یک آیه در روز
۱۰۶۷) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْه
.
◾️ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ ...»
در آیه قبل با تعبیر «جلو نیفتید» از اینکه مومنان خودشان را هموزن رسول الله ببینند و جایگاهی برای امر و نهیهای خودشان در قبال امر و نهی رسول الله قرار دهند برحذر داشت.
در این آیه هم با تعبیر «صدایتان را روی صدای پیامبر بلند نکنید» به نظر میرسد عملا بر همین مضمون توصیه میکند.
ثمره این تکرار چیست؟
🔹الف. فخر رازی چند ثمره بر این تکرار مترتب دانسته است:
- دلالت بر شدت مهربانی دارد نسبت به مخاطبی که قرار است هدایت شود شبیه تعبیر لقمان به فرزندش که فرمود: «يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ» (لقمان/13) و «يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ ...» (لقمان/16) و «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ» (لقمان/17)؛
- این ندای مجدد موجب میشود که شنونده کاملا حواسش جمع شود؛
- موجب میشود که شنونده گمان نکند که مخاطب مطلب قبل غیر از مخاطب این آیه است.
📚(التفسير الكبير، ج28، ص92-93 )
🔹ب. در آیه اول دارد مساله کلی را مطرح میکند، اما در آیه دوم یکی از مصادیق بارز آن که بسیار مورد ابتلاست و در حفظ دینداری بسیار اساسی است برمیشمرد.
🔹ج. ...
@yekaye
#حجرات_2
یک آیه در روز
۱۰۶۷) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْه
.
5️⃣1️⃣ «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون»
اعمال آثار وضعی دارد و این آثار ربطی به دانستن و ندانستن ما ندارد
📚(تفسیر نور، ج۹، ص۱۵۷).
به تعبیر دیگر،
تعبیر «و انتم لا تشعرون» اشاره دارد که مواظب باشید که این حبط عمل به نحوی رخ میدهد که شما متوجهش نیستید؛
و این از آن جهت مهم است که گاه انسان گناه میکند اما متوجه گناه خود هست و در مقام توبه برمیآید؛ اما در این مورد، به گونهای است که توبه هم نمیکند و اعمالش همگی تباه میشود در حالی که خودش میپندارد ترازوی عملش سنگین است.
📚(التفسير الكبير، ج28، ص94)
@yekaye
#حجرات_2
۱۰۶۸) 📖 إنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ 📖
ترجمه
💢همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده؛ برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است.
سوره حجرات (۴۹)، آیه۲
۱۴۰۰/۱۲/۱۷
۵ شعبان ۱۴۴۳
@yekaye
#حجرات_3
🔹يَغُضُّونَ
درباره ماده «غضض»
▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل برای دو معنا به کار رفته است؛
▫️یکی دلالت دارد بر خودداری کردن و کاستن، چنانکه کاربردش در مورد دیدن (غضُّ البصر) معروف است؛ و
▫️دوم در معنای طراوت و تازگی است چنانکه به شکوفهای که تازه شکفته است «غضیض» گویند
📚(معجم مقاييس اللغه، ج4، ص383 )؛
و چیزی که تاحدودی میتواند موید این تفاوت باشد این است که اگرچه مصدر «غَضّ» برای هر دو معنا به کار میرود، اما به طور خاص برای تازگی و طراوت از مصدر «غَضِيض» و برای کاستن از نگاه از مصدر «غَضاضة» استفاده می شود
📚(كتاب العين، ج4، ص341 )
اما بسیاری از اهل لغت کوشیدهاند این دو معنا را به یکی برگردانند:
▪️برخی گفتهاند اصل معنای این نقصان در نگاه و صوت و هرچیز دیگری است و کاربردش در مورد شکوفه از این جهت است که مدت چندانی بر او نگذشته است
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص608 )
به تعبیر دیگر، یک نحوه خودداری کردنی است که با کوتاه آمدن همراه باشد؛ و به همین مناسبت هم بر چیزی که تازگی دارد و حالت نرمی و عدم مقاومتی در او هست اطلاق میشود
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص235 )
یا به تعبیر سوم، «غض» به معنای درهم شکسته شدنی است که از باب کوچکی باشد؛ چنانکه وقتی که کسی در برابر دیگری کوچکی کند میگویند «غض فلان من فلان» و یا هنگامی که از تند و تیز نگاه کردن درماند تعبیر «غض بصر» به کار میرود
📚(مجمع البيان، ج9، ص194 ).
▪️برخی گفتهاند اصل این ماده دلالت دارد بر یک نحوه سستی در یک شیء متراکم و تازگیای که ناشی از نو بودن و عدم نضج کافی در آن است
📚 (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۵۸۶ ).
📿این ماده فقط ۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است:
دو بار در خصوص دیدن «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» (نور/30) «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» (نور/31)
و دوبار هم در خصوص نحوه سخن گفتن «وَ اقْصِدْ في مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» (لقمان/19) «إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ» (حجرات/3)؛
و در همه کاربردهایش همین معنای فروکاستن مد نظر بوده است؛
فروکاستن از نگاه، که نقطه مقابل تند و تیز نگاه کردن است؛ و
فروکاستن از بلندی صدا در هنگام سخن گفتن، که به معنای آرام و با احترام سخن گفتن است.
@yekaye
🔹امْتَحَنَ
▪️درباره ماده «محن« برخی بر این باورند که در اصل بر سه معنای متفاوت دلالت دارد:
▫️یکی همین معنای رایج آزمودن و امتحان کردن (اختبار) [= بررسی کردنی که صحت و سقم خبری را به دست آورد]؛
▫️دوم به معنای عطا کردن و چیزی را به کسی بخشیدن، چنانکه گفته میشود «أتيتُه فما مَحَنني شيئًا: سراغش رفتم اما چیزی به من نبخشید»؛ و
▫️سوم به معنای زدن، چنانکه «محنه سوطاً» یعنی او را شلاقی زد
📚(معجم مقاييس اللغه، ج5، ص302 ).
▪️اما به نظر میرسد که محور اصلی این ماده همان معنای اول باشد؛ یعنی آزمودن و امتحان کردنی که با این کار بخواهد چیزی را معلوم کند
📚(كتاب العين، ج3، ص253 )
تا حدی که برخی آن را معادل «ابتلاء» دانستهاند
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص762 ).
به تعبیر دیگر،
برخی گفتهاند ماده «محن» بر یک نحوه آزمودن و خبر کسب کردنی است که حاصل یک نحوه رویه و جدیت در عمل است و تفاوتش با مادههای «فتن» و «بلی» و «خبر» نیز در همین دو قید «خبر گرفتن» و «وجود یک رویه معین» است؛ درحالی که کلمه «اختبار» به معنای خبر گرفتنی است که با هر وسیلهای حاصل شود؛ و در «افتنان» یک نحوه ایجاد اختلال و اضطرابی برای تحصیل مطلوب در کار است؛ و در ماده «بلو» و کلمه «ابتلاء» هم یک نحوه زیر و رو کردن و تحول نهفته است
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج11، ص42-43 )
شاید بهترین تعبیر درباره این ماده آن است که این ماده دلالت دارد بر شدت برملا شدن حقیقت چیزی با ازاله کردن آنچه وی را مشوب کرده و پوشانده است ؛ و به همین مناسبت کاربردش در مورد «زدن» یک نوع استفاده مجازی است که فقط بر شدت عملی که در این ماده نهفته است استفاده شده؛ و در خصوص عطا کردن هم شاید بتوان گفت همین معنا به صورت مجازی برای «رساندن به چیزی» به کار رفته؛ اما یک احتمال قویتر این است که اینجا قلبی رخ داده است؛ یعنی عطا کردن معنای ماده «منح» است؛ که گاه این تعبیر را به صورت مقلوب به کار میبرند و «محن» بیان میکنند
📚(المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۳۹-۲۰۴۰)
📿این ماده در قرآن کریم فقط در همین باب افتعال و تنها در ۲ آیه به کار رفته است؛
یکی همین آیه؛
و دیگری آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ» (ممتحنه/۱۰)
@yekaye
🔹قُلُوبَهُمْ
قبلا بیان شد که
▪️برخی بر این باورند که ماده «قلب» در اصل بر دو معنای مستقل دلالت دارد:
▫️یکی بر معنای «محض» و «خالص» و امر شریفِ از هر چیزی؛ و
▫️دیگری بر برگرداندن چیزی از جهتی به جهت دیگر؛ و بر همین اساس، وجه تسمیه کلمه «قَلْب» (به معنای عضو صنوبریشکل درون بدن که مرکز گردش خون میباشد) را از این جهت دانسته اند که خالص ترین و رفیع ترین عضو بدن میباشد.
▪️اما دیگران معنای اصلی این ماده را همان معنای برگرداندن چیزی از وجهی به وجه دیگر و مطلق دگرگونی و تحول دانستهاند؛ و وجه تسمیه «قلب» را همین کثرت دگرگونی و زیر و رو شدنش (از حالتی به حالت دیگر منقلب شدن] قلمداد کردهاند.
▪️کلمه «قلب» در قرآن کریم،
▫️هم در معنای همین قلب مادی به کار رفته است (وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ؛ أحزاب/۱۰) و
▫️هم در معنای قلب معنوی (إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ؛ ق/۳۷).
و در ادبیات قرآن کریم، قلب مرکز ادراکات (وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ، توبة/۸۷؛ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ، حج/۴۶) و نیز احساسات انسان معرفی شده است: «وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ» (أنفال/۱۰) ، «وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» (حشر/۲) ، «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» (فتح/۴).
🔖جلسه ۸۴۵ https://yekaye.ir/ale-imran-3-174/
▪️در سوره حجرات این ماده سه بار و هربار در خصوص قلب معنوی انسان به کار رفته است:
▫️أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى (3)
▫️وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ (7)
▫️لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُمْ (۱۴).)
@yekaye
🔹للتَّقْوى
در آیه ۱ همین سوره درباره «تقوی» توضیحات لازم ارائه شد.
🔖جلسه1066 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/
🔹درباره اینکه این «ل» چه لامی باشد چند قول مطرح شده است:
◾️الف. لام تعلیل باشد؛ که خود این دست کم دو حالت میتواند باشد:
▪️الف.۱. تعلیلی باشد که به منزله سبب مقدم است؛ شبیه اینکه گفته شود «جئتك لإكرامك لي أمس: نزد تو آمدم به خاطر اینکه دیروز مرا اکرام کردی»؛ یعنی خداوند تقوای قلبی اینان را میدانست و به خاطر این تقوایی که در دل آنها بود آنها را امتحان کرد؛ و اگر چنین تقوایی نداشتند چنین امتحانی از آنان به عمل نمیآورد
📚(مفاتيح الغيب، ج28، ص95 )
▪️الف.۲. تعلیلی باشد برای بیان غایتی که در آینده مورد انتظار است شبیه اینکه گفته شود «جئتك لأداء الواجب: نزد تو آمدم برای انجام کار واجبی»؛ یعنی خداوند با این کار آنها را امتحان کرد تا در قبال این امتحان آنان به اوج تقوا دست یابند
📚(مفاتيح الغيب، ج28، ص95 ).
◾️ب. لام متعلق به محذوف باشد که جار و مجرور روی هم در موضع حال باشند؛شبیه این تعبیر که میگویند :أنت لهذا الأمر:یعنی تو را برای این کار اختصاص دادهاند و تو به درد این کار میخوری؛ آنگاه معنای آیه این است که خداوند قلب اینها را با این آزمونها مبتلا کرد برای اینکه تقوا در آن مستقر و ظاهر گردد
📚(الكشاف، ج4، ص356 ؛ مفاتيح الغيب، ج28، ص95 )
@yekaye
🔹مَغْفِرَةٌ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «غفر» در اصل در معنای «پوشاندن» ویا «محو کردن اثر شیء» است؛ و
🔸در تفاوت «مغفرت» با «عفو» گفته شده که در عفو، شخص از مذمت و عذاب کردن منصرف میشود، و لذا در مورد انسانهای عادی هم «عفو کردن و طلب عفو» به کار برده میشود؛ اما در مغفرت، گناه شخص را میپوشاند و آبروی او را نمیبرد و در واقع، نحوهای ساقط کردن عذاب است که نوعی پاداش دادن را در دل خود دارد، و لذا کلماتی همچون «مغفرت» و «استغفار» فقط در مورد خداوند به کار میرود.
🔖جلسه ۱۸۳ http://yekaye.ir/an-nisa-004-099/
@yekaye
🔹أَجْرٌ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «أجر» را در اصل در دو معنا دانستهاند:
▫️ یکی در معنای پاداش و کرایهای که برای کاری داده میشود؛ و
▫️دوم در معنای پانسمان کردن و درست کردن استخوان شکسته؛
و البته چه بسا بتوان این دو را این گونه به هم برگرداند که گویی اجرتی که به کارگر میدهند چیزی است که مشکلات و شکستگیای که در زندگیاش پیش آمده را جبران و رفع میکند.
🔸کلمات «أجر» و «أجرت» با کلماتی مانند «ثواب» و «جزاء» نزدیکند؛ تفاوتشان در این است که:
▫️«جزاء» را چه در جایی که عقد و قراردادی در کار باشد یا نباشد و نیز اعم از اینکه نفع باشد یا ضرر استفاده میکنند؛ مثلا: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً» (إنسان/۱۲)، و «فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ» (نساء/۹۳)؛
▫️اما «أجر» را در جایی که عقد (قرارداد) یا چیزی شبیه آن در کار باشد به کار میبرند؛ اعم از اینکه برای کار خوبی باشد یا صرف یک معامله (یعنی جایی که فی نفسه نه خوب است و نه بد) در کار باشد؛
▫️ اما «ثواب» جزء مواردی است که فقط به ازای کار خوب به کار میرود؛ ضمنا و «أجر» و أجرت میتواند قبل از انجام عمل باشد؛ اما کاربرد ثواب فقط بعد از عمل است.
🔖جلسه ۹۵۱ https://yekaye.ir/an-nesa-4-24/
@yekaye