☀️۱) سعد خفاف از امام باقر عليه السّلام روایت کرده كه فرمودند:
ای سعد! قرآن را بیاموزید که روز قیامت در بهترین شکلی که خلائق میتوانند بدان نگاه کنند به محشر مىآيد و مردم در يكصد و بيست صف ایستادهاند كه هشتاد صف آنها مربوط به امّت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و اله است و چهل صف از امّتهاى ديگر.
و قرآن در صورت مردى بر صف مسلمانان عبور کند و آنها به او نظر كنند و گويند: لا اله الا الله الحليم الكريم، به راستى كه اين مرد از مسلمانان است و ما او را به سيما و صفت مسلمانى مىشناسيم جز اينكه او درباره قرآن كوشاتر از ما بوده است به همين خاطر درخشندگى و زيبائى و نور بيشترى به او داده شده كه به ما داده نشده است.
سپس به صف شهيدان مىرسد و شهيدان به او نگاه مىكنند و سپس مىگويند: لا اله الا الله الربّ الرحيم، به راستى اين مرد از شهيدان است و او را به نشانى و وصفش مىشناسيم جز اينكه او از شهيدان درياست و به همين خاطر درخشندگى و فضیلت بيشترى به او دادهاند كه به ما ندادهاند.
فرمود: پس مىگذرد تا به صف شهيدان دريا مىرسد در صورت يك شهيد! و شهيدان دريا به او نگاه مىكنند و شگفتى آنان فزونی مییابد و میگويند: قطعا اين يكى از شهيدان درياست او را به نشانى و وصفش مىشناسيم جز اينكه او در جزيرهاى كشته شده كه به مراتب از جزيرههایی که ما در آنها بودیم وحشتناكتر بوده است و به همين خاطر به او درخشندگى و زيبائى و نور بيشترى دادهاند كه به ما ندادهاند.
سپس مىگذرد تا به صورت پيامبرى مرسل به صف پيامبران و مرسلین مىرسد و آنها به وى نگاه مىكنند و تعجبشان شدت میگیرد و مىگويند: لا اله الا الله الحليم الكريم، براستى كه اين پيامبری مرسل است و به نشانى و وصفش او را مىشناسيم جز آنكه فضيلت بسيارى به او داده شده است.
فرمود: سپس همه نزد رسول خدا صلّى الله عليه و اله جمع شوند و از او مىپرسند اى محمد اين كيست؟ بدانها میفرماید: آيا شما او را نمىشناسيد؟ مىگويند: ما در میان کسانی که خداوند هرگز بدانان غضب نکرده او را نمىشناسيم؟ پس رسول خدا صلّى الله عليه و اله فرمايد: اين است حجت خدا بر خلق.
و سلام دهد و بگذرد تا به صورت فرشتۀ مقرّبى به صف فرشتهها رسد و فرشتهها به او مىنگرند و شگفتزده مىشوند و فضيلتى كه در او مىبينند بر آنها گران مىآيد و مىگويند: پروردگار ما برتر است و مقدّس، راستى كه اين هم يك بندهاى است از فرشتهها كه به نشانى و وصفش او را مىشناسيم جز اينكه نزديكترين فرشتهها به درگاه خداى عزّ و جلّ است و به همين خاطر نور و جمالى دارد كه ماها نداريم!
سپس بگذرد تا به حضرت ربّ العزّة تبارك و تعالى رسد و تحت عرش به سجده افتد و خداى تبارك و تعالى او را ندا دهد: اى حجّت من در روى زمين و اى سخن راست و گويايم! سر بردار و بخواه تا به تو عطا شود و شفاعت كن تا پذيرفته شود. و او سر بردارد.
سپس خداى تبارك و تعالى مىفرمايد: بندگانم را چگونه ديدى؟
در پاسخ مىگويد: پروردگارا! بعضى از آنها از من مراقبت و محافظت کرده و چیزی از مرا ضايع نكردند و بعضى از آنها مرا ضايع كردند و حق مرا بر خود سبك شمردند و مرا تكذيب كردند با اينكه من حجتی از تو بر تمامى بندگانت بودم.
پس خداى تبارك و تعالى فرمايد: به عزت و جلال و رفعت مقامم سوگند، امروز به خاطر تو بهترين ثوابهایم را دهم و به خاطر تو دردناكترين عقابم را محقق کنم. ...
📚الكافي، ج2، ص596-597
این روایت ادامه دارد و فرازی از ادامه آن قبلا در جلسه ۹۰۱ حدیث۲ https://yekaye.ir/al-fajr-89-30/ و فراز دیگری در جلسه ۲۱۰ پاورقی ۶ https://yekaye.ir/al-ankabut-029-45/ گذشت.
@yekaye
👇سند و متن حدیث👇
سند و متن حدیث ۱
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ سُفْيَانَ الْحَرِيرِيِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ الْخَفَّافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
يَا سَعْدُ! تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ، فَإِنَّ الْقُرْآنَ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ نَظَرَ إِلَيْهَا الْخَلْقُ، وَ النَّاسُ صُفُوفٌ عِشْرُونَ وَ مِائَةُ أَلْفِ صَفٍّ، ثَمَانُونَ أَلْفَ صَفٍّ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ، وَ أَرْبَعُونَ أَلْفَ صَفٍّ مِنْ سَائِرِ الْأُمَمِ.
فَيَأْتِي عَلَى صَفِّ الْمُسْلِمِينَ فِي صُورَةِ رَجُلٍ فَيُسَلِّمُ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهِ؛ ثُمَّ يَقُولُونَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ! إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ نَعْرِفُهُ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ كَانَ أَشَدَّ اجْتِهَاداً مِنَّا فِي الْقُرْآنِ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ.
ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ الشُّهَدَاءِ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهِ الشُّهَدَاءُ، ثُمَّ يَقُولُونَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الرَّبُّ الرَّحِيمُ! إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنَ الشُّهَدَاءِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ؛ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْفَضْلِ مَا لَمْ نُعْطَهُ.
قَالَ: فَيَتَجَاوَزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ فِي صُورَةِ شَهِيدٍ، فَيَنْظُرُ إِلَيْهِ شُهَدَاءُ الْبَحْرِ فَيَكْثُرُ تَعَجُّبُهُمْ وَ يَقُولُونَ: إِنَّ هَذَا مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّ الْجَزِيرَةَ الَّتِي أُصِيبَ فِيهَا كَانَتْ أَعْظَمَ هَوْلًا مِنَ الْجَزِيرَةِ الَّتِي أُصِبْنَا فِيهَا؛ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ.
ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَأْتِيَ صَفَّ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ فِي صُورَةِ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ؛ فَيَنْظُرُ النَّبِيُّونَ وَ الْمُرْسَلُونَ إِلَيْهِ فَيَشْتَدُّ لِذَلِكَ تَعَجُّبُهُمْ وَ يَقُولُونَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ! إِنَّ هَذَا النَّبِيَّ مُرْسَلٌ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ أُعْطِيَ فَضْلًا كَثِيراً. قَالَ: فَيَجْتَمِعُونَ فَيَأْتُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَيَسْأَلُونَهُ وَ يَقُولُون:َ يَا مُحَمَّدُ! مَنْ هَذَا؟ فَيَقُولُ لَهُمْ: أَ وَ مَا تَعْرِفُونَهُ؟ فَيَقُولُونَ مَا نَعْرِفُهُ هَذَا مِمَّنْ لَمْ يَغْضَبِ اللَّهُ عَلَيْهِ!
فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص: هَذَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ. فَيُسَلِّمُ ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ الْمَلَائِكَةِ فِي سُورَةِ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ، فَتَنْظُرُ إِلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ فَيَشْتَدُّ تَعَجُّبُهُمْ وَ يَكْبُرُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ لِمَا رَأَوْا مِنْ فَضْلِهِ؛ وَ يَقُولُونَ: تَعَالَى رَبُّنَا وَ تَقَدَّسَ إِنَّ هَذَا الْعَبْدَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ كَانَ أَقْرَبَ الْمَلَائِكَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَقَاماً فَمِنْ هُنَاكَ أُلْبِسَ مِنَ النُّورِ وَ الْجَمَالِ مَا لَمْ نُلْبَسْ.
ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى رَبِّ الْعِزَّةِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَيَخِرُّ تَحْتَ الْعَرْشِ فَيُنَادِيهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: يَا حُجَّتِي فِي الْأَرْضِ وَ كَلَامِيَ الصَّادِقَ النَّاطِقَ! ارْفَعْ رَأْسَكَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ. فَيَرْفَعُ رَأْسَهُ.
فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: كَيْفَ رَأَيْتَ عِبَادِي؟
فَيَقُولُ: يَا رَبِّ! مِنْهُمْ مَنْ صَانَنِي وَ حَافَظَ عَلَيَّ وَ لَمْ يُضَيِّعْ شَيْئاً؛ وَ مِنْهُمْ مَنْ ضَيَّعَنِي وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّي وَ كَذَّبَ بِي وَ أَنَا حُجَّتُكَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ.
فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَأُثِيبَنَّ عَلَيْكَ الْيَوْمَ أَحْسَنَ الثَّوَابِ وَ لَأُعَاقِبَنَّ عَلَيْكَ الْيَوْمَ أَلِيمَ الْعِقَابِ ...
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده
.
1️⃣ «مَرْفُوعَةٍ»
کلمه «مرفوعه» که به معنای چیزی است که رفعت داده شده است، و با توجه به آیه قبل، این کلمه وصف صحفی است که در آنها آیات قرآن که مایه تذکر است قرار دارد.
اما اینکه مقصود از آن چیست، کلمه «مرفوعه» در یک تقسیم کلی:
🌴الف. میتواند ناظر به غیر باشد، یعنی به معنای «برافراشته»، بدین معنا که بدین جهت آن را بالا بردهاند که در معرض دید همگان باشد و علم و نمادی باشد برای راه پیدا کردن؛ و
🌴ب. میتواند وصف نفسی صحف قرآن باشد، به معنای والامقام و بلندمرتبه بودنش.
البته عموم مفسران فقط به معنای دوم توجه کردهاند و اقوال زیر درباره مقصود از این مرفوعه بودن مطرح شده است:
🌱ب.۱. رفعت یافته [قدر و منزلتش] نزد خداوند (تفسير الصافي، ج5، ص285 ؛ الميزان، ج20، ص202 ).
🌱ب.۲. رفعت یافته در آسمان هفتم (مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ و به نقل از یحیی بن سلام در البحر المحيط، ج10، ص408 ).
🌱ب.۳. رفعت یافته در آسمانها (الكشاف، ج4، ص702 ).
🌱ب.۴. قدر و قیمتش رفعت داده شده (الكشاف، ج4، ص702؛ البحر المحيط، ج10، ص408).
🌱ب.۵. خداوند آن را از پلیدی نجسها رفعت داده است (به نقل از مجمع البيان، ج10، ص665).
🌱ب.۶. رفعت یافته از هرگونه اشتباه و تناقضی (البحر المحيط، ج10، ص408).
🌱ب.۷. مقام و مرتبه قرآن برتر از دسترسى نااهلان و تحريف و تغيير آنان است (تفسير نور، ج10، ص385).
@yekaye
#عبس_14
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده
.
2️⃣ «... مُطَهَّرَةٍ»
کلمه «مرفوعه» که به معنای چیزی است که پاک شده است، و با توجه به آیه قبل، این کلمه وصف صحفی است که در آنها آیات قرآن که مایه تذکر است قرار دارد.
اما اینکه مقصود از آن چیست، گفتهاند:
🌴الف. اشاره است به این آیه که فرمود: «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون» (واقعه/۷۹)
(مجمع البيان، ج10، ص665 ).
🌴ب. مصون از این است که دست کفار بدان برسد چون در دستان فرشتگان در برترین مقام است
(جبائی، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665).
🌴ج. منزه است از اینکه دستان شیاطین بدان برسد
(الكشاف، ج4، ص702 ؛ تفسير الصافي، ج5، ص285 ).
🌴د. پاک و مطهر است از هرگونه شک و شبهه و تناقض
(مجمع البيان، ج10، ص665)
و به تعبیر دیگر، پاک است از آلودگی باطل و سخنان لغو و شک و تناقض، یعنی همان که خداوند متعال دربارهاش فرمود: «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» (فصلت/42) و «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ» (طارق/14) و «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ» (بقرة/2) و «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً» (نساء/82)
(الميزان، ج20، ص202 ).
🌴ه. پاک و پاکیزه است از هرگونه آلودگی و پلیدی
(حسن بصری، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665؛ البحر المحيط، ج10، ص408 ؛ و نیز الميزان، ج20، ص202 ).
🌴و. منزه است از اینکه بخواهد بر مشرکان نازل شود
(حسن، به نقل البحر المحيط، ج10، ص408).
@yekaye
#عبس_14
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده
.
3️⃣ «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ»
دو تعبیر «مرفوعه» و «مطهره» که به معنای چیزی است که رفعت یافته و پاک شده است، وصف خود صحفی است که در آنها آیات قرآن قرار دارد.
یعنی رفعت و طهارت که در اصل وصف خود قرآن کریم است، به صحیفههایی که حاوی کلمات و آیات قرآن است منتقل شده است.
و این یک حقیقتی است که بسیاری از امور مادی، به خاطر قرین بودن و مجاورت با یک امر معنوی مقدس، تقدس پیدا میکنند.
همان طور که این برگهها و کاغذهای قرآن، به تبع خود آیات قرآن رفعت و طهارت یافته است، در جای دیگری خداوند از خانههایی سخن میگوید که به خاطر حضور مردان الهی در آن خود آن خانهها رفعت یافتهاند: «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ؛ رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار: در خانههايى كه خدا رخصت داده كه رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آنها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند؛ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمىدارد، و از روزى كه دلها و ديدهها در آن زير و رو مىشود مىهراسند» (نور/36-37).
اینهاست برخی از مستندات قرآنی تکریم حرم مطهر اهل بیت علیهالسلام در شیعه (در این زمینه توضیحاتی در تدبر ۳ از آیه قبل گذشت).
@yekaye
#عبس_14
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده
.
4️⃣ ) «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ»
در تدبرهای فوق (و نیز در ترجمه) فرض بر این قرار داده شد که دو کلمه مرفوعه و مطهره دو وصف مستقل برای «صحف» است؛
اما چند حالت دیگر هم قابل فرض است؛ که با توجه به مکان استفاده از یک لفظ در بیش از یک معنا، بدون اینکه معانی قبل را تخطئه کنیم این معانی نیز میتواند مد نظر بوده باشد:
🌴الف. این دو وصف «مکرمة» باشند؛ یعنی این صحف، صحف گرامیداشتهشدهای است که گرامی شدنش به این است که مرفوعة و مطهره شده است.
🌴ب. مرفوعة، وصف مکرمة؛ و مطهره، وصف مرفوعه باشد؛ یعنی این صحفی است که گرامی داشته شده که این گرامی شدنش به این جهت است که رفعت یافته، و رفعت یافتنش بدین جهت است که مطهر شده است.
🌴همچنین حالات دیگری هم برای این عبارت قابل فرض است؛ از جمله اینکه:
▫️مکرمه و مرفوعة، وصف صحف باشد؛ و مطهره وصف مکرمه ویا وصف مرفوعه باشد.
▫️مکرمه و مطهره، وصف خود صحف باشد؛ و مرفوعة وصف مکرمه.
▫️و ...
@yekaye
#عبس_14
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده
هدایت شده از حسین سوزنچی
💢 ان شاء الله تا ساعاتی دیگر رهسپار سفر زیارتی اربعین خواهم بود و از همه دوستان و آشنایان طلب حلالیت دارم و ان شاء الله نایبالزیاره همه شیعیان و محبان اهل بیت ع خواهم بود.💢
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت رسیده
🔹سَفَرَةٍ
▪️اگرچه از ماده «سفر» کلمات فراوانی ساخته شده، اما دو کلمه بسیار پرکاربرد دارد
▫️یکی معنای مسافرت و به سفر رفتن و
▫️دیگری آشکار کردن و پرده از روی چیزی برداشتن.
▪️در حدی که جستجو شد فقط مرحوم مصطفوی معنای مسافرت را محور قرار داده و اصل این ماده را به معنای حرکت از محیطی به خارج از محدودهاش دانسته و کاربردش در خصوص آشکار شدن را در عباراتی همچون «أسفرت المرأة عن وجهها: آن زن صورتش را آشکار کرد» به اعتبار خروج زن از محدوده عفاف دانسته و ادعا کرده که اصل این کلمه دلالتی بر آشکار شدن ندارد؛
و به همین ترتیب در توضیح کاربرد آن در خصوص کلماتی همچون «سفره» و یا «سِفر» به معنای نوشته توضیحات تکلفآمیزی داده و از کاربردهای این ماده در کلماتی مانند «سَفْر» به معنای روشنایی روز، و یا «أَسْفَرَ» به معنای صبح کردن ویا «أَسْفَرَ الصبح» به معنای دمیدن صبح، یا «وجه مُسْفِر» به معنای چهره نورانی ویا «سَفَرْتُ الشيءَ عن الشيء» به معنای پاک کردن چیزی از روی چیزی، ویا «سَفَرْتُ الْبَيْتَ» به معنای جاروب و تمیز کردن خانه (كتاب العين، ج7، ص246 ) کاملا غفلت نموده است
📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص137-138
▪️اما اغلب اهل لغت معنای محوری این ماده را همان «کشف» و «انکشاف» (آشکار کردن) (مجمع البيان، ج10، ص663 )،
و به تعبیر دقیقتر، آشکار کردن ظاهر ویا روی چیزی با برداشتن آنچه که آن را پوشانده ویا دربرگرفته است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۰۲۳) دانستهاند،
که تطبیق آن بر بسیاری از کلمات فوق واضح است،
و در توضیح کاربرد آن در خصوص متن مکتوب گفتهاند چون با نوشتن، مطلب مورد نظر آشکار و از آن پرده برداشته میشود ویا از حقایق پرده برمیدارد؛
و در خصوص مسافرت توضیح دادهاند که به این مناسبت است که مردم با سفر رفتن در بیرون از مکان خود آشکار و ظاهر میشوند؛ و البته وجه تسمیه «سفره» را هم این دانستهاند که طعامی است که مسافر برای سفرش آماده میکند (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص82-83 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص412 ).
▪️در هر صورت کلمه «سَفَر» به همین معنای مسافرت رفتن است: «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» (بقره/۱۸۴ و ۱۸۵)، « وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً» (بقره/۲۸۱) ، «لَقَدْ لَقينا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً» (کهف/62)، «لَوْ كانَ عَرَضاً قَريباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوكَ» (توبه/۴۲)؛ که جمع آن
▪️و اینکه چرا غالبا از باب مفاعله (مسافرت) برای اشاره به آن استفاده میشود گفتهاند به اعتبار این است که گویی انسان از مکانی پرده برمیدارد و آن مکان از وی پرده برمیدارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص412 )
و برخی بر این باورند که چون در باب مفاعله یک نحوه استمرار نهفته کلمه مسافرت دلالت بر یک نحوه استمرار در سفر دارد، در حالی که در خود کلمه «سفر» چنین مفهومی شرط نیست و با صرف خروج از وطن حاصل میشود و ظاهرا از این روست که در موارد فوق در قرآن کریم از کلمه «سفر» و نه «مسافرت» استفاده شده است؛ زیرا در همه آنها تنها نگاه به اصل وقوع سفر بوده نه استمرار آن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص139 ).
▪️کلمه «أسفار» هم به عنوان جمع مسافر به کار میرود (المحيط في اللغة، ج8، ص308 ) که البته برخی آن را جمع الجمع دانستهاند، یعنی گفتهاند «سَفْر» جمع «مسافر» است و «أسفار» جمع «سَفر» است (النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج2، ص372 )؛
و در این معنا ظاهرا گاه برای جمع «سَفَر» [سفرها] هم به کار رفته است، چنانکه بسیاری کاربرد آن در آیه «فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَيْنَ أَسْفارِنا» (سبأ/۱۹) را از این باب دانستهاند (المصباح المنير، ج2، ص278 )؛ و البته به عنوان جمع «سِفْر» به معنای کتاب و نوشته هم به کار میرود؛ که با توجه به رواج کاربرد آن در خصوص تورات، برخی کاربردش در آیه «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً» (جمعه/۵) را هم اشاره به تورات دانستهاند (مفردات ألفاظ القرآن، ص412 ).
▪️از این ماده کلمه «سفیر» به معنای کسی که برای ارسال پیامی از نزد عدهای به نزد عده دیگر میرود به کار رفته که جمع آن «سفراء» است و «سفارت» بین قوم که به عنوان یکی از کارهای سفیر قلمداد میشود به معنای اصلاح کردن عداوت و دشمنیای است که بین افراد رخ داده است (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص82 )، و
▪️ در تفاوت سفیر و مسافر گفتهاند که مسافر صرفا دلالت بر استمرار سفر دارد اما در کلمه سفیر صرف خروج از یک محیط و ورود به محیط دیگر موضوعیت دارد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص137-138 )؛
▪️ولی درباره «سَفَرَة» (بِأَيْدِي سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/15- 16) اگرچه اغلب بر این باورند که جمع «سافر» است، آن هم نه در معنای مسافر، بلکه برگرفته از «سفر» به معنای کتابت، و به معنای «کاتبان» است، شبیه خود کلمه «کَتَبة» که جمع «کاتب» است (كتاب العين، ج7، ص247 ؛ مجمع البيان، ج10، ص663 ؛ معجم المقاييس اللغة، ج3، ص83 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص412-413 )؛
اما در برخی احادیث «سفرة» را برای جمع «سفیر» به کار بردهاند (مثلا از امیرالمومنین ع آمده است: فَاصْطَفَى جَلَّ ذِكْرُهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَ سَفَرَةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ؛ الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص247) و مرحوم مصطفوی هم با اینکه اذعان نموده که «سفرة» در این آیه جمع «سافر» است اما آن را نه به معنای کاتب، بلکه به معنای کسی که از محیطی به محیط دیگر میرود دانسته و مقصود از «سفرة» در این آیه را فرشتگانی که خداوند آنان را مبعوث میکند که صحف آسمانی را به پیامبران برسانند دانسته است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص139 ).
▪️کاربرد قرآنی این ماده در باب افعال در معنای روشن و آشکار کردن است؛ چنانکه تعبیر «وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ» (مدثر/34) اشاره به وقتی است که صبح کاملا روشن میشود و همه جا را روشن میکند ویا تعبیر «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» (عبس/38) اشاره به چهرههایی است که در قیامت نورانی و درخشان است (مفردات ألفاظ القرآن، ص412 ).
▪️لازم به ذکر است قبلا و به مناسبت بحث از «کتاب» و ماده «کتب» به تفاوت این کلمه با کلمه «سفر» و سایر کلمات مشابه مانند «نسخ» (نسخه) و «زبر» (جمع «زبور») و «منشور» اشاره شد و به طور خاص در تفاوت «سفر» با «کتاب» بیان شد «سفر» (مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً؛ جمعه/۵) به کتابهای بزرگ (نه هر کتابی) گفته میشود؛ و نیز گفته شده «سفر» کتابی است که ناظر به محتویات دینی باشد؛ و به لحاظ لغوی هم سفر به معنای امر واضحی است که بخوبی معانیاش را ابراز میدارد چنانکه «اسفر الصبح» به وقت نمایان شدن قطعی صبح گویند ویا وقتی زنی نقابش را از صورتش کنار بزند میگویند: «أسفرت المرأة» (الفروق فی اللغة، ص۲۸۷).
📿ماده «سفر» و مشتقات آن ۱۲ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️۱) ابو أیّوب حذّاء از امام صادق (علیه السلام) دربارهی آیه: بِأَیْدِی سَفَرَةٍ؛ کِرَامٍ بَرَرَةٍ، نقل میکند که فرمود:
«آنها امامان (علیهم السلام) هستند».
📚تأويل الآيات الظاهرة، ص739؛
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص103
مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَالِكِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «بِأَيْدِي سَفَرَةٍ كِرامٍ بَرَرَةٍ» قَالَ:
هُمُ الْأَئِمَّةُ ع.
@yekaye
☀️۲) الف. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:
حافظ قرآنی که بدان عمل میکند به همراه سفرای کریم و نیک هستند.
📚الكافي، ج2، ص603؛
📚الأمالي( للصدوق)، ص59؛
📚ثواب الأعمال، ص101؛
📚مجمع البيان، ج10، ص665
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ.
☀️ب. در منابع اهل سنت از قول عایشه از رسول الله ص روایت شده است:
کسی که قرآن را میخواند و در آن مهارت دارد [= با دقت و بدون زحمت میخواند] او همراه است با آن سفیران کریم و نیک؛ و کسی که آن را میخواند در حالی که برایش مشقت دارد دو اجر میبرد.
📚الدر المنثور، ج6، ص315
اخرج أحمد و الأئمة الستة عن عائشة قالت: قال رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم:
الذي يقرأ القرآن و هو ماهر به مع السفرة الكرام البررة و الذي يقرؤه و هو عليه شاق له أجران؛ و الله أعلم.
@yekaye
☀️۳) روایت شده است که یکبار اصحاب رسول الله با هم بحث میکردند که چه حرفی پرکاربردترین حروف در زبان عربی است و همه توافق کردند که حرف الف چنین است.
امیرالمومنین ع فیالبداهه خطبهای بدون الف ایراد کردند که در فرازهای پایانی آن فرمودند:
... آن سخنی جداکننده [حق از باطل] و حکمی عادلانه است، بهترین قصهای است که حکایت شده و بهترین موعظهای است که تصریح شده است؛ «نازلشدهای است از جانب خداوند حکیم حمید» (فصلت/۴۲) که روح مقدس تبیینگری آن را بر قلب پیامبر هدایتیافته رشید نازل کرده، کسی که رسولان و سفیرانی ارجمند و نیکوکار بر وی صلوات فرستادند ...
📚شرح نهج البلاغة (لابن أبي الحديد)، ج19، 140-143؛
📚أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص72-73؛
📚المصباح (للكفعمي)، ص742-744
... تذاكر قوم من أصحاب رسول الله ص أي حروف الهجاء أدخل في الكلام فأجمعوا على الألف.
فقال علي ع:
... ذَلِكَ قَوْلٌ فَصْلٌ وَ حُكْمٌ عَدْلٌ خَيْرُ قِصَصٍ قُصَّ وَ وَعْظٍ نُصَ «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» نَزَلَ بِهِ رُوحُ قُدُسٍ مُبَيِّنٌ عَلَى قَلْبِ نَبِيٍّ مُهْتَدٍ رَشِيدٍ صَلَّتْ عَلَيْهِ رُسُلٌ سَفَرَةٌ مُكْرَمُونَ بَرَرَةٌ ...
@yekaye
یک آیه در روز
۱۱۰۱) 📖 بِأَيْدي سَفَرَةٍ 📖 ترجمه 💢به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی] س
.
1️⃣«بِأَيْدِي سَفَرَةٍ»
این صحف در دستان «سفرة» است؛
درباره اینکه مقصود از «سفرة» چیست دیدگاههای متنوعی مطرح شده است که بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا میتواند همگی مد نظر بوده است.
(جالب اینجاست که برخی از مفسران معروف مثل ابن عباس دو دیدگاه کاملا متفاوت را مطرح کردهاند؛ که همین مویدی است که آنان نیز این قاعده امان استفاده از یک لفظ در چند معنا را قبول داشتهاند.)
🌴الف. جمع «سافر» به معنای «کاتب» است؛ و مقصود فرشتگانی است که این صحف را نوشته و ثبت و ضبط کردهاند (ابن عباس و مجاهد، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665 و البحر المحيط، ج10، ص408 )
و از مقاتل به صورت مرسل روایت شده است که قرآن در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا و نزد نویسندگان از فرشتگان نازل میشد و سپس جبرئیل آن را بر پیامبر ص نازل میکرد (مجمع البيان، ج10، ص665 ؛ الكشاف، ج4، ص702 )؛
و در این فضا آیه میخواهد بفرماید که: «قرآن كريم را، فرشتگان كرام به پيامبر ص مىرسانند» (تفسير نور، ج10، ص386).
🌴ب. از سفارت گرفته شده و جمع «سفیر» است یعنی فرشتگانی که سفیران وحی بین خداوند و پیامبرانش هستند (ابن عباس، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665 و البحر المحيط، ج10، ص408؛ و نیز الميزان، ج20، ص202 ).
🌴ج. جمع «سافر» به معنای «کاتب» است؛ مقصود قاریان قرآناند که از روی قرآن مینویسند و آن را میخوانند و حدیث ۱ را موید این معنا دانستهاند (قتاده، به نقل مجمع البيان، ج10، ص665).
🌴د. جمع «سافر» به معنای «مسافر» است؛ مقصود اصحاب پیامبرند که برای هدایت دیگران و تعلیم و تعلم سفر میکردند (وهب، به نقل البحر المحيط، ج10، ص408 ؛ الكشاف، ج4، ص702).
🌴ه. ...
@yekaye
#عبس_15
یک آیه در روز
۱۱۰۱) 📖 بِأَيْدي سَفَرَةٍ 📖 ترجمه 💢به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی] س
.
2️⃣ «في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ؛ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ»
از این آیات معلوم میشود که فرشتگانی متصدی حمل این صحیفهها و [نگارش ویا] به صورت وحی فرستادن آنها هستند،
که علی القاعده اینها اعوان و انصار جبرئیل و تحت فرمان او هستند و نسبت دادن وحی به آنها منافاتی با نسبت دادن نزول وحی به جبرئیل در آیاتی مانند «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ: روح الامین آن را بر قلب تو نازل کرد» (شعراء/194) ندارد،
چرا که خداوند در وصف جبرئیل از مطاع بودن وی سخن گفت (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ؛ تكوير/21)؛
و این نشان میدهد که فرشتگانی هستند که تحت امر اویند.
این شبیه بحث موت است که قرآن کریم گاه به خودش و گاه به ملک الموت و گاه به عدهای از فرشتگان نسبت میدهد که اینها در طول همدیگرند
📚الميزان، ج20، ص202
@yekaye
#عبس_15
یک آیه در روز
۱۱۰۱) 📖 بِأَيْدي سَفَرَةٍ 📖 ترجمه 💢به دستان نویسندگانی [یا: سفیران و پیامآورانی؛ یا: مسافرانی] س
.
3️⃣ «بِأَيْدِي سَفَرَةٍ»
این صحف که آیات قرآن کریم در آن نوشته شده در دستان «سفره»ای است، و اولین و واضحترین معنایی که برای «سفره» در این آیه به اذهان مخاطبان رسیده، فرشتگان الهی است، خواه فرشتگانی که کاتب وحی بودهاند یا نازلکننده آن بر پیامبران. هرچه باشد آنچه مسلم است اینکه قرآن کریم تأکید دارد که این آیات قرآن، طی یک مراحلی و با واسطه یک فرشتگانی به پیامبر ص رسیده است؛ که آن فرشتگان یک مطلب مکتوب بر صحیفههایی را برای پیامبر آوردهاند.
اینها بخوبی نشان میدهد که از منظر خود قرآن کریم، حقیقت وحی قرآن، برخلاف آنچه برخی پنداشتهاند، به هیچ عنوان صرف یک تجربه عرفانی و شهود شخص پیامبر ص که خود او آن را در قالب کلمات ریخته باشد، نیست؛
بلکه یک حقیقت مکتوب و معین بوده که با طی مراحلی در عوامل ماورای دنیا به دست پیامبر ص رسیده است که حداقل آن این است که ابتدا در کتابی مکنون (واقعه/۷۸) و لوحی محفوظ (بروج/۲۲) بوده؛ و از آنجا به صحیفههای گرانمایه و رفیع و پاک در دستان فرشتگانی ارجمند انتقال یافته (عبس/۱۳-۱۶) و سپس توسط روح الامین بر قلب پیامبر اکرم ص نازل شده است (بقره/۹۷؛ شعراء/۱۹۴).
🔖توضیح بیشتر ذیل آیه ۱۳، تدبر۴
https://eitaa.com/yekaye/10900
@yekaye
#عبس_15