🔹أهْلِهِنَّ
▪️ماده «أهل» در اصل به معنای تحقق انس است همراه با یک نحوه اختصاص و تعلق. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص184)
▫️«اهل» یک نفر، کسانی هستند که نَسَب یا دین و یا چیزی مانند اینها مثل شغل و خانه وسرزمین و ... آنها را با وی جمع کرده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص96)
▫️ و در واقع اهل یک نفر مختصترین افراد به او (همسر، فرزند و ...) میباشد،
▫️کلمه «تأهل» به همین مناسبت به معنای ازدواج کردن به کار می رود و «متأهل» هم از همین باب است یعنی کسی که همسر دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص96-97)
▫️کلمه «أهلیّ» هم که در مورد برخی از حیوانات و در مقابل «وحشیّ» به کار میرود ظاهرا به همین مناسبت است که آن حیوانات با انسان و محلهای زندگی انسانها یک وابستگی و انسی دارند؛
چنانکه تعبیر «أهلاً و سهلا» هم برای خوشامدگویی و به معنای یک انسی که با مخاطب میخواهند برقرار کنند به کار میرود (لسان العرب، ج11، ص29)
▪️بدین ترتیب «اهل اسلام» یعنی آن کسانی که اسلام آنان را در کنار هم آورده است اگر به این ضابطه که اهلِ یک نفر کسانیاند که یک نحوه وحدت و مناسبتی با وی دارند توجه شود، آنگاه نحوه این تعلق و وابستگی میتواند شدت و ضعف داشته باشد و گاه فرزند و نزدیکان شخص که تعلق و وابستگی شایستهای به وی ندارند دیگر «أهل» او محسوب نمیشوند : «نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْني مِنْ أَهْلي ... قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِح» (هود/45-46) (مفردات ألفاظ القرآن، ص96؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص184)
▪️اگرچه کلمه «اهل» معایش به گونهای است که هم برای مفرد (مثلا همسر: فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمينٍ؛ ذاریات/26) و هم برای جمع (کل خانواده شخص: فَأَنْجَيْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ، اعراف/83؛ یا اهالی یک سرزمین: رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَه؛ بقره/126) به کار میرود؛
اما با این حال این کلمه به صورت جمع سالم «اهلون» (شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا؛ فتح/11) و «أهلین» (ما تُطْعِمُونَ أَهْليكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُم) و «أهلات» و به صورت جمع مکسر (أهالی) نیز جمع بسته میشود (مفردات ألفاظ القرآن، ص97) و برخی توضیح دادهاند که «اهلون» ومانند آن در جایی به کار میرود که جمیع اهلِ شخص، مد نظر باشد و «اهالی» جماعتِ جماعت است (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص150)
▪️اگرچه کاربرد کلمه «أهل» در خصوص افرادی که پیوند نسبی یا سببی دارند خیلی شیوع دارد اما ظاهرا چون دلالت بر یک نحوه تعلق و پیوند میکند این تعبیر هم به صورت اضافه به مکانها «أَهْلَ الْقُرى» «أَهْلِ الْمَدِينَةِ» « أَهْلِ مَدْيَنَ» «أَهْلَ يَثْرِبَ» و ... و هم حتی به صورت اضافه به اشیاء و معانی: «أَهْلِ النَّارِ» ، «أَهْلَ الذِّكْرِ» ، «أَهْلُ التَّقْوى» ، «أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» و ... نیز به کار رفته که همگی اینها به یک نحوه تعلق خاطر و وابستگی به آن مکان یا معنا دلالت دارد و تعبیر «اهل الکتاب» برای مطلق پیروان کتابهای آسمانیِ پیش از قرآن؛ و نیز به صورت اضافه به کتاب آسمانی خودشان (أَهْلُ الْإِنْجِيل) نیز در قرآن کریم رایج است.
▪️در مورد تعبیر «اهل بیت» برخی آن را به معنای ساکنان خانه دانستهاند (معجم مقاييس اللغة، ج1، ص150)
▫️ولی برخی بر این باورند که این ترکیب به صورت یک اصطلاح درآمده و معنایش همان «خانواده» در فارسی است، نه صرف کسانی که در یک خانه باشند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص185)
و به نظر میرسد کاربردهای قرآنی این ترکیب نیز موید همین نظر باشد: «وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ» (قصص/12) ، «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» (هود/73) «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» (أحزاب/33) و حتی در آیه «لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها» (نور/27) که ابتدا کلمه «بیوت» و سپس تعبیر «أهلها» آمده باز به نظر میرسد منظورش «خانواده» است، نه صرف ساکنان خانهها.
▫️و چنانکه برخی از اهل لغت گفتهاند به مناسبت آیه «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» (أحزاب/33)، وقتی تعبیر «اهل البیت» به صورت مطلق به کار میرود برای اشاره به خانواده پیامبر ص است (مفردات ألفاظ القرآن، ص96)
@yekaye
👇ادامه توضیح ماده «أهل»👇
ادامه توضیح ماده «أهل»
🔸از کلماتی که به این کلمه بسیار نزدیک است کلمه «آل» است و
▫️اگرچه معدودی از اهل لغت کلمه «آل» را هم از همین ریشه دانستهاند و بر این باورند که «ه» در آن به «أ» تبدیل و سپس این دو همزه با هم ادغام و به صورت «آ» درآمده (به نقل از لسان العرب، ج11، ص30-32)
▫️ اما اغلب اهل لغت آن را از ماده «أول» (که به معنای رجوع به اصل است؛ و درباره این ماده در جلسه ۸۳ http://yekaye.ir/an-nisa-004-59/ توضیحاتی گذشت) دانستهاند (مثلا: كتاب العين، ج8، ص359؛ المحيط في اللغة، ج10، ص377، معجم المقاييس اللغة، ج1، ص160؛ و ...)
برخی مانند راغب اصفهانی با اینکه آن را مقلوب از «أهل» دانستهاند، اما در مقدمه ماده «أول» - و نه ذیل ماده «أهل» - مورد بحث قرار دادهاند (الإفصاح فى فقه اللغة، ج1، ص301 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص98 )
▪️هرچه باشد در تفاوت «آل» و «أهل» گفتهاند که تعبیر «أهل» از جهت نسبت و اختصاص بیشتر به کار میرود، لذا در مورد شهر و معانی نیز به کار میرود؛ اما کلمه «آل» بیشتر از جهت قرابت [خویشاوندی] ویا پیروی به کار میرود و لذا هم به خانواده شخص «آل» میگویند هم گاهی به پیروان شخص «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُون» (اعراف/130) ولی هیچگاه «آل العلم» و یا «آل مدینه» گفته نمیشود؛ و برخی گفتهاند «آل» در اصل به عمود خیمه گفته میشده است و از این رو یک نحوه اعتماد و تکیهگاه بودن در کلمه «آل» وجود دارد که در «أهل» لزوما وجود ندارد. (الفروق فى اللغة، ص275 )
📿ماده «أهل» بدون احتساب کلمه «آل» 127 بار، و با احتساب این کلمه 153 بار در قرآن کریم به کار رفته است. (کلمه «آل» 26 بار به کار رفته است)
@yekaye
🔹بِالْمَعْرُوفِ
در آیه ۵ همین سوره درباره ماده «عرف» اشاره شد که
▪️برخی اصل این ریشه را دال بر «سکون و طمأنینه» میدانند که معرفت هم از همین باب بوده و «معروف» را هم از این جهت معروف گفتهاند که انسان با رسیدن به آن به سکون و آرامش میرسد، زیرا کسی که چیزی را نشناسد نسبت به آن نگران است و میترسد.
▪️برخی هم اصل معنا را همان «معرفت» و شاختی که با تامل حاصل شود دانستهاند، و وجه تسمیه «معروف» را این دانستهاند که کاری است که عقل و شرع آن را به عنوان کار خوب میشناسد؛ و اینکه نقطه مقابل ماده «عرف»، ماده «نکر» است: «عرف» وضعیتی است که انسان میشناسد و دلش با آن آرام میگیرد؛ و «نکر» آن است که عقل بدان اعتراف نمیکند بلکه به بدی و انکار آن حکم می کند؛ «نَکِرَ» به معنای آن است که نشناخت و چیزی را ناشناخته قلمداد کرد (فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُم؛ هود/۷۰)
🔖جلسه ۹۳۰ http://yekaye.ir/an-nesa-4-5/
@yekaye
🔹مُسافِحاتٍ
در آیه قبل بیان شد که
▪️ماده «سفح» در اصل بر ریختن چیزی دلالت میکند و برخی توضیح دادهاند که این ماده نقطه مقابل ماده «حصن» است و در نه هرگونه ریختن، بلکه ریختنی است در جایی که اقتضاء و شأن آن این بوده که حفظ شود؛
🔸تفاوت آن با کلماتی مانند «سقط» و «صبّ» و «سکب» و «سفک» در این است که:
▫️«سقط» فرود آمدن از بالا به طور دفعی و بدون اختیار است؛
▫️«صبّ» مطلق ریختن از بالا به پایین است بدون هر گونه قیدی، که هم در امور مادی و هم در امور معنوی به کار میرود؛
▫️«سکب» مطلق ریختن در ماده است بدون اینکه حفظ و نگهداریای [= پرهیز از ریختن] مد نظر باشد؛
▫️«سفک» ریختنی است که در آن دشمنی مد نظر است.
▪️کاربرد این ماده، بویژه در مورد ریختن خون شایع است «دَماً مَسْفُوحاً» (انعام/۱۴۵) و «سِفاح» برای اشاره به عمل زناکاری است از این جهت که مرد منیاش را به باطل و بدون نکاح در زن میریزد و از زجاج نقل شده که «سفاح» و «مسافحه» درباره زناکاری است که به رابطه با هرکسی تن میدهد وگرنه در مورد کسی که فقط با یک نفر رابطه برقرار کند تعبیر «ذات خدن» به کار میرود. البته برخی بر این باورند که وجه تسمیه سفاح این است که نقطه مقابل «حصن» و عفت است و «مُسافح» کسی است که خود را حفظ نکرده و از حد عفت و خویشتنداری خارج شده باشد: «مُحْصِنینَ غَیرَ مُسافِحینَ» (نساء/۲۴ و مائده/۵) «مُحْصَناتٍ غَیرَ مُسافِحاتٍ» (نساء/۲۵) که چنانکه مشاهده میشود این تعبیر هم در مورد زنان و هم در مورد مردان به کار رفته است.
🔖جلسه 951 http://yekaye.ir/an-nesa-4-24/
@yekaye
🔹مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ
▪️ماده «خدن» در اصل بر مصاحبت [همنشینی) و رفاقت و همصحبتی دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص163)
▪️کلمه «خِدن» که هم برای مذکر و هم برای مونثبه کار میرود و جمع آن «أخدان» است را به معنای دوست (مجمع البيان، ج3، ص54) و همنشین (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص163) دانستهاند.
▪️برخی تاکید کردهاند که «خدن» نه مطلقِ دوست، بلکه برای دوستی مخفیانه (المصباح المنير، ج2، ص165) به کار میرود و
▫️ دیگران تاکید کردهاند که اساساً تفاوت اصلی این کلمه با کلماتی کانند «مصاحب» و «رفیق» در همین است که در این ماده علاوه بر معنای دوستی و همنشینی، معنای مخفیانه بودن نیز لحاظ شده است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج3، ص29) و
▫️برخی اضافه کردهاند که اغلب استعمال این کلمه در جایی است که همنشنینی از روی شهوترانی باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص277) و
▪️با این توضیح بخوبی معلوم میشود که دو تعبیر «لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ» (نساء/25)و «لا مُتَّخِذي أَخْدان» (مائده/5) به ترتیب در مقام مذمت آنچه امروزه دخترانی که دوستپسر اتخاذ میکنند و پسرانی که دوستدختر برمیگیرند، به کار رفته است.
📿ماده «خدن» تنها همین دو بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹بِفاحِشَةٍ
در آیه ۱۵ بیان شد که
▪️ماده «فحش» (با کلماتی همچون فُحْش و فَحْشَاء و فَاحِشَة) در اصل دلالت بر زشتی و قبح و شناعت در چیزی میکند، به طوری که در مورد هر چیزی که از حد خودش تجاوز کند (که به نحوی موجب کراهت شود) «فاحش» گفته میشود؛
▪️«فاحشة» عملی است که زشتی آن شدید است؛ و کلمه «فحشاء» (إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ؛ بقره/۱۶۹) به خاطر «مد»ی که در کلام دارد، مفهومش شدیدتر از «فاحِشَة» است.
▪️همچنین اشاره شد که این کلمه بسیاری از اوقات به طور خاص در مورد «روابط جنسی نامشروع» (اعم از زنا و لواط و مساحقه) به کار میرود: «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَة» (طلاق/۱) ، «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً» (اسراء/۳۲) ، «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ» (اعراف/۸۰) ، «وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ» (نساء/۱۵)
🔖جلسه ۹۴۲ http://yekaye.ir/an-nesa-4-15/
@yekaye
🔹الْعَذابِ
در آیه 18 همین سوره بیان شد که
▪️ماده «عذب» در معانی بسیار متعددی به کار رفته است، تا حدی که برخی از اهل لغت مانند ابن فارس، از اینکه یک اصل واحدی برای تمامی این معانی بیابند اظهار عجز کردهاند؛ برخی همچون راغب اصفهانی سعی کردهاند دو معنای اصلی برای این واژه مطرح کنند، یکی معنای طیب و گوارا، و دیگری به معنای عذاب دادن، یا کتک زدن و شکنجه دادن، و همه معانی اخیر را به نحوی به این دومی برگردانند، هرچند این احتمال را هم دادهاند که اصل عذاب دادن هم به نحوی به «عَذب: گوارایی» برگردد بدین صورت که تعذیب به معنای «زایل کردن عَذب و گوارایی معیشت» باشد.
▪️هرچه باشد، عذاب در این معنای دوم با معنای «درد» (ألم) و «عقوبت» (تنبیه کردن) بسیار نزدیک است؛ و در تفاوت «عذاب» و «ألم» گفتهاند که در مفهوم عذاب، نوعی استمرار نهفته است اما «درد» لزوما بدین معنا نیست که ادامه داشته باشد؛ و در تفاوت «عذاب» با «عقوبت» گفتهاند که عقوبت در جایی به کار میرود که شخص سزاوار تنبیه باشد، اما عذاب لزوما چنین نیست و نهتنها در مورد کسانی که مستحق عقوبتند، بلکه در مورد آزار و اذیت اشخاص بیگناه هم این تعبیر به کار میرود.
🔖جلسه 945 http://yekaye.ir/an-nesa-4-18/
@yekaye
🔹خَشِی
در آیه 9 همین سوره بیان شد که
▪️ماده «خشی» در اصل دلالت بر نوعی خوف و ترس میکند و البته با توجه به اینکه در برخی آیات در کنار «خوف» مطرح شده (لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى؛ طه/۷۷) تفاوت ظریفی با «خوف» و «ترس» دارد.
▫️ راغب اصفهانی «خشیت» را خوفی دانسته که همراه با نوعی تعظیم نسبت به امر مورد نظر باشد، و شاید بدین جهت است که در آیه قرآن آن را خاص علماء دانسته است (إِنَّما يَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛ فاطر/۲۸).
▫️ اما مرحوم مصطفوی با توجه به برخی از کاربردهای قرآنی این واژه مانند «فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً» (کهف/۸۰) «تَخْشَوْنَ كَسادَها» (توبه/۲۴) «ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ منکم» (نساء/۲۵) «خَشْيَةَ إِمْلاقٍ» (اسراء/۳۱) و «خَشْيَةَ الْإِنْفاق» (اسراء/۱۰۰) با این تحلیل مخالفت کرده، و گفتهاند که معنای این ماده «مراقبت و محافظت کردنی است که همراه با خوف باشد» و به لحاظ معنایی به ماده «خشع» نیز نزدیک است (خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّه؛ حشر/۲۱)
▫️ با توجه به توضیحات عسکری در فروق اللغه به نظر میرسد که این معنا، معنای «اتقاء» است و شاید تعبیر بهتر این است که بگوییم محور معنای «خشیت» خوف است، و البته خوفی است که شخص را به مراقبت وادارد. در واقع در هر دو کلمه «خشیت» و «اتقاء» دو معنای خوف و مراقبت وجود دارد اما در خشیت محور اصلی خوف است و در اتقاء محور اصلی مراقبت است.
🔖جلسه 934 http://yekaye.ir/an-nesa-4-9/
@yekaye
🔹الْعَنَتَ
▪️ماده «عنت» در اصل برسختی و شدت (مجمع البيان، ج3، ص54) و مشقت و مانند آن و چیزی که صحت و سهولت در آن راه نداشته باشد (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص150) دلالت دارد؛
▫️و برخی افزودهاند که وارد شدن در مشقتی است که با اختلال [در معیشت و برنامههای زندگی] همراه باشد . (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص234)
☀️«وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» (آل عمران/118)
☀️«عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» (توبه/128)
☀️«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطيعُكُمْ في كَثيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ» (حجرات/7)
▪️در مورد کلمه «عَنَت» (ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ؛ نساء/25) از نظر خلیل،وارد کردن مشقت بر انسان است (كتاب العين، ج2، ص72) و
▫️از مبرد هم نقل شده که به معنای هلاکت است. (مجمع البيان، ج3، ص54)
▫️از ابن درید نقل شده که «عنت» سختگیری و شخصی را در موقعیت دشوار و ناخوشایند قرار دادن است و
به همین مناسبت است که این تعبیر را در مورد کسی که مرتکب گناهی میشود به کار میبرند و ظاهرا معنایش در این آیه نیز همین است که این ازدواج با کنیزان به شما اجازه داده شود در مورد کسی که میترسد به گناه و مشقت بیفتد (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص150)
▪️این ماده وقتی به باب افعال برود متعدی میشود و به معنای کسی را در مشقت و سختی انداختن است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ» (بقره/220)
📿ماده «عنت» و مشتقات آن همین 5 مورد در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
📖الف) وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ
☀️1) از امام باقر ع روایت شده که درباره عبارت «و کسی از شما که به لحاظ طَول، توان آن را نداشت...» فرمودند: منظور از طَول، ثروت است.
📚مجمع البيان، ج3، ص54
«وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا» أي لم يجد منكم غنى عن ابن عباس و سعيد بن جبير و مجاهد و قتادة و السدي؛ و هو المروي عن أبي جعفر (ع).
☀️ و از امام صادق ع روایت شده است:
امروزه سزاوار نیست که مرد آزاد با زن کنیز ازدواج کند؛ آن [حکم] بدان جهت بود که خداوند عز و جل فرمود: «و کسی از شما که به لحاظ سعه [مالی] توان آن را ندارد ...» و سعه مالی همان مهریه است؛ و مهریه زن آزاد امروزه معادل مهریه زن کنیز و گاه کمتر است.
📚الكافي، ج5، ص360؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص334
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا يَنْبَغِي أَنْ يَتَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْحُرُّ الْمَمْلُوكَةَ الْيَوْمَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا» وَ الطَّوْلُ الْمَهْرُ وَ مَهْرُ الْحُرَّةِ الْيَوْمَ مَهْرُ الْأَمَةِ أَوْ أَقَلُّ.
@yekaye
☀️2) از امام صادق ع در مورد مرد آزادی که با کنیز ازدواج کند روایت شده است که فرمودند:
اگر بدان مضطر است اشکالی ندارد.
📚الکافی، ج5، ص359؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص334
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْحُرِّ يَتَزَوَّجُ الْأَمَةَ
قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا اضْطُرَّ إِلَيْهَا.
📚شبیه این مضمون با سندی دیگر از امام باقر ع هم روایت شده است.
☀️و از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
مرد آزاد با زن کنیز ازدواج نکند مگر اینکه دو شرط در وی جمع شده باشد: «عَنَت» (مشقت و خوف به گناه و هلاکت افتادن) و عدم «طَول» [نداشتن وسعت مالی].
📚دعائم الإسلام، ج2، ص244
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: وَ لَا يَتَزَوَّجُ الْحُرُّ الْأَمَةَ حَتَّى يَجْتَمِعَ فِيهِ الشَّرْطَانِ الْعَنَتُ وَ عَدَمُ الطَّوْلِ.
@yekaye
☀️3) سماعه میگوید از امام صادق ع در مورد مردی پرسیدم که با زن آزادی ازدواج کرد در حالی که زن کنیزی داشت و آن زن آزاد نمی دانست که وی یک همسر که کنیز است، دارد؟
فرمودند: آن زن آزاد اگر دلش خواست همراه با آن زن کنیز همسر وی میماند و اگر دلش خواست به نزد خانواده خود برمیگردد.
گفتم: اگر این زن راضی نشد و نزد خانواده خود برگشت آیا آن مرد راهی برای [برگرداندنِ] آن زن دارد در حالی که آن زن به باقی ماندن در کنار وی راضی نیست؟
فرمود: اگر وقتی آن زن قضیه را فهمید راضی نشد آن مرد هیچ راه و تسلطی بر وی ندارد.
گفتم: آیا پس رفتن وی به نزد خانواده خودش به منزله طلاق اوست؟
فرمود: هنگامی که از خانه آن مرد خارج شد سه ماه یا تا سه بار عادت ماهیانه عده نگه دارد سپس اگر دلش خواست [با فردی دیگر] ازدواج کند.
📚الکافی، ج5، ص359
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَحْيَى اللَّحَّامِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً حُرَّةً وَ لَهُ امْرَأَةٌ أَمَةٌ وَ لَمْ تَعْلَمِ الْحُرَّةُ أَنَّ لَهُ امْرَأَةً أَمَةً؟
قَالَ إِنْ شَاءَتِ الْحُرَّةُ أَنْ تُقِيمَ مَعَ الْأَمَةِ أَقَامَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ ذَهَبَتْ إِلَى أَهْلِهَا.
قَالَ قُلْتُ لَهُ فَإِنْ لَمْ تَرْضَ بِذَلِكَ وَ ذَهَبَتْ إِلَى أَهْلِهَا أَ فَلَهُ عَلَيْهَا سَبِيلٌ إِذَا لَمْ تَرْضَ بِالْمَقَامِ؟
قَالَ لَا سَبِيلَ لَهُ عَلَيْهَا إِذَا لَمْ تَرْضَ حِينَ تَعْلَمُ.
قُلْتُ فَذَهَابُهَا إِلَى أَهْلِهَا هُوَ طَلَاقُهَا؟
قَالَ نَعَمْ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ مَنْزِلِهِ اعْتَدَّتْ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ أَوْ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ ثُمَّ تَزَوَّجُ إِنْ شَاءَتْ.
@yekaye
📖ب) مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ
☀️4) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
مرد مسلمان حق ندارد با کنیز غیرمسلمان ازدواج کند؛ زیرا خداوند عز و جل تنها ازدواج با کنیزان مومن را مباح فرمود چنانکه فرمود «[از آن کسان که تحت ملکیت شماهاست،] از آن دختران جوان باایمانتان»؛ و چنان ازدواجی [ازدواج مرد مسلمان با کنیز غیرمسلمان] را رسول الله ص خوش نداشت بدین جهت که مبادا یهودیان و مسیحیان فرزندان مسلمانان را برده خود سازند.
توضیح: ظاهرا بدین جهت که علیالقاعده مالک کنیزان یهودی و مسیحی، خود یهودیان و مسیحیان بودهاند و میتوانستند ادعا کنند که چون فرزند این مرد مسلمان، فرزند کنیزِ آنهاست پس فرزند کنیز هم برده آنان محسوب میشود.
📚دعائم الإسلام، ج2، ص246
عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ:
لَا يَحِلُّ لِلْمُسْلِمِ تَزَوُّجُ الْأَمَةِ الْمُشْرِكَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا أَبَاحَ الْمُؤْمِنَاتِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى «مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ»؛ وَ قَدْ كَرِهَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِئَلَّا يَسْتَرِقَّ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى أَبْنَاءَ الْمُسْلِمِينَ.
📚این حدیث با اندک تفاوتی در عبارت در الجعفريات (الأشعثيات)، ص106 و النوادر (للراوندي)، ص48 نیز آمده است.
@yekaye
📖ج) فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ
☀️5) الف. ابوبصیر میگوید از امام صادق ع درباره ازدواج با کنیز شوال کردم.
فرمودند: ازدواج با کنیز جز با اذن صاحبش جایز نیست.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص335؛ الإستبصار، ج3، ص219
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ نِكَاحِ الْأَمَةِ؟
قَالَ لَا يَصْلُحُ نِكَاحُ الْأَمَةِ إِلَّا بِإِذْنِ مَوْلَاهَا.
☀️ب. از امام رضا ع سوال شد که آیا متعه کردنِ [= ازدواج موقت با] کنیز در صورتی که از صاحبش هم اذن گرفته شود، جایز است؟
فرمودند: بله؛ خداوند عز و جل میفرماید: «با آنها با اجازه کسانشان نکاح کنید»
✅تبصره
این استناد امام ع بخوبی نشان میدهد که در جایی که قرینه نباشد، «نکاح» مطلق است و شامل ازدواج موقت هم میشود.
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص257؛ تفسير العياشي، ج1، ص234؛ الإستبصار، ج3، ص146؛ الكافي، ج5، ص463
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ:
سَأَلْتُ الرِّضَا ع يُتَمَتَّعُ بِالْأَمَةِ بِإِذْنِ أَهْلِهَا؟
قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ».
☀️ج. ابوالعباس میگوید: به امام صادق ع عرض کردم که مردی با کنیزی بدون اذن و اطلاع صاحب آن کنیز ازدواج میکند.
حضرت فرمود: این زنا محسوب میشود زیرا خداوند متعال میفرماید: «با آنان با اذن کسانان ازدواج کنید.»
📚تهذيب الأحكام، ج7، ص348؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص451؛ تفسير العياشي، ج1، ص234؛ الإستبصار، ج3، ص219
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْبَقْبَاقِ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: الرَّجُلُ يَتَزَوَّجُ الْأَمَةَ بِغَيْرِ إِذْنِ [علم] أَهْلِهَا؟
قَالَ هُوَ زِنًى؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ».
@yekaye
☀️6) از امام صادق ع سوال شد درباره کنیزی که دو نفر مشترکا مالک وی بودند؛ یکی از آن دو با وی ازدواج کرد در حالی که نفر دوم غایب بود؛ آیا این نکاح جایز است؟
فرمود: اگر آن فرد غایب ناخرسند باشد نکاح جایز نیست.
یعنی اگر وی به شریکش اذن نداده باشد ویا او را در اینکه با وی ازدواج کند آزاد نگذاشته باشد، و [وقتی هم باخبر شد] کار او را تایید نکند.
📚دعائم الإسلام، ج2، ص246
وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ مَمْلُوكَةٍ بَيْنَ رَجُلَيْنِ زَوَّجَهَا أَحَدُهُمَا وَ الْآخَرُ غَائِبٌ، هَلْ يَجُوزُ النِّكَاحُ؟
قَالَ إِذَا كَرِهَ الْغَائِبُ لَمْ يَجُزِ النِّكَاحُ؛
يَعْنِي إِذَا لَمْ يَكُنْ أَذِنَ لِصَاحِبِهِ وَ لَا أَطْلَقَ لَهُ فِي أَنْ يُزَوَّجَ وَ لَا أَجَازَ فِعْلَهُ.
@yekaye
☀️7) محمد بن اسماعیل میگوید: از امام رضا ع پرسیدم: آیا مردی که زن آزاد دارد، میتواند کنیزی را با اجازه کسانش متعه کند ؟
فرمودند: بله، مشروط به اینکه آن زن آزاد رضایت دهد.
گفتم: اگر آن زن آزاد اجازه متعه دهد چطور؟
فرمودند: بله.
📚الكافي، ج5، ص463؛ تهذيب الأحكام، ج7، ص257؛ الإستبصار، ج3، ص146
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع هَلْ لِلرَّجُلِ أَنْ يَتَمَتَّعَ مِنَ الْمَمْلُوكَةِ بِإِذْنِ أَهْلِهَا وَ لَهُ امْرَأَةٌ حُرَّةٌ؟
قَالَ نَعَمْ إِذَا رَضِيَتِ الْحُرَّةُ.
قُلْتُ فَإِنْ أَذِنَتِ الْحُرَّةُ يَتَمَتَّعُ مِنْهَا؟
قَالَ نَعَمْ.
@yekaye
📖ه. فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَینَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَیهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ
☀️8) الف. عبدالله بن سنان میگوید: از امام صادق ع درباره معنای «محصنه» در خصوص کنیزان سوال کردم.
فرمودند: یعنی کنیزان مسلمان.
☀️ب. قاسم بن سلمیان میگوید: از امام صادق ع درباره این سخن خداوند سوال کردم که میفرماید: «پس هنگامی که محصنه شدند، آنگاه اگر فحشایی مرتکب شدند، پس بر آنان نیمی از آن کیفری است که بر زنان آزاد است»؟
فرمودند: یعنی ازدواج کردنشان، هنگامی که [بعد از آن] مرتکب فحشایی شوند.
📚تفسير العياشي، ج1، ص235
☀️الف. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْإِمَاءِ؟
قَالَ: هُنَّ الْمُسْلِمَاتُ.
☀️ب. عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ»؟
قَالَ: يَعْنِي نِكَاحَهُنَّ إِذَا أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ.
@yekaye
☀️9) الف. ابوبصیر میگوید از امام صادق ع سوال کردم از این تعبیر خداوند متعال که [درباره کنیزان] میفرماید: «هنگامی که محصنه شدند»؟
فرمود: محصنه شدنشان در گروی این است که [علاوه بر اینکه با آنها ازدواج شود] نزدیکی هم با آنان انجام شود.
گفتم: پس اگر هنوز نزدیکی با آنان انجام نشده بود و مرتکب گناهی شدند آیا دیگر حد و مجازات ندارند؟
فرمودند: بله. [یعنی در این صورت هم حد دارند.]
📚تهذيب الأحكام، ج10، ص16
يُونُسُ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «فَإِذا أُحْصِنَّ»؟
قَالَ إِحْصَانُهُنَّ إِذَا دُخِلَ بِهِنَّ.
قَالَ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ لَمْ يُدْخَلْ بِهِنَّ وَ أَحْدَثْنَ، مَا عَلَيْهِنَّ مِنْ حَدٍّ؟
قَالَ بَلَى.
☀️ب. از امام باقر ع سوال شد درباره [میزان مجازات] کنیزی که زنا کرده بود.
فرمودند: به اندازه نصف حد شرعی زن آزاد تازیانه زده میشود، خواه شوهر داشته باشد یا نداشته باشد. [یعنی حتی اگر شوهر داشته باشد رجم نمیشود و فقط تازیانه میخورد]
📚الكافي، ج7، ص234
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْأَحْوَلِ عَنْ بُرَيْدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الْأَمَةِ تَزْنِي؟
قَالَ تُجْلَدُ نِصْفَ حَدِّ الْحُرِّ كَانَ لَهَا زَوْجٌ أَوْ لَمْ يَكُنْ.
☀️ج. محمد [بن مسلم] میگوید: به امام صادق ع عرض کردم: اگر کنیزی زنا کند؟
فرمودند: پنجاه تازیانه میخورد.
گفتم: اگر دوباره زنا کرد؟
فرمود: باز هم پنجاه تازیانه میخورد.
گفتم: آیا حالتی هست که وی مشمول حکم رجم (سنگسار) بشود؟
فرمودند: اگر هشت بار زنا کند [و هر بار گرفتار و مجازات شود، در دفعه بعد] سنگسار میشود.
گفتم: چرا تا هشت بار؟
فرمود: چون فرد آزاد اگر تا چهار بار زنا کند و حد بر او اجرا شود [دفعه بعدی] اعدام میشود؛ پس اگر کنیز تا هشت بار زنا کند در دفعه نهم سنگسار میشود.
گفتم: علت [این تفاوت] چیست؟
فرمود:خداوند بر او رحم کرده که اسارت بردگی و مجازات فرد آزاد رادر او جمع کند.
سپس فرمود: و البته در این شرایط حاکم مسلمین باید قیمت او را از سهمی که برای آزاد کردن بردگان [جزءسهمهای مقرر شده در زکات: توبه/60] است، به صاحبش بپردازد.
📚الكافي، ج7، ص235
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ الْأَصْبَغِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ أَوْ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ الشَّكُّ مِنْ
مُحَمَّدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَةٌ زَنَتْ؟
قَالَ تُجْلَدُ خَمْسِينَ.
قُلْتُ فَإِنْ عَادَتْ؟
قَالَ تُجْلَدُ خَمْسِينَ.
قُلْتُ فَيَجِبُ عَلَيْهَا الرَّجْمُ فِي شَيْءٍ مِنَ الْحَالاتِ؟
قَالَ إِذَا زَنَتْ ثَمَانَ مَرَّاتٍ يَجِبُ عَلَيْهَا الرَّجْمُ.
قُلْتُ كَيْفَ صَارَ فِي ثَمَانِ مَرَّاتٍ؟
قَالَ لِأَنَّ الْحُرَّ إِذَا زَنَى أَرْبَعَ مَرَّاتٍ وَ أُقِيمَ عَلَيْهِ الْحَدُّ قُتِلَ فَإِذَا زَنَتِ الْأَمَةُ ثَمَانَ مَرَّاتٍ رُجِمَتْ فِي التَّاسِعَةِ.
قُلْتُ وَ مَا الْعِلَّةُ فِي ذَلِكَ؟
فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ رَحِمَهَا أَنْ يَجْمَعَ عَلَيْهَا رِبْقَ الرِّقِّ وَ حَدَّ الْحُرِّ.
ثُمَّ قَالَ: وَ عَلَى إِمَامِ الْمُسْلِمِينَ أَنْ يَدْفَعَ ثَمَنَهُ إِلَى مَوْلَاهُ مِنْ سَهْمِ الرِّقَابِ.
@yekaye
📖د. ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ.
☀️10) از امام صادق ع روایت شده است:
برای مرد مسلمان سزاوار نیست که با کنیزان ازدواج کند مگر «کسی که از مشقتِ [افتادن در گناه] میترسد» و [در این صورت هم] از کنیزان [برای به همسری گرفتن] به سراغ بیش از یکی نرود.
📚تفسير العياشي، ج1، ص235
عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَيْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَتَزَوَّجَ مِنَ الْإِمَاءِ إِلَّا «مَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ» وَ لَا يَحِلُّ لَهُ مِنَ الْإِمَاءِ إِلَّا وَاحِدَةً.
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
1️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَینَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَیهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
📖در آیه 23 برخی از زنان که ازدواج با آنان حرام است را برشمرد؛ در آیه 24 زنان متاهل را هم به این فهرست اضافه کرد؛ و سپس ازدواج با هر زنی غیر از این موارد را مجاز اعلام کرد.
📖سپس به سراغ ارائه گزینههای دیگر رفت و نشان داد که در اسلام روابط مجاز جنسی تنها محدود به عرصه ازدواج دائم نیست و برای کسانی که امکان ازدواج دائم و تشکیل خانواده مهیا نیست و یا به هر دلیلی تمایلی به این کار ندارند راههای دیگری هم وجود دارد:
▪️یکی خریداری کنیز و با او نکاح کردن؛ و
▪️دیگری متعه کردن (ازدواج موقت)؛ که این دو را در همان آیه 24 مورد توجه قرار داد.
📖در این آیه به راه چهارمی اشاره میکند که اگر کسی استطاعت مالی برای ازدواج را ندارد راه دیگری که پیش روی او باز شده، ازدواج با کنیزان مسلمان است.
از آنجا که کنیز تحت اختیار صاحبش است، رغبت برای ازدواج با کنیز از جانب یک فرد آزاد بسیار کمتر از رغبت به ازدواج با یک زن آزاد است؛
ولی مزیتش این است که هزینه او بسیار کمتر از هزینه ازدواج با زن آزاد است، زیرا کنیزان هم مهریهشان خیلی پایینتر بوده، وهم مخارجشان عموما کمتر بوده و تحت شرایطی مقداری از نفقه او برعهده صاحبش است؛
و عبارت پایانی آیه (ذلک لمن خشی العنت منکم) که در بسیاری از روایات نیز بر آن تاکید شده است، این است که این حکم در درجه اول برای افرادی است که نمیتوانند با خویشتنداری خود را حفظ کنند و از سوی دیگر به لحاظ مالی امکان اقدام به ازدواج با زنان آزاد را هم ندارند؛ و توصیه میکند که اگر بتوانید صبر و خویشتنداری در پیش گیرید برایتان بهتر است تا چنین ازدواجی که دائما به خاطر اینکه زن شما تحت اختیار و ولایت یک مرد دیگر است، نگران و ناخرسند باشید.
(البته در روایات به تفصیل شرح داده شده که مردی که اجازه ازدواج با کنیز خود را به یک مرد آزاد دیگر میدهد، نه خودش دیگر حق دارد که با آن کنیز نکاح کند؛ ونه حق ندارد جلوی تداوم ازدواج آنان را بگیرد؛ بله، تنها حقی که دارد این است که میتواند کنیزش را بفروشد؛ و اگر فروخت، صاحب جدیدش میتواند آن ازدواج را ملغی اعلام کند؛ و همین است که ازدواج با کنیز را همواره با یک نگرانی همراه میکند.)
💢آن نکتهای که در این ازدواج مورد تاکید قرار میدهد که مواظب باشید که کنیزان مورد نظر نهتنها اهل زناکاری نباشند، بلکه اهل برقراری دوستیهای با نامحرمان و روابط مخفیانه هم نباشند؛ شاید تاکید بر این دو مولفه بدین جهت بوده که احتمال وقوع این گونه روابط نامشروع از جانب کنیزان بیشتر بوده است؛ چرا که آنان در موقعیت فرهنگی پایینتری از افراد آزاد قرار داشتهاند ؛ زیرا یا خودشان غیرمسلمانانی بودهاند که در جنگ به اسارت درآمده بودند، و یا فرزندان و نوادگان چنین کسانی بودهاند و از این رو، در مجموع این قشر از تعالیم اسلام دورتر بودهاند.
در ادامه تاکید میکند که اگر یک زن کنیز مرتکب این گونه روابط نامشروع شود، به اندازه نیمی از مجازات زنان آزاد باید مجازات شود.
✳️ با اینکه امروزه دیگر کنیز و بردهای وجود ندارد، در عین حال این آیه که عمدهاش ناظر به وضع کنیزان است امروز کاملا کاربردی است
زیرا این آیه از مواردی است که صریحا آنچه به عنوان #دوستپسر و #دوستدختر در جوامع مدرن شیوع پیدا کرده را در ردیف #زناکاری قرار میدهد و انجام آن را بشدت نفی میکند؛ و مسلمانان را از رفتن به سراغ زنانی که اهل این گونه روابطند برحذر میدارد.
(در ازای این آیه که در مقام مذمت زنانی است که به دوستیهای اینچنینی اقدام میکنند، آیه 5 سوره مائده است که مردانی را که به چنین دوستیهایی اقدام میکنند به همین شدت مذمت میکند.)
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
2️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ
چند روایت درباره سنتهای جاهلی نقل شده که اطلاع از آنها میتواند به نحوی ما را از شأن نزول این آیات مطلع سازد:
📜حکایت 1
از ابن عباس روایت شده: در زمان جاهلیت گاه مردی مخفیانه سراغ زن آزاد یا کنیزی میرفت و با تعابیری وقیحانه به او پیشنهاد رابطه جنسی نامشروع میداد (میگفت: سافحيني) و آن زن هم آن پیشنهاد را میپذیرفت (زن هم در جواب میگفت: سافحتک) ویا اینکه مخفیانه سراغ زن آزاد یا کنیز- هرچند که شوهر داشته باشند- میرفت و به او پیشنهاد دوستی و روابط مخفیانه میداد (میگفت: خادنيني؛ و آن زن هم پاسخ می داد: خادنتك) و در چنین حالتی، از کمر به پایین زن همچنان حق شوهر محسوب میشود؛ ولی چنین کسی حق داشت که در محدوده بالای کمر تا سر از وی کامجویی کند؛ و خداوند با تعبیر «غیرمسافحات»، اقدام اول را نهی کرد؛ و با تعبیر «لا متخذی أخدان»، اقدام دوم را.
📚نهج البيان (شیبانی)، ج2، ص142
📜حکایت 2
باز از ابن عباس روایت شده: در جاهلیت بسیاری چنین بودند که زنای آشکار را حرام و ناروا میشمردند ولی زنای مخفیانه را حلال و روا می دانستند؛ و خداوند با تعبیر «غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ» تاکید کرد که خداوند از هرگونه زناکاری، اعم از آشکار و پنهان نهی میکند و از مسلمانان میخواهد برای ازدواج سراغ زنانی بروند که هیچیک از این دو را مرتکب نمیشوند.
📚مجمع البيان، ج3، ص55
📜حکایت 3
در جاهلیت، به عمل زنی که با هر مردی رابطه برقرار می کرد، مسافحه میگفتند و به عمل زنی [اعم از زن مجرد یا متاهل] که با یک مرد قرار دوستی [نه ازدواج] میگذاشت، اتخاذ خدن می گفتند و بین این دو فرق میگذاشتند و فقط اولی را زنا میشمردند؛ و خداوند این دو را در کنار هم نام برد تا نشان دهد از حیث زناکاری بین این دو فرقی نیست.
📚مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج10، ص51
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
3️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ ...»
در اسلام، براى موضوع ازدواج، بنبست نيست.
📚(تفسير نور، ج2، ص270)
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
4️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ ...»
قانونگذار بايد به نيازهاى طبيعى افراد جامعه از يك سو و فشارهاى اقتصادى آنان از سوى ديگر توجّه داشته باشد.
📚(تفسير نور، ج2، ص270)
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
5️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ»
به دو تعبیر «الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ» و «فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ» توجه شود:
گویی آیه میخواهد بگوید: از ازدواج با زن آزاد مىتوان صرف نظر كرد، ولى از شرط ايمان نمىتوان گذشت؛ و ايمان، شرط اساسى در هر ازدواجى است. (تفسير نور، ج2، ص271)
❇️تبصره
برخی از مفسران بر این باورند که این آیه ناظر به ازدواج دائم با کنیزان است؛ چون ازدواج دائم حالت عادی ازدواج است که در ذهن اغلب افراد خطور میکند
📚(المیزان، ج4، ص276)
🤔اما حق این است که چنانکه خود همان مفسران هم نهایتا تصریح کردهاند آیه چنین ظهوری ندارد که منحصر به ازدواج دائم شود
📚(همان، ص277)
و طبیعی است که شامل ازدواج موقت با کنیزان هم بشود؛ چرا که طبیعتا همان طور که هزینه ازدواج دائم با کنیزان کمتر است در مورد ازدواج موقت نیز علیالقاعده همین طور است؛ و در روایات نیز برای متعه کردن کنیز – البته با اجازه صاحبش – به همین آیه تمسک کردهاند.
🔖(مثلا حدیث 5.ب)
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
8️⃣ «فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ»
در این آیه موقعیت تعبیر «والله اعلم بایمانکم» چنان است که اگر با قبل و یا با بعدش در نظر گرفته شود دو معنای کاملا مستقل را میرساند که با توجه به قاعده امکان استعمال یک لفظ در چند معنا هر دو معنا میتوانند مد نظر باشند:
🍃الف. در مساله ازدواج با کنیز آیه تصریح میکند که ازدواج با کنیز مسلمان و مومن باید باشد، نه کافر. در عین حال، تذکر میدهد که در این زمینه سختگیری و موشکافی لازم نیست، و به همان ظاهر بسنده کردن کافی است؛ خداوند است که بهتر میداند واقعا کدام شما ایمان دارید یا خیر؟
📚(مجمع البيان، ج3، ص55)
🍃ب. خداوند از ایمان شما بهتر باخبر است و همهتان از همدیگر و همگی از یک قماش هستید؛ و این گونه نباشد که فکر کنید چون شما آزادید و او برده ویا کنیز است، پس حتما ایمان شما از آنها بهتر است.
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
6️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ ... ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ»
برای ازدواج با کنیز در این آیه سه شرط ذکر شده است:
〽️الف) اینکه شخص استطاعت ازدواج با زن آزاد را نداشته باشد (لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً)؛
〽️ب) اینکه آن کنیز مذکور، از مسلمانان باشد؛ نه از مشرکان یا اهل کتاب (مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ).
〽️ج) و اینکه شخص بیم آن داشته باشد که اگر به این حد از ازدواج هم اقدام نکند در مشقت و هلاکت (ارتکاب زنا) بیفتد (ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ).
⭕️اما آیا هر سه شرط فوق واجب است یا خیر؟
▪️آنچه در میان علمای شیعه و نیز دو فرقه مالکی و شافعی مسلم است این است که مسلمان بودن کنیز شرط ضروری است و ازدواج با کنیزان اهل کتاب و مشرک (چه از جانب مرد آزاد و چه از جانب مردی که خودش غلام است) جایز نیست؛ و در این میان فقط ابوحنیفه است که معتقد به جواز ازدواج با کنیز اهل کتاب (یعنی کنیز یهودی یا مسیحی) است و دلیلش هم این است که چون خریدن کنیز اهل کتاب و نکاح صاحب آن با وی برای مسلمانان مجاز است، پس ازدواج با چنین کنیزی نیز مجاز است؛ و پاسخش را دادهاند که تفاوت مهمی در کار است و آن این است که فرزند کنیز نیز تحت ملکیت صاحب کنیز قرار میگیرد؛ در حالی که این مساله در جایی که خود صاحب کنیز با وی نکاح کند منتفی است و فرزند وی آزاد خواهد بود.
📚الخلاف (طوسی)، ج4، ص319؛ تذکره الفقهاء (حلی)، ص643؛ مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج10، ص47
▪️اما در خصوص دو شرط دیگر، درباره واجب بودن یا مستحب بودنش اختلاف است؛
▫️ تصریح شافعی و ظاهر عبارت برخی از علمای شیعه (مثلا عبارات شیخ طوسی در الخلاف، ج4، ص313 و319) این است که دو شرط مذکور واجب است؛
▫️اما بسیاری از فقهای شیعه و اهل سنت با قرائن مختلف این دو شرط را استحبابی است؛
مثلا:
🔸در مورد «لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً» گفتهاند که این نه در مقام بیان شرط، بلکه در مقام بیان ترتیبی است که در عرف جامعه است؛ یعنی غالبا کسی سراغ ازدواج با کنیز میرود که استطاعت ازدواج با زن آزاد را ندارد و عبارت «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ» در همین آیه و یا عبارت «لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُم» (کنیز مومن بهتر از زن [آزاد] مشرک است؛ ولو که آن زن مشرک اعجاب شما را برانگیزاند؛ بقره/221) نیز موید این برداشت است؛ زیرا به نحوی این بیرغبتی به کنیز را به چالش میکشد؛ پس نشان میدهد عدم استطاعت، بیان واقعیت خارجی جامعه بوده نه شرط حکم؛ یعنی در مقام بیان ترتیبی است که مردم برای ازدواج اقدام میکنند؛ نه اینکه رعایت چنین ترتیبی (که ابتدا با زن آزاد و اگر امکان نداشت با کنیز) واجب باشد. (توضیح بیشتر در بند «ج» از تدبر9)
🔸ویا در مورد عبارت «ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ» هم گفتهاند ادامه آن که میفرماید «وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیرٌ لَكُمْ» نشان میدهد که رعایت شرط «خشی العنت» ضروری نیست؛ زیرا کسی که خوف قطعی در افتادن گناه دارد، چنین ازدواجی بر او واجب است؛ و آنگاه توصیه کردن به چنین کسی برای صبر کردن نامعقول است.
✅توجه
ادله طرفین به این مقدار خلاصه نمیشود و برای بحث مبسوطی درباره ادله موافق و مخالف در این باب، به منبع زیر مراجعه کنید
📚جواهر الكلام، ج29، ص393-406
@yekaye
یک آیه در روز
952) 📖 و مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَل
.
7️⃣ «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ... ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ»
ازدواج با كنيز، حقارت نيست.
[اگر هم آن را خوش نمیدارید] ازدواج با كنيز را تحمّل كنيد، ولى ننگ گناه را هرگز.
📚(تفسير نور، ج2، ص271)
@yekaye