3️⃣ اگر دقت شود در مساله تکفل اجتماعی و اقتصادی، به عنوان اولین گام در شکلگیری کوچکترین واحد اجتماعی، سه گونه تکفل داریم:
🔺یکی تکفلی که کاملا به صورت طبیعی حاصل میشود؛ و آن تکفل فرزندان خود شخص است؛ که به خاطر علائق طبیعیای که خداوند در دل والدین نسبت به فرزندان قرار داده، در این فراز اصلا متعرض آن نشده است؛
🔺دوم تکفل در جایی است که با ایتکه اصلا طبیعی نیست اما بدون اختیار شخص تحت تکفل حاصل شده؛ و آن در مورد یتیمان است؛ که در سطحی نیستند که خودشان کفیل خود را تعیین کنند؛ و از این جهت احتمال ظلم در آنان بیش از هر جای دیگری است؛ و
🔺سوم در جایی است که این تکفل با اختیار خود شخص تحت تکفل حاصل شده، و آن در ازدواج است، که برای تشکیل خانواده و متناسب با تقسیم کاری که در خانواده رخ میدهد، زن میپذیرد که بار اقتصادیاش برعهده مرد خاصی باشد؛ پس بنوعی خود را تحت تکفل مرد قرار میدهد، که اینجا نیز باز بدین جهت که مرد تکفل وی را عهدهدار شده، احتمال ظلم، و اینکه نخواهد آنچه شرعا متکفل شده را ادا کند، پیش میآید؛
و از این رو، خداوند بر این دو مورد اخیر تمرکز کرده است.
💠ثمره #اجتماعی:
💢نحوه مواجهه با مساله #حقوق_کودک در #اسلام و #غرب💢
همان طور که حرفهایی که قرآن کریم مطرح کرده، دلالتهای اجتماعی فراوان میتوان یافت، از حرفهایی که مطرح نکرده نیز میتوان دلالتهای اجتماعی متعددی برکشید.🤔
چنانکه دیدیم در این آیات، از مهمترین افراد تحت تکفل، که به طور طبیعی در این موقعیت قرار می گیرند، یعنی فرزندان خود شخص، سخنی به میان نیامد. این درست نقطه مقابل تفکر غربی مدرن است که در کنوانسیونهای مختلف، بشدت بر #حقوق_کودک در برابر والدین تاکید میکند.
این موضع غربی، ظاهرا بر یک منطق #عدالتجویانه (جلوگیری از ظلم والدین به کودکان) تکیه میکند:
کودک چون بسیار ضعیفتر است پس اوست که در معرض ظلم قرار میگیرد، و چون از طرفی نسبت وی با والدینش به هیچ عنوان در اختیار او نبوده، و از طرف دیگر، به خاطر ضعف موقعیت وی در قبال والدین، کاملا احتمال ظلم به او وجود دارد، پس دولتها باید به حمایت از کودکان برخیزند و مانع هرگونه ظلم به کودک شوند.
🤔اما این منطق #ظاهرا_عدالتجویانه، در باطن خود، مبتنی بر یک منطق کاملا #غیرانسانی و #نابودکننده_خانواده است؛ که در آن، نسبت افراد درون خانواده همچون نسبت افراد در اجتماعهای کاملا قراردادی (مثلا در نسبت بین کارگر به کارفرما) قلمداد شده، که هدف اصلی افراد در این شراکتها رسیدن به منفعت بیشتر است (تنازع بقا و نظریه استخدام)؛ و از آنجا که رسیدن به منفعت بیشتر، هدف افراد شرکتکننده در چنین اجتماعاتی است و وقتی پای منفعت به میان آید، احتمال سوءاستفاده از جانب فرد قوی بیشتر است،
این رو، قوانین و دولت باید بکوشند که مانع شوند که در چنین اجتماعاتی، طبقه قوی بر طبقه ضعیف ظلم کند❗️
در حالی که اجتماع خانوادگی، یک اجتماع «نیمه طبیعی- نیمه قراردادی» است ؛ یعنی علاوه بر عناصر قراردادی (مانند عقد زوجیت و ...)، عناصر کاملا طبیعی و فطری نیز در شکلگیری این اجتماع نقش بسیار مهمی ایفا میکنند (مانند عواطف متقابل بین زن و شوهر و نیز بین والدین و فرزندان) ؛ و در این فضا، آنچه بیش از هرچیز نحوه روابط بین افراد را رقم میزند، نه صرفاً منفعتطلبی، بلکه وجود این عواطف است.
👈شاهد ساده این مدعا هم آن است که بسیاری از افراد هستند که در روابط اجتماعی خود افرادی منفعتطلب و بشدت اهل ظلم کردن به دیگراناند؛ اما همین افراد تمام درآمد و زندگی خود را فدای بچهها و اعضای خانوادهشان میکنند!
پس
منطق فوق، یک منطق #غیرانسانی است، زیرا روابط انسانی، حتی در عرصه درون خانواده را، در حد تنازع بقای حیوانات فروکاسته است؛
و
#ضدخانواده است، زیرا خانواده را همچون سایر شرکتهای قراردادی، که حفظ و تداوم آنها هیچ گونه قداست ویژهای ندارد قلمداد کرده؛ و با مداخله شدید حکومت در نقشهای درون خانواده، عملا در مسیر نابودی خانواده گام برمیدارد.
💢اگر توجه شود که آنچه خداوند در فطرت (و حتی در سطح غریزه) در نهاد بشر قرار داده، میل و عاطفه شدید والدین نسبت به کودک است، بخوبی فهمیده میشود که وجود این عاطفه شدید، علیالقاعده مانع از ظلم رایج در جامعه (که فرد قویتر به ضعیفتر ظلم میکند) خواهد بود؛ و
📛 اگر ظلمی هم درون خانوادهها رخ میدهد، ریشه اصلی آن، نه #منفعتطلبی، بلکه #جهالت افراد (جهل در مقابل عقل و تعقل، نه جهل در مقابل علم) است؛
و راه علاج آن، نه تقویت موضع کودک در برابر والدین، بلکه رشد و ارتقای فرهنگی و معرفتی والدین است.🤔
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه بند 3️⃣
از این رو،
اسلام،
برخلاف غرب، که با دفاع نابجا از کودک در برابر والدین، موجب تضعیف موقعیت والدین در برابر کودک میشود و زمینه گستاخیِ هرچه بیشتر کودک و تضعیف روابط خانوادگی را فراهم میآورد و مانع اقدامات تربیتی مناسب برای فرزندان میشود،
🌱محور فعالیتهای خود در دفاع از حقوق کودک را، تاکید بر ضرورت تربیت او توسط والدین قرار داده، و از سوی دیگر، به جای اصرار بر حقوق کودک، بر احترام به والدین تاکید میکند🌱
چرا که عواطف والدین به نحو طبیعی آنان را به حمایت از کودک خویش وامیدارد؛ و این عواطف چون از جانب کودک نسبت به والدین ضعیفتر است، باید مورد تاکید و توصیه قرار گیرد.
@yekaye
4️⃣ بعد از بحث #تکفل_اقتصادی، سراغ مساله #ارث میرود:
باز حالتی است که پای مسائل اقتصادی در عرصه خانوادگی پیش آمده است که از طرفی محل سوء استفاده اقویا میتواند باشد،
چنانکه از طرفی وراث قویتر در اغلب جوامع زنان و بچهها را از ارث محروم میکردند؛
و از طرف دیگر در بسیاری از مواقع، شحصی که اموالی برجای میگذارد، به خاطر کدورتهای خالهزنکی و یا علاقههای افراطی و متعصبانه عدهای را از سهم الارث محروم میکردهاند؛
و
اسلام با تاکید بر اینکه هم زنان از ارث بهره دارند و هم مردان، و سپس با تعیین مقادیر معین برای ارث افراد و هشدار به اینکه شما لزوما نمیدانید که چه کسی بیشتر به نفع شما خواهد بود، تا حدود زیادی زمینههای چنین سوء استفادههایی را منتفی کرد.
⭕️در این فراز سه نکته خیلی به چشم میخورد⭕️
🔺یکی اینکه مساله ارث را از بحث اخلاقی آغاز کرد و بعدا سراغ تقسیم فقهی- حقوقی رفت؛
و در بحث اخلاقی دو نکته را مورد تاکید قرار داد:
▫️یکی اینکه به وراث توصیه کرد که محرومانی که سهم قانونی از ارث ندارند اما در هنگام تقسیم ارث حضور دارند را بیبهره نگذارید؛ و
▫️دوم هشدار داد که مبادا وارثان قوی، عاقبت فرزندان خود را در نظر آورند و وارثان ضعیف (یتیمان) را از سهمالارث محروم نکنند؛
🔺دوم اینکه در بحث تقسیم فقهی-حقوقی، عمده افرادی که بر سهم معین آنان به طور خاص تاکید کرده است، زناناند: یعنی با اینکه درباره سهم والدین توضیحی داده، اما بلافاصله برای سهم مادر در وضعیتهای خاص سخن گفته، همچنین با اینکه درباره سهم برادر و خواهران سخن گفته، اما در مورد سهم یک خواهر یا دو خواهر و ... به طور خاص سخن گفته است. شاید اگر به قانون «عصبه» در جاهلیت، (که ارث را فقط به بازماندگان مذکر میدادند) - که در قوانین بسیاری از تمدنهای گذشته (مانند تمدن یونان و روم و ...، و تا اندکی پیش قرن قبل در جوامع مسیحی غربی) نیز وجود داشته، دقت شود - اهمیت این تاکید خاص بیشتر آشکار گردد.
🔺سوم اینکه در حالی که سهم مبنا را سهم زنان قرار داد (هم با بیانات فوق، و هم اینکه در موارد متعددی سهم مردان را با شاخص «معادل سهم دو زن» معرفی کرد)، بر تفاوت سهم زن و مرد نیز تاکید کرد؛
و این نحوه طرح مساله، در آن واحد دو کار را با هم انجام میدهد:
▫️یکی اینکه در عرصهای که اصلا به زن سهمی نمیدادند، سهم زنان در ارث را جدی کرد و به احیای حقوق آنان همت گماشت؛
▫️و از سوی دیگر، با توجه به تفاوتهای روانشناختی و جامعهشناختیای که بین زن و مرد وجود دارد، احیای حقوق زنان را در قالب تساوی نامعقولی که امروزه در غرب شایع شده، پیش نبرد؛ و عملا تفاوتهای واقعی بین زن و مرد را، که توجه به آنها برای تشکیل و تثبیت نهاد خانواده ضروری است، جدی گرفت.
💢از این رو، به تعبیر شهید مطهری، نهضت احیای حقوق زن در اسلام، برخلاف آنچه در غرب رخ داد، از راه شوراندن زنان علیه مردان و سست کردن بنیان خانواده نبود؛ بلکه حقوق آنان را به نحوی اعاده کرد که بنیان خانواده محکمتر، و پیوند میان زن و شوهر استوارتر گردد.💢
@yekaye
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً 📖
💢ترجمه
و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما، پس علیه آنان چهار تن از خودتان [= مسلمانان] را به گواهی طلبید؛ پس اگر شهادت دادند، پس آنان را در خانهها باز دارید [= حبس کنید] تا اینکه مرگ آنان را دریابد یا خداوند برایشان راهی قرار دهد.
سوره نساء (4) آیه 15
1398/5/8
27 ذیالقعده 1440
@yekaye
🔹 الْفاحِشَةَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «فحش» (با کلماتی همچون فُحْش و فَحْشَاء و فَاحِشَة) در اصل دلالت بر زشتی و قبح و شناعت در چیزی میکند، به طوری که در مورد هر چیزی که از حد خودش تجاوز کند (که به نحوی موجب کراهت شود) «فاحش» گفته میشود؛ و
🔸 تفاوتش با «قبح» در این است که اولا «فحش» قبحش شدیدتر است و ثانیا «قبح» را در مورد صورت و ظاهر هم به کار میبرند، مثلا می گویند فلانی «قبیح المنظر» است، در حالی که فحش را غالبا فقط در مورد سخن ویا فعل قبیح به کار میبرند.
▪️بدین ترتیب «فاحشة» (الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ؛ بقره/۲۶۸) عملی است که زشتی آن شدید است؛ و کلمه «فحشاء» (إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ؛ بقره/۱۶۹) به خاطر «مد»ی که در کلام دارد، مفهومش شدیدتر از «فاحِشَة» است و «فواحش» هم جمع «فاحشة» است «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن» (انعام/۱۵۱)
▪️این کلمه بسیاری از اوقات به طور خاص در مورد «روابط جنسی نامشروع» (اعم از زنا و لواط و مساحقه) به کار میرود: «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَة» (طلاق/۱) ، «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً» (اسراء/۳۲) ، «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» (اعراف/۸۰) ، «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ» (نساء/15)
🔖 جلسه 248 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-28/
@yekaye
🔹 فَاسْتَشْهِدُوا ؛ شَهِدُوا
قبلا بیان شد که
▪️ماده «شهد» در اصل دلالت دارد بر حضور و آگاهی (علم) و آگاه کردن (اعلام). به تعبیر دیگر، «شهادت» حضوری است که همراه با مشاهده (اعم از مشاهده با چشم یا با شهود قلبی) باشد؛ و برخی افزودهاند که جایی که هم که استدلال و تفکر به نحو قطعی به مطلبی برشد، کلمه «شهادت» را میتوان به کار برد، و شاهد بر این مدعا هم آیه «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَميصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَت …» (یوسف/۲۶-۲۷) است.
▪️با این توضیحات معلوم میشود که در شهادت دو عنصر «علم» و «حضور» با هم شرط است؛ لذا «شهادت» هم از «علم» اخص است و منحصر به مواردی است که علم به معلوم بدون هیچ واسطهای حاصل شده باشد، و هم از «حضور» اخص است و جایی که حضور همراه با غفلت و بیتوجهی باشد، شهادت صدق نمیکند و اصطلاح «شهادت» هم در جایی که واقعه رخ میدهد و شخص حاضر است و به واقعه توجه میکند به کار میرود (اصطلاحا: تحمل شهادت) و هم در جایی که از شخص تقاضا میشود واقعهای را که در آن حاضر بوده، در مقابل دیگران گواهی دهد (اصطلاحا: ادای شهادت).
🔖جلسه 304 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-33/
▪️این ماده وقتی به باب استفعال می رود به معنای «طلب شهادت دادن» است و در جایی به کار می رود که از عده ای برای شهادت دادن در موضوعی دعوت به عمل آید.
@yekaye
🔹 فَأَمْسِكُوهُنَّ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «مسک» را برخی در اصل به معنای «حبس کردن» دانستهاند، مانند «أَمَّنْ هذَا الَّذي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ» (ملک/۲۱) یا «فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ» (نساء/15)؛
▪️و برخی معنای اصلی آن را «درآویختن به چیزی» (وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِر؛ ممتحنه/۱۰) ویا «حفظ کردن آن» (وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ؛ حج/۶۵) معرفی کردهاند؛
▪️و برخی هم تلفیقی از این دو معنا را، یعنی «حبس کردن»ی که همراه با «حفظ کردن» باشد، که نقطه مقابل رها گذاشتن (إرسال) است، دانسته اند.
▪️این ماده وقتی به باب إفعال میرود، دلالت بر نگهداشتنی دارد که فاعل آن مورد توجه خاص است، یعنی زاویه اقدام کردن شخص برای نگهداشتن بیشتر مورد توجه است الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ؛ بقره/۲۲۹) که اسم فاعل آن «مُمسِک» است (فَلا مُمْسِكَ لَها، فاطر/۲؛ ٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ، زمر/۳۸)
▪️اما وقتی به باب تفعیل میرود، عمدتاً نگه داشته شدن از زاویه مفعول (آنچه حفظ و نگه داشته میشود) مورد توجه است؛ چنانکه «وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» (اعراف/۱۷۰) به معنای کسانی است که خودشان را مقید به ضوابط کتاب آسمانی میکنند.
▪️و وقتی به باب استفعال میرود به معنای درصدد حفظ و تمسک کردن به چیزی برآمدن میباشد «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» (التحقيق، ج۱۱، ص۱۱۱) که اسم فاعل آن «مستمسِک» میشود (أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ؛ زخرف/۲۱).
🔖جلسه 702 http://yekaye.ir/al-fater-35-2/
@yekaye
🔹 يَتَوَفَّاهُنَّ
قبلا بیان شد که
▪️«تَوَفّی» از ماده «وفی» است که دلالت میکند بر اینکه چیزی ویا کاری به حد تمام و کمال خود برسد؛
▪️چنانکه کلمه «وفاء» به معنای عهد را به پایان رساندن و به مفاد آن کاملا عمل کردن میباشد و
▪️«استوفی» هم به معنای امری را به نحو کامل گرفتن است به نحوی که چیزی از آن فروگذار نشود [در فارسی هم میگوییم کار را به نحو مستوفَی انجام داد].
▪️درباره اینکه چرا قبض روح کردن انسان را «توفی» میگویند برخی گفتهاند بدین جهت که «توفی» دریافت کامل است و تمام حقیقت انسان روح است که در هنگام مرگ بتمامه دریافت میشود.
🔖جلسه 181 http://yekaye.ir/an-nisa-004-097/
@yekaye
🔹 الْمَوْتُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «موت» را در اصل به معنای از بین رفتن قوت و توانایی چیزی دانسته اند و به لحاظ معنایی «مَوت» درست نقطه مقابل «حیات» است. «ممات» (إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ؛ اسراء/۷۵) هم مصدر دیگری برای این ماده است که به همین معنای «موت» می باشد.
▪️به کسی که مرده باشد «مَیِّت» گویند (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ؛ روم/۱۹) که جمع آن «أموات» (وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ؛ فاطر/۲۲) و «موتی» (كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتی؛ بقره/۷۳) است. اما کسی که در حال مرگ است را «مائت» گویند و در مورد آیه «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/۳۰) هم گفتهاند این به لحاظ آینده است. و کلمه «مَیِّت» گاه به صورت مخفف هم به صورت «مَيْت» بیان میشود (أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ، انعام/۱۲۲؛ بَلْدَةً مَيْتاً، زخرف/۱۱ و زخرف/۱۱)
🔖جلسه 722 http://yekaye.ir/al-fater-35-22/
@yekaye
☀️1) الف. از امام باقر ع درباره این سخن خداوند که میفرماید: «و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما...»، فرمودند:
این آیه نسخ شده است؛ و آن «راه» [که در ادامه آیه میفرماید: مگر اینکه خداوند راهی برای آنها قرار دهد] همان «حدود» [مجازاتهای شرعی تعیین شده برای زناکار] است.
☀️ب. ابوبصیر میگوید: از امام صادق ع درباره این آیه سوال کردم که میفرماید «و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما ... یا خداوند برایشان راهی قرار دهد.»
فرمودند: این نسخ شده است.
گفتم: چگونه؟
فرمودند: روال چنین بود که اگر زنی مرتکب فحشا میشد و چهار شاهد بر او اقامه میگردید؛ او را داخل در خانهای میکردند و با او سخن نمیگفتند و همنشین نمیشدند و فقط خوردنی و نوشیدنی برایش میآوردند تا بمیرد.
گفتم: پس اینکه فرمود «یا خداوند برایشان راهی قرار دهد» چطور؟
فرمود: آن راه همان تازیانه و سنگسار و زندانی کردن در خانه است...
✅ادامه این حدیث در جلسه بعد خواهد آمد.
📚تفسير العياشي، ج1، ص227؛ مجمع البيان، ج3، ص34
☀️الف. عن جابر عن أبي جعفر ع في قول الله «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ» إلى «سَبِيلًا» قال: منسوخة و السبيل هو الحدود.
☀️ب. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ» إِلَى «سَبِيلًا».
قَالَ هَذِهِ مَنْسُوخَةٌ. قَالَ قُلْتُ كَيْفَ كَانَتْ قَالَ كَانَتِ الْمَرْأَةُ إِذَا فَجَرَتْ فَقَامَ عَلَيْهَا أَرْبَعَةُ شُهُودٍ أُدْخِلَتْ بَيْتاً وَ لَمْ تُحَدَّثْ وَ لَمْ تُكَلَّمْ وَ لَمْ تُجَالَسْ وَ أُوتِيَتْ فِيهِ بِطَعَامِهَا وَ شَرَابِهَا حَتَّى تَمُوتَ قُلْتُ فَقَوْلُهُ «أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا» قَالَ جَعَلَ السَّبِيلَ الْجَلْدَ وَ الرَّجْمَ وَ الْإِمْسَاكَ فِي الْبُيُوتِ ...
☀️ج. از امام باقر ع روایتی طولانی نقل شده که در فرازی از آن میفرمایند:
و سوره نور بعد از سوره نساء نازل شده است؛ و آنچه این را نشان میدهد آن است که خداوند عز و جل در سوره نساء فرمود «و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما، پس علیه آنان چهار تن از خودتان [= مسلمانان] را به گواهی طلبید؛ پس اگر شهادت دادند، پس آنان را در خانهها باز دارید [= حبس کنید] تا اینکه مرگ آنان را دریابد یا خداوند برایشان راهی قرار دهد.» و این راه همان است که خداوند عز و جل [در سوره نور] فرمود که: «سورهای که آن را نازل کردیم و واجب نمودیم و در آن آیاتی رورشنگر فروفرستادیم؛ مرد زناکار و زن زناکار، هریک از آن دو را صد تازیانه بزنید و در مورد آن دو، رأفتی در دین خدا شما را نگیرد، اگر که به خدا و روز آخرت ایمان دارید؛ و باید که بر عذاب آن دو، عدهای از مومنین شاهد باشند.» (نور/1-2)
📚الكافي، ج2، ص33
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ [أُ]نَاساً تَكَلَّمُوا فِي هَذَا الْقُرْآنِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ» الْآيَةَ فَالْمَنْسُوخَاتُ مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ وَ الْمُحْكَمَاتُ مِنَ النَّاسِخَاتِ؛
... وَ سُورَةُ النُّورِ أُنْزِلَتْ بَعْدَ سُورَةِ النِّسَاءِ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا» وَ السَّبِيلُ الَّذِي قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِين»
@yekaye
☀️2) روایت شده است که وقتی آیه «مرد زناکار و زن زناکار، هریک از آن دو را صد تازیانه بزنید» (نور/2) نازل شد، پیامبر ص فرمود:
این را دریابید؛ این را دریابید! خداوند راهی برای آن زنان قرار داد: اگر مجرد با مجرد باشد صد تازیانه و یک سال تبعید؛ و اگر متاهل با متاهل باشد، صد تازیانه و سنگسار.
📚مجمع البيان، ج3، ص34؛ فقه القرآن، ج2، ص368؛ عوالي اللئالي، ج1، ص237
لما نزل قوله «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» قال النبي ص:
خذوا عني خُذُوا عَنِّي قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ السَّبِيلَ؛ الْبِكْرَ بِالْبِكْرِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ تَغْرِيبُ عَامٍ؛ وَ الثَّيِّبُ بِالثَّيِّبِ جَلْدُ مِائَةٍ وَ الرَّجْم.
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
1️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً»
این آیه در مقام حکم اولیهای است برای زنانی که مرتکب فحشاء شوند.
حکم اولیه آنان این بوده که در صورتی که با شهادت چهار شاهد وقوع عمل فحشاء از آنان اثبات میشد، آنان محکوم به حبس مادام العمر بودند، تا زمانی که حکم جدیدی از جانب خداوند بیاید، که چنانکه شیعه و سنی در احادیث متعددی روایت کردهاند حکم جدید، آیات سوره نور بود که «حدود» یعنی مجازاتهای شرعی این گونه افراد را مشخص کرد.
چنانکه دیدیم در آیات قبل، برخی احکام ازدواج و ارث را مطرح کرد و از این آیه سراغ برخی از مجازاتهای کسانی که در زمینه مسائل جنسی مرتکب حرام میشوند میرود. درباره ارتباط این آیه با آیات قبل گفتهاند:
🍃الف. در آیات قبل تاکیدات فراوانی داشت بر پرهیز از ظلم به زنان و رفتار نیک با آنان، که اگر نمیتوانید عدالت را رعایت کنید بیش از یک زن نگیرید، مهریهشان را بتمامه پرداخت کنید، سهمشان از ارث را به آنها بدهید و محرومشان نکنید؛ و ...؛ اکنون بر برخورد با شدت عمل در خصوص ارتکاب فحشاء از سوی آنان تاکید می کند که این هم نوعی احسان در حق آنهاست، از باب سعادت اخروی خودشان؛ و برای اینکه توهم نکنند که اکنون که خداوند رویه احسان با آنها را توصیه کرده، آنان میتوانند بیمبالات شوند و اسلام دیگر در هیچ جا با آنان سختگیرانه برخورد نمیکند.
(البحر المحيط، ج3، ص555)
🍃ب. قبلا اشاره شد که بحث آیات سوره نساء ناظر به محوریت خانواده است در شکلگیری جامعه؛ ابتدا به سراغ احکام درون خانواده رفت (که هم حکم ازدواج و هم ارث ناظر به روابط افراد درون خانواده است) و اکنون با یک شیب ملایم دارد وارد بحثهای بیرون از خانواده میشود؛ زیرا ارتکاب فاحشه آنجایی است که فرد به جای اینکه نیاز جنسی خود را در خانواده رفع کند، این را به بیرون از حریم خانواده میکشاند.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
2️⃣ «وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ»
درباره اینکه مقصود از فاحشه که این زنان مرتکب آن شدهاند چیست، دو دیدگاه مطرح شده است:
🍃الف. #زناکاری (یعنی رابطه جنسی نامشروع با مرد) که اغلب مفسران همین را مطرح کردهاند.
🍃ب. #مساحقه (یعنی رابطه جنسی بین دو زن)، که برخی از مفسران مانند ابومسلم (محمد بن بحر الاصبهانی) (به نقل از مجمعالبیان، ج3، ص34؛ و فقه القرآن، ج2، ص376) و مقدم بر او، مجاهد (به نقل از البحر المحيط، ج3، ص555) این دیدگاه را برگزیدهاند.
📝بحثی درباره شمول مفاد این آیه
به نظر میرسد این دو قول درباره آیه قابل جمع است و دلیلی ندارد که قبول یکی را به معنای انکار دیگری بدانیم. از شواهدی که بر این دیدگاه اخیر است این است که این آیه درباره «زنان» است و آیه بعد که درباره مردان است، با تعبیر «الذان» که به معنای «دو مرد» است، به کار رفته؛ پس آن آیه که درباره مردان است، ناظر به لواط است؛ و این آیه درباره مساحقه.
از ابومسلم که این نظر را داده، نقل شده که یکی از مبنایاش این بوده که وی نسخ در خود قرآن را منکر است (به نقل از البحر المحيط، ج3، ص556) و از این رو، حکم این آیه را غیر از حکم آیات سوره نور میدانسته است ؛ و چیزی که میتواند موید او باشد این است که ظاهر عبارت «اینکه خدا راهی برای آنان قرار دهد» نوعی تخفیف است نه سختگیری بیشتر، در حالی که احکامی مانند صد تازیانه و سنگسار خیلی شدیدتر از حبس است؛ پس اینها ناظر به دو فضا میباشد؛ و بر این اساس، مقصود از راهی که خداوند قرار دهد، این است که آنان با امکان ازدواج راه مشروعی برای رفع نیاز آنان قرار دهد (به نقل از فقه القرآن، ج2، ص386)؛ و میتواند مقصود از این تعبیر مجازاتهایی میباشد که برای مساحقه توسط پیامبر ص عنوان شده است.
مهمترین اشکالی که بر او گرفتهاند این است که این تفسیر از آیه برخلاف اجماع است (مجمعالبیان، ج3، ص34)، اما وی پاسخ داده که «مجاهد» که از تابعین است این نظر را داشته، پس اجماعی در کار نبوده است؛ و برخی نیز بر همین اساس این ظهور در آیه را پذیرفتهاند (البحر المحيط، ج3، ص556)؛ و پاسخ دیگری که به نفع او میتوان داد این است که بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، اینکه عدهای یک معنا را برای آیهای بیابند منطقا دلیل نمیشود که معنای دوم را باطل بدانیم؛ بلکه چهبسا هر دو مطلب درست باشد. حتی اگر استعمال لفظ در بیش از یک معنا را نپذیریم، با توجه به اینکه کلمه «فاحشه» درباره روابط جنسی میباشد کاملا محتمل است که این آیه ناظر به مطلق روابط جنسی زنان باشد، چه رابطه جنسی با مرد (زنا) و چه رابطه جنسی با زن (مساحقه)؛ بویژه که کلمه «فاحشه» در قرآن هم درباره زنا به کار رفته است (وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً؛ اسراء/32) و هم درباره لواط و مساحقه (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ؛ عنکبوت/28)
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
3️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ»
برخی از مفسران بر این باورند که این حکم ناظر به زنان متاهل است زیرا تعبیر «من نسائکم» و نه «من النساء» را به کار برده است. (به نقل از مجمعالبیان، ج3، ص34)
🤔اما چنین تخصیصی قابل دفاع نیست؛ بلکه ظاهرا اینجا «کُم» ناظر به کل امت است؛ یعنی «زنان مربوط به امت شما»؛ و اینکه تعبیر «نسائکم» به معنای غیر همسران باشد در قرآن کریم موارد دیگری هست که به معنای مطلق زنان است، مانند آیه مباهله که برای حضرت زهرا تعبیر «نسائنا» را به کار برد «وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ» (آلعمران/61) یا داستان کشتن پسران و زنده نگه داشتن دختران توسط فرعونیان «آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ» (بقره/49 و ابراهیم/6)
@yekaye
یک آیه در روز
942) 📖 وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْك
.
4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...»
اثبات فحشاء، نیازمند شهادت دادن چهار نفر است؛ و حتی در مورد زنان، حداقل چهار شاهد مرد باید در کار باشند (مجمع البيان، ج3، ص34)
در این آیه ضمیر «کم» و صیغه «شهدوا» که هر دو برای جمع مذکر است دلالتی بر اینکه شاهدان باید مذکر باشند، دارد (هرچند که این ظهورش تام نیست زیرا در جایی که هم مرد و هم زن در کار باشد باز تعبیر جمع مذکر میآید) و این ظهور با روایات متعدد و شواهد تاریخی تثبیت میشود.
📝بحث #اجتماعی_حقوقی
💢 ظرایفی درباره حدود و تعزیرات در اسلام💢
چرا در اثبات فحشاء، شهادت چهار شاهد، آن هم شاهد مرد لازم است، در حالی که در مسائل مهم دیگر، حتی قتل، با دو شاهد مطلب اثبات میشود؟
🍃الف. براى حفظ آبرو و شرف ديگران، اسلام براى اثبات زنا، چهار شاهد مقرّر كرده است، و حتّى اگر سه شاهد گواهى دهند، هر سه شلّاق مىخورند، ولى براى اثبات قتل، دو شاهد كافى است.
(تفسير نور، ج2، ص256)
🍃ب. هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است. در واقع، با قرار دادن این حکم، کار اصلیای که رخ میدهد، این است که قبح عمل حفظ میشود، تا اینکه این افراد مجازات شوند؛ زیرا می دانیم شهادت دادن در جایی است که اصل عمل مشاهده شده باشد و اینکه چهار مرد عادل پیدا شوند که با چشمان خود شاهد وقوع چنین واقعهای باشند تنها در صورتی ممکن خواهد بود که قبح عمل چنان از بین رفته باشد که چنین کاری کاملا علنی واقع گردد.
👈شاهد دیگر بر این مدعا تعبیر «فان شهدوا» است که در سه تدبر بعد توضیح داده خواهد شد.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
5️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ»
نفرمود که «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ، فَأَمْسِكُوهُنَّ»، بلکه دو کار دیگر را واسطه کرد: یکی اینکه چهار شاهد شهادت طلب کنید و دیگر اینکه اگر شهادت دادند چنین مجازات کنید.
این تعابیر بخوبی نشان میدهد که اجرای مجازات و حدود در زمینه فحشاء، منوط به شهادت است، نه منوط به صرف وقوع و تحقق فحشاء؛ و این از منتهای خداوند است که اصل را بر اغماض و چشمپوشی و سهلگیری قرار داده است. (المیزان، ج4، ص234).
✅این مطلب نیز شاهد دیگری است بر این مدعا که هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است. در واقع، با قرار دادن این حکم، کار اصلیای که رخ میدهد، این است که قبح عمل حفظ میشود، نه اینکه لزوما هرکس این کار را کرد مجازات شوند؛ زیرا شهادت دادن چهار مرد عادل بر چنین واقعهای تنها در صورتی ممکن خواهد بود که قبح عمل چنان از بین رفته باشد که چنین کاری کاملا علنی واقع گردد.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
6️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا»
بعد از اینکه فرمود «طلب شهادت کنید»؛ نفرمود «و بر آنان واجب است که شهادت دهند»؛ بلکه فرمود: «اگر شهادت دادند ...»
این نشان میدهد گواهى بر زنا واجب نيست. (تفسير نور، ج2، ص256)
✅این نیز شاهد دیگری است بر اینکه هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
7️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا َأَمْسِكُوهُنَّ»
در قضاوت در مورد حکم زناکار نباید قاضی به علم خود قناعت کند، بلکه گواهى لازم است. (تفسير نور، ج2، ص256)
✅این نیز شاهد دیگری است بر اینکه هدف از اجرای این حکم، بیش از آنکه اجرای یک #مجازات_حقوقی باشد، #اصلاح_فرهنگی جامعه است.
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
8️⃣ «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً»
ظاهر بسیاری از روایات و نظر بسیاری از مفسران آن است که حکم این آیه توسط آیات ابتدایی سوره نور نسخ شده است؛
در مقابل، دو دیدگاه قرار دارد:
🍃الف. این حکم ناظر به مساحقه بوده و از این رو نسخ نشده است. (تدبر 2) که بر همین اساس میتوان گفت حکم عام (مطلق روابط جنسی نامشروع زنان) بوده و فقط آن مقدارش که ناظر به زنا بوده نسخ شده است.
🍃ب. چون در خود آیه اشاره شده که «أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً» پس نسخی رخ نداده است؛ زیرا نسخ در جایی است که حکمی قطعی بیان میشود و سپس حکم بعدی میآید و آن حکم را برمیدارد؛ اما اینجا با همین تعبیر در خود آیه اشاره شده است به محدود و موقت بودن این حکم، و اینکه این حکم برداشته خواهد شد.
(به نقل از مجمع البيان، ج3، ص34)
@yekaye
یک آیه در روز
. 4️⃣ «فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا ...» اثبات فحشاء، نیازمند ش
.
9️⃣ «فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ»
در این آیه به جای تعبیر «حبس» از تعبیر «نگهداشتن در خانه» استفاده شده است. چرا؟
🍃الف. ناظر است به همان اغماض و سهلگیریای که خداوند در این مجازات قرار داده و در تدبر قبل اشاره شد
📚(المیزان، ج4، ص234).
🍃ب. كيفر زن زناكار، حبس در «خانه» است، نه زندانهاى عمومى، كه ممكن است فساد بيشتر بياموزد. در واقع، حبس زن در خانه، براى آن است كه افراد جامعه را فاسد نكند و از ازدواج محروم بماند و ميدانى براى لذّت پيدا نكند.
📚(تفسير نور، ج2، ص256)
🍃ج. ...
@yekaye