☀️۳) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
بپرهیز از دو خصلت، که هرکس که هلاک شد در این دو مورد بود که هلاک شد:
بپرهیز از اینکه بر اساس رای و نظر شخصی خودت برای مردم نظر و فتوا دهی؛ یا اینکه بر اساس آنچه نمیدانی دینداری بورزی [= بر چیزهایی به عنوان وظیفه دینی اصرار کنی که واقعا نمیدانی وظیفه دینی هست یا خیر].
📚الكافي، ج1، ص42
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ فَفِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ أَوْ تَدِينَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.
@yekaye
☀️۴) ابان بن تغلب نقل کرده است که یکبار مومن الطاق برایم تعریف کرد که زيد بن علی بن حسين عليهما السلام زمانی كه متواری و پنهان بود مرا خواست، نزدش رفتم.
به من گفت ای ابا جعفر! اگر از ما در خانه تو را بزند [= تو را به ياری طلبد] چه جواب ميدهی؟ آیا همراه با او خروج میکنی؟
گفتم: اگر آن شخص پدرت يا برادرت باشند با وی خروج خواهم کرد.
زيد گفت من ميخواهم خروج کنم و با اين قوم (بنی اميه) بجنگم؛ با من خروج کن!
گفتم: نه قربانت گردم. چنین نمیکنم.
گفت: آیا جان خودت را از من دریغ می داری؟!
گفتم: این يك جان بيشتر نیست؛ اگر خدا را روی زمين حجتی غیر از تو باشد، هر كس از تو كناره گيرد نجات يافته و هر كس با تو آيد هلاك گشته؛ و ؛ اگر خدا را روی زمين حجتی غیر از تو نباشد، كسی كه از تو كناره كند با آنكه همراهيت كند برابرست!
به من گفت: ای ابا جعفر من با پدرم سر يك سفره مينشستم، او برایم لقمه میگرفت و از فرط دلسوزیاش برایم لقمه داغ را ابتدا برایم سرد میكرد؛ آیا او برای داغی آتش دوزخ برای من دلسوزی نكرده که از روش دينداری تو را آگاه ساخته اما به من خبر نداده است؟!!
گفتم: قربانت گردم؛ چون از آتش دوزخ برای تو دلسوزی كرده خبرت نداده است؛ میترسيد كه تو نپذيری و از آن جهت به دوزخ روی. ولی به من خبر داد؛ اگر بپذيرم نجات میيابم و اگر نپذيرم از دوزخ رفتن من باكی بر او نباشد!
سپس باو گفتم: قربانت شوم، شما بهتريد يا پيغمبران؟
فرمود: معلوم است: پيغمبران.
گفتم: يعقوب به یوسف فرمود: «داستان خوابت را ببرادرانت مگو، مبادا برايت نيرنگی بريزند»؛ چرا به آنها خبر نداد [و به آنها دستور نداد] تا برايش نيرنگی نريزند؟! بلکه از آنان مخفی داشت؟ همچنين پدرت مطلب را از تو پنهان كرد، زيرا بر تو بيم داشت.
زيد فرمود: اكنون كه چنين گفتی، پس به خدا سوگند كه مولايت در مدينه بمن خبر داد كه من كشته میشوم و در كناسه كوفه مرا به صلیب کشند و [خبر داد كه] كتابی نزد اوست كه كشتن و به صلیب کشیده شدنم در آن نوشته است.
سپس مومن الطاق گفت: پس من به حج رفتم و گفتگوی خودم را با زيد به امام صادق (عليه السّلام) عرض كردم. فرمود: تو كه راه را از پيش و پس و راست و چپ و بالا و پایین بر او بستی و هیچ راهی را برایش باقی نگذاشتی.
📚الكافي، ج1، ص174
@yekaye
👇سند و متن حدیث👈
https://eitaa.com/yekaye/9379
سند و متن حدیث ۴
☀️عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ قَالَ:
أَخْبَرَنِي الْأَحْوَلُ أَنَّ زَيْدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع بَعَثَ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُسْتَخْفٍ قَالَ فَأَتَيْتُهُ.
فَقَالَ لِي: يَا أَبَا جَعْفَرٍ مَا تَقُولُ إِنْ طَرَقَكَ طَارِقٌ مِنَّا أَ تَخْرُجُ مَعَهُ؟
قَالَ فَقُلْتُ لَهُ: إِنْ كَانَ أَبَاكَ أَوْ أَخَاكَ خَرَجْتُ مَعَهُ.
قَالَ فَقَالَ لِي: فَأَنَا أُرِيدُ أَنْ أَخْرُجَ أُجَاهِدُ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ؛ فَاخْرُجْ مَعِي.
قَالَ قُلْتُ لَا؛ مَا أَفْعَلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ!
قَالَ فَقَالَ لِي: أَ تَرْغَبُ بِنَفْسِكَ عَنِّي قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّمَا هِيَ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ نَاجٍ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ هَالِكٌ وَ إِنْ لَا تَكُنْ لِلَّهِ حُجَّةٌ فِي الْأَرْضِ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ سَوَاءٌ.
قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا جَعْفَرٍ كُنْتُ أَجْلِسُ مَعَ أَبِي عَلَی الْخِوَانِ فَيُلْقِمُنِي الْبَضْعَةَ السَّمِينَةَ وَ يُبَرِّدُ لِيَ اللُّقْمَةَ الْحَارَّةَ حَتَّی تَبْرُدَ شَفَقَةً عَلَيَّ وَ لَمْ يُشْفِقْ عَلَيَّ مِنْ حَرِّ النَّارِ إِذاً أَخْبَرَكَ بِالدِّينِ وَ لَمْ يُخْبِرْنِي بِهِ؟!
فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ شَفَقَتِهِ عَلَيْكَ مِنْ حَرِّ النَّارِ لَمْ يُخْبِرْكَ خَافَ عَلَيْكَ أَنْ لَا تَقْبَلَهُ فَتَدْخُلَ النَّارَ؛ وَ أَخْبَرَنِي أَنَا فَإِنْ قَبِلْتُ نَجَوْتُ وَ إِنْ لَمْ أَقْبَلْ لَمْ يُبَالِ أَنْ أَدْخُلَ النَّارَ.
ثُمَّ قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنْتُمْ أَفْضَلُ أَمِ الْأَنْبِيَاءُ؟
قَالَ بَلِ الْأَنْبِيَاءُ قُلْتُ يَقُولُ يَعْقُوبُ لِيُوسُفَ «يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلی إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً» لِمَ لَمْ يُخْبِرْهُمْ حَتَّی كَانُوا لَا يَكِيدُونَهُ؟! وَ لَكِنْ كَتَمَهُمْ ذَلِكَ فَكَذَا أَبُوكَ كَتَمَكَ لِأَنَّهُ خَافَ عَلَيْكَ.
قَالَ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ قُلْتَ ذَلِكَ لَقَدْ حَدَّثَنِي صَاحِبُكَ بِالْمَدِينَةِ أَنِّي أُقْتَلُ وَ أُصْلَبُ بِالْكُنَاسَةِ وَ إِنَّ عِنْدَهُ لَصَحِيفَةً فِيهَا قَتْلِي وَ صَلْبِي.
فَحَجَجْتُ فَحَدَّثْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بِمَقَالَةِ زَيْدٍ وَ مَا قُلْتُ لَهُ. فَقَالَ لِي: أَخَذْتَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْهِ وَ لَمْ تَتْرُكْ لَهُ مَسْلَكاً يَسْلُكُهُ.
📚الكافي، ج1، ص174
@yekaye
☀️۵) از امام صادق عليه السّلام روایت شده كه فرمودند:
بر شما باد تقوای خداوندی كه يكی است و شریکی ندارد.و خويش را بپاييد كه به خدا سوگند گاه شود که مردی از شما كه رمۀ گوسفندی دارد که چوپانی بر آنها گماشته، اگر برای آنها چوپانی که به حال و روز گوسفندانش آگاهتر از آن قبلی باشد بيايد، آن چوپان نخستين را بيرون كند و اين مرد داناتر به گله را به جای او بگمارد.
به خدا سوگند اگر برای يك نفر از شما دو جان بود كه با يكی از آنها میجنگید و تجربه میآموخت و ديگری باقی میماند و با آن بر اساس آنچه برایش آشكار شده بود كار میكرد [چه خوب بود]! ولی يك جان بيشتر نيست، و چون آن يك جان بيرون رود به خدا سوگند فرصت توبه از دست خواهد رفت.
پس شما خود سزاوارترید که برای خويش انتخاب كنيد؛ اگر فردی از خاندان ما سوی شما آمد بنگريد بر چه اساس و هدفی خروج میكنيد. نگوييد زيد خروج كرد [پس برای ما اين كار نيز رواست]. چرا که زيد مردی عالم و بسیار راستگو بود و شما را به سوی خويش نمیخواند، بلكه شما را به «الرضا من آل محمد ص» [= آن کس از آل محمد که بدان رضایت خواهید داد] فرا میخواند؛ و اگر پيروز شده بود بهيقين به كسی كه شما را به او دعوت كرده بود وفا میکرد؛ او فقط خروج کرد تا این حكومتی را که مستقر بود درهم بکوبد [یعنی خودش دنبال حکومت نبود].
ولی آن كه امروز از خاندان ما خروج میكند شما را به چه چيز میخواند؟ به «الرضا من آل محمد ص» ؟ [اگر این است] که شما را گواه میگيريم كه ما بدو راضی نيستيم؛ او امروز كه كسی با وی نيست، نافرمانی ما میكند، هنگامی كه پرچمها و درفشها را پشت سر خويش ببيند، قطعا به نشنيده گرفتن سخن ما اقدام خواهد کرد؛ مگر كسی كه همۀ فرزندان فاطمه پيرامون او گرد آيند.
به خدا سوگند آنکه قرار است همراهیاش کنید كسی نيست مگر شخصی كه همه پيرامون او گرد آيند. همين كه ماه رجب شد به نام خدای عزّ و جلّ روی آوريد؛ و اگر خواستيد تا ماه شعبان هم عقب بيندازيد اشکالی ندارد؛ و اگر بخواهيد ماه رمضان هم فريضۀ روزه را در ميان خانوادۀ خود بگيريد شايد اين كار موجب نيروی بيشتری برای شما گردد؛ و همانا [خروج] سفيانی، علامتی کافی است برای شما.
📚الكافي، ج8، ص264
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَی عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
عَلَيْكُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَوَ اللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكُونُ لَهُ الْغَنَمُ فِيهَا الرَّاعِي فَإِذَا وَجَدَ رَجُلًا هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي هُوَ فِيهَا يُخْرِجُهُ وَ يَجِيءُ بِذَلِكَ الرَّجُلِ الَّذِي هُوَ أَعْلَمُ بِغَنَمِهِ مِنَ الَّذِي كَانَ فِيهَا.
وَ اللَّهِ لَوْ كَانَتْ لِأَحَدِكُمْ نَفْسَانِ يُقَاتِلُ بِوَاحِدَةٍ يُجَرِّبُ بِهَا ثُمَّ كَانَتِ الْأُخْرَی بَاقِيَةً فَعَمِلَ عَلَی مَا قَدِ اسْتَبَانَ لَهَا؛ وَ لَكِنْ لَهُ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ إِذَا ذَهَبَتْ فَقَدْ وَ اللَّهِ ذَهَبَتِ التَّوْبَةُ. فَأَنْتُمْ أَحَقُّ أَنْ تَخْتَارُوا لِأَنْفُسِكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ آتٍ مِنَّا فَانْظُرُوا عَلَی أَيِّ شَيْءٍ تَخْرُجُونَ وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ؛ فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً، وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَی نَفْسِهِ، إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَی الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع، وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَی بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ؛ إِنَّمَا خَرَجَ إِلَی سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِيَنْقُضَهُ.
فَالْخَارِجُ مِنَّا الْيَوْمَ إِلَی أَيِّ شَيْءٍ يَدْعُوكُمْ؟ إِلَی الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع؟ فَنَحْنُ نُشْهِدُكُمْ أَنَّا لَسْنَا نَرْضَی بِهِ وَ هُوَ يَعْصِينَا الْيَوْمَ وَ لَيْسَ مَعَهُ أَحَدٌ، وَ هُوَ إِذَا كَانَتِ الرَّايَاتُ وَ الْأَلْوِيَةُ أَجْدَرُ أَنْ لَا يَسْمَعَ مِنَّا؛ إِلَّا مَعَ مَنِ اجْتَمَعَتْ بَنُو فَاطِمَةَ مَعَهُ، فَوَ اللَّهِ مَا صَاحِبُكُمْ إِلَّا مَنِ اجْتَمَعُوا عَلَيْه.
إِذَا كَانَ رَجَبٌ فَأَقْبِلُوا عَلَی اسْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَتَأَخَّرُوا إِلَی شَعْبَانَ فَلَا ضَيْرَ وَ إِنْ أَحْبَبْتُمْ أَنْ تَصُومُوا فِي أَهَالِيكُمْ فَلَعَلَّ ذَلِكَ أَنْ يَكُونَ أَقْوَی لَكُمْ وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِّ عَلَامَةً.
@yekaye
☀️۶) عبد الملك بن عمرو گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: ای عبد الملك! چرا نمیبينم كه تو به سوی اين مواضعی كه اهل سرزمينت میروند، بروی؟
گفتم: كجا؟
فرمود: جدّه، آبادان، مصيصيه (از نواحی شام) و قزوين.
عرض كردم: در انتظار امر [= حكومت] شما هستم و به شما اقتدا کردهام.
فرمود: آری! به خدا سوگند، اگر اين كار خير بود به هيچ وجه آنها بر ما پيشی نمیگرفتند.
گفتم: زيديه میگويند: بین ما با [امام] جعفر [صادق عليه السّلام] اختلافی نیست جز اینکه او به جهاد قائل نیست!
فرمود: من قائل نیستم؟! چرا، به خدا سوگند که قائلم، ولیکن خوش ندارم كه علم خود را به جهل آنان واگذار کنم!
📚الكافي، ج5، ص19
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ:
قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا عَبْدَ الْمَلِكِ مَا لِي لَا أَرَاكَ تَخْرُجُ إِلَی هَذِهِ الْمَوَاضِعِ الَّتِي يَخْرُجُ إِلَيْهَا أَهْلُ بِلَادِكَ؟
قَالَ: قُلْتُ: وَ أَيْنَ؟
فَقَالَ: جُدَّةُ وَ عَبَّادَانُ وَ الْمَصِّيصَةُ وَ قَزْوِينُ.
فَقُلْتُ: انْتِظَاراً لِأَمْرِكُمْ وَ الِاقْتِدَاءِ بِكُمْ.
فَقَالَ: إِي وَ اللَّهِ لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ.
قَالَ: قُلْتُ لَهُ: فَإِنَّ الزَّيْدِيَّةَ يَقُولُونَ لَيْسَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ جَعْفَرٍ خِلَافٌ إِلَّا أَنَّهُ لَا يَرَی الْجِهَادَ!
فَقَالَ: أَنَا لَا أَرَاهُ؟! بَلَی وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَرَاهُ وَ لَكِنْ أَكْرَهُ أَنْ أَدَعَ عِلْمِي إِلَی جَهْلِهِمْ.
@yekaye
☀️۷) از امام باقر ع روایت شده است:
همانا قومی را میبینم که در شرق خروج (قیام ) میکنند و حق را طلب میکنند؛ پس بدانان داده نمیشود؛ دوباره آن را طلب میکنند؛ باز به آنان داده نمیشود؛ چون چنین میبینند شمشیرهایشان را بر گردههایشان میگذارند؛ این بار آنچه میخواهند به آنها داده میشود، اما دیگر آن را قبول نمیکنند تا اینکه برپا ایستند؛ و آن را جز به صاحب شما نمیدهند؛ کشتگان آنان شهدایند؛ اما من اگر آن را درک میکردم تلاش می کردم خودم را برای صاحب این امر باقی نگه دارم.
📚الغيبة للنعماني، ص273؛ بحار الأنوار، ج52، ص243
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ أَخِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَامٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ؛ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ [لَأَبْقَيْت] نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ.
@yekaye
☀️۸) الف. ابومرهف از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمودند:
غبار بر سر كسى [نشيند] كه آن را برانگيزد.* «محاضير» هلاك گشتند.
عرض كردم: فدایت شوم؛ محاضير چیست؟
فرمود: شتابكنندگان [در ظهور دولت حق؛ آنان كه شتاب دارند هر چه زودتر دولت حقه برپا گردد]. همانا ايشان قصد کسی را نكنند مگر كسانى كه متعرض آنان شوند. [يعنى صاحبان تنها نگران حفظ خویشاند؛ و فقط كسى را كه براى خود خطرناك تشخيص دهند تعقيب كنند].
سپس فرمود: اى ابومرهف! مخالفان توطئۀ بنيادكنى براى شما نچينند، مگر آنكه خداوند عزّ و جلّ برایشان مشغولیتی پيش آورد [که مانع انجام آن توطئه شود].
سپس امام باقر عليه السّلام خطی روی زمین کشید و فرمود: ابومرهف!
عرض كردم: بفرمایید.
فرمود: آيا در مورد مردمى كه خود را برای خداوند حبس کردهاند [وقف اوامر او كردهاند] فکر میکنی خداوند برایشان فرج و گشایشی قرار ندهد؟ خیر؛ بخدا سوگند كه قطعا خداوند براى آنها فرجی قرار خواهد داد.
✳️* پینوشت:
«الْغَبَرَةُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا: غبار بر سر كسى [نشيند] كه آن را برانگيزد» ظاهرا ضرب المثل است؛ يعنى هر كس آشوبی برپا کند زيانش به خود او برگردد؛ شبیه اینکه در فارسی میگوییم: آن که آتشی برپا کند دودش به چشم خودش میرود.
📚الكافي، ج8، ص273
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ حَفْصِ بْنِ عَاصِمٍ عَنْ سَيْفٍ التَّمَّارِ عَنْ أَبِي الْمُرْهِفِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
الْغَبَرَةُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا. هَلَكَ الْمَحَاضِيرُ!
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! وَ مَا الْمَحَاضِيرُ؟
قَالَ: الْمُسْتَعْجِلُونَ؛ أَمَا إِنَّهُمْ لَنْ يُرِيدُوا إِلَّا مَنْ يَعْرِضُ لَهُمْ!
ثُمَّ قَالَ: يَا أَبَا الْمُرْهِفِ! أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ يُرِيدُوكُمْ بِمُجْحِفَةٍ إِلَّا عَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ بِشَاغِلٍ.
ثُمَّ نَكَتَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي الْأَرْضِ؛ ثُمَ قَالَ: يَا أَبَا الْمُرْهِفِ!
قُلْتُ: لَبَّيْكَ!
قَالَ: أَ تَرَى قَوْماً حَبَسُوا أَنْفُسَهُمْ عَلَى اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَجْعَلُ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً؟! بَلَى وَ اللَّهِ لَيَجْعَلَنَّ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً.
☀️ب. شبیه این روایت در کتاب نعمانی بدین صورت در گفتگو با امام صادق ع نقل شده است:
ابومرهف روایت کرده که امام صادق ع فرمودند: «محاضير» هلاك گشتند.
عرض كردم: محاضير چیست؟
فرمود: شتابكنندگان [در ظهور دولت حق؛ آنان كه شتاب دارند هر چه زودتر دولت حقه برپا گردد]. ولی مقرِّبان [= نزدیک کنندگان] نجات یافتند؛ و قلعه بر پایههای محکم خود ثابت بماند! کنج خانههایتان بمانید [= در فتنهها و درگیریها وارد نشوید]؛ آنان براى شما گرفتارى و مصيبتى تدارك نمىبينند مگر اينكه خداوند مشغوليّتى براى آنان پيش مىآورد، جز در مورد كسى كه خود متعرّض ايشان شود.
📚الغيبة للنعماني، ص197
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الصَّبَّاحِ بْنِ الضَّحَّاكِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ سَيْفٍ التَّمَّارِ عَنْ أَبِي الْمُرْهِفِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَلَكَتِ الْمَحَاضِيرُ!
قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِيرُ؟
قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ؛ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ وَ ثَبَتَ الْحِصْنُ عَلَى أَوْتَادِهَا! كُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ فَإِنَّ الْغَبَرَةَ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا وَ إِنَّهُمْ لَا يُرِيدُونَكُمْ بِجَائِحَةٍ إِلَّا أَتَاهُمُ اللَّهُ بِشَاغِلٍ إِلَّا مَنْ تَعَرَّضَ لَهُمْ.
@yekaye