eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ 📖 ترجمه 💢 بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند؛ بگو اسلامتان را بر من منت ننهید؛ بلکه [این] خداوند است که بر شما منت می‌گذارد که شما را به ایمان هدایت کرد، اگر که راستگویید. سوره حجرات (۴۹)، آیه۱۷ ۱۴۰۲/۳/۱۵ ۱۶ ذی‌القعده ۱۴۴۴ @yekaye
🔸۱) گزارش شیعی شأن نزول آیه ۱۷ سوره حجرات را در جنگ خندق و در خصوص عثمان می‌داند که در چند روایت آمده است؛ یک روایت از آن ذیل آیه ۱۵ همین سوره گذشت؛ در ادامه دو روایت دیگر از این گزارش تقدیم می‌شود: 📜الف. در کتاب مصباح الانوار شیخ طوسی با اسناد خویش روایتی از جابر بن عبدالله انصاری آمده است که من هنگام کندن خندق نزد رسول الله بودم در حالی که مردم و حضرت علی ع هم مشغول کندن بودند. پس پیامبر ص خطاب به علی ع فرمود: پدرم فدای کسی باد که می‌کَنَد و جبرائیل خاکها را از پیش روی او جاروب می‌کند و میکائیل کمکش می‌کند در حالی که تا پیش از این به احدی از خلایق کمک نکرده بود. سپس پیامبر رو به عثمان بن عفان کرد و فرمود: تو هم بکَن! عثمان عصبانی شد و گفت: محمد ص به این راضی نشده که به دست وی اسلام آوردیم و حالا ما را به کارگری دستور می‌دهد. پس خداوند بر پیامبرش نازل فرمود که: «بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند؛ بگو با اسلامتان بر من منت نگذارید؛ بلکه خداوند است که بر شما منت می‌گذارد که شما را به ایمان هدایت کرد، اگر واقعا از راستگویانید» (حجرات/۱۷) 📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص588 ذَكَرَ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ مِصْبَاحِ الْأَنْوَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ يَرْفَعُهُ إِلَى جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي حَفْرِ الْخَنْدَقِ وَ قَدْ حَفَرَ النَّاسُ وَ حَفَرَ عَلِيٌّ ع فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ: ص بِأَبِي مَنْ يَحْفِرُ وَ جَبْرَائِيلُ يَكْنُسُ التُّرَابَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ يُعِينُهُ مِيكَائِيلُ وَ لَمْ يَكُنْ يُعِينُ أَحَداً قَبْلَهُ مِنَ الْخَلْقِ. ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ ص لِعُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ: احْفِرْ! فَغَضِبَ عُثْمَانُ وَ قَالَ: لَا يَرْضَى مُحَمَّدٌ أَنْ أَسْلَمْنَا عَلَى يَدِهِ حَتَّى يَأْمُرَنَا بِالْكَدِّ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ». 📜ب. علی بن ابراهیم قمی می‌گوید: این آیه در مورد عثمان در جنگ خندق نازل شد و قضیه از این قرار است که وی بر عمار گذشت در حالی که عمار مشغول کندن خندق بود و غبار از گودالی که او می‌کند برخاسته بود و عثمان آستین پیراهنش را جلوی بینی‌اش گرفت و عبور کرد و عمار این اشعار را سرود: مساوی نیست کسی که مساجد را بنا می‌کند تا در آن رکوع و سجود انجام شود و کسی که از اینکه غبار رویش بنشیند دوری می‌گزیند و در حالی که منکر و معاند است رویگردان می‌شود. عثمان به وی رو کرد و گفت: این فرزند زن سیاه‌پوست! مقصودت منم؟! سپس سراغ رسول الله ص رفت و به ایشان گفت: من به تو نیپوستیم که به ما دشنام دهند. رسول الله ص فرمود: اگر می‌خواهی اسلامت را پس بگیر و برو. پس خداوند این آیه را نازل کرد که: «بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند؛ بگو با اسلامتان بر من منت نگذارید؛ بلکه خداوند است که بر شما منت می‌گذارد که شما را به ایمان هدایت کرد، اگر واقعا از راستگویانید» (حجرات/۱۷) یعنی راستگو نیستید. 📚تفسير القمي، ج‏2، ص322 وَ قَوْلُهُ «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا» نَزَلَتْ فِي عَثْكَنَ يَوْمَ الْخَنْدَقِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ مَرَّ بِعَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ وَ هُوَ يَحْفِرُ الْخَنْدَقَ وَ قَدِ ارْتَفَعَ الْغُبَارُ مِنَ الْحَفْرِ فَوَضَعَ كُمَّهُ عَلَى أَنْفِهِ وَ مَرَّ، فَقَالَ عَمَّارٌ: «لَا يَسْتَوِي مَنْ يَبْنِي الْمَسَاجِدَ فَيُصَلِّي فِيهَا رَاكِعاً وَ سَاجِداً كَمَنْ يَمُرُّ بِالْغُبَارِ حَائِداً يُعْرِضُ عَنْهُ جَاحِداً مُعَانِداً»، فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ عَثْكَنُ فَقَالَ: يَا ابْنَ السَّوْدَاءِ إِيَّايَ تَعْنِي، ثُمَّ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ: لَمْ نَدْخُلْ مَعَكَ لِتُسَبَّ أَعْرَاضُنَا، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: قَدْ أَقَلْتُكَ إِسْلَامَكَ فَاذْهَبْ. فَأَنْزَلَ اللَّهُ‏ «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» أَيْ لَسْتُمْ صَادِقِين‏. @yekaye
🔸۲) گزارش سنی شأن نزول این واقعه را درباره کسانی می‌داند که نزد پیامبر ص آمدند و از اینکه بدون جنگ مسلمان شده بودند بر پیامبر ص منت می‌گذاشتند که به دو روایت مختصر و مفصل از این واقعه اشاره می‌شود: 📜الف. ابن ابی اوفی می‌گوید: عده‌ای از عرب نزد پیامبر ص آمدند و گفتند: یا رسول الله! ما اسلام آوردیم در حالی که با تو نجنگیدیم آنچنان که فلان و بهمان طایفه با تو جنگیدند؛ پس خداوند این آیه را نازل کرد که: «بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند...» شبیه این مطلب را از قول ابن عباس و سعید بن جبیر و حسن بصری آورده‌ و قوم مذکور را طائفه‌ای از بنی اسد و وقوع این واقعه را بعد از فتح مکه دانسته‌اند. 📚الدر المنثور، ج‏6، ص100-101 📜ب. ابن کعب قرظی می‌گوید: ده رهط [«رهط» به گروه‌های سه تا ده نفری‌ای گویند که اصل و نسب واحدی داشته باشند] از بنی اسد در اوایل سال نهم بر رسول الله ص وارد شدند و در میان آنان حضرمي بن عامر و ضرار بن أزور و وابصة بن معبد و قتادة بن قائف و سلمة بن حبيش و نقادة بن عبدالله بن خلف و طليحة بن خويلد بودند در حالی که رسول الله ص در مسجد و در میان اصحابش بود. سلام دادند و سخنگویشان گفت: یا رسول الله ص! ما شهادت می‌دهیم که خداوند واحد است و شریکی ندارد و اینکه تو بنده و رسول اویی؛ و نزد تو آمدیم در حالی که هیچ سپاهی علیه ما نفرستادی و ما در سلم و صلح هستیم با کسانی که در ورای ما هستند، پس خداوند نازل فرمود: «بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند...» 📚الدر المنثور، ج‏6، ص101 @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 1️⃣ «یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ» در آیه۱۴ سخن از این بود که عده‌ای ادعای ایمان کردند و خداوند به پیامبرش دستور داد که به آنها بگوید آنها فقط اسلام آورده‌اند و هنوز ایمان در دلهایشان وارد نشده است؛ و البته همین اسلام هم بی‌خاصیت نیست؛ بلکه در همین حد هم اگر اطاعت خدا و رسول در پیش گیرند بهره‌اش را می‌برند. سپس در دو آیه توضیح داد چه کسانی ایمان حقیقی دارند و آن عده را به خاطر اینکه به خیال خود می‌خواهند خدا را از دینداری‌شان آگاه کنند مذمت کرد. اکنون بحث را بر سر اسلام آوردن برد. این آیه را می‌توان ناظر به افراد و موضع‌گیری‌های آنها که در آیات قبل بیان شد فهمید و هم می‌توان مستقل دانست (و بارها بیان شد که همه این معانی می‌تواند مد نظر بوده باشد)؛ یعنی: ➖ناظر به همان کسانی باشد که در آیات قبل مورد توجه بودند، و می‌خواهد بیان کند که آنها ابتدا ادعای ایمان کردند و خداوند به آنها فرمود که ایمان به دل شما وارد نشده و ما فقط در حد اسلام آوردن از شما قبول می‌کنیم. در مرحله بعد اینها همین اسلام آوردن را هم مایه منت گذاشتن قرار دادند! در واقع اینها دو مرحله مذمت شدند: اولا شما ایمان ندارید و فقط اسلام دارید؛ ‌ثانیا به خاطر اینکه برای همین اسلام آوردنشان هم منت می‌گذارند. (این تفسیر با گزارش سنی از شأن نزول آیه سازگارتر است، مثلا: التحرير و التنوير، ج‏26، ص225 ؛ هرچند در برخی تفاسیر شیعه هم همین گونه شرح داده شده است؛ از جمله مجمع البيان، ج‏9، ص209 ؛ تفسیر كنز الدقائق، ج‏12، ص362 ؛ تفسير نور، ج‏9، ص201 ). ➖مطلب مستقلی باشد (که این با گزارش شیعی از شأن نزول آیه سازگارتر است)، و می‌خواهد بیان کند که عده‌ای از مسلمانان گمان می‌کنند لطفی در حق خدا و رسول کرده‌اند که اسلام آورده‌اند و برای همین با اسلام آوردنشان منت می‌گذارند؛ و خداوند این ذهینت را تخطئه می‌کند. 💢در هر دو حالت فوق، تخطئه‌ای که در این آیه آمده نیز چند وجه می‌تواند داشته باشد: 🌴الف. همین اسلامی که دارید منتی از جانب خداوند بر شماست نه منتی از شما بر خدا و رسول.؛ که خود این هم می‌تواند از جهات متعدد باشد: 🌿الف.۱. پیامبر فقط وظیفه تبلیغ و رساندن پیام داشته است؛ لذا توجیهی ندارد که به خاطر پذیرش پیام او بر وی منت بگذارید (الميزان، ج‏18، ص330). 🌿الف.۲. شما نیستید که لطف کرده‌اید که اسلام آورده‌اید که حالا بر پیامبر منت می‌گذارید، بلکه خداست که بر شما لطف کرده که شما را به این وادی وارد و از منافع دنیوی و اخروی آن بهره‌مند نموده است (الميزان، ج‏18، ص330). 🌿الف.۳. ... 🌴ب. صرف اسلام آوردن ارزش منت گذاشتن ندارد؛ آنچه ارزش منت گذاشتن دارد ایمان است نه اسلام؛ و ایمان هم منت خدا بر شماست که با این اسلام آوردن شما را به سمت ایمان هدایت کرد (الميزان، ج‏18، ص330). 🌴ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 2️⃣ «یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا» با اینکه اینان عمل منت گذاشتن را انجام داده‌اند و علی‌القاعده باید با فعل ماضی از عمل آنان یاد شود، چرا با فعل مضارع به کار آنها اشاره کرد؟ 🌴الف. برای اینکه حال آنان را نشان دهد که چگونه با کاری که انجام نداده‌اند دارند منت می‌گذارند، شبیه کاربرد فعل مضارع است در آیه «زُيِّنَ لِلَّذينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا» (بقره/212) 📚التحرير و التنوير، ج‏26، ص225 🌴ب. فعل مضارع دلالت بر یک نحوه استمرار فعل و تداوم آن در زمان حال دارد؛ شاید بدین طریق می‌خواهد به وجود یک رویه‌ای در رفتار ایشان اشاره کند؛ یعنی این طور نبوده که یکبار منت گذاشته و تمام شده باشد؛‌بلکه رویه‌شان این است که در هر مناسبتی و دائما بخاطر اسلام آوردنشان منت می‌گذارند. 🌴ج. ... @yekaye
ادامه تدبر ۳ (رابطه و ) آنچه این معضل را دوچندان می‌کند این است که همواره، در فقدان انبیاء (همانند حکایت سامری) و بویژه بعد از درگذشت آنان، عده‌ای از دنیامداران همان شریعت الهی را ابزاری برای کسب قدرت قرار می‌دهند؛ واقعه‌ای که در تمام دین‌های قبلی رخ داد و در اسلام هم تکرار شد. و آنچه باز کار را سخت‌تر می‌کند این است که گاه برخی از عالمان دین به این قدرت‌طلبی از راه دین اقدام می‌کنند؛ چنانکه قرآن کریم صریحا این را هم در مورد سامری (طه/۷۸-۹۸) و هم در مورد علمای بعدی یهود و نصاری حکایت کرده: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه‏» (توبه/۳۱)؛ و پیامبر اکرم ص نیز در مورد انحراف و دنیامداری برخی از علما پس از خویش هشدارهای فراوانی داده است. و البته از آن سو همواره علمایی هم بوده‌اند که در مقابل این انحرافات می‌ایستاده‌اند و واقعا برای رضای خدا – و نه برای رسیدن به قدرت- مردم را به دینداری دعوت می‌کرده‌اند. 🤔اینجاست که کار، هم بر دعوت‌کنندگان واقعی دین و هم بر مخاطبان سخت می‌شود: مدعیان دروغین خود را همچون مدعیان واقعی جلوه می‌دهند و بلکه علمای واقعی را قدرت‌طلب معرفی می‌کنند و مخاطب هم درمی‌ماند که کدام از اینان که با ادعای اقامه دین از ما حمایت می‌خواهند، هدف اصلی‌شان، به قدرت رسیدن و کسب منافع دنیوی است، و کدام هدفشان برپایی خود دین و رساندن انسانها به سعادت؟ 💢شاید این آیه یک راهکاری برای تشخیص به ما می‌دهد: خداوند به پیامبرش می‌فرماید در برابر منت گذاشتن آنان بر خود بگو که منت نگذارید، بلکه اگر منتی باشد از جانب خداست آن هم در خصوص هدایت شما به ایمان. اکنون آن کس که دارد به دین دعوت می‌کند وقتی با منت گذاشتن پیروانش مواجه می‌شود به سمت سهم دادن به آنها و کوتاه آمدن از احکام شریعت مطابق مذاق مخاطبان گام برمی‌دارد یا همچنان بر ارائه تعالیم شریعت الهی آن گونه که واقعا در متن شریعت آمده است – هرچند مخاطبان خوششان نیاید – اصرار می‌ورزد (حتی اگر در عمل، بخاطر مشکلات اجرایی از عهده اجرای احکام شریعت برنیاید)؟ اگر وی دیندار شدن مخاطبان را منتی بر خود ببیند و آنگاه به اقتضای این رفتار خاصی مرتکب شود (مانند اینکه بکوشد علمای دیگر را صرفا از این بابت که شمار پیروان را می‌کاهند از میدان بدر کند، ویا حتی اندکی بخاطر دل مخاطبان در تبیین احکام شریعت تصرف کند، ویا ...) معلوم است که وی هدفش کسب قدرت است نه رساندن مردم به سعادت. اما اگر در این گونه موقعیتهای خطیر همچنان از مسیر تقوا خارج نشود در مسیر هادیان حقیقی دین گام برمی‌دارد. شاید احادیثی که از رسول الله ص و امام صادق ع آمده که اگر کسی به نام دین دست به قیام بزند و مردم را به خویش دعوت کند در حالی که می‌داند در میان مردم عالمتر از او وجود دارد شخص گمراه است (الكافي، ج‏5، ص27 ؛ الغيبة للنعماني، ص115) هشداری بوده برای پرهیز از این گونه قدرت‌طلبی‌هایی که در لوای دعوت به دین انجام می‌شود. تاریخ شیعه پر است از علمایی که بخاطر اینکه علی‌رغم اینکه مردم آنها را تنها گذاشته‌اند حاضر نشده‌اند ذره‌ای در احکام خداوند دست ببرند ویا از باب اینکه عالم دیگری را از خود برتر می‌دیده‌اند از تصدی مرجعیت و یا حتی تدریس و هر کار دیگری که یک نحوه اقبال مردم به آنان را در پی داشته کنار می‌کشیده‌اند. 📝ثمره کسانی هم که اسلام آوردن خود را منتی بر دین می‌بیند، دین را صرفا از زاویه دنیاخواهی و دنیامداری تحلیل می‌کنند؛ آنان نیز مسلمانانی‌اند که حقیقتا ایمان در دلشان وارد نشده است. اگر برخی از عالمان آن چنان می‌لغزند این دسته از مردم هم که با منت گذاشتن خود، انتظارات ناروایی از دین و عالمان دینی رقم می‌زنند و می خواهند که احکام دین همواره به میل آنان باشد، در این انحراف مقصرند. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 4️⃣ «یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا ... بَلِ اللهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ» در تدبر ۲ اشاره شد که چرا با اینکه اینان منت گذاشته‌اند برای حکایت از اقدامشان، از فعل مضارع به جای فعل ماضی استفاده شد. اکنون می‌افزاییم اینکه منت خداوند بر اینان در خصوص هدایتشان به ایمان نیز با فعل مضارع بیان شد دلالت دارد بر اینکه: 🌴الف. هنوز آنها ایمان نیاورده‌اند، ولی احتمالا به زودی ایمان خواهند آورد (التحرير و التنوير، ج‏26، ص225 ). 🌴ب. هنوز آنها ایمان نیاورده‌اند، ولی انتظار می‌رود که بزودی ایمان بیاورند. 🌴ج. ... @yekaye
ادامه تدبر ۵ (منت‌ در قرآن کریم) 🌴ج) و نهایتا در ۴ مورد هم اشاره به پاداش بهشتیان است که می‌فرماید آن پاداشی بی‌منت است، که این را هم می‌توان ذیل دسته اول (منت بین مردم) و هم در دسته دوم قرار داد. از این جهت در دسته دوم می‌رود که چون بحث اجر بهشتیان است در فضای نسبت بین خدا و انسانهاست و ظهورش این است که می‌خواهد بفرماید در بهشت هیچ منتی برای این پاداش بر شما نمی‌گذارند؛ اما با توجه به اینکه می‌دانیم خداوند در هرچه به ما دهد عملا منتی بر ما دارد چه‌بسا مقصود از پاداش بی‌منت، این است که در دریافت این پاداش منتی از جانب کسی (نه از جانب خداوند) بر آنها گذاشته نمی‌شود. 1.«وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ» (قلم/3) 2.«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» (فصلت/8) 3.«إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» (انشقاق/25) 4.«إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» (تين/6) 📝هدایت، تنها منت خود خدا بر انسان، و لذا مهمترین نعمت خداوند بر انسانها اگر دقت کنیم می‌بینیم از این میان ۱۱ آیه‌ای که ناظر به منت خدا بر انسانهاست؛ تمام ۷ آیه‌ای که این منت از جانب خود خداوند مطرح شده به نحوی ناظر به هدایت انسانها بوده است: یا ناظر است به برانگیختن خود پیامبران و به امامت رسیدن و به ارث بردن زمین توسط ایشان (ابراهیم/۱۱؛ قصص/۵؛ صافات/۱۱۴) و یا ناظر است به هدایت شدن مردم توسط پیامبران و دین الهی (آل‏عمران/164؛ نساء/۹۴؛ حجرات/۱۷). حتی در یک مورد هم که از منتهای قبلی خود بر پیامبری سخن می‌گوید آن هم در راستای هدایت و نجات دادن وی بوده است (طه/37-39). البته ۴ موردی که افراد به منت الهی توجه کرده‌اند دو موردش ناظر به منت خدا در برتری دادن برخی بر برخی دیگر بوده (أنعام/53؛ يوسف/90) و دو مورد دیگر ناظر به منت خدا در نجات آنها از عذاب دنیوی (قصص/82) یا اخروی (طور/27). «اين نشان مى‏دهد كه مهم‏ترين نعمت‏ها [از منظر خود خداوند، که جا دارد خداوند به خاطر آن بر مردم منت نهد]، نعمت هدايت الهى، رهبرى معصوم و حكومت حقّ مى‏باشد.» (تفسير نور، ج‏9، ص201)؛ هرچند از منظر خود انسانها نجات از عذاب الهی هم در ردیف هدایت شدن نعمت عظیمی است که کاملا آن را باید صرفا از جانب خداوند دید. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 6️⃣ «یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ» چرا در عبارت اخیر به جای کلمه اسلام، ایمان را گذاشت؟ 🌴الف. در آیات قبل معلوم شد که مرتبه ایمان پایین‌تر از مرتبه اسلام است؛ و با این تعبیر می‌خواهد بیان کند که اگر قرار به منت باشد، آنچه ارزش به رخ کشیدن دارد، ایمان است نه صرف اسلام آوردن (الميزان، ج‏18، ص330 ). 🌴ب. [می‌خواهد نشان دهد] مقصد نهايىِ تكامل انسان، ايمان است، نه تظاهر به اسلام (تفسير نور، ج‏9، ص201). 🌴ج. از باب همراهی با تعبیر خودشان که خود را مومن خواندند. یعنی می‌خواهد بگوید اگر فرض کنیم که شما آن گونه که خودتان ادعا کردید ایمان آورده‌اید این ایمانتان نعمتی از جانب خداوند بر شماست؛ و موید این معنا آن است که آیه را با تعبیر «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» ختم کرد که نشان دهد که اگر واقعا در ادعایشان راست گفته باشند این تفضل خدا بر آنهاست نه تفضل آنها بر خدا (التحرير و التنوير، ج‏26، ص225 ). 🌴د. شاید می‌خواهد بفرماید که همین ورود در اسلام، گام نهادن در مسیر هدایت شدن به سمت ایمان است. به تعبیر دیگر، نشان دهد که اگرچه - چنانکه در آیه قبل فرمود- بین ایمان حقیقی و صرف ابراز مسلمانی تفاوت هست؛ اما همین اسلام آوردن هم مرتبه‌ نازلی از ایمان را در وجود آنها رقم زده است؛ و مقصود خداوند از اینکه به آنها فرمود «نگویید ایمان آوردیم بلکه بگویید اسلام آوردیم»، یک مساله لفظی (تسمیه افراد به مسلمان یا مومن) نیست و مقصود ما این نیست که هرجا ایمان به دل وارد نشد کاربرد کلمه ایمان خطاست؛ چنانکه در همین سوره از افرادی که از باب تعدی به قتال با سایر مسلمانان می‌پردازند یا مسلمانان دیگر را مسخره می‌کنند و از آنان عیب‌جویی می‌کنند و آنان را با القاب زشت خطاب قرار می‌دهند و گمان بد می‌ورزند و تجسس و غیبت می‌کنند با تعابیر «مومنین» و «الذین آمنوا» یاد کرد. 🌴ه. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 7️⃣ «بَلِ اللهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ» چرا با اینکه در آیات قبل ایمان آوردن آنان را انکار کرد، در این آیه فرمود: خدا بر شما منت می‌گذارد که شما را به ایمان هدایت کرد؟ 🌴الف. اولا این متناسب با تعبیر خودشان است [یعنی می‌خواهد بیان کند که اگر قرار به منت باشد، آنچه ارزش به رخ کشیدن دارد، ایمان است نه صرف اسلام آوردن] نه بیان واقعیت (تفسیر كنز الدقائق، ج‏12، ص362). 🌴ب. هدایت کردن لزوما به معنای این نیست که مخاطب هدایت شود (تفسیر كنز الدقائق، ج‏12، ص362 ). یعنی خداوند خبر داد از لطف خودش که هدایت به ایمان را برای اینها فرستاده؛ اما این بدان معنا نیست که آنان حتما هدایت را پذیرا شده و به ایمان رسیده باشند. 🌴ج. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 9️⃣ «اللهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ» چرا کلمه «ایمان» را با الف و لام آورد و به صورت نکره نیاورد؟ 🌴الف. این الف و لام، «ال‍» جنس است که می‌خواهد نشان دهد که ایمان یک حقیقت فی حد ذاته دارد که اینان صرفا بدان متلبس شده‌اند (التحرير و التنوير، ج‏26، ص225 ). 🌴ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 🔟 مقصود از آوردن تعبیر «ان کنتم صادقین» چیست؟ 🌴الف. اشاره است به همان ادعای ایمانی که نموده بودند (مجمع البيان، ج‏9، ص209 )؛ یعنی شما ادعای ایمان کردید و ادعایتان دروغ بود؛ اما اگر آن ادعایتان راست باشد باز هم خدا بر شما منت دارد نه شما بر پیامبر (البحر المحيط، ج‏9، ص525 ). 🌴ب. در اینجا دارد ادعای ایمان آنها را تصحیح می‌کند و می‌فرماید اگر راستگو باشید همین اسلام آوردنتان شما را در مسیر اینکه خدا شما را به ایمان برساند قرار می‌دهد. 🌴ج. [می‌خواهد نشان دهد که] مسلمان واقعى خود را طلبكار خدا نمى‏داند؛ و نشانه‏ى ايمان صادقانه، خود را منّت‏دار خداوند دانستن است، نه منّت گذاشتن بر او (تفسير نور، ج‏9، ص201). 🌴د. ... @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ ع
. 8️⃣ «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ» منت گذاشتن بخاطر ایمان حکایت از شدت جهالت و نفهمی افرادی دارد که این منت را می‌گذارند و اوج پارادوکسیکال بودن وضعیت آنان را می‌نمایاند؛ زیرا اولا ایمان یعنی اذعان به خداوندی که همه چیز از آن اوست؛‌و خود همین ایمان اقتضایش این است که انسان همه چیز را از خدا ببیند نه اینکه بر خدا و پیامبرش منت بگذارد؛ و ثانیا خود ایمان از حیث شخص مومن دلالت دارد بر اینکه نفس وی از جهالت رهایی و به زیور حق و صدق آراسته شده؛ ‌و چنین وضعیتی با منت گذاشتن بر سر دیگران ناسازگار است . 📚اقتباس از مفاتيح الغيب، ج‏28، ص118 @yekaye
ادامه تدبر ۱۱ (حکایت گفتگوی این ابی الحدید و استادش) [نقیب] گفت: پس چرا به او نگفتی که «بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند؛ بگو اسلامتان را بر من منت ننهید؛ بلکه [این] خداوند است که بر شما منت می‌گذارد که شما را به ایمان هدایت کرد، اگر که راستگویید.» (حجرات/۱۷) [کنایه از اینکه علاوه بر همه اینها آنها هیچ منتی بر پیامبر ص نگذاشتند]. سپس گفت: و چرا به او نگفتی که: بله، انصار وی را یاری کردند و جان خویش را در پیش او فدا نمودند و در موقعیتهای سخن متعددی پیشاپیش او به شهادت رسیدند و خصوصا در جنگ احد؛ اما بعدا در دادن حق او قصور ورزیدند و خود را بر ایشان ترجیح دادند و [به همین سبب] مشقتها و شدایدی بدانان رسید که بیانش به طول می‌انجامد و فقط یک واقعه حره* کفایت می‌کند؛ و آن روزی بود که در عرب مثل آن رخ نداده بود و به قومی چنین مصیبتی که آن روز به انصار وارد شد نرسیده است. سپس گفت: همانا خداوند متعال دنیا را از بندگان صالح خویش و از اهل اخلاص دور کرده زیرا آن را پاداش عبادت آنان و ما به ازای مناسبی برای اخلاصشان نمی‌داند و پاداش آنان را به سرای دیگری غیر از این سرا ارجاع داده و در مثل چنین چیزی باید که مسابقه‌دهندگان مسابقه دهند. ✳️* پی‌نوشت: واقعه حره: بعد از رسیدن خبر شهادت امام حسین ع به مدینه، عده‌ای را فرستادند به شام که ببینند اوضاع چه خبر است؛ و آنان برگشتند و گفتند از نزد کسی می‌آییم که در ملا عام سگ بازی و شرابخواری می‌کند و ...؛ و مردم مدینه علیه حاکم منصوب یزید شوریدند و شهر را به دست گرفتند؛ یزید لشکری جرار علیه آنان فرستاد و آنان در جنگ شکست خوردند و فرمانده آن لشکر تا سه روز جان و مال و ناموس مردم را بر لشکریان خود حلال کرد! و در آن واقعه چندصدتن از انصار کشته شدند و مردم مدینه تا سالها بعد از آن واقعه هنگام ازدواج دادن دخترانشان اعلام می‌کردند که ما هیچ ضمانتی نمی‌کنیم که دخترمان باکره باشد. 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏7، ص174-176 @yekaye