یک آیه در روز
۱۰۷۴) 📖 وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْد
.
2️⃣ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتی تَبْغی حَتَّی تَفیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطینَ»
ظاهرا این آیه تنها آیهای در قرآن کریم است که درباره جنگ بین خود مسلمانان بحث کرده است.
در واقع، اگرچه در قرآن کریم آیات فراوانی درباره جهاد مطرح شده (که برخی تعداد آنها را تا ۳۰۰ آیه هم برشمردهاند) اما عمده بحثها درباره جهاد با کفار و مشرکین است؛ و معدود مواردی هم که ظاهرا تعبیر جهاد با منافقان در آنها مطرح شده (مانند «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ» (توبه/73؛ تحریم/۹) چنان نیست که هیچ فقیهی از آنها دلالتی بر جنگ با گروهی از مسلمانان را استنباط کرده باشد.
شاید تنها موردی که در کنار این آیه بتوان درباره جنگ بین مسلمانان هم دلالتی در آن یافت آیات «وَ الَّذينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُون؛ وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمين؛ وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبيل» (شوری/۳۹-۴۱) باشد؛ که این هم عام است؛ یعنی میتواند شامل هرگونه بغی و ستمی بشود چه در جنگ وچه فردی؛ چه از جانب مسلمانان و چه از جانب غیر.
در هر صورت این آیه دستور میدهد که اگر بین دو گروه از مسلمانان جنگ و قتالی رخ داد حتما مسلمانان باید به صلح و آشتی بین آنان اقدام کنند؛
و اگر یکی بر دیگری ستم کرد و حاضر به آشتی هم نشد باید بقیه مسلمانان در کنار آن مطلوم قرار گیرد و آن گروه ستمپیشه را به محدوده اوامر الهی برگردانند؛
و اگر در مرحله اول هرگونه آشتی (ولو با امتیاز دادن به طرف مهاجم ممکن بود) در این مرحله که ستمپیشه با قدرت و صلابت عقب زده شد حتما باید بر اساس عدل صلح برقرار شود؛ بلکه در حد عدل هم نماند بلکه قسط و انصاف هم رعایت شود که خداوند اهل قسط را دوست دارد.
این آیه ساده، صرف نظر از اینکه خودش حجتی گویا در تشخیص باطل بودن دشمنان امیرالمومنین ع است، حاوی نکات عمیق فراوانی در خصوص ارتباطات انسانی در جامعه دینی است که برخی از آنها در تدبرهای بعد تقدیم میشود.
❇️تکمله: بررسی #واقعه_کربلا از منظر این آیه
طبق توضیحی که در تدبر ۱ گذشت، خروج طلحه و زبیر و معاویه بر امام علی ع بوضوح مصداق جنگافروزیای است که در این آیه مذمت شده و آنان چون دعوت حضرت امیر ع به دست برداشتن از خونریزی را نپذیرفتند مصداق «اهل بغی» شدند و سرکوب کردنشان وظیفه شرعی هر مسلمانی بود.
اکنون آیا #واقعه_عاشورا را نیز میتوان مصداق چنین بغیای دانست؟!
اگرچه باطل بودن چنین تلقیای برای شیعیان مثل روز روشن است، اما از این جهت که برخی از علمای وهابی (مانند بنباز) چنین اظهار نظری کردهاند و امام حسین ع را مصداق «باغی» و خطاکار شمرده و یزید را در این اقدام زشتش ذیحق معرفی نمودهاند لازم دیدیم که توضیحی در این زمینه ارائه شود.
در مورد امام حسین ع، بوضوح نصب یزید برخلاف معاهدهای بود که معاویه بسته بود؛ پس حتی بر مبنای اهل سنت هم یزید بیتردید خلیفهای که بر اساس ضوابط اسلامی تعیین شود، نبود. علاوه بر این یزید، برخلاف معاویه که ظواهر را حفظمیکرد، شخصی بود که علنا به فسق و فجور میپرداخت و امام حسین ع در خطبههای متعددی سخنان فراوانی از رسول الله ص را نقل فرمود که حکومت چنین شخص فاجر و فاسقی به هیچ عنوان مورد امضای اسلام نیست و طبق احادیثی که خود امام حسین ع از رسول الله ص نقل میکرد ساقط کردن چنین فردی بر امت مسلمان لازم است.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇