eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
115 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
. 3️⃣ «أَ فَرَأَیتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» حتی اگر ما شروع کننده کشت و کار باشیم و نقشی هم در تولید محصول داشته باشیم، اما به ثمر رساننده هرچیزی خداوند است. 💠ثمره اگر در نظام عالم و در متن زندگی، انجام دادن بخشی از کاری به دست ما داده شده، نباید به خود مغرور شویم و حتی در به نتیجه رسیدن آن کار خود را همه‌کاره بپنداریم (حدیث۲)؛ چه رسد به غرور کلی، و خود را در همه امورات خود همه‌کاره دیدن. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر می‌خواستیم قطعا آن را خس و خاشاکی می‌کردیم که شما با دهان باز [= حسرت‌زده] بمانید [و بگویید:] سوره واقعه (56) آیه 65 1399/6/15 16 محرم 1442 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹حُطاماً ▪️درباره ماده «حطم» اتفاق نظر است که اصل معنای آن بر شکستن چیزی دلالت می‌کند (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص78؛ مجمع البیان، ج‏9، ص335)؛ برخی قیودی را هم در آن دخیل دانسته‌اند؛ ‌مثلا گفته‌اند ▫️نه مطلق شکستن، بلکه شکستن چیزی خشک همچون استخوان و هیزم و مانند آن (كتاب العين، ج‏3، ص175 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص242) ویا ▫️شکسته و خرد شدن چیز خشکی که با فشار شدید ویا سنگینی‌ای که بر روی آن وارد شده، واقع شود (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۴۵۶ ) و ▫️ برخی بر نحوه شکسته شدن تاکید داشته و گفته‌اند شکسته شدن هیات شیء به نحوی که نظم آن را از بین ببرد و حالت مورد انتظار از آن را نابود کند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص287 ) ▪️و ظاهرا چون نوعی معنای شدت و خشونت در این شکنندگی لحاظ شده برای بسیاری از وضعیتهای شکننده استعاره گرفته می‌شود مثلا به سالی که قحطی شدید بیاید «حُطمة» گویند ویا درد شدیدی که چارپایان بدان مبتلا می‌شوند و آنها را از ایستادن ناتوان می‌کند «حَطَم» گویند ویا به شتربانی که در حرکت دادن شتران شدت عمل به خرج می‌دهد «سائق حُطَم» گویند گویی که با این نحوه حرکت دادنشان آنها را در هم می‌شکند و به آتش جهنم هم از این جهت که کسانی را که در آن می‌ریزند خرد می‌کند و صدای شکستن استخوانهای آنها به گوش می‌رسد «حُطَمة» گویند « كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ؛ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ؛ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَة» (همزه/4-6) و ظاهرا به هین جهت به فرد پرخور هم «حطمه» گویند چون گویی همچون جهنم همه چیز را خرد می‌کند! و در قرآن کریم هم برای خرد شدن مورچه‌ها در زیر پای اسبها از همین تعبیر استفاده شده است «قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُه‏» (نمل/۱۸) (معجم مقاييس اللغه، ج‏2، ص78 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص242 ) ▪️لازم به ذکر است که کلمه «حُطَمة» صیغه مبالغه است و برخی تذکر داده‌اند که شاید وجه تسمیه جهنم به آن این است که نه‌تنها استخوانها و جسم و زیبایی ظاهری جهنمیان، بلکه تمامی عناوین و اعتبارات و تشخص‌های دنیوی‌ای را که جهنمیان برای خود داشتند خرد و نابود می‌کند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏2، ص287-288) ▪️«حُطام»« به هر چیزی که از فرط خشکی درهم بشکند گویند : «ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً» (زمر/21) (مفردات ألفاظ القرآن، ص242 ) و برخی گفته‌اند اساسا به هر خس و خاشاکی که هیچ منفعت خوراکی و غذایی نداشته باشد گویند: «ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً» (زمر/21؛ حدید/۲۰) «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/65) (مجمع البیان، ج‏9، ص335) 📿ماده «حطم» و مشتقات آن همین ۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹فظَلْتُمْ قبلا بیان شد که ▪️ماده «ظلل» در اصل بر سایه افکندن و پوشاندن چیزی توسط چیز دیگر دلالت دارد و نقطه مقابل روشنایی «الضُحّ»» است. درباره مفهوم «ظِلّ» و «ظلال» در آیه ۳۰ همین سوره توضیحاتی گذشت؛ 🔖جلسه ۹۹۷ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-30/ ▪️در اینجا، به تبع بحثهای قبلی فقط اضافه می‌کنیم: این ماده وقتی به صورت فعل به کار می‌رود می‌تواند به معنای فعل تام باشد ویا فعل ناقص: ▫️در صورتی که فعل تام باشد به همان معنای «سایه افکندن» است (وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ‏، بقرة/۵۷)، ▫️اما به صورت فعل ناقص (فعل کمکی) که به کار می‌رود (ظلَّ یفعل) به معنای انجام دادن کار در روز است (لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ يَكْفُرُونَ‏؛ روم/۵۱)، چرا که سایه داشتن امور، وضعیتی است که مختص روز است و شب خودش سایه است؛ و در این حالت گاه با حذف یکی از «لـ»هایش همراه است (فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ،‏واقعة/۶۵؛ ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً؛ طه/۹۷) 🔖جلسه ۷۲۱ http://yekaye.ir/al-fater-35-21/ 📖 اختلاف قرائات ▪️در اغلب روایات مشهور به همین صورت »فَظَلْتُمْ» قرائت شده است؛ که در اصل «فظَلِلْتُمْ» بوده که لام اول که مکسوره بوده برای تخفیف و سهولت در کلام حذف شده است. ▪️اما در برخی روایات غیرمشهور از عاصم (قاری معروف کوفه؛ یعنی روایت هارون از حسین از شعبه از عاصم؛ و نیز روایت عتکی از شعبه از عاصم؛ و روایت ابن نبهان از عاصم) و برخی قرائات اربعه عشر (اعمش) و برخی قرائات غیرمشهور دیگر (ابوحیوة و شعبی و ابوالعالیة و قتاده و ابوبرهسم و ابن ابی عبله و ابن مجالد و روایت ثوری از قرائت ابن مسعود) ب صورت «فَظِلْتُمْ» (با کسر ظاء) قرائت شده است؛ که درواقع حرف کسره لام محذوف به حرف ظاء ‌منتقل شده است. ▪️و در قرائت ابن مسعود و برخی دیگر از قرائات غیرمشهور (عاصم جحدری و مطوعی) بدون حذف و به صورت «فظَلِلْتُمْ» قرائت شده است؛ ▪️و در برخی دیگر از قرائات غیرمشهور (جحدری و احمد بن موسی) به صورت «فظَلَلْتُمْ» قرائت شده که لام اول را هم مفتوح خوانده‌اند؛ که البته برای ماده «ظلل» وزن «فَعِلَ یَفعَلُ» معروفتر است. 📚(معجم القراءات ج۹، ص312 ) @yekaye
🔹تفَكَّهُونَ این کلمه را عموما از ماده «فکه» دانسته‌اند و ▪️در مورد ماده «فکه» در آيه ۲۰ همین سوره بیان شد که ▫️برخی گفته‌اند که در اصل دلالت دارد بر طیب خاطر و دلپسندی، و یا خوش طبع بودن؛ و ▫️برخی با اشاره به کاربرد کلمه «مُفکِهة» و «مُفکِه» در خصوص شتری که آماده وضع حمل است (که نشیمنگاهش باز می‌شود) [و احتمالا باز شدن دهان در هنگام خندیدن] گفته‌اند اصل این ماده دلالت دارد بر گشودگی و باز شدن میانه چیزی با امر لطیفی که آن را پر می‌کند ویا از آن بیرون می‌زند و «فاکهه» (لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ؛ یس/۵۷) هم به میوه گویند از آن جهت که انسان از آن احساس طیب خاطر می‌کند و یا اینکه چون طبیعتش دلپسند است و یا اثر طیب و دلپسندی در نفس آدمی باقی می گذارد. ▪️فعل «فَکَّهَ» و «فاکَهَ» و به تبع آن اسمهای «مُفاكَهة» و «فُكَاهَة» به معنای مزاح کردن و هر سخنی است که بر انسان شیرین و دلپسند باشد ویا هر سخنی که بین افرادی که با هم انس دارند رد و بدل می‌شود. ▪️اما همانجا اشاره شد که درباره کلمه «تفکّه» (لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ‏؛ واقعه/۶۵-۶۶) اختلاف جدی است. ▫️ خلیل آن را به معنای تعجب کردن دانسته‌؛ و ▫️البته این قول را هم نقل کرده که در این آیه برخی آن را به معنای «نادم» و «پشیمان» گرفته‌اند. ▫️مرحوم مصطفوی با توجه به اینکه «تفکیه» را حالت متعدی شده «فَکِهَ» دانسته و باب تفعل نشان دهنده قبول اثر تفعیل می‌داند «تفکّه» را به معنای به شوخی و مسخره گرفتن (=جدی نگرفتن) قلمداد کرده است. ▫️مرحوم طبرسی هم که اصل ماده «فکه» را به همان معنای طیب نفس و شوخ‌طبعی نزدیک دانسته بود، محور معنای «تفکه» را کلمه «فاکهه: میوه» قرار داده و آن را به معنای «تناول انواع میوه‌ها برای خوردن» دانسته است و ▫️ راغب هم که «فکاهة» را به صرف شوخی بلکه هرگونه حدیث انس بین دوستان قلمداد کرده‌ بود، هم قول مرحوم طبرسی را محتمل دانسته و هم اینکه «تفکّه» به معنای رد و بدل کردن همین فکاهة باشد (و اشاره شد که شبیه این اختلاف نظر در خصوص کلمه «فاکه» هم رخ داده است). ▪️شبیه این اختلاف نظر در خصوص کلمه «فاکه» هم رخ داده است؛ خلیل با اینکه در حالت عادی این کلمه را اسم فاعل و به معنای به کسی که شوخ‌طبع است و شوخی می‌کند معرفی کرده اما در خصوص آیه «فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ»‏ (طور/۱۸) به تبع معنای «تعجب» که در خصوص «تفکه» مطرح کرد، آن را به معنای نعمت‌گیرندگانی که از نعمت خود به اعجاب درآمده‌اند دانسته؛ و راغب همان دو معنای «تفکه» (رد و بدل سخنان دوستانه و تناول کردن میوه) را در مورد «فاکه» محتمل دانسته و مرحوم طبرسی هم ذیل آیه «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ في‏ شُغُلٍ فاكِهُونَ» (یس/۵۵) علاوه بر این متعنم بودن و دچار اعجاب شدن از نعمتهای الهی، معانیِ «خندان و خوشحال و فرحناک بودن» ، «در حال گفتگوهای پاک و طیب بودن» و «دارای فاکهه بودن» (شبیه آنکه به ذو لحم و ذوشحم و ذوعسل، لاحم و شاحم و عاسل گفته می‌شود) را نیز محتمل دانسته است. 🔖جلسه ۹۸۷ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-20/ ▪️البته ابن فارس کلمه «تفکّه» در این آیه را از ماده «فکن» (نه «فکه») دانسته‌ که ابدال در آن رخ داده است؛ و توضیح داده که «فکن» به معنای پشیمان شدن است (معجم المقاييس اللغة، ج‏۴، ص۴۴۶ ). و ظاهرا این ابدال نظر مجاهد هم بوده است و البته وی «تفکن» را به معنای تعجب دانسته است. (به نقل از تاج العروس، ج‏18، ص434) 📿 اگر این کلمه از ماده «فکن» باشد باید گفت که این ماده فقط همین یکبار در قرآن به کار رفته است 📖فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ▪️در اغلب قرائات به همین صورت «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» قرائت شده است؛ ▪️اما در برخی از روایات از قرائت اهل مکه (روایت بزی و ابن فلیح از ابن‌کثیر) و برخی از قرائات عشر (ابن محیصن) و قرائات غیرمشهور (ابوربیعه) با ضمه بر میم و تشدید حرف «ت» قرائت شده است: «فَظَلْتُمُ تَّفَكَّهُونَ» (معجم القراءات ج۹، ص312 ) 📖تَفَكَّهُونَ ▪️این کلمه در اغلب قرائات به همین صورت «تَفَكَّهُونَ» قرائت شده است؛‌ ▪️ولی در برخی از قرائات غیرمشهور همانند قرائت أبي‌بن‌كعب و أبوحزام عكلي و ابن‌سميفع و قاسم بن محمد و عروة به صورت «تَفَكَّنُونَ» قرائت شده است که به معنای تعجب و پشیمانی است؛ و در بالا بیان شد که برخی بر این باورند که کلمه «تَفَكَّهُونَ» ابدال شده از همین کلمه بوده است. (معجم القراءات ج۹، ص312 ) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) در فرازی از روایت معروف توحید مفضل از امام صادق ع روایت شده است: اى مفضّل! در رشد فراوان كشتزارها و حبوبات انديشه كن. يك دانه كم و بيش صد دانه مى‏دهد. مى‏شد كه يك دانه تنها يك دانه بدهد؛ ولى چرا اين افزونى در آن نهاده شد؟ آيا جز براى آن است كه غلات و حبوبات فزونى يابند، قوت و روزى كشاورزان تأمين گردد و بذر سال آينده نيز به دست آيد؟! نمى‏بينى كه اگر پادشاهى بخواهد سرزمينى را آباد كند، بايد هم بذر كاشت و هم روزى امرار معاش به مردم بدهد تا كشت را به عمل آورند؟ بنگر كه چگونه اين امر حكيمانه و مدبّرانه پديد آمده و كشتزار اين گونه بذر و دانه فراوان مى‏دهد تا هم روزيشان حاصل آيد و هم بذر كشت پديد آيد؟ درخت، گياه و نخل نيز ثمر فراوان مى‏دهند. از اين رو از يك ريشه و تنه، اصله‌های متعدد بیرون آید که هریک بتواند درختی مستقل باشد. آيا این جز براى آن است كه وقتی مردم اینها را قطع کنند و در جای دیگر بکارند اصل آن نابود نگردد و در زمين بماند؟ اگر هر اصله تکثیر نمى‏يافت و تنها مى‏ماند مردم نمى‏توانستند كه از آن ببرند و رفع نياز كنند و با اصله‏اى را در زمين بكارند. نيز اگر آفتى بدان مى‏رسيد بى‏آنكه جاى‏نشينى داشته باشد محو و نابود مى‏گشت. در شكل بوته حبوباتى؛ چون: عدس، ماش، باقلا و جز آنها انديشه كن. دانه‏هاى آنها در كيسه‏ها و ظروفى نهاده شده تا نگاهدارى شوند، رشد و استحكام يابند و از آفات در امان بمانند چنان كه جفت و بچه‏دان جنين نيز دقيقا به همين خاطر است. گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه، در پوستهايى سخت نهاده شده‏اند. نيز بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مى‏دارد تا به كشاورزان زيان نرسد. اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمى‏خورند؟ گفته مى‏شود: بله تقدير چنين است. پرنده نيز از آنجا كه آفريده‏اى از آفريدگان است از زمين خداى جلّ و علا نصيب و سهمى دارد، ولى اين حبوبات نيز اين گونه محافظت مى‏شوند تا پرندگان، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار به‏بار نياورند. اگر پرندگان دانه‏ها را عيان و ناپوشيده بنگرند هيچ منعى ندارند كه به آن حمله كنند و بوته را نابود سازند واى بسا اين عمل باعث عدم تعادل تغذيه پرندگان، و مرگ آنها گردد و كشتزار را هم به نابودى كشاند در نتيجه، اين موانع پيش‌گيرنده‏ براى آن است كه دانه‏ها نگاهدارى شوند و پرندگان به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى بماند؛ زيرا او زحمت و مشقت بارورى آن را بر دوش كشيده است و آن مقداری که وی بدانها نیاز دارد بیش از نیاز پرندگان بدان است. 📚توحيد المفضل، ص154-156؛ بحار الأنوار، ج‏3، ص130-131 📚ترجمه فوق برگرفته شده است از «شگفتيهاى آفرينش، ترجمه توحيد مفضل»، ص142-143 @yekaye 👇متن حدیث👇
متن حدیث۱ ☀️رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر ... فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ بَكَّرْتُ إِلَى مَوْلَايَ فَاسْتُؤْذِنَ لِي فَدَخَلْتُ فَأَذِنَ لِي بِالْجُلُوسِ فَجَلَسْتُ فَقَالَ ع‏: ... فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي هَذَا الرَّيْعِ الَّذِي جُعِلَ فِي الزَّرْعِ فَصَارَتِ الْحَبَّةُ الْوَاحِدَةُ تُخَلِّفُ مِائَةَ حَبَّةٍ وَ أَكْثَرَ وَ أَقَلَّ وَ كَانَ يَجُوزُ لِلْحَبَّةِ أَنْ تَأْتِيَ بِمِثْلِهَا فَلِمَ صَارَتْ تَرِيعُ هَذَا الرَّيْعَ إِلَّا لِيَكُونَ فِي الْغَلَّةِ مُتَّسَعٌ لِمَا يَرِدُ فِي‏ الْأَرْضِ مِنَ الْبَذْرِ وَ مَا يَتَقَوَّتُ الزُّرَّاعُ إِلَى إِدْرَاكِ زَرْعِهَا الْمُسْتَقْبَلِ أَ لَا تَرَى أَنَّ الْمَلِكَ لَوْ أَرَادَ عِمَارَةَ بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ كَانَ السَّبِيلُ فِي ذَلِكَ أَنْ يُعْطِيَ أَهْلَهُ مَا يَبْذُرُونَهُ فِي أَرْضِهِمْ وَ مَا يَقُوتُهُمْ إِلَى إِدْرَاكِ زَرْعِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ تَجِدُ هَذَا الْمِثَالَ قَدْ تَقَدَّمَ فِي تَدْبِيرِ الْحَكِيمِ فَصَارَ الزَّرْعُ يَرِيعُ هَذَا الرَّيْعَ لِيَفِيَ بِمَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ لِلْقُوتِ وَ الزِّرَاعَةِ. وَ كَذَلِكَ الشَّجَرُ وَ النَّبْتُ وَ النَّخْلُ يَرِيعُ الرَّيْعَ الْكَثِيرَ فَإِنَّكَ تَرَى الْأَصْلَ الْوَاحِدَ حَوْلَهُ مِنْ فِرَاخِهِ أَمْراً عَظِيماً فَلِمَ كَانَ كَذَلِكَ إِلَّا لِيَكُونَ فِيهِ مَا يَقْطَعُهُ النَّاسُ وَ يَسْتَعْمِلُونَهُ فِي مَآرِبِهِمْ وَ مَا يُرَدُّ فَيُغْرَسُ فِي الْأَرْضِ وَ لَوْ كَانَ الْأَصْلُ مِنْهُ يَبْقَى مُنْفَرِداً لَا يُفْرِخُ وَ لَا يَرِيعُ لَمَا أَمْكَنَ أَنْ يُقْطَعَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ لِعَمَلٍ وَ لَا لِغَرْسٍ ثُمَّ كَانَ إِنْ أَصَابَتْهُ آفَةٌ انْقَطَعَ أَصْلُهُ فَلَمْ يَكُنْ مِنْهُ خَلَفٌ‏ تَأَمَّلْ نَبَاتَ هَذِهِ الْحُبُوبِ مِنَ الْعَدَسِ وَ الْمَاشِ وَ الْبَاقِلَاءِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ فَإِنَّهَا تَخْرُجُ فِي أَوْعِيَةٍ مِثْلِ الْخَرَائِطِ لِتَصُونَهَا وَ تَحْجُبَهَا مِنَ الْآفَاتِ إِلَى أَنْ تَشْتَدَّ وَ تَسْتَحْكِمَ كَمَا قَدْ تَكُونُ الْمَشِيمَةُ عَلَى الْجَنِينِ لِهَذَا الْمَعْنَى بِعَيْنِهِ وَ أَمَّا الْبُرُّ وَ مَا أَشْبَهَهُ فَإِنَّهُ يَخْرُجُ مُدْرَجاً فِي قُشُورٍ صِلَابٍ عَلَى رُءُوسِهَا أَمْثَالُ الْأَسِنَّةِ مِنَ السُّنْبُلِ لِيُمْنَعَ الطَّيْرُ مِنْهُ لِيَتَوَفَّرَ عَلَى الزُّرَّاعِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ أَ وَ لَيْسَ قَدْ يَنَالُ الطَّيْرُ مِنَ الْبُرِّ وَ الْحُبُوبِ قِيلَ لَهُ بَلَى عَلَى هَذَا قُدِّرَ الْأَمْرُ فِيهَا لِأَنَّ الطَّيْرَ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ فِي مَا تُخْرِجُ الْأَرْضُ حَظّاً وَ لَكِنْ حُصِنَتِ الْحُبُوبُ بِهَذِهِ الْحُجُبِ لِئَلَّا يَتَمَكَّنَ الطَّيْرُ مِنْهَا كُلَّ التَّمَكُّنِ فَيَعْبَثَ بِهَا وَ يُفْسِدَ الْفَسَادَ الْفَاحِشَ فَإِنَّ الطَّيْرَ لَوْ صَادَفَ الْحَبَّ بَارِزاً لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ يَحُولُ دُونَهُ لَأَكَبَّ عَلَيْهِ حَتَّى يَنْسِفَهُ أَصْلًا فَكَانَ يَعْرِضُ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَبْشَمَ‏ الطَّيْرُ فَيَمُوتَ وَ يَخْرُجَ الزَّارِعُ مِنْ زَرْعِهِ صِفْراً فَجُعِلَتْ عَلَيْهِ هَذِهِ الْوَقَايَاتُ لِتَصُونَهُ فَيَنَالَ الطَّائِرُ مِنْهُ شَيْئاً يَسِيراً يَتَقَوَّتُ بِهِ وَ يَبْقَى أَكْثَرُهُ لِلْإِنْسَانِ فَإِنَّهُ أَوْلَى بِهِ إِذْ كَانَ هُوَ الَّذِي كَدَحَ فِيهِ وَ شَقِيَ بِهِ وَ كَانَ الَّذِي يَحْتَاجُ إِلَيْهِ أَكْثَرَ مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الطَّيْر. 📚توحيد المفضل، ص154-156؛ بحار الأنوار، ج‏3، ص130-131 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» اگر ما دانه‌ای را در زمین می‌کاریم و با آبیاری و مراقبت، به ثمر می نشیند، این حقیقتا کار ما نیست؛ بلکه استفاده از نظامی است که خداوند در عالم قرار داده است برای رسیدن به محصول؛‌ وگرنه اگر خدا بخواهد می‌تواند تمام تلاش ما را بر باد دهد و آن دانه پیش از آنکه به ثمر برسد - ‌ویا حتی پس از آنکه به ثمر رسید و پیش از آنکه ثمره‌اش برداشت شود- به بوته‌ای خشک و خس و خاشاکی درهم‌شکسته تبدیل گردد و ما با دهان باز، متعجب و حسرت زده بر جای بمانیم. @yekaye
. 2️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» مقصود از تعبیر «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» چیست؟ 🍃الف. از آن بلایی که بر سر زراعت شما آمد متعجب شوید (عطاء و کلبی و مقاتل، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص337 ) 🍃ب. از زحمت و هزینه‌ای که برای به ثمر نشستن آن محصول انجام دادید پشیمان و متاسف شوید (عکرمه و قتاده و حسن، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص337 ) 🍃ج. به خاطر اینکه در اطاعت از خداوند کوتاهی کرده بودید به سرزنش همدیگر بپردازید. (عکرمه، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص337 ) 🍃د. «تفکه» به معنای خوردن و دست به دست کردن انواع فاکهه (میوه) است که به استعاره برای دست به دست دادن سخنان به کار رفته؛‌و مقصود این است که شما از روی تعجب و پشیمانی بر هزینه‌ای که کرده‌اید با همدیگر سخن می‌گویید (تفسير الصافي، ج‏5، ص127 ) 🍃ه. ... @yekaye
. 3️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» چرا نفرمود «لو شئت لجعلته» و از ضمیر جمع استفاده کرد؟ 🍃الف. چه‌بسا چون از موضع قهاریت است از تعبیر جمع که اصطلاحا «متکلم معظم لنفسه» است استفاده کرد؛ یعنی برای اشاره به اینکه این اقدام یک اقدام از موضع بالاست (شبیه شاهان که می‌گویند ما چنین و چنان می‌کنیم). 🍃ب. چه‌بسا اشاره‌ای دارد به نقش واسطه‌های فیض و اسباب و مسببات؛‌ یعنی گویی می‌خواهد نشان دهد که همان طور که در رویاندن دانه و به ثمر نشستن آن اسباب و واسطه‌ها در کارند؛ ‌اگر قرار باشد این دانه تبدیل به خس و خاشاکی شود باز از طریق اسباب و واسطه‌ها چنین می‌کنیم. 🍃ج. ... @yekaye
. 4️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» اگر مقصود از تعبیر «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» چیزی است شبیه اینکه «فتعجبون» یا «فتندمون» چرا از همین تعابیر ساده استفاده نکرد و حتی نفرمود «تَفَكَّهُونَ»؟ 🍃الف. تعبیر «ظلتم» (که در اصل «ظللتم») بوده) –چنانکه در نکات ادبی اشاره شد – در اصل به معنای سایه انداختن است اما در اینجا فعل ناقص و به معنای «انجام دادن کار در طول روز» است؛ و دلالت دارد بر یک نحوه استمراری که هیچ تغییری در نحوه انجام کار رخ نمی‌دهد. کلمه «تفکهون» هم – چنانکه باز در نکات ادبی اشاره شد – با کلمات «فاکهه» (به معنای میوه) و «فکاهه» (به معنای مزاح و شوخی) مرتبط است؛ گویی اشاره دارد به یک حالت دهان باز که غالبا برای گفتن مطالب شوخی و خنده‌دار ویا خوردن میوه باز می‌شد و اکنون همچنان باز مانده و نمی‌داند بر این حال و روزی که پیش آمده – که کاملا برایش غیرمنتظره بوده- بخندد یا گریه کند و در این باره به اطرافیانش چه بگوید. و ترکیب این دو کلمه به نحو بسیار رسایی شدت فرو رفتن آنان در بهت و تعجب و ناراحتی و پشیمانی را می‌رساند؛ که تعابیر ساده‌ای مانند «فتعجبون» یا «فتندمون» چنین معنایی را نمی‌توانند منتقل کنند. 🍃ب. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1033) 📖 إِنَّا لَمُغْرَمُونَ 📖 ترجمه 💢که ما واقعا غرامت‌دیدگانیم! سوره واقعه (56) آیه 66 1399/6/18 19 محرم 1442 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖اختلاف قرائت 🔹إِنَّا ▪️در اغلب قرائات فقط با یک همزه (به صورت جمله خبریه) قرائت شده است؛ ▪️اما در روایت شعبه (و نیز روایت غیرمشهوری [روایت مفضل]) از قرائت عاصم (از قراء کوفه) و برخی از قرائات اربعه عشر (اعمش) و برخی قرائات غیرمشهور (جحدری و زر بن حبیش و حماد) با دو همزه: «أ إنّا» (به صورت جمله استفهامیه) قرائت شده است. 📚مجمع البیان، ج‏9، ص335 ؛ معجم القراءات ج۹، ص314 @yekaye
🔹لمُغْرَمُونَ قبلا بیان شد که ▪️ماده «غرم» در اصل دلالت می‌کند بر همراهی و ملازمت؛ ▪️ «غُرم» به معنای آن چیزی است که انسان ادای آن را برعهده می‌گیرد بدون اینکه خودش ضرر یا خسازتی به دیگران زده باشد و ظاهرا بر همین اساس است که برخی اصل این ماده را به معنای التزام و تعهد به ادای چیزی یا کاری دانسته‌اند که آن کار به خودی خود بر او واجب و لازم نبوده؛ و آن را معادل کلمه فارسی «تاوان» معرفی‌کرده‌اند. ▪️«غریم» و «غارم» (الْغارِمِين‏؛ توبه/۶۰) به کسی می‌گویند که دِین (بدهی)ای برعهده اوست و برخی در تفاوت «غُرم» و «دین» گفته‌اند که به هر بدهکاری‌ای «غرم» نمی‌گویند، بلکه «غُرم» در جایی است که شخص بدون اینکه خودش اقدامی انجام داده باشد (مثلا قرض گرفته یا خسارتی به کسی زده باشد) مسئولیت پرداخت بدهی‌ای برعهده‌اش آمده، مانند جایی که شخصی ولی و سرپرست شخص دیگری است ویا به هر دلیلی ادای دِینِ کس دیگری را برعهده می‌گیرد. ▪️«غَرام» آن شدت و مصیبتی است که به انسان می‌رسد (إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً؛ فرقان/۶۵) و در واقع، آن عذاب و شری است که دائما همراه انسان باشد. ▪️«مَغرَم» (توبه/۹۸؛ طور/۴۰؛ قلم/۴۶) مصدر میمی و به معنای «غرامت» و تاوان است. ▪️«اغرام» یعنی کسی را بدهکار (غرامت‌دار) کردن است و «مُغرَم» اسم مفعول آن می‌باشد (إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ‏؛ واقعه/۶۶). یعنی کسی که مالش را بدون اینکه عوضی دریافت کرده باشد از دست بدهد. 🔖جلسه ۵۱۱ http://yekaye.ir/al-qalam-68-46/ 🔹إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ▪️این جمله تقریبا هرتاکید ممکنی را که در کلام می‌شد آورد آورده است: ▫️اولا جمله اسمیه است (که نسبت به جمله فعلیه حاوی تاکید بیشتری است) ▫️ثانیا حرف إنّ را در ابتدایش آورده است ▫️ثالثا حرف لام مزحلقه بر روی خبر آورده است؛ ▫️رابعا خبر را هم نه به صورت فعل، بلکه به صورت اسم مفعول (که دلالت بر ثبات و استقرار دارد) آورده است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است که کفرورزیدن، «مغرم» [= بدهکار شدن بدون فایده بودن] است 📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص91 الْكُفْرُ مغْرَمٌ. @yekaye
☀️۲) از امام رضا ع روایت شده است که مغرم (بدهکاری که در بدهکار شدنش مقصر نبوده و توان ادای بدهی‌اش را ندارد) اگر در موردی دَینی بر عهده گرفته ویا دَیْنش را طلب کنند -تردید از راوی است- یک سال مهلت برایش تعیین می‌شود؛ اگر اوضاعش خوب شد [توانست بدهی‌اش را ادا کند] که هیچ؛ وگرنه بر عهده امام است که از بیت المال بدهی وی را ادا نماید. 📚الكافي، ج‏1، ص407 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ طَبَرِسْتَانَ يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدٌ قَالَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ لَقِيتُ الطَّبَرِيَّ مُحَمَّداً بَعْدَ ذَلِكَ فَأَخْبَرَنِي قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى ع يَقُولُ: الْمُغْرَمُ إِذَا تَدَيَّنَ أَوِ اسْتَدَانَ فِي حَقٍّ - الْوَهْمُ مِنْ مُعَاوِيَةَ - أُجِّلَ سَنَةً فَإِنِ اتَّسَعَ وَ إِلَّا قَضَى عَنْهُ الْإِمَامُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ. @yekaye