🔹وقَعَتِ / الْواقِعَة
▪️ماده «وقع» را در اصل، برخی به معنای افتادن (سقوط و نزول) دانستهاند
📚(معجم المقاييس اللغة، ج۶، ص۱۳۴)
ولی دیگران تاکید کردهاند که یک نحوه سقوط و نازل شدنی است که همراه با ثابت و مستقر شدن باشد»
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۰؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۱۳، ص۱۹۷)
ویا افتادن و سقوطی است که همراه با صدمه و غلظت و شدت باشد در جایی که در آن قرار می گیرد
📚(المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص1813).
▪️در کاربرد آن در قرآن کریم اگرچه در برخی کاربردهای این ماده ظاهرا فقط معنای «افتادن» غلبه دارد
(وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ، اعراف/197؛ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْض، حج/۶۵؛ فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ، حجر/۲۹ ، ص/۷۲؛ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، معارج/1)
اما در اغلب کاربردهایش، افتادنی است که همراه بودنش با استقرار پررنگ است
(مثلا: فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ، اعراف/118؛ تَرَى الظَّالِمينَ مُشْفِقينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ، شوری/22؛ وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ، الذاریات/۶؛ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ، طور/۷؛ إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ، مرسلات/7؛ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ؛ واقعه/۱؛ و …)
▪️این ماده در حالت ثلاثی مجرد در وزن «وَقَعَ يَقَع» و مصدر ثلاثی مجرد آن، هم به صورت «وقوع» و هم به صورت «وَقْع» [لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ؛ واقعه/2] میباشد
📚(لسان العرب، ج8، ص402)
▪️این ماده وقتی به باب افعال میرود متعدی میشود و دلالت دارد بر انداختن و مستقر کردن کسی در جایی: «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاء» (مائده/۹۱) و غالبا برای در سختی و زحمت انداختن به کار میرود
📚(لسان العرب، ج8، ص403)
▪️وقتی این ماده به صورت «وقع القول» به کار رود به معنای حصول و محقق شدن محتوای آن سخن است:
(وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ، نمل/82؛ وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ، نمل/85)
که در این گونه موارد به معنای واجب و ضروری شدن امری بر کسی یا چیزی هم میباشد، چنانکه در آیاتی نظیر : «قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ» (أعراف/71) ، «أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ» (يونس/51) ویا «فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» (نساء/100) نیز به همین معنا،
و شبیه کاربرد کلمه «حق» در آیاتِ «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ» (روم/47) و «كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ» (يونس/103) است.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۰)
▪️برخی بر این باورند که اکثر کاربردهای قرآنی این واژه ناظر به شدائد و عذاب میباشد؛
چنانکه «قیامت» را هم از این جهت «واقعه» گفتهاند (إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ، واقعه/۱؛ فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ، حاقه/15) که گویی بر سر خلائق فرود میآید و همه را زیر پوشش خود میگیرد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۸۰) و
اساساً به سختیهای شدید روزگار «واقعة» گفته میشود چنانکه در مورد جنگ و حملهای که از جانب دشمن رخ دهد تعبیر «وَاقَعْنا العَدُوّ» را به کار میبرند و واقع شدن در جنگ را «وِقَاع» و «مُوَاقَعَة» گویند و «وقائع العرب» هم ایام جنگهای آنان بوده است (كتاب العين، ج۲، ص۱۷۶-۱۷۷)
▪️ بدین ترتیب، «مواقعه» به معنای در سختی شدید قرار گرفتن میباشد ، که مراد از آن در آیه «وَ رَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها وَ لَمْ يَجِدُوا عَنْها مَصْرِفاً» (کهف/53) «واقع شدن در عذاب» است (مجمع البيان، ج۶، ص۷۳۶-۷۳۷)
▫️البته در مورد تعبیر «واقعه» برخی معتقدند که «واقعه» از آن جهت نامیده شده که شامل است بر مطلق آنچه در خارج ظاهر و مستقر میگردد؛ (التحقيق، ج۱۳، ص۱۹۹) و از کلمات شایع از این ماده – که در زبان فارسی هم رایج شده – «توقع» است به معنای منتظر وقوع چیزی بودن (مجمع البيان، ج۶، ص۷۳۷) و از ابواسحاق نقل شده که کلمه «واقعه» بر چیزی اطلاق میشود که در آینده قرار است واقع شود و [فرود] آمدنش مورد توقع و انتظار باشد (لسان العرب، ج8، ص403)
📿ماده «وقع» و مشتقات آن جمعا 24 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️ 1) از امام صادق ع سفارشهایی خطاب به یکی از اصحابشان به نام عبدالله بن جندب روایت شده است.
در فرازی از این روایت آمده است:
ای ابن جندب! خوبی تماما در پیش روی توست؛ و بدی هم تماماً در پیش روی توست؛ و تو خوبی و بدی را هرگز نخواهی دید مگر بعد از [ورود در عالم] آخرت؛ زیرا خداوند عز و جل خوبی را بتمامه در بهشت؛ و بدی را بتمامه در جهنم قرار داده است؛ زیرا که آن دو هستند که باقیاند؛
و واجب است بر کسی که خداوند هدایت را به وی ارزانی داشته و با ایمان وی را کرامت بخشیده و رشدش را به وی الهام فرموده و عقلی در او نهاده که با آن نعمتهایش را میشناسد و علم و حکمتی به وی داده که با آن امر دین و دنیایش را تدبیر میکند، که بر خودش واجب کند که خدا را شکر کند و به او کفران نورزد؛ و خدا را به یاد داشته باشد و فراموشش نکند؛ و خداوند را اطاعت کند و به وی معصیت نورزد؛
هم به خاطر اموری که قبلا با حسن نظر خویش به وی اختصاص داد، و هم به خاطر اموری که بعدا هنگامی که وی را به عنوان یک مخلوق ایجاد کرد به وی به عنوان نعمت بخشید، و هم برای پاداشی که به وی وعده داده، و هم اینکه مازاد بر توانش و فوق طاقتش و در آنچه نسبت به انجامش ناتوان است، طاعتی را بر وی تکلیف نفرموده، و یاری وی را در راستای آسان شدن آنچه بر وی بار کرده ضمانت فرموده، و از او خواسته که بر همان مقدار اندکی هم که خداوند بر او تکلیف فرموده از او یاری بجوید؛
با این حال این انسان از آنچه به وی امر شده رویگردان است و از آن ناتوان، لباس سستانگاری در خصوص آنچه بین خودش و پروردگارش است بر تن کرده، و سر در تبعیت هوای نفس خویش گذاشته، و در شهواتش فرو رفته و دنیایش را بر آخرتش ترجیح داده و با این حال و روز، تمنای بهشت فردوس را دارد؛ در حالی که سزاوار هیچکس نیست که با عمل بدکاران، انتظار فرود آمدن در جایگاه خوبان را داشته باشد؛
اما مطلب این گونه است که اگر آن واقعه واقع شود و قیامت برپا گردد و آن درهمکوبنده سر رسد و ترازوهای خداوند جبار برای انجام قضاوت مستقر گردد و خلایق در محضر روز حساب آماده شوند، آن موقع است که به یقین خواهی دانست که رفعت و کرامت از آن چه کسی است و حسرت و ندامت دامنگیر چه کسی خواهد شد؛ پس امروزت در دنیا چنان عمل کند که امید داری با آن در آخرت به رستگاری برسی؛ ...
📚تحف العقول، ص306
و روي عن الإمام الصادق أبي عبد الله جعفر بن محمد ص في وصيته ع لعبد الله بن جندب
... يَا ابْنَ جُنْدَبٍ الْخَيْرُ كُلُّهُ أَمَامَكَ وَ إِنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ أَمَامَكَ وَ لَنْ تَرَى الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ إِلَّا بَعْدَ الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَيْرَ كُلَّهُ فِي الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ كُلَّهُ فِي النَّارِ لِأَنَّهُمَا الْبَاقِيَانِ وَ الْوَاجِبُ عَلَى مَنْ وَهَبَ اللَّهُ لَهُ الْهُدَى وَ أَكْرَمَهُ بِالْإِيمَانِ وَ أَلْهَمَهُ رُشْدَهُ وَ رَكَّبَ فِيهِ عَقْلًا يَتَعَرَّفُ بِهِ نِعَمَهُ وَ آتَاهُ عِلْماً وَ حُكْماً يُدَبِّرُ بِهِ أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ أَنْ يُوجِبَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ يَشْكُرَ اللَّهَ وَ لَا يَكْفُرَهُ وَ أَنْ يَذْكُرَ اللَّهَ وَ لَا يَنْسَاهُ وَ أَنْ يُطِيعَ اللَّهَ وَ لَا يَعْصِيَهُ، لِلْقَدِيمِ الَّذِي تَفَرَّدَ لَهُ بِحُسْنِ النَّظَرِ وَ لِلْحَدِيثِ الَّذِي أَنْعَمَ عَلَيْهِ بَعْدَ إِذْ أَنْشَأَهُ مَخْلُوقاً وَ لِلْجَزِيلِ الَّذِي وَعَدَهُ وَ الْفَضْلِ الَّذِي لَمْ يُكَلِّفْهُ مِنْ طَاعَتِهِ فَوْقَ طَاقَتِهِ وَ مَا يَعْجِزُ عَنِ الْقِيَامِ بِهِ وَ ضَمِنَ لَهُ الْعَوْنَ عَلَى تَيْسِيرِ مَا حَمَلَهُ مِنْ ذَلِكَ وَ نَدَبَهُ إِلَى الِاسْتِعَانَةِ عَلَى قَلِيلِ مَا كَلَّفَهُ وَ هُوَ مُعْرِضٌ عَمَّا أَمَرَهُ وَ عَاجِزٌ عَنْهُ قَدْ لَبِسَ ثَوْبَ الِاسْتِهَانَةِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَبِّهِ مُتَقَلِّداً لِهَوَاهُ مَاضِياً فِي شَهَوَاتِهِ مُؤْثِراً لِدُنْيَاهُ عَلَى آخِرَتِهِ وَ هُوَ فِي ذَلِكَ يَتَمَنَّى جِنَانَ الْفِرْدَوْسِ وَ مَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَطْمَعَ أَنْ يَنْزِلَ بِعَمَلِ الْفُجَّارِ مَنَازِلَ الْأَبْرَارِ أَمَا إِنَّهُ لَوْ «وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» وَ قَامَتِ الْقِيَامَةُ وَ جاءَتِ الطَّامَّةُ وَ نَصَبَ الْجَبَّارُ الْمَوَازِينَ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ وَ بَرَزَ الْخَلَائِقُ لِيَوْمِ الْحِسَابِ أَيْقَنْتَ عِنْدَ ذَلِكَ لِمَنْ تَكُونُ الرِّفْعَةُ وَ الْكَرَامَةُ وَ بِمَنْ تَحِلُّ الْحَسْرَةُ وَ النَّدَامَةُ فَاعْمَلِ الْيَوْمَ فِي الدُّنْيَا بِمَا تَرْجُو بِهِ الْفَوْزَ فِي الْآخِرَة. ...
@yekaye
یک آیه در روز
968) 📖 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَة 📖 💢ترجمه به نام خداوند پررحمِ
.
1️⃣ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَة»
بعد از ابتدا کردن با نام رحمان و رحیم خداوند اشاره میکند به آن موقعی که قیامت واقع میشود؛
پس وقوع این واقعه یکی از تجلیات رحمت عام و همیشگی خداوند است.
@yekaye
یک آیه در روز
968) 📖 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَة 📖 💢ترجمه به نام خداوند پررحمِ
.
2️⃣ «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَة»
به هر حادثهای که رخ دهد و هر امری که واقع شود، «واقعه» گویند. در اینجا خداوند قیامت را «الواقعه» خواند بدون اینکه به موصوف آن اشاره کند [یعنی به جای اینکه بگوید «هنگامی که قیامتی که واقعه [واقعشدنی] است واقع شود؛ فرمود هنگامی که واقعه واقع شود] به همین جهت گفتهاند که «واقعه» یکی از اسماء قیامت است.
📚(الميزان، ج19، ص115 )
با اینکه «واقعه»های فراوانی را ما هر روز در زندگی خود شاهدیم، اینکه «قیامت» را به طور مطلق «واقعه» نامید چهبسا میخواهد اشاره کند که تنها واقعیتی که حقیقتا واقعی است و واقع میشود [در نکات ادبی بیان شد که وقوع در اصل به معنای نازل شدنی است که با استقرار امر نازل شده همراه باشد]، قیامت است؛
و این بدان جهت است که:
🍃الف. در قیامت پردهها کنار میرود و جای هیچ توهم و اشتباهی در واقعی نخواهد بود.
🍃ب. قیامت ضروریترین واقعیت در جهان است که مطلقا تخلفبردار نیست؛ یعنی هر واقعه دیگری ممکن است که واقع نشود، اما قیامت به گونه ای است که واقع نشدنش محال است.
🍃ج. همه مخلوقات ماسوی الله فناپذیرند؛ تنها واقعیتی که وقتی واقع و حادث میشود استقرار تام و تمام پیدا میکند و دیگر زوالپذیر نیست، قیامت است.
🍃د. چهبسا «الـ» در «الواقعه»، «الـ» جنس باشد؛ یعنی قیامت واقعیتی است که همه واقعیتهای دیگر عالم ماسوی الله را در خود دارد؛ و از این جهت است که واقعیترین واقعیات است.
🍃ه. به خاطر شدتی که در قیامت، ویا در وقوع حادثه قیامت در کار است، چنین نامیده شده است. (مجمع البيان، ج9، ص324؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص385)
🍃و. چون قیامت تنها واقعهای است که نظیر و مانند ندارد. (تفسیر نور، ج9، ص418)
🍃ز. ...
@yekaye
یک آیه در روز
968) 📖 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ؛ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَة 📖 💢ترجمه به نام خداوند پررحمِ
.
3️⃣ «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَة»
به نظر میرسد که جمله «هنگامی که آن واقعه واقع شد» جمله ناقص است؛ و مطلبی را در تقدیر دارد؛ اما آن چیست؟
🍃الف. این عبارت «ظرف» است؛ آنگاه متعلق است به:
🌱الف.1. آیه بعد (لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ)، یعنی این واقعه قابل تکذیب نیست در آن هنگامی که واقع میشود. (مجمع البيان، ج9، ص323 )
🌱الف.2. ...
🍃ب. این یک جمله شرطیه است که مقدم آمده اما جزای شرط محذوف است.
درباره اینکه آن جزای شرط چه بوده و چرا محذوف است، احتمالات متعددی میتوان مطرح کرد:
🌱ب.1. همان احوالاتی است که در این سوره بدان پرداخته، که خلاصهاش رستگاری مومنان و خسران کافران است؛ و حذف آن، از باب اعظام و تفخیم و بزرگداشت است.
📚(الميزان، ج19، ص115 ؛ مجمع البيان، ج9، ص323 )
🌱ب.2. دو کلمه «خافضة رافعة» که در ادامه میآید دلالت بر آن محذوف دارد؛ یعنی تقدیر کلام این بوده: آن هنگامی که آن واقعه واقع شود اموری را بالا برد و اموری را پایین آورد.
📚(ابوعلی، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص323 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص384 )
🌱ب.3. به قرینه آیه بعد (که میفرماید وقوعش قابل تکذیب نیست) جمله محذوف چیزی شبیه این است که «هرکس بدان اعتراف خواهد کرد و دیگر هیچکس نمیتواند انکارش کند.»
📚(مفاتيح الغيب، ج29، ص384 )
🌱ب.4. جزای شرط آیه 8 (فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ) است؛ یعنی هنگامی که آن واقعه واقع شود آنگاه است که اصحاب میمنه چنین میباشند و اصحاب مشئمه چنان و ... .
📚(مفاتيح الغيب، ج29، ص385 )
🌱ب.5. ...
🍃ج. این جمله مفعول است برای فعل محذوف؛ در واقع تقدیر کلام چنین بوده است: «اذکروا اذا وقعت الواقعه: به یاد داشته باشید آن هنگامی را که آن واقعه واقع میشود.» و این تشویق است برای آماده شدن برای آن واقعه.
📚(مجمع البيان، ج9، ص324 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص385 )
🍃د. میتواند کل این جمله در مقام مبتدا باشد، و جمله «إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا» خبر آن باشد؛ یعنی وقتی که آن واقعه رخ میدهد همان وقتی است که زمین بشدت میلرزد و ...»
📚(مجمع البيان، ج9، ص323 )
🍃د. ...
@yekaye