص است؛ که به خاطر علائق طبیعی‌ای که خداوند در دل والدین نسبت به فرزندان قرار داده، در این فراز اصلا متعرض آن نشده است؛ 🔺دوم تکفل در جایی است که با ایتکه اصلا طبیعی نیست اما بدون اختیار شخص تحت تکفل حاصل شده؛ و آن در مورد یتیمان است؛ که در سطحی نیستند که خودشان کفیل خود را تعیین کنند؛ و از این جهت احتمال ظلم در آنان بیش از هر جای دیگری است؛ و 🔺سوم در جایی است که این تکفل با اختیار خود شخص تحت تکفل حاصل شده، و آن در ازدواج است، که برای تشکیل خانواده و متناسب با تقسیم کاری که در خانواده رخ می‌دهد، زن می‌پذیرد که بار اقتصادی‌اش برعهده مرد خاصی باشد؛ پس بنوعی خود را تحت تکفل مرد قرار می‌دهد، که اینجا نیز باز بدین جهت که مرد تکفل وی را عهده‌دار شده، احتمال ظلم، و اینکه نخواهد آنچه شرعا متکفل شده را ادا کند، پیش می‌آید؛ و از این رو، خداوند بر این دو مورد اخیر تمرکز کرده است. 💠ثمره : 💢نحوه مواجهه با مساله در و 💢 همان طور که حرفهایی که قرآن کریم مطرح کرده، دلالت‌های اجتماعی فراوان می‌توان یافت، از حرفهایی که مطرح نکرده نیز می‌توان دلالت‌های اجتماعی متعددی برکشید.🤔 چنانکه دیدیم در این آیات، از مهمترین افراد تحت تکفل، که به طور طبیعی در این موقعیت قرار می گیرند، یعنی فرزندان خود شخص، سخنی به میان نیامد. این درست نقطه مقابل تفکر غربی مدرن است که در کنوانسیون‌های مختلف، بشدت بر در برابر والدین تاکید می‌کند. این موضع غربی، ظاهرا بر یک منطق (جلوگیری از ظلم والدین به کودکان) تکیه می‌کند: کودک چون بسیار ضعیف‌تر است پس اوست که در معرض ظلم قرار می‌گیرد، و چون از طرفی نسبت وی با والدینش به هیچ عنوان در اختیار او نبوده، و از طرف دیگر، به خاطر ضعف موقعیت وی در قبال والدین، کاملا احتمال ظلم به او وجود دارد، پس دولت‌ها باید به حمایت از کودکان برخیزند و مانع هرگونه ظلم به کودک شوند. 🤔اما این منطق ، در باطن خود، مبتنی بر یک منطق کاملا و است؛ که در آن، نسبت افراد درون خانواده همچون نسبت افراد در اجتماع‌های کاملا قراردادی (مثلا در نسبت بین کارگر به کارفرما) ‌قلمداد شده، که هدف اصلی افراد در این شراکت‌ها رسیدن به منفعت بیشتر است (تنازع بقا و نظریه استخدام)؛ و از آنجا که رسیدن به منفعت بیشتر، هدف افراد شرکت‌کننده در چنین اجتماعاتی است و وقتی پای منفعت به میان آید، احتمال سوءاستفاده از جانب فرد قوی بیشتر است، این رو، قوانین و دولت باید بکوشند که مانع شوند که در چنین اجتماعاتی، طبقه قوی بر طبقه ضعیف ظلم کند❗️ در حالی که اجتماع خانوادگی، یک اجتماع «نیمه طبیعی- نیمه قراردادی» است ؛ یعنی علاوه بر عناصر قراردادی (مانند عقد زوجیت و ...)، عناصر کاملا طبیعی و فطری نیز در شکل‌گیری این اجتماع نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند (مانند عواطف متقابل بین زن و شوهر و نیز بین والدین و فرزندان) ؛ و در این فضا، آنچه بیش از هرچیز نحوه روابط بین افراد را رقم می‌زند، نه صرفاً منفعت‌طلبی، بلکه وجود این عواطف است. 👈شاهد ساده این مدعا هم آن است که بسیاری از افراد هستند که در روابط اجتماعی خود افرادی منفعت‌طلب و بشدت اهل ظلم کردن به دیگران‌اند؛ اما همین افراد تمام درآمد و زندگی خود را فدای بچه‌ها و اعضای خانواده‌شان می‌کنند! پس منطق فوق، یک منطق است، زیرا روابط انسانی، حتی در عرصه درون خانواده را، در حد تنازع بقای حیوانات فروکاسته است؛ و است، زیرا خانواده را همچون سایر شرکت‌های قراردادی، که حفظ و تداوم آنها هیچ گونه قداست ویژه‌ای ندارد قلمداد کرده؛ و با مداخله شدید حکومت در نقش‌های درون خانواده، عملا در مسیر نابودی خانواده گام برمی‌دارد. 💢اگر توجه شود که آنچه خداوند در فطرت (و حتی در سطح غریزه) در نهاد بشر قرار داده، میل و عاطفه شدید والدین نسبت به کودک است، بخوبی فهمیده می‌شود که وجود این عاطفه شدید، علی‌القاعده مانع از ظلم رایج در جامعه (که فرد قویتر به ضعیفتر ظلم می‌کند) خواهد بود؛ و 📛 اگر ظلمی هم درون خانواده‌ها رخ می‌دهد، ریشه اصلی آن، نه ، بلکه افراد (جهل در مقابل عقل و تعقل، نه جهل در مقابل علم) است؛ و راه علاج آن، نه تقویت موضع کودک در برابر والدین، بلکه رشد و ارتقای فرهنگی و معرفتی والدین است.🤔 @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه بند 3️⃣ از این رو، اسلام، برخلاف غرب، که با دفاع نابجا از کودک در برابر والدین، موجب تضعیف موقعیت والدین در برابر کودک می‌شود و زمینه گستاخیِ هرچه بیشتر کودک و تضعیف روابط خانوادگی را فراهم می‌آورد و مانع اقدامات تربیتی مناسب برای فرزندان می‌شود، 🌱محور فعالیت‌های خود در دفاع از حقوق کودک را، تاکید بر ضرورت تربیت او توسط والدین قرار داده، و از سوی دیگر، به جای اصرار بر حقوق کودک، بر احترام به والدین تاکید می‌کند🌱 چرا که عواطف والدین به نحو طبیعی آنان را به حمایت از کودک خویش وامی‌دارد؛ و این عواطف چون از جانب کودک نسبت به والدین ضعیف‌تر است، باید مورد تاکید و توصیه قرار گیرد. @yekaye
4️⃣ بعد از بحث ، سراغ مساله می‌رود: باز حالتی است که پای مسائل اقتصادی در عرصه خانوادگی پیش آمده است که از طرفی محل سوء استفاده اقویا می‌تواند باشد، چنانکه از طرفی وراث قویتر در اغلب جوامع زنان و بچه‌ها را از ارث محروم می‌کردند؛ و از طرف دیگر در بسیاری از مواقع، شحصی که اموالی برجای می‌گذارد، به خاطر کدورت‌های خاله‌زنکی و یا علاقه‌های افراطی و متعصبانه عده‌ای را از سهم الارث محروم می‌کرده‌اند؛ و اسلام با تاکید بر اینکه هم زنان از ارث بهره دارند و هم مردان، و سپس با تعیین مقادیر معین برای ارث افراد و هشدار به اینکه شما لزوما نمی‌دانید که چه کسی بیشتر به نفع شما خواهد بود، تا حدود زیادی زمینه‌های چنین سوء استفاده‌هایی را منتفی کرد. ⭕️در این فراز سه نکته خیلی به چشم می‌خورد⭕️ 🔺یکی اینکه مساله ارث را از بحث اخلاقی آغاز کرد و بعدا سراغ تقسیم فقهی- حقوقی رفت؛ و در بحث اخلاقی دو نکته را مورد تاکید قرار داد: ▫️یکی اینکه به وراث توصیه کرد که محرومانی که سهم قانونی از ارث ندارند اما در هنگام تقسیم ارث حضور دارند را بی‌بهره نگذارید؛ و ▫️دوم هشدار داد که مبادا وارثان قوی، عاقبت فرزندان خود را در نظر آورند و وارثان ضعیف (یتیمان) را از سهم‌الارث محروم نکنند؛ 🔺دوم اینکه در بحث تقسیم فقهی-حقوقی، عمده افرادی که بر سهم معین آنان به طور خاص تاکید کرده است، زنان‌اند: یعنی با اینکه درباره سهم والدین توضیحی داده، اما بلافاصله برای سهم مادر در وضعیت‌های خاص سخن گفته، همچنین با اینکه درباره سهم برادر و خواهران سخن گفته، اما در مورد سهم یک خواهر یا دو خواهر و ... به طور خاص سخن گفته است. شاید اگر به قانون «عصبه» در جاهلیت، (که ارث را فقط به بازماندگان مذکر می‌دادند) - که در قوانین بسیاری از تمدنهای گذشته (مانند تمدن یونان و روم و ...، و تا اندکی پیش قرن قبل در جوامع مسیحی غربی) نیز وجود داشته، دقت شود - اهمیت این تاکید خاص بیشتر آشکار گردد. 🔺سوم اینکه در حالی که سهم مبنا را سهم زنان قرار داد (هم با بیانات فوق، و هم اینکه در موارد متعددی سهم مردان را با شاخص «معادل سهم دو زن» معرفی کرد)، بر تفاوت سهم زن و مرد نیز تاکید کرد؛ و این نحوه طرح مساله، در آن واحد دو کار را با هم انجام می‌دهد: ▫️یکی اینکه در عرصه‌ای که اصلا به زن سهمی نمی‌دادند، سهم زنان در ارث را جدی کرد و به احیای حقوق آنان همت گماشت؛ ▫️و از سوی دیگر، با توجه به تفاوت‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی‌ای که بین زن و مرد وجود دارد، احیای حقوق زنان را در قالب تساوی‌ نامعقولی که امروزه در غرب شایع شده، پیش نبرد؛ و عملا تفاوت‌های واقعی بین زن و مرد را، که توجه به آنها برای تشکیل و تثبیت نهاد خانواده ضروری است، جدی گرفت. 💢از این رو، به تعبیر شهید مطهری، نهضت احیای حقوق زن در اسلام، برخلاف آنچه در غرب رخ داد، از راه شوراندن زنان علیه مردان و سست کردن بنیان خانواده نبود؛ بلکه حقوق آنان را به نحوی اعاده کرد که بنیان خانواده محکمتر، و پیوند میان زن و شوهر استوارتر گردد.💢 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا