eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹صُحُفٍ ▪️ماده «صحف» در اصل دلالت دارد بر انبساط و گسترش و مسطح شدن چیزی، چنانکه به سطح زمین «صَحِيف» گویند و به پوست صورت هم «صَحِيفة» گویند و به همین مناسبت به صفحه‌ای که رویش چیزی نوشته شود نیز «صَحِيفة» گفته می‌شود (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص334 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص197 ) و به تعبیر دیگر انبساط جرم چیزی به نحوی که سطح آن کاملا نمایان باشد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۱۹۷ ). ▪️در واقع، «صحیفه» بر وزن فعیله به معنای چیزی است که انبساط می‌یابد و مسطح می‌گردد؛ و به همین جهت است که به هر نوع کاغذ یا برگه‌ای برای نوشتن آماده می‌شود اطلاق شده است و جمع آن «صحائف» و «صُحُف» است (مفردات ألفاظ القرآن، ص476 ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص663 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص197 )، که فقط دومی در قرآن به کار رفته است؛ و می‌تواند مادی و ظاهری باشد: «أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُولى»‏ طه/(133)، «أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما في‏ صُحُفِ مُوسى‏» (نجم/36)، «بَلْ يُريدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى‏ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» (مدثر/52)، «في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» (عبس/13)، «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى»‏ (اعلی/18)، «صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى»‏ (اعلی/19)، «رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً» (بینة/2)، و یا ماروای امور مادی و دنیوی: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» (تکویر/10) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص197-۱۹۹ ) ▪️و مصحف را هم بدین جهت چنین نامیده‌اند که جامع صحیفه‌های مکتوب در بین دو جلد است (كتاب العين، ج‏3، ص120 ). 🔸کلمات «صحیفه» و «مصحف» به جای کلمات دفتر و کتاب نزدیک‌اند؛ در تفاوت اینها گفته‌اند: ▪️«صحیفه» بر یک تک‌برگ هم اطلاق می‌شود در حالی که دفتر حتما باید یک دسته اوراق در کنار هم جمع شده باشد؛ و لذا وقتی کلمه «صحف» به کار برده می‌شود صرفا نگاه به تکثر صحیفه‌هاست، یعنی تکثر صفحاتی است که مطالبی روی آنها نوشته شده، نه در یک مجموعه متصل به هم. که برای مجموعه متصل به هم از تعبیر «مصحف» استفاده می‌شود و ▪️ فرق مصحف با «کتاب» هم در این است که کتاب به صرف نوشته اطلاق می‌شود و لذا اگر یک برگ هم باشد باز نام کتاب می‌تواند بر آن صدق کند (لذا در عرب به یک برگه نامه هم کتاب می‌گویند)؛ در واقع، مساله اصلی در نامیده شدن به کتاب، کتابت و وجود نوشته است نه لزوما کاغذ آن؛ و لذاست که در قرآن تعبیر «کتاب در کاغذ» آمده است (وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ؛ انعام/۷) در حالی که در مورد صحیفه نمی‌توان چنین تعبیری را استفاده کرد (الفروق في اللغة، ص287 ). ▪️از کلمات دیگری که از این ماده در قرآن به کار رفته است «صحاف» است: «يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ» (زخرف/71) که جمع «صحفة» می‌باشد به معنای جام و قدحی که پهن و وسیع باشد (كتاب العين، ج‏3، ص120 ؛ مجمع البيان، ج‏9، ص84 ) و در تفاوت «صحیفة» و «صفحه» گفته‌اند وزن فعلیة دلالت بر اتصاف چیزی به ثبوت دارد که برای لوح و صفحه‌ای که به نحو ثابت برای کتابت استفاده می‌شود به کار می‌رود؛ اما وزن فعلة برای وقوع یکباره چیزی است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص19۹ ). 📿ماده «صحف» و مشتقات آن ۹ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹مُكَرَّمَةٍ درباره ماده «کرم» قبلا به تفصیل بیان شد که ▪️با توجه به تنوع گسترده در مشتقات آن، برخی بر این باورند این ماده در اصل بر دو معنای مختلف دلالت دارد: یکی معنای شرافت فی نفسه (بزرگواری) و شرافت در خُلقی از اخلاقیات (بزرگ‌منشی) می‌باشد؛ ‌چنانکه مثلا زمین مکرمه زمینی است که برای رشد گیاهان بسیار مناسب است و کریم بودن خداوند هم به این است که بسیار از بندگان خود درمی گذرد؛ و معنای دیگر این ماده گردنبند (کَرْم) است؛ و انگور را هم به این مناسبت که مجموعه‌ای از خوشه‌های دارای دانه‌های کنار هم چیده شده است (شبیه گردنبند) «کَرْم» گویند؛ ▪️اما اغلب تلاش کرده‌اند که همه این معانی را به یک معنا برگردانند؛ ▫️حسن جبل بر این باور است که معنای محوری این ماده «رقت یک چیز جمع شده‌ و پاکیزگی و صفای آن همراه با یک نحوه قابلیت داشتن و پذیرش در آن است» و اصلا کرامت به معنای یک نحوه فضیلت و پاکیزگی (نقاوت) از عیوب می‌باشد؛ و کَرَم به معنای جود و بخشندگی هم بدین جهت چنین نامیده شده که شخص جواد نفسی رقیق و نرم و منعطف دارد نه غلیظ و سخت. ▫️راغب اصفهانی نیز بر این باور است که این کلمه در جایی به کار می‌رود که این بزرگواری و بزرگمنشی ظهور و بروز داشته باشد؛ چنانکه کاربرد در مورد خدا در جایی است که او احسان و انعامش ظهور کرده (فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ‏؛ نمل/۴۰) و در مورد انسان هم وقتی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های اخلاقی خوب از وی بروز کند و لذا مادامی که شخصی خوبی‌اش بروز نکرده کلمه «کریم» بر او اطلاق نمی‌شود؛ و البته نقل هم شده که کَرَم اساساً شرافت و بزرگواری در هر چیزی که متناسب با خودش بروز کند، کرامت خوانده می‌شود چنانکه در «قُرْآن كَرِيم» (واقعه/۷۷) تعابیری مانند «زَوْجٍ كَرِيمٍ‏» (لقمان/۱۰)، «زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ‏» (دخان/۲۶)، «قَوْلًا كَرِيماً» (إسراء/۲۳) به کار رفته است؛ و ▫️مرحوم مصطفوی هم معتقد است که معنای اصلی «کرامة» نقطه مقابل «هوان» (حقارت و پَستی) است (وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ؛ حج/۱۸)، همان طور که نقطه مقابل «عزت»، «ذلت» است (جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً، نمل/۳۴؛ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلّ، منافقون/۸) و همان طور که نقطه مقابل «کِبَر» (بزرگی)، «صِغَر» (کوچکی) می‌باشد (وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ؛ یونس/۶۱؛ سبأ/۳). از نظر ایشان «هوان» و «ذلت» هر دو به معنای خواری است که اولی فی نفسه لحاظ می‌شود اما دومی در قبال شخص مافوق؛ و به همین ترتیب در مفهوم «عزت» هم یک نحوه استعلا و تفوق بر دیگری لحاظ شده اما کرامت یک نحوه عزت و تفوق فی نفسه است که در آن استعلای نسبت به غیری که دون اوست لحاظ نمی‌شود؛ و با این توضیح بر این باورند که معانی‌ای همچون جود (بخشش) و اعطاء و سخاوت و منزه بودن و عظمت و … از لوازم و آثار کرامت است نه معنای اصلی آن. ▪️اگرچه کاربرد ثلاثی مجرد این ماده در زبان عربی رایج است (مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُه‏؛ نهج‌البلاغه، حکمت۴۴۹) اما این ماده به صورت فعل در قرآن کریم تنها در دو باب «اکرام» (فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ؛ فجر/۱۵) و «تکریم» (وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ؛ اسراء/۷۰) به کار رفته است که اینها متعدی و به معنای بزرگواری کردن در حق دیگران بدون هیچ چشمداشت، یا چیزی ارزشمند را به کسی بخشیدن می‌باشد که در تعبیر «ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ‏» (الرحمن/۲۷) در خصوص خداوند ظاهرا هر دو معنا لحاظ شده است (یعنی هم در حق دیگران بزرگوار است؛ و هم اشیای ارزشمندی به دیگران می‌بخشد) و اسم مفعول‌های این دو به ترتیب عبارتند از «مُكْرَم» و «مُکَرَّم» یعنی کسی ویا چیزی که مورد اکرام و تکریم قرار می‌گیرد، که گاه معنای گرامی داشته شدن غلبه دارد: «في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ: در صحیفه‌هایی ارزشمند» (عبس/۱۳)، و گاهی معنای مورد اکرام و بخشش واقع شدن «ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ‏: مهمانان مورد اکرامِ حضرت ابراهیم ع» (ذاريات/۲۴) و گاه هر دو معنا چنانکه «أُولئِكَ في‏ جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ» (معارج/۳۵) ظاهرا هر دو معنا لحاظ شده است. در تفاوت «اکرام» و «تکریم» هم شاید بتوان همان مطلبی را گفت که در بحث از آیه ۵۲ اشاره شد که در باب افعال جهت صدور این عمل از فاعلش مد نظر است؛ اما در باب تفعیل جهت وقوع و تعلق به مفعول؛ یعنی در «اکرام» بیشتر این اقدام از جانب اکرام‌کننده مد نظر است؛ اما در «تکریم» خود مورد اکرام واقع شدن. 🔖جلسه ۱۰۴۴ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-77/ @yekaye
📖اختلاف قرائت ▪️در قراءات مطابق با مصحف عثمان این آیه به صورت «في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» قرائت شده است؛ ▪️اما در قرائتی از اعمش و ابن وثاب که بر اساس سایر مصاحف بوده به صورت «في كُتُبٍ مَزْبورَةٍ» قرائت شده است. 📚معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰8 🤔درباره اختلاف قرائات قبلا (بویژه در جلسه ۹۹۶ تدبر۲ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-29/ و جلسه ۱۰۷۸ بخش اختلاف قراءات https://yekaye.ir/al-hujurat-49-13/) به تفصیل بیان شد که اختلاف قراءاتی که همگی به پیامبر ص و نزول از جانب خداوند برمی‌گردد، به اختلاف در حرکات و اعراب محدود نمی‌باشد و گاه اختلاف در حد کلمات است که این آیه از نمونه‌های بارز چنین امری است. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) حدیثی از امام باقر ع ذیل آیات ۲-۳ سوره بینه (که در آنجا تعبیر «صحف مطهرة» آمده است) روایت شده، که شاید به اینجا هم بتوان مرتبط دانست: برید عجلی گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‎ی این آیات پرسیدم: «صحیفه‌هایی پاک‌نگه‌داشته شده؛ که در آن‌ها نوشته‌های استوار است» (بیّنه/۳-۲). فرمود: این حدیث ماست که در صحیفه‌هایی است که از دروغ پاک نگه داشته شده‎ است. 📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص516 حَدَّثَنَا الْحَجَّالُ عَنْ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «صُحُفاً مُطَهَّرَةً؛ فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ». قَالَ: هُوَ حَدِيثُنَا فِي صُحُفٍ مُطَهَّرَةٍ مِنَ الْكَذِبِ. ☀️۲) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: کسی که قرآن را از روی مصحف بخواند از بینایی‌اش بهره‌مند شود و بر [عذاب] والدینش تخفیف داده شود ولو که آن دو کافر باشند. ☀️ب. و به سند دیگری از ایشان چنین روایت شده است که: قرائت قرآن از روی مصحف عذاب موجب تخفیف عذاب بر والدین شخص می‌شود ولو که آن دو کافر باشند. 📚الكافي، ج‏2، ص613 ☀️الف. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فِي الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ وَ خُفِّفَ عَنْ وَالِدَيْهِ وَ إِنْ كَانَا كَافِرَيْنِ. ☀️ب. عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ مَسْعَدَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ فِي الْمُصْحَفِ تُخَفِّفُ الْعَذَابَ عَنِ الْوَالِدَيْنِ وَ لَوْ كَانَا كَافِرَيْنِ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
. 1️⃣«فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» چنانکه در جلسه قبل گذشت آيه ۱۰ (فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ) را عموما جمله معترضه‌ای دانسته بودند؛ از این رو، عبارت «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» مربوط به آیه قبلتر (إِنَّها تَذْكِرَةٌ) می‌شود؛ که این جار و مجرور: ▪️یا خبر دوم (خبر بعد از خبر) برای «إن» است 📚الميزان، ج‏20، ص202 که در این صورت معنای این دو آیه چنین می‌شود: همانا این مایه تذکر است و این در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده است؛ ▪️ویا متعلق به «تذکرة» است، مجمع البيان، ج‏10، ص665 ؛ الكشاف، ج‏4، ص702 که در این صورت معنای این دو آیه چنین می‌شود: همانا این مایه تذکر است که این تذکر در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده است. @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
. 2️⃣ «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» درباره اینکه مقصود از این «صحف مکرمه» چیست، ▪️از ابن عباس نقل شده که مقصود لوح محفوظ است؛ ▪️و نیز گفته شده که مقصود کتب پیامبران گذشته است و از این جهت شبیه آیه «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى» می‌باشد (مجمع البيان، ج‏10، ص665 )؛ ▪️و حتی برخی این احتمال را مطرح کرده‌اند که منظور «مصحف‌های نزد مسلمانان» است و آیه یک نحوه اخبار از غیب است، چرا که قرآن آن زمان که مسلمانان در مکه بودند هنوز در مصاحف مکتوب نشده بود (البحر المحيط، ج‏10، ص408 )؛ ⛔️اما برخی این احتمالات را غیرقابل قبول می‌دانند چرا که ظاهر آیات بعد («مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ بِأَيْدي سَفَرَةٍ؛ بویژه به قرینه کلمه سفرة) این است که این مایه تذکر (که ظاهرا همان آیات قرآن باشد) توسط فرشتگان الهی در آن صحف نوشته شده است؛ پس اولا لوح محفوظ نمی‌تواند باشد (بویژه که لوح محفوظ در قرآن همواره به صورت مفرد آمده است) و ثانیا صحف پیامبران قبلی و یا صحیفه‌هایی که توسط مسلمانان نوشته شده، نمی‌تواند باشد (الميزان، ج‏20، ص202 ). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
. 3️⃣ «إِنَّها تَذْكِرَةٌ ... فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» ما مسلمانان قرآن کریم را تکریم می‌کنیم؛ نه فقط الفاظ آن را، بلکه حتی کاغذها و برگه‌هایی را که حاوی قرآن است نیز مورد احترام ما می‌باشد. این تکریم ما ناشی از آن است که خود خداوند هم این صحف (نه خود الفاظ، بلکه کاغذها و صحیفه‌هایی که این الفاظ در آنها ثبت شده) را تکریم‌شده خوانده است؛ به قول برخی از مفسران: «آنچه را خداوند تكريم كرده ما نيز بايد تكريم كنيم» (تفسير نور، ج‏10، ص386). 📝 از شبهاتی که وهابیت علیه شیعه مطرح می‌کند و گاه همین شبهه از دهان روشنفکرمآبان نیز شنیده می‌شود این است که شیعه را به خاطر احترامی که برای حرمهای اهل بیت ع می‌گذارد متهم به شرک می‌کنند❗️ همین آیه و نیز سیره مسلمانان در احترام گذاشتن به کتاب و مجلد قرآن کریم بخوبی پاسخ این شبهه را می‌دهد. همنشینی با یک امر مکرم و مورد احترام، موجب احترام یافتن آن شیءای می‌شود که همنشین آن امر مکرم شده است. وقتی خود الفاظ قرآن مورد اکرام و احترام‌اند و به تبع آن مصحف و کاغذهایی که این الفاظ در آنها کتابت شده اکرام باید شود، وقتی خود اشخاص اهل بیت ع به نص آیات متعدد قرآن کریم مورد احترام و اکرام‌اند، زمینی هم که پیکر مطهر ایشان در آن دفن شده است سزاوار است که مورد احترام واقع شود؛ و این احترام از جنس احترام به خود آن کسانی است که در مورد احترام بودنشان هیچ مسلمان واقعی تردیدی ندارد؛ از این روست که نه‌تنها در خصوص پیامبر اکرم ص و اهل بیت ایشان که خداوند آنان را از هر پلیدی‌ای تطهیر فرموده: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا» (احزاب/۳۳) و دوستی و مودت با ایشان را اجر رسالت پیامبر ص شمرده: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» (شوری/۲۳)، بلکه حتی کسانی که در رکاب ایشان شهید شدند نیز بر اساس احادیث به چنان طهارتی رسیدند که طهارتشان به زمینی که در آن دفن شدند منتقل شد و لذا زمینی که آنها در آن دفن شدند نیز سزاوار است که مورد اکرام واقع شود؛ چنانکه در فرازی از زیارت امام حسین ع که توسط امام صادق ع روایت شده آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظِيما: سلام بر شما ای یاران امام حسین! پاک شدید و پاک شد آن زمینی که در آن دفن شدید و به رستگاری عظیم رسیدید.» 📜حکایت سید شرف الدین (صاحب کتاب ارزشمند المراجعات)، در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، یک جلد قرآن کریم که جلدی پوستین داشت به شاه هدیه داد. شاه عربستان آن را گرفت و بوسید و به عنوان تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت. سید شرف الدین گفت: «ای پادشاه! چرا این جلد را می‌بوسی و به آن تعظیم می‌کنی، با اینکه این جلد چیزی جز پوست بز نیست؟» شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد». سید شرف الدین گفت: «ما شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز می‌خواستی قرآنی را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.» @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
. 4️⃣ «إِنَّها تَذْكِرَةٌ ... فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» ظاهر این آیات سوره عبس آن است که آیات قرآن یک تذکری است که در صحف متعددی که نزد خداوند تکریم شده، نوشته شده است، و آیات بعد هم تاکید می‌کند که این صحیفه‌ها هم رفعت‌یافته‌اند و هم مطهر و پاک‌اند و به دستان فرشتگان کریم و نیک‌سیرت (مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ؛ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ) (الميزان، ج‏20، ص202 ). 📖 نکته‌ای درباره حقیقت اولیه : یا یک مطلب که درباره جای تامل جدی دارد این است که حقیقت اولیه قرآن که بر پیامبر اکرم ص نازل شده از جنس چیست؟ از جنس لفظ مصوت است یا از جنس کتابت؟ برداشت اولیه بسیاری از افراد این است که چون از قرآن به عنوان «وحی» و کلام خداوند سخن گفته شده، اقتضای آن این است که سخنی باشد که شنیده شود، اما تعابیر متعددی در خصوص قرآن کریم وجود دارد که نشان می‌دهد که وجود کتبی قرآن بر وجود لفظی آن مقدم است؛ از جمله همین تعبیر، که حقیقت قرآن را، موجود در صحفی می‌داند در دست فرشتگان، و یا در مرتبه وجودی قبل از آن، در آیات دیگر به وجود حقیقت قرآن در لوح محفوظ اشاره شده است: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجيد؛ في‏ لَوْحٍ مَحْفُوظ» (بروج/۲۱-۲۲)؛ و اساسا خود کلمه «قرآن» بنا به یک تحلیل از ماده «قرأ» است، نه از ماده «قول»، که تفاوت اصلی قرائت با قول (=سخن) در این است که قرائت در جایی به کار می‌رود که متنی در کار باشد و اولین آیه نازل شده بر پیامبر هم با «إقرأ» شروع می‌شود نه با «قل». 💢اگر به این حقیقت توجه شود بسیاری از شبهات روشنفکرمآبان درباره حقیقت قرآن (که گمان می‌کنند قرآن صرفا یک مکاشفه نبوی بوده که خود ایشان آن را به لفظ درآورده است، و بدین جهت در خطاناپذیری آن مناقشه می‌کنند) از بیخ و بن رفع می‌شود؛‌ زیرا این تاکیدات بر مکتوب بودن حقیقت نخستین قرآن، کاملا دلالت دارد بر اینکه این متن، حتی پیش از اینکه توسط پیامبر بیان شود، به عنوان متن موجود بوده است و پیامبر دریافت کننده یک متن است نه صرفا یک تجربه‌گر ولو به عنوان گفتگو کننده با یک فرشته. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت‌ رسیده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۴ ۱۴۰۲/۶/۸ ۱۳ صفر ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹مَرْفُوعَةٍ درباره ماده «رفع» قبلا بیان شد که ▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل دلالت دارد بر جذب یا دفع چیزی در مسافتی به سمت بالا با قوت و شاید همین یکی از وجوه تفاوتهای این ماده با ماده «رد» است؛ چرا که گفته‌اند تفاوت «رفع» با «رد» در این است که رد فقط ناظر به عقب زدن است، اما «رفع» هم می‌تواند به سمت جلو باشد و هم به سمت پشت. ▪️اگرچه درباره اینکه نقطه مقابلِ «خفض»‌، رفع است اتفاق نظر وجود دارد؛ اما اینکه آیا «رفع» فقط در مقابل «خفض» است یا خیر، اختلاف است. برخی اصرار دارند که «وضع» [بر زمین نهادن] هم نقطه مقابل «رفع» است، و برخی بشدت با این مطلب مخالفت کرده‌اند، و برخی حتی کلمه «ذلت» ‌را هم نقطه مقابل «رفعت» می‌دانند. ▪️برخی «رفع» ‌به معنای نزدیک کردن را هم از همین باب دانسته‌اند، چنانکه تعبیر «رَفَعْتُه للسُّلطان» از این باب است و بر همین اساس تعبیر «وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ» را هم به معنای «مقرّبة لهم» دانسته‌اند، که اگر چنین باشد، ظاهرا این معنا دلالت بر تقدیم کردن دارد که یک نحوه نزدیک کردنی است که با بالا بردن آن چیزی که تقدیم می‌شود به خدمت کسی که به او تقدیم می‌شود همراه است. البته غالبا کلمه «مرفوعة» در این آیه را به همان معنای «برافراشته» گرفته‌اند خواه به معنای «بساط برافراشته» باشد، یا «بنای رفیع» و یا «زنان بلندمرتبه از حیث عقل و جمل» و موید این برداشت اخیر، کاربردهای دیگر این کلمه است که در همین معنای «رفعت داده شده» [بلندمرتبه و رفیع] می‌باشد؛ یعنی در آیه «في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» (عبس/۱۳-۱۴) که وصف «صُحٌف» است، و یا در آیه «فيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ» (غاشیه/۱۳) که وصف سریر [= تخت سلطنتی] ها، ویا در آیه «وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ» (طور/۵) که در وصف سقف است. ▪️ماده «رفع» هم در امور مادی به کار می‌رود و هم در امور معنوی: – در امور مادی، هم در جایی که چیزی از جایی که هست بالاتر برده شود به کار می‌رود: «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَی الْعَرْشِ» (یوسف/۱۰۰) هم در جایی که بر ارتفاع چیزی افزوده شود: «وَ إِذْ يَرْفَعُ‏ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ» (بقرة/۱۲۷)؛ و هم در مورد بالا بردن صدا «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِ» (حجرات/۲) – و در امور معنوی، هم در مورد بالا بردن مقام و منزلت و درجه معنوی افراد: «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» (مجادله/۱۱) هم بالا بردن یاد آنان، و در واقع، خوش‌نام کردن آنان: «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ‏» (انشراح/۴) و هم درباره بالا رفتن عمل صالح: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» (فاطر/۱۰) - و مواردی هم هست که اگرچه ظهور اولیه‌شان ناظر به امور مادی و دنیوی است؛ اما ظهور جدی در رفعت معنوی و ملکوتی و ترفیع مقام و منزلت هم دارند، مانند بحث از رفعت آسمان و آسمانها: «وَ إِلَی السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ» (غاشیه/۱۸). 🔖جلسه ۹۷۰ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-3/ @yekaye
🔹مُطَهَّرَةٍ قبلا به تفصیل توضیح داده شد که ▪️ماده «طهر» در اصل به معنای پاکی و پاکیزگی و زوال پلیدی می‌باشد و نقطه مقابل «نجس» و «قذر» (= پلیدی) می‌باشد؛ و شامل پاکی از هرگونه آلودگی مادی و معنوی می‌باشد، چنانکه برای پاکی از نجاست، پلیدی‌ها، حیض، جنابت، نیت‌ها و عقاید فاسد و اخلاق رذیله به کار می‌رود و بدین ترتیب، تفاوت «طهارت» با «نظافت» (که در فارسی هر دو را پاکیزگی ترجمه می‌کنیم) در این است که طهارت هم در امور جسمانی و هم در امور معنوی به کار می‌رود اما نظافت عمدتا ناظر به امور ظاهری (بدن و لباس و …) می‌باشد. ▪️وقتی این ماده در حالت ثلاثی مجرد به کار می‌رود (طَهَارَة و طُهْر) خود پاکی و منزه بودن از پلیدی مد نظر است؛ و وقتی در باب تفعّل و افتعال می‌رود (تطهّر و اطّهار) طهارت را اختیار کردن و پاک شدن مد نظر است و وقتی به باب تفعیل (تَطْهِير) می‌رود، چیزی را طاهر و پاک کردن؛ که هم کاربردش در تطهیر مادی رایج است: «طَهِّرا بَيْتِي» (بقره/۱۲۵) «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» (مدثر/۴) و هم در تطهیر معنوی و روحانی:‏ «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (احزاب/۳۳) ؛ «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ» (آل عمران/۴۲) «يا عيسی‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا» (آل عمران/۵۵) ؛ «لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ‏ مُطَهَّرَةٌ» (نساء/۵۷، بقرة/۲۵» ویا در وصف قرآن کریم:‌ «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» (عبس/۱۴) ؛ «يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً» (بینه/۲) ؛ «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»‏ (واقعة/۷۹). 🔖جلسه ۸۵۳ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-82/ @yekaye
☀️۱) سعد خفاف از امام باقر عليه السّلام روایت کرده كه فرمودند: ای سعد! قرآن را بیاموزید که روز قیامت در بهترین شکلی که خلائق می‌توانند بدان نگاه کنند به محشر مى‌آيد و مردم در يكصد و بيست صف ایستاده‌اند كه هشتاد صف آنها مربوط به امّت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و اله است و چهل صف از امّت‌هاى ديگر. و قرآن در صورت مردى بر صف مسلمانان عبور کند و آنها به او نظر كنند و گويند: لا اله الا الله الحليم الكريم، به راستى كه اين مرد از مسلمانان است و ما او را به سيما و صفت مسلمانى مى‌شناسيم جز اينكه او درباره قرآن كوشاتر از ما بوده است به همين خاطر درخشندگى و زيبائى و نور بيشترى به او داده شده كه به ما داده نشده است. سپس به صف شهيدان مى‌رسد و شهيدان به او نگاه مى‌كنند و سپس مى‌گويند: لا اله الا الله الربّ‌ الرحيم، به راستى اين مرد از شهيدان است و او را به نشانى و وصفش مى‌شناسيم جز اينكه او از شهيدان درياست و به همين خاطر درخشندگى و فضیلت بيشترى به او داده‌اند كه به ما نداده‌اند. فرمود: پس مى‌گذرد تا به صف شهيدان دريا مى‌رسد در صورت يك شهيد! و شهيدان دريا به او نگاه مى‌كنند و شگفتى آنان فزونی می‌یابد و می‌گويند: قطعا اين يكى از شهيدان درياست او را به نشانى و وصفش مى‌شناسيم جز اينكه او در جزيره‌اى كشته شده كه به مراتب از جزيره‌هایی که ما در آنها بودیم وحشتناك‌تر بوده است و به همين خاطر به او درخشندگى و زيبائى و نور بيشترى داده‌اند كه به ما نداده‌اند. سپس مى‌گذرد تا به صورت پيامبرى مرسل به صف پيامبران و مرسلین مى‌رسد و آنها به وى نگاه مى‌كنند و تعجبشان شدت می‌گیرد و مى‌گويند: لا اله الا الله الحليم الكريم، براستى كه اين پيامبری مرسل است و به نشانى و وصفش او را مى‌شناسيم جز آنكه فضيلت بسيارى به او داده شده است. فرمود: سپس همه نزد رسول خدا صلّى الله عليه و اله جمع شوند و از او مى‌پرسند اى محمد اين كيست‌؟ بدانها می‌فرماید: آيا شما او را نمى‌شناسيد؟ مى‌گويند: ما در میان کسانی که خداوند هرگز بدانان غضب نکرده او را نمى‌شناسيم‌؟ پس رسول خدا صلّى الله عليه و اله فرمايد: اين است حجت خدا بر خلق. و سلام دهد و بگذرد تا به صورت فرشتۀ مقرّبى به صف فرشته‌ها رسد و فرشته‌ها به او مى‌نگرند و شگفت‌زده مى‌شوند و فضيلتى كه در او مى‌بينند بر آنها گران مى‌آيد و مى‌گويند: پروردگار ما برتر است و مقدّس، راستى كه اين هم يك بنده‌اى است از فرشته‌ها كه به نشانى و وصفش او را مى‌شناسيم جز اينكه نزديكترين فرشته‌ها به درگاه خداى عزّ و جلّ‌ است و به همين خاطر نور و جمالى دارد كه ماها نداريم! سپس بگذرد تا به حضرت ربّ‌ العزّة تبارك و تعالى رسد و تحت عرش به سجده افتد و خداى تبارك و تعالى او را ندا دهد: اى حجّت من در روى زمين و اى سخن راست و گويايم! سر بردار و بخواه تا به تو عطا شود و شفاعت كن تا پذيرفته شود. و او سر بردارد. سپس خداى تبارك و تعالى مى‌فرمايد: بندگانم را چگونه ديدى‌؟ در پاسخ مى‌گويد: پروردگارا! بعضى از آنها از من مراقبت و محافظت کرده و چیزی از مرا ضايع نكردند و بعضى از آنها مرا ضايع كردند و حق مرا بر خود سبك شمردند و مرا تكذيب كردند با اينكه من حجتی از تو بر تمامى بندگانت بودم. پس خداى تبارك و تعالى فرمايد: به عزت و جلال و رفعت مقامم سوگند، امروز به خاطر تو بهترين ثوابهایم را دهم و به خاطر تو دردناكترين عقابم را محقق کنم. ... 📚الكافي، ج‏2، ص596-597 این روایت ادامه دارد و فرازی از ادامه آن قبلا در جلسه ۹۰۱ حدیث۲ https://yekaye.ir/al-fajr-89-30/ و فراز دیگری در جلسه ۲۱۰ پاورقی ۶ https://yekaye.ir/al-ankabut-029-45/ گذشت. @yekaye 👇سند و متن حدیث👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سند و متن حدیث ۱ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ سُفْيَانَ الْحَرِيرِيِ‏ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ الْخَفَّافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَا سَعْدُ! تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ، فَإِنَّ الْقُرْآنَ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ نَظَرَ إِلَيْهَا الْخَلْقُ، وَ النَّاسُ صُفُوفٌ عِشْرُونَ وَ مِائَةُ أَلْفِ صَفٍّ، ثَمَانُونَ أَلْفَ صَفٍّ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ، وَ أَرْبَعُونَ أَلْفَ صَفٍّ مِنْ سَائِرِ الْأُمَمِ. فَيَأْتِي عَلَى صَفِّ الْمُسْلِمِينَ فِي صُورَةِ رَجُلٍ فَيُسَلِّمُ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهِ؛ ثُمَّ يَقُولُونَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ! إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ نَعْرِفُهُ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ كَانَ أَشَدَّ اجْتِهَاداً مِنَّا فِي الْقُرْآنِ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ. ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ الشُّهَدَاءِ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهِ الشُّهَدَاءُ، ثُمَّ يَقُولُونَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الرَّبُّ الرَّحِيمُ! إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنَ الشُّهَدَاءِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ‏ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ؛ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْفَضْلِ مَا لَمْ نُعْطَهُ. قَالَ: فَيَتَجَاوَزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ فِي صُورَةِ شَهِيدٍ، فَيَنْظُرُ إِلَيْهِ شُهَدَاءُ الْبَحْرِ فَيَكْثُرُ تَعَجُّبُهُمْ وَ يَقُولُونَ: إِنَّ هَذَا مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّ الْجَزِيرَةَ الَّتِي أُصِيبَ فِيهَا كَانَتْ أَعْظَمَ هَوْلًا مِنَ الْجَزِيرَةِ الَّتِي أُصِبْنَا فِيهَا؛ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ. ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَأْتِيَ صَفَّ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ فِي صُورَةِ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ؛ فَيَنْظُرُ النَّبِيُّونَ‏ وَ الْمُرْسَلُونَ إِلَيْهِ فَيَشْتَدُّ لِذَلِكَ تَعَجُّبُهُمْ وَ يَقُولُونَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ! إِنَّ هَذَا النَّبِيَّ مُرْسَلٌ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ أُعْطِيَ فَضْلًا كَثِيراً. قَالَ: فَيَجْتَمِعُونَ فَيَأْتُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَيَسْأَلُونَهُ وَ يَقُولُون:َ يَا مُحَمَّدُ! مَنْ هَذَا؟ فَيَقُولُ لَهُمْ: أَ وَ مَا تَعْرِفُونَهُ؟ فَيَقُولُونَ مَا نَعْرِفُهُ هَذَا مِمَّنْ لَمْ يَغْضَبِ اللَّهُ عَلَيْهِ! فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص: هَذَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ. فَيُسَلِّمُ ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ الْمَلَائِكَةِ فِي سُورَةِ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ، فَتَنْظُرُ إِلَيْهِ الْمَلَائِكَةُ فَيَشْتَدُّ تَعَجُّبُهُمْ وَ يَكْبُرُ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ لِمَا رَأَوْا مِنْ فَضْلِهِ؛ وَ يَقُولُونَ: تَعَالَى رَبُّنَا وَ تَقَدَّسَ إِنَّ هَذَا الْعَبْدَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ كَانَ أَقْرَبَ الْمَلَائِكَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَقَاماً فَمِنْ هُنَاكَ أُلْبِسَ مِنَ النُّورِ وَ الْجَمَالِ مَا لَمْ نُلْبَسْ. ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى رَبِّ الْعِزَّةِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَيَخِرُّ تَحْتَ الْعَرْشِ فَيُنَادِيهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: يَا حُجَّتِي فِي الْأَرْضِ وَ كَلَامِيَ الصَّادِقَ النَّاطِقَ! ارْفَعْ رَأْسَكَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّعْ. فَيَرْفَعُ رَأْسَهُ. فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: كَيْفَ رَأَيْتَ عِبَادِي؟ فَيَقُولُ: يَا رَبِّ! مِنْهُمْ مَنْ صَانَنِي وَ حَافَظَ عَلَيَّ وَ لَمْ يُضَيِّعْ شَيْئاً؛ وَ مِنْهُمْ مَنْ ضَيَّعَنِي وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّي وَ كَذَّبَ بِي وَ أَنَا حُجَّتُكَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ. فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَأُثِيبَنَّ عَلَيْكَ الْيَوْمَ أَحْسَنَ الثَّوَابِ وَ لَأُعَاقِبَنَّ عَلَيْكَ الْيَوْمَ أَلِيمَ الْعِقَابِ ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت‌ رسیده
. 1️⃣ «مَرْفُوعَةٍ» کلمه «مرفوعه» که به معنای چیزی است که رفعت داده شده است، و با توجه به آیه قبل، این کلمه وصف صحفی است که در آنها آیات قرآن که مایه تذکر است قرار دارد. اما اینکه مقصود از آن چیست، کلمه «مرفوعه» در یک تقسیم کلی: 🌴الف. می‌تواند ناظر به غیر باشد، یعنی به معنای «برافراشته»، بدین معنا که بدین جهت آن را بالا برده‌اند که در معرض دید همگان باشد و علم و نمادی باشد برای راه پیدا کردن؛ و 🌴ب. می‌تواند وصف نفسی صحف قرآن باشد، به معنای والامقام و بلندمرتبه بودنش. البته عموم مفسران فقط به معنای دوم توجه کرده‌اند و اقوال زیر درباره مقصود از این مرفوعه بودن مطرح شده است: 🌱ب.۱. رفعت یافته [قدر و منزلتش] نزد خداوند (تفسير الصافي، ج‏5، ص285 ؛ الميزان، ج‏20، ص202 ). 🌱ب.۲. رفعت یافته در آسمان هفتم (مجمع البيان، ج‏10، ص665 ؛ و به نقل از یحیی بن سلام در البحر المحيط، ج‏10، ص408 ). 🌱ب.۳. رفعت یافته در آسمان‌ها (الكشاف، ج‏4، ص702 ). 🌱ب.۴. قدر و قیمتش رفعت داده شده (الكشاف، ج‏4، ص702؛ البحر المحيط، ج‏10، ص408). 🌱ب.۵. خداوند آن را از پلیدی نجس‌ها رفعت داده است (به نقل از مجمع البيان، ج‏10، ص665). 🌱ب.۶. رفعت یافته از هرگونه اشتباه و تناقضی (البحر المحيط، ج‏10، ص408). 🌱ب.۷. مقام و مرتبه قرآن برتر از دسترسى نااهلان و تحريف و تغيير آنان است (تفسير نور، ج‏10، ص385). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت‌ رسیده
. 2️⃣ «... مُطَهَّرَةٍ» کلمه «مرفوعه» که به معنای چیزی است که پاک شده است، و با توجه به آیه قبل، این کلمه وصف صحفی است که در آنها آیات قرآن که مایه تذکر است قرار دارد. اما اینکه مقصود از آن چیست، گفته‌اند: 🌴الف. اشاره است به این آیه که فرمود: «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون‏» (واقعه/۷۹) (مجمع البيان، ج‏10، ص665 ). 🌴ب. مصون از این است که دست کفار بدان برسد چون در دستان فرشتگان در برترین مقام است (جبائی، به نقل مجمع البيان، ج‏10، ص665). 🌴ج. منزه است از اینکه دستان شیاطین بدان برسد (الكشاف، ج‏4، ص702 ؛ تفسير الصافي، ج‏5، ص285 ). 🌴د. پاک و مطهر است از هرگونه شک و شبهه و تناقض (مجمع البيان، ج‏10، ص665) و به تعبیر دیگر، پاک است از آلودگی باطل و سخنان لغو و شک و تناقض، یعنی همان که خداوند متعال درباره‌اش فرمود: «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» (فصلت/42) و «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ» (طارق/14) و «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ» (بقرة/2) و «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً» (نساء/82) (الميزان، ج‏20، ص202 ). 🌴ه. پاک و پاکیزه است از هرگونه آلودگی و پلیدی (حسن بصری، به نقل مجمع البيان، ج‏10، ص665؛ البحر المحيط، ج‏10، ص408 ؛ و نیز الميزان، ج‏20، ص202 ). 🌴و. منزه است از اینکه بخواهد بر مشرکان نازل شود (حسن، به نقل البحر المحيط، ج‏10، ص408). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت‌ رسیده
. 3️⃣ ‌«مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» دو تعبیر «مرفوعه» و «مطهره» که به معنای چیزی است که رفعت یافته و پاک شده است، وصف خود صحفی است که در آنها آیات قرآن قرار دارد. یعنی رفعت و طهارت که در اصل وصف خود قرآن کریم است، به صحیفه‌هایی که حاوی کلمات و آیات قرآن است منتقل شده است. و این یک حقیقتی است که بسیاری از امور مادی، به خاطر قرین بودن و مجاورت با یک امر معنوی مقدس، تقدس پیدا می‌کنند. همان طور که این برگه‌ها و کاغذهای قرآن، به تبع خود آیات قرآن رفعت و طهارت یافته است، در جای دیگری خداوند از خانه‌هایی سخن می‌گوید که به خاطر حضور مردان الهی در آن خود آن خانه‌ها رفعت یافته‌اند: «في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ؛ رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار: در خانه‏هايى كه خدا رخصت داده كه رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آنها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏كنند؛ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‏دارد، و از روزى كه دلها و ديده‏ها در آن زير و رو مى‏شود مى‏هراسند» (نور/36-37). اینهاست برخی از مستندات قرآنی تکریم حرم مطهر اهل بیت علیه‌السلام در شیعه (در این زمینه توضیحاتی در تدبر ۳ از آیه قبل گذشت). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۰) 📖 مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ 📖 ترجمه 💢رفعت یافته [= برافراشته / والا مقام] و به طهارت‌ رسیده
. 4️⃣ ) «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ» در تدبرهای فوق (و نیز در ترجمه) فرض بر این قرار داده شد که دو کلمه مرفوعه و مطهره دو وصف مستقل برای «صحف» ‌است؛ اما چند حالت دیگر هم قابل فرض است؛ که با توجه به مکان استفاده از یک لفظ در بیش از یک معنا، بدون اینکه معانی قبل را تخطئه کنیم این معانی نیز می‌تواند مد نظر بوده باشد: 🌴الف. این دو وصف «مکرمة» باشند؛ یعنی این صحف، صحف گرامی‌داشته‌شده‌ای است که گرامی شدنش به این است که مرفوعة و مطهره شده است. 🌴ب. مرفوعة، وصف مکرمة؛ و مطهره، وصف مرفوعه باشد؛ یعنی این صحفی است که گرامی داشته شده که این گرامی شدنش به این جهت است که رفعت یافته، و رفعت یافتنش بدین جهت است که مطهر شده است. 🌴همچنین حالات دیگری هم برای این عبارت قابل فرض است؛ از جمله اینکه: ▫️مکرمه و مرفوعة، وصف صحف باشد؛ و مطهره وصف مکرمه ویا وصف مرفوعه باشد. ▫️مکرمه و مطهره، وصف خود صحف باشد؛ و مرفوعة وصف مکرمه. ▫️و ... @yekaye