یک آیه در روز
۱۰۷۱) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً ب
.
4️⃣1️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ»
در آیات قبل، ارتباطات انسان با رسول الله ص مورد توجه بود؛ و از انسانها میخواست که نسبت به سخنان ایشان خاضع باشند و گوش شنوایی داشته باشند.
با توجه به فضایی که به خاطر روابط ایمانی برقرار میشود طبیعی است که عمل به این دستور در ارتباطات بین خود مؤمنان نیز طنینانداز شود؛ یعنی وقتی آن ادب نسبت به رسول الله ص در جانها جای گرفت؛ این ادب نسبت به سایر مؤمنان هم شیوع پیدا میکند:
💢شاید از این رو بلافاصله هشدار میدهد که مبادا این روحیه پذیرش کلام در جامعه ایمانی بقدری شیوع پیدا کند که حتی اگر فاسقی هم خبر مهمی آورد بدون درنگ قبول کنید.
📝ثمره مهم در #ارتباطات_اجتماعی: احترام #سخن یا #صاحب_سخن؟
گوش دادن به دیگران در ارتباطات اجتماعی، بقدری در اسلام موضوعیت دارد که پیامبر اکرم ص چنان خود را ملتزم به گوش سپردن به مخاطبان میکرد که هرزهپیشگان از باب تمسخر ایشان را «گوش» میخواندند؛ و خداوند هم بر سراسر گوش بودن ایشان صحه گذاشت؛ البته گوشی که فقط سخنان خوب در آن باقی میماند: «وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ ...: و برخی از آنان پیامبر را اذیت میکنند و میگویند: او [سراسر] گوش است. بگو [او] گوشِ [پیامهای] خوبی برای شماست...» (توبه/۶۱)
اما باید توجه داشت که استماع سخن
(که مورد تاکید قرآن کریم است: فَبَشِّرْ عِبادِ؛ الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه؛ زمر/۱۷-۱۸)
به معنای باز بودن آغوش انسان برای ارتباطات سالم اجتماعی است؛ نه لزوما پذیرش مفاد سخنی که بیان میشود و ترتیب اثر دادن به آن.
به تعبیر دیگر، اگرچه در ارتباطات اجتماعی قاعده اولیه این است که «تمام انسانها محترماند» (البته مادام که از انسانیت خارج نشده باشند) و در مقام گفتگو باید احترام همه را رعایت کرد؛ اما این مستلزم آن نیست که بگوییم: «نظر هرکسی محترم است».
در همین دو آیه سوره زمر هم اگرچه در مقام استماع، هیچ قیدی برای «القول» نیاورد (یعنی نفرمود فقط سخنان حق را گوش میکنند)، اما در مقام عمل، فقط تبعیت از ابعاد نیک آن قول را امضا کرد.
در واقع، انسان مؤمن با هر صاحبسخنی با روی باز مواجه میشود؛ اما نه لزوما با سخن وی.
اگر صاحبسخنی سخن کاملا باطلی بیان کرد، اگرچه احترام خود وی را - مادام که بیاحترامیای نکرده - باید حفظ کرد؛ اما آن سخن باطل هیچ احترامی ندارد؛ و گاه لازم میشود که با شدیدترین وجه، مفاد آن سخن درهم کوبیده شود:
«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ» (انبیاء/۱۸).
در آیه محل بحث، دارد تذکر میدهد که
⭕️گاه شخص گوینده، آدم خوبی نیست و نباید به سخنش سریع اعتماد کرد؛ اما
📛نه اینکه چون فاسق است حتما تکذیبش کنید؛ یا پیش از اینکه لب به سخن باز کند، دهانش را ببندید❗️
بلکه فرمود چون او فاسق است در ترتیب اثر دادن به کلام وی درنگ، و سخنش را بررسی کنید؛ و وقتی توصیه به بررسی کردن میشود یعنی اگر بعد از بررسی معلوم شد سخن حقی گفته آنگاه میتوانید به آن سخن ترتیب اثر دهید.
✅تبصره
بحث کتب ضاله یا سخنان فتنهانگیزی که واضح است که قصد برهمزدن جامعه را دارند، تخصصا از این بحث خارج است؛
از این رو، همین قرآنی که ما را دعوت به شنیدن سخنان دعوت میکند، وقتی نوبت به منافقان و اراجیفبافان میرسد آنها را تهدید میکند که اگر از این کارشان دست برندارند تبعید ویا حتی اعدام خواهند شد:
«لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلا؛ مَلْعُونينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلا: البته اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان مرض است و شايعه پراكنان در شهر، [از این کار] دست بر ندارند حتما تو را بر ضدّ آنها برمى انگيزيم، آن گاه در اينجا جز اندكى مجاور تو نخواهند بود؛ در حالى كه ملعون [=از جانب خدا و مطرود از سوى مردم] بوده، هر كجا يافته شوند دستگير و با جدیت اعدام شوند» (احزاب/60-61)؛
که توضیح این مطلب در تدبر۱۱ گذشت.
@yekaye
#حجرات_6