🔹مَغْفِرَةٌ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «غفر» در اصل در معنای «پوشاندن» ویا «محو کردن اثر شیء» است؛ و
🔸در تفاوت «مغفرت» با «عفو» گفته شده که در عفو، شخص از مذمت و عذاب کردن منصرف میشود، و لذا در مورد انسانهای عادی هم «عفو کردن و طلب عفو» به کار برده میشود؛ اما در مغفرت، گناه شخص را میپوشاند و آبروی او را نمیبرد و در واقع، نحوهای ساقط کردن عذاب است که نوعی پاداش دادن را در دل خود دارد، و لذا کلماتی همچون «مغفرت» و «استغفار» فقط در مورد خداوند به کار میرود.
🔖جلسه ۱۸۳ http://yekaye.ir/an-nisa-004-099/
@yekaye
🔹أَجْرٌ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «أجر» را در اصل در دو معنا دانستهاند:
▫️ یکی در معنای پاداش و کرایهای که برای کاری داده میشود؛ و
▫️دوم در معنای پانسمان کردن و درست کردن استخوان شکسته؛
و البته چه بسا بتوان این دو را این گونه به هم برگرداند که گویی اجرتی که به کارگر میدهند چیزی است که مشکلات و شکستگیای که در زندگیاش پیش آمده را جبران و رفع میکند.
🔸کلمات «أجر» و «أجرت» با کلماتی مانند «ثواب» و «جزاء» نزدیکند؛ تفاوتشان در این است که:
▫️«جزاء» را چه در جایی که عقد و قراردادی در کار باشد یا نباشد و نیز اعم از اینکه نفع باشد یا ضرر استفاده میکنند؛ مثلا: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً» (إنسان/۱۲)، و «فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ» (نساء/۹۳)؛
▫️اما «أجر» را در جایی که عقد (قرارداد) یا چیزی شبیه آن در کار باشد به کار میبرند؛ اعم از اینکه برای کار خوبی باشد یا صرف یک معامله (یعنی جایی که فی نفسه نه خوب است و نه بد) در کار باشد؛
▫️ اما «ثواب» جزء مواردی است که فقط به ازای کار خوب به کار میرود؛ ضمنا و «أجر» و أجرت میتواند قبل از انجام عمل باشد؛ اما کاربرد ثواب فقط بعد از عمل است.
🔖جلسه ۹۵۱ https://yekaye.ir/an-nesa-4-24/
@yekaye
شأن نزول آیه ۳ سوره حجرات
گفتهاند وقتی آیه «لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ: صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» (حجرات/۲) نازل شد ثابت بن شماس در گوشهای نشست و گریست.
عاصم بن عدی بر او رد شد و پرسید: چرا گریه میکنی؟
گفت: به خاطر این آیه؛ می ترسم درباره من نازل شده باشد چرا که من طوری هستم که در سخن گفتن صدایم بلند است.
عاصم با ناراحتی به نزد رسول الله ص رفت. در همان حال، جمیله، همسر وی (همسر ثابت بن قیس) نزدش آمد. او گفت مرا در طویله اسبم با این چوبها و میخ مرا به دیوار محکم ببند. وقتی وی خواست خارج شد به او گفت؛ من از اینجا بیرون نمیآیم تا اینکه از دنیا بروم یا اینکه رسول الله ص از من راضی شود.
عاصم که نزد رسول الله آمده بود، وی را از آن گفتگو باخبر کرد. پیامبر ص به او فرمود: برو و او را نزد من بخوان.
عاصم برگشت و وی را نیافت. نزد خانوادهاش رفت و او را به طویله اسبان بردند.
به او گفت که رسول الله ص تو را میخواند.
ثابت به وی گفت چوبها را بشکن.
و با هم به راه افتادند و نزد پیامبر ص رفتند.
رسول الله به وی فرمود: ثابت! چه چیزی این گونه تو را گریان کرده است؟
گفت من صدایم بلند است؛ و ترسیدم که آیهای که میفرماید «صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» درباره من نازل شده باشد.
فرمود: آیا خوش نداری که زندگی ای شایسته داری و شهید میشوی و به بهشت وارد خواهی شد؟
گفت: به بشارت خدا و رسولش خرسند شدم؛ و می کوشم هرگز صدایم نزد رسول الله بلند نشود؛
پس این آیه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى: همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» (حجرات/۳)
📚جامع البيان (تفسير الطبري) ج22، ص278-۲۷۹ ؛ شعب الإيمان (بیهقی) ج2، ص196 ؛ غوامض الأسماء المبهمة، ج2، ص700-701
@yekaye
#حجرات_3
☀️ ۱) قبلا روایتی نقل کردیم که یهودیای از علمای شام بر اصحاب پیامبر ص وارد شد و با آنها محاجه کرد که چگونه شما معتقدید که هر درجه و فضیلتی که هر پیامبری قبلا داشته، پیامبر شما هم از آن بهرهمند است؟ همگی عقب کشیدند و علی بن ابیطالب ع اعلام آمادگی کرد و او سوال میکرد و امیرالمومنین ع پاسخ میگفت.
در اغلب فرازهایی که از این روایت قبلا تقدیم شد این واقعه از کتاب احتجاج مرحوم طبرسی روایت شده بود که روایت با سوال یهودی شروع میشود.
اما این روایت در کتاب ارشاد القلوب دیلمی هم آمده و در این نقل، قبل از اینکه سوالات آن یهودی شروع شود، حضرت علی ع توضیحاتی میآورد که آن فراز در اینجا تقدیم میشود:
از امام کاظم ع از پدرانشان روایت شده است که امام حسین ع فرمودند:
یکبار ما با اصحاب رسول الله ص بعد از رحلت ایشان در مسجد النبی جمع بودیم و از فضایل ایشان سخن میگفتیم که یکی از علمای یهود از اهل شام که به تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و انبیاء مسلط بود بر ما وارد شد و سلام کرد و نزد ما نشست و گفت: ای امت محمد! شما هیچ فضیلت و مرتبتی برای هیچ پیامبر و رسولی را نگذاشتهاید مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم اعتقاد دارید؛ حالا من میخواهم چند سوال از شما بپرسم آیا آمادگی دارید؟
امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع فرمود:
ای برادر یهودی! آنچه دوست داری بپرس که من به یاری و مشیت خداوند درباره همه چیزهایی که بپرسی جواب خواهم داد.
به خدا سوگند، خداوند عز و جل به هیچ نبی و رسولی درجه و فضیلتی نداد مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم قرار داد و چندین برابر همه انبیاء و رسولان به او بیشتر بخشید؛ و همانا رسول الله ص چنین بود که وقتی فضیلتی را برای خود نقل میکرد میفرمود: «و هیچ فخری در کار نیست»؛
و امروز از فضایل رسول خدا ص مطالبی برایت خواهم گفت - بدون اینکه بخواهم از فضایل سایر انبیاء بکاهم - که خداوند آن را مایه چشمروشنی مومنان قرار میدهد؛ و این از باب شکرگزاری به درگاه خداوند است بر آنچه که به حضرت محمد ص عطا فرموده و اضافه هم داده است.
پس بدان ای برادر یهودی! که همانا از فضل و شرف او نزد خداوند تبارک و تعالی آن است که خداوند مغفرت و عفو را برای کسی که در محضر او صدایش را فروبکاهد واجب فرموده است چنانکه خداوند جل ثنائه در کتابش فرمود: « همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده؛ برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است» (حجرات/۳).
سپس اطاعت از او را قرین اطاعت خویش ساخت و فرمود: «و کسی که از رسول اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است» (نساء/۸۰).
سپس او را به دلهای مومنان نزدیک کرد و محبوب ایشان قرار داد چنانکه خود ایشان دائما میفرمود: «محبت من با خون امتم آمیخته شده است؛ و همانا آنان مرا بر پدران و مادران و بر خودشان ترجیح میدهند»؛ و خودش بارحمترین و مهربانترین مردم با آنان بود چنانکه خداوند تبارک و تعالی فرمود: «بهیقین که فرستادهای از خودتان نزد شما آمد که آنچه شما را به رنج و مشقت میاندازد برایش شدید (ناگوار) است و بشدت علاقمند شماست و نسبت به مومنین بسیار مهربان و دارای رحمتی همیشگی است» (توبه/۱۲۸) و خداوند عز و جل فرمود: «پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسرانش [بهمنزله] مادران آنهایند» (احزاب/۶).
و خداوند فضل او در دنیا و فضل او در آخرت را به حدی رساند که توصیف نتوان کرد؛ ولکن من در حدی که قلبت تحملش را داشته باشد و عقلت آن را پس نزند و با علم انکارش نکنی به تو خبر میدهم؛ هرچند که فضل او به حدی رسید که جهنمیان ناله سر میدهند و با صدای بلند فریاد پشیمانی برمیآورند که ای کاش در دنیا اجابتش کرده بودند؛ چنانکه خداوند عز و جل فرمود: «روزی که چهرههاشان در آتش دگرگون شود» پس «بگویند ای کاش که از خدا اطاعت کرده بودیم و اطاعت رسول را میکردیم» (احزاب/۶۶).
همچنین خداوند متعال از پیامبران یاد کرد و با اینکه وی آخرینشان بود به احترام وی از او شروع کرد و فرمود: «و همانا از پیامبران میثاقشان را گرفتیم و از تو و از نوح و ...» (احزاب/۷) و فرمود: «همانا ما به تو وحی کردیم همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم» (نساء/۱۶۳) و آن پیامبران قبل از وی بودند ولی از او شروع کرد در حالی که او آخرینشان بود؛ و خداوند او را بر جمیع امتها برتری بخشید و فرمود: «شما برترین امتی هستید که برای مردم بیرون آمدید؛ امر به معروف و نهی از منکر میکنید» (آل عمران/۱۱۰).
سپس آن یهودی سوالاتش را آغاز کرد...
📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج2، ص407
@yekaye
👇متن حدیث فوق 👈
https://eitaa.com/yekaye/9287
🔖آدرس فرازهایی از حدیث ۱ (گفتگوی یهودی با امیرالمومنین ع درباره فضایل پیامبر ص) که قبلا نقل شده بود بدین قرار است:
جلسه۱۷۰، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/
جلسه۴۲۶ حدیث۴ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-7/
جلسه ۴۲۸، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-9/
جلسه ۷۵۶، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-9/
جلسه ۸۲۹، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-79/
جلسه ۸۳۵، حدیث ۴ https://yekaye.ir/ale-imran-3-164/
جلسه ۹۰۶، حدیث۱ https://yekaye.ir/ale-imran-3-183/
فراز پایانیاش در جلسه ۴۷۰ حدیث۱ http://yekaye.ir/al-qalam-68-4/
@yekaye
☀️متن حدیث ۱ (گفتگوی یهودی با امیرالمومنین ع درباره فضایل پیامبر ص)
يَرْفَعُهُ إِلَى الْإِمَامِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرٌ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيٌّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ:
بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَهُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ الْيَهُودِ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا وَ جَلَسَ وَ لَبِثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ: يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ نَحَلْتُمُوهَا لِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكُمْ فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابٌ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ؟
فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع: سَلْ يَا أَخَا الْيَهُودِ مَا أَحْبَبْتَ فَإِنِّي أُجِيبُكَ عَنْ كُلِّ مَا تَسْأَلُ بِعَوْنِ اللَّهِ وَ مَشِيئَتِهِ فَوَ اللَّهِ مَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً وَ لَا مُرْسَلًا دَرَجَةً وَ لَا فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ جَمَعَهَا لِمُحَمَّدٍ ص وَ زَادَهُ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا ذَكَرَ لِنَفْسِهِ فَضِيلَةً قَالَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا أَذْكُرُ لَكَ الْيَوْمَ مِنْ فَضَائِلِهِ مِنْ غَيْرِ ازْدِرَاءٍ مِنِّي عَلَى أَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مَا يُقِرُّ اللَّهُ بِهِ أَعْيُنَ الْمُؤْمِنِينَ شُكْراً لِلَّهِ عَلَى مَا أَعْطَى مُحَمَّداً وَ زَادَهُ عَلَيْهِمْ الْآنَ.
فَاعْلَمْ يَا أَخَا الْيَهُودِ أَنَّهُ كَانَ مِنْ فَضْلِهِ ص عِنْدَ رَبِّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَرَفِهِ مَا أَوْجَبَ الْمَغْفِرَةَ وَ الْعَفْوَ لِمَنْ خَفَضَ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ فِي كِتَابِهِ «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ» ثُمَّ قَرَنَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ».
ثُمَّ قَرَّبَهُ مِنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ حَبَّبَهُ إِلَيْهِمْ وَ كَانَ يَقُولُ ص خَالَطَ حُبِّي دِمَاءَ أُمَّتِي فَإِنَّهُمْ يُؤْثِرُونِّي عَلَى الْآباءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَقَدْ كَانَ أَرْحَمَ النَّاسِ وَ أَرْأَفَهُمْ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ»؛
وَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغَ مِنْ فَضْلِهِ ص فِي الدُّنْيَا وَ مِنْ فَضْلِهِ فِي الْآخِرَةِ مَا تَقْصُرُ عَنْهُ الصِّفَاتُ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكَ بِمَا يَحْمِلُهُ قَلْبُكَ وَ لَا يَدْفَعُهُ عَقْلُكَ وَ لَا تُنْكِرُهُ بِعِلْمٍ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ فَقَدْ بَلَغَ مِنْ فَضْلِهِ أَنَّ أَهْلَ النَّارِ يَهْتِفُونَ وَ يَصْرُخُونَ بِأَصْوَاتِهِمْ نَدَماً أَنْ لَا يَكُونُوا قَدْ أَجَابُوهُ فِي الدُّنْيَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ» فَ«يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا»؛
وَ قَدْ ذَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى الرُّسُلَ فَبَدَأَ بِهِ وَ هُوَ آخِرُهُمْ لِكَرَامَتِهِ ص فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ» وَ قَالَ «إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ» وَ النَّبِيُّونَ قَبْلَهُ فَبَدَأَ بِهِ ص وَ هُوَ آخِرُهُمْ وَ لَقَدْ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِيعِ الْأُمَمِ فَقَالَ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر».
فَقَالَ الْيَهُودِيُّ إِنَّ آدَمَ ع أَسْجَدَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ لَه ...
📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج2، ص407
@yekaye
☀️۲) در ذیل آیه قبل (حدیث ۳) روایتی از امام باقر ع نقل شد درباره مسائل مربوط به دفن پیکر مطهر امام حسن ع و گفتگویی که بین امام حسین ع و عایشه درگرفت.
در ادامه، امام حسین ع مطلب را این گونه ادامه دادند:
همانا خداوند تبارک و تعالی فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آوردهاند، داخل حجرههای پیامبر نشوید مگر به شما اذن داده شود» (احزاب/53) و تو مردانی را بدون اذن رسول الله ص در حجره وی وارد کردی!
و نیز خداوند فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید» (حجرات/۱)؛ و به جان خودم سوگند كه تو براى پدرت و فاروق او [يعنى: عمر] کنار گوش رسول خدا ص كلنگها زدى؛
و خداوند عزّوجلّ فرمود: «همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومیکاهند، هماناناند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» (حجرات/۳) و به جان خودم سوگند، كه هر آينه پدرت و فاروق او، به خاطر نزدیک کردن خویش به رسول الله ص [= دفن شدنشان در کنار رسول الله ص] به ایشان آزار رساندند، و حقش را آن گونه که خدا بر زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله ايشان را به آن امر فرموده بود رعایت نکردند.
به درستى كه خدا درباره [احترام به] مؤمنان حرمت هرآنچه در زندگی شان لازم است را در مرگشان هم لازم شمرده است؛
و به خدا سوگند اى عائشه كه، اگر آنچه را که تو درباره دفن امام حسن ع نزد پدرش صلى الله عليه و آله بدت میآید، در ميان ما و خدا روا مىبود [چون اشاره شد که بلند کردن صدا و کلنگ زدن نزد گوش پیامبر ص جایز نیست]، هر آينه مىدیدی كه او علیرغم نظر تو حتما همینجا دفن مىشود.
سپس محمد بن حنفيّه به سخن در آمد و گفت: اى عایشه، يك روز بر استر سوار مىشوى، و روزى بر شتر؟ و از فرط دشمنیای که با بنیهاشم داری نمیتوانی جلوی نفس خودت را بگیری و در زمین آرام و قرار پیدا کنی؟
عایشه رو به محمد آورد و گفت: اى پسر حنفيّه، اينها فاطمیاند كه سخن مىگويند، تو چه میگویی؟!
امام حسين عليه السلام به او فرمود: چرا فاطمی بودن محمد را انکار مىكنى؟ به خدا سوگند، كه از سه فاطمه متولّد شده: فاطمه بنت عمران بن عائذ بن عمرو بن مخزوم (= همسر عبدالمطلب و مادربزرگ پیامبر و حضرت علی ع)، و فاطمه بنت اسد بن هاشم (همسر ابوطالب و مادر حضرت علی ع)، و فاطمه بنت زائدة بن أصمّ بن رواحة بن حجر بن عبد معيص بن عامر*.
عایشه، به امام حسين ع گفت: پسرتان را دور كنيد و او را ببريد، كه شما انسانهایی اهل خصومت و نزاع هستيد!
بعد از آن، امام حسين ع پیکر مطهر امام حسن ع را بردند و در قبرستان بقيع دفن كردند.
📚الكافي، ج۱، ص۳۰۳
✳️* پینوشت. طبق بسیاری از متون، فاطمه بنت زائدة بن أصمّ ..، نام مادر حضرت خدیجه است. درباره اینکه مادر حضرت خدیجه چگونه با محمد حنفیه نسبت پیدا میکند در حدی که تفحص شد چیزی نیافتم.
البته مرحوم مجلسی در مرآة العقول، ج3، ص319 در ذیل این حدیث، وی را زوجه هاشم و مادر عبدالمطلب دانسته است (و در ویکی فقه ذیل عنوان «ممانعت عایشه از دفن امام حسن در خانه پیامبر» نیز همین دیدگاه بدون ارجاع به هیچ منبعی آمده است)؛ در حالی که خود مرحوم مجلسی در همان کتاب ج5، ص179 از قول قرطبی، فاطمه بنت زائده بنت اصم را مادر حضرت خدیجه معرفی کرده است؛ و در بسیاری از منابع، نام مادر عبدالمطلب، سَلْمَى بنت عَمْرِو بن زَيد بن لَبِيد بن خِدَاش بن حَرَام بن جُنْدَب بنِ عامِرِ بن غَنْم بن عَدِيِّ بن النجّار معرفی شده است؛ و هیچ منبع دیگری نیز یافت نشد که این نام به عنوان نام مادر عبدالمطلب معرفی کرده باشد.
@yekaye
👇متن حدیث فوق 👈
https://eitaa.com/yekaye/9289
متن حدیث۲ (گفتگوی امام حسین ع و عایشه)
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
... لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ» وَ قَدْ أَدْخَلْتِ أَنْتِ بَيْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص الرِّجَالَ بِغَيْرِ إِذْنِهِ؛
وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» وَ لَعَمْرِي لَقَدْ ضَرَبْتِ أَنْتِ لِأَبِيكِ وَ فَارُوقِهِ عِنْدَ أُذُنِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمَعَاوِلَ؛
وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى» وَ لَعَمْرِي لَقَدْ أَدْخَلَ أَبُوكِ وَ فَارُوقُهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِقُرْبِهِمَا مِنْهُ الْأَذَى وَ مَا رَعَيَا مِنْ حَقِّهِ مَا أَمَرَهُمَا اللَّهُ بِهِ عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَمْوَاتاً مَا حَرَّمَ مِنْهُمْ أَحْيَاءً. وَ تَاللَّهِ يَا عَائِشَةُ لَوْ كَانَ هَذَا الَّذِي كَرِهْتِيهِ مِنْ دَفْنِ الْحَسَنِ عِنْدَ أَبِيهِ رَسُولِ اللَّهِ ص جَائِزاً فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ لَعَلِمْتِ أَنَّهُ سَيُدْفَنُ وَ إِنْ رَغِمَ مَعْطِسُكِ.
قَالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ وَ قَالَ: يَا عَائِشَةُ يَوْماً عَلَى بَغْلٍ وَ يَوْماً عَلَى جَمَلٍ؟! فَمَا تَمْلِكِينَ نَفْسَكِ وَ لَا تَمْلِكِينَ الْأَرْضَ عَدَاوَةً لِبَنِي هَاشِمٍ؟!
قَالَ: فَأَقْبَلَتْ عَلَيْهِ فَقَالَتْ: يَا ابْنَ الْحَنَفِيَّةِ هَؤُلَاءِ الْفَوَاطِمُ يَتَكَلَّمُونَ؛ فَمَا كَلَامُكَ؟!
فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ ع: وَ أَنَّى تُبْعِدِينَ مُحَمَّداً مِنَ الْفَوَاطِمِ؟! فَوَ اللَّهِ لَقَدْ وَلَدَتْهُ ثَلَاثُ فَوَاطِمَ: فَاطِمَةُ بِنْتُ عِمْرَانَ بْنِ عَائِذِ بْنِ عَمْرِو بْنِ مَخْزُومٍ، وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ، وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ زَائِدَةَ بْنِ الْأَصَمِّ ابْنِ رَوَاحَةَ بْنِ حُجْرِ بْنِ عَبْدِ مَعِيصِ بْنِ عَامِرٍ.
قَالَ فَقَالَتْ عَائِشَةُ لِلْحُسَيْنِ ع: نَحُّوا ابْنَكُمْ وَ اذْهَبُوا بِهِ فَإِنَّكُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ
قَالَ فَمَضَى الْحُسَيْنُ ع إِلَى قَبْرِ أُمِّهِ ثُمَّ أَخْرَجَهُ فَدَفَنَهُ بِالْبَقِيعِ.
📚الكافي، ج۱، ص۳۰۳
@yekaye
☀️۳) الف. واقعه زیر در بسیاری از منابع شیعه و سنی با عبارات مختلف و از طرق مختلف نقل شده است؛ که متن واقعه را بر اساس یکی از سندهایی که نزد اهل سنت کاملا صحیح است میآوریم:
ربعی بن خراش از امیرالمؤمنین علیه السلام حکایت کرده است که:
هنگامی که مکه فتح شد [در برخی نقلها: در صلح حدیبیّه]، گروهی از قریش نزد پیامبر ص آمدند و گفتند: ای محمّد ص! ما همپیمانان و قوم تو هستیم؛ گروهی از فرزندان و بردگان ما به تو پیوستهاند؛ آنها تمایلی به اسلام ندارند بلکه از زیر کار فرار میکنند؛ بنابراین آنها را به ما بازگردان.
رسول الله ص با ابوبکر در این کار مشورت کرد؛ او گفت: «یا رسول الله! اینها راست میگویند؛ پس چهره رسول الله ص [از ناراحتی] دگرگون شد.
فرمود: عمر! نظر تو چیست؟
او هم همانند سخن ابوبکر را گفت.
در این هنگام رسول الله ص فرمود: ای جماعت قریش! قطعا خداوند علیه شما مردی را برانگیزاند که خدا دلش را برای ایمان امتحان نموده؛ او گردنهای شما را بر اساس [دستور] دین بزند!
ابوبکر گفت: یا رسول الله! آیا آن شخص من هستم؟
فرمود: خیر.
عمر گفت: یا رسول الله! آیا آن شخص من هستم؟
فرمود: خیر! بلکه او کسی است که در مسجد در حال وصلهزدن کفش است.
و پیامبر آن موقع کفشش را به علی ع داده بود که وصله بزند.
ربعیبنخِراش در ادامه گفت:
و علی ع فرمود: همانا من از رسولخدا ص شنیدم که میفرمود: «بر من دروغ نبندید؛ که هرکس به من دروغی نسبت دهد، وارد جهنم خواهد شد».
📚شرح مشكل الآثار (للطحاوی م۳۲۱)، ج10، ص231؛
📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج2، ص149
برخی دیگر از منابع اهل سنت که این حدیث با سندها و عبارات مختلف در آنها آمده است:
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص60 ؛
📚مسند أحمد، ج17، ص390-391 ؛
📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص649 ؛
📚سنن الترمذي، ج6، ص81 ؛
📚مسند البزار (= البحر الزخار)، ج3، ص118 ؛
📚المحاسن والمساوئ (للبیهقی)، ص18 ؛
📚شرح معاني الآثار (للطحاوی)، ج4، ص359 ؛
📚طرق حديث من كذب علي متعمدا (للطبراني)، ص41
برخی از منابع شیعه که این حدیث با عبارات مختلف در آنها آمده است:
📚الإرشاد (للمفید)، ج1، ص122-123 ؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص335 ؛
📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص216 ؛
📚إعلام الورى بأعلام الهدى، ص189 ؛
📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج3، ص44 ؛
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص583-584
توجه:
🔖سند و متن کامل تمامی احادیث فوق را میتوانید در صفحه زیر (پی نوشت ۲۱ تا ۳۴) مشاهده کنید
https://yekaye.ir/al-hujurat-49-03/#_ftn21
☀️ب. بر اساس حدیثی از امام باقر ع این واقعه از وقایعی است که حضرت علی ع در شورایی که عمر برای تعیین جانشین خود مشخص کرده بود برای احتجاج و نشان دادن برتری خود بدان استشهاد کردند:
امیرالمومنین ع فرمود: ... شما را به خدا سوگند میدهم: آیا در میان شما غیر از من کسی هست که رسول الله ص در موردش فرموده باشد قطعا کسی را برای شما برمیانگیزانم که خداوند قلبش را به ایمان امتحان کرده باشد؟
گفتند: خیر.
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، ص143
@yekaye
#حجرات_3
👇سند و متن دو حدیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9291
سند و متن احادیث بند ۳ (حضرت علی ع، مصداق اصلی «امتحن الله قلبه للتقوی»)
☀️الف. حَدَّثَنَا فَهْدُ بْنُ سُلَيْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ الْأَصْبَهَانِيِّ، [المستدرک: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الشَّيْبَانِيُّ، ثنا ابْنُ أَبِي غَرَزَةَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ الْأَصْبَهَانِيُّ،] قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِيكُ بْنُ عَبْدِ اللهِ النَّخَعِيُّ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْمُعْتَمِرِ، عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ حِرَاشٍ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، قَالَ:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ يَقُولُ لَمَّا افْتَتَحَ مَكَّةَ، وَأَتَاهُ أُنَاسٌ مِنْ قُرَيْشٍ، فَقَالُوا: يَا مُحَمَّدُ، إِنَّا حُلَفَاؤُكَ وَقَوْمُكَ، وَإِنَّهُ قَدْ لَحِقَ بِكَ أَبْنَاؤُنَا وَأَرِقَّاؤُنَا، وَلَيْسَ بِهِمْ رَغْبَةٌ فِي الْإِسْلَامِ، وَإِنَّمَا فَرُّوا مِنَ الْعَمَلِ، فَارْدُدْهُمْ عَلَيْنَا.
فَشَاوَرَ أَبَا بَكْرٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ فِي أَمْرِهِمْ، فَقَالَ: صَدَقُوا يَا رَسُولَ اللهِ.
فَتَغَيَّرَ وَجْهُهُ، فَقَالَ: يَا عُمَرُ، مَا تَرَى؟
فَقَالَ مِثْلَ قَوْلِ أَبِي بَكْرٍ.
فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ: يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ، لَيَبْعَثَنَّ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَيْكُمْ رَجُلًا مِنْكُمُ، امْتَحَنَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، يَضْرِبُ رِقَابَكُمْ عَلَى الدِّينِ.
فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا هُوَ يَا رَسُولَ اللهِ؟
قَالَ: لَا.
قَالَ عُمَرُ: أَنَا هُوَ يَا رَسُولَ اللهِ؟
قَالَ: لَا، وَلَكِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ فِي الْمَسْجِدِ.
قَالَ: وَكَانَ قَدْ أَلْقَى إِلَى عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ نَعْلَهُ يَخْصِفُهَا.
قَالَ: وَقَالَ عَلِيٌّ: أَمَا إِنِّي سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَا تَكْذِبُوا عَلَيَّ، فَإِنَّهُ مَنْ يَكْذِبْ عَلَيَّ يَلِجِ النَّارَ؛
هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
[التعليق - من تلخيص الذهبي] صحیح على شرط مسلم.
📚شرح مشكل الآثار (للطحاوی م۳۲۱)، ج10، ص231؛
📚المستدرك على الصحيحين (للحاكم)، ج2، ص149
منابع اهل سنت که این حدیث با سندها و عبارات مختلف در آنها آمده است:
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج18، ص60 ؛
📚مسند أحمد، ج17، ص390-391 ؛
📚فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص649 ؛
📚سنن الترمذي، ج6، ص81 ؛
📚مسند البزار (= البحر الزخار)، ج3، ص118 ؛
📚المحاسن والمساوئ (للبیهقی)، ص18 ؛
📚شرح معاني الآثار (للطحاوی)، ج4، ص359 ؛
📚طرق حديث من كذب علي متعمدا (للطبراني)، ص41
برخی از منابع شیعه که این حدیث با عبارات مختلف در آنها آمده است:
📚الإرشاد (للمفید)، ج1، ص122-123 ؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص335 ؛
📚بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص216 ؛
📚إعلام الورى بأعلام الهدى، ص189 ؛
📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج3، ص44 ؛
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص583-584
☀️ب. رَوَى عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ السَّلَامُ قَالَ:
إِنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ أَجْمَعَ عَلَى الشُّورَى بَعَثَ إِلَى سِتَّةِ نَفَرٍ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِلَى عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ وَ إِلَى الزُّبَيْرِ بْنِ الْعَوَّامِ وَ إِلَى طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ وَ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوا إِلَى الْبَيْتِ وَ لَا يَخْرُجُوا مِنْهُ حَتَّى يُبَايِعُوا لِأَحَدِهِمْ؛ فَإِنِ اجْتَمَعَ أَرْبَعَةٌ عَلَى وَاحِدٍ وَ أَبَى وَاحِدٌ أَنْ يُبَايِعَهُمْ قُتِلَ وَ إِنِ امْتَنَعَ اثْنَانِ وَ بَايَعَ ثَلَاثَةٌ قُتِلَا. فَأَجْمَعَ رَأْيُهُمْ عَلَى عُثْمَانَ فَلَمَّا رَأَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَا هَمَّ الْقَوْمُ بِهِ مِنَ الْبَيْعَةِ لِعُثْمَانَ قَامَ فِيهِمْ لِيَتَّخِذَ عَلَيْهِمُ الْحُجَّةَ؛ فَقَالَ ع لَهُم ...
قَالَ: نَشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِيكُمْ أَحَدٌ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لَأَبْعَثَنَّ إِلَيْكُمْ رَجُلًا امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ غَيْرِي؟
قَالُوا: لا. ...
📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج1، ص143
@yekaye
#حجرات_3
☀️۴) حکایت خوابیدن حضرت علی ع در شب هجرت به جای پیامبر اکرم ص از حکایات معروفی است که شیعه و سنی روایت کردهاند.
در فرازی از این واقعه پیامبر ص وقتی از علی ع تقاضا کردند که در جای وی بخوابد چنین فرمودند:
... پس در بستر من بخواب و روانداز مرا روی خودت بکش!
و ای علی ع! من به تو خبر میدهم که همانا خداوند متعال اولیای خویش را به اندازه ایمانشان و جایگاهشان در دینش امتحان میکند؛ پس شدیدترین ابتلاء برای انبیاء است؛ سپس برای اوصیاء؛ و سپس هرکه شبیهتر، بیشتر.
و ای پسرعمویم! قطعا که خداوند [در این ماجرا] تو را امتحان کرده است؛ و نیز مرا در خصوص تو امتحانی کرده است شبیه آن امتحانی که برای ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح برگزار کرد؛پس صبر داشته باش؛ و صبر داشته باش؛ که «همانا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است» (اعراف/۵۶) ...
[سپس پیامبر وداع کردند و عازم مدینه شدند تا اینکه بیرون مدینه در منطقه قبا منتظر ماندند که حضرت علی ع و همراهانشان برسند؛ و وقتی رسیدند برخی از آیات خداوند که در حق ایشان نازل شده بود را تلاوت کردند از جمله:]
... و این آیه را تلاوت کردند که: و از مردم کسی هست که جان خویش را در طلب رضایت خداوند معامله میکند و خداوند به این بندگان بسیار مهربان است» (بقره/۲۰۷).
سپس فرمودند:
ای علی! تو اولین کسی از این امت هستی که به خدا و رسولش ایمان آورد؛ و اولین کسی هستی که به سوی خدا و رسولش هجرت کرد؛ و آخرین کسی هستی که عهدی با رسولش میبندد*؛ به کسی که جانم به دست اوست سوگند، دوست ندارد تو را جز مومنی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛ و دشمن ندارد تو را جز منافق و کافر. ...
✳️* پینوشت: ظاهرا این عهد اشاره است به این واقعه که پیامبر اکرم ص در حالی که سر بر زانوی علی ع داشت از دنیا رفت؛ و از این رو، آخرین دیدار و عهد وی با حضرت علی ع بود.
📚الأمالي (للطوسي)، ص466 و472
👇سند و متن حدیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9294
سند و متن حدیث ۴ (سخنان پیامبر ص درباره حضرت علی ع که در شب هجرت به جای ایشان خوابید)
☀️
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَمَّارٍ الثَّقَفِيُّ سَنَةَ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ النَّوْفَلِيُّ سَنَةَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ حَمْزَةَ أَبُو مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي وَ خَالِي يَعْقُوبُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ رَبِيعَةَ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيِّ، قَالَ:
حَدَّثَنِيهِ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرِ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) بَيْنَ الْقَبْرِ وَ الرَّوْضَةِ، عَنْ أَبِيهِ وَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ جَمِيعاً، عَنْ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرِ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) وَ أَبِي رَافِعٍ مَوْلَى النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ).
قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ: وَ حَدَّثَنِيهِ سِنَانُ بْنُ أَبِي سِنَانٍ: أَنَّ هِنْدَ بْنَ هِنْدِ بْنِ أَبِي هَالَةَ الْأَسَدِيَّ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِيهِ هِنْدِ بْنِ أَبِي هَالَةَ رَبِيبِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أُمُّهُ خَدِيجَةُ زَوْجُ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أُخْتُهُ لِأُمِّهِ فَاطِمَةُ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا).
قَالَ أَبُو عُبَيْدَةَ: وَ كَانَ هَؤُلَاءِ الثَّلَاثَةُ هِنْدُ بْنُ هَالَةَ وَ أَبُو رَافِعٍ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ جَمِيعاً يُحَدِّثُونَ عَنْ هِجْرَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ) إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِالْمَدِينَةِ وَ مَبِيتِهِ قَبْلَ ذَلِكَ عَلَى فِرَاشِهِ.
قَالَ: وَ صَدْرُ هَذَا الْحَدِيثِ عَنْ هِنْدِ بْنِ أَبِي هَالَةَ، وَ اقْتِصَاصُهُ عَنِ الثَّلَاثَةِ: هِنْدٍ وَ عَمَّارٍ وَ أَبِي رَافِعٍ، وَ قَدْ دَخَلَ حَدِيثُ بَعْضِهِمْ فِي بَعْضٍ، قَالُوا: ...
... قَالَ ص: فَارْقُدْ عَلَى فِرَاشِي وَ اشْتَمِلْ بِبُرْدِيَ الْحَضْرَمِيِّ، ثُمَّ إِنِّي أُخْبِرُكَ يَا عَلِيُّ أَنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) يَمْتَحِنُ أَوْلِيَاءَهُ عَلَى قَدْرِ إِيمَانِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ مِنْ دِينِهِ، فَأَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ، وَ قَدِ امْتَحَنَكَ يَا ابْنَ عَمِّ وَ امْتَحَنَنِي فِيكَ بِمِثْلِ مَا امْتَحَنَ بِهِ خَلِيلَهُ إِبْرَاهِيمَ وَ الذَّبِيحَ إِسْمَاعِيلَ، فَصَبْراً صَبْراً، فَ«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»...
.... وَ تَلَا (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ».
قَالَ: وَ قَالَ: يَا عَلِيُّ، أَنْتَ أَوَّلُ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ أَوَّلُهُمْ هِجْرَةً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ آخِرُهُمْ عَهْداً بِرَسُولِهِ، لَا يُحِبُّكَ- وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ- إِلَّا مُؤْمِنٌ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ، وَ لَا يُبْغِضُكَ إِلَّا مُنَافِقٌ أَوْ كَافِرٌ..
@yekaye
#حجرات_3
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث :
➖عدم دلدادگی به دنیا تا سنین پیری
☀️۵) از رسول الله ص روایت شده است:
قلب انسان پیر، در طلب دنیا قلبی جوان است، هرچند که از شدت پیری استخوانهای ترقوهاش به هم پیچیده باشد؛ مگر کسی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛ و چه اندکند اینان.
📚الجعفريات (الأشعثيات)، ص163
أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّه جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
قَلْبُ الشَّيْخِ قَلْبٌ شَابٌّ فِي طَلَبِ الدُّنْيَا وَ لَوِ الْتَفَّتْ تَرْقُوَتَاهُ مِنَ الْكِبَرِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ قَلِيلٌ مَا هُمْ.
📝این حدیث در بسیاری از منابع اهل سنت هم آمده است؛ مثلا در
📚الدر المنثور، ج6، ص86 ؛
📚حلية الأولياء، ج1، ص223 ؛
📚السابع والعشرون من المشيخة البغدادية (لأبي طاهر السلفي)، ص7
@yekaye
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث :
➖ مداومت در قرائت سوره ممتحنه
☀️۶) از امام سجاد ع روایت شده است:
کسی که سوره ممتحنه را در نمازهای واجب و مستحبش بخواند خداوند قلبش را برای ایمان آمتحان کند و برایش دیدگانش را نورانی کند و هرگز فقر و جنون به خودش و فرزندانش نرسد.
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص118
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَان عَنِ الْحَسَنِ عَنْ عَاصِمٍ الْخَيَّاطِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ:
مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُمْتَحِنَةِ فِي فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ نَوَّرَ لَهُ بَصَرَهُ وَ لَا يُصِيبُهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لَا جُنُونٌ فِي بَدَنِهِ وَ لَا فِي وُلْدِهِ.
@yekaye
✅ مصادیق متعدد «الذی امتحن الله قلبه» در احادیث :
➖ حصول تمامی جنود عقل
☀️۷) روایت شده است که امام صادق ع فرمودند: عقل و لشکریانش و جهل و لشکریانش را بشناسید تا هدایت شوید. از ایشان درخواست شد که اینها را به ما بشناسانید؛ و حضرت در حدیثی طولانی ۷۵ سرباز برای عقل و به همین میزان برای جهل برشمردند.
در پایان این حدیث فرمودند:
این خصلتها که همگی از لشکریان عقلاند همگی در کسی جمع نشود مگر در پیامبری، یا در وصیای، یا در مومنی که خداوند قلبش را برای ایمان امتحان کرده باشد؛
اما سایر پیروان ما، پس احدی از آنها نیست مگر اینکه برخی از این لشکریان در اوست تا اینکه کمال پیدا کند و از لشکریان جهل پاک گردد؛
و آن هنگام است که در درجه عالی همراه با انبیاء و اوصیاء خواهد بود؛ و این تنها با معرفت به عقل و لشکریان وی، و اجتناب از جهل و لشکریان وی حاصل شود.
خداوند ما و شما را برای [انجام] طاعت و [کسب] رضایت خویش توفیق دهد.
📚الكافي، ج1، ص21-23
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِيهِ فَجَرَى ذِكْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا قَالَ سَمَاعَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ..ُ ثُمَّ جَعَلَ لِلْعَقْلِ خَمْسَةً وَ سَبْعِينَ جُنْدا ...
...فَلَا تَجْتَمِعُ هَذِهِ الْخِصَالُ كُلُّهَا مِنْ أَجْنَادِ الْعَقْلِ إِلَّا فِي نَبِيٍّ أَوْ وَصِيِّ نَبِيٍّ أَوْ مُؤْمِنٍ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ أَمَّا سَائِرُ ذَلِكَ مِنْ مَوَالِينَا فَإِنَّ أَحَدَهُمْ لَا يَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهِ بَعْضُ هَذِهِ الْجُنُودِ حَتَّى يَسْتَكْمِلَ وَ يَنْقَى مِنْ جُنُودِ الْجَهْلِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ فِي الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مَعَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِنَّمَا يُدْرَكُ ذَلِكَ بِمَعْرِفَةِ الْعَقْلِ وَ جُنُودِهِ وَ بِمُجَانَبَةِ الْجَهْلِ وَ جُنُودِهِ. وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ لِطَاعَتِهِ وَ مَرْضَاتِهِ.
@yekaye
➖ شیعه حقیقی
☀️۸) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
روزی امیرالمؤمنین ع به مسجد آمدند؛ و دیدند که عدهای از شیعیان در آنجا نشستهاند. فرمودند: شما کیستید؟
گفتند: ما شیعیان توییم؛ یا امیرالمؤمنین!
فرمود: پس چرا سیمای شیعه را بر شما نمیبینم؟
گفتند: یا امیرالمؤمنین! سیمای شیعه چیست؟
فرمود: خرابْچشمان* از گریه، تهىدلان از روزه و تشنگی، زردْچهرهگان از بیدارى شب؛
فرد جاهل آنان را مریض میپندارد در حالی که مریضیای ندارند؛ لیکن از نگرانی از حساب و روز حساب آنان را مریضاحوال کرده؛
و اهل غفلت آنان را مست میپندارند در حالی که مست نیستند و یاد مرگ آنان را چنین مست کرده است؛
اگر حاضر باشند شناخته نمیشوند؛ و اگر غایب باشند کسی دنبالشان نیست؛
اگر سخن بگویند تصدیقشان نکنند و اگر ساکت باشند کسی از آنها سوال نکند؛
اگر مرتکب بدی شوند استغفار کنند و اگر خوبی کنند فخرنورزند؛
اگر بدانان ظلم شود صبر میکنند تا خداوند متعال منتقمشان باشد؛
وقتی مردم [چنان میخورند که] سیر میشوند، آنان [فقط] جرعهای مینوشند؛ و وقتی مردم به بستر میروند آنان شبزندهداری میکنند و وقتی مردم غافلند آنان به دعا مشغولند و وقتی مردم میخندند آنان گریاناند.
شبها گاه از این پا به آن پا میکنند و گاه روی انگشتانشان میایستند در حالی که از خوف خدا اشک از دیدگانشان بر روی گونههایشان جاری است و آنان همواره در سکوتند؛ پس چون عظمت خداوند عز و جل را به یاد آورند دلهایشان شکسته شود و عقلهایشان به پرواز درآید.
آنانند که حقیقتا اصحاب و شیعیان مناند، همان «کسانی که خداوند دلهایشان را به تقوی آزموده؛ برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است» (حجرات/۳).
* پینوشت:
«عُمش العیون» به معنای چشمهایی است که از بس گریسته، ضعیف شده و دیگر خوب نمیتواند ببیند.
📚أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص135
📝 فراز اول این حدیث را شیخ صدوق در صفات الشیعة (ص17) با سند مستقیم از اصبغ بن نباته که یکی از مخاطبان روایت بوده، آورده است ؛
و آن فراز در بسیاری از کتب دیگر شیعه مانند إرشاد شیخ مفید (ج1، ص237-238 )، أمالی سید مرتضى (ج1، ص18)، أمالی شیخ طوسی (ص216 ) و ... آمده است؛ (هرچند با این طول و تفصیل فقط در اعلام الدین یافت شد).
البته در إرشاد القلوب دیلمی مقدمهای اضافه دارد که مناسب است توجه شود:
☀️ب. روایت شده است که شخصی به امام صادق ع عرض کرد: همانا گروهی از شیعیان شما مرتکب گناه میشوند و میگویند امید [به شفاعت] داریم!
فرمودند: دروغ میگویند، آنان شیعیان ما نیستند. کسی که به چیزی امید دارد برای آن عمل میکند. به خدا سوگند از میان شما کسی جزء شیعیان ما نیست مگر کسی که تقوای الهی در پیش گیرد.
سپس فرمودند: همانا گروهی به پیشواز علی ع رفتند و بر ایشان سلام کردند و گفتند: ما شیعیان شماییم؛ یا امیرالمؤمنین! فرمود: پس چرا سیمای شیعه را بر شما نمیبینم؟ گفتند: یا امیرالمؤمنین! سیمای شیعه چیست؟ فرمود: زردْچهره گان از بیدارى شب، خرابْچشمان از گریه، تهىدلان [از روزه]، لب خشگان [از دعا]، خمیدهْپشتان از ایستادن [برای عبادت]، بر آنان گرد خاشعین نشسته باشد.
📚إرشاد القلوب (دیلمی)، ج1، ص107-108
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9299
سند و متن احادیث بند ۸ (درباره شیعه حقیقی)
☀️الف. رَوَى أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یوْماً إِلَى الْمَسْجِدِ فَإِذَا قَوْمٌ مِنَ الشِّیعَةِ قُعُودٌ فِیهِ.
فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ؟
فَقَالُوا: نَحْنُ شِیعَتُكَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ!
فَقَالَ: فَمَا لِی لَا أَرَى عَلَیكُمْ سِیمَاءَ الشِّیعَةِ؟
فَقَالُوا: مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.
فَقَالَ: عُمْشُ الْعُیونِ مِنَ الْبُكَاءِ، خُمُصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیامِ وَ الظَّمَأِ، صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ،
یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ مَرْضَى وَ مَا بِهِمْ مِنْ مَرَضٍ وَ لَكِنْ فَرَقٌ مِنَ الْحِسَابِ وَ یوْمِهِ أَمْرَضَهُمْ؛
یحْسَبُهُمْ أَهْلُ الْغَفْلَةِ سُكَارَى وَ مَا هُمْ بِسُكَارَى وَ لَكِنْ ذِكْرُ الْمَوْتِ أَسْكَرَهُمْ؛
إِنْ شَهِدُوا لَمْ یعْرَفُوا، وَ إِنْ غَابُوا لَمْ یفْتَقَدُوا، وَ إِنْ قَالُوا لَمْ یصَدَّقُوا، وَ إِنْ سَكَتُوا لَمْ یسْأَلُوا، وَ إِنْ أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا، وَ إِنْ أَحْسَنُوا لَمْ یفْخَرُوا، وَ إِنْ ظَلَمُوا صَبَرُوا حَتَّى یكُونَ اللَّهُ تَعَالَى هُوَ الْمُنْتَقِمَ لَهُمْ.
یجْرَعُونَ إِذَا شَبِعَ النَّاسُ، وَ یسْهَرُونَ إِذَا رَقَدَ النَّاسُ، وَ یدْعُونَ إِذَا غَفَلَ النَّاسُ، وَ یبْكُونَ إِذَا ضَحِكَ النَّاسُ،
یتَمَایلُونَ بِاللَّیلِ عَلَى أَقْدَامِهِمْ مَرَّةً وَ عَلَى الْأَصَابِعِ، تَجْرِی دُمُوعُهُمْ عَلَى خُدُودِهِمْ مِنْ خِیفَةِ اللَّهِ وَ هُمْ أَبَداً سُكُوتٌ؛ فَإِذَا ذَكَرُوا عَظَمَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْكَسَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ طَاشَتْ عُقُولُهُمْ.
أُولَئِكَ أَصْحَابِی وَ شِیعَتِی حَقّاً «الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ».
📚أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص135
وَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع: إِنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِكُمْ یعْمَلُونَ بِالْمَعَاصِی وَ یقُولُونَ نَرْجُو.
فَقَالَ: كَذَبُوا لَیسُوا مِنْ شِیعَتِنَا! كُلُّ مَنْ رَجَا شَیئاً عَمِلَ لَهُ. فَوَ اللَّهِ مَا مِنْ شِیعَتِنَا مِنْكُمْ إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ.
وَ قَالَ: إِنَّ قَوْماً اسْتَقْبَلُوا عَلِیاً فَسَلَّمُوا عَلَیهِ وَ قَالُوا: نَحْنُ شِیعَتُكُمْ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.
فَقَالَ: مَا لِی لَا أَرَى عَلَیكُمْ سِیمَاءَ الشِّیعَةِ؟
قَالُوا: وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟
فَقَالَ: صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ، عُمْشُ الْعُیونِ مِنَ الْبُكَاءِ، خُمْصُ الْبُطُونِ، ذُبُلُ الشِّفَاهِ، حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیامِ، عَلَیهِمْ عِبَرُ الْخَاشِعِین.
📚إرشاد القلوب (دیلمی)، ج1، ص107-108
@yekaye
☀️۹) الف. ابواسحاق سبیعی میگوید: ما بر مسروق اجدع وارد شدیم و میهمانی داشت که نمیشناختیمش و داشتند غذا میخوردند.
آن میهمان گفت: ما با رسول الله ص در حنین بودیم، (این را که گفت فهمیدیم از اصحاب رسول الله ص بوده است.) که صفیه دختر حیی بن أخطب* آمد و گفت: یا رسول الله ص! من همانند سایر همسرانت نیستم؛ پدر و برادر و عمویم کشته شدهاند؛ اگر اتفاقی برای شما افتاد به چه کسی مراجعه کنم؟
رسول الله ص فرمود: به این شخص؛ و به علی بن ابیطالب ع اشاره کرد.
میهمانِ ابواسحاق ادامه داد: آیا دلتان میخواهد مطلبی را که حارث اعور برایم گفته برایتان تعریف کنم؟
گفتیم: بله.
وی چنین تعریف کرد: حارث گفت که بر علی بن ابیطالب ع وارد شدم؛ به من فرمود: اعور! چه چیزی تو را اینجا آورد؟
گفتم: محبت تو ای امیرمؤمنان!
فرمود: به خدا (و سه بار تکرار کرد و سپس فرمود) که هیچ بندهای از بندگان خدا از کسانی که خداوند دلشان را برای ایمان امتحان کرده باشد نیست مگر اینکه مودت و دوستی ما را در دلش مییابد و او ما را دوست دارد و ابواب رحمت بر او گشوده شده است؛ و کسی که بغض ما را داشته باشد «بر لبه پرتگاهی از جهنم است که بناگاه در آتش جهنم افتد» (توبه/۱۰۹). پس گوارا باد این رحمت بر اهل رحمت؛ و بدبخت باشند آن جهنمیان با آن جایگاهشان.
✳️* پینوشت:
صفیه از یهودیان خیبر بود که همسرش در جنگ خیبر کشته، و او نیز اسیر شد. پیامبر ص او را به اسلام دعوت کرد و او پذیرفت. پیامبر ص وی را آزاد کرده و به همسری برگزید.
📚الأمالی (للطوسی)، ص34
☀️ب. از میثم تمار روایت شده است که شبی نزد امیرالمؤمنین بیتوته کردیم.
به ما فرمود:
هیچ بندهای که خداوند دلش را به ایمان آزموده باشد نیست مگر اینکه صبح میکند در حالی که مودت و دوستی ما را در دلش مییابد؛
و بندهای از کسانی که خداوند بر آنان خشم گرفته نیست مگر اینکه بغض ما را در دلش مییابد؛
پس ما صبح میکنیم در حالی که به خاطر محبت مؤمن به ما خوشحالیم؛ و بغض کسی که به ما بغض دارد را میشناسیم؛
و مُحِبّ و دوستدار ما صبح میکند در حالی که به خاطر محبت ما، مورد غبطه واقع میشود به خاطر رحمتی از خدا که هر روز منتظر آن رحمت است؛
و مبغض ما (کسی که بغض ما را در دل دارد) بنیان خویش را بر پرتگاهی قرار داده است که آن پرتگاه وی را در آتش جهنم بیندازد (توبه/۱۰۹).
و ابواب رحمت برای اصحاب رحمت گشوده شده است؛ پس گوارا باد این رحمت بر اهل رحمت؛ و بدبخت باشند آن جهنمیان با آن جایگاهشان.
همانا بندهای در محبت ما کوتاهی نکند به خاطر خیری که خداوند در دلش قرار داده است؛
و کسی که مبغض ما (کسی که بغض ما را در دل دارد) را دوست دارد هرگز ما را دوست ندارد؛ که این دو در یک دل جمع نشود «و خداوند برای هیچکس دو دل در درونش نگذاشته است» (احزاب/۴) که با این قومی را دوست بدارد و با آن یکی دشمنشان را؛ و کسی که ما را دوست دارد پس او [باید] محبت ما را خالص گرداند همان طور که طلا را به نحوی خالص کنند که غشی در آن نباشد.
همانا ما نجیبان هستیم؛ و واردشوندگان بر ما واردشوندگان بر انبیایند؛ و من وصی اوصیاء هستم؛ و من حزب خدا و رسولش هستم؛ و آن جماعت ستمگر* حزب شیطاناند؛
پس هرکس دوست دارد که حال خویش در محبت ما را بداند؛ دل خویش را بیازماید؛ پس اگر در آن محبت کسی را یافت که علیه ما اقدامی کرده بداند که همانا خداوند دشمنش است و جبرئیل و میکائیل؛ و خداوند دشمن کافران است.
✳️* پینوشت:
تعبیر «فئة باغیة» که به معنای جماعت ستمگر است، تعبیری است که رسول الله ص درباره معاویه و یارانش به کار برد که با امیرالمؤمنین ع جنگیدند و عمار را به شهادت رساندند.
📚الأمالی (للطوسی)، ص148
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9301
سند و متن حدیث ۹ (محب امیرالمومنین ع)
☀️الف. أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو الْحَسَنِ عَلِی بْنُ خَالِدٍ الْمَرَاغِی، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ الْكُوفِی، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی، قَالَ: حَدَّثَنَا مُسَبِّحُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو عَلِی بْنُ أَبِی عَمْرَةَ الْخُرَاسَانِی، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِی، قَالَ:
دَخَلْنَا عَلَى مَسْرُوقٍ الْأَجْدَعِ، فَإِذَا عِنْدَهُ ضَیفٌ لَهُ لَا نَعْرِفُهُ وَ هُمَا یطْعَمَانِ مِنْ طَعَامٍ لَهُمَا، فَقَالَ الضَّیفُ:
كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِحُنَینٍ، فَلَمَّا قَالَهَا عَرَفْنَا أَنَّهُ كَانَتْ لَهُ صُحْبَةٌ مَعَ النَّبِی (صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، قَالَ: فَجَاءَتْ صَفِیةُ بِنْتُ حُیی بْنِ أَخْطَبَ إِلَى النَّبِی (صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فَقَالَتْ: یا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّی لَسْتُ كَأَحَدٍ مِنْ نِسَائِكَ، قَتَلْتَ الْأَبَ وَ الْأَخَ وَ الْعَمَّ، فَإِنْ حَدَثَ بِكَ شَیءٌ فَإِلَى مَنْ؟ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص: إِلَى هَذَا- وَ أَشَارَ إِلَى عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیهِ السَّلَامُ).
ثُمَّ قَالَ: أَ لَا أُحَدِّثُكُمْ بِمَا حَدَّثَنِی بِهِ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ؟
قَالَ: قُلْنَا: بَلَى.
قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: مَا جَاءَ بِكَ یا أَعْوَرُ؟
قَالَ: قُلْتُ: حُبُّكَ، یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.
قَالَ: اللَّهَ، قُلْتُ: اللَّهَ، فَنَاشَدَنِی ثَلَاثاً،
ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَیسَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ مِمَّنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ إِلَّا وَ هُوَ یجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَهُوَ یحِبُّنَا، وَ لَیسَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ مِمَّنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِ إِلَّا وَ هُوَ یجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ فَهُوَ یبْغِضُنَا، فَأَصْبَحَ مُحِبُّنَا ینْتَظِرُ الرَّحْمَةَ، وَ كَانَ أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ قَدْ فُتِحَتْ لَهُ، وَ أَصْبَحَ مُبْغِضُنَا «عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ»، فَهَنِیئاً لِأَهْلِ الرَّحْمَةِ رَحْمَتُهُمْ، وَ تَعْساً لِأَهْلِ النَّارِ مَثْوَاهُمْ.
📚الأمالی (للطوسی)، ص34
☀️ب. أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى، عَنْ یعْقُوبَ بْنِ شُعَیبٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ التَّمَّارِ، قَالَ: وَجَدْتُ فِی كِتَابِ مِیثَمٍ یقُولُ:
تَمَسَّینَا لَیلَةً عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَ لَنَا:
لَیسَ مِنْ عَبْدٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ إِلَّا أَصْبَحَ یجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ، وَ لَا أَصْبَحَ عَبْدٌ مِمَّنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِ إِلَّا یجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ، فَأَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُؤْمِنِ لَنَا، وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ لَنَا، وَ أَصْبَحَ مُحِبُّنَا مُغْتَبِطاً بِحُبِّنَا بِرَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ ینْتَظِرُهَا كُلَّ یوْمٍ، وَ أَصْبَحَ مُبْغِضُنَا یؤَسِّسُ بُنْیانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ، فَكَانَ ذَلِكَ الشَّفَا قَدِ انْهَارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ،
وَ كَانَ أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ قَدْ فُتِحَتْ لِأَصْحَابِ الرَّحْمَةِ، فَهَنِیئاً لِأَصْحَابِ الرَّحْمَةِ رَحْمَتُهُمْ، وَ تَعْساً لِأَهْلِ النَّارِ مَثْوَاهُمْ، إِنَّ عَبْداً لَنْ یقَصِّرَ فِی حُبِّنَا لِخَیرٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِی قَلْبِهِ، وَ لَنْ یحِبَّنَا مَنْ یحِبُّ مُبْغِضَنَا، إِنَّ ذَلِكَ لَا یجْتَمِعُ فِی قَلْبٍ وَاحِدٍ: «وَ ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ» یحِبُّ بِهَذَا قَوْماً، وَ یحِبُّ بِالْآخَرِ عَدُوَّهُمْ؛ وَ الَّذِی یحِبُّنَا فَهُوَ یخْلِصُ حُبَّنَا كَمَا یخْلَصُ الذَّهَبُ لَا غِشَّ فِیهِ.
نَحْنُ النُّجَبَاءُ وَ أَفْرَاطُنَا أَفْرَاطُ الْأَنْبِیاءِ، وَ أَنَا وَصِی الْأَوْصِیاءِ، وَ أَنَا حِزْبُ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (عَلَیهِ السَّلَامُ)، وَ الْفِئَةُ الْبَاغِیةُ حِزْبُ الشَّیطَانِ؛ فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ یعْلَمُ حَالَهُ فِی حُبِّنَا فَلْیمْتَحِنْ قَلْبَهُ، فَإِنْ وَجَدَ فِیهِ حُبَّ مَنْ أَلَّبَ عَلَینَا فَلْیعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَدُوُّهُ وَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیكَائِیلَ، وَ اللَّهُ عَدُوٌّ لِلْكافِرِینَ.
📚الأمالی (للطوسی)، ص148
@yekaye
🔹 صعب مستصعب بودن شیعه
در روایات فوق دیدیم که شیعه واقعی کسی است که خداوند قلبش را به ایمان و تقوی آزموده است؛
اما چنین شیعه شدنی کاری است صعب و مستصعب*؛
و در این زمینه دهها حدیث وارد شده است (فقط در بصائر الدرجات بیش از ۴۰ حدیث با سندها و عبارات مختلف ناظر به این مضمون آمده است)؛ که در بحثهای قبلی به برخی از این موارد اشاره شد.
اینک نیز به چند مورد از این روایاتی که تعبیر «امتحن الله قلبه» نیز در آن مورد توجه بوده، اشاره میشود:
✳️*پینوشت:
در روایات توضیح دادهاند «صعب» به اسبی گویند که تاکنون به کسی سواری نداده است؛ و «مستصعب» به اسبی گویند که وقتی ببینند از او فرار کنند (بصائر الدرجات، ج1، ص۲۴ ).
@yekaye
☀️ ۱۰) الف. از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
همانا حدیث آل محمد صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است؛ بدان ایمان نیاورد مگر فرشتهای مقرب، یا پیامبری مرسل، یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده باشد؛
پس آنچه از حدیث آل محمد ص بر شما وارد شد و دلتان بدان نرم شد و آن را فهمیدید، پس بپذیریدش؛
و آنچه دلهای شما از آن احساس انزجار نمود و آن را نادرست دانستید، پس آن را به خدا و رسول و عالِمِ آلِ محمد ص ارجاع دهید؛
و همانا هلاکشونده کسی است که یکی از شما چیزی را [برایش] حدیث گوید که تحملش را ندارد، و او [به جای اینکه علم آن را به خدا و رسول ارجاع دهد] بگوید: به خدا سوگند چنین نیست؛ به خدا سوگند چنین نیست؛
در حالی این انکار کردن، کفر ورزیدن است.
📚الكافی، ج1، ص401
مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ حَدِیثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَیكُمْ مِنْ حَدِیثِ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ. وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ یحَدِّثَ أَحَدُكُمْ بِشَیءٍ مِنْهُ لَا یحْتَمِلُهُ، فَیقُولَ: وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا؛ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا؛ وَ الْإِنْكَارُ هُوَ الْكُفْرُ.
☀️ب. از چندین تن از ائمه اطهار روایتی نقل شده است که حضرت امیرالمؤمنین ع در یک مجلس چهارصد باب از آنچه دین و دنیای انسان مسلمان را آباد میکند، به برخی از اصحابش آموخت.
قبلا فرازهایی از این روایت قبلا گذشت، در یکی از فرازها میفرمایند:
با مردم بدانچه مأنوساند معاشرت کنید و آنها را از آنچه که منکر میشمارند رها کنید؛ و آنان را بر علیه خودتان و علیه ما تحریک نکنید؛
همانا امر ما صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است، آن را تحمل نکند مگر فرشتهای مقرب، یا پیامبری مرسل، یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است.
📚الخصال، ج2، ص624
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیدٍ الْیقْطِینِی عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یحْیى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیاه...
خَالِطُوا النَّاسَ بِمَا یعْرِفُونَ وَ دَعُوهُمْ مِمَّا ینْكِرُونَ وَ لَا تَحْمِلُوهُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ عَلَینَا إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَان.
@yekaye
☀️۱۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
روزی در پیشگاه امام سجاد ع سخن از تقیه به میان آمد؛ ایشان فرمودند: به خدا سوگند اگر ابوذر از آنچه در دل سلمان بود باخبر میشد او را میکُشت در حالی که رسول الله ص بین آنان پیمان اخوت بسته بود؛ پس در مورد بقیه خلائق چه گمان میکنید؟! همانا علم این علماء [= ائمه اطهار] صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است؛ آن را تحمل نکند مگر فرشتهای مقرب، و یا پیامبری مرسل؛ و یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است.
سپس فرمود: و همانا سلمان از «علماء» شد چون شخصی از ما اهل بیت است*؛ و به همین جهت است که او را به علما منسوب کردم.
✳️* پینوشت:
ظاهرا اشاره به حدیث نبوی «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ» است.
📚الكافی، ج1، ص401
☀️ب. از امام صادق روایت شده که فرمودند:
همانا نزد ما، به خدا سوگند، سِرّی از سرّ خدا و علمی از علم خداست؛ و به خدا سوگند نه فرشتهای مقرب تحمل آن را دارد و نه پیامبری مرسل و نه مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است؛ و خداوند احدی غیر از ما را بدان مکلف نفرموده؛ با آن بندگی کردن را از احدی غیر از ما نخواسته است؛
و همانا نزد ما سِرّی از سرّ خدا و علمی از علم خداست که خداوند ما را به تبلیغ آن مامور کرده است؛ پس ما آنچه را که خداوند عز و جل ما را به تبلیغ آن امر فرموده بود ابلاغ کردیم، اما برایش نه جایگاهی یافتیم و نه اهلی و نه کسی که آن را بر دوش کشد، تا اینکه خداوند برای آن، اقوامی را از طینتی آفرید که از آن طینت، حضرت محمد ص و آل او و ذریه او را آفریده بود، و نیز از نوری که خداوند از آن نور حضرت محمد و ذریهاش را آفریده بود؛ و آنان را با مازاد رحمتی ساخت که از آن رحمت حضرت محمد ص و ذریهاش را ساخته بود؛ آنگاه آنچه را خداوند ما را به تبلیغ آن امر فرموده ابلاغ کردیم، پس آنان پذیرفتند و تحملش کردند؛ و آن از ما بدانها رسید، پس قبولش کردند و تحملش نمودند؛ و حکایت ما بدانها رسید پس دلهای آنان به معرفت ما و حدیث ما متمایل گردید؛ به طوری که اگر آنان از این آفریده نشده بودند اصلا آن چنان نمیبودند، و به خدا سوگند آن را بر دوش نمیکشیدند .
سپس فرمود: همانا خداوند مردمانى را براى دوزخ و آتش آفرید* و به ما دستور داد كه به آنها نیز ابلاغ كنیم همان گونه که به شما ابلاغ کردیم؛ ولى آنها از آن منزجر شدند و دلهایشان نفرت پیدا كرد و آن را علیه ما برگردانیدند و تحمل نكردند و تكذیب نمودند و گفتند: جادوگری دروغگوست؛ پس «خدا هم بر دلهایشان مهر نهاد » و آن را از یادشان برد.
سپس خدا زبانشان را به مقداری از حق گویا ساخت؛ پس آنان از آن سخن می گویند در حالی که در دل منکرند؛ تا این، دفعکننده [دشمنیها] باشد از اولیاء و اهل طاعت خداوند؛ و اگر چنین نبود، خداوند در زمین خود عبادت نمىشد، پس ما مأمور شدیم كه از آنان برحذر باشیم و [حق صریح را از آنان] پوشیده و پنهان داریم؛ پس شما هم [حق صریح را] از آن کسی كه خدا به برحذر بودن از او امر فرموده، پنهان دارید و از آن کسی كه خداوند به كتمان و پوشیدگى از او دستور داده پوشیده دارید.
سپس امام دست به دعا برداشت و گریست و فرمود:
خدایا! همانا ایشان [شیعیان حقیقی] مردمى اندك و ناچیزند، پس زندگى ما را زندگى آنان و مرگ ما را مرگ آنان قرار ده و دشمن خود را برایشان مسلط مكن كه ما را به [غم از دست دادن] آنها مصیبتزده كنى؛ زیرا اگر ما را به آنها مصیبتزده كنى، هرگز در روى زمین پرستش نخواهی شد و صلوات خداوند بر محمد و آل او.
📚الكافی، ج1، ص402
✳️*پینوشت:
با توجه به مجموع معارف ثقلین این عبارت را نباید به گونهای خواند و فهمید که منجر به جبرباوری شود. این روایات جزء روایات طینت است که به حقایقی مربوط به ماقبل از آفرینش دنیوی انسان اشاره دارد. به نظر میرسد تقدم آن عالم (عالم ذر) بر این دنیا از جنس تقدم زمانی نیست (یعنی این گونه نیست که این دنیا در امتداد زمانی آن عالم واقع شده باشد)؛ بلکه یک نحوه تقدم رتبی در کار است؛ و اگر بخواهیم این مطلب را خیلی ساده بیان کنیم گویی میخواهد بفرماید عدهای را هم آفرید که بر اساس علم خاص خود میدانست اینان با همان اختیاری که آن را هم خود خداوند بدانها داده در زمین سركشى و نافرمانى میكنند و عاقبت جهنمی خواهند شد.
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9307
سند و متن احادیث شماره ۱۱ (دشواری تحمل امر اهل بیت ع)
☀️الف. أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
ذُكِرَتِ التَّقِیةُ یوْماً عِنْدَ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ ع فَقَالَ: وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِی قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخَى رَسُولُ اللَّهِ ص بَینَهُمَا فَمَا ظَنُّكُمْ بِسَائِرِ الْخَلْقِ؟ إِنَّ عِلْمَ الْعُلَمَاءِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ.
فَقَالَ: وَ إِنَّمَا صَارَ سَلْمَانُ مِنَ الْعُلَمَاءِ لِأَنَّهُ امْرُؤٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ؛ فَلِذَلِكَ نَسَبْتُهُ إِلَى الْعُلَمَاءِ.
📚الكافی، ج1، ص401
☀️ب. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ وَ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
یا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ عِنْدَنَا، وَ اللهِ، سِرّاً مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللَّهِ؛ وَ اللَّهِ مَا یحْتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِی مُرْسَلٌ وَ لَا مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ؛ وَ اللَّهِ مَا كَلَّفَ اللَّهُ ذَلِكَ أَحَداً غَیرَنَا وَ لَا اسْتَعْبَدَ بِذَلِكَ أَحَداً غَیرَنَا.
وَ إِنَّ عِنْدَنَا سِرّاً مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ عِلْماً مِنْ عِلْمِ اللَّهِ، أَمَرَنَا اللَّهُ بِتَبْلِیغِهِ، فَبَلَّغْنَا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِیغِهِ؛ فَلَمْ نَجِدْ لَهُ مَوْضِعاً وَ لَا أَهْلًا وَ لَا حَمَّالَةً یحْتَمِلُونَهُ، حَتَّى خَلَقَ اللَّهُ لِذَلِكَ أَقْوَاماً خُلِقُوا مِنْ طِینَةٍ خُلِقَ مِنْهَا مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ ذُرِّیتُهُ ع، وَ مِنْ نُورٍ خَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ ذُرِّیتَهُ، وَ صَنَعَهُمْ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ الَّتِی صَنَعَ مِنْهَا مُحَمَّداً وَ ذُرِّیتَهُ، فَبَلَّغْنَا عَنِ اللَّهِ مَا أَمَرَنَا بِتَبْلِیغِهِ، فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوا ذَلِكَ، فَبَلَغَهُمْ ذَلِكَ عَنَّا، فَقَبِلُوهُ وَ احْتَمَلُوهُ، وَ بَلَغَهُمْ ذِكْرُنَا، فَمَالَتْ قُلُوبُهُمْ إِلَى مَعْرِفَتِنَا وَ حَدِیثِنَا؛ فَلَوْ لَا أَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ هَذَا، لَمَا كَانُوا كَذَلِكَ، لَا وَ اللَّهِ مَا احْتَمَلُوهُ.
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أَقْوَاماً لِجَهَنَّمَ وَ النَّارِ، فَأَمَرَنَا أَنْ نُبَلِّغَهُمْ كَمَا بَلَّغْنَاهُمْ، وَ اشْمَأَزُّوا مِنْ ذَلِكَ وَ نَفَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ رَدُّوهُ عَلَینَا وَ لَمْ یحْتَمِلُوهُ وَ كَذَّبُوا بِهِ وَ قَالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ؛ فَ«طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ» وَ أَنْسَاهُمْ ذَلِكَ.
ثُمَّ أَطْلَقَ اللَّهُ لِسَانَهُمْ بِبَعْضِ الْحَقِّ، فَهُمْ ینْطِقُونَ بِهِ وَ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ، لِیكُونَ ذَلِكَ دَفْعاً عَنْ أَوْلِیائِهِ وَ أَهْلِ طَاعَتِهِ؛ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا عُبِدَ اللَّهُ فِی أَرْضِهِ؛ فَأَمَرَنَا بِالْكَفِّ عَنْهُمْ وَ السَّتْرِ وَ الْكِتْمَانِ، فَاكْتُمُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْكَفِّ عَنْهُ، وَ اسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالسَّتْرِ وَ الْكِتْمَانِ عَنْهُ.
قَالَ: ثُمَّ رَفَعَ یدَهُ وَ بَكَى وَ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ؛ فَاجْعَلْ مَحْیانَا مَحْیاهُمْ وَ مَمَاتَنَا مَمَاتَهُمْ، وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیهِمْ عَدُوّاً لَكَ، فَتُفْجِعَنَا بِهِمْ؛ فَإِنَّكَ إِنْ أَفْجَعْتَنَا بِهِمْ، لَمْ تُعْبَدْ أَبَداً فِی أَرْضِكَ؛ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.
📚الكافی، ج1، ص402
@yekaye
☀️۱۲) ابو ربیع شامى نقل مىكند كه مىگوید:
نزد امام باقر- علیه السّلام- نشسته بودم كه برخاست و سرش را بلند كرد و فرمود: اى ابو ربیع! شیعیان حدیثى را روی زبانشان مضمضه میکنند ولى كنه آن را درك نمىكنند.
گفتم: فدایت شوم! آن چیست؟
فرمود: فرمایش على بن ابى طالب- علیه السّلام- است كه فرمود: «به راستى كه كار ما صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است؛ آن را تحمل نکند مگر فرشتهای مقرب، و یا پیامبری مرسل؛ و یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است.»
اى ابو ربیع! آیا ندیده ای كه گاهى فرشتهای هست ولى مقرّب نیست، و فقط مقرّب آن را تحمّل میكند؛ و گاه پیامبرى هست که مرسل نیست، و فقط مرسل آن را تحمّل مىكند؛ و گاه مؤمنى هست که امتحان نشده است؛ و فقط مؤمنى كه خدا قلبش را با ایمان امتحان كرده باشد مىتواند آن را تحمّل كند.
📚📚بصائر الدرجات، ج1، ص26؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص794
حَدَّثَنَا یعْقُوبُ بْنُ یزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ مُخَلَّدِ بْنِ حَمْزَةَ بْنِ نَصْرٍ عَنْ أَبِی رَبِیعٍ الشَّامِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
كُنْتُ مَعَهُ جَالِساً فَرَأَیتُ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ ع قَدْ قَامَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ وَ هُوَ یقُولُ: یا أَبَا الرَّبِیعِ حَدِیثٌ تَمْضَغُهُ الشِّیعَةُ بِأَلْسِنَتِهَا لَا تَدْرِی مَا كُنْهُهُ.
قُلْتُ: مَا هُوَ جَعَلَنِی اللَّهُ فِدَاكَ؟
قَالَ: قَوْلُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ. یا أَبَا الرَّبِیعِ! أَ لَا تَرَى أَنَّهُ یكُونُ مَلَكٌ وَ لَا یكُونُ مُقَرَّباً وَ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا مُقَرَّبٌ؛ وَ قَدْ یكُونُ نَبِی وَ لَیسَ بِمُرْسَلٍ وَ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا مُرْسَلٌ؛ وَ قَدْ یكُونُ مُؤْمِنٌ وَ لَیسَ بِمُمْتَحَنٍ وَ لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ قَدِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ.
@yekaye
☀️۱۳) روایت شده است که یکبار ابوذر به سلمان گفت: ای ابوعبدالله! معرفت امیرالمومنین ع به نورانیت چیست؟
سلمان گفت: جندب! بیا برویم و در این باره سوال کنیم.
گفت: نزد آن حضرت آمدیم و او را نیافتیم. منتظرشان ماندیم تا تشریف آوردند حضرت فرمود: چه چیزی شما را به اینجا آورده است؟
گفتند : ای امیرالمومنین! نزد شما آمدیم تا از معرفت شما به نورانیت سوال كنیم.
فرمودند: خوش آمدید ای دوستان من كه در دین او مورد اعتمادید وكوتاهی نمیكنید. به جان خودم سوگند، این برهرمرد مومن وزن مومنی واجب است.
سپس فرمودند: ای سلمان و ای جندب!
گفتند: جانم! ای امیرمومنان!
فرمودند: ایمان مومن كامل نمیگردد تا به کنه معرفت من به نورانیت مرا بشناید؛ و وقتی مرا به چنین بشناسد خداوند قلب اورا برای ایمان امتحان وسینه اش را برای اسلام گشاده كرده وعارف آگاه شده است؛ وكسی كه از معرفت آن کوتاهی كند؛ او اهل شک و تردید خواهد بود.
سپس فرمودند: ای سلمان و ای جندب!
گفتند: جانم! ای امیرمومنان!
فرمودند: معرفت من به نورانیت، [لازمهاش] معرفت خداوند عز و جل است؛ و معرفت خداوند عز و جل، [لازمهاش] معرفت من به نورانیت است؛ و این همان دین خالصی است كه خداوند متعال فرمود: «و بدانان دستور داده نشد جز به آنكه خدا را بپرستند در حالى كه دین خود را براى او خالص نمایند حقگرایانه، و نماز را برپا دارند و زكات بدهند، و این است دین پایدار» (بینه/5). میفرماید: بدانان دستور داده نشد جز به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه وآله، واین همان دین حنیفِ [=حق گرایانه] محمدیِ سهل وآسان است؛ و اینکه فرمود «نماز را برپا دارند» پس هركس ولایت مرا برپا داشت نماز را برپا داشته است؛ و برپا داشتن ولایت من صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است؛ آن را تحمل نکند مگر فرشتهای مقرب، و یا پیامبری مرسل؛ و یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است.» پس فرشته اگر مقرب نباشد آن را تحمل نکند؛ وپیغمبر اگر مرسل نباشد آن را تحمل نکند؛ ومومن اگر كه امتحان شده نباشد آن را تحمل نکند.
سلمان میگوید: گفتم: ای امیرمومنان. به من از مومن امتحان شده خبر دهید و اینکه نهایتش و حدش چیست تا آن را بشناسم.
فرمود: سلمان!
گفتم: جانم ای برادر رسول الله!
فرمود: مومن امتحان شده، كسی است كه از امر ما چیزی به او نمیرسد مگر اینكه خداوند سینه اش را برای قبول آن باز میكند بدون هیچگونه شك وتردیدی.
ابوذر! من بنده خداوند عز و جل هستم و او مرا خلیفه بر بندگانش قرار داد؛ ما را رب قرارندهید و آنگاه آنچه میخواهید درفضیلت ما بگویید و بدانید [که هرچه بگویید باز] به کنه آنچه ما در آنیم ونهایت آن نخواهید رسید؛ که همانا خداوند عز و جل بیشتر و عظیمتر ازآنچه وصفکنندگان شما وصف كنند یا به قلب هر یك از شما خطور كند مرحمت فرموده است، و وقتی مارا اینگونه شناختید شما مومن هستید...
📚المناقب (للعلوی) [الكتاب العتیق]، ص67
@yekaye
👇متن حدیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9311
متن حدیث ۱۳ (معرفت امیرالمومنین ع بالنورانیة)
روى محمّد بن صدقة أنّه قال: سأل أبو ذرّ الغفاری رضى اللّه عنه سلمان الفارسی: یا أبا عبد اللّه، ما معرفة أمیر المؤمنین صلوات اللّه علیه بالنورانیة؟
قال: یا جندب، فامض بنا حتّى نسأله عن ذلك.
قال: فأتیناه فلم نجده، قال: فانتظرناه حتّى أتى، فقال صلّى اللّه علیه: ما جاء بكما؟
قالا: جئناك- یا أمیر المؤمنین- نسألك عن معرفتك بالنورانیة.
قال صلّى اللّه علیه: مرحبا بكما و أهلا من ولیین معتمدین لدینه، لستما بمقصّرین، لعمری إنّ ذلك واجب على كلّ مؤمن و مؤمنة.
ثمّ قال صلّى اللّه علیه: یا سلمان و یا جندب.
قالا: لبّیك یا أمیر المؤمنین.
قال صلّى اللّه علیه: إنّه لا یستكمل المؤمن الإیمان حتّى یعرفنی كنه معرفتی بالنورانیة، فإذا عرفنی بهذه الصفة [المعرفة] فقد امتحن اللّه قلبه للإیمان و شرح صدره للإسلام، و صار عارفا مستبصرا، و من قصر عن معرفة ذلك فهو شاكّ مرتاب. یا سلمان و یا جندب!
قالا: لبّیك یا أمیر المؤمنین.
قال: معرفتی بالنورانیة معرفة اللّه عزّ و جلّ، و معرفة اللّه عزّ و جلّ معرفتی بالنورانیة، و هو الدین الخالص الذی قال اللّه تعالى: «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یقِیمُوا الصَّلاةَ وَ یؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِینُ الْقَیمَةِ» یقول: ما أمروا إلّا بنبوّة محمّد صلّى اللّه علیه و آله و هو الدین الحنیفی المحمّدی السمح، قوله: «وَ یقِیمُوا الصَّلاةَ» فمن أقام ولایتی فقد أقام الصلاة، و إقامة ولایتی صعب مستصعب لا یحتمله إلّا ملك مقرّب أو نبی مرسل أو مؤمن امتحن اللّه قلبه للإیمان؛ فالملك إذا لم یكن مقرّبا لم یحتمله، و النبی إذا لم یكن مرسلا لم یحتمله، و المؤمن إذا لم یكن ممتحنا لم یحتمله.
قلت: یا أمیر المؤمنین، أخبرنی من المؤمن الممتحن و ما نهایته و ما حدّه حتّى أعرفه؟
قال صلّى اللّه علیه: یا أبا عبد اللّه.
قلت: لبّیك یا أخا رسول اللّه.
قال: المؤمن الممتحن هو الذی لا یرد من أمرنا إلیه شیء إلّا شرح اللّه صدره لقبوله و لم یشكّ و لم یرتدّ.
اعلم یا أبا ذر، أنا عبد اللّه عزّ و جلّ و خلّفنی على عباده فلا تجعلونا أربابا و قولوا فی فضلنا ما شئتم فإنّكم لا تبلغون كنه ما فینا و لا نهایته فإنّ اللّه عزّ و جلّ قد أعطانا أكثر [أكبر] و أعظم ممّا یصفه واصفكم أو یخطر على قلب أحدكم، فإذا عرفتمونا هكذا فأنتم المؤمنون.
📚المناقب (للعلوی) [الكتاب العتیق]، ص67
@yekaye
☀️۱۴) الف. امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبههای خویش فرمودند:
... برخى ایمان در دلها برقرار است، و برخى دیگر میان دلها و سینهها عاریت و ناپایدار. تا روزگار سرآید [و مرگ در آید]. پس اگر از كسى بیزارید [میخواهید بیزاری و برائت بجویید]، او را واگذارید تا مرگ او را دریابد، آن گاه است که حد و مرز برائت معلوم میشود [که میتوان بیزاری جست یا نه]...
امر ما كارى است سخت، و تحمّل آن دشوار، كسى آن را بر نتابد جز بنده مؤمنی که كه خدا دل او را به ایمان آزموده. و حدیث ما را فرا نگیرد جز سینههاى امانتدار، و خردهاى بردبار.
مردم! از من بپرسید پیش از آنكه مرا نیابید، كه من راههاى آسمان را بهتر از راههاى زمین مىدانم، پیش از آنكه فتنهاى- پدید شود- كه همچون شتر بى صاحب گام بردارد، و مهار خود پایمال كند و مردمان را بكوبد و بیازارد، و عقل صاحب خردان را ببرد- و در حیرتشان گذارد.
📚نهجالبلاغه، خطبه۱۸۹ (با اقتباس از ترجمه شهیدی، ص۳۰۶)
☀️ب. از امام باقر ع روایت شده است:
جماعتی به حضرت علی ع گفتند: یا امیرالمومنین! ای کاش به ما چیزی نشان میدادی که با آن درباره آنچه رسول الله ص درباره مقام شما فرموده دلمان مطمئن می شد.
فرمود: اگر شما چیز عجیبی از عجایب مرا میدیدید کافر میشدید و میگفتید که این ساحری دروغگو و کاهن است؛ و تازه، این بهترین سخنان شما [درباره من] میبود.
گفتند: هیچیک از ما نیست مگر اینکه می داند تو میراثبرِ رسول الله ص هستی و علم او به تو رسیده است.
فرمود: علمِ عالم شدت و حدت دارد و کسی تحملش را ندارد مگر مومنی که خداوند دل او را برای ایمان آزموده و با روح خود وی را تایید کرده باشد ...
📚الخرائج و الجرائح، ج2، ص862
☀️ج. مثیم تمار میگوید: یکبار در بازار بودم که اصبغ بن نباته نزدم آمد و گفت: وای میثم! الان از امیرالمؤمنین ع حدیث صعب و دشواری شنیدم اگر واقعا مطلب همان گونه باشد که بیان شد.
گفتم: آن چه بود؟
گفت: شنیدمش که میفرمود: «بدرستی که حدیث ما اهل بیت صعب مستصعب [دشوار و پرصعوبت] است؛ آن را تحمل نکند مگر فرشتهای مقرب، و یا پیامبری مرسل؛ و یا مؤمنی که خداوند دلش را به ایمان آزموده است.»
بلافاصله بلند شدم و خودم را به امیرالمؤمنین ع رساندم و گفتم: امیرالمؤمنین! فدایت شوم! اصبغ حدیثی را از شما برایم روایت کرد که سینهام تنگ آمده است.
فرمود: آن چیست؟
به او مطلب را عرض کردم. لبخندی زد و گفت: بنشین میثم! آیا کل علم علماء را میتوان تحمل کرد؟ خداوند متعال به فرشتگانش فرمود: «بهیقین من در زمین خلیفهای خواهم گذاشت...» تا آخر آیه (بقره/۳۰) آیا به نظرت میرسد که فرشتگان تحمل آن علم را داشتند؟
گفتم به خدا سوگند این از آن سنگینتر است.
فرمود: دیگری را از حضرت موسی ع برایت بگویم؛ خداوند تورات را بر او نازل کرد و وی گمان میکرد که در زمین عالمتر از او کسی نیست؛ پس خدا به او خبر داد که در مخلوقاتم از تو عالمتر هم هست، و این در جایی بود که خداوند بر پیامبرش ترسید که مبادا دچار عُجب و غرور شود. پس او از پروردگارش خواست که وی را به سوی آن عالم راهنمایی کند؛ پس خدا بین او و خضر جمع کرد و او کشتی را معیوب ساخت و موسی نتوانست تحمل کند؛ او بچه را کُشت و باز تحملش نکرد؛ او دیوار را برپاداشت و آن را هم تحمل نکرد.
اما مؤمن، همانا پیامبر ما حضرت محمد ص دست مرا در روز غدیر خم گرفت و فرمود: «خدایا هرکس که من مولایش هستم پس علی مولای اوست.» آیا به نظرت مؤمنون این را تحمل کردند، جز کسانی که خداوند آنها از میان مؤمنان عصمت بخشید؟ پس بشارت باد و بشارت، که خداوند شما را به خاطر آنچه از امر رسول خدا ص تحمل کردید به چیزی اختصاص داد که فرشتگانش و پیامبران و مؤمنانش را بدان اختصاص نداد.
📚تفسیر فرات الكوفی، ص55-56
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👈
https://eitaa.com/yekaye/9314