.
1️⃣«ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى»
در نکات ادبی بیان شد که اغلب مفسران آیه را بر اساس اجرای صنعت التفات از آیه ۲ به ۳ تفسیر کردهاند؛ یعنی خطاب در این آیه را به همان کسی دانستهاند که ضمیر غایب مستتر در فعل «عبس» بود؛ یعنی این آیه به آن شخص بنیامیه (بنا بر روایت شیعی) یا به پیامبر ص (بنا بر روایت سنی) خطاب میکند که ای کی که چهره در هم کشیدی! چه چیزی تو را آگاه میکند که بدانی چهبسا آن شخص با تعالیم دین که دریافت میکند و عمل صالحی که در پیش خواهد گرفت پاک و تزکیه شود.
🤔اما به نظر میرسد در خصوص هر دو روایت شیعی و سنی از این واقعه ملاحظاتی در کار باشد:
🚫در خصوص روایت سنی، که اشکال خیلی واضح بود و بیان شد که این توصیفات در نحوه برخورد با ثروتمندان و فقراء (بویژه آیات ۵ تا ۱۰) با سایر توصیفاتی که خود قرآن کریم از شخصیت پیامبر ص ارائه داده و نیز آنچه از ایشان در تاریخ معروف است ناسازگار است.
🚫اما در خصوص روایت شیعه مساله این است که اگرچه نقد آنها در خصوص آیات ۵ به بعد وارد است، اما اینکه خطابهای آیات ۳ و ۴ به خود پیامبر ص باشد مشکلی ندارد؛ بویژه که شبیه این گونه خطابها به پیامبر ص در آیات دیگر هم یافت میشود؛ مانند آیه «وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمين: و از خود مران كسانى را كه پروردگار خود را صبحگاه و شامگاه مىخوانند در حالى كه خشنودى و نزديكى به او را مىخواهند نه چيزى از حساب آنان بر عهده تو است و نه چيزى از حساب تو بر عهده آنها، تا آنها را برانى و از ستمكاران باشى» (انعام/۵۳).
یعنی وجود این گونه نهیها لااقل از باب «به در میگویم تا دیوار بشنود» در قرآن رواج دارد.
💢در واقع، نظر شیعه در آنجا که پیامبر ص چنان برخوردی با چنان انگیزههایی داشته باشد (آیه ۱ و آیات ۵ تا ۱۰)، انتقاد واردی بود، چون از خود آیات و نیز از گزارشات متواتر تاریخی میدانیم که پیامبر ص کسی نبود که چنین برخوردهایی داشته باشد؛
اما اینکه خداوند به پیامبر ص تذکری دهد که مقصودش عموم مخاطبان باشد امری طبیعی است.
🔹با این اوصاف میتوان وقوع صنعت التفات را نه در گذر از آیه ۲ به ۳، بلکه در گذر از آیه ۴ به ۵ دانست؛
یعنی فعلا اقتضاءات ظهور اولیه آیات معتبر باشد و صنعت التفات رخ نداده باشد: مرجع فاعل «عبس»، شخص ثالث (یعنی همان شخص اموی) و مرجع ضمیر «ک»، خود پیامبر ص باشد؛
که در این صورت، این آیات را میتوان به گونهای فهمید که هیچیک از اشکالات فوق وارد نباشد؛
یعنی مقصود از این آیات این است که:
آن شخص اموی فکر میکرد اسلام آوردن آن شخص از بزرگان مشرک قریش مهمتر است از پاسخگویی پیامبر ص این نابینا، پس با آمدن این نابینا اخم کرد و رویگردان شد؛ اما خداوند صورت مساله را عوض کرد و فرمود مهم این نیست که چه کسی اظهار اسلام کند، مهم این است که چه کسی راه تزکیه و پاک شدن را واقعا طی کند، و (و چون آن شخص اموی ارزش مخاطبه نداشت و این نکته را نمیفهمید خداوند به خود پیامبر ص خطاب کرد و فرمود) تو (به عنوان یک انسانی که به تبع اقدام آن اموی، این مساله در ذهنت شکل گرفته که پرداختن به کدامیک از این دو نفر مهمتر است) باید حواست باشد که تزکیه و پیمودن مسیر پاکی مهمتر است؛ و آنگاه تو چه میدانی که چه کسی مسیر تزکیه را در پیش میگیرد، شاید این نابینا این مسیر را در پیش گیرد و آن کافر این مسیر را در پیش نگیرد؛ و این همان مطلبی است که جای دیگر باز خطاب به پیامبر ص فرمود که هدایت شدن افراد به دلخواه تو نیست: «إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين: مسلّما تو [نمىتوانى] هر كس را كه خود دوست بدارى هدايت كنى؛ و لكن خداست كه هر كس را بخواهد هدايت میكند، و او به هدایتشدگان داناتر است» (قصص/۵۶).
@yekaye
#عبس_3
.
2️⃣ «ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى»
اغلب مفسران مرجع ضمیر «ه» در «لعله» را همان نابینایی دانستهاند که در آیه قبل ذکر شد مثلا:
📚مجمع البيان، ج10، ص664
اما برخی از مفسران، در عین اذعان به نکته فوق، احتمال دیگری را هم در اینجا مطرح کردهاند که چهبسا مرجع ضمیر، آن کافری باشد که پیامبر ص مشغول گفتگو با او بود و میخواهد بفرماید تو [پیامبر یا عثمان] که طمع داشتی که آن کافر مسیر تزکیه را در پیش گیرد [و به خاطر این امیدت به آن نابینا اخم کردی] از کجا میدانستی که حتما او ایمان آورد که او را ترجیح دادی؟
📚مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج31، ص 54
📚الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج19، ص213
📚الكشاف، ج4، ص701
@yekaye
#عبس_3
.
5️⃣ «ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى»
بسیاری از اوقات همان کسی مسیر حق را میپیماید و به تزکیه نفس اقدام میکند که ما در موردش هیچ گمان نمیکردیم.
لذا برای اهتمام ورزیدن به هدایت دیگران، باید صرفا به وظیفه خود در قبال دیگران اقدام کنیم، نه بر اساس ترجیحات و ظن و گمان شخصی خویش.
این آیه چهبسا عبارت دیگری است از آیه «إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ: مسلّما تو [نمىتوانى] هر كس را كه خود دوست بدارى هدايت كنى؛ و لكن خداست كه هر كس را بخواهد هدايت میكند» (قصص/۵۶).
@yekaye
#عبس_3