🔹ج. شیعه که از کبیره حذر کند بهشتی است
☀️6) الف. یکی از شیعیان روایت کرده که با جماعتی نزد قبر [رسول الله ص] ایستاده بودیم که امام باقر ع آمد و به ما رسید و فرمود:
سلام بر شما! اما به خدا سوگند که من ریح [= بو] شما و ارواح شما را دوست دارم؛ و همانا شمایید که بر دین خدا و دین ملائکه اویید، و اخدی غیر از شما چنین نیست؛ و شما آن کسانی هستید که خداوند فرمود: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.» (نساء/31)
📚الأصول الستة عشر، ص323
حُسَيْنٌ، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: كُنَّا جَمَاعَةً عِنْدَ الْقَبْرِ، فَوَقَفَ عَلَيْنَا، فَقَالَ:
السَّلَامُ عَلَيْكُمْ، أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ، وَ إِنَّكُمْ لَعَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ، مَا عَلَى ذَلِكَ أَحَدٌ غَيْرُكُمْ، وَ إِنَّكُمُ الَّذِينَ قَالَ: اللَّهُ: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً»
☀️ب. میسر میگوید: من و علقمه حضرمی و ابوحسان عجلی و عبدالله بن عجلان منتظر امام باقر ع بودیم که بر ما وارد شد و فرمود: مرحباً و اهلاً! به خدا سوگند که من ریح [= بو] شما و ارواح شما را دوست دارم؛ و همانا شمایید که بر دین خدایید.
علقمه گفت: پس کسی که بر دین خدا باشد آیا شهادت میدهید که از اهل بهشت است؟
امام ع اندکی درنگ کرد و فرمود: خودتان را نورانی کنید، که اگر مرتکب گناهان کبیره نشوید من شهادت میدهم.
گفتیم: گناهان کبیره چیستند؟
فرمود: آنها در کتاب الله هفت تایند.
گفتیم: فدایتان شویم، آنها را برای ما بشمارید!
فرمود: شرک به خداوند عظیم، و خوردن مال یتیم، و خوردن ربا بعد از اینکه معلوم شد، و عاق والدین شدن، و فرار از جبهه، و کشتن مومن، و تهمت زدن به زن پاکدامن.
گفتیم: هیچیک از ما نیست که مرتکب هیچیک از اینها شده باشد.
فرمود: پس شما آنچنانید.
📚تفسير العياشي، ج1، ص237
عن ميسر عن أبي جعفر ع قال:
كنت أنا و علقمة الحضرمي و أبو حسان العجلي و عبد الله بن عجلان ننتظر أبا جعفر ع، فخرج علينا فقال:
مرحبا و أهلا، و الله إني لأحب ريحكم و أرواحكم و إنكم لعلى دين الله.
فقال علقمة: فمن كان على دين الله تشهد أنه من أهل الجنة؟
قال: فمكث هنيهة قال: نوروا أنفسكم فإن لم تكونوا اقترفتم الكبائر فأنا أشهد.
قلنا: و ما الكبائر؟
قال: هي في كتاب الله على سبع.
قلنا: فعدها علينا جعلنا الله فداك.
قال: الشرك بالله العظيم، و أكل مال اليتيم، و أكل الربا بعد البينة، و عقوق الوالدين، و الفرار من الزحف و قتل المؤمن، و قذف المحصنة.
قلنا: ما منا أحد أصاب من هذه شيئا!
قال: فأنتم إذا.
☀️ج. از امام کاظم ع درباره این سخن خداوند که میفرماید: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم» (نساء/31) روایت شده که فرمودند:
کسی که از آنچه خداوند وعده آتش جهنم برای آن داده کناره گیرد، اگر مومن باشد خداوند بدیهایش را محو میکند.
و از امام صادق ع هم در پایان چنین تفسیری از آیه روایت شده است: پس تقوای الهی پیشه کنید و جری نشوید. [یعنی اینکه خدا گناهان کوچک شما را میبخشد شما را به اینکه در انجام آنها بیپروا شوید سوق ندهد]
📚تفسير العياشي، ج1، ص238-239
عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن ع في قول الله: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ- نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ» قال:
من اجتنب ما وعد الله عليه النار إذا كان مؤمنا كفر الله عنه سيئاته.
قال أبو عبد الله في آخر ما فسر:
فاتقوا الله و لا تجتروا.
@yekaye
☀️7) فضيل مىگويد: با امام باقر عليه السّلام به مسجد الحرام وارد شديم و آن حضرت به من تكيه كرده بود، و همان طور كه در باب بنى شيبه بوديم حضرت به مردم نگاه كرد و فرمود:
فضيل! در زمان جاهليت نيز مردم همين گونه كعبه را طواف مىكردند، نه حقی را میشناختند و نه به دینی پایبند بودند.
فضيل! آنها را خوب نگاه كن كه چگونه بر چهرههاشان نگونسارند، خداوند لعنت کند آن مردمی را که تحت تسخیر كه چه مردم مسخره و نگونسارىاند، و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «پس آيا كسى كه نگونسار بر صورت خود راه مىرود هدايت يافتهتر است يا آن كه با قامت راست بر راه مستقيم مىرود؟!» (ملک/22) بخدا سوگند مقصود از این [جمله آخرِ آیه] حضرت على عليه السّلام و اوصياء است، و سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «پس چون آن [جهنم موعود] را از نزديك ببينند چهره كسانى كه كفر مىورزيدند زشت و درهم گردد، و [به آنها] گفته شود: اين همان چيزى است كه آن را مىخواستيد!» (ملک/27) كه مقصود امير المؤمنين عليه السّلام است.
فضيل! تا آن روز سخت كسى جز على عليه السّلام بدين نام [امير المؤمنين] ناميده نشد جز دروغگوی افترا زننده.
فضيل! بخدا سوگند جز شما كسى براى خداوند حج بجا نیاورد و گناهى آمرزيده نگردد مگر از شما؛ و كارى پذيرفته نشود مگر از شما؛ همانا شماييد اهل اين آيه كه مىفرمايد: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم» (نساء/31)
فضيل! آيا خشنود نيستيد كه نماز میخوانيد و زكات میپردازيد و زبانتان را نگاه میداريد و به بهشت وارد میشوید؟! سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «آيا ننگريستى به كسانى كه به آنها گفته شد: دستهاى خود را باز داريد و نماز را برپا كنيد و زكات بدهيد»، بخدا سوگند شماييد اهل اين آيه.
📚الكافي، ج8، ص288-289
عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ:
دَخَلْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ ع الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَيَّ فَنَظَرَ إِلَى النَّاسِ وَ نَحْنُ عَلَى بَابِ بَنِي شَيْبَةَ، فَقَالَ:
يَا فُضَيْلُ هَكَذَا كَانَ يَطُوفُونَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ لَا يَعْرِفُونَ حَقّاً وَ لَا يَدِينُونَ دِيناً!
يَا فُضَيْلُ انْظُرْ إِلَيْهِمْ مُكِبِّينَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ مِنْ خَلْقٍ مَسْخُورٍ بِهِمْ مُكِبِّينَ عَلَى وُجُوهِهِمْ؛ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» يَعْنِي وَ اللَّهِ عَلِيّاً ع وَ الْأَوْصِيَاءَ ع؛ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ» أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع؛ يَا فُضَيْلُ لَمْ يَتَسَمَّ بِهَذَا الِاسْمِ غَيْرُ عَلِيٍّ ع إِلَّا مُفْتَرٍ كَذَّابٌ إِلَى يَوْمِ الْبَأْسِ هَذَا؛
أَمَا وَ اللَّهِ يَا فُضَيْلُ مَا لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ حَاجٌّ غَيْرَكُمْ وَ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا لَكُمْ وَ لَا يَتَقَبَّلُ إِلَّا مِنْكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَأَهْلُ هَذِهِ الْآيَةِ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً».
يَا فُضَيْلُ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ تُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ تَكُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ ثُمَّ قَرَأَ «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» أَنْتُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ هَذِهِ الْآيَةِ.
@yekaye
🔹د. ارتکاب کبیره به دریده شدن پردهها میانجامد
☀️8) از امام صادق ع روایت شده که امير المؤمنين ع فرمودند:
هر بندهاى را چهل سپر حفاظت میکند تا وقتى چهل گناه كبيره را مرتكب شود، چون مرتكب چهل كبيره شد، سپرها از او برداشته شود، [و فرشتگانی که محافظ اویند میگویند: پروردگارا! این بندهات همه سپرهایش از او فروافتاد] پس خدا به آنان وحى فرمايد: كه بندهام را با بالهاى خود بپوشانيد! و فرشتگان او را با بالهاى خود بپوشانند.
آن بنده باز كار زشتى را نگذارد جز آنكه مرتكب شود؛ تا آنجا كه در ارتكاب زشتكارى ميان مردم به خود ببالد.
آنگاه فرشتگان گويند: پروردگارا! اين بنده تو هیچ کاری را نگذاشت که مرتكب نشود و ما از آنچه او میکند خجالت ميكشيم.
خداوند عز و جل به آنها وحى فرمايد: بالهاى خود را از او برداريد!
و چون با وی چنین کنند، شروع به بغض و کینهورزی با ما اهل بیت کند، و اینجاست كه پرده او در آسمان و نيز پرده او در زمين دريده شود.
پس فرشتگان گويند: پروردگارا اين بنده تو پردهدريده مانده است.
و خداى عز و جل به آنها وحى فرمايد: اگر خدا به او نیازی داشت [= در او خیری میدید که کاری از آنچه خدا در نظام عالم مقدر فرموده، انجام دهد] به شما دستور نميداد که بالهاى خود را از او برداريد.
📚الكافي، ج2، ص279-280؛ علل الشرائع، ج2، ص532
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَبِيبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص:
مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّى يَعْمَلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً انْكَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ.
[فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ مِنَ الْحَفَظَةِ الَّذِينَ مَعَهُ يَا رَبَّنَا هَذَا عَبْدُكَ قَدِ انْكَشَفَتْ عَنْهُ الْجُنَنُ].
فَيُوحِي اللَّهُ إِلَيْهِمْ أَنِ اسْتُرُوا عَبْدِي بِأَجْنِحَتِكُمْ. فَتَسْتُرُهُ الْمَلَائِكَةُ بِأَجْنِحَتِهَا.
قَالَ فَمَا يَدَعُ شَيْئاً مِنَ الْقَبِيحِ إِلَّا قَارَفَهُ حَتَّى يَمْتَدِحَ إِلَى النَّاسِ بِفِعْلِهِ الْقَبِيحِ.
فَيَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ مَا يَدَعُ شَيْئاً إِلَّا رَكِبَهُ وَ إِنَّا لَنَسْتَحْيِي مِمَّا يَصْنَعُ!
فَيُوحِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ أَنِ ارْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ. فَإِذَا فُعِلَ ذَلِكَ أَخَذَ فِي بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ؛ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَنْهَتِكُ سِتْرُهُ فِي السَّمَاءِ وَ سِتْرُهُ [يَسْتُرُهُ] فِي الْأَرْضِ.
فَيَقُولُ الْمَلَائِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ قَدْ بَقِيَ مَهْتُوكَ السِّتْرِ.
فَيُوحِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ لَوْ كَانَتْ لِلَّهِ [لی] فِيهِ حَاجَةٌ مَا أَمَرَكُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ.
- وَ رَوَاهُ ابْنُ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ.
@yekaye
🔹ه. آیا انسان با ارتکاب کبیره کافر میشود؟
☀️9) الف. از امام صادق عليه السّلام روایت شده است که فرمودند:
گناهان كبيره عبارتند از قطع امید از رحمت خداست و يأس از رحمت او، و ايمنى از مكر خدا، و کشتن نفسى كه خداوند حرام كرده، و عاق والدین شدن، و خوردن مال يتيم بناحق، و خوردن ربا بعد از دانشتن آن، و تعرب بعد از هجرت [اینکه کسی که در دیار اسلامی زندگی میکند به خاطر مشکلات در این دیار، به بلاد کفر برود و بخواهد برای همیشه آنجا زندگی کند] و تهمت زدن به زن پاكدامن، و فرار از جهاد.
به امام عليه السّلام عرض شد: آیا كسى كه مرتكب كبيره شده و از دنیا میرود، این گناه کبیره او را از ايمان خارج میکند؟ و اگر عذاب شود عذاب او مانند عذاب مشركين است یا پایانی دارد؟
فرمود: از اسلام خارج میشود اگر که معتقد شود كه آن گناه حلال است و از این روست که به شدیدترین عذاب معذب شود، ولى اگر اعتراف داشته باشد كه آن گناه كبيره و انجامش بر وی حرام است و به خاطر ارتكابش عذاب خواهد شد و بر او حلال نيست، پس چنین کسی عذاب مىشود، ولى عذابش از اولى سبكتر است؛ و این عمل او را از ايمان بيرون ميبرد، ولى از اسلام خارجش نميكند.
📚الكافي، ج2، ص280
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
معنای صفت ايمان اقرار بندگى و با این اقرار در برابر خدا خاضع شدن است، و بدین وسیله به درگاه او تقرّب جستن، و اینکه تمام واجبات را آگاهانه، از مرز توحيد گرفته تا انتهاى ابواب طاعت انجام دهد، یکی پس از دیگری، در حالی که همگى به هم پيوسته و اجزایشان به هم مرتبطند، پس هر گاه بندهاى آنچه از واجبات که به او رسیده را آن گونه كه برايت توصیف کردیم، انجام داد؛ او فردى مؤمن و شايسته برخوردارى از صفت ايمان؛ و مستوجب پاداش الهى است، چرا كه معناى ايمان بطور كلى اقرار است، و اقرار يعنى: پذيرفتن و تصديقى كه همراه طاعت باشد. بدين خاطر ثابت میشود كه تمامى طاعات از كوچك و بزرگ بهم پيوستهاند و مربوط؛ و فرد مؤمن از صفت ايمان خارج نشود مگر به ترك آنچه انجام دادنش برای اهل ايمان سزاوار است؛ و تنها با انجام واجبات بزرگ آنهم بطور پيوسته، و ترك معاصى كبيره و پرهيز از آنها است كه سزاوار و شايسته اسم و معنای ايمان مىگردد، هرچند که واجبات کوچک و گناهان صغيرهای را مرتکب شود که با این کار لزوما از ايمان خارج نمىشود، تا زمانى كه هيچ يك از طاعتهاى واجب کبیره را ترك نگفته، و گناهان كبيره انجام نداده، و مرتكب اين امور نشده مؤمن است، بر پايه این فرموده خداوند كه: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.» (نساء/31)، یعنی مورد مغفرت قرار گرفتن آنچه از گناهان کبیره نیست. اما اگر فردى مرتكب يكى از گناهان كبيره شود از تمامى گناهانش، اعم از صغیره و کبیره، بازخواست و مجازات و عذاب مىگردد. اين بود صفت ايمان و فرد مؤمنى كه شايسته برخوردارى از پاداش است.
📚تحف العقول، ص329
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 9
☀️الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
الْكَبَائِرُ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْأَمْنُ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ.
فَقِيلَ لَهُ أَ رَأَيْتَ الْمُرْتَكِبُ لِلْكَبِيرَةِ يَمُوتُ عَلَيْهَا أَ تُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ إِنْ عُذِّبَ بِهَا فَيَكُونُ عَذَابُهُ كَعَذَابِ الْمُشْرِكِينَ أَوْ لَهُ انْقِطَاعٌ؟
قَالَ يَخْرُجُ مِنَ الْإِسْلَامِ إِذَا زَعَمَ أَنَّهَا حَلَالٌ؛ وَ لِذَلِكَ يُعَذَّبُ أَشَدَّ الْعَذَابِ. وَ إِنْ كَانَ مُعْتَرِفاً بِأَنَّهَا كَبِيرَةٌ وَ هِيَ عَلَيْهِ حَرَامٌ وَ أَنَّهُ يُعَذَّبُ عَلَيْهَا وَ أَنَّهَا غَيْرُ حَلَالٍ، فَإِنَّهُ مُعَذَّبٌ عَلَيْهَا، وَ هُوَ أَهْوَنُ عَذَاباً مِنَ الْأَوَّلِ وَ يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَا يُخْرِجُهُ مِنَ الْإِسْلَامِ.
📚الكافي، ج2، ص280
☀️ب . قَالَ الصَّادِقُ ع
مَعْنَى صِفَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ الْخُضُوعُ لِلَّهِ بِذُلِّ الْإِقْرَارِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَيْهِ بِهِ وَ الْأَدَاءُ لَهُ بِعِلْمِ كُلِّ مَفْرُوضٍ مِنْ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ مِنْ حَدِّ التَّوْحِيدِ فَمَا دُونَهُ إِلَى آخِرِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ أَوَّلًا فَأَوَّلًا مَقْرُونٌ ذَلِكَ كُلُّهُ بَعْضُهُ إِلَى بَعْضٍ مَوْصُولٌ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ فَإِذَا أَدَّى الْعَبْدُ مَا فُرِضَ عَلَيْهِ مِمَّا وَصَلَ إِلَيْهِ عَلَى صِفَةِ مَا وَصَفْنَاهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ مُسْتَحِقٌّ لِصِفَةِ الْإِيمَانِ مُسْتَوْجِبٌ لِلثَّوَابِ وَ ذَلِكَ أَنَّ مَعْنَى جُمْلَةِ الْإِيمَانِ الْإِقْرَارُ وَ مَعْنَى الْإِقْرَارِ التَّصْدِيقُ بِالطَّاعَةِ فَلِذَلِكَ ثَبَتَ أَنَّ الطَّاعَةَ كُلَّهَا صَغِيرَهَا وَ كَبِيرَهَا مَقْرُونَةٌ بَعْضُهَا إِلَى بَعْضٍ فَلَا يَخْرُجُ الْمُؤْمِنُ مِنْ صِفَةِ الْإِيمَانِ إِلَّا بِتَرْكِ مَا اسْتَحَقَّ أَنْ يَكُونَ بِهِ مُؤْمِناً وَ إِنَّمَا اسْتَوْجَبَ وَ اسْتَحَقَّ اسْمَ الْإِيمَانِ وَ مَعْنَاهُ بِأَدَاءِ كِبَارِ الْفَرَائِضِ مَوْصُولَةً وَ تَرْكِ كِبَارِ الْمَعَاصِي وَ اجْتِنَابِهَا وَ إِنْ تَرَكَ صِغَارَ الطَّاعَةِ وَ ارْتَكَبَ صِغَارَ الْمَعَاصِي فَلَيْسَ بِخَارِجٍ مِنَ الْإِيمَانِ وَ لَا تَارِكٍ لَهُ مَا لَمْ يَتْرُكْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الطَّاعَةِ وَ لَمْ يَرْتَكِبْ شَيْئاً مِنْ كِبَارِ الْمَعَاصِي فَمَا لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ لِقَوْلِ اللَّهِ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» يَعْنِي الْمَغْفِرَةَ مَا دُونَ الْكَبَائِرِ فَإِنْ هُوَ ارْتَكَبَ كَبِيرَةً مِنْ كَبَائِرِ الْمَعَاصِي كَانَ مَأْخُوذاً بِجَمِيعِ الْمَعَاصِي صِغَارِهَا وَ كِبَارِهَا مُعَاقَباً عَلَيْهَا مُعَذَّباً بِهَا فَهَذِهِ صِفَةُ الْإِيمَانِ وَ صِفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَوْجِبِ لِلثَّوَابِ.
@yekaye
☀️10) از امام صادق ع روایت شده است:
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است؛ و تقوی یک درجه بالاتر از ایمان است؛ و اینها مراتب مختلفیاند؛ و بسا از زبان مؤمن گناهى سرزند (يعنى: گناه صغيره) كه خدا براى آن تهديد به جهنم نكرده، و خدا فرموده: «اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.» (نساء/31)، و فردى ديگری هست كه زبان فهميدهتر و سنجیدهترى دارد ولی برخوردش با گناه بيشتر است ولى هر دو مؤمنند. و يقين يك درجه بالاتر از تقوی است، و هيچ چيز سختتر [= كميابتر] از يقين ميان مردم قسمت نشده است. بىشك برخى از مردم از برخى يقينشان محكمتر است، در حالى كه همگی مؤمناند، و برخى از برخى بر مصيبت و فقر و بيمارى و ترس صبورترند، كه ريشهاش يقين است.
📚تحف العقول، ص372
قَالَ الصَّادِقُ ع
إِنَّ الْإِيمَانَ فَوْقَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ وَ التَّقْوَى فَوْقَ الْإِيمَانِ بِدَرَجَةٍ وَ بَعْضَهُ مِنْ بَعْضٍ فَقَدْ يَكُونُ الْمُؤْمِنُ فِي لِسَانِهِ بَعْضُ الشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَعِدِ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَ قَالَ اللَّهُ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» وَ يَكُونُ الْآخَرُ وَ هُوَ الْفَهِمُ لِسَاناً وَ هُوَ أَشَدُّ لِقَاءً لِلذُّنُوبِ وَ كِلَاهُمَا مُؤْمِنٌ وَ الْيَقِينُ فَوْقَ التَّقْوَى بِدَرَجَةٍ وَ لَمْ يُقْسَمْ بَيْنَ النَّاسِ شَيْءٌ أَشَدُّ مِنَ الْيَقِينِ إِنَّ بَعْضَ النَّاسِ أَشَدُّ يَقِيناً مِنْ بَعْضٍ وَ هُمْ مُؤْمِنُونَ وَ بَعْضَهُمْ أَصْبَرُ مِنْ بَعْضٍ عَلَى الْمُصِيبَةِ وَ عَلَى الْفَقْرِ وَ عَلَى الْمَرَضِ وَ عَلَى الْخَوْفِ وَ ذَلِكَ مِنَ الْيَقِينِ.
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
1️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً»
در دو آیه قبل هشدار داد که دست به کاری که منجر به هلاکتتان شود نزنید زیرا خداوند بر شما رحیم است.
در آیه قبل تذکر داد که این رحیم بودن خداوند بدین معنا نیست که کسی را عذاب نمیکند؛ بلکه اگر کسی ظالمانه آنچه را که ما ممنوع کردیم مرتکب شود او را در آتش میاندازیم و چنین اقدامی برای خداوند کاری ندارد.
در این دوباره به سراغ بُعد رحمت خداوند برمیگردد که این تهدید ما شما را ناامید از رحمتمان نکند. اگر از گناهان کبیرهای که شما را از آن نهی کردهایم اجتناب کنید ما هم هوای شما را خواهیم داشت و گناهان صغیرهتان را پاک میکنیم و چنان بزرگوارانه با شما رفتار میکنیم که شما را در جایگاهی که شایسته بزرگواران است وارد مینماییم.
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
2️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ»
گناهانی که انسان را از ارتکاب آنها بازداشتهاند یکسان نیستند. برخی از گناهان بزرگتر و انجام آنان بسیار بدتر از برخی دیگر از گناهان است؛ و اهتمام انسان به انجام ندادن این گناهان باید بیشتر باشد.
✳️ تبصره
این آیه به هیچ عنوان در مقام کماهمیت شمردن گناهان صغیره نیست که انسان با استناد به آن (اینکه گفته که ترک گناهان کبیره مایه محو و بخشودگی گناهان صغیره میشود) بخواهد مرتکب گناه صغیره شود؛
چرا که
اولا خود بیاهمیت شمردن دستورات خداوند از مصادیق گناهان کبیره است؛ و
ثانیا بیپروایی در انجام گناه صغیره به تکرار گناه صغیره (به تعبیر احادیث: اصرار بر گناه) میانجامد که خودش گناه کبیره است.
در واقع،
آیه در مقام بیان ضعف و ناتوانی انسان است که بالاخره گاه پایش میلغزد و میگوید اگر در جاهای مهم خودتان را حفظ کردید خداوند این لغزشهای جزیی را نادیده میگیرد؛ و از این جهت شبیه آیات توبه است که خداوند وعده بخشش میدهد: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ» (زمر/54) و همان گونه که معنی ندارد کسی به بهانه اینکه توبه میکنم بخواهد به گناه اقدام کند، توجیهی ندارد که کسی به بهانه اینکه من گناهان کبیره را ترک میکنم بخواهد مرتکب گناه صغیره شود.
📚(المیزان، ج4، ص325)
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
3️⃣ «كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ»
درباره اینکه مقصود از «کبائر: گناهان کبیره» چیست، دیدگاههای متنوعی بیان شده است که میتوان آنها را در دو دسته کلی قرار داد:
🍃الف. کبیره (یا صغیره) بودن گناه، صفت خود گناهان است؛ آنگاه گناه کبیره عبارت است از:
🌱الف.1. هر گناهی که بر آن وعده عذاب دادهاند (حدیث1، الف)
🌱الف.2. هر آنچه خداوند وعده عذاب در آخرت بر آن داده و در دنیا هم حد برای آن تعیین فرموده است. (سعید بن جبیر و مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص61)
🌱الف.3. برخی گناهان کاملا معین میباشند؛ که آنچه در احادیث بر آن اتفاق است عبارت است از: کفر (ویا شرک و بتپرستی) به خداوند (که تارک الصلوة بودن نیز مصداقی از این حالت معرفی شده)؛ کشتن انسانی که جانش محترم دانسته شده (با این قید کشتن در قصاص و جهاد مشروع و ... خارج میشود)؛ آزار والدین و عاق والدین شدن؛ رباخواری؛ و خوردن مال یتیم بناحق؛ و فرار از جنگ؛
برخی موارد که در بسیاری از احادیث بر کبیره بودنش تاکید شده عبارتند از: تعرب بعد از هجرت [اینکه کسی که در دیار اسلامی زندگی میکند به خاطر مشکلات در این دیار، به بلاد کفر برود و بخواهد برای همیشه آنجا زندگی کند]؛ تهمت زدن به زنان پاکدامن؛
و برخی از موارد که در احادیث پراکنده به عنوان گناه کبیره از آن یاد شده، عبارتند از:
دروغ بستن بر خدا و پیامبر ص و ائمه اطهار ع؛ انکار آنچه خداوند نازل فرموده؛ انکار حق اهل بیت ع؛ شرابخواری؛ استخدام شدن در حکومت و رفع نیازهای آنان؛ ستم و بیعدالتی ورزیدن در وصیت.
🌱الف.4. ...
🍃ب. «کبیره» (و صغیره) بودن گناهان، مفهومی نسبی است؛ آنگاه
🌱ب.1. هر آنچه خداوند از آن نهی کرده است، خودش گناه کبیره است؛ و در این منظر، کبیره و صغیره بودن گناهان در نسبت با هم مطرح میشود که هرگناهی که عذابش شدیدتر باشد نسبت به گناهی که عقوبتش کمتر است گناه کبیره است. (ابن عباس، و نظر علمای شیعه، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص61)
🌱ب.2. صغیره گناهی است که از عقابش از ثوابهای صاحبش کمتر باشد و کبیره آن گناهی است که عقابش از ثوابهای صاحبش بیشتر باشد و لذا شخص را جهنمی میکند. (نظریه معتزله، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص61)
🌱ب.3. ...
🍃ج. در عین حال که برخی گناهان به خودی خود کبیره، و برخی به خودی خود صغیرهاند؛ اما تحت شرایطی ممکن است گناه کبیرهای به صغیره تبدیل شود و بالعکس؛ آنگاه این شرایط عبارت است از اینکه:
🌱ج.1. هر گناهی اگر با استغفار همراه شود صغیره میشود و اگر بر انجام آن اصرار شود، کبیره میشود.
🌱ج.2. ...
✳️تبصره
اینکه هر سه دسته قول مذکور صحیح باشند هیچ اشکالی ندارد، یعنی صغیره و کبیره بودن میتواند با لحاظهای متعدد مطرح شود؛ چنانکه برخی از مفسران در عین حال که با استناد به این آیه و نیز آیه «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها» (کهف/49) بیان میکنند که تردیدی نیست که گناهان به دو قسم کبیره و صغیره تقسیم میشود؛ در عین حال میافزایند که از لحاظی دیگر، یعنی از جهت بزرگی و عظمت خدایی که مورد عصیان قرار گرفته، هر گناهی را میتوان معصیت کبیره دانست؛ یعنی از حیث نسبت بین انسان و پروردگارش، همه گناهان کبیرهاند؛ اما از حیث مقایسه بین خود گناهان، برخی گناهان صغیره و برخی دیگر کبیرهاند.
📚(المیزان، ج4، ص323-325)
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
4️⃣ «ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ»
انسان آزادی مطلق ندارد که هرکاری دلش بخواهد حق داشته باشد انجام دهد. برخی کارها هست که انسان را از ارتکاب آن بازداشتهاند.
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
5️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ»
به قرینه تقابل «سیئات» با «کبائر» معلوم میشود که مقصود از «سیئات» در این آیه، گناهان صغیره است.
🤔 البته لازم به ذکر است که در قرآن کریم کلمه «سیئه» (و جمع آن: «سیئات») گاهی به معنای
▪️- مطلق هر چیز بد و آزاردهنده، ولو گناه نباشد (مثلا: «وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ الآية» نساء/79؛ یا «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَة» رعد/6)؛ و یا
▪️- جزای گناهان (مثلا: «فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا» نحل/34؛ یا «سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» زمر/51) ویا
▪️- مطلق گناهان و بدیها (مثلا: «وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها» شورى/40) ویا
▪️- مطلق گناهان با تاکید بر گناهان کبیره (مثلا: «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ» جاثية/21)
هم به کار رفته است.
📚(المیزان، ج4، ص324)
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
6️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ»
اگرچه اعمال در وجود انسان موثرند و کارهای خوب و بد ما دامنگیر ما میشود، اما این تنها قانون عالم نیست.
این آیه تصریح دارد که این گونه نیست که اگر کسی مرتکب عمل بدی شد حتما و الزاماً بدیاش دامنگیر وی شود: با انجام دادن، و یا حتی انجام ندادن برخی از کارهای دیگر، میتوان آن عمل را تکفیر، و اثرش در وجود انسان را محو کرد.
به تعبیر دیگر،
پاداش كسانى كه گناهان بزرگ را ترك مىكنند، آن است كه خداوند از گناهان كوچكشان بگذرد. (تفسير نور، ج2، ص56)
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
7️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ»
كسانى كه اصول فكرى وعملى صحيحى دارند، در مورد تخلّفات جزئى آنان گذشت لازم است.
(تفسير نور، ج2، ص56)
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
8️⃣ «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ ... نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً»
خداوند کسی را که از گناه کبیره خودداری میکند، در جایگاهی کریمانه وارد میکند؛ و از آنجا که کارهای خداوند همگی بر اساس حکمت است، چنین کسی، با لطف و عنایت خداوند سزاوار جایگاهی کریمانه شده است.
🤔پس،
اگرچه اقتضای منطق عدالت این است که کسی که مرتکب بدیاش شود ارزش و ارجمندی خود را از دست بدهد؛
اما در پرتوی لطف و تفضل الهی، همین مقدار که انسان از گناهان کبیره خودداری کند ارزشمند و سزاوار جایگاهی کریمانه میشود، هرچند مرتکب برخی از بدیها و گناهان صغیره شده باشد.
✳️تبصره
برخی از مفسران در این آیه به تکلف افتاده و گفتهاند صرف اجتناب از گناهان کبیره انسان را بهشتی نمیکند بلکه حتما باید به انجام طاعات هم اقدام کرده باشد و لذا در اینجا تمام العله بیان نشده است. (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج10، ص64 )
در حالی که چنین تکلفی نیاز نیست؛ زیرا ترک انجام طاعات خودش از مصادیق گناهان کبیره است، چنانکه در روایات متعددی تارک الصلوة را کافر خواندهاند.
@yekaye
یک آیه در روز
959) 📖 إنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ
.
9️⃣ «نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَریماً»
تا از گناهان كبيره و صغيره پاك نشويم، به بهشت نخواهيم رفت.
📚(تفسير نور، ج2، ص56)
@yekaye
960) 📖 وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلیماً 📖
💢ترجمه
آنچه را که خداوند بدان برخی از شما را بر برخی دیگر تفضیل داده است، آرزو مکنید؛ برای مردان حظّ و بهرهای است از آنچه به دست آوردند و زنان را هم حظّ و بهرهای است از آنچه به دست آوردند؛ و از خداوند از فضلش درخواست کنید؛ همانا خداوند به همه چیز داناست.
سوره نساء (4) آیه 32
1398/8/21
14 ربیعالاول 1441
@yekaye
🔹لا تَتَمَنَّوْا
قبلا بیان شد که
▪️اصل ماده «منی» به معنای «تقدیرِ» (=اندازهگیریِ) چیزی میباشد ویا اینکه حکمی در مورد آن چیز محقق گردد. به «منیِ» انسان و حیوانات از این جهت «منی» میگویند که خلقت آنها از این طریق مقدر شده است. برخی گفتهاند اصل این ماده به معنای «میل به حصول چیزی است که البته در آن نوعی تقدیر و اندازهگیری هم مد نظر باشد. و «منی» همچنی به معنای «قصد» هم به کار رفته است؛ که ممکن است «منی» اصطلاحی هم از این جهت باشد که بروز و ظهور نوعی قصد و میل است.
▪️«أمنی یُمنی» را اغلب به همان معنای «مقدر کردن» دانستهاند و لذا تعبیر «أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى» اشاره است به منیای که به اراده خداوند انسان از آن مقدر میشود و برخی آن را هممعنای «منی الرجل» (منی از آن مرد خارج شد) دانستهاند [یعنی اشاره است به منیای که از انسان خارج میشود] و حتی برخی تعبیر کردهاند که این به معنای ریختن منی در رَحِم میباشد.
▪️«مَنِیّة» به معنای «مرگ» است از این جهت که برای همگان مقدر شده است.
▪️«تَمَنِّي» (فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ ... وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً، بقره/94-95 وجمعه/6-7؛ وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ، آلعمران/143؛ وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ، نساء/31؛ وَ أَصْبَحَ الَّذينَ تَمَنَّوْا مَكانَهُ بِالْأَمْسِ، قصص/82؛ أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى، نجم/24) به معنای آرزویی است که شخص در نظر گرفته است و گفتهاند در واقع یک نوع معین و مقدر کردن چیزی در ذهن است و چون غالبا بر اساس تخمین و گمان بوده است و غالبا نادرست درمیآمده، اغلب برای آرزوهای بیپشتوانه به کار میرود [در فارسی تعبیر «تمنا کردن» از همین ماده است]؛ چنانکه مرحوم طبرسی توضیح داده که «تمنی» آن است که وقتی چیزی واقع شده باشد شخص بگوید ای کاش نمیشد؛ و یا اگر رخ نداده باشد بگوید ای کاش رخ می داد؛ و از ابوهاشم نقل کرده که تمنی حصول یک معنای در دل است، نه از مقوله شهوت است و نه اراده؛ زیرا اراده فقط به چیزی تعلق میگیرد که رخ دادنش صحیح و ممکن باشد و شهوت هم بدان چیزی که گذشته است تعلق نمیگیرد؛ در حالی که تمنی غالبا نسبت به گذشته است.
«اُمْنِيَّة» (إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في أُمْنِيَّتِهِ؛ حج/۵۲) هم صورتی است که از تمنای چیزی در ذهن حاصل میآید و جمع آن «أَمانِيَّ» (لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِیّ، بقره/۷۸؛ لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتاب، نساء/۱۲۳) میباشد. وقتی به وزن تفعیل برود «منّی یمنّی» (وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُم ... يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ؛ نساء/۱۱۹-۱۲۰) به معنای آن است که با مشتبه کردن امور، امنیه و آرزویی در شخصی ایجاد کنند.
🔖جلسه 395 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-37/
@yekaye
📖 اختلاف قرائت
🔹وَ سْئَلُوا / وَ سَلُوا
▪️در قرائت اهل مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و شام (ابن عامر) و اغلب اهل کوفه (عاصم و حمزه) و نیز قرائت یعقوب و روایت مشهور از قرائت ابوجعفر (هر دو از قراء عشره) فعل امر «اسئلو» به همین صورت با حرف همزه آمده است؛
▪️اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و برخی از اهل کوفه (کسائی) و نیز قرائت خلف و روایتی از قرائت ابوجعفر (از قراء عشره) و ابنمحیصن (از قراء اربعه عشر) و برخی از قرائت غیرمشهور (قرائت سهل و اسماعیل و أبان و روایتی از قرائت شیبه) به صورت «وَ سَلوا» (یعنی با حذف حرف همزه و انتقال حرکت آن به سین) قرائت شده است؛ و در حمزه هم در وقف شبیه این حالت قرائت کرده است؛
🔸 گفتهاند حذف همزه در فعل امر از ماده «سئل» گویش اهل حجاز است؛ و باقی نگهداشتنش گویش بنی تمیم؛ و نیز گفتهاند در گویش قریش همزاه را حذف میکنند مگر اینکه قبل از آن حرف «و» یا «فـ» آمده باشد. در هر صورت هر دو حالت در زبان عربی رایج است.
📚مجمع البيان، ج3، ص63 ؛ معجم القراءات، ج2، ص60
@yekaye
🔹فَضَّلَ / فَضْلِهِ
قبلا بیان شد که
▪️این ماده دلالت بر «زیادتر از حالت میانه و معمول» میکند و با بار معنایی مثبت و منفی به کار میرود که غالبا تعبیر«فضل» بار معنایی مثبت دارد و تعبیر «فضول» بار معنایی منفی دارد (هر دو را باید به «زیادی» ترجمه کرد.) و فضل خدا به معنای اعطای بیش از حدی که به طور معمول نیاز است و انتظار میرود، میباشد.
▪️اغلب مفسران نیز «فضل» را عطایی اضافه بر آنچه که گیرنده آن استحقاقش را داشته است، معرفی کردهاند و تقابلش با «اجر» در آیه « لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» (فاطر/30) موید خوبی بر این مدعاست.
🔖جلسه ۷۳۰ http://yekaye.ir/al-fater-35-30/
@yekaye
🔹اكْتَسَبُوا /اكْتَسَبْنَ
▪️ابنفارس ماده «کسب» رادر اصل به معنای طلب کردن ودرصدد چیزی برآمدن و بدان رسیدن معرفی کرده (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص179) و
▫️مرحوم مصطفوی توضیح داده که اصل معنای آن به دست آوردن چیزی (مادی یا معنوی) است و مقصود ابنفارس این کارها با هم است، نه صرف مثلا طلب کردن یا درصدد برآمدن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص53).
▫️در هر صورت کسب عبارت است از آنچه انسان انجام می دهد تا به چیزی که از نظر خودش منفعت و بهرهای عاید او میکند برسد؛ و حتی در جایی که واقعا ضرری متوجه وی میشود اما به خیال خودش منفعت خواهد داشت نیز به کار میرود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص709)
▪️در قرآن کریم از این ماده تنها به دو صورت فعل ثلاثی مجرد (کسب) و فعل باب افتعال (اکتسب) به کار رفته است.
🔸در تفاوت «کسب» و «اکتساب»
▪️ برخی گفتهاند که «کسب» اعم از جایی است که انسان منفعتی برای خود یا برای دیگران به دست آورد و لذاست که «کسب» به صورت دومفعولی هم به کار میرود و میگویند «کسبتُ فلاناً کذا» [شاید این آیه شاهد خوبی بر این مدعا باشد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس»؛ روم/41]
اما اکتساب در جایی است که صرفا درصدد منفعتی برای خودش باشد [«لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» (نساء/32)]؛
لذا هر اکتسابی کسب هست اما هر کسبی اکتساب نیست
(مفردات ألفاظ القرآن، ص709).
▪️ اما برخی بر این باورند که «کسب» صرف به دست آوردن چیزی است «وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها» (انعام/164) «لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُ» (بقره/134 و 141) «يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ» (رعد/42) «ما تَدْري نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً» (لقمان/34) « لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا» (بقرة/264)؛
اما اکتساب به خاطر اینکه به باب افتعال رفته دلالت بر اختیار و قصد مخصوص داشتن در کسب دارد، و از این جهت است که در خصوص آنچه انسان با اختیار و تلاش خود کسب میکند: «لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» (نساء/32) ویا اعمال زشتی که با تعمد انجام شده: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ» (نور/11) به کار میرود.
▪️البته کلمه «کسب» عام است و ▫️هم در مورد به دست آوردن اعمال صالح و هم اعمال زشت به کار رفته است؛ مثلا
▫️در خوبیها: «أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً» (أنعام/158) یا «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً ... لهم نصیبٌ مِمَّا كَسَبُوا» (بقرة/201- 202)؛
▫️و در بدیها: «أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ» (أنعام/70)، «أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا« (أنعام/70)، «إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ« (أنعام/120)، «وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ» (بقره/79) «فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (اعراف/39) «هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ» (یونس/52) (مفردات ألفاظ القرآن، ص710)
▫️و البته در خصوص مطلق اعمال (صرف نظر از خوب یا بد بودن آنها) نیز استعمال میشود، مثلا: «وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ» (آل عمران/25) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص54)
▪️در مورد آیه «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ» (بقره/286) گفته شده «کسب» ناظر به اعمال صالح و «اکتساب» ناظر به اعمال بد است؛ و نیز گفته شده که «کسب» ناظر به اعمالی است که در آخرت به دست انسان میرسد و اکتساب اعمالی است که در دنیا به انسان میرسد؛ و نیز گفته شده «کسب» کارهای خوبی است که انسان انجام میدهد و نفعش به دیگران میرسد اما اکتساب کارهایی است که برای نفع بردن خودش انجام می دهد (همگی به نقل از مفردات ألفاظ القرآن، ص710)
📿ماده «کسب» در قالب همین دو باب مذکور 67 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye