☀️ ۲) الف. از امیرالمومنین ع روایت شده است که درباره تعبیر «ولدان» در این آیه فرمودند:
آنها اولاد اهل دنیا هستند که نه دارای اعمال نیکی هستند که به خاطر آنها ثواب داده شوند و نه کارهای زشت انجام دادهاند که مجازات شوند. به همین خاطر است که این مقام و منزلت به آنها داده شده است.
📚تأويل الآيات الظاهرة، ص720؛ مجمع البيان، ج9، ص327؛ كنز جامع الفوائد (به نقل از بحار الأنوار، ج5، ص291)
قَوْلُهُ تَعَالَى «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ:
الْوِلْدَانُ أَوْلَادُ أَهْلِ الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ لَهُمْ حَسَنَاتٌ يُثَابُونَ عَلَيْهَا وَ لَا سَيِّئَاتٌ فَيُعَاقِبُونَ عَلَيْهَا فَأُنْزِلُوا هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ.
☀️ب. روایت شده است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) دربارهی فرزندان مشرکان سؤال شد.
حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمودند: خدمتگزاران بهشت به صورت بچههایی برای خدمت به اهل بهشت آفریده شدهاند.
📚تأويل الآيات الظاهرة، ص720؛ كنز جامع الفوائد (به نقل از بحار الأنوار، ج5، ص291)
قَوْلُهُ تَعَالَى «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» رُوِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنَّهُ قَالَ: الْوِلْدَانُ أَوْلَادُ أَهْلِ الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ لَهُمْ حَسَنَاتٌ يُثَابُونَ عَلَيْهَا وَ لَا سَيِّئَاتٌ فَيُعَاقِبُونَ عَلَيْهَا فَأُنْزِلُوا هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ.
وَ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَطْفَالِ الْمُشْرِكِينَ فَقَالَ: خَدَمُ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَى صُورَةِ الْوِلْدَانِ خُلِقُوا لِخِدْمَةِ أَهْلِ الْجَنَّة.
☀️ج. روایتی در مجمع البيان به صورت زیر آمده است که ممکن است مطلب فوق بدین صورت بوده و اشتباهی توسط ناسخان رخ داده باشد:
از پیامبر (صلی الله علیه و آله) دربارهی فرزندان مشرکان سؤال شد.ایشان فرمودند: «آنها خدمتکاران اهل بهشت هستند».
و گفته شده است: بلکه آنان از خدمتگزاران بهشت به صورت بچههایی هستند که برای خدمت به اهل بهشت آفریده شدهاند.
📚مجمع البيان، ج9، ص327
روي عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَطْفَالِ الْمُشْرِكِينَ؟ فَقَالَ هُمْ خَدَمُ أَهْلِ الْجَنَّة؛
و قيل بل هم من خدم الجنة على صورة الولدان خلقوا لخدمة أهل الجنة.
✳️تبصره
درباره اینکه تکلیف فرزندان مشرکان و در مجموع اطفالی که به سن بلوغ نرسیدند و از دنیا رفتند چه میشود، روایات متعددی است که مضامین مختلفی دارد و این یکی از آنهاست.
@yekaye
☀️۳) از امام باقر ع روایت شده است:
همانا اهل بهشت زندهاند و هرگز نمی میرند؛ و بیدارند و هرگز به خواب نمیروند؛ و بینیازند و هرگز فقیر نمیشوند؛ و خوشحالند و هرگز غمگین نمیشوند؛ و خندانند و هرگز گریان نمیشوند؛ و مورد اکرام و احتراماند و هرگز مورد اهانت واقع نمیشوند؛ و مزاح میکنند و هرگز اخم نمیکنند؛ و همواره مورد خرسندی و شادی واقع میشوند؛ و میخورند و هرگز گرسنه نمیشوند؛ و سیراب میشوند و هرگز تشنه نمیمانند؛ و پوشیدهاند و هرگز برهنه نمیمانند؛ و سوارهاند و همواره به دید و بازدید هم میروند؛ در خدمت آناناند بچههایی که جاودانهاند، در حالی که ابریقهایی از نقره و جامهایی از طلا در دست دارند؛ و آنان بر تختهایی تکیه زده، بر اریکههایی مینگرند؛ از جانب خداوند همواره بدانان تحیت و سلام میرسد؛ از خداوند بهشت را به رحمتش خواستاریم که همانا او بر هر چیزی تواناست.
📚الإختصاص، ص358
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنِي سَعِيدُ بْنُ جَنَاحٍ عَنْ عَوْفِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَزْدِيِّ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ يُحْيَوْنَ فَلَا يَمُوتُونَ أَبَداً وَ يَسْتَيْقِظُونَ فَلَا يَنَامُونَ أَبَداً وَ يَسْتَغْنُونَ فَلَا يَفْتَقِرُونَ أَبَداً وَ يَفْرَحُونَ فَلَا يَحْزَنُونَ أَبَداً وَ يَضْحَكُونَ فَلَا يَبْكُونَ أَبَداً وَ يُكْرَمُونَ فَلَا يُهَانُونَ أَبَداً وَ يَفْكَهُونَ وَ لَا يُقَطِّبُونَ أَبَداً وَ يُحْبَرُونَ وَ يُسَرُّونَ أَبَداً وَ يَأْكُلُونَ فَلَا يَجُوعُونَ أَبَداً وَ يَرْوُونَ فَلَا يَظْمَئُونَ أَبَداً وَ يَكْسُونَ فَلَا يَعْرُونَ أَبَداً وَ يَرْكَبُونَ وَ يَتَزَاوَرُونَ أَبَداً يُسَلِّمُ عَلَيْهِمُ الْوِلْدَانُ الْمُخَلَّدُونَ أَبَداً بِأَيْدِيهِمْ أَبَارِيقُ الْفِضَّةِ وَ آنِيَةُ الذَّهَبِ أَبَداً مُتَّكِئِينَ عَلى سُرُرٍ أَبَداً عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ أَبَداً تَأْتِيهِمُ التَّحِيَّةُ وَ التَّسْلِيمُ مِنَ اللَّهِ أَبَداً نَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
@yekaye
☀️۴) امیرالمومنین ع یکبار در خطبهای به موعظه اصحابش پرداخت و در این موعظهاش اشاراتی به بهشت و جهنم کرد. در فرازی از این خطبه آمده است:
پس اگر حال و روز تو به سعادت ختم شد رو به سوی خرسندی مینهی، در حالی که سلطانی فرماندهنده هستی و ایمنی که دچار هیچ اضطرابی نمیشود؛ بچههایی پیرامونتان میگردند که گویی مرواریدند با جامهایی از باده نمایان و زلال که لذتبخش نوشندگانش است؛ اهل بهشت در آنجا در ناز و نعمتند ...
📚 الأمالي (للطوسي)، ص652
حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الرَّقِّيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ، عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبَانٍ مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ بَهْدَلَةَ، عَنْ شُرَيْحٍ الْقَاضِي، قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) لِأَصْحَابِهِ يَوْماً وَ هُوَ يَعِظُهُمْ:
... فَإِنْ خُتِمَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ صِرْتَ إِلَى الْحُبُورِ، وَ أَنْتَ مَلِكٌ مُطَاعٌ، وَ آمِنٌ لَا يُرَاعُ، يَطُوفُ عَلَيْكُمْ وِلْدَانٌ كَأَنَّهُمْ الْجُمَانُ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ، أَهْلُ الْجَنَّةِ فِيهَا يَتَنَعَّمُون ...
@yekaye
🔹5) بنا بر روایات اهل بیت ع، امور متعددی انسان را سزاوار نعمت بهشتیِ مذکور در این آیه میکند؛ از جمله:
☀️الف. ابو حمزه ثمالى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده است كه فرمودند:
كسى كه حاجت برادر [دینی]اش را برآورد به برآوردن حاجت خداوند شروع كرده، و خدا صد حاجت او را برآورده مىكند كه يكى از آنها بهشت است؛
و كسى كه گرفتارىای از برادرش برطرف سازد، خداوند گرفتاري او را در روز قيامت، هر اندازه كه باشد، برطرف سازد؛
و كسى كه او را بر عليه کسی که براو ظلم کرده يارى كند، خداوند او را در عبور از پل صراط، آن هنگامى كه قدمها میلغزند، يارى کند؛
و كسى كه در انجام حاجت او تلاش كند تا آن را برآورده كند و او را شادمان سازد، به منزله آن است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را شادمان كرده باشد؛
و كسى كه او را سيراب كند، خداوند از رحیق مختوم (شربت سر به مهر) او را سيراب خواهد ساخت؛
و كسى كه او را با اطعام از گرسنگى درآورد، خداوند از ميوههاى بهشتى به او اطعام فرمايد؛
و كسى كه برهنگى او را بپوشاند، خداوند بر اندام او از جامههاى استبرق و ابريشمين خواهد پوشاند،
و كسى كه او را با آنكه برهنه نيست بپوشاند، همواره در پناه خدا خواهد بود تا زمانى كه از آن جامه تار و پودى باقى باشد؛
و كسى كه او را از آنچه كه باعث خوارى و سرشكستگى اوست نجات دهد، و آبرويش را حفظ كند و به يارى او بشتابد، خداوند ولدان مخلّدين [بچههایی که جاودانهاند] را در بهشت به خدمت او بگمارد؛
و كسى كه او را بر مركب خویش سوار کند خداوند او را در روز قيامت سوار بر ناقهای از ناقههای بهشتى به محشر درآورد، به گونهاى كه بر فرشتگان ببالد؛
و كسى كه او را پس از مرگ كفن كند، مانند اين است كه بدن او را از روزى كه به دنيا آمده تا روزى كه از دنيا رفته است پوشانده باشد؛
و كسى كه براى او همسرى بیابد كه مايه انس و آرامش خاطر او شود، خداوند انیس او در قبرش را [فرشتهای] به صورت محبوبترين بستگانش قرار دهد؛
و كسى كه به هنگام بيمارى برادرش از او عيادت كند، فرشتگان اطراف او را مىگيرند و در حقّ او دعا مىكنند تا زمانى كه (به خانه خود) باز گردد، و به او مىگويند: خوشا بر تو! و بهشت بر تو خوش باد.
و به خدا سوگند برآوردن حاجت برادر مؤمن نزد خداوند، از دو ماه روزه در حال اعتكاف در ماه حرام محبوبتر است.
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص146
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَبَّادُ بْنُ أبي سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُخَلَّدِ بْنِ يَزِيدَ النَّيْسَابُورِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:
مَنْ قَضَى لِأَخِيهِ حَاجَةً فيحاجه الله بها [فَبِحَاجَةِ اللَّهِ بَدَأَ] وَ قَضَى اللَّهُ بِهَا مِائَةَ حَاجَةٍ فِي إِحْدَاهُنَّ الْجَنَّةُ
وَ مَنْ نَفَّسَ عَنْ أَخِيهِ كُرْبَةً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ كُرْبَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَالِغاً مَا بَلَغَتْ
وَ مَنْ أَعَانَهُ عَلَى ظَالِمٍ لَهُ أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى إِجَازَةِ الصِّرَاطِ عِنْدَ دَحْضِ الْأَقْدَامِ
وَ مَنْ سَعَى لَهُ فِي حَاجَةٍ حَتَّى قَضَاهَا لَهُ فَسُرَّ بِقَضَائِهَا فَكَانَ كَإِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص
وَ مَنْ سَقَاهُ مِنْ ظَمَإٍ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ وَ مَنْ أَطْعَمَهُ مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ
وَ مَنْ كَسَاهُ مِنْ عُرْيٍ كَسَاهُ اللَّهُ مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ حَرِيرٍ
وَ مَنْ كَسَاهُ مِنْ غَيْرِ عُرْيٍ لَمْ يَزَلْ فِي ضَمَانِ اللَّهِ مَا دَامَ عَلَى الْمَكْسُوِّ مِنَ الثَّوْبِ سِلْكٌ
وَ مَنْ كَفَاهُ بِمَا هُوَ يَمْتَهِنُهُ وَ يَكُفُّ وَجْهَهُ وَ يَصِلُ بِهِ يَدَيْهِ يُخْدِمُهُ الْوِلْدَانَ [الْمُخَلَّدِينَ]
وَ مَنْ حَمَلَهُ مِنْ رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ يُبَاهِي بِهِ الْمَلَائِكَةَ
وَ مَنْ كَفَّنَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَكَأَنَّمَا كَسَاهُ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ إِلَى يَوْمِ يَمُوتُ
وَ مَنْ زَوَّجَهُ زَوْجَةً يَأْنَسُ بِهَا وَ يَسْكُنُ إِلَيْهَا آنَسَهُ اللَّهُ فِي قَبْرِهِ بِصُورَةِ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَيْهِ
وَ مَنْ عَادَهُ عِنْدَ مَرَضِهِ حَفَّتْهُ الْمَلَائِكَةُ تَدْعُو لَهُ حَتَّى يَنْصَرِفَ وَ تَقُولُ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ
وَ اللَّهِ لَقَضَاءُ حَاجَتِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ صِيَامِ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ بِاعْتِكَافِهِمَا فِي الشَّهْرِ الْحَرَامِ.
@yekaye
☀️ب. عبدالله بن سلیمان نوفلی میگوید خدمت امام صادق ع بودم که نامهای از یکی از شیعیان ایشان به نام عبدالله نجاشی رسید که استاندار ولایت اهواز شده بود و از امام هم برای ایفای شایسته مسئولیتش و هم در زمینههای دیگر سوالاتی کرده بود.
در فرازی از پاسخ امام ع آمده است:
... و پدرم از پدرانش از رسول الله ص روایت کرده است که فرمود:
کسی که به فریاد مومن درماندهای برسد خداوند در روزی که سایهای جز سایه او نیست به فریادش برسد و او را در آن روز فزع بزرگ ایمن بدارد و از بازگشتگاه بد در امان بدارد؛
و كسى كه حاجت برادر [دینی]اش را برآورد به برآوردن حاجت خداوند شروع كرده، و خدا حاجات فراوانی از او را برآورده مىكند كه يكى از آنها بهشت است؛
و كسى كه برهنگى او را بپوشاند، خداوند بر اندام او از جامههاى سندس بهشتی و استبرق و ابريشمي آن خواهد پوشاند و همواره دررضوان خدا خواهد بود مادامی كه از آن جامه تار و پودى بر تن آن شخص باقى باشد؛
و كسى كه او را با اطعام از گرسنگى درآورد، خداوند از خوراکیهای طیب و پاک بهشتى او را اطعام فرمايد؛ و كسى كه او را از تشنگی سيراب كند، خداوند از رحیق مختوم (شربت سر به مهر) او را سيراب خواهد ساخت؛
و کسی که خدمتی در حق برادرش انجام دهد، خداوند از ولدان مخلّدين [بچههایی که جاودانهاند] به خدمت او بگمارد و همنشین اولیای طاهرش گرداند؛
و كسى كه او را بر مركب خویش سوار کند خداوند او را در روز قيامت سوار بر ناقهای از ناقههای بهشتى به محشر درآورد، و وی بدان بر فرشتگان مقرب در روز قیامت مباهات کند؛
و كسى كه براى برادرش همسرى بیابد كه مايه انس و آرامش خاطر او شود و یار و یاور و مایه راحتی و دلخوشی وی باشد، خداوند حور العین را به همسری وی درآورد و محبوبترین صدیقین از خانواده و برادرانش را انیس او قرار دهد و آنان را با وی انس دهد؛
و كسى كه او را در برابر سلطان ظالمی يارى دهد، خداوند او را در عبور از پل صراط، آن هنگامى كه قدمها میلغزند، يارى کند؛
و كسى كه بدون اینکه نیازی به برادر دینیاش داشته باشد به دیدار و زیارت او رود از زیارتکنندگان خداوند محسوب شود و بر خداوند است که زیارتکننده خود را اکرام کند...
📚كشف الريبة (للشهید الثانی)، ص92ِ جامع الأخبار(للشعيري)، ص86
رَوَيْنَاهُ بِأَسَانِيدَ مُتَعَدِّدَةٍ أَحَدُهَا الْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ فِي الْحَدِيثَ السَّابِعِ إِلَى الشَّيْخِ أَبِي الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ النَّوْفَلِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع ... فَأَجَابَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
...وَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ
مَنْ أَغَاثَ لَهْفَاناً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَغَاثَهُ اللَّهُ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ وَ آمَنَهُ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ وَ آمَنَهُ مِنْ سُوءِ الْمُنْقَلَبِ
وَ مَنْ قَضَى لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً قَضَى اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ كَثِيرَةً إِحْدَاهَا الْجَنَّةُ
وَ مَنْ كَسَا أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ عُرْيٍ كَسَاهُ اللَّهُ مِنْ سُنْدُسِ الْجَنَّةِ وَ إِسْتَبْرَقِهَا وَ حَرِيرِهَا وَ لَمْ يَزَلْ يَخُوضُ فِي رِضْوَانِ اللَّهِ مَا دَامَ عَلَى الْمَكْسُوِّ مِنْهَا سَلَكَ
وَ مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ طَيِّبَاتِ الْجَنَّةِ
وَ مَنْ سَقَاهُ مِنْ ظَمَإٍ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ رَيَّهُ وَ مَنْ أَخْدَمَ أَخَاهُ أَخْدَمَهُ اللَّهُ مِنَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِينَ وَ أَسْكَنَهُ مَعَ أَوْلِيَائِهِ الطَّاهِرِينَ؛
وَ مَنْ حَمَلَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ رَحْلَهُ حَمَلَهُ اللَّهُ عَلَى نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ وَ بَاهَى بِهِ عَلَى الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
وَ مَنْ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ امْرَأَةً يَأْنَسُ بِهَا وَ تَشُدُّ عَضُدَهُ وَ يَسْتَرِيحُ إِلَيْهَا زَوَّجَهُ اللَّهُ مِنْ حُورِ الْعِينِ وَ آنَسَهُ بِمَنْ أَحَبَّ مِنَ الصِّدِّيقِينَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَ آنَسَهُمْ بِهِ
وَ مَنْ أَعَانَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ عَلَى سُلْطَانٍ جَائِرٍ أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى إِجَازَةِ الصِّرَاطِ عِنْدَ زَلْزَلَةِ الْأَقْدَامِ
وَ مَنْ زَارَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ إِلَى مَنْزِلِهِ لَا لِحَاجَةٍ مِنْهُ إِلَيْهِ كُتِبَ مِنْ زُوَّارِ اللَّهِ وَ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُكْرِمَ زَائِرَهُ ...
@yekaye
☀️ج. از امام صادق عليه السّلام روایت شده که فرمودند:
كسى كه بر تلاوت سوره حم عسق (سوره شورى) مداومت كند خداوند در روز قيامت او را با سيمائى [سفید و درخشان] همچون برف يا آفتاب برمىانگيزد تا در پيشگاه خداوند عز و جل بايستد؛ و خداوند او را مورد خطاب قرار مىدهد كه: اى بنده من! بر تلاوت سوره حم عسق مداومت كردى نمی دانستی که چه ثوابی دارد! که اگر مىدانستى كه اين سوره چه سورهاى است و ثوابش چه اندازه است، هرگز از خواندن آن خسته نمىشدى، و من اينك پاداش تو را آن گونه که شایسته است به تو میدهم؛ او را وارد بهشت كنيد، و در آن بهشت، كاخى از ياقوت سرخ از آن اوست كه درها و ايوانها و پلّههاى آن همه از همان [ياقوت سرخ] است، از درون آن ظاهرش دیده شود و از ظاهرش درون آن هويداست؛ و در خدمت او هزار غلام است از آن بچههایی که جاودانهاند، همانها كه خداوند عز و جل آنان را وصف كرده است.
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص113
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاء عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ قَرَأَ حمعسق بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ كَالثَّلْجِ أَوْ كَالشَّمْسِ حَتَّى يَقِفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقُولُ عَبْدِي أَدَمْتَ قِرَاءَةَ حمعسق وَ لَمْ تَدْرِ مَا ثَوَابُهَا أَمَا لَوْ دَرَيْتَ مَا هِيَ وَ مَا ثَوَابُهَا لَمَا طلت [مَلِلْتَ] قِرَاءَتَهَا وَ لَكِنْ سَأُجِيزُكَ جَزَاءَكَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ وَ لَهُ فِيهَا قَصْرٌ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ أَبْوَابُهَا وَ شُرَفُهَا وَ دَرَجُهَا مِنْهَا يُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ بَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا وَ أَلْفُ غُلَامٍ مِنَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِينَ الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
@yekaye
.
1️⃣ «یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ»
از نعمتهایی که خداوند برای مقربان درگاهش مقدر فرموده، احترام و اکرام ویژهای است که از آنان به عمل میآید. از جمله اینکه پیرامون آنان «ولدان»ی در گردشاند.
چنانکه در نکات ادبی گذشت «ولدان» جمع «ولید» است و در لغت، نه فقط برای فرزند خود شخص، بلکه برای فرزندخوانده (شعراء/۱۸) و برای مطلق بچهها (با تاکید بر اینکه از نوجوانی گذر نکرده و به سن بلوغ نرسیده باشد) به کار رفته است که این تعبیر اشارهای است به زیبارویان کم سن و سالی که همواره پیرامون و در خدمت آناناند (مجمع البيان، ج9، ص327 ).
🤔اما مراد از این «ولدان» در این آیه چیست؟
🍃الف. آنان بچههای انسانها در دنیا هستند که در همان سن بچگی از دنیا رفتند و به سن تکلیف نرسیدند که پاداش و جزایی برایشان معنی داشته باشد (حدیث۲.الف)؛ از این رو، به تفضل خداوند در بهشتاند، نه همرتبه بهشتیانی که با ایمان و عمل خویش به آن مقامات بالا رسیدهاند؛ بلکه پیرامون و در حاشیه آنها هستند. (تصحيح اعتقادات الإمامية (للمفید)، ص117 )
موید این دیدگاه روایتی است که اطفال مشرکان را خدمتگزاران بهشتیان معرفی کرده است (حدیث2.ج) بویژه با توجه به آیهای که میفرماید ذریه مومنان در بهشت به خود آنان ملحق میشوند (طور/۲۱) که در نتیجه فقط اطفال مشرکان باقی میمانند.
🍃ب. خدمتگزاران بهشتی هستند که در خدمت بهشتیاناند و به صورت بچههایی زیبارو و دلنشین آفریده شدهاند؛ (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص327 ) نه اینکه فرزند کسی باشند؛ یعنی عبارت دیگری است از آنچه در جای دیگر به عنوان «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُون» (طور/۲۴) تعبیر کرد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص393 )
🍃ج. یک احتمال چهبسا این باشد که اینان فرزندان بهشتی بهشتیاناند؛ یعنی اگر در بهشت لذتهای برخورداری از همسر زیبا (حورالعین) و باغهای باشکوه و ... هست، ، و با توجه به میل و علاقه انسان به فرزند و لذتی که هر در و مادری از فرزندانش میبرد، و به ویژه محروم ماندن برخی از انسانها از این لذت عظیم، آیا محال است که در بهشت انسانها فرزنددار شوند و خداوند در همان بهشت فرزندانی بدانان دهد که آنان این لذت عظیم (که علیالقاعده بدون مشکلات فرزندداری در دنیاست) بهرهمند باشند؟ پس چهبسا اشاره باشد به اینکه بهشتیان هم به قدرت الهی در بهشت هم فرزندانی خواهند داشت که دائما دور و بر آنان می گردند و مایه لذت و سرور آنان میشوند.
🍃د. ...
@yekaye
.
2️⃣ «یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ»
گفتیم تعبیر «ولدان» اشارهای است به زیبارویان کم سن و سالی که همواره پیرامون و در خدمت مقرباناند. در صورتی که منظور از این «ولدان» واقعا فرزندانی بهشتی برای آنان باشد (تدبر ۱.ج) جایی برای این سوال نمیماند که چرا برای اشاره به اینکه عدهای دائما پیرامون آنان در گردشاند از این تعبیر استفاده کرد؛
اما اگر اینان واقعا فرزندان بهشتیِ آنان نیستند، آنگاه شاید علت استفاده از این تعبیر برای اشاره به این است که:
🍃الف. چون افراد کم سن و سال، زیباتر و دلنشینترند؛ پس برای اشاره به اینکه پیرامون آنها را خدمتکارانی زیبا و دلنشین احاطه کرده، و اینکه آنان را چنین آفریده، از این تعبیر استفاده کرد.
🍃ب. غیر از کسانی که هم رتبه مقرباناند که با هم مقابل مینشینند (آیه قبل) سایر افرادی که پیرامون آناناند در رتبه پایینتری از آناناند و از این رو از تعبیری که برای افراد کم سن و سال به کار میرود استفاده کرد تا کوچکی اینان در برابر مقربان را نشان دهد.
🍃ج. با توجه به احادیث متعدد که ظهورشان در این است که رشد معرفتی انسان در بهشت متوقف نمیشود -که شاید اگر بذیریم که مقام حمدگویی مطلق فوق مقام تسبیحگویی است؛ و اینکه بهشتیان از مقام تسبیحگویی به مقام حمدگویی میرسند، آنگاه آیه «دَعْواهُمْ فيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين» (یونس/10) نیز موید این مطلب باشد- آنگاه چهبسا تعبیر کم سن و سالتر بودن افرادی که پیرامون مقرباناند اشاره باشد به شاگردی اینان از محضر مقربان و استفادهای که از آنان میبرند.
🍃د. چهبسا این تجسم برخی از اعمال آنان باشد؛ انسانها فرزند خویش را تداومبخش وجود خویش در دنیا میبینند؛ کسانی هم که کارهایی کردهاند که وجودشان را در دنیا امتداد بخشیده، این امتداد وجودی به صورت فرزندانی که پیرامون آنها را در بهشت احاطه کرده و مایه لذت و سرور آنها میشوند جلوهگر میشود؛ در این صورت، این ولدان هم شامل فرزندان صالح انسانها میشود و هم شامل هرچیزی که مصداق «باقیات صالحات» باشد.
✳️تبصره
در صورتی که این «ولدان» تجسم فرزندی باشند که وی در دنیا به عنوان باقیات صالحات برجای گذاشته، منافاتی ندارد که خود آن فرزند مستقلا در بهشت به زندگیاش ادامه دهد؛ از این جهت که تجلی و تجسم عمل خود این شخص [پروراندن فرزند و زحماتی که برای رشد وی متحمل شده] غیر از شخصیت حقیقی خود فرزندشان است که وجودی مستقل از والدین دارد.
🍃ه. ...
@yekaye
.
3️⃣ «یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ»
این زیبارویان کم سن و سالی را که پیرامون مقربان الهی در گردشاند با تعبیر «مخلدون» توصیف کرد. مقصود از آن چیست؟
🍃الف. یعنی همواره باقیاند نه میمیرند و نه پیر و فرتوت میشوند و نه از آن وضع و حالی که دارند تغییر میکنند (به نقل از مجاهد، مجمع البيان، ج9، ص327 ) به تعبیر دیگر میخواهد حکایت کند که تا ابد بر آن شکل و ظاهر کم سن و سالشان باقی میمانند (الميزان، ج19، ص122 )
🍃ب. این تعبیر از کلمه «خِلَدة» (جمع آن: خِلَد) به معنای گوشواره گرفته شده و به معنای کسی باشد که گوشواره در گوش دارد (سعید بن جبیر و فراء؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص327)
که شاید کنایهای است شبیه تعبیر «غلام حلقه به گوش» در فارسی، که به معنای همواره آماده به خدمت است.
البته برخی هم گفتهاند دو کلمه الخُلْد و الخَلَدَة به ترتیب به معنای النگو و گوشواره است و میتواند به هریک از این دو کلمه ناظر باشد (الطراز الأول، ج5، ص345 ) و برخی هم به معنای مطلق زیورآلات گرفتهاند (به نقل از الجامع لأحكام القرآن، ج18، ص202 )
🍃ج. چهبسا بتوان بین این دو قول (جادانگی و زینت ظاهری) جمع کرد و گفت: به این معناست که با گوشوارهای از جاودانگی زینت یافتهاند (اقتباس از الميزان، ج19، ص122 )
🍃د. در میان قدما تفسیر کلمه «مخلدون» به «متنعمون: کسانی که در ناز و نعمتند» نیز مطرح شده است (عکرمه، به نقل از الجامع لأحكام القرآن، ج18، ص203 ) که شاید از این باب باشد که ابدیت یک نوع در ناز و نعمت همیشگی غرق بودن را میرساند.
🍃د. ...
✳️تبصره
در تفسیر القمی در ذیل این آیه (ج۲، ص۳۴۸ ) نوشته شده است: «مُخَلَّدُونَ أي مسرورون» (= شادمانها) و فقط در یکی از تفاسیر روایی هم به تبع وی همین قول به عنوان یک تفسیر آیه مطرح شده است (البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص258) و در تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۰ هم این مطلب از این دو نقل شده و ترجمه شده «یعنی درحالیکه شاد و خوشحال هستند» به نقل از این دو) و همچنین در تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۷۰ به نقل از مرحوم مجلسی (بحار الأنوار، ج8، ص134) به تفسیر قمی نسبت داده شده که «مُخَلَّدُونَ أَيْ مَسْتُورُونَ» و ترجمه شده یعنی [نوجوانانی] پوشیده. (عجیبتر اینکه به عنوان آدرس این مطلب، علاوه بر بحار به «تفسیر فرات الکوفی، ص۴۶۶» هم ارجاع داده شده؛ اما در ادامهاش نوشته "«ای مستورون» محذوف"!) و نیز در خود تفسير القمي (ج2، ص399) ذیل آیه ۱۹ سوره انسان نوشته است: «قَوْلُهُ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ قَالَ: مُسْتَوُونَ»
🤔اما واضح است که در همه این سه مورد اشتباهی توسط ناسخ بوده است و اصل آن «مسورون» (النگو به دستها) بوده است؛ زیرا
🔹اولا در هیچ کتاب لغتی ادعا نشده که کلمه «مخلد» به معنای «مسرور» یا «مستور» یا «مستوی» باشد؛
🔹ثانیا مرحوم فیض کاشانی ذیل هر دو آیه سوره واقعه و سوره انسان (تفسير الصافي، ج5، ص121 و264) و مرحوم مشهدی ذیل آیه سوره انسان (تفسير كنز الدقائق، ج14، ص62) تصریح می کنند که در تفسیر قمی [یعنی بر اساس نسخه ای که در دست او بوده] «مسوّرون» بوده است؛
🔹ثالثا اینکه «مخلد» به معنای «مسوّر» باشد مورد تاکید اهل لغت بوده است بویژه که همان طور که «الخَلَدَة» به معنای «القُرْطُ: گوشواره» به کار رفته، «الخُلْدِ» به معنای «السِّوارُ: دستنبد، النگو» نیز به کار رفته است (الطراز الأول، ج5، ص345) و لذا در بسیاری از تفاسیر ادبی برای کلمه «المخلدون» علاوه بر معنای «جاودانها» دو معنای «مقرطون: گوشواره به گوشها» و «مسورون: النگو به دستها» نیز احتمال داده شده است. (مثلا: معاني القرآن (للفراء)، ج3، ص123؛ غريب القرآن (لابن قتيبة)، ص385 ؛ التبيان في تفسير غريب القرآن، ص311 و 331؛ مفاتيح الغيب، ج30، ص753 ؛ الجامع لأحكام القرآن، ج18، ص202)
@yekaye
.
4️⃣ «یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ»
غالبا تعبیر «یطُوفُ عَلَیهِمْ: پیرامون آنان میگردند» را کنایه از اینکه در خدمت آنان هستند گرفتهاند.
اما چرا صریحا نفرمود «یخدمونهم»؟
🍃الف. شاید اشاره به محوریت شخصیت این بهشتیان برای وجود آن افراد دارد که چنانکه همیشه هرچیزی دور محور خود میگردد
🍃ب. شاید اشاره به جذابیت شخصیت آنان دارند که مقربان چناناند که ولدان بهشتی روانهوار دور آنان در گردش اند.
🍃ج. ...
@yekaye
.
5️⃣ «یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ»
▪️تعبیر «طواف ولدان مخلدون» در قرآن کریم تنها دوبار به کار رفته است:
🔹یکی در سوره انسان (آیه۱۹) است که آیات مذکور در وصف اهل بیت ع است (که برترین مصادیق مقرباناند)
🔹 و دیگری همین آیه سوره واقعه است که در توصیف مقربان است.
🤔آنچه توجه را بیشتر جلب میکند این است که در این سوره که هم از نعمتهای مقربان سخن میگوید و هم از نعمتهای اصحاب یمین؛
و در این میان نعمتهای خوردنی و نوشیدنی و همسر (که البته هریک از اینها علاوه بر معنای ظاهریاش دلالت بر حقایق باطنیای هم دارند و ان شاء الله در آیات بعد بدانها خواهیم پرداخت) در هر دو مطرح است، اگرچه مراتبش تفاوت داشته باشد؛
اما نعمتی را خاص مقربان برشمرد و در مورد اصحاب یمین اشارهای بدان نکرد همین است که بر تختهایی تکیه زدهاند و ولدان مخلدی پیرامون آنان در طوافند.🤔
البته چنانکه در بحث از آیه قبل گذشت اصل اینکه اصحاب یمین هم در بهشت بر جاهایی تکیه بزنند بر اساس قرآن کریم قابل اثبات است (جلسه983 تدبر۲)؛ اما اینکه «ولدان مخلد» به دور آنان طواف کنند، خیر.
بله، علاوه بر دو آیه فوق، چهار آیه دیگری در قرآن هست که از «طواف» به دور بهشتیان سخن گفته است؛ دو آیهاش که ظهور جدی دارد که در وصف همان مقربان باشد:
🔹- «يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعينٍ» (صافات/45) این آیه در وصف «عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۴۰) است که با توجه به تفاوت مخلَص و مخلِص این احتمال که اینان همان مقربان باشند بسیار زیاد است.
🔹- «وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَواريرَا» (انسان/15) این آیه اگرچه تعبیر ولدان در آن نیامده اما چون در سوره انسان و در وصف اهل بیت ع است احتمال تطبیقش بر مقربان بسیار زیاد است.
اما دو آیه دیگر - که در وصف «متقین» است و قرینهای که بتوان آن را منحصر در مقربان کرد ندارد و و احتمالا شامل حال اصحاب یمین بشود- بدین قرار است که در یکی، همانند دو مورد فوق، آن کسانی که به دور اینان میگردند معلوم نشده:
🔹«يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فيها خالِدُونَ» (زخرف/71)
و در دیگری از «طواف غِلمان» سخن به میان آمده است:
🔹«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُون»
که با توجه به تفاوت «غِلمان» (که صرفا بر اینکه آنان خدمتکارانی کم سن و سال هستند دلالت دارد) و «وِلدان» (که علاوه بر این، به نحوی بر فرزند بودن هم اشعار دارد) چهبسا بتوان احتمال داد که «ولدان»ی که پیرامون افراد بگردند از نعمتهای خاص مقربان است؛ که اگر چنین باشد این احتمال که در تدبر قبل گذشت که «ولدان» یک نحوه فرزند بهشتی برای آنان باشد شاید بیشتر تقویت شود.🤔🤔🤔
@yekaye
🔹بِأَكْوابٍ
▪️«اكواب» را جمع «كُوْب»، و آن را کوزهای که دسته نداشته باشد (كتاب العين، ج5، ص417 ) ویا قدح بیدسته دانستهاند (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص145؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص728 ).
▫️برخی گفتهاند این کلمه در زبانهای سریانی و آرامی هم به همین معنای «جام بدون دسته» معرفی شده است و ظرفی است ما بین کوزه و کاسه؛ که نه به اندازه قدح سرش باز است که براحتی آن در هنگام حرکت از آن بیرون بریزد؛ و نه به اندازه کوزه سرش تنگ است که نوشیدن آب از آن سخت باشد؛ و نه همچون ابریق دستهدار است؛ (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص130 )
▫️ اما برخی آن را همچون قدح سرگشاد میدانند و البته هم بر لوله نداشتنش تاکید دارند. (مجاز القرآن، ج2، ص249 ؛ مجمع البيان، ج9، ص327 )
▪️برخی معنای محوری این ماده را متسع شدن چیزی که توخالی است به نحو دایرهایشکل و به دور خودپیچیده دانسته اند چنانکه با کلمه «كُوْب» به معنای قدح یا کوزه بدون دستهای که سرش گرد باشد به کار رفته ویا «کَوَب» به معنای حالت کسی است که گردنش باریک و سرش بزرگ باشد و «کوبه» هم به معنای طبل به کار رفته است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۸۶۲)
[البته بعید نیست کاربرد کلمه «کوبه» برای طبل، از فارسی (برگرفته از کوبیدن) وارد عربی شده باشد.]
📿این ماده ۴ بار در قرآن و به همین صورت «اکواب» و فقط برای اشاره به یک ظرفی بهشتی به کار رفته است.
@yekaye
🔹أَباریقَ
▪️کلمه «أَباریقَ» جمع «إبریق» است؛ که آن را ظرف آبی دانستهاند که دسته و لوله داشته باشد؛ اغلب اهل لغت بر ایناند که این کلمه (همانند کلمه «إِسْتَبْرَقٍ» که بحثش در جلسه ۶۱۲ گذشت) فارسی و معرب است (لسان العرب، ج10، ص17؛ مجمع البحرين، ج3، ص53؛ تاج العروس، ج13، ص20)
و توضیح دادهاند که اصل فارسی آن «آبریز» بوده (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص256؛ حجة التفاسير، ج6، ص296) یعنی ظرف آفتابهمانندی که برای ریختن آب استفاده میشده است.
🤔(توجه شود که کلمه آفتابه امروزه به خاطر رواج کاربردش در خصوص آفتابه دستشویی بار منفی دارد؛ اما کسانی که آفتابه-لگنهای برنجی را دیده باشند متوجه میشوند که این کلمه بار معنایی منفی امروز را نداشته؛ و در واقع، آفتابه وسیله آب ریختنی است که دسته و لوله دارد؛ که امروزه به جای آن «تُنگ» و «پارچ» رایج شده که فقط دسته دارد؛ و به خاطر آن بار معنایی منفی در زبان فارسی امروزین، به جای «آفتابه» از کلمه «تُنگ» استفاده شد که امروزه برای آوردن نوشیدنی نزد میهمانان به جای آن آفتابههای برنجی و نقرهای، از «تُنگ» استفاده میشود؛ و شاید در آشپزخانههای امروزی فقط قوری و کتری میتواند مصداق چنان ظرفی شمرده شود که البته کاراییاش برای پذیرایی از میهمان نیست.
▪️قلیلی از قدما احتمال دادهاند که این کلمه از ماده «برق» اخذ شده باشد بدین جهت که از صفای رنگش برق میزند (مجمع البيان، ج9، ص327 ؛ روض الجنان (ابوالفتوح)، ج18، ص303 )
▫️ و ظاهرا به همین مناسبت برخی از معاصرین آن را به «تنگهای بلور دستهدار» و « تنگهاى دستهدار برّاق» ترجمه کردهاند (تفسير روان جاويد، ج۵، ص۱۲۷-۱۲۸)
▫️و معدودی از معاصرین هم بشدت از اینکه از ماده «برق» گرفته شده باشد دفاع کردهاند اما با این توضیح که معنای محوری ماده «برق» را به معنای تیزی که با قوت و رانش از عمقی که آن را دربرگرفته به ظاهرا بیاید (حدة تبرز الی الظاهر (بقوة أو اندفاع) من عمق ما یکتنفها) دانستهاند و گفتهاند عمدتا ابریق برای ریختن شراب به کار میرفته و این شکل آن موجب میشده که از شراب به خاطر تیزی اش مقدار اندکی از آن در جام بریزد و نیز خود شرابی که غالبا با ابریق میریختهاند به درخشندگی و برق متصف میشده است. (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۰۸)
📿در هر صورت کلمه «ابریق» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹كَأْسٍ
▪️کلمه «كَأْس» که هم مذکر و هم مونث استفاده میشود را به معنای قدحی دانستهاند که پر از شراب باشد (كتاب العين، ج5، ص393 )
▪️ برخی بر این باورند که علاوه بر این، هریک از ظرف و شراب بتنهایی را هم «کأس» میگویند (مفردات ألفاظ القرآن، ص729)
🤔اما ظاهرا این سخن دقیقی نباشد زیرا اصلا تفاوت «كَأْس» و «قدح» را در این دانستهاند که قدح هم برای کاسه خالی و هم کاسه پر به کار میرود اما کأس فقط برای حالت پر به کار میرود؛ شبیه تفاوت خوان و مائده که خوان فقط سفره است (صرف نظر از پر یا خالی بودنش) اما مائده سفرهای است که پر باشد (الفروق في اللغة، ص310 )
و دیگران هم تفاوت آن را با «زجاجة» در همین دانستهاند که اگر پر باشد ««کأس» وگرنه «زجاجة» گفته میشود (فقه اللغة، ص57 )
(پس استعمالش برای ظرف خالی ظاهرا نادرست باشد و ممکن است استعمالش برای صرف شراب از باب تعبیر استعاریای باشد که در فارسی هم «پیاله» را گاه به کنایه برای خود شراب به کار میبرند مانند «زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست» یا «حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش»)
▪️در زبان عربی تنها کلمهای که احتمال دادهاند مرتبط با همین ماده باشد کلماتی است مانند فعل «کاس یکوس كَوساً» است که وقتی شتر روی سه پایش راه برود چنین گویند (المصباح المنير، ج2، ص544 ) ویا «کیس» که به معنای زیرکی است و از آن فعل أَكْأَسَ و أكيس ساخته شده که وقتی است که کسی فرزندان زیرک به دنیا آورد (مفردات ألفاظ القرآن، ص729 )
▫️و برخی با اینکه اصل این کلمه را وارد شده از زبانهای عبری و سریانی میدانند (که در آنها کأس به معنای قدح است) و این کلمات اخیر را معتل العین (نه مهموز العین) میدانند در عین حال نسبتی بین این کلمات هست با این توضیح که این کلمات اخیر و نیز فعل «تَكَاوَسَ» که برای نخل و انگور سایر درختان به کار میرود وقتی که پربار و انبوه شود و شاخههایش روی هم بیفتد، و نیز کلمه «کأس» وجه جمعشان پر شدن و دربرگرفتن است [شخص زیرک هم همه جوانب مساله را در نظر میگیرد] (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص9-10 )
📿این کلمه 6 بار در قرآن کریم آمده است و تمامی موارد کاربرد آن اشاره به پیاله شراب بهشتی است.
@yekaye
🔹معینٍ
▪️اغلب اهل لغت کلمه «معین» را از ماده «معن» دانستهاند؛
▫️اما برخی این احتمال را هم دادهاند که از ماده «عین» باشد؛ که کلمه «عین» به معنای چشم است و «معین» اسم مفعول برای دیدن و به معنای «ظاهر للعیون: چیزی که در مقابل چشم آشکار است» باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص599 و771 ؛ مجمع البيان، ج9، ص327؛ ج7، ص173 ؛ لسان العرب، ج13، ص410 ؛ مجمع البحرين، ج6، ص286 و۳۱۷ )
▫️و در حدی که جستجو شد کسی یافت نشد که آن را از ماده «عون» بداند.
درباره ماده «عین» ان شاءالله در بحث از آیه22 بحث خواهیم کرد؛
اما
▪️درباره ماده «معن» برخی با تاکید بر کلماتی مانند «أَمْعَنَ الفرس» که در جایی به کار میرود که اسب با سرعت دور شود، ویا «معن الماء» که به معنای جاری شدن آب است و یا «معن الوادی» که در جایی به کار میرود که آب در وادیای چنان پر شده باشد که دسترسی به آن آسان باشد، محور اصلی این ماده را دور شدن از چیزی و امتداد یافتن آن که با غلغل کردن در حین منضم شدن همراه باشد (چنانکه آبی که در زمین جاری میشود در میان کشتزار غلغل میکند تاکمکم تمامش جذب زمین شود) دانستهاند (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص2096)
▪️اما دیگران بر این باورند که اصل این ماده دلالت دارد بر ملایمت و اعتدال در امری (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص135 ) و به تعبیر دیگر سهولت در جریان یافتن و جاری شدن و مانند آن؛ و تعابیری مانند «أَمْعَنَ الفرس» را درست است که بر دور شدن آن دلالت دارد؛ اما دور شدنی است که با نرمی و آرامی انجام میشود و یا شخصی که در انجام کارهایش مطلب را آسان میگیرد «مَعْن» گویند. (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص335 )
▪️اگرچه برخی وصف «معین» را به معنای چیزی که ملایم و آسان باشد دانستهاند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص137) اما همگان اتفاق نظر دارند که «ماء معین» به معنای آب روان و جاری [دم دست] است: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ» (ملک/30) و در آیه «وَ آوَيْناهُما إِلى رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعين» (مومنون/۵۰) به قرینه «ربوة ذات قرار» (مکان مرتفع و مناسب برای گیاهان) «معین» به معنای «ماء معین» است (لسان العرب، ج13، ص410 )؛
▪️ البته در خصوص تعبیر «كَأْسٍ مِنْ مَعینٍ» (صافات/45؛ واقعه/18) به قرینه کلمه «کأس» عموما آن را وصف شراب دانستهاند؛ هرچند برخی آن را شامل هرنوشیدنی گوارایی معرفی کردهاند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص136 )
▪️کلمه «ماعون» را هم اغلب از همین ماده دانستهاند. این کلمه به معنای چیزی (بویژه وسائلی که در قدیم برای تهیه غذا نیاز بوده مانند تیشه [برای تهیه هیزم اجاق] و کاسه و چاقو و دیگ و...) که برای استفاده دیگران عاریت داده میشود (فقه اللغة، ص42 ) از زجاج نقل شده که این کلمه به معنای چیز اندک است (مجمع البيان، ج7، ص173 ؛ لسان العرب، ج13، ص410 ) ظاهرا بدین لحاظ که عاریت دادنش چیزی از انسان کم نمی کند؛ درباره وجه تسمیهاش برخی با اشاره بانکه این کلمه به همین معنای «ظروف خانه» در زبانهای سریانی و آرامی نیز وجود دارد، گفتهاند که این ماده بر وزن فاعول به معنای چیزی است که متصف به ملایم و معتدل بودن شود و اشاره است به لوازم منزلی است که بسیار عادی و معمول در هر خانه ای هست (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص136 )
▪️البته درباره این کلمه تحلیلهای دیگری هم هست؛ از جمله
▫️ اینکه اصل آن را از «معونة» (یعنی از ریشه «عون» به معنای چیزی که به انسان یاری میرساند) دانستهاند که الف آن جایگزین «ه» شده است؛
▫️و برخی احتمال دادهاند با توجه به اینکه کلمه «ماعون» به معنای باران هم به کار رفته، این کلمه نسبتی با کلمه «ممعون» به معنای (زمینی که باران خورده ویا با آب جاری سیراب شده) داشته باشد؛
▫️و نیز این احتمال داده شده این کلمه به نحوی با ماده «منع» نسبت داشته باشد (که قلبی در آن رخ داده باشد) زیرا چیزی است که با اینکه طلب میشود اما از دادنش در بسیاری از اوقات منع میشود (لسان العرب، ج13، ص410 )
📿اگر هر دو کلمه «معین» و «ماعون» - که به ترتیب 4 بار و۱ بار در قرآن کریم به کار رفتهاند- از ماده «معن» بدانیم باید گفت این ماده جمعا ۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
🔹مِنْ مَعینٍ
«من» در اینجا من بیانیه است؛ که این جار و مجرور را روی هم صفت برای «کأس» دانستهاند (إعراب القرآن و بيانه، ج9، ص42) و میتواند صفت برای کل سه کلمه قبل (أکواب و أباریق و کأس) باشد (مفاتيح الغيب، ج29، ص394 )
@yekaye
🔹ب. و أَباریقَ
☀️۲) روایت شده است که امیرالمومنین ع از رسول الله ص سوال کرد:
یا رسول الله! کدام ما را بیشتر دوست داری؟ من یا فاطمه؟
فرمود: فاطمه نزد من از تو دوستداشتنیتر و تو نزد من از او عزیزتری! و تو ای علی! با من بر سر حوضی خواهی بود که مردم [نااهل] را از آن می رانند و همانا بر سر این حوض، تُنگهایی به تعداد ستارگان آسمان است؛ و تو و حسن و حسین و فاطمه و عقیل و جعفر در بهشتاید: «[خواهر و] برادرانی بر تختهایی تکیه زده رو به روی هم» (حجر/۴۷) و تو و شیعیانت با من در بهشتاند؛ سس رسول الله ص این آیه را قرائت کرد: «برادرانی بر تختهایی تکیه زده رو به روی هم» (حجر/۴۷) که هیچکس پشت سر همنشین اش نمی نگرد [= پشت سرش از او بدگویی نمیکند].
📚نهج الحق و كشف الصدق، ص206؛ تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص253
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ أَنَا أَمْ فَاطِمَةُ قَالَ فَاطِمَةُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَيَّ مِنْهَا وَ كَأَنِّي بِكَ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ عَلَى حَوْضِي تَذُودُ عَنْهُ النَّاسَ وَ إِنَّ عَلَيْهِ أَبَارِيقَ مِنْ عَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ وَ أَنْتَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ وَ عَقِيلٌ وَ جَعْفَرٌ فِي الْجَنَّةِ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ وَ أَنْتَ مَعِي وَ شِيعَتُكَ فِي الْجَنَّةِ ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ لَا يَنْظُرُ أَحَدُهُمْ فِي قَفَا صَاحِبِه
📚مضمونی نسبتا نزدیک به این مشمون قبلا در جلسه ۲۸۶ (ذیل آیه «وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلينَ» حجر/47) گذشت.
@yekaye
☀️۳) از امام باقر ع و امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
رسول الله ص به علی فرمود:
ای علی! هنگامی که مرا به معراج بردند آنجا رودی دیدم سفیدتر از شیر و شیرین تر از عسل، و مستقیمتر از تیر، که در آنجا تُنگهایی به تعداد ستارههای آسمان بود؛ در کنارهاش گنبدهایی از یاقوت قرمز و مروارید سفید؛ جبرئیل بالهای خود را بر کنار آن زد که بناگاه بوی خوش مشک همه جا را پر کرد؛
سپس فرمود: سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست ، همانا در بهشت درختانی وجود دارد که صدای تکان خوردن برگهایشان صدای تسبیحی است که شبیه چنین صدایی را از اولین و آخرین کسی نشنیده است؛ میوهای شبیه انار دارد که میوهاش را به سمت هرکس میاندازد که وقتی آن را باز میکنند درونش هفتاد حُلّه [زیورآلات] بهشتی است؛ و مومنان بر کرسیهایی از نور نشستهاند همچون زیبارویانی در حجله و تو روز قیامت پیشاپیش همه آنهایی؛ بر ای هرکسی یک جفت کفش است که بند کفشش از نور است که هرجایی از بهشت که باشند پیش رویشان را روشن میکند. در این حالاند که زنی از بالای سرشان بر آنان مشرف میشود و میگوید: سبحان الله! ای بنده خدا! آیا تو را نسبت به ما نظری نیست؟
میگوید: تو کی هستی؟!
پاسخ میدهد: من از همانها هستم که خداوند متعال فرمود: «هيچ كس نمىداند چه چيز از آنچه روشنىبخش ديدگان است به [پاداش] آنچه انجام مىدادند براى آنان پنهان شده است.» (سجده/17)
سپس فرمود: به کسی که جان محمد ص در دست اوست همانا هر روز هفتاد هزار فرشته نزد او میآیند در حالی که او را به نام و نام پدرش مخاطب قرار می دهند [کنایه از اینکه کاملا با او آشنا و صمیمی هستند].
📚المحاسن، ج1، ص180-181
عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِيهِ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَحْوَلِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ:
يَا عَلِيُّ إِنَّهُ لَمَّا أُسْرِيَ بِي رَأَيْتُ فِي الْجَنَّةِ نَهَراً أَبْيَضَ مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ أَشَدَّ اسْتِقَامَةً مِنَ السَّهْمِ فِيهِ أَبَارِيقُ عَدَدَ النُّجُومِ عَلَى شَاطِئِهِ قِبَابُ الْيَاقُوتِ الْأَحْمَرِ وَ الدُّرِّ الْأَبْيَضِ؛ فَضَرَبَ جَبْرَئِيلُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَى جَانِبِهِ فَإِذَا هُوَ مِسْكَةٌ ذَفِرَةٌ.
ثُمَّ قَالَ: وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ إِنَّ فِي الْجَنَّةِ لَشَجَراً يَتَصَفَّقُ بِالتَّسْبِيحِ بِصَوْتٍ لَمْ يَسْمَعِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ بِمِثْلِهِ يُثْمِرُ ثَمَراً كَالرُّمَّانِ يُلْقِي الثَّمَرَةَ إِلَى الرَّجُلِ فَيَشُقُّهَا عَنْ سَبْعِينَ حُلَّةً وَ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ وَ هُمُ الْغُرُّ الْمُحَجَّلُونَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى الرَّجُلِ مِنْهُمْ نَعْلَانِ شِرَاكُهُمَا مِنْ نُورٍ يُضِيءُ أَمَامَهُمْ حَيْثُ شَاءُوا مِنَ الْجَنَّةِ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَشْرَفَتْ عَلَيْهِ امْرَأَةٌ مِنْ فَوْقِهِ تَقُولُ: سُبْحَانَ اللَّهِ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَ مَا لَنَا مِنْكَ دَوْلَةٌ؟ فَيَقُولُ: مَنْ أَنْتِ؟ فَتَقُولُ: أَنَا مِنَ اللَّوَاتِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ».
ثُمَّ قَالَ: وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ إِنَّهُ لَيَجِيئُهُ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ يُسَمُّونَهُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيه.
@yekaye
🔹ج. و كَأْسٍ مِنْ مَعینٍ
☀️۴) از چندین تن از ائمه اطهار ع روایتی نقل شده است که حضرت امیرالمومنین ع در یک مجلس چهارصد باب از آنچه دین و دنیای انسان مسلمان را آباد میکند، به برخی از اصحابش آموخت. قبلا فرازهایی از این روایت قبلا گذشت.
در فراز دیگری از آن فرمودهاند:
من با رسول الله در کنار حوض هستم و همراهم عترت [خاندان] و دو سبط من حضور دارند؛ پس هرکس ما را میخواهد سخن ما را بگیرد و به عمل ما عمل کند که همانا برای هر اهل بیتی سخاوتمندی ای هست و برای ما و اهل مودت با ما شفاعت است؛ پس در دیدار ما بر سر حوض [کوثر] با هم مسابقه دهید که همانا ما دمشنانمان را از پیرامون آن برانیم و از آن به دوستان و اهل ولایتمان بنوشانیم و هرکس جرعهای از آن بنوشد بعد از آن ابدا تشنه نخواهد شد؛ حوض ما آبگاهی است بزرگ، دارای دو مجرا که از بهشت سرچشمه میگیرند؛ یکی از تسنیم (مطففین/۲۰) است و دیگری از مَعین [شراب ناب] (واقعه/18). بر دو طرف آن زعفران است و دیوارهاش از مروارید و یاقوت است و این همان کوثر است؛ همانا همه امور به خداوند عز و جل برمی گردد و اگر به بندگان برمی گشت چنین نبود که بتوانند کسی را بر ما ترجیح دهند؛ ولیکن خداوند هرکس را بخواهد به رحمت خویش اختصاص میدهد؛ پس حمد خداوند را به جای آورید که شما را اختصاص داد به این نعمت ابتدایی، که با طیب ولادت [= حلالزاده] به دنیا آمدید...
📚الخصال، ج2، ص624
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاه قال ع:
... أَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعِي عِتْرَتِي وَ سِبْطَايَ عَلَى الْحَوْضِ فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْيَعْمَلْ عَمَلَنَا فَإِنَّ لِكُلِّ أَهْلِ بَيْتٍ نجيب [نَجِيباً] وَ لَنَا شَفَاعَةً وَ لِأَهْلِ مَوَدَّتِنَا شَفَاعَةً فَتَنَافَسُوا فِي لِقَائِنَا عَلَى الْحَوْضِ- فَإِنَّا نَذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَنَا وَ نَسْقِي مِنْهُ أَحِبَّاءَنَا وَ أَوْلِيَاءَنَا وَ مَنْ شَرِبَ مِنْهُ شَرْبَةً لَمْ يَظْمَأْ بَعْدَهَا أَبَداً حَوْضُنَا مُتْرَعٌ فِيهِ مَثْعَبَانِ يَنْصَبَّانِ مِنَ الْجَنَّةِ أَحَدُهُمَا مِنْ تَسْنِيمٍ وَ الْآخَرُ مِنْ مَعِينٍ عَلَى حَافَتَيْهِ الزَّعْفَرَانُ وَ حَصَاهُ اللُّؤْلُؤُ وَ الْيَاقُوتُ وَ هُوَ الْكَوْثَرُ إِنَّ الْأُمُورَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَتْ إِلَى الْعِبَادِ وَ لَوْ كَانَتْ إِلَى الْعِبَادِ مَا كَانُوا لِيَخْتَارُوا عَلَيْنَا أَحَداً وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا اخْتَصَّكُمْ بِهِ مِنْ بَادِئِ النِّعَمِ عَلَى طِيبِ الْوِلَادَة. ...
📚این فراز از این حدیث طولانی با سندهای متفاوت و اندک تفاوتی در عبارات در تفسير فرات الكوفي، ص367 و جامع الأخبار(للشعيري)، ص174 نیز آمده است.
@yekaye