یک آیه در روز
۱۱۰۱) 📖 بِأَيْدي سَفَرَةٍ 📖 ترجمه 💢به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی] س
.
1️⃣«بِأَيْدِي سَفَرَةٍ»
این صحف در دستان «سفرة» است؛
درباره اینکه مقصود از «سفرة» چیست دیدگاههای متنوعی مطرح شده است که بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا میتواند همگی مد نظر بوده است.
(جالب اینجاست که برخی از مفسران معروف مثل ابن عباس دو دیدگاه کاملا متفاوت را مطرح کردهاند؛ که همین مویدی است که آنان نیز این قاعده امان استفاده از یک لفظ در چند معنا را قبول داشتهاند.)
🌴الف. جمع «سافر» به معنای «کاتب» است؛ و مقصود فرشتگانی است که این صحف را نوشته و ثبت و ضبط کردهاند (ابن عباس و مجاهد، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665 و البحر المحيط، ج10، ص408 )
و از مقاتل به صورت مرسل روایت شده است که قرآن در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا و نزد نویسندگان از فرشتگان نازل میشد و سپس جبرئیل آن را بر پیامبر ص نازل میکرد (مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ الكشاف، ج4، ص702 )؛
و در این فضا آیه میخواهد بفرماید که: «قرآن كريم را، فرشتگان كرام به پيامبر ص مىرسانند» (تفسير نور، ج10، ص386).
🌴ب. از سفارت گرفته شده و جمع «سفیر» است یعنی فرشتگانی که سفیران وحی بین خداوند و پیامبرانش هستند (ابن عباس، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665 و البحر المحيط، ج10، ص408؛ و نیز الميزان، ج20، ص202 ).
🌴ج. جمع «سافر» به معنای «کاتب» است؛ مقصود قاریان قرآناند که از روی قرآن مینویسند و آن را میخوانند و حدیث ۱ را موید این معنا دانستهاند (قتاده، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665).
🌴د. جمع «سافر» به معنای «مسافر» است؛ مقصود اصحاب پیامبرند که برای هدایت دیگران و تعلیم و تعلم سفر میکردند (وهب، به نقل البحر المحيط، ج10، ص408 ؛ الكشاف، ج4، ص702).
🌴ه. ...
@yekaye
#عبس_15
یک آیه در روز
۱۱۰۱) 📖 بِأَيْدي سَفَرَةٍ 📖 ترجمه 💢به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی] س
.
2️⃣ «في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ؛ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ»
از این آیات معلوم میشود که فرشتگانی متصدی حمل این صحیفهها و [نگارش ویا] به صورت وحی فرستادن آنها هستند،
که علی القاعده اینها اعوان و انصار جبرئیل و تحت فرمان او هستند و نسبت دادن وحی به آنها منافاتی با نسبت دادن نزول وحی به جبرئیل در آیاتی مانند «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ: روح الامین آن را بر قلب تو نازل کرد» (شعراء/194) ندارد،
چرا که خداوند در وصف جبرئیل از مطاع بودن وی سخن گفت (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ؛ تكوير/21)؛
و این نشان میدهد که فرشتگانی هستند که تحت امر اویند.
این شبیه بحث موت است که قرآن کریم گاه به خودش و گاه به ملک الموت و گاه به عدهای از فرشتگان نسبت میدهد که اینها در طول همدیگرند
📚الميزان، ج20، ص202
@yekaye
#عبس_15
یک آیه در روز
۱۱۰۱) 📖 بِأَيْدي سَفَرَةٍ 📖 ترجمه 💢به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی] س
.
3️⃣ «بِأَيْدِي سَفَرَةٍ»
این صحف که آیات قرآن کریم در آن نوشته شده در دستان «سفره»ای است، و اولین و واضحترین معنایی که برای «سفره» در این آیه به اذهان مخاطبان رسیده، فرشتگان الهی است، خواه فرشتگانی که کاتب وحی بودهاند یا نازلکننده آن بر پیامبران. هرچه باشد آنچه مسلم است اینکه قرآن کریم تأکید دارد که این آیات قرآن، طی یک مراحلی و با واسطه یک فرشتگانی به پیامبر ص رسیده است؛ که آن فرشتگان یک مطلب مکتوب بر صحیفههایی را برای پیامبر آوردهاند.
اینها بخوبی نشان میدهد که از منظر خود قرآن کریم، حقیقت وحی قرآن، برخلاف آنچه برخی پنداشتهاند، به هیچ عنوان صرف یک تجربه عرفانی و شهود شخص پیامبر ص که خود او آن را در قالب کلمات ریخته باشد، نیست؛
بلکه یک حقیقت مکتوب و معین بوده که با طی مراحلی در عوامل ماورای دنیا به دست پیامبر ص رسیده است که حداقل آن این است که ابتدا در کتابی مکنون (واقعه/۷۸) و لوحی محفوظ (بروج/۲۲) بوده؛ و از آنجا به صحیفههای گرانمایه و رفیع و پاک در دستان فرشتگانی ارجمند انتقال یافته (عبس/۱۳-۱۶) و سپس توسط روح الامین بر قلب پیامبر اکرم ص نازل شده است (بقره/۹۷؛ شعراء/۱۹۴).
🔖توضیح بیشتر ذیل آیه ۱۳، تدبر۴
https://eitaa.com/yekaye/10900
@yekaye
#عبس_15
یک آیه در روز
۱۱۰۱) 📖 بِأَيْدي سَفَرَةٍ 📖 ترجمه 💢به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی] س
🔹كِرامٍ
درباره ماده «کرم» ذیل آیه ۱۳ همین سوره توضیحاتی گذشت.
🔖جلسه ۱۰۹۹ https://yekaye.ir/ababsa-80-13/
🔹بَرَرَةٍ
قبلا بیان شد که
▪️برخی همچون ابن فارس برای ماده «برر» چهار اصل مستقل قائلند؛ یعنی بر این باورند که این ماده به کار رفته است در: معنای صدق، برای حکایت از یک صدا، نقطه مقابل «بحر: دریا»، و برای اشاره به نوعی از گیاهان همچون گندم؛
▪️اما به نظر میرسد حق با کسانی است که همه این کاربردها را به یک معنای اصلی برمیگردانند و آن «گشایش و وسعت» است:
«بَرّ» به معنای خشکی، عرصه وسیعی است در مقابل گستره دریا؛ «بِرّ» توسع و گشادگی در انجام کار نیک است، که هم به خدا نسبت داده میشود (طور/۲۸) و هم به بنده، چنانکه برّ به والدین یعنی با آنان با گشایش و گشادهدستی برخورد کردن (وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ؛ مریم/۱۴)؛ و از این جهت که صدق، نمونه بارزی از عمل خوبی است که گشایش به همراه میآورد، به آن هم «بِرّ» گفته شده؛ به گندم «بُرّ» گفته شده بدین جهت که گستردهترین چیزی است که در تغذیه مورد استفاده قرار میگیرد؛ و تعبیر فلانی «هرّ» را از «بِرّ» تشخیص نمیدهد صرفا دو صوت نیست؛ بلکه یعنی کسی را که در حق او نیکی و بِرّ انجام میدهد از کسی که به او بدی میکند تمییز نمیدهد.
▪️در هر صورت، «بِرّ» به معنای نیکوکاری، مصدر است (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون؛ آل عمران/۹۲) و اسم فاعل آن «بارّ» است که جمعِ آن «أبرار» میشود؛ و وقتی اسم فاعل به صورت «بَرّ» بیان شود (إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ؛ طور/۲۸) بلیغتر است، همان گونه که توصیف کسی به اینکه او «عدل» است بلیغتر است از اینکه بگوییم عادل است؛ و ظاهرا «بَرَرة» (كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/۱۶) هم جمعِ «بَرّ» میباشد.
🔖جلسه ۹۱۶ http://yekaye.ir/ale-imran-3-193/
@yekaye
حدیث شماره ۱ ذیل آیه قبل را میتوان ناظر به این آیه هم دانست؛
و
حدیث شماره ۲ ذیل آیه قبل به نحوی که گذشت بر اساس اغلب متون روایی بود که در نسخه فعلی مجمعالبیان هم به همین صورت مشاهده میشود.
اما در برخی از منابع، حدیث مذکور از مجمع البیان را بدین صورت روایت کردهاند:
☀️۱) الف. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:
حافظ قرآنی که بدان عمل میکند به همراه سفرای کریم و نیک هستند؛ کریم نزد پروردگارشان، و نیکوکردار از حیث اینکه فرمانبردارند.
📚بحار الأنوار، ج56، ص171 (به نقل از مجمع البیان)
وَ رَوَى فُضَيْلُ بْنُ يَسَارٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ:
الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ، كِرامٍ عَلَى رَبِّهِمْ بَرَرَةٍ مُطِيعِينَ.
☀️ب. در کتاب تأويل الآيات الظاهرة بعد از نقل روایتی از امام صادق ع (که روایت مذکور به عنوان اولین حدیث ذیل آیه قبل گذشت) آمده است که:
سپس ایشان را به این توصیف کرد که آنان [=امامان] کریم نزد او، و نیکوکارند، یعنی فرمانبردار امر اویند، «هرگز در آنچه خداوند بدانان دستور دهد عصیان نمیکنند و هرآنچه بدانان دستور داده شود انجام میدهند» (تحریم/۶).
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص739
ثم وصفهم بأنهم «كِرامٍ» عليه «بَرَرَةٍ» مطيعون لأمره «لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُون».
💢اگرچه ظاهر متن این است که این سخنان از نویسنده کتاب است، اما در سایت الوحی ذیل این آیه و به نقل از تفسیر اهل بیت علیهم السلام (ج۱۷، ص۳۷۸) و تفسیر بحرالعرفان (ج۱۶، ص۳۰۶) این عبارات به عنوان ادامه حدیث امام صادق ع قلمداد شده است.
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۲) 📖 كِرامٍ بَرَرَةٍ 📖 ترجمه 💢که کریم و نیکاند [یا: کریمانی نیکوکار]. سوره عبس (۸۰) آیه ۱۶
.
1️⃣ «كِرامٍ بَرَرَةٍ»
بعد از اینکه اشاره کرد که قرآن کریم به دست «سفرة» است آنان را مدح نمود به اینکه آنان «کریم»اند و «نیکوکار»؛
درباره اینکه اشاره به این دو وصف چه وجهی دارد گفتهاند:
🌴الف. کریم بودن، از حیث پاک بودن و ارجمندی ذاتشان است؛ و بَرّ و نیککردار بودن، از حیث افعالشان که سراسر نیک است
(الميزان، ج20، ص202 ).
🌴ب. کریم بودن از حیث عنایت خداوند و مواجهه او با آنان است؛ و بَرّ بودن به معنای فرمانبردار بودن و از حیث نوع مواجهه آنان با خداوند است
(اقتباس از مجمع البيان، ج10، ص665 )
🌴ج. کریم بودن ناظر است به اینکه از پلیدیها و گناهان منزه و مبرّایند؛ و بَرّ بودن ناظر به این است که به خوبیها آراستهاند
(اقتباس از مجمع البيان، ج10، ص665 ).
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_16
یک آیه در روز
. ۱۱۰۲) 📖 كِرامٍ بَرَرَةٍ 📖 ترجمه 💢که کریم و نیکاند [یا: کریمانی نیکوکار]. سوره عبس (۸۰) آیه ۱۶
.
2️⃣ «كِرامٍ بَرَرَةٍ»
چرا بر اینکه این فرشتگان واسطه وحی هم کریماند و هم نیکرفتار، تاکید کرد؟
🌴الف. میخواهد نشان دهد که چون هم ذاتشان و هم رفتارشان از هرگونه آلودگی مبراست، پس پیام الهی را بدون هیچگونه دخل و تصرفی منتقل میکنند.
🌴ب. با توجه به احتمالات مختلفی که درباره معنای این دو کلمه در تدبر ۱ گذشت چهبسا میخواهد بفهماند که:
کسی میتواند حامل واقعی پیام الهی باشد که:
🌱ب.۱. هم ذاتش کریم و ارجمند باشد و در خود احساس کرامت کند، و هم رفتارش نیک و شایسته باشد؛
🌱ب.۲. تنها و تنها در مسیر ابلاغ رسالت به خدا تکیه کند: هم کرامتی از خدا پشتوانه اقدام وی باشد و هم کاملا فرمانبردار وی باشد.
🌱ب.۳. چون اثر عمل انسان در پیامرسانی بیش از اثر سخن اوست، هم از هر بدیای خود را منزه بدارد و هم به هر خوبیای در حد امکان آراسته شود.
🌱ب.۴. ...
🌴ج. ...
@yekaye
#عبس_16
یک آیه در روز
. ۱۱۰۲) 📖 كِرامٍ بَرَرَةٍ 📖 ترجمه 💢که کریم و نیکاند [یا: کریمانی نیکوکار]. سوره عبس (۸۰) آیه ۱۶
یک آیه در روز
. ۱۱۰۲) 📖 كِرامٍ بَرَرَةٍ 📖 ترجمه 💢که کریم و نیکاند [یا: کریمانی نیکوکار]. سوره عبس (۸۰) آیه ۱۶
🔹قتِلَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قتل» در اصل بر میراندن (إماته) دلالت دارد و در فارسی معادل «کُشتن» است. این ماده، به ماده «موت» (مرگ) بسیار نزدیک است؛ یعنی در هردو جدا شدن روح از بدن مد نظر است؛ اما با هم تفاوتی هم دارند: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» (آل عمران/۱۴۴)
در تفاوت این دو گفته اند وقتی به عمل عامل توجه شود، «قتل» گفته میشود و وقتی خود زوال حیات مد نظر است «موت» گویند. و یا اینکه قتل به عملی گویند که با آن موت حاصل میشود اما موت به وضعیتی که حاصل شده گویند. برخی هم گفتهاند موت صرفِ زوال حیات است، اما قتل، زایل کردن بنیه حیوانیِ موجود زنده است و حتما باید فعل انسان باشد؛ از این جهت حتی به کار کسی که دیگری را زندانی کند و مانع دسترسی او به غذا و … شود تا او بمیرد هم تعبیر «قتل» به کار میبرند.
▪️این ماده در حالت عادی ثلاثی مجرد متعدی است: «وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ» (بقره/۲۵۱) و مصدر آن «قتل» است (الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ، بقره/۱۹۱).
🔖جلسه ۹۱۸ http://yekaye.ir/ale-imran-3-195/
📖 اختلاف قرائت
▪️در قراءات رایج مطابق مصحف عثمانی به صورت «قُتِلَ الْإِنْسانُ» قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت و مصحف ابن مسعود این آیه به صورت «لُعِنَ الْإِنْسانُ» قرائت شده است.
المغنی فی القراءات، ص189۱
🔖قبلا درباره اینکه تعدد قراءات متحصر به اختلاف در اعراب و نقطه نبوده و گاه در حد کلمات بوده است توضیحاتی گذشت.
جلسه ۶۶۰ http://yekaye.ir/al-kahf-18-79/
@yekaye
🔹الْإِنْسانُ
قبلا اشاره شد که
▪️اگر برخی «انسان» را از ماده «نسی» دانستهاند
🔖جلسه ۹۴ http://yekaye.ir/ta-ha-020-115/
▪️اما اغلب آن را از ماده «أنس» میدانند که این ماده را در اصل به معنای ظهور و آشکار شدنی که همراه با آرامش باشد دانسته و گفتهاند به «إنسان» در مقابل «جنیان»، «إنس» میگویند، چون آنها مخفیاند و نمیشود با آنها مأنوس شد و احساس آرامش کرد؛ اما انسان آشکار است و میتوان با او أنس گرفت.
به تعبیر دیگر، این ماده دلالت میکند بر نزدیک شدن همراه با ظاهر و آشکار شدنی است به منظور رسیدن به انس و آرامش میباشد و کلمه «اُنس» و «مأنوس شدن» در زبان فارسی هم بسیار رایج است.
از آنجا که در معنای این ماده، مفهوم ظهور و آشکار شدن هست، گاه در معنای «دیدن» یا «دیده شدن» هم به کار میرود؛ چنانکه به «مردمک» چشم هم «إنسان العین» میگویند، و در مورد آیه «إِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدا» (نساء/۶) و آیه «آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ» (قصص/۲۹) گفتهاند که «إیناس» به معنای «إبصار» است و از همین إنسان العین گرفته شده است.
«اُنس» نقطه مقابل «نفرت» و «وحشت» است؛ و به امر منسوب به انسان، و هر چیزی که در جانب انسان باشد [و آرامش به همراه بیاورد] «إِنْسِيّ» میگویند که چیزی که نقطه مقابل باشد «وحشيّ» گفته میشود.
جمع «إنسان»، «اَناسِيّ» (فرقان/۴۹) و «أُناس» (اعراف/۸۲) میباشد و برخی این دو کلمه را جمع «إنسیّ» (به همان معنای انسان) دانستهاند. درباره «الناس» (مردم) از ابنهیثم و نیز از سیبویه نقل شده که گفتهاند که اصلش «الأُناس» بوده است که برای تخفیف و سهولت در کلام همزهاش افتاده و «الناس» خوانده شده و کمکم به صورت یک کلمه جدید درآمده که «الف و لام» آن را شبیه «الف و لام» رایج در کلمات عربی در نظر گرفته و آن را حذف کرده و به صورت «ناس» هم استعمال کردهاند
🔖جلسه ۵۴۲ https://yekaye.ir/al-ahzab-33-53/
که درباره کلمه «ناس» و احتمالات مختلفی که برای اصل آن («أنس» ، «نوس» ، «نسی» ، «نسو» ، «نسأ» ، «نسس») و نیز ارتباطی که در اشتقاق کبیر بین کلمه «ناس» با کلمات «نساء» و «إنسان» و «اُنس» و «نسیان» و «نسناس» مطرح است قبلا به تفصیل نکاتی بیان شد.
🔖جلسه ۱۰۷۸ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-13-1/#_Toc129271600
▪️حرف «ال» در «الإنسان» میتواند:
🌴الف. الف و لام جنس باشد؛ که در این صورت دو حالت فرض دارد:
🌱الف.۱. استغراق حقیقی باشد و شامل تمام افراد جنس انسان بشود؛
🌱الف.۲. استغراق عرفی باشد که شامل معظم افراد جنس است؛ از این جهت که معظم افراد مخاطب قرآن در آن زمان کافر بودند.
🌴ب. الف و لام عهد باشد؛ یعنی اشاره به انسان خاصی باشد (التحرير و التنوير، ج30، ص106-107 )،
که در این صورت، درباره اینکه او چه کسی است دست کم سه احتمال مطرح شده است:
🌱ب.۱. این آیات ادامه داستان قبل باشد؛ و این انسان، امیه بن خلف یا ولید بن مغیره [خلاصه: آن فرد مشرکی که پیامبر ص در حال گفتگو با وی بود] است؛
دیگر اینکه این آیات مطلب جدیدی است (جمله استینافیه است)؛ و این انسان:
🌱ب.۲. عتبة بن ابیلهب است که حکایتش در قسمت شأن نزول خواهد آمد.
🌱ب.۳. امیرالمومنین ع است که حکایتش در قسمت احادیث خواهد آمد.
@yekaye
🔹أَكْفَرَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «کفر» دلالت بر پوشاندن و مخفی کردن میکند؛ به کشاورز «کافر» گفته میشود چون دانه را در دل خاک مخفی میکند و «کفاره» هم کفاره است چون گناه را میپوشاند و «تکفیر» هم به معنای اقدامی است که چنان روی گناه را میپوشاند که گویی انسان گناهی انجام نداده (در مقابل حبط که در مورد نابود شدن کارهای خوب است) [البته در زبان فارسی، حکم کردن به کفر شخص دیگری را «تکفیر» میگوییم که در زبان عربی تعبیر «إکفار» بدین معناست]. و کفر، هم در نقظه مقابل ایمان به کار میرود زیرا «حق را میپوشاند» و هم در نقطه مقابل «شکر» و به معنای «ناسپاسی» به کار میرود زیرا نعمت را میپوشاند.
در خصوص این مطلب اخیر، راغب اصفهانی توضیح داده که در مورد ناسپاسی نعمت، غالبا تعبیر «کفران» به کار میرود، و در مورد انکار خدا و نبوت و شریعت (بیدینی) غالبا تعبیر «کُفر» (که فاعل آن، «کافر» است) به کار میرود و «کُفُور» در هر دو با هم به کار میرود.
بر اساس توضیحات ایشان اگر بخواهیم با توجه به این دو معنای ناسپاسی (کفران نعمت) و بیدینی، مشتقات این ماده را دسته بندی کنیم باید بگوییم:
الف. «کفران» غالبا برای ناسپاسی نعمت به کار میرود، و کسی که زیاد کفران نعمت میکند، «کَفور» است و«کَفّار» بلیغتر از «کَفور» است، و غالبا برای جمع بستن کسی که کفران نعمت میکند از تعبیر «کَفَرَة» استفاده میشود.
ب. «کُفر» غالبا برای بیدینی به کار میرود، و کسی که منکر خدا یا نبوت یا شریعت است «کافر» است که جمع آن «کُفّار» است.
و توجه شود که اینها معانی پراستعمال است وگرنه چنانکه اشاره شد برای «زارع» و کشاورز هم تعبیر «کافر» به کار میرود و لذا «کُفّار» که جمع «کافر» است در آیه ۲۰ سوره حدید، میتواند به معنای «زُرّاع» (کشاورزان) باشد و میتواند به همان معنای مخالفان اسلام باشد.
▪️لازم به ذکر است که اگرچه در فرهنگ دینی غالبا کلمه «کافر» فقط به معنای منکر خدا و نبوت و شریعت به کار میرود اما در ادبیات قرآنی در مورد منکر ولایت و امامت الهی هم این تعبیر به کار میرود چنانکه کسانی که به جای ولایت الله، ولایت طاغوت را پذیرفته باشند کارشان «کفر» معرفی شده (بقره/۲۵۶) و حتی منافق هم (که ظاهرا مسلمان است و خدا و نبوت و شریعت را قبول دارد) کافر خوانده شده است (نساء/۱۳۷-۱۳۸؛ منافقون/۱-۳). همچنین در حدیثی آمده است که کفر در قرآن به پنج معنا به کار رفته: کفر حجود (انکار)» (که دو قسم میشد: انکار از روی ظن و گمان، ویا کاملا آگاهانه در برابر حقیقت ایستادن)، ترک آنچه خدا دستور داده، کفر برائت و کفر نعمت.
🔖جلسه ۲۰۵ http://yekaye.ir/al-furqan-025-50/
@yekaye
🔹ما أَكْفَرَهُ
بسته به اینکه «ما» را در اینجا مای تعجب بدانیم یا ماء استفهام (التبيان في إعراب القرآن، ص386 )،
دست کم دو تحلیل نحوی (و در نتیجه حداقل دو معنای متفاوت) از این جمله میتوان ارائه داد:
🌴الف. «ما»ی تعجبیه تامه به معنای «شیء» و مبتدا باشد و «أکفره» خبر آن باشد؛ یعنی چقدر کفر و ناسپاسی میورزد (الجدول في إعراب القرآن، ج30، ص247 )؛
که در این صورت این جمله برای بیان تعجب از شدت کفر این انسان، و در مقام تعلیلی است برای نفرینی که در جمله قبل بیان شد؛ و این جمله را مصداقی از نهایت ایجاز برای بیان اوج مذمت مشتمل بر ملامت دانستهاند (التحرير و التنوير، ج30، ص107 ).
🌴ب. «ما»ی استفهامیه باشد؛ بدین صورت که سوالی است که چه چیزی او را کافر کرد؛ که این حالت هم دو تلقی میتواند داشته باشد؛
🌱ب.۱. جمله قبلی (قتل الانسان) را همچنان جمله دعاییه (نفرین) بدانیم؛ که در این حالت «أکفر» به معنای «کافر کرد» است و میپرسد: چه چیزی وی را به سوی کفر ورزیدن سوق داد و او را کافر کرد که مستحق چنین نفرینی شد (إعراب القرآن (نحاس)، ج5، ص95 ؛ البحر المحيط، ج10، ص409 ؛ حدیث۱)
🌱ب.۲. جمله قبلی (قتل الانسان) را جمله خبری بدانیم؛ که در این حالت «أکفر» به معنای نسبت کفر دادن است و میفرماید: این انسان کشته شد؛ اما چه چیزی موجب شد که به او نسبت کفر دهند که او را بکشند (حدیث۲).
@yekaye