یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
1️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
دنیا زندان مومن است؛ و هر که در این دار مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند.
اما مرگ برای او نقطه عطفی است که این وضعیت را بلافاصله زیر و رو میکند.
💢به حرف «ف» دقت کنید:
این شخصی که نفْسش به حلقوم رسیده، اگر از مقربان باشد، بلافاصله در روح و ریحان و جنت نعیم خواهد بود؛ یعنی در گشایش، راحتی، رحمت، رائحهای خوش.
جالب است که این مقطع چنان بلافاصله برای انسان حاصل میشود که در برخی روایات «روح و ریحان» را «در دنیا» معرفی کردهاند (حدیث۱) و در برخی «در قبر» (حدیث۲). چرا که این لحظه دقیقا لحظه ورود انسان از عالم دنیا به عالم قبر است؛ و چون دقیقا بین این دو موقعیت است به هر دو طرف میتواند منسوب شود. [البته دو روایت مذکور را به نحو دیگری هم میتوان جمع کرد که در تدبر 6.ب خواهد آمد؛ و بر مبنای استعمال لفظ در بیش از یک معنا هردو میتواند مد نظر بوده باشد.]
📜 روایات تاریخی از اولیای خدا در هنگام جدایی روحشان از بدن که بلافاصله در معرض روح و ریحان قرار گرفتهاند فراوان است؛
و شاید معروفترین مصادیق آن، لحظات شهادت اصحاب و اهل بیت امام حسین ع در روز عاشورا باشد؛
چنانکه در مقاتل نوشتهاند وقتی جان حضرت علی اکبر به لب رسید رو به امام حسین ع خطاب کرد: پدرم! این جدم رسول الله ص است که مرا از پیالهای پر و پیمان سیراب کرد که بعد از آن هرگز تشنه نشوم و خطاب به تو میفرماید: عجله کن! عجله کن! که همانا پیالهای هم برای تو آماده است که اکنون از او بنوشی.
📚تسلية المجالس (مقتل الحسين عليه السلام)، ج2، ص313؛ بحار الأنوار، ج45، ص44
فلمّا بلغت الروح التراقي قال رافعا صوته: يا أبتاه، هذا جدّي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قد سقاني بكأسه الأوفى شربة لا أظمأ بعدها أبدا، و هو يقول [لك]: العجل العجل، فإنّ لك كأسا مذخورة حتى تشربها الساعة.
📚قریب به این مضمون در مقاتل الطالبيين، ص 85 (بحار الأنوار، ج45، ص45) نیز آمده است.
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
2️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
نفرمود «فله روح و ...» بلکه فرمود «فروح و ...». چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد اشاره کند که این نعمتها بروز، حقیقتِ پاکِ خود اوست! یعنی اغلب اهل تفسیر «روح» را مبتدا، و خبر آن را «له»ی محذوف دانستهاند اما چهبسا «روح» خبر باشد و «هو» مبتدای محذوف باشد.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
3️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ ...»
درباره اینکه مقصود از «روح» و «ریحان» چیست، برخی اینها را دو کلمه مستقل دانسته و دیدگاههای مختلف را جداگانه مطرح کردهاند و برخی این دو را کاملا ناظر به هم توضیح دادهاند:
🍃الف. دیدگاههایی که اینها را ناظر به هم توضیح دادهاند:
🌱الف.۱. روح رحمت است و ریحان هرگونه شرافت و افتخار (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344) به تعبیر دیگر، «روح» همان رحمت است چنانکه در آیه دیگر فرمود: «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» (يوسف/87)؛ و «ریحان» همان رضوان الهی است به قرینه اینکه در آیه دیگری بین رحمت و جنات نعیم، تعبیر رضوان را آورد: «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ» (توبة/21) (اقتباس از مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص437 )
🌱الف.۲. روح نجات از جهنم است و ریحان دخول در سرای جاودان. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344)
🌱الف.۳. روح وضعیت در قبر است و ریحان وضعیت در بهشت. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344)
🌱الف.۴. روح وضعیت در قبر است و ریحان وضعیت در هنگام حشر. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344 )
🌱الف.۵. هردوی این کلمات از ماده «روح» است که دلالت بر یک نحوه جریان لطیف میکند؛روح یک نحوه جریان یافتن مطبوع است در مقامات روحانی، و ریحان یک نحوه ادامه یافتن زندگی و معیشت. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص268 )
🌱الف.۶. ...
▪️اما دیدگاههایی که اینها را کاملا مستقل از هم توضیح دادهاند:
🍃ب. «روح» یعنی:
🌱ب.۱. راحتی و استراحت (ابن عباس، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344؛ الميزان، ج19، ص139؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ب.۲. راحت شدن از تکالیف و مشتقهای دنیا (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344)
ب.۳. هوای مطبوعی که نفس از آن لذت میبرد و غم و اندوه را از بین میبرد (به نقل از مجمع 🌱البيان، ج9، ص344 )
🌱ب.۴. شادی و سرور (سعید بن جبیر، به نقل از إعراب القرآن (نحاس)، ج4، ص230 )
🌱ب.۵. ...
🍃ج. «ریحان» یعنی:
🌱ج.۱. روزی در بهشت. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344؛ الميزان، ج19، ص139 )
🌱ج.۲. ریحان اشاره است به گلی که از بهشت میآورند و با بوییدن آن روح مومن از بدن جدا میشود (حسن و ابوالعالیه و قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344 )
🌱ج.۳. برگ [سبز درخت] (مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ج.۴. گل و شکوفه (مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ج.5. همان گیاه ریحان است که گیاهی خوشبو است؛ و شاید آن که گفتهاند از بهشت گیاهی خوشبو میآورند مقصود همین گیاه ریحان بهشتی باشد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ج.۶. خود جاودانگی است (مفاتيح الغيب، ج29، ص438 )
🌱ج.۷. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
4️⃣ «... وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
چرا در اوایل سوره در وصف مقربین بهشت را با تعبیر جمع (فی جنات النعیم؛ واقعه/۱۲) آورد، اما در اینجا به صورت مفرد؟
🍃الف. هر مقربی یک جنت نعميی دارد؛ منتها در ابتدای سوره بحث درباره کل مقربان بود، پس برای هریک جنت نعیمی در کار است و مجموعش جنات نعیم میشود، اما در اینجا بحث درباره هریک از مقربان است چنانکه فرمود: «إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (المیزان، ج19، ص121 )
🍃ب . در اول سوره با تعبیر «فی» آورد؛ اما اینجا به صورت مرفوع آورد که شاید این تفاوت حاوی نکتهای باشد:
🌱ب.۱. بر مبنای تفسیر مشهور که اینجا «له» در تقدیر است: سهم هر مقربی یک جنت نعیم است؛ اما آنها در بیش از جنت خودشان اجازه حضور و رفت و آمد دارند. پس: برای هریک از مقربان جنت نعیم است اما مقربان در جنات نعمی هستند. (که این به همان معنای الف بسیار نزدیک است)
🌱ب.۲. بر مبنای اینکه آنچه در تقدیر است مبتدای محذوف است (هو) آنگاه در اینجا میخواهد بفرماید هر مقربی خودش یک جنت نعیم است و البته آنان در جنات نعیم هم بسر میبرند؛یعنی این آیه اشاره به حقیقت باطنی خود آنهاست و آن آیه اشاره به منزلگاه آنان.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
5️⃣ «... وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
چرا در ابتدای سوره نعیم را معرفه آورد و فرمود «فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ» (واقعه/12) اما در اینجا نکره آورد؟
🔖در تدبر۷ جلسه ۹۷۹ چنین توضیح داده شد:
🍃الف. یک تحلیل لفظیاش این است که در آيه ۱۲ «سابقون» و «مقربون» به خاطر اینکه «الـ» استغراق دارند، در موضع معرفه قرار گرفتهاند، اما در آیه ۸۹ با تعبیر «مِنَ الْمُقَرَّبِينَ: شخصی از این مقربان» عملا نکره بودن بارزتر است، و از این رو، آنجا هم نکره آورد. البته این لزوما یک قاعده نیست؛ چنانکه در موارد متعددی داریم که «المتقین» با «الـ» آمده ولی «جناتٍ» نکره است، مانند «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ» (ذاريات/15) و «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ» (قمر/54) (مفاتيح الغيب، ج29، ص390-391)
🍃ب. یک تحلیل دیگر این است که مراتب بهشت فراوان است و مومنان و تقواپیشگان متفاوتند؛ پس برای عموم متقین تعبیر نکره میآورد زیرا معلوم نیست که جای هرکس کجاست؛ اما چون مقربان گروه خاصی از مومنان و تقواپیشگاناند که برترین و نهاییترین جایگاه را دارند، پس جایگاه عموم آنها معلوم است (بالاترین مرتبه)، اما باز جای تک تک آنها به خاطر اختلاف مراتبی که با هم دارند معلوم نیست؛ لذا در آیه۱۲ که درباره همهشان است معرفه، و در آیه 89 در خصوص تکتک آنها نکره آورد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص391 ) چیزی که شاید بتواند موید این تحلیل باشد آن است که حضرت ابراهیم ع – که شخص کاملا معین است- در دعایش تعبیر معرفه میآورد و میفرماید «وَ اجْعَلْني مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعيمِ» (شعراء/85)؛ اما از آن سو، قابل مناقشه هم هست زیرا در موراد دیگری داریم که در خصوص تقواپیشگان و عموم مومنان تعبیر «جنات النعیم» را آورده است؛ مانند: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعيمِ» (مائده/65) یا: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِمْ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ في جَنَّاتِ النَّعيمِ» (یونس/9) یا «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في جَنَّاتِ النَّعيمِ» (حج/56) یا «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعيمِ» (لقمان/8).
🍃ج. با توجه به اینکه هم «الـ» و هم تنوین کاربردهای دیگری غیر از نشان دادن معرفه و نکره دارند، شاید اساساً نباید این «الـ» و تنوین را در اینجا علامت معرفه و نکره بگیریم؛ بدین بیان که آوردن کلمه «النعیم» برای اشاره به نعمتِ خیلی خاص ، و یا برای اشاره به مطلق نعمت است (بهشتی که مطلق نعمتها در آن است)؛ اما کلمه «نعیمٍ» در پایان سوره، برای دلالت بر عظمت و بزرگیِ غیرقابل تصور این نعمت باشد.
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
6️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
در این آیه برای مقربان سه چیز ذکر کرد: روح و ریحان و جنت نعیم. آیا در این سه تا موضوعیتی هست؛ و اگر هست چیست؟
🍃الف. مرگ براى مقرّبان، زمينهساز سه رحمت است: رهايى از غصّهها و سختىهاى دنيا: «فَرَوْحٌ»، رسيدن به الطاف الهى: «رَيْحانٌ» و رسيدن به كاميابى ابدى: «جَنَّةُ نَعِيمٍ» (تفسير نور، ج9، ص448)
🍃ب. چهبسا اینها به ازای سه ساحت وجودی هرکس است که در باور و اخلاق و رفتار بروز میکند؛ که میتواند اینها به همین ترتیب ناظر به حقیقتی متناسب با این ساحت وجودی انسان باشد.
🍃ج. چه بسا اینها ناظر به سه مرتبه زندگی آنها در دنیا و برزخ و آخرت است؛ موید این نکته آن است که در دو روایت نخست (حدیث۱و۲) هردو «جنة نعیم» را اشاره به آخرت دانستند؛ و در روایت اول «روح» را ناظر به دنیا معرفی کرد و در روایت دوم بعد از کلمه «ریحان» اشاره به قبر کرد. [در تدبر ۱ دو روایت مذکور به نحو دیگری با هم جمع شده بود که بر مبنای استعمال لفظ در بیش از یک معنا، هردو میتواند مد نظر بوده باشد.]
🍃د. چهبسا این سه مرتبه به یک نحوی منطبق بر سه مرتبهای شود که در آیات۲۰-۲۱ سوره توبه که درباره کسانی که اجرشان از همه بیشتر است منطبق شود: «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيم» که در اینجا از رحمت و رضوان و جناتی که در آن برایشان نعیم مقیم است، سخن گفت؛ که هر مطلبی که درباره سهگانه آنجا بیان شود در اینجا نیز قابل تطبیق خواهد بود؛ از جمله اینکه در آنجا از سه وضعیت ایمان و هجرت و جهاد سخن گفت که شاید اینها ما به ازای آن سه باشد.
🍃ه. ...
@yekaye
ترکیب «اصحاب الیمین» قبلا در آيه ۲۷ (جلسه ۹۹۴) گذشت؛ و درباره هردوی این کلمات در نکات ادبی آن جلسه و نیز در خصوص کاربردهای قرآنی این ترکیب در تدبر۱ همان جلسه توضیحاتی گذشت.
☀️۱) در ذیل آیه88 حدیثی از امام باقر ع روایت شد که دربارهی آیه: «فَأَمَّا إِن کَانَ مِنَ المقرّبینَ» فرمودند: «او کسی است که منزلش در کنار امام ع باشد» [یا: منزلتی نزد امام ع دارد]. در ادامهاش سوال کننده از امام ع میپرسد: «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ: و اما اگر از یاران دست راست بود»؟
فرمود: آن کسی است که به این امر [= به امامت امامان اهل بیت ع] باور دارد.
📚تأويل الآيات الظاهرة، ص630
مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ»
قَالَ ذَاكَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ [له منزلةٌ] عِنْدَ الْإِمَامِ.
قُلْتُ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ»؟
قَالَ ذَاكَ مَنْ وَصَفَ بِهَذَا الْأَمْرِ. ...
🔖ادامه روایت ان شاء الله ذیل آیه 92 خواهد آمد.
@yekaye
☀️۲) زراه از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که ایشان فرمودند:
اگر مردم بدانند آغاز خلق [=خلایق؛ انسانها] چگونه بوده، دو تن با یکدیگر اختلاف نکنند [درگیر نشوند]. همانا خدای عزّوجلّ پیش از آنکه خلق [=خلایق؛ انسانها] را بیافریند، فرمود: آبی گوارا پدید آی، تا از تو بهشت و اهل طاعت خود را بیافرینم؛ و آبی شور و تلخ پدید آی تا از تو دوزخ و اهل معصیتم را بیافرینم.
سپس به آن دو دستور فرمود تا آمیخته شدند، ازاینجهت است که مؤمن کافر زاید و کافر مؤمن. آنگاه گِلی را از صفحهی زمین برگرفت و آن را بهشدّت مالش داد، به ناگاه مانند مور به جنب و جوش درآمدند.
سپس به اصحاب یمین فرمود: به سلامت بهسوی بهشت! و به اصحاب شمال فرمود: بهسوی دوزخ! و باکی هم ندارم.
آنگاه امر فرمود تا آتشی افروخته گشت و به اصحاب شمال فرمود: «در آن داخل شوید»، اما از آن فرار کردند.
سپس به اصحاب یمین فرمود: «در آن داخل شوید»! و آنان داخل شدند. پس فرمود: «سرد و سلامت باش» (انبیاء/۶۹) پس آتش سرد و سلامت شد.
اصحاب شمال گفتند: پروردگارا از لغزش ما درگذر و به ما مهلتی بده.
فرمود: به شماه مهلتی دادم، پس در آن داخل شوید.
ایشان برفتند و باز ترسیدند. آنجا بود که طاعت و معصیت تثبیت گشت. پس نه اینان توانند از آنان باشند و نه آنها توانند از اینها باشند.
📚الكافی، ج2، ص6؛
📚 المحاسن، ج1، ص282؛
📚 مختصر البصائر، ص381-382
اَبُو عَلِی الْأَشْعَرِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ عَلِی بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
لَوْ عَلِمَ النَّاسُ كَیفَ ابْتِدَاءُ الْخَلْقِ مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ. إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ الْخَلْقَ قَالَ كُنْ مَاءً عَذْباً أَخْلُقْ مِنْكَ جَنَّتِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی؛ وَ كُنْ مِلْحاً أُجَاجاً أَخْلُقْ مِنْكَ نَارِی وَ أَهْلَ مَعْصِیتِی. ثُمَّ أَمَرَهُمَا فَامْتَزَجَا فَمِنْ ذَلِكَ صَارَ یلِدُ الْمُؤْمِنُ الْكَافِرَ وَ الْكَافِرُ الْمُؤْمِنَ ثُمَّ أَخَذَ طِیناً [طِینَ آدَمَ] مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَكَهُ عَرْكاً شَدِیداً فَإِذَا هُمْ كَالذَّرِّ یدِبُّونَ.
فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیمِینِ: إِلَی الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ. وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ: إِلَی النَّارِ وَ لَا أُبَالِی.
ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُسْعِرَتْ. فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ: ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا، وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الْیمِینِ: ادْخُلُوهَا، فَدَخَلُوهَا فَقَالَ: «كُونِی بَرْداً وَ سَلاماً» فَكَانَتْ بَرْداً وَ سَلَاماً.
فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ: یا رَبِّ أَقِلْنَا، قَالَ: قَدْ أَقَلْتُكُمْ فَادْخُلُوهَا. فَذَهَبُوا فَهَابُوهَا.
فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْمَعْصِیةُ، فَلَا یسْتَطِیعُ هَؤُلَاءِ أَنْ یكُونُوا مِنْ هَؤُلَاءِ، وَ لَا هَؤُلَاءِ [أَنْ یكُونُوا] مِنْ هَؤُلَاءِ.
@yekaye
☀️۳) روایات متعددی از پیامبر ص و اهل بیت ع آمده که اصحاب یمین را بر پیروان حضرت امیرالمومنین ع تطبیق دادهاند:
☀️الف. از امام باقر ع از پدرشان از جدشان روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود:
تو آن کسی هستی که خداوند در ابتدای آفرینش خلایق - آنجا که اشباح آنها را برپا داشت - با تو بر آنها احتجاج کرد و به آنها فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم»؟ (اعراف/۱۷۲) گفتند: «بلی هستی». فرمود: «و محمّد (صلی الله علیه و آله)، فرستادهی من»؟ گفتند: «بلی». و فرمود: «و علی بن ابیطالب (علیه السلام)، وصی من»؟ امّا همهی مردم از روی تکبّر و سرکشی از ولایت تو سرباز زدند به جز افراد کمی، که از کم هم کمترند؛ و آنها همان اصحاب یمین هستند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص233
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي الْمُظَفَّرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي الثَّلْجِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْهَاشِمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزُّرَارِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِي زَكَرِيَّا الْمَوْصِلِيِّ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ (عَلَيْهِمْ السَّلَامُ) أَنَ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لِعَلِيٍّ:
أَنْتَ الَّذِي احْتَجَّ اللَّهُ بِكَ فِي ابْتِدَائِهِ الْخَلْقَ حَيْثُ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً، فَقَالَ لَهُمْ: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»؟ قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِي قَالُوا: بَلَى. قَالَ: وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي؟ فَأَبَى الْخَلْقُ جَمِيعاً إِلَّا اسْتِكْبَاراً وَ عَتَوْا مِنْ وَلَايَتِكَ إِلَّا نَفَرٌ قَلِيلٌ، وَ هُمْ أَقَلُّ الْقَلِيلِ، وَ هُمْ أَصْحَابُ الْيَمِينِ.
☀️ب. از امام باقر (علیه السلام) درباره آیه «وَ امّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ؛ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ» روایت شده که فرمودند:
آنان شیعیان ما و دوستداران ما هستند.
📚تأويل الآيات الظاهرة، ص628
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ».
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: هُمْ شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا.
☀️ج. از امام صادق ع درباره آیه «وَ امّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ» روایت شده که فرمودند:
«یمین» امیرالمومنین علیه السلام است؛ و اصحاب یمین، علی ع و شیعیانشاند.
📚غرر الأخبار (دیلمی م۸۴۱)، ص160
عن كثير، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام في قول اللّه تعالى: «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ»
قال: اليمين: أمير المؤمنين عليه السّلام؛ و أصحاب اليمين: عليّ و شيعته.
☀️د. محمد بن فضیل میگوید از امام کاظم (علیه السلام) دربارهی این سخن خدای عزّوجل سوال کردم که میفرماید جز نمازگزاران؛ آنان که بر نمازشان مداومت دارند» [همواره در نمازند] (معارج/۲۲-۲۳)
فرمود: آنان - به خدا سوگند – اهل پنجاهتا از شیعیان ما هستند [آن شیعیانی هستند که پنجاه رکعت نماز یومیه (که ۱۷ رکعت نماز واجب و ۳۳ رکعت نافله است) را بجا میآورند].
گفتم: «و آنان که بر نمازشان محافظت دارند» (مومنون/9)
فرمود: آنان اهل پنج نماز (یومیه) از شیعیان ما میباشند.
گفتم: «و اصحاب یمین»؟
فرمود: به خدا سوگند! آنها از شیعیان ما هستند.
📚تأويل الآيات الظاهرة، ص699
رَوَاهُ الصَّدُوقُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ بَابَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِلَّا الْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»؟
قَالَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ أَصْحَابُ الْخَمْسِينَ مِنْ شِيعَتِنَا.
قَالَ قُلْتُ «وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ»؟
قَالَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْخَمْسِ صَلَوَاتٍ مِنْ شِيعَتِنَا.
قَالَ قُلْتُ «وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ»؟
قَالَ هُمْ وَ اللَّهِ مِنْ شِيعَتِنَا.
@yekaye
یک آیه در روز
1057) 📖 و أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ 📖 ترجمه 💢و اما اگر از یاران دست راست بود، سوره
.
1️⃣ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ»
در آیات قبل درباره وضعیت شخصی که جانش به لب رسیده و در شرف مرگ قرار گرفته بود سخن میگفت و اینکه شما هیچ کاری برای او نمی توانید بکنید.
از آیه 88 به بعد، میخواهد نشان دهد که افراد مختلف متناسب با زندگیای که کردند در وقت این رفتن چه حال و روزی خواهند داشت.
🤔شاید یک نکته مهم در این سوره که در ابتدای سوره هم بود این است که ما عموما انسانها را از حیث نحوه زندگیشان در دنیا که باطنش در آخرت آشکار می گردد به دو دسته خوب و بد تقسیم میکنیم. اما در این سوره، ابتدا دو دسته خوب و بد را گفت و یکدفعه سراغ افرادی رفت که از خوبها هم خوبترند؛ و شرح وضعیت اخروی آنان را بر دو گروه دیگر مقدم داشت.
در این فراز، وقتی خواست سراغ این برود که یک انسان در هنگام احتضار مربوط به کدام دسته باشد و در کدام جایگاه قرار خواهد گرفت، مساله را از مقربین شروع کرد و با آوردن حرف «ف» (که دلالت بر بلافاصله بودن دارد) توجه داد که آنان بلافاصله وارد وضعیت فوقالعاده مطلوب میشوند. و اکنون در ادامه تکلیف اصحاب یمین را از اینها جدا میکند.
این عبارت «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ» با اینکه عبارت ناتمامی است، اما یک آیه است؛ یعنی حتی اگر جمله بعدیاش نباشد همین عبارت نیمه تمام، آيه و نشانه بر چیزی است و برای ما سخنی دارد:
یکبار این عبارات را بخوانید:
«و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی و رحمتی و بهشتی پرنعمت. و اما اگر از یاران دست راست بود ...»
این «و اما» بعد از جملات فوق هراسی در دل اصحاب یمین میاندازد:
اگر از مقربان بود که خوش کامل است؛ و اما اگر از اصحاب یمین بود ...!
به تعبیر دیگر، آوردن این تعبیر «و اما» به مخاطب القا میکند که اصحاب یمین هرچه باشد قطعا دیگر آن خوشیای را که در مقربان اشاره شد، نخواهند داشت!
📝نکته تخصصی #انسانشناختی
اغلب ما میپنداریم که انسانها یا خوبند یا بد؛ آنان که خوبند با مرگ به وضعیت کاملا دلخواهی وارد میشوند؛ و آنان که بدند به عذاب گرفتار خواهند شد.
اما سوره واقعه، بویژه در این فراز، شاید درصدد اصلاح این نوع نگاه ماست:
آنان که خوبند را یکسان نبینید و صرفا درصدد این نباشید که جزء خوبان قرار بگیرید؛ بلکه حواستان باشد که این خوبان خود دو دستهاند: آنان که مقرباند بلافاصله وارد وضعیت فوقالعاده مطلوب و دلخواه میشوند؛ اما عمده خوبان، اصحاب یمیناند؛ و حساب اینها را باید از مقربان جدا کنید.
به تعبیر دیگر،
شاید هشداری است که افق نگاهتان در زندگی صرفا این نباشد که در دسته خوبان قرار بگیرید؛ بلکه حواستان باشد، آنان که خوبند دو دستهاند:
▫️یک دسته همانهایند که از فرط خوبی دیگر بعد از مرگ هیچ مسالهای نخواهند داشت؛
▫️ولی دسته دیگر، با اینکه جزء خوبان محسوب میشوند، اما هرچه باشد همانند مقربان نخواهند بود!
@yekaye
یک آیه در روز
1057) 📖 و أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ 📖 ترجمه 💢و اما اگر از یاران دست راست بود، سوره
.
2️⃣ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ»
در تدبر قبل اشاره شد که این آیات چهبسا میخواهد توجه ما را به دو دسته بودن خوبان جلب کند.
یکی از نکاتی که در این تقسیم مهم است این است که «مقربان» وصف خودشان بیان شد؛ اما این دسته از خوبان که در مرتبه پایینترند، گویی ذاتشان چنان آراسته نشده که مستقیما مدح شوند، بلکه آنان با این عنوان نشان داده میشوند که «اصحاب» و یارانِ چیزی هستند و ملحق شدنشان به آن غیر موضوعیت پیدا کرده است.
شاید وجه اینکه «یمین» امیرالمومنین ع خوانده شده (حدیث۳.ج) و اصحاب یمین اصحاب و کسانی که شیعه و پیرو ایشاناند معرفی شده است (احادیث۱-۳) همین باشد.
به تعبیر دیگر، چهبسا احادیث مذکور صرفا نمیخواهد بگوید که فلان گروه بهشتیاند و بقیه بهشتی نیستند؛ بلکه میخواهد ضابطه بهشتی بودن را نشان دهد؛ شخص اگر به مقام مقربین نرسید چارهای ندارد جز اینکه خودش را به به کسی و چیزی ملحق کند؛لذا بقیه مردم یا «اصحاب» یمیناند یا «اصحاب» شمال؛ و اگر کسی خودش را به ولیای که خدا تعیین کرده ملحق نکند و اصحاب او نشود بناچار «اصحاب» شمال و همنشین شومی (اصحاب المشئمه؛ واقعه/9) خواهد شد.
@yekaye
🔹سلامٌ
قبلا در بحث از آیه ۲۶ همین سوره اشاره شد که
▪️ماده «سلم» در اصل بر صحت و عافیت، و سلامتی از هرگونه عیب و آفتی دلالت دارد؛
به تعبیر دقیقتر، معنای محوری آن عبارت است از صحتِ پیکره چیزی و یکپارچگی آن، به نحوی که شکاف و یا نفوذی از غیر در آن نباشد؛ چنانکه «سَلَم» نام درختی است که تنه بلند و محکمش کاملا مثل نی صاف است؛ و نیز به سنگ سختی که پهن و بزرگ باشد «سَلام» گویند
در واقع این ماده، دلالت دارد بر یک نحوه موافقت شدید در ظاهر و باطن، به صورتی که هیچ خلاف و اختلافی در میان نباشد؛ و به همین جهت است که وقتی فی نفسه ملاحظه شود لازمهاش اعتدال و نظم و محفوظ ماندن از نقص و عیب و آفت میباشد؛
🔸 و همین قید (که در آن حصول وفاق و رفع خلاف در خود چیزی است) مایه تفاوت کلمه «سلامتی» با کلماتی مانند صحت و عافیت میباشد.
🔸البته برخی برخلاف مرحوم مصطفوی که «سلامت» را نقطه مقابل «خصومت» قرار داده، بر این باورند که نقطه مقابل آن «هلاکت» است و در تفاوت سلامت با صحت توضیح دادهاند که صحت در مقابل مرض است اما سلامت در مقابل هلاکت؛ و از این روست که وقتی کسی از چیزی که ممکن است به وی آسیب شدید بزند و وی را به هلاکت برساند رهایی مییابد میگویند از آن به سلامت گذشت و سالم ماند ولی نمیگویند از آن به صحت گذشت و صحیح ماند؛ هرچند که استعمال کلمه سلامت بقدری گسترش یافته که برای کسی هم که از عیب و مریضیای رها میشود به کاررفته است.
▪️«سِلم» (وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها، انفال/۶۱؛ فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْن، محمد/۳۵؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً، بقره/۲۰۸) مصدر ثلاثی مجرد از این ماده است و به معنای چیزی است که از مسالمت و وفاق و رفع اختلاف حاصل میشود و از این رو گفتهاند که به معنای صلح است.
و برخی بر این باورند که «سِلْم» و «سَلَم» هر دو به معنای صلح به کار میرود: «أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ … يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ» (نساء/۹۰-۹۱) «الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ» (نحل/۲۸) «وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَم» (نحل/۸۷) و گاه «سَلَام» نیز در همین معنا به کار رفته است: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً» (نساء/۹۴).
▪️البته کلمات «سلام» و «سلامة» را هم مصدرهای دیگر ثلاثی مجرد این ماده دانستهاند که به همان معنای «سِلم» است که این حرف الف که در لفظ اضافه شده معنا را هم اضافه میکند و دلالت بر توافق کامل و رفع هرگونه خلافی است. بدین ترتیب معنای رایج «سلام» همان سلامت است: «يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» (مائده/۱۶) «قيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ» (هود/۴۸) «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنينَ» (حجر/۴۶) و شاید از این جهت که سلامتی حقیقی جز در بهشت حاصل نمیشود آنجا را «دارالسلام» خواندهاند: «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (انعام/۱۲۷) «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ» (یونس/۲۵) و تعبیر «سلام» که در مقام تحیت در «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ» (وَ إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ؛ انعام/۵۴) را نیز به معنای سلامتی دانستهاند؛ یعنی سلامتی از جانب خداوند بر شما باد؛ و نیز گفته شده که چون سلام اسمی از اسماء الله است ( هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ؛ حشر/۲۳) لذا «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ» یعنی خداوند فوق شماست؛
و این احتمال درباره وجه تسمیه بهشت به «دارالسلام» هم مطرح شده است؛ یعنی سرایی که خداوند به طور خاص به خود نسبت داده [شبیه تعبیر «جنتی: بهشت من» (فجر/۳۰)]. البته درباره اینکه چرا خود خداوند به این اسم نامیده شده، گفتهاند از این بابت که هیچ چیزی نمیتواند هیچ گونه هرگونه گزند و آسیبی به او برساند و از هر عیب و آفتی که بر خلائق عارض میگردد مصون و سالم است. و برخی بر این باورند سلامی که ما بر انسانها میفرستیم با سخن و دعاست؛
اما سلامی که خداوند بر انسانها میفرستد با فعل خویش است؛ و البته منافاتی ندارد که خداوند هم با فعل خویش و هم با قول خویش بر ما سلام بفرستد؛ چنانکه گاه بر قول بودن آن تاکید شده: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ» (یس/۵۸) و گاه ظرفیت هردو معنا را دارد: «ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» (ق/۳۴).
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه توضیح کلمه «سلام»
▪️ظاهرا سنت «سلام» گفتن فقط برای ابتدای دیدار نیست؛ بلکه در پایان دیدار و برای خداحافظی هم این سنت رایج است (چنانکه نماز را با سلام ختم می کنیم و بسیاری از سخنرانان هم کلامشان را با تعبیر «واالسلام علیکم و رحمة الله» ختم میکنند) چنانکه که حضرت ابراهیم ع وقتی از پدرخواندهاش جدا شد چنین گفت: «قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بي حَفِيًّا» (مریم/۴۷) و ظاهرا برای اعلام ترک گفتگو و مخاصمه هم گاه این تعبیر به کار میرود؛ و در آیات «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلينَ» (قصص/۵۵) و «فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ» (زخرف/۸۹) نیز این احتمال را دادهاند؛ و در خصوص آیه «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/۶۳) هم این احتمال مطرح شد؛ و هم اینکه به معنای طلب سلامتی برای آنان باشد [یعنی در قبال مواجهه بد با ایشان، در حق جاهلان دعا میکنند] و هم این احتمال که «سلام» به معنای سخن محکم و استوار باشد؛ یعنی با سخن متین و موجهی پاسخ جاهلان را میدهند.
🔖 جلسه ۹۹۳ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-26/
@yekaye