eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
. 4️⃣ ‌«مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ» اینکه این هشدار به ابتدای آفرینش انسان را با جمله استفهامی بیان کرد (و بلافاصله خودش پاسخ آن را در آیه بعد داد) از باب تأکید بر تعجبی است که در عبارت «ما أَكْفَرَهُ: چه ناسپاس و کافر است او» در آیه قبل نهفته بود. اظهار تعجب غالبا در خصوص حوادثی رخ می‌دهد که علت و سبب واضح و آشکاری ندارند. در واقع، با این تعبیر می‌خواهد بگوید اولا چقدر افراط این انسان در کفر و ناسپاسی جای تعجب دارد و ثانیا آیا وقتی که خداوند وی را آفرید جایی برای این اندازه کفر ورزیدن بود؟ یعنی با توجه به اینکه خدا آفرینش وی را این چنین شروع کرد واقعا چه سببی موجب می‌شود که وی مسیر کفر و طغیان در پیش گیرد و چه عذر و بهانه‌ای برای این ناسپاسی دارد، و واقعا سر زدن این کفر از او جای تعجب دارد 📚الميزان، ج‏20، ص206 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۰۵) 📖 مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ 📖 ترجمه 💢از نطفه‌ای او را آفرید سپس آن را مقدر فرمود [= قدر و اندازه‌اش را تنظیم کرد]. سوره عبس (۸۰) آیه ۱۹ ۱۴۰۲/۶/۲۹ ۴ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹نُطْفَةٍ درباره ماده «نطف»‌ ▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت دارد: ▫️یکی چیزی از جنس زینت، چنانکه به مروارید «النَّطَف» (جمع آن: «نَطَفة») گویند و گفته شده که این کلمه به معنای گوشواره است؛ و ▫️معنای دوم آن تَر و خیس شدن است، که به آب صاف و زلال «نُطْفة» گویند یا به شبی که تا صبح بارانی نم‌نم ببارد «ليلةٌ نَطوف» و به عرق «نِطَاف» گویند؛ و این معنا بتدریج کاربردهای استعاری هم پیدا کرده است چنانکه کلمه «نَطَف» را برای آلوده شدن (تلطخ) به کار برده‌اند و فعل «نَطِفَ» برای دلالت بر پیدا شدن عیب و فسادی در چیزی به کار رفته است 📚معجم المقاييس اللغة، ج‏5، ص440 ▪️اما دیگران این دومی را هم به همان اولی برمی‌گردانند؛ مثلا ▫️حسن جبل اصل این ماده را «قطره قطره سرازیر شدن یک مایع از ظرف خویش به نحو ترشحی که یا ناشی از سستی ظرف است ویا خود آن ظرف این را بیرون می‌اندازد» دانسته 📚المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۲۱۷ ) ▫️یا مرحوم مصطفوی اصل این ماده را یک نحوه سیلان ضعیفی از چیزی مادی به نحو محسوس یا غیرمحسوس معرفی کرده است که آب صاف و زالال یا ترشح عرق از بدن یا ظهور یک عیب و فساد از چیزی ویا ریزش نم نم باران از ابر یا خروج منی و ... را همگی از مصادیق آن دانسته است 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص159 ▪️و او و دیگران کاربرد آن در خصوص مروارید یا گوشواره را کاربردی استعاری از باب شباهت آن به قطره آب زلالی است که در حال چکیدن است 📚همان، ص۱۵۹ ؛ كتاب العين، ج‏7، ص436 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص811 ▪️اما از این ماده تنها کلمه‌ای که در قرآن کریم به کار رفته است کلمه «نطفه» است که در فارسی هم به کار می‌بریم: «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ» (نحل/۴)، «ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‏ قَرارٍ مَكينٍ» (مومنون/13)، «أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى»‏ (قیامت/37)، «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ» (انسان/2)، «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» (عبس/19). درباره این کلمه توضیح داده‌اند که این کلمه بر وزن «فُعلَة» (همانند لقمه) به معنای چیزی است که به صورت قطره‌ای و ترشحی از چیزی سرازیر می‌شود 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص160 🔸با توجه به اینکه نطفه انسان از منی اوست، کاربرد آن در خصوص منی تقریبا به صورت اصطلاح در زبان عربی ثابت شده است و در تفاوت «نطفه» و «منی» هم توضیح داده‌اند که در کلمه «نطفه» دلالتی بر «مایع اندک» بودن است و از این حیث بر آن اطلاق می‌شود؛ اما کلمه «منی»، چنانکه قبلا به تفصیل بحث شد (در جلسه ۳۹۵ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-37)، ماده‌اش در اصل به معنای «تقدیرِ» (=اندازه‌گیریِ) چیزی می‌باشد و به «منیِ» انسان و حیوانات از این جهت «منی» می‌گویند که خلقت آنها از این طریق مقدر شده است (همچنین ر.ک: الفروق في اللغة، ص307-308 ). 📿ماده «نطف»‌ و کلمه «نطفه» جمعا ۱۲ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye
🔹فَقَدَّرَهُ قبلا بیان شد که ▪️ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار می‌رود: ▫️یکی بر «اندازه» و مقدار و «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت می‌کند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان می‌رساند، قَدَر گویند؛ و ▫️ دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد. ▪️در این میان برخی معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفته‌اند که شخص را به آن غایتی که می‌خواهد می‌رساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که توانایی‌هایش به گونه‌ای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازه‌ای که دلش می‌خواهد، می‌رسد؛ ▪️اما برخی معنای دوم را اصل قرار داده و گفته‌اند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج می‌کند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی می‌شود و «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت می‌باشد. ▪️«تقدیر» ‌را به معنای ترتیب دادن کار بر اساس مقداری دانسته‌اند. 🔖جلسه ۱۰۲۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-60/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه ۱۷، روایتی از امام باقر ع گذشت. امام ع در ادامه آن فرمودند: سپس نسب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را وصف ‎کرد و چگونگی آفرینش وی و آنچه را خداوند با آن به وی کرامت داده ‎است بیان کرد و فرمود: «از چه چیزی وی را آفرید؛ [از نطفه]»؛ یعنی از طینت پیامبران «وی را آفرید؛ پس تقدیر وی را رقم زد» برای خوبی. 📚تفسير القمي، ج‏2، ص406؛ مختصر البصائر، ص163 أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ‏ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... ثُمَّ نَسَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ: «مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ؛ [مِنْ نُطْفَةٍ]» يَقُولُ: مِنْ طِينَةِ الْأَنْبِيَاءِ «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» لِلْخَيْرِ. فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت) @yekaye
☀️۲) از یکی از اهل سنت روایت شده است که می‌گفت: من بارها در مجلس امام صادق ع حاضر می‌شدم و به خدا سوگند مجلسی پربارتر از مجالس وی ندیدم؛ وی روزی به من فرمود: عطسه از کجا بیرون می‌آید؟ گفتم: از بینی. فرمود: درست اشتباه کردی! گفتم: فدایت شوم؛ پس از کجا بیرون می‌آید؟ فرمود: از تمام بدن؛ همان طور که نطفه هم از تمام بدن بیرون می‌آید و البته محل خروج آن، آلت است. سپس فرمود: آیا ندیده‌ای که وقتی انسان عطسه می‌کند کل بدنش به حرکت درمی‌آید؟! 📚الكافي، ج‏2، ص657 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَوَاهُ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْعَامَّةِ قَالَ: كُنْتُ أُجَالِسُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ مَجْلِساً أَنْبَلَ مِنْ مَجَالِسِهِ؛ قَالَ فَقَالَ لِي ذَاتَ يَوْمٍ: مِنْ أَيْنَ تَخْرُجُ الْعَطْسَةُ؟ فَقُلْتُ مِنَ الْأَنْفِ! فَقَالَ لِي: أَصَبْتَ الْخَطَأَ. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ أَيْنَ تَخْرُجُ؟ فَقَالَ: مِنْ جَمِيعِ الْبَدَنِ كَمَا أَنَّ النُّطْفَةَ تَخْرُجُ مِنْ جَمِيعِ الْبَدَنِ وَ مَخْرَجُهَا مِنَ الْإِحْلِيلِ. ثُمَّ قَالَ: أَ مَا رَأَيْتَ الْإِنْسَانَ إِذَا عَطَسَ نُفِضَ أَعْضَاؤُهُ ... @yekaye
☀️۳) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند: همانا نطفه وقتی در رحم قرار می‌گیرد خداوند عز و جل فرشته‌ای را می‌فرستد که از خاکی که قرار است در آن دفن شود برمی‌گیرد و آن را در نطفه ذوب می‌کند؛ و همواره دل او بدان مایل است تا اینکه در آن دفن شود. 📚الكافي، ج‏3، ص203 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي مِنْهَالٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: إِنَّ النُّطْفَةَ إِذَا وَقَعَتْ فِي الرَّحِمِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَكاً فَأَخَذَ مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي يُدْفَنُ فِيهَا فَمَاثَهَا فِي النُّطْفَةِ فَلَا يَزَالُ قَلْبُهُ يَحِنُّ إِلَيْهَا حَتَّى يُدْفَنَ فِيهَا. @yekaye
☀️۴) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند: همانا در بهشت درختی است به نام «مُزن»* که هنگامی که خداوند بخواهد مومنی را بیافریند قطره‌ای از آن می‌چکاند و آن قطره به هیچ سبزی یا مویه‌ای برخورد نمی‌کند که مومن یا کافری از آن بخورد مگر اینکه خداوند از صلب وی مومنی را بیرون می‌آورد. * پی‌نوشت: «مزن» در لغت به معنای ابر سفید و باران‌زا است که یکبار در قرآن کریم به کار رفته و درباره‌اش قبلا بحث شد؛ ر.ک: جلسه ۱۰۳۶ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-69/؛ و احتمال دارد کلمه مزن در آن آیه هم اشاره به این حقیقت ملکوتی باشد. 📚الكافي، ج‏2، ص14 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُسْلِمٍ الْحُلْوَانِيِّ عَنْ أَبِي إِسْمَاعِيلَ الصَّيْقَلِ الرَّازِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ فِي الْجَنَّةِ لَشَجَرَةً تُسَمَّى الْمُزْنَ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَ مُؤْمِناً أَقْطَرَ مِنْهَا قَطْرَةً فَلَا تُصِيبُ بَقْلَةً وَ لَا ثَمَرَةً أَكَلَ مِنْهَا مُؤْمِنٌ أَوْ كَافِرٌ إِلَّا أَخْرَجَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صُلْبِهِ مُؤْمِناً. @yekaye
☀️۵) در فرازی از یکی از خطبه‌های امیرالمومنین ع آمده است: ... آنچه آفريد از مادّتى نبود كه ازلى است، و نه از نمونه‏ هايى كه ابدى است، بلكه آفريد آنچه را آفريد، و حدّ آن را بر پا داشت، و صورت داد آنچه را داد، و در نيكوترين صورتش نگاشت. هيچ چيز از فرمان او سر برنتابد، و او از طاعت چيزى سودى نيابد. علم او به مردگانى كه رفته‏ اند همچون علم او به زندگانى است كه مانده ‏اند، و علم او به آسمانهاى برين چون علم اوست به زمين فرودين. اى آفريده راست اندام، و پديده نگاهدارى شده در تاريكيهاى ارحام، و در پرده‏ هايى نهاده و هر پرده بر ديگرى فتاده. آغاز شدى از آنچه برون كشيده شد از گل و لاى، و نهاده شدى در آرامگاهى بر جاى (مومنون/۱۲-۱۳)، تا مدّتى كه دانسته است و زمانى كه قسمت شده است. در دل مادرت مى ‏جنبيدى، نه خواندن را پاسخى توانستى گفت، و نه آوازى را توانستى شنفت. سپس از قرارگاهت بيرون كردند [و به خانه ‏اى در آوردند] كه آن را نديده بودى، و راههايى كه سود آن را نشناخته... 📚نهج‌البلاغه، خطبه۱۶۳ (ترجمه شهيدى، ص166-167) ... لَمْ يَخْلُقِ الْأَشْيَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِيَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِيَّةٍ بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ‏ وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ لَيْسَ لِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَيْ‏ءٍ انْتِفَاعٌ عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِينَ كَعِلْمِهِ بِالْأَحْيَاءِ الْبَاقِينَ وَ عِلْمُهُ بِمَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى كَعِلْمِهِ بِمَا فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى‏. أَيُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِيُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِيُّ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ‏ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ! بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ وَ وُضِعْتَ فِي قَرارٍ مَكِينٍ إِلى‏ قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّكَ جَنِيناً لَا تَحِيرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً، ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّكَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا ... . @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣«مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ» بعد از اینکه در آیات قبل انسان را به خاطر کفرورزی‌اش مواخذه کرد و سوال کرد که از چه چیزی او را آفرید؟! در این آیه پاسخ را می‌دهد؛ که این نوع پاسخ نشان می‌دهد که آن سوال صرفا برای تلنگر زدن بوده است؛ نه اینکه واقعا استفهامی در کار باشد. 💢در این پاسخ ▪️اولا :من نطفه» را بر فعل مقدم کرد (که دلالت بر تاکید بر آن دارد) و ▪️ثانیا «نطفه» را به صورت نکره آورد که اغلب توضیح داده‌اند که این نکره آوردن دلالت بر تحقیر دارد (یعنی: از یک نطفه‌ای، که خیلی مهم هم نیست)؛ و در واقع با این نحوه بیان می‌خواهد بفرماید؛ وقتی که از یک نطفه حقیر و پست آفریده شده واقعا چه جای چنین طغیان و سرکشی‌ای است؟ 📚الميزان، ج‏20، ص206 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏31، ص57 @yekaye
. 2️⃣ ‌«مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ؛ مِنْ‏ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ» به آفرينش خود از نطفه ناچيز بنگريد تا از كفر و غرور دست برداريد 📚تفسير نور، ج‏10، ص386 @yekaye
. 3️⃣ «مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ؛ مِنْ‏ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ» : از خاک یا از نطفه؟ در این آیه و برخی آیات دیگر (خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ، نحل/4؛أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصيمٌ مُبينٌ، یس/77؛ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً، انسان/2) بیان شده است که خداوند انسان را از نطفه آفرید؛ ولی در آیات دیگری بر خلقت وی از تراب (خاک) یا طین (گِل) تاکید شده است (مانند: مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ، روم/20؛ هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ طينٍ ثُمَّ قَضى‏ أَجَلاً، انعام/2؛ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ، مومنون/12؛ الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ، سجده/7؛ فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طينٍ لازِبٍ، صافات/11؛ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ، ص/71). چگونه بین این دو دسته آیات می توان جمع کرد: 🌴الف. آفرینش از تراب و طین، اشاره به خلقت اولین انسان است؛ و آفرینش از نطفه اشاره به روند آفرینش انسانهای بعدی؛ چنانکه تصریح آیه «الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ، ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهين»‏ (سجده/7-۸) و ظهور اولیه بسیاری از آیات (مانند: «قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً» (کهف/۳۷)، «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ» (حج/۵) ، «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ» (روم/۲۰)، «‏وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً» (فاطر/۱۱)، «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً» (غافر/۶۷)) بر این دلالت می‌کند. 🌴ب. اشاره به دو مرتبه از مراتب آفرینش انسان است؛ یک مرتبه مرتبه‌ای که وجود وی از خاک است، که تعبیر مادی آن شاید همین باشد که همه عناصر تشکیل دهنده بنده انسان عناصری است که در خاک و زمین یافت می‌شود؛ و دیگری مرتبه خاص آفرینش انسان است که از نظفه رقم خورده است؛ و به نظر می‌رسد ظاهر آیه «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ، ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‏ قَرارٍ مَكين» (مومنون/۱۲-۱۳)‏ و برخی از احادیث (مثلا حدیث۳) موید این نگاه باشند و در این صورت در توجیه آیات ذیل بند الف، شاید بتوان گفت تعبیر «ثم» در آیات فوق، دلالت بر تاخیر در مرتبه دارد نه دلالت بر تاخیر زمانی. 🌴ج. ... @yekaye
. 4️⃣ «فَقَدَّرَهُ» در این آیه، بعد از اشاره به آفرینش او از نطفه، تاکید دارد بر تقدیری که در خصوص وی رقم زده است؛ درباره مراد از این تقدیر گفته‌اند: 🌴الف. مقصود تقدرهایی است که وی را از مرحله‌ای به مرحله بعد وارد کرد: نطفه را به علقه و علقه را به مضغه و ... تا آخرین مراحل آفرینش وی که مذکر یا مونث باشد، اعضاء و جوارحش چگونه باشد و عمر و روزی‌اش چه باشد و نهایتا کارش به سعادت بیانجامد یا به شقاوت (مجمع البيان، ج‏10، ص665 ؛ ابن‌عباس، به نقل البحر المحيط، ج‏10، ص409 ؛ و ‌فراء، به نقل مفاتيح الغيب، ج‏31، ص57 ) 🌴ب. مقصود همان سر و سامان دادن وجود وی است شبیه آنکه در جای دیگر فرمود: «أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا» (كهف/37) (زجاج، به نقل مفاتيح الغيب، ج‏31، ص57 ). 🌴ج. مقصود تعیین اندازه و کمیت و کیفیت هریک از اعضا و جوارحی است که خداوند بر اساس مصلحت متناسب با وجود وی برای او مقدر کرده است؛ ‌شبیه آیه «وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً» (فرقان/2) (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص57 ؛ الكشاف، ج‏4، ص703 ) یعنی حد و اندازه‌های وجودی‌ای را که از آن نمی‌تواند تجاوز کند و در آن محدوده باید زندگی اش را دامه دهد مقرر فرمود (الميزان، ج‏20، ص206-207 ). 🌴د. ... @yekaye
. 5️⃣ «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» آفرينش انسان تصادفى نيست، بلكه از روى حساب و كتاب و تقدير و اندازه ‏گيرى است. 📚تفسير نور، ج‏10، ص387 @yekaye
☀️۶) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند: قدر و اندازه هر کس به قدر همت اوست. 📚نهج البلاغة، حکمت 47 وَ قَالَ امیرالمومنین ع: قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه‏. @yekaye
. 6️⃣ «مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ؛ مِنْ‏ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» با اینکه سوال فقط درباره این بود که این انسان از چه آفریده شده است؛ در پاسخ علاوه بر اینکه از نطفه آفریده شده، به اینکه تقدیری در او رقم خورده است اشاره کرد. این نشان می‌دهد برای شناخت حقیقت انسان همان طور که باید ابتدای آفرینش وی جدی گرفته شود، تقدیری که در او رقم خورده است نیز جدی گرفته شود؛ و بعید نیست که این تقدیر در متن خود همین نطفه باشد چنانکه در جای دیگر این نطفه را نطفه امشاج (نطفه‌ای که آمیزه‌ای از ظرفیتهای گوناگون است) نامید و فرمود: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً: ما انسان را از نطفه‏اى اندر آميخته آفريديم تا او را بيازماييم و وى را شنوا و بينا گردانيديم» (انسان/2). 📝نکته : اساسا نظام آفرینش الهی چنین است که هر چیزی را که آفریده تقدیری در او رقم زده است: «خَلَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديراً: همه چيز را آفريده و هر يك را به تناسب حال او اندازه ‏گيرى كرده است» (فرقان/2)؛ و این بدان معناست که اساسا هر چیزی با قدر و اندازه معینی آفریده شده است: «إِنَّا كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ: ماييم كه هر چيزى را به اندازه‌ای آفريده‏ايم.» (قمر/49)؛ و در این آیه به اینکه انسان هم از این جهت شبیه سایر مخلوقات است اشاره شده است. در تلقی عوامانه قبول به معنای دانستن است؛ در حالی که در معارف قرآنی اصلا چنین تلازمی نیست؛ بلکه معنای تقدیر، اندازه معینی برای هر چیزی قرار دادن است، که آن چیز در آن حد و اندازه قدرت مانور دارد؛ و به همین مناسبت است که فلاسفه توضیح داده اند که اساسا اختیار داشتن در تقدیر انسان است؛ یعنی قدر و اندازه انسان چنین است که لازمه وجود او اختیار است؛ و اساسا اختیار نداشتن یعنی قدر و اندازه انسان را درست نفهمیدن. 💢به هر حال آنچه مهم است این است که هرمخلوقی باید قدر و اندازه خود را بشناسد تا بتواند حداکثر بهره‌برداری را از امکاناتی که خداوند به او داده است به عمل آورد؛ و نکته بسیار جالب در خصوص انسان این است که این تقدیر انسان یک تقدیر سیال است که در ادبیات دینی از این سیالیت تقدیر انسان با تعبیر یاد شده است؛ به تعبیر دقیق‌تر تقدیر نظام آفرینش انسان به گونه‌ای است که در حالی که از ابتدا برای او قدر و اندازه خاصی رقم خورده (که اگر چیزی قدر و اندازه‌ای معین نداشته باشد هیچ گونه تعینی نخواهد داشت)، در عین حال هر چیزی که برای انسان مقدر شده باشد ظرفیت این را دارد که عوض شود و تقدیر جدیدی برای او رقم بخورد (این حقیقت ویژه در وجود آدمی را می‌توان نامید که مهمترین ممیزه انسان از سایر موجودات است و آن را به تفصیل در مقاله‌ «فطرت به مثابه یک نظریه انسان‌شناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن» توضیح داده‌ام: https://www.souzanchi.ir/fitrat-human-nature-as-a-competing-humanistic-theory-for-modern-humanities-and-social-sciences/). 🤔اینجاست که احادیثی همچون «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه» (حدیث۶) معنای عمیقتری از آنچه در نگاه بدوی دارند پیدا می‌کنند: اینکه قدر و اندازه هر کس به قدر همت اوست، یعنی همت و عزم و افق نگاه هرکس می‌تواند تقدیر وی را دگرگون سازد و هر انسانی با همت خویش می‌تواند به برترین افقهای ممکن در عالم برسد. 🤔و از این منظر تعبیر «ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ» در آیه بعد می‌تواند دلالتهای سلوکی بسیار جالبی داشته باشد، که ان شاء الله در تدبرهای آن آیه اشاره خواهد شد. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۰۶) 📖 ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ 📖 ترجمه 💢سپس راه را آسانش کرد [یا: برایش آسان کرد] سوره عبس (۸۰) آیه ۲۰ ۱۴۰۲/۷/۲ ۸ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا