هدایت شده از حسین سوزنچی
🏴السلام علیکِ یا فاطمه الزهراء🏴
🏴السلام علیک ایتها المضطهدة المقهورة🏴
مراسم بزرگداشت فاطمیه از طریق اینستاگرام:
instagram/meshkat.belgique
به اهتمام موسسه مشکات
با سخنرانی حجةالسلام سوزنچی
زمان برنامه: روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
شروع برنامه به وقت ایران در ساعت ۲۲ دوشنبه 1399/10/8
@souzanchi
یک آیه در روز
🏴السلام علیکِ یا فاطمه الزهراء🏴 🏴السلام علیک ایتها المضطهدة المقهورة🏴 مراسم بزرگداشت فاطمیه از طر
سخنرانیای که به مناسبت شهادت حضرت زهر سلام الله علیها داشتم به یک معنا شرح و بسط بحثی بود که روزهای قبل درباره آیه «فسلام لک من أصحاب الیمین» در این کانال بیان شد؛
دوستانی که مایلند فایل سخنرانی مذکور را گوش دهند و متن احادیث مذکور در آن جلسه را ببینند میتوانند به پیوند زیر مراجعه کنند:
https://eitaa.com/souzanchi/943
@yekaye
یک آیه در روز
1059) 📖 وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبینَ الضَّالِّینَ 📖 ترجمه 💢و اما اگر از آن دروغپردازان
.
1️⃣ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبینَ الضَّالِّینَ»
از ابتدای این سوره بحث بر سر وضعیت نهایی همه مردمان در آخرت بود که نهایتا همه در این سهگروه قرار میگیرند. قبلا بارها اشاره شد که این وضعیت نهایی، غیر از وضعیت بالفعل افراد است؛ یعنی دستهبندی انسانها در دنیا و حتی در برزخ و ابتدای حشر بیش از این سه گروه است و افراد دیگری همچون «مستضعفان» ، «مرجون لامر الله» و ... وجود دارند که هنوز تکلیفشان معلوم نیست که در کدام دستهاند.
در ذیل آیه قبل اشاره شد که در میان مردمی که به لحظه مرگ میرسند وضعیت دو دسته مقربان و مکذِّبانِ گمراه کاملا واضح است؛ و اگر پیچیدگی و بحثی باشد درباره سایر مردمان است؛ چنانکه در روایات متعددی آمده است که سوال قبر فقط مربوط به مومن محض و کافر محض است؛ اما بقیه افراد فعلا سوال و جواب ندارند تا تکلیفشان یکسره شود (الكافي، ج3، ص235 ).
در این آیات به سراغ گروه مکذبان ضال میرود که در لحظه مرگ کاملا تکلیفشان معلوم است و یکراست به جهنم وارد میشوند.
واضح است که این تعبیر اشاره دارد به «اصحاب شمال»؛ و قبلا در آیه ۵۱ (جلسه ۱۰۱۸ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-51/) مشخصا اصحاب شمال را با همین دو وصف خطاب قرار داد؛
اما اگر دقت شود در آنجا تعبیر «ضال» را مقدم کرد و فرمود «أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» اما اینجا تعبیر «مکذب» را مقدم کرد و فرمود «إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبینَ الضَّالِّینَ». چرا؟
🍃الف. در آنجا در مقام رد سخن آنان بود که میگفتند «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ: آيا هنگامی که بمیریم و خاکی و استخوانی شویم، آیا واقعا ما باز هم برانگیخته میشویم؟» (واقعه/۴۷)؛ که مناسبت دارد ابتدا به گمراه بودن آنان اشاره شود و سپس به این تکذیبی که ثمره آن گمراهی است؛ اما در اینجا در مقام مواجهه آنها با عذاب است که این عذاب در اصل به خاطر تکذیب آنهاست؛ یعنی اگر صرفا گمراه بودند اما عناد و تکذیبی نمیداشتند (مانند مستضعفان) لزوما به چنین جایگاهی گرفتار نمیشدند. (الميزان، ج19، ص140 )
🍃ب. «ضالین» در آیه 51 یعنی کسانی که بر گناه عظیم شرک اصرار میورزیدند که که این ضلالت عظیم است؛ و به همین جهت پیامبران و قیامت را تکذیب کردند و «مکذب» شدند و گفتند «أَ إِذا مِتْنا ...»؛ اما در این آیه ناظر است به تکذیبکنندگان قیامت، که به تبع آن از راه رهاییای که آنان را به سوی بهشت رهنمون شود گمراه میشوند. (مفاتیح الغیب، ج29، ص414 )
🍃ج. خطاب در آیه ۵۱ مستقیما به کفار است؛ و کفرپیشگی از ضلالت شروع میشود و به تکذیب منجر میگردد؛ و لذا ضلالت را مقدم بر تکذیب ذکر کرد؛ اما در اینجا – به قرینه آیه قبل که فرمود «فَسَلامٌ لَكَ ...» - خطاب به پیامبر ص است؛ پس در اینجا دارد برای ایشان حال این سه گروه را شرح میدهد؛ و اینان چون پیامبر را تکذیب کردند به گمراهی کشیده شدند و در حقیقی آنچه عامل عقاب این گروه سوم شده تکذیبگری آنان است؛پس تکذیب را مقدم داشت. (مفاتیح الغیب، ج29، ص414 )
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه تدبر1️⃣
🍃د. چهبسا معنای ضلالت در این دو آیه متفاوت است؛ در قبلی ناظر به گمراهی در دنیاست که انسان را به تکذیب حق میکشاند؛ اما در این آیه ناظر به سرگردانی در آخرت است که محصول تکذیب حق است؛ در واقع، خطاب در آیه ۵۱ مستقیما به کفار است؛ و کفرپیشگی از ضلالت شروع میشود و به تکذیب منجر میگردد، چنانکه آیه «فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ» (نحل/36) ظاهرا بر این مطلب دلالت دارد؛
اما این آیه در مقام بیان حال آنان است، نه خطاب به خود آنان؛ و آنگاه چهبسا این ضلالت، نه ضلالت در دنیا، بلکه گم کردن همه پندارهای کذبی بود که در دنیا به عنوان حقیقت برای خود برگزیده بودند؛ به تعبیر دیگر آنان وقتی حق را تکذیب میکردند و دروغ میخواندند، عملا باطلی را حق میپنداشتند و چون باطل هیچ حقیقتی ندارد در قیامت که محل بروز حقایق است آن باطل را گم میکنند و هیچ مابهازایی برای طلب خود پیدا نمیکنند؛
و این حقیقتی است که در آیات متعددی در قرآن کریم بدان اشاره شده است از جمله:
▫️ انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (انعام/24)
▫️و الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (انعام/39)
▫️فمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ (اعراف/37)
▫️أفْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعيدِ (سبأ/8)
🍃ه. ...
@yekaye
✅ اطلاعیه
روز دوشنبه بحثی ناظر به اعجار قرآن در وبیناری در دانشگاه امام صادق ع مطرح کردم که فایل صوتی آن را از اینجا:
https://eitaa.com/souzanchi/944
وپاورپوینت آن را از اینجا:
https://eitaa.com/souzanchi/945
میتوانید دریافت کنید.
@yekaye
🔹نُزُلٌ
درباره ماده «نزل» قبلا در ضمن آیه ۵۶ بیان شد که
▪️به معنای حرکت از بالا به پایین و فرود آمدن، و هبوط و مستقر شدن در محل مورد نظر (حلول) است و تفاوت «نزول» با «هبوط» در این است که هبوط، نزولی است که ادامه دارد؛ به تعبیر دیگر، در «نزول»، اصل حرکت رو به پایین بیشتر مد نظر است؛ اما در «هبوط»، استقراری که بعد از این حرکت انجام میشود، بیشتر مورد توجه است.
▪️همچنین گذشت که کلمه «نُزُل»
▫️میتواند صفت مشبهه از ماده «نزل» (نزول: فرود آمدن) باشد که به معنای آن چیزی است که برای کسی (بویژه: مهمانی) که میخواهد در جایی فرود آید و منزل گزیند، آماده میکنند؛
▫️ویا اسم مکان باشد به معنای منزل و جایگاهی که برای نزول کسی آماده شده (جایی که او بر آن فرود میآید و نازل میشود)؛
▫️و حتی برخی گفتهاند گاه این کلمه میتواند در معنای اسم فاعل (نازل) باشد؛
▫️ و حتی گاه به معنای مصدری «نزول» نیز میباشد.
🔖جلسه ۱۰۲۳ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-56/
▪️به نظر میرسد در این آیه فقط دو معنای اول قابل تطبیق است:
▫️اگر «نُزُل» به همان معنای اول (آنچه برای پذیرایی آماده میکنند) باشد، آنگاه یعنی این حمیم طعام و شرابی است که برای آنها در یوم الدین آماده شده است؛ که این نظر اغلب مترجمان و مفسران است (مثلا مجمع البيان، ج9، ص334 ؛ الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص140 )
▫️و اگر «نُزُل» را به معنای «منزل» (محل اقامت و نزول) باشد، آنگاه یعنی این حمیم محل نزول و منزلگاه آنان در آن روز است؛ که قلیلی از مترجمان و مفسران این را گفتهاند (مثلا تفسير روشن (مصطفوی)، ج16، ص89 )
📖اختلاف قرائت
▪️در اغلب قراءات معروف به همین صورت «نُزُلٌ» (زاء مضموم) قرائت شده است:
▪️اما در برخی روایت غیرمشهوری (طرق یونس و خالد و مطوعی به روایت عباس) از قرائت اهل بصره (ابوعمرو) به صورت «نُزْلٌ» (زاء ساکن) قرائت شده است (معجم القراءات ج۹، ص321 )؛ که به لحاظ معنایی «نُزْل» را نیز به معنای آنچه برای میهمان آماده میکنند دانستهاند (النهاية، ج5، ص43)
@yekaye
🔹حَمیمٍ
در بحث از آیه ۴۲ همین سوره گذشت که
▪️درباره اینکه ماده «حمم» در اصل بر چه چیزی دلالت دارد و آیا اساسا میتوان معنای مشترکی برای کاربردهای این ماده یافت یا خیر اختلاف است. ابن فارس حداقل پنج اصل متمایز برای این ماده قائل شده است:
▫️الف. سیاهی، که «یحموم» به معنای دود سیاه و غلیظ از همین باب است: وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ، واقعه/۴۳؛
▫️ب. حرارت، که به آب جوش «حمیم» گویند: وظاهرا آب جوشی است که در حال جوشیدن باشد: «كَغَلْيِ الْحَميمِ» (دخان/۴۶) و در قرآن کریم چنین حمیمی هم نوشیدنی جهنمیان است: «شَرابٌ مِنْ حَميمٍ» (انعام/۷۰ و یونس/۴) و «لا يَذُوقُونَ فيها بَرْداً وَ لا شَرابا إِلاَّ حَميماً وَ غَسَّاقاً» (نبأ/ ۲۵)؛ و هم وسیلهای برای عذاب جهنمیان: «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميمُ» (حج/۱۹) «ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَميمٍ» (صافات/۶۷) «هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَميمٌ وَ غَسَّاقٌ» (ص/۵۷) «فِي الْحَميمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ» (غافر/۷۲) «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَميمِ» (دخان/۴۸) «يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ آنٍ» (الرحمن/۴۴) «في سَمُومٍ وَ حَميمٍ» (واقعه/۴۲) «فَنُزُلٌ مِنْ حَميمٍ» (واقعه/۹۳)؛ و از برخی آیات معلوم میشود که همان نوشیدنی هم از باب عذاب بوده است نه صرفا رفع عطش: «کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» (محمد/۱۵) «فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَميمِ» (واقعه/۵۴) و ظاهرا به مناسبت اینکه استفاده از آب داغ برای شست و شو است که کلمات «حمام» و «استحمام» رایج شده و «حمّی» به معنای «تب» نیز ظاهرا به همین مناسبت است.
▫️ج. نزدیکی و حضور، چنانکه برای پیش آمدن و نزدیک شدن یک حاجت تعبیر «أَحَمَّتِ الحاجةُ» به کار میبرند و تعبیر «أحَمَّ الأمرُ» نیز به معنای نزدیک شدن است [و شاید حمیم به معنای دوست صمیمی و نزدیک هم از همین باب باشد چنانکه در این معنا هم بارها در قرآن کریم به کار رفته است: «وَ لا صَديقٍ حَميمٍ» (شعراء/۱۰۱) «ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ» (غافر/۱۸) «ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ» (فصلت/۳۴) «فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَميمٌ» (حاقه/۳۵) «وَ لا يَسْئَلُ حَميمٌ حَميماً» (معارج/۱۰)
▫️و معنای چهارم و پنجمش که ظاهرا در قرآن به کار نرفته یکی یک نوع صوت است (چنانکه به صدای چریدن اسب حمحمّ گویند؛ و دیگری قصد کردن است.
▪️اما بسیاری از اهل لغت سعی کردهاند با محور قرار دادن معنای حرارت بقیه را هم به این برگردانند.
مثلا حسن جبل معنای محوری این ماده را حرارت و حدتی دانسته است که در اثنای شیء سردی سرایت مییابد به نحوی که همه آن را دربربگیرد.
راغب اصفهانی نیز ظاهرا معنای اصلی و محوری این ماده را همان حرارت شدید دانسته و
مرحوم مصطفوی نیز با تاکید بر اینکه اصل این ماده همان حرارت شدیدی است که به حالت غلیان و جوشش نزدیک باشد وجه تسمیه «حمیم» به معنای دوست را هم چنین توضیح میدهد که بین آنها حرارت و علاقه دوستی بسیار شدید است؛ به تعبیر دیگر «حمیم» بر وزن فعیل دلالت بر ثبوت و شدت حرارت میکند یا حرارت ظاهری مانند آب جوش و یا حرارت معنوی و باطنی مانند دوستی شدید دو نفر با همدیگر.
نکته جالب دیگری که وی تذکر میدهد توجه به اشتقاق کبیر بین سه ماده «حمم» (که بیشتر بر حرارت شدید دلالت دارد) و «حمی» (که بیشتر بر حمایتگری و دوستی دلالت دارد) و «حمأ» (که بیشتر بر رنگ سیاه دلالت دارد) است که میتواند تا حدودی طیف گسترده معنای این ماده که ابن فارس را به چالش انداخته بود توضیح دهد.
▪️لازم به ذکر است که وزن فعیل هم به معنای فاعل و هم به معنای مفعول به کار میرود و در خصوص «حمیم» هر دو معنا میتواند مد نظر باشد یعنی هم به آبی که می جوشاند (حرارتش بر دیگران تاثیر میگذارد) میتواند گفته شود و هم بر آبی که میجوشد و خودش در حال جوشیدن است.
🔖جلسه ۱۰۰۹ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-42/
@yekaye