eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
. 1️⃣ «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ» ذیل آيه ۱۷ (جلسه۱۱۰۳ تدبر۱) بیان شد که این آیات دست کم دو معنای مثبت و منفی دارد. 🔸بر اساس معنای مثبت آن، این آیات درباره انسانی خاص (امیرالمومنین ع) است و کسانی که ایشان را به کفر متهم کردند مورد مواخذه قرار می‌گیرند؛ و در این معنا نحوه میراندن و قبر کردن ایشان، ادامه مدحها درباره شخصیت ایشان است؛ چنانکه در حدیث ۱ گذشت می‌خواهد بفرماید شما کسی را متهم به کفر کردید که او را به سبک انبیاء ‌میراندیم و در قبر نهادیم. 🔸اما بر اساس معنای منفی آن، این آیات مواخذه انسانی است که کفر می‌ورزد و دارد برخی نعمتها را مطرح می‌کند که با وجود این نعمتها چرا وی کفر می‌ورزد. و ذیل آیه ۱۸ (جلسه ۱۱۰۴، تدبر۲) اشاره شد که هر پدیده‌ای در متن آفرینش خویش، سه مرحله دارد: ابتدا، مسیر و انتها؛ که این مرحله آخر در این آیه و آیه بعد مورد توجه قرار گرفته است؛ که خودش سه مرتبه دارد: میراندن، در قبر نهادن، و برانگیختن (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص58 ). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
. 2️⃣ «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ» بر اساس اینکه این آیات مواخذه انسانی اس که کفر می‌ورزد، میراندن و در قبر قرار دادن هم دو نعمتی است که خداوند برای انسان قرار داده است؛ این نعمت را از سه زاویه می‌توان مورد توجه قرار داد: 🌴الف. تاکید روی «أَماتَهُ» باشد: یعنی از این جهت که میراندن نعمت است؛ و نعمت بودنش بدین خاطر است که: 🌿الف.۱. میراندن زمینه اتصال به ابدیت و لذات خالص است (تفسير كنز الدقائق، ج‏14، ص136 ) [و در مورد شخص کافر هم میراندن از این جهت برایش نعمت است که مانع ادامه دادن گناهان و سنگین‌تر شدن بار اخروی‌اش می‌شود. 🌿الف.۲. وقتی عمر انسان فزونی می‌یابد از زمانی به بعد قوای او تحلیل می‌رود و ماندنش جز زحمت برای خود و دیگران ثمره‌ای ندارد؛ لذا هم برای خودش و هم برای دیگران نعمت است. 🌿الف.۳. ما برای سعادت اخروی آفریده شده‌ایم و دنیا ظرفیت بهره‌مندی از آن سعادت را ندارد؛ لذا مرگ داشتن از این جهت نعمت است که به ما یادآوری می‌کند که ما از جنس این دنیا نیستیم و برای دنیا آفریده نشده‌ایم؛ و موجب می‌شود که خود را آماده آن دنیا کنیم. (یعنی میراندن دیگران، نعمتی است برای ما که شاهد مرگ آنهاییم) 🌿الف.۴. ... 🌴ب. تاکید روی «فَأَقْبَرَهُ» باشد: یعنی از این جهت که در قبر نهادن نعمت است؛ و نعمت بودنش بدین جهت است که: 🌿ب.۱. خداوند است که انسان را به اینکه همدیگر را قبر کنند هدایت کرد [یعنی این مساله‌ای است که در جانداران دیگر دیده نمی‌شود] (الميزان، ج‏20، ص207 ). در واقع، در ميان انواع برخوردهايى كه با مردگان مى‏شود، دفن آنها در گور، شيوه‏اى است كه خداوند به انسان آموخته است. (در آيه 31 سوره مائده مى‏خوانيم: «فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ» آنگاه كه قابيل در فكر چاره‏جويى و پنهان كردن جسد بى‏جان برادرش هابيل بود، خداوند با فرستادن كلاغى، دفن در خاك را به او آموخت.) (تفسير نور، ج‏10، ص386). 🌿ب.۲. نوعی تکریم انسان است، چرا که با در قبر نهادن بدنش از تعرض حیوانات درنده و ... در امان می‌ماند (معانى القرآن، ج‏3، ص237 ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص666 ؛ الكشاف، ج‏4، ص703 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص409 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏31، ص58 ؛ تفسير كنز الدقائق، ج‏14، ص136). 🌿ب.۳. ... 🌴ج. تاکید روی حرف «ف»، و کل عبارت «أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ» باشد: یعنی اینکه ابتدا میراند و سپس این رویه را در انسانها قرار داد که مرده را دفن کنند نعمت است؛ بدین جهت که: 🌿ج.۱. وقنی انسان مرد، بوی بد جنازه‌اش منتشر نمی‌گردد که مورد تنفر انسانها واقع گردد (الميزان، ج‏20، ص208 ). 🌿ج.۲. ... @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
. 3️⃣ «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ ... ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ‏» انسان كه مرگ و قبر را مى‏بيند، چرا سرسختى مى‏كند؟ 📚تفسير نور، ج‏10، ص387 @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
. 4️⃣ «أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ» تمام كارها در حقيقت منسوب به خداوند است؛ حتی میراندن و در قبر نهادن (تفسير نور، ج‏10، ص387). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
. 5️⃣ «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ؛ ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ؛ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ‏» خدا انسان را از نطفه‌ای ‌آفرید و قد و قواره زندگی اش را رقم ‌زد؛‌ سپس راه پیمودنش را آسان کرد؛ سپس او را می‌میراند و در قبر می‌کند. اگر انسان این سیر را جدی بگیرد، مرگ و در قبر رفتنش را خیلی جدی می‌گیرد؛ و می‌فهمد که دنیا فقط مسیری است که باید بپیماید تا به مرگ و قبر برسد؛ و اصل کار و همه تلاشهایش برای بعد از آن است. 🤔همه مشکلات زندگی ما در این است که این مسیر و مسافرخانه را با خانه اشتباه گرفته‌ایم. 📜حکایت ابونصر از ابوجید قمی از علی بن احمد دلال قمی حکایت کرده است که: سراغ ابوجعفر محمد بن عثمان (دومین نائب از نواب اربعه امام زمان ع) رفتم که احوالش را بپرسم، در مقابلش تخته‌ چوبی دیدم که حک‌کننده‌ای در حال حک کردن بر آن بود و آیاتی از قرآن و اسماء ائمه ع را در حواشی آن می‌نوشت. گفتم: سرورم! این تخته چیست؟ فرمود: این برای قبرم است که در آن گذاشته شود و من را بر آن بگذارند – یا گفت: مرا بدان تکیه دهند. و امروز کارش تمام شد و من هر روز در این قبر می‌روم و مقداری قرآن می‌خوانم و بیرون می‌آیم. – [ابوجید ادامه می‌دهد:] و به گمانم علی بن احمد گفت که ابوجعفر دستم را گرفت و آن [قبر] را هم به من نشان داد - و گفت که در روز فلان و ماه فلان و سال فلان من به نزد خدایم می‌شتابم و در آن قبر دفن می‌شوم و این تخته همراهش گذاشته شد. پس چون از نزد وی بیرون آمدم آنچه را گفته بود نوشتم و همواره مترقب آن بودم تا اینکه وی بیمار شد و درهمان روز از همان ماه از همان سالی که گفته بود رحلت کرد و در آن دفن شد. ابونصر می‌گوید: این مطلب را از افراد دیگری، از جمله ام کلثوم دختر ابوجعفر هم شنیدم. 📚الغيبة (للطوسي)، ص365؛ فلاح السائل، ص74 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۱۰۷) 📖 ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ 📖 ترجمه 💢آنگاه او را میراند سپس قبرش کرد؛ سوره عبس (۸۰) آی
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۲ ۱۴۰۲/۷/۱۵ ۲۱ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹أنْشَرَهُ با اینکه ماده «نشر» در موارد بسیار متنوعی به کار می‌رود چنانکه کلمه «نَشْر» به معنای نسیم طیب، «نَشَرَ الثوبَ» به معنای پهن کردن لباس مچاله شده، «نَشَر الكتابَ» به معنای باز کردن صفحات کتاب، «نشور» به معنای زنده شدن بعد از مرگ، « نَشَرَ الأرض» به معنای روییده شدن گیاهان در زمین «نشر القوم» به معنای پراکنده شدن گروهی بعد از اجتماعی که داشته‌اند، و «نَشَرت الخشبةَ بالمنشار» به معنای تکه کردن چوب به وسیله «منشار» (= اره، که اسم آلت از همین ماده است) است، اما درباره اصل ماده «نشر» تقریبا توافقی بین اهل لغت وجود دارد. ▪️ابن فارس بر این باور است که این ماده در اصل دلالت می‌کند بر «گشودن چیزی و پراکندن آن» (معجم المقاييس اللغة، ج‏۵، ص۴۳۰ ) ▪️مرحوم مصطفوی آن را به «بسط [گسترش] یافتن بعد از قبض» تعبیر می‌کند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص120 ) ▪️حسن جبل هم آن را متفرق شدنی که با بسط و امتداد، خواه توسط خود شیء یا امر دیگری، حاصل شود، دانسته است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۱۹۸ ) ▪️در قرآن کریم این ماده اگر چه در معدود مواردی در مورد وضعیت زندگی دنیا به کار رفته، مثلا به معنای پراکنده شدن افراد که هرکسی پی کار خود برود (فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا، احزاب/۵۲؛ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْض، جمعه/۱۰؛ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً؛ فرقان/۴۷) ویا به معنای نشر و گسترش رحمت الهی (فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِه، کهف/۱۶؛ وَ هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَه، فرقان/۲۴) ویا کتابی که صفحاتش باز است: «أَنْ يُؤْتى‏ صُحُفاً مُنَشَّرَة» (مدثر/۵۲)؛ و در معدود مواردی می‌تواند هم معنای ناظر به دنیا بدهد و هم معنای ناظر به آخرت، - مانند: «وَ النَّاشِراتِ نَشْراً» (مرسلات/3) که اگر آن گونه که بسیاری از مفسران گفته‌اند ناظر به فرشتگان یا بادهایی باشد که ابرها را این سو و آن سو می‌برند، ویا آن گونه که برخی توضیح داده‌اند ناظر به مرحله‌ای از مراحل سلوک اخلاقی انسان باشد که نوعی بسط قلب است بعد از پاک شدن از رذایل (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص122-123 ) ناظر به دنیاست، و اگر ناظر به فرشتگانی باشد که انسانها را از قبر بیرون می‌آورند ناظر به آخرت است-؛ ولی در اغلب کاربردهای قرآنی‌اش ناظر به قیامت است؛ خواه ناظر به اصل برپاییِ قیامت و بیرون آوردن و پراکندن انسانها (مانند: أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُون، انبیاء/۲۱؛ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ، فاطر/9) و اموری از سنخ آن، مانند احیای اولیه انسان (أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ؛ روم/۲۰؛ ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ، عبس/۲۲) و یا زمین (فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ؛ زخرف/۱۱)؛ و یا اموری که در قیامت رخ می‌دهد مانند نشر نامه عمل (وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت؛ کویر/۱۰)؛ هرچند برخی بر این باورند که اساسا کاربرد آن در خصوص نشر انسان در قیامت، کاربردی استعاری است از باب تشبیه به «نشر ثَوب» (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۰۵ ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص589-590 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «نشر» ▪️این ماده در حالت ثلاثی مجرد بر وزن «نشَرَ يَنْشُرُ» است، و دو مصدر دارد: «نَشْر» و «نُشُور» (تهذيب اللغة، ج‏11، ص233) که چنانکه در مثالهای فوق گذشت همه اینها در قرآن آمده است؛ که کلمه «نشور» غالبا برای برانگیخته شدن به کار رفته است و از این جهت به کلمه «بعث» بسیار نزدیک است و در تفاوت این دو به نظر می‌رسد با توجه به اینکه معنای محوری «نشر» پراکندن و گستردن ... است، بعث به مرحله برانگیخته شدن از قبور دلالت داشته باشد و «نشر» به مرحله پراکنده شدن و این سو و آن سو رفتن انسانها در صحرای محشر؛ اما عسکری گفته است که «بعث» دلالت دارد بر بیرون آمدن از قبرها: «مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا» (یس/۵۲)، اما «نشور» برای ظهور و آشکار شدن برانگیختگان و آشکار شدن اعمال ایشان نزد خلایق به کار می‌رود چنانکه در تعابیری همچون «نشرت اسمک: اسم تو را نشر دادم» یا «نشرت فضیلة فلان« فضیلت فلانی را نشر دادم» این معنا واضح است (الفروق في اللغة، ص284)و به نظر می‌رسد آیه «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ» (عبس/۲۲) هم موید دیدگاه وی باشد؛ چرا که اگر نشر به معنای پراکنده شدن بود ناظر به جمع معنا داشت در حالی که این آیه ناظر به فرد است. ▫️ در حالت ثلاثی مجرد، اسم فاعل آن «ناشر» به معنای «نشردهنده» است که جمع آن هم به صورت سالم و هم به صورت جمع مکسر (نُشُر) رایج است؛ که کاربرد آن به صورت جمع مکسر فقط بر اساس برخی قراءات از آیه «وَ النَّاشِراتِ نَشْراً» (مرسلات/3) است که آن را به صورت «وَ النَّاشِراتِ نُشُراً» قرائت کرده‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۰۵ ▫️و اسم مفعول آن «منشور» به معنای «نشر داده شده» است: «في‏ رَقٍّ مَنْشُورٍ» (طور/3) ، «نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً» (اسراء/13). ▪️این ماده در باب افعال به کار رفته: «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ» (عبس/۲۲)، «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ» (انبیاء/21) که به لحاظ معنایی برخی تفاوتی بین آن و کاربردش در حالت ثلاثی مجرد نمی‌گذارند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۰۵) و این تفاوت را بیشتر تنوع در گویش می‌دانند بویژه که هردو متعدی به یک مفعولند، و دیدیم در همین آیه، قرائت به صورت ثلاثی مجرد هم وجود دارد؛ اما برخی «انشار» ‌را به معنای «احیای برای تصرف بعد از مرگ» معرفی کرده‌اند (مجمع البيان، ج‏10، ص663 )، که از این جهت شاید اختصاص به انسان پیدا کند؛ و اگرچه کاربرد آن به صورت اسم مفعول در قرآن کریم: «إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرينَ» (دخان/35)، می‌تواند موید این نکته باشد، اما کاربرد آن در آیه «وَ الَّذي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ» (زخرف/11) و به صورت اسم مفعول در آیه «أَنْ يُؤْتى‏ صُحْفاً مُنْشَرَة» (مدثر/۵۲) [که این قرائتی غیرمشهور است؛ و قرائت مشهور آن به صورت «صُحُفاً مُنَشَّرَةاست] نافی این اختصاص است. ▪️در باب افتعال نیز به کار رفته که ظاهرا تفاوت معنایی اصلی آن با دو حالت قبل در این است که این کلمه لازم است نه متعدی، یعنی به معنای «نشر یافتن» است؛ راغب «انتشارِ» مردم را به معنای پخش و متفرق شدن آنان و رفتن در پی حاجاتشان دانسته‌ «فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا» (أحزاب/53)، «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ» (جمعة/10)، «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ» (روم/20)؛ و گفته‌اند اصل کاربرد «انتشار» به معنای متورم شدن و باد کردن دنبه چارپایان است، چنانکه به رگهای داخل بازو و ساعد چون متورم می‌شوند «نواشر» گویند و البته این قول هم هست که «نشر» به گاه در معنای «انتشر» به کار می‌رود که شاهد بر این آیه «وَ إِذا قيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا» (مجادله/۱۱) است که در برخی قراءات به صورت «وَ إِذا قيلَ انْشُرُوا فَانْشُرُوا» قرائت شده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۰۵) که در این باب هم اسم مفعول نیز به کار رفته است: «كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ» (قمر/7) ▪️این ماده در باب تفعیل هم به کار رفته، البته نه به صورت فعل، بلکه به صورت اسم مفعول: «أَنْ يُؤْتى‏ صُحُفاً مُنَشَّرَة» (مدثر/۵۲) 📿ماده «نشر» و مشتقات آن جمعا ۲۱ بار در قرآن کریم به کار رفته است. یادآوری می‌کنیم که این تعداد کاربرد قرآنی که بیان می‌شود بر اساس قرائت حفص از عاصم است؛ وگرنه بر اساس برخی قرائتها تعداد کاربردهای این ماده ممکن است بیشتر یا کمتر شود، چنانکه در توضیحات فوق دیدیم که بر اساس قرائتی آیه «وَ إِذا قيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا» (مجادله/۱۱) به صورت «وَ إِذا قيلَ انْشُرُوا فَانْشُرُوا» قرائت شده است؛ که عملا در آن قرائت دست کم دو کلمه بر اساس ماده «نشر» موجود است که در قرائت حفص از عاصم موجود نیست. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه ۱۷، روایتی از امام باقر ع گذشت. امام ع در ادامه آن فرمودند: ... «سپس هرگاه بخواهد وی را برمی‌انگیزاند». گفتم: منظور از اینکه فرمود «سپس هرگاه بخواهد وی را برمی‌انگیزاند» چیست؟ فرمود: بعد از کشته‌شدنش درنگی می‌کند در رجعت؛ پس آنچه خداوند وی را بدان دستور داده بود را محقق می‌کند. 📚تفسير القمي، ج‏2، ص406؛ 📚مختصر البصائر، ص163 أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ‏ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...«ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ». قُلْتُ: مَا قَوْلُهُ: «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ»؟ قَالَ: يَمْكُثُ بَعْدَ قَتْلِهِ فِي الرَّجْعَةِ فَيَقْضِي مَا أَمَرَه‏. ✳️فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت) @yekaye
☀️۲) از مناجاتهای امام سجاد ع با پروردگار خویش مناجاتی است که برای بیان ذلت و خواری خویش در پیشگاه خداوند دارند. ایشان می‌فرمایند: اى پروردگار من، گناهانم زبانم را بند آورده‏ اند و از گفتار عاجز آمده ‏ام و عذرى دارم. اسير بليّه خويشتنم و در گرو اعمال خود. در وادى خطاى خود سرگردانم و ندانم به كجا مى‏روم، چونان مسافرى از همه جا بريده و در راه مانده. خود را در جايگاه گنهكاران ذليل بر پاى داشته‏ ام، در جايگاه شوربختانى كه در برابرت گستاخى كرده‏اند و وعده‏ هاى عذابت را به چيزى نشمرده ‏اند. منزهى تو، اى خداوند. به كدام جرأت با تو گستاخى كردم؟ به دمدمه كدام فريب خود را در ورطه هلاكت افكندم؟ اى مولاى من، مى‏ بينى كه چسان لغزيده ‏ام و به رو در افتاده ‏ام، پس بر من رحمت آور و به حلم خود بر جهل من و به احسان خود بر بدكرداريم ببخشاى، كه به گناه خود اقرار مى‏ كنم و به خطاى خود معترفم. اين دست من و اين پیشانی من، كه اكنون براى قصاص از نفس‏ خود زاروار تسليم كرده ‏ام. بار خدايا، بر پيرى من و پايان يافتن روزگار من و نزديك شدن اجل من و ناتوانى و بيچارگى من رحم كن. اى مولاى من، بر من رحمت آور آنگاه كه نشان من از جهان بر افتد و یادم از ميان آفريدگان محو شود و در زمره فراموش شدگان در آيم. اى مولاى من، بر من رحمت آور آنگاه كه چهره‏ام و حالتم دگرگون شود، آن هنگام كه پيكرم بپوسد و اعضايم پراكنده گردد و بند بندم از هم بگسلند. اى واى بر غفلت من از آنچه برايم مهيا كرده‏اند. اى مولاى من، رحم كن بر من در آن روز كه زنده شوم و براى حساب حاضر آيم. در آن روز، جايگاه ايستادنم را در ميان اولياى خود قرار ده و بازگشتم را همراه با دوستانت و مسکنم در جوار خود قرار ده. يا رب العالمين. 📚الصحيفة السجادية، دعاء53 (ترجمه آيتى [با اصلاحات جزیی]، ص373-374) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّذَلُّلِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي، فَلَا حُجَّةَ لِي، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيَّتِي، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي، الْمُتَرَدِّدُ فِي خَطِيئَتِي، الْمُتَحَيِّرُ عَنْ قَصْدِي، الْمُنْقَطَعُ بِي. قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِينَ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرِّينَ عَلَيْكَ، الْمُسْتَخِفِّينَ بِوَعْدِكَ سُبْحَانَكَ! أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ، وَ أَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِي! مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرِّ وَجْهِي وَ زَلَّةَ قَدَمِي، وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي، فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِي، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي، وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي، أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي، ارْحَمْ شَيْبَتِي، وَ نَفَادَ أَيَّامِي، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلَّةَ حِيلَتِي. مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْيَا أَثَرِي، وَ امَّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِينَ ذِكْرِي، وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيِّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ. مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيُّرِ صُورَتِي وَ حَالِي إِذَا بَلِيَ جِسْمِي، وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِي، وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِي، يَا غَفْلَتِي عَمَّا يُرَادُ بِي. مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي، وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي، وَ فِي أَحِبَّائِكَ مَصْدَرِي، وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 1️⃣ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ» این آیه درباره احیای انسان بعد از مرگ است که آماده حساب و کتاب و ثواب و عقاب می‌شود (مجمع البيان، ج‏10، ص666 ) و آخرین فراز از آیاتی است که درباره روند حضور انسان در متن هستی سخن می‌گوید؛ روندی که اگر انسان آن را جدی بگیرد کفرورزی‌اش جای تعجب دارد: از نطفه‌ای آفریده شد که خداوند تقدیری برایش رقم زد و راهش را آسان نمود و سپس او را میراند و در قبر کرد و سپس هرگاه بخواهد او را دوباره از قبر بیرون می‌آورد و زنده می‌کند. در این آیه برای اشاره به این مرحله برانگیخته شدن مجدد، از تعبیر «نشر» استفاده کرد و در نکات ادبی اشاره شد که تفاوت این کلمه با کلمه «بعث» (که غالبا برای برانگیخته شدن به کار می‌رود) این است که کلمه «بعث» صرفا دلالت دارد بر بیرون آمدن از قبرها، اما «نشور» برای ظهور و آشکار شدن برانگیختگان و آشکار شدن اعمال آنان به کار می‌رود. یعنی ای انسان! وقتی که تو آن روند از نطفه تا قبر را می‌پیمایی و نهایتا کاملا در معرض خداوند قرار می‌گیری و همه ابعاد هستی و اعمالت آشکار در معرض خداوند و سایر انسانها قرار می‌گیرد، چرا کفر می‌ورزی و حقیقت خودت را جدی نمی‌گیری؟! @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 2️⃣ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ» در تمامی آیات قبل که درباره روند حضور انسان در متن هستی بود انتقال از هر مرحله به مرحله بعد را صرفا با تعبیر اینکه خدا چنین کرد بیان فرمود: « خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ؛ ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ؛ ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَه: او را آفرید؛ ‌سپس تقدیرش را رقم زد؛ سپس راه را آسانش کرد؛ آنگاه او را میراند؛ سپس قبرش کرد»؛ اما در این آیه نفرمود خدا چنین کرد، بلکه انجام این کار را منوط به مشیت خداوند کرد، که اگر بخواهد چنین کند. چرا؟ 🌴الف. [می‌خواهد تاکید کند که] زمان وقوع قيامت تنها در اختيار خداست. (تفسير نور، ج‏10، ص387)، و می‌تواند آن را هر طور خواست جلو یا عقب بیندازد؛ در حالی که سایر احوال قبلی زمانش فی الجمله معلوم است؛ و حتی مرگ هم اگرچه انسان دقیقا از مرگ خود مطلع نیست اما حدودش تقریبا معلوم است یعنی عموما می‌دانند که زندگی‌شان از یک سنی بیشتر نخواهد بود؛ در حالی که در مورد وقوع قیامت هیچ وجهی از وقوعش بر ما معلوم نیست (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص58 ). 🌴ب. [چه‌بسا] می‌خواهد اشاره‌ای کند به ناگهانی بودن وقوع این واقعه، که موعدش را هیچکس جز خداوند نمی‌داند و هر وقت او بخواهد چنین کند (الميزان، ج‏20، ص208 )؛ 🌴ج. چون این واقعه در آینده است و هنوز رخ نداده و می‌خواهد با این تعبیر بفرماید که اگر وقتش برسد خدا این کار را خواهد کرد (اقتباس از البحر المحيط، ج‏10، ص409 ). 🌴د. زیرا اگرچه همه آنچه در عالم می‌گذرد به مشیت خداوند است و چیزی از ملک او خارج نیست، اما در دنیا خیلی از افراد این مشیت را درک نمی‌کنند یا انکار می‌کنند؛ در حالی که قیامت عرصه‌ای است که اینکه همه چیز تحت مشیت و به اراده خداست بر همگان آشکار می‌گردد: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ؟ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار» (غافر/۱۶). 🌴ه. شاید همین تعبیر یک نحوه تهدیدی در دل خود دارد؛ و اشاره به درنگی است که به عجله‌ای که برخی از افراد درباره قیامت دارند، خواه در دنیا از باب انکار و مسخره کردن: «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ‏؛ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين‏» (عنکبوت/۵۳-۵۴)، خواه در عالم برزخ، و درنگی که طبق بسیاری از احادیث چون هنوز یک نحوه بلاتکلیفی دارند آرزو می‌کنند که هرچه زودتر قیامت برپا شود و کارشان یکسره شود؛ و آیه تلویحا می‌فهماند این گونه نیست که چون شما عجله دارید بلافاصله وارد این مرحله شوید، بلکه هرگاه خدا بخواهد این نشر را انجام می‌دهد. 🌴و. ... @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 3️⃣ «خَلَقَهُ ... السَّبِيلَ يَسَّرَهُ ... أَنْشَرَهُ» توحيد و نبوت و معاد در كنار يكديگر مطرحند 📚تفسير نور، ج‏10، ص387 @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 4️⃣«خَلَقَهُ ... أَماتَهُ ... أَنْشَرَهُ» انسان از ابتدا تا انتها تحت تدبير و در دست اوست (تفسير نور، ج‏10، ص387). @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۸) 📖 ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ 📖 ترجمه سپس آنگاه که بخواهد، او را نشر دهد [برانگیزاند]. سوره
. 5️⃣ «فَأَقْبَرَهُ ... أَنْشَرَهُ» معاد، جسمانى است؛ زیرا می‌فرماید همان را كه در قبر برد، بيرون آورد (تفسير نور، ج‏10، ص387). 📝بحث و مناقشه در دلالت آیه: قبول معاد جسمانی حاصل وجود دهها آیه قرآن است که در کنار هم این مطلب را قطعی می‌کنند؛ اما اگر کسی فقط بخواهد به این یک آیه استناد کند، چه‌بسا مناقشه شود که: ضمیر «ه» در این آیه اشاره به من واقعی و حقیقت اصیل انسانی است، که مسیر از نطفه تا مرگ و عالم قبر را پیموده است؛ و آن حقیقت انسانی قطعا فقط جسم او نیست؛ بلکه این جسم او تنها ظهور و مرتبه‌ای از آن حقیقت است، و این آیه صرفا بیان می‌کند آن حقیقتی که مسیر نطفه تا مرگ و قبر را پیمود برخواهیم انگیخت و احضار خواهیم کرد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏12، ص121-122 ). اما به نظر می‌رسد این مناقشه وارد نیست؛ درست است که اصل حقیقت انسان منحصر در این بدن نیست، اما این آیه سخن از در قبر گذاشتن او را مطرح کرده است و تردیدی نیست که آنچه در قبر می‌گذارند بدن اوست نه روح او؛ و سپس کلمه «نشر» را به کار برد که باز ناظر است به آشکار شدن آنچه در قبر قرار گرفته و از دیدگان مخفی شده بود. پس انصاف این است که ظهور این آیه در معاد جسمانی از ظهورهایی است که به این راحتی قابل مناقشه نیست. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱۰۹) 📖 كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ 📖 ترجمه 💢زنهار! [/آری!] هنوز محقق نکرده است آنچه را [به او] دستورش داد. سوره عبس (۸۰) آیه ۲۳ ۱۴۰۲/۷/۲۱ ۲۷ ربیع‌الاول ۱۴۴۵ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا