eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۸) ب. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند: کسی که برادرش را در راه خدا و به خاطر خدا زیارت کند روز قیمت می‌آید در حالی که در لباسهایی از نور قدم برمی‌دارند و بر چیزی نمی گذرند مگر اینکه او را روشن می‌کنند تا اینکه در پیشگاه خداوند بایستند. پس خداوند عز و جل فرماید: آفرین! آفرین! و هنگامی که خداوند آفرین گوید عطیه خاص خود را بر آنان مبذول می دارد. 📚الكافي، ج‏2، ص177 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النَّهْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِي اللَّهِ وَ لِلَّهِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَخْطِرُ بَيْنَ قَبَاطِيَّ مِنْ نُورٍ وَ لَا يَمُرُّ بِشَيْ‏ءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّى يَقِفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ: مَرْحَباً! وَ إِذَا قَالَ مَرْحَباً، أَجْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ الْعَطِيَّة. @yekaye
☀️۹) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند: کسی که نمازش در شب زیاد باشد [= زیاد نماز شب بخواند] چهره اش در روز نیکو می‌شود. 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص474 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ كَثُرَ صَلَاتُهُ بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ. ☀️ب. مطلب فوق بدین صورت هم از پیامبر اکرم ص روایت شده است که فرموده باشند: کسی که نماز شب بخواند چهره اش در روز نیکو می‌شود. 📚علل الشرائع، ج‏2، ص363 📚تهذيب الأحكام، ج‏2، ص119 📚المحاسن، ج‏1، ص53 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ الرَّازِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ صَلَّى بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ. 📚مطلب فوق به همین صورت اخیر در المقنع (للصدوق)، ص131 از امام صادق ع روایت شده است. @yekaye
تکمله‌ای بر حدیث ۱ ۱) ب. ابان بن تغلب در روایتی از امام صادق ع درباره وجه تسمیه حضرت زهرا به «زهراء» (که به معنای درخشنده و تابناک است) می‌پرسد. امام صادق ع توضیحاتی می‌دهند که درخشنده و تابناک بودن ایشان را عمدتا ناظر به نوری معرفی می‌کنند که از نماز و معنویت حضرت زهرا س در صبح و ظهر و شب از محراب عبادتشان برای امیرالمومنین ساطع می‌شد و برخی از مردم هم آن را می‌دیدند؛ و نهایتا می فرمایند: و همچنان اين نور در چهره آن حضرت بود تا وقتى كه حضرت امام حسين عليه السّلام هم متولّد شدند؛ و آن نور در چهره‌‌هاى ما امامان می‌گردید از این امام به آن امام، تا روز قيامت. 📚علل الشرائع، ج‏1، ص180 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ سَهْلٍ الصَّيْقَلُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الدَّارِمِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهُرْمُزَانِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءُ ع زَهْرَاءَ؟ فَقَالَ« لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ كَانَ يَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلَاةَ الْغَدَاةِ ... فَلَمْ يَزَلْ ذَلِكَ النُّورُ فِي وَجْهِهَا حَتَّى وُلِدَ الْحُسَيْنُ ع فَهُوَ يَتَقَلَّبُ فِي وُجُوهِنَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي الْأَئِمَّةِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ. @yekaye
☀️۳) در برخی منابع اهل سنت درباره برخی از افراد با چهره نورانی در قیامت حدیثی آمده است که متاسفانه در اغلب منابع دیگر اهل سنت، اسم آن افراد حذف شده است: الف. ابوهریره روایت کرده است که رسول الله ص فرمودند: همانا در میان بندگان خداوند بندگانی هستند که پیامبران به حال آنان غبطه می‌خورند؛ همدیگر را به واسطه روح و رحمت خداوند و نه به خاطر مال یا چیزی از زندگی دنیا، دوست دارند؛ چهره‌هایشان سراسر نور است؛ هنگامی که [در عرصه قیامت] همه می ترسند آنان ترسی ندارند؛ و هنگامی که همه ناراحتند آنان ناراحتی‌ای ندارند. آیا می‌دانید آنان کیانند؟ گفتند: خیر؛ یا رسول الله ص! فرمودند: آنان علی بن ابی‌طالب و حمزه فرزند عبدالمطلب و جعفر و عقیل [فرزندان ابوطالب] هستند؛ سپس رسول الله ص این آیه را قرائت کردند: «همانا اولیاء‌ الله نه ترسی ندارند و نه ناراحت نمی‌شوند» (یونس/۶۲). 📚شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏1، ص354 ☀️ب. اما ابی‌داوود این واقعه را با سندی متفاوت از قول عمر ین خطاب چنین روایت کرده است: پیامبر ص فرمودند: همانا در میان بندگان خداوند مردمانی هستند که پیامبر ص و شهید نیستند اما روز قیامت پیامبران و شهداء به حال آنان به خاطر جایگاهشان در پیشگاه خداوند غبطه می‌خورند. به ایشان گفته شد: یا رسول الله! به ما خبر بده که آنان کیانند؟ فرمودند: آنان همدیگر را به واسطه روح و رحمت خداوند و نه به خاطر اینکه خویشاوندی‌ای میانشان باشد یا مالی به دست آورند دوست دارند؛ به خدا سوگند چهره‌هایشان سراسر نور است و آنان بر نورند؛ هنگامی که [در عرصه قیامت] همه می ترسند آنان ترسی ندارند؛ و هنگامی که همه ناراحتند آنان ناراحتی‌ای ندارند. و این آیه را قرائت کردند: «همانا اولیاء‌ الله نه ترسی ندارند و نه ناراحت نمی‌شوند» (یونس/۶۲). 📚سنن أبي داود، ج3، ص311 ☀️ج. و جالبتر اینکه بیهقی عین همین روایت را از همان ابوهریره بدین صورت روایت کرده است: رسول الله ص فرمودند: خداوند عز و جل می‌فرماید: همانا در میان بندگانم بندگانی هستند که پیامبران و شهداء به حال آنان غبطه می‌خورند. به ایشان گفته شد: یا رسول الله! آنان کیانند؟ که ما هم دوستشان بداریم؟ فرمودند: آنان همدیگر را به واسطه روح و رحمت خداوند و نه به خاطر مال یا خویشاوندی، دوست دارند؛ چهره‌هایشان سراسر نور است بر منابری از نور؛ هنگامی که [در عرصه قیامت] همه می ترسند آنان ترسی ندارند سپس این آیه را قرائت کردند: «همانا اولیاء‌ الله نه ترسی ندارند و نه ناراحت می‌شوند» (یونس/۶۲). 📚شعب الإيمان، ج6، ص485 برای مشاهده شواهد دیگری از این مطلب در منابع اهل سنت، به پایان روایت ۴ مراجعه شود. @yekaye 👇سند و متن احادیث فوق👉
سند و متن احادیث شماره 3 ☀️۳) الف. أَخْبَرَنَا عَقِيلٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِيٌّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ الْجُمَحِيِّ بِمَكَّةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْبَغَوِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنِ السُّدِّيِّ، عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ مِنَ الْعِبَادِ عِبَاداً يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ مَالٍ وَ لَا عَرَضٍ مِنَ الدُّنْيَا، وُجُوهُهُمْ نُورٌ، لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَ لَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنُوا، أَ تَدْرُونَ مَنْ هُمْ؟ قُلْنَا: لَا يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: [هُمْ‏] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ جَعْفَرٌ وَ عَقِيلٌ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ». 📚شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏1، ص354 ب. حَدَّثَنَا زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ وَعُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ ، قَالَا: نَا جَرِيرٌ ، عَنْ عُمَارَةَ بْنِ الْقَعْقَاعِ ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ بْنِ عَمْرِو بْنِ جَرِيرٍ ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص: «إِنَّ مِنْ عِبَادِ اللهِ لَأُنَاسًا مَا هُمْ بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِمَكَانِهِمْ مِنَ اللهِ. قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ. تُخْبِرُنَا مَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ قَوْمٌ ‌تَحَابُّوا ‌بِرُوحِ ‌اللهِ عَلَى غَيْرِ أَرْحَامٍ بَيْنَهُمْ، وَلَا أَمْوَالٍ يَتَعَاطَوْنَهَا، فَوَاللهِ إِنَّ وُجُوهَهُمْ لَنُورٌ وَإِنَّهُمْ لعَلَى نُورٍ، لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَلَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ، وَقَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ: «أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ» 📚سنن أبي داود، ج3، ص311 ج. أخبرنا ‌حمزة بن عبد العزيز بن محمد الصيدلاني قال: نا عبد الله بن محمد بن منازل قال: نا أسماعيل بن قتيبة قال: نا (عبيد) الله بن يعيش قال: نا محمد بن فضيل عن أبيه عن عمارة بن القعقاع عن أبي زرعة عن أبي هريرة قال: قال رسول الله ص: «يقول الله عز وجل: إن من عبادي لعبادا يغبطهم الأنبياء والشهداء». قيل: من هم يا رسول الله لعلنا نحبهم؟ قال: هم قوم ‌تحابوا ‌بروح ‌الله على غير أموال ولا أنساب وجوههم نور على منابر من نور لا يخافون إذا خاف الناس ثم تلا هذه الآية: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُون». 📚شعب الإيمان، ج6، ص485 برای مشاهده شواهد دیگری از این مطلب در منابع اهل سنت، به پایان روایت ۴ مراجعه شود. @yekaye
تکمله احادیث بند ۴ این مضمون که پیامبر ص از کسانی در قیامت نام بردند که انبیاء به حال آنان غبطه می‌خورند و عمر این سوال را کرد در منابع اهل سنت از قول خود عمر و دیگران هم روایت شده هرچند تعبیر شیعه را ندارد. مثلا: ☀️و. عمر بن خطاب گفته است که شنیدم رسول الله ص می‌فرمود: همانا در میان بندگان خداوند بندگانی هستند که از پیامبران و شهدا نیستند ولی پیامبران و شهدا به خاطر جایگاهشان در پیشگاه خداوند متعال در روز قیامت به حال آنان غبطه می‌خورد. گفته شد: یا رسول الله ص به ما خبر بده که آنها کیستند و چه کاری انجام داده‌اند که ما هم آنها را دوست بداریم. فرمود: آنان جماعتی‌اند که در راه خداوند همدیگر را دوست دارند بدون اینکه رابطه خویشاوندی‌ای بینشان باشد و قرار باشد به مالی از همدیگر دست پیدا کنند؛ پس به خدا سوگند چهره هایشان سراسر نور است و بر منابری از نور هستند؛ نمی ترسند وقتی که مردم می‌ترسند و ناراحت نمی‌شوند وقتی که مردم ناراحتند. سپس این آیه را تلاوت کردند: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس/۶۲). 📚الجامع لأحكام القرآن (تفسیر قرطبی)، ج8، ص357 قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يقول: إِنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ عِبَادًا مَا هُمْ بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ ‌تَغْبِطُهُمُ ‌الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لِمَكَانِهِمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَبِّرْنَا مَنْ هُمْ وَمَا أَعْمَالُهُمْ فَلَعَلَّنَا نُحِبُّهُمْ. قَالَ: هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا فِي اللَّهِ عَلَى غَيْرِ أَرْحَامٍ بَيْنَهُمْ وَلَا أَمْوَالٍ يَتَعَاطَوْنَ بِهَا فَوَاللَّهِ إِنَّ وُجُوهَهُمْ لَنُورٌ وَإِنَّهُمْ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ وَلَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ. ثُمَّ قَرَأَ: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ». 🔸شبیه همین مضمون با اندک تفاوتی در عبارات در دو کتاب ابن المبارك (م۱۸۱) با عناوین 📚«مسند» (ص6) و 📚«الزهد والرقائقِ» (ص۲۴۸) یا 📚«الجامع» معمر بن راشد (ج11، ص201) و 📚«مسند أحمد» (ج37، ص530) و با عباراتی متفاوت‌تر در 📚 «مسند أحمد» (ج36، ص399) و 📚 «سنن الترمذي» (ج4، ص597) و 📚 «صحيح ابن حبان» (ج1، ص473) و 📚«المعجم الكبير للطبراني» (ج3، ص290) و ... آمده است. @yekaye
تکمله احادیث بند ۵ ☀️د. در فرازی از دعای ندبه (که این دعا را امام صادق ع به شیعیان یاد داده‌اند؛ ر.ک: جمال الأسبوع، ص553 و زاد المعاد، ص303 ) آمده است که: ... سپس پیامبر اکرم ص به حضرت علی ع فرمودند: و تو برادر و وصی من هستی؛ گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من است؛ صلح با تو صلح با من و جنگ با تو جنگ با من است و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته همان گونه که با گوشت و خون من آمیخته است؛ و فردا تو بر سر حوض همراه من خواهی بود و تو جانشین من هستی و تو دین [= بدهی] مرا ادا می‌کنی و وعده هایم را محقق می‌گردانی؛ و شیعیان تو بر مبنرهایی از نور هستند، چهره‌هایشان سفید، پیرامون من در بهشت در حالی که همسایگان من اند؛ و ای علی! اگر تو نبودی مومنان بعد از من شناخته نمی‌شدند.... 📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 577 📚جمال الأسبوع، ص553 ... ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي، وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي، وَ سِلْمُكَ سِلْمِي، وَ حَرْبُكَ حَرْبِي، وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ، كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي، وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ مَعِي، وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي، وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي، وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي، وَ لَوْ لَا أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي... ☀️ه. این فراز از گفتگوی پیامبر ص با امام علی ع که در دعای ندبه آمده مستقلا از طریق جابر بن عبدااله انصاری نیز چنین روایت شده است: هنگامی که حضرت علی ع بعد از فتح خیبر بر رسول الله ص وارد شدند پیامبر اکرم ص به او فرمودند: اگر خوف این نبود که طوایفی از امتم آنچه نصاری درباره عیسی بن مریم گفتند درباره تو بگویند امروز چیزی درباره‌ات می‌گفتم که از جماعتی رد نشوی مگر اینکه خاک زیر پایت و باقیمانده آبی که از دستت می‌چکد را برگیرند و بدان شفا جویند. ولیکن همین برای تو بس که تو از منی و من از تو؛ تو از من ارث می‌بری و من از تو؛ و همانا تو نسبت به من به منزله هارون به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست و تو هستی که ذمه مرا بری می‌کنی [= قرضهای مرا ادا می‌کنی] و بر سنت من مبارزه می‌نمایی و فردا تو بر سر حوض تو جانشین من هستی و اول کسی هستی که در کنار حوض بر من وارد می‌شود و تو اول کسی هستی که همراه با من خلعت بر تن می‌کند و اولین کس از امتم هستی که وارد بهشت می‌شود و همانا شیعیان تو بر مبنرهایی از نور هستند، با چهره‌هایشان سفید، پیرامون من که شفاعتشان می‌کنم؛ و فردا در بهشت همسایگان من‌اند؛ و همانا صلح با تو صلح با من است و سرّ تو سرّ من است و آشکار تو آشکار من است و خلوص سینه‌ات همچون خلوص من است و فرزندانت فرزندان من‌اند و همانا تو وعده مرا به انجام می‌رسانی و همانا حق با توست و حق بر زبان و قلب و بین دیدگان توست؛ و ایمان با گوشت و خونت آمیخته همان طور که با گوشت و خون من آمیخته است و همانا کسی که بغض تو را داشته باشد بر من در کنار حوض وارد نشود و کسی که تو را دوست داشته باشد هرگز از آن [= آمدن کنار حوض‌] محروم نماند تا اینکه همراه تو بر حوض وارد شود. پس حضرت علی ع به سجده افتاد و سپس فرمود: حمد و سپاس خدایی را که با اسلام بر من منت گذاشت و قرآن را به من آموخت و مرا محبوب بهترین مووجودات خاتم پیامبران و سرور رسولان قرار داد که این هم از احسان و تفضل او بر من بود. پس پیامبر ص فرمود: اگر تو نبودی مومنان بعد از من شناخته نمی‌شدند. 📚الأمالي( للصدوق)، ص96-97 📚این حدیث را عینا ابن هلال ثقفی (م۲۸۳) با سند نزدیکتری در کتاب المعرفه خود (که سند و متن آن در مقدمه چاپ جدید الغارات (‏ج‏1، ص61) آمده است) و 📚 طبری آملی (م۳۲۶) در المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، (ص633-634) و 📚ابن حیون (م۳۶۳) در شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏2، ص381- 382 و ص۴۱۲ و 📚بعد از شیخ صدوق (م۳۹۱) نیز امثال کراجکی (م۴۴۹) و دیگران نیز با سند متصل خویش از غیر طریق شیخ صدوق در كنز الفوائد (ج‏2، ص179) و ... آورده‌اند. @yekaye 👇سند و متن احادیث فوق👉
سند و متن تکمله احادیث بند ۵ ☀️د. ... ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي، وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي، وَ سِلْمُكَ سِلْمِي، وَ حَرْبُكَ حَرْبِي، وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ، كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي، وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ مَعِي، وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي، وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي، وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي، وَ لَوْ لَا أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي... 📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 577 📚جمال الأسبوع، ص553 ☀️ه. حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْبَغْدَادِيُّ الْحَافِظُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَزِيدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ ثَوَابٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ عَنْ كَادِحٍ يَعْنِي أبي [أَبَا] جَعْفَرٍ الْبَجَلِيَّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ لَهِيعَةَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي ابْنَ زِيَادٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ يَسَارٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ ع عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِفَتْحِ خَيْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى لِلْمَسِيحِ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجْلَيْكَ وَ مِنْ فَضْلِ طَهُورِكَ يَسْتَشْفُوا بِهِ. وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ وَ أَنَّكَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنَّكَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي وَ أَنَّكَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى مَعِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِي وَ أَنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَ يَكُونُوا غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي وَ أَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِي وَ سِلْمَكَ سِلْمِي وَ أَنَّ سِرَّكَ سِرِّيَ وَ عَلَانِيَتَكَ عَلَانِيَتِي وَ أَنَّ سَرِيرَةَ صَدْرِكَ كَسَرِيرَتِي وَ أَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي وَ أَنَّكَ‏ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَكَ وَ أَنَّ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ قَلْبِكَ وَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ أَنَّهُ لَنْ يَرِدَ عَلَيَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَنْ يَغِيبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ حَتَّى يَرِدَ الْحَوْضَ مَعَكَ. قَالَ: فَخَرَّ عَلِيٌّ ع سَاجِدا؛ً ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْعَمَ عَلَيَّ بِالْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَنِي الْقُرْآنَ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ الْبَرِيَّةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً مِنْهُ وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَيَّ. قَالَ: فَقَالَ النَّبِيُّ ص: لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي. 📚الأمالي( للصدوق)، ص96-97 📚 الغارات (‏ج‏1، ص61) 📚 المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، (ص633-634) و 📚 شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏2، ص381- 382 و ص۴۱۲ و 📚 كنز الفوائد (ج‏2، ص179) @yekaye
. ☀️۸) الف. از امام سجاد روایتی طولانی نقل شده که بعد از شهادت امام حسین ع حضرت زینب برای دلداری ایشان، واقعه‌ای را از قول ام ایمن حکایت کردند که یکبار پیامبر اکرم ص به منزل حضرت فاطمه می‌آید و اصحاب کساء در آنجا جمع بودند و حکایاتی بین ایشان رد و بدل می‌شود تا به اینجا که جبرئیل خدمت حضرت می‌رسد و حکایت کربلا و به شهادت رسیدن امام حسین ع را برای پیامبر نقل می‌کند تا به این فراز می‌رسد که: پس فرشتگان بدن‌هاى ايشان را با آن آبهای بهشتی شستشو داده و حلّه‌های بهشتی را به تن آنها كرده و با آن عطرها حنوطشان نموده و صف به صف بر ايشان نماز مى‌خواند؛ سپس خداوند گروهى از امّتت را كه كفار ايشان را نمى‌شناسند و در خون این شهداء نه به گفتار و نه به كردار و نه به نیت نقشی نداشته‌اند برمی‌انگیزاند تا بدنهای آنان را دفن، و براى قبر سيّد الشّهداء در آن سرزمين علامتی نصب کنند تا براى اهل حق نشانه‌اى و براى اهل ايمان سببى براى رستگارى باشد و در هر روز و شب از هر آسمانى صد هزار فرشته گرداگرد آن طواف كرده و بر آن حضرت صلوات فرستند و نزد قبرش تسبيح خدا گفته و براى زائرين آن جناب طلب آمرزش كرده و اسامى هرکسی از امّتت را كه با قصد قربت به سوی خدا و به سویی تو [=پیامبر] برای زيارت آن حضرت می‌آیند ثبت کنند و نيز اسامی پدران و خويشاوندان و شهرهاى ايشان را، و در صورتهاى ايشان با قلمی از نور عرش الهى نقش زنند: اين شخص زائر قبر بهترينِ شهداء و فرزند بهترينِ انبياء مى‌باشد. چون روز قيامت شود، در چهره‌های آنها، از اثر اين قلم نورى ساطع شود كه چشم‌ها را بپوشاند و بدان شناخته ‌شوند، و گويا تو اى محمّد را می بینم بين من و ميكائيلی، و علىّ پیشاپیش ماست و همراهمان ملائکة الله هستند، در حدی كه تعدادشان به شماره نیاید و بوسيله همين نورى كه در صورت‌هاى ايشان هست، آنها را از بين خلائق دريافته و جدا مى‌كنيم تا خداوند ايشان را از هول و سختى‌هاى آن روز نجات مى‌دهد و اين حكم خدا و عطای اوست در حق كسانى كه قبر تو اى محمّد باشند يا قبر برادرت يا قبر دو سبط‍ [= نوه]‌ تو، و در این زیارت جز خداى عز و جلّ‌ را قصد نکرده باشند. و البته گروهى از مردم كه مستحق لعنت و غضب الهى هستند خواهند آمد كه در محو كردن اين قبر مى‌كوشند تا اثری از آن باقی نماند ولى خداوند تبارک و تعالی راهی برای ایشان بدین مقصود قرار نداده است. 📚كامل الزيارات، ص265 @yekaye 👇سند و متن حدیث👉
سند و متن حدیث ۸)الف. ☀️حَدَّثَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عِيسَى عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ الطَّائِيُّ الْبَصْرِيُّ ره قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عُثْمَانَ سَعِيدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلَّامِ بْنِ يَسَارٍ [سَيَّارٍ] الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عِيسَى بْنُ أَبِي شَيْبَةَ الْقَاضِي قَالَ حَدَّثَنِي نُوحُ بْنُ دَرَّاجٍ قَالَ حَدَّثَنِي قُدَامَةُ بْنُ زَائِدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع‏: ... حَدَّثَتْنِي أُمُّ أَيْمَنَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص زَارَ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ ع فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّام‏ ... ... إِذْ هَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّد ... ... فَغَسَّلُوا جُثَثَهُمْ بِذَلِكَ الْمَاءِ وَ أَلْبَسُوهَا الْحُلَلَ وَ حَنَّطُوهَا بِذَلِكَ الطِّيبِ وَ صَلَّتِ الْمَلَائِكَةُ صَفّاً صَفّاً عَلَيْهِم‏ ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ قَوْماً مِنْ أُمَّتِكَ لَا يَعْرِفُهُمُ الْكُفَّارُ لَمْ يَشْرَكُوا فِي تِلْكَ الدِّمَاءِ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ وَ لَا نِيَّةٍ فَيُوَارُونَ أَجْسَامَهُمْ وَ يُقِيمُونَ رَسْماً لِقَبْرِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ بِتِلْكَ الْبَطْحَاءِ يَكُونُ عَلَماً لِأَهْلِ الْحَقِّ وَ سَبَباً لِلْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْفَوْزِ وَ تَحُفُّهُ مَلَائِكَةٌ مِنْ كُلِّ سَمَاءٍ مِائَةُ أَلْفِ مَلَكٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ- وَ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ وَ يَطُوفُونَ عَلَيْهِ وَ يُسَبِّحُونَ اللَّهَ عِنْدَهُ وَ يَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لِمَنْ زَارَهُ وَ يَكْتُبُونَ أَسْمَاءَ مَنْ يَأْتِيهِ زَائِراً مِنْ أُمَّتِكَ مُتَقَرِّباً إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَيْكَ بِذَلِكَ وَ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ وَ بُلْدَانِهِمْ وَ يُوسِمُونَ فِي وُجُوهِهِمْ بِمِيسَمِ نُورِ عَرْشِ اللَّهِ: هَذَا زَائِرُ قَبْرِ خَيْرِ الشُّهَدَاءِ وَ ابْنِ خَيْرِ الْأَنْبِيَاءِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ سَطَعَ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ ذَلِكَ الْمِيسَمِ نُورٌ تُغْشَى مِنْهُ الْأَبْصَارُ- يَدُلُّ عَلَيْهِمْ وَ يُعْرَفُونَ بِهِ وَ كَأَنِّي بِكَ يَا مُحَمَّدُ بَيْنِي وَ بَيْنَ مِيكَائِيلَ وَ عَلِيٌّ أَمَامَنَا وَ مَعَنَا مِنْ مَلَائِكَةِ اللَّهِ مَا لَا يُحْصَى عَدَدُهُمْ وَ نَحْنُ نَلْتَقِطُ مِنْ ذَلِكَ الْمِيسَمِ فِي وَجْهِهِ مِنْ بَيْنِ الْخَلَائِقِ حَتَّى يُنْجِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ هَوْلِ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ شَدَائِدِهِ وَ ذَلِكَ حُكْمُ اللَّهِ وَ عَطَاؤُهُ لِمَنْ زَارَ قَبْرَكَ يَا مُحَمَّدُ أَوْ قَبْرَ أَخِيكَ أَوْ قَبْرَ سِبْطَيْكَ لَا يُرِيدُ بِهِ غَيْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏؛ وَ سَيَجْتَهِدُ أُنَاسٌ مِمَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَةُ مِنَ اللَّهِ وَ السَّخَطُ- أَنْ يَعْفُوا رَسْمَ ذَلِكَ الْقَبْرِ وَ يَمْحُوا أَثَرَهُ فَلَا يَجْعَلُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلا. 📚كامل الزيارات، ص265 @yekaye
☀️۹) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند: کسی که نمازش در شب زیاد باشد [= زیاد نماز شب بخواند] چهره اش در روز نیکو می‌شود. 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص474 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ كَثُرَ صَلَاتُهُ بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ. ☀️ب. مطلب فوق بدین صورت هم از پیامبر اکرم ص روایت شده است که فرموده باشند: کسی که نماز شب بخواند چهره اش در روز نیکو می‌شود. 📚علل الشرائع، ج‏2، ص363؛ 📚تهذيب الأحكام ، ج‏2، ص119؛ 📚المحاسن، ج‏1، ص53 أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ الرَّازِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ صَلَّى بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ. ☀️مطلب فوق به همین صورت اخیر در المقنع (للصدوق)، ص131 از امام صادق ع روایت شده است. @yekaye
☀️۱۰) از امام باقر ع روایت شده که فرمودند: روز قیامت جماعتی تحت سایه عرش برانگیخته می‌شوند در حالی که چهره‌هایشان از نور و جامه‌هایشان هم از نور است. پس خلایق به محضر آنان مشرف می‌شوند و می‌گویند: اینان پیامبرند؟! منادی‌ای از تحت عرش ندا می‌دهد: اینان پیامبر نیستند. و می‌گویند: اینان شهدایند؟! منادی‌ای از تحت عرش ندا می‌دهد: اینان شهدا نیستند؛ ولیکن اینان مردمانی بودند که [در حساب و کتاب کردن] بر مومنان آسان می‌گرفتند و به شخص بدهکاری که در تنگنا قرار گرفته مهلت می‌دادند تا گشایشی برایش حاصل شود. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص145 📚تفسير العياشي، ج‏1، ص154 أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ سَدِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ. قَالَ فَتَشَرَّفَ لَهُمُ الْخَلَائِقُ فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاءِ الْأَنْبِيَاءُ؟! فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلَاءِ بِأَنْبِيَاءَ! قَالَ: فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ؟ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ: لَيْسَ هَؤُلَاءِ بِشُهَدَاءَ؛ وَ لَكِنْ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَانُوا يُيَسِّرُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ. @yekaye
☀️۱۱) الف. از امام صادق ع روایتی نقل شده که دعاهای امیرالمومنین ع هنگام وضو را بیان می‌کنند. در فرازی از آن روایت آمده است: سپس صورتش را شست و فرمود: اللَّهُمَّ بَيِّضْ‏ وَجْهِي ‏يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ ... خدایا صورتم را سفید گردان روزی که چهره‌ها در آن سیاه می‌شوند و چهره‌ام را سیاه مکن روزی که چهره‌ها در آن سفید می‌شوند... 📚الكافي، ج‏3، ص70-71 📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص69 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ قَاسِمٍ الْخَزَّازِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَاعِدٌ وَ مَعَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ إِذْ قَالَ يَا مُحَمَّدُ ائْتِنِي بِإِنَاءٍ مِنْ مَاءٍ ... ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ فَقَالَ: اللَّهُمَّ بَيِّضْ‏ وَجْهِي ‏يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ ... ☀️ب. البته این فراز از دعای وضو در سند دیگری از این روایت به صورت زیر نقل شده است: سپس صورتش را شست و فرمود: اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» ... خدایا صورتم را سفید گردان «روزی که چهره‌هایی سفید می‌شوند و چهره‌هایی سیاه» (آل عمران/۱۰۶)، و چهره‌ام را سیاه مکن «روزی که چهره‌هایی سفید می‌شوند و چهره‌هایی سیاه» (آل عمران/۱۰۶) ... 📚المحاسن، ج‏1، ص: 45 عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بَيْنَمَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَاعِدٌ وَ مَعَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ إِذْ قَالَ يَا مُحَمَّدُ ايتِنِي بِإِنَاءٍ فِيهِ مَاءٌ أَتَوَضَّأْ مِنْهُ ... ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» کلمه «مُسْفِرَةٌ» به معنای چیزی است که پرده از رویش کنار رفته و زیبایی و درخشش آشکار شده است؛ و از این رو از همان ابتدا مفسران «مسفرة» را به «مشرقة» و «مضیئه» (= نورانی) تفسیر کرده‌اند (مثلا: التبيان فی تفسير القرآن، ج‏10، ص278 ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص668 ؛ و نیز ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج‏6، ص317 ). بعد از اینکه در آیات قبل فرمود در آن روز هرکسی از نزدیک‌ترین نزدیکان خود فرار می‌کند و هرکس مشغولیتی دارد که وی را از توجه به غیر بی‌نیاز کرده است، در این آیه دسته‌بندی‌ای از انسانها در آن صحنه به عمل می‌آورد: دسته اول کسانی‌اند که چهره‌هایشان تابان است، و معلوم است اینان انسانهایی بودند که اهل ایمان و تقوی بودند. البته در این آیه تصریحی به اینکه اینان اهل ایمان و تقوی بودند، نشده؛ اما این نکته از تقابل این آیه با آیه ۴۲ نتیجه می‌شود؛ زیرا در آن آیه گروه مقابل اینها را «کفره فجره» (کفرپیشگان اهل فجور) معرفی کرد؛ پس اینان در مقابل آن کفر، ایمان؛ و در مقابل فجور، تقوی دارند. این آیه بخوبی نشان می‌دهد که ایمان و تقوا، که ویژگی‌هایی ناظر به جان و روح آدمی است؛ در بدن و ظاهر آدمی هم تاثیر می‌گذارد و اینان در قیامت با چهره‌هایی درخشان و تابان ظاهر می‌شوند؛ و با توجه به اینکه هرچه در آخرت است، ظهور باطن همین دنیاست؛ معلوم می‌شود که این نور همین الان در چهره این افراد واقعا وجود دارد (حدیث۹)؛ و البته این نورانی بودن ذومراتب است؛ اما برخی مراتب آن در برخی از اولیاء الله چنان است که در همین دنیا نیز بسیاری از انسانها متوجه نورانی بودن چهره آنان می‌شوند؛ اما آنجا که پرده‌ها کنار می‌رود حقیقت این نورانیت هم در اینان و هم در بقیه افرادی که این قدر نورانیت شدید نداشته‌اند جلوه‌ای انکار‌ناپذیر دارد. @yekaye
. 2️⃣ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» چرا اولین نکته‌ای که درباره اینها گفت تابان بودن چهره‌هایشان بود. مثلا چرا از نورانی بودن کل وجودشان سخن نگفت یا ...؟ 🌴الف. چهره و صورت، اولین محلی است که در مواجهه با افراد به چشم می‌آید. شاید می‌خواهد به شدت معروف و آشکار بودن اینان به نورانیت اشاره کند که با اینکه سیمایشان تابان است مطلب را آغاز کرد (اقتباس از الميزان، ج‏20، ص210 ) 🌴ب. اين آيات، مردم را در قيامت به دو دسته تقسيم می‏كند: اهل سعادت و اهل شقاوت، كه هر دو گروه با سيما و چهره‏شان شناخته می‏شوند (تفسير نور، ج‏10، ص391). 🌴ج. ... @yekaye
. 3️⃣ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» این آیه می‌فرماید چهره‌هایی در آن روز تابناک [نمایان و درخشان] است. اما چرا آنان چنین‌اند؟ در احادیث به برخی از امور که موجب نورانیت چهره شده اشاره شده است؛ مانند: 🔺جزء اولیاء خاص الله بودن (حدیث۱)، 🔺شیعه واقعی پیامبر ص و امیرالمومنین ع بودن (احادیث۲-۵)، 🔺عالِم حقیقی و درآورنده انسانها از ظلمت جهل بودن (حدیث۶)، 🔺زایر امام حسین ع، بلکه زیارت کننده برادر دینی و اهل دوستی در راه خدا بودن (احادیث ۷-۸)، 🔺اهل نماز شب بودن (حدیث۹)، 🔺با دیگران مدارا کردن و سخت‌گیری نکردن بر بدهکار (حدیث۱۰) و ... . به نظر می‌رسد اینها نه موارد انحصاری بلکه نمونه هایی از جهت‌گیریها و کارهای خوبی است که چون در وجود افراد مستقر بوده در قیامت ظهور می‌کند. در واقع، چه‌بسا بتوان گفت باطن نیکی‌ها نور است؛ که این نور در قیامت که محل ظهور باطن است در چهره افراد صاحب آن نیکی‌ها ظهور می‌کند. برخی مفسران عوامل دیگری را هم برای این نورانیت چهره‌ها مطرح کرده‌اند؛ مانند 🔺اثر وضو (ضحاک، به نقل مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج‏31، ص61؛ که این مطلب چه‌بسا از حدیث۱۱ هم قابل استنباط باشد)، 🔺اینکه خلاصی از علائق دنیا و تبعات آن اتصال به عالم قدس و منازل رضوان و رحمت منجر به این تابناکی می‌شود (مفاتيح الغيب، ج‏31، ص61)، 🔺این جبران غبارهایی است که در راه خدا در دنیا بر چهره‌شان می‌نشست (به نقل مفاتيح الغيب، ج‏31، ص61 )؛ و ...؛ که به نظر می‌رسد در راستای همان مطلب فوق قابل تحلیل باشد. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۱۲۵) 📖 ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ 📖 ترجمه 💢خندان و شاد [بشارت‌یافته] اند. سوره عبس (۸۰) آیه ۳۹ ۱۴۰۲/۱۲/۵ ۱۴ شعبان ۱۴۴۵ @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ضاحِكَةٌ درباره ماده «ضحک» قبلا بیان شد که ▪️ ابن فارس اصل آن را به معنای انکشاف و آشکار شدن دانسته‌، چنانکه «الضَّحُوك» به معنای راه آشکار و و اضح است و بر این باورست که خندیدن را «ضحک» گویند یا از این باب که وجه خندان حالت گشودگی و انبساط می‌یابد و یا از این باب که در خنده سفیدیِ دندانهای انسان نمایان می‌شود [فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها؛ نمل/۱۹]، چنانکه به دندانهای جلو که هنگام خنده نمایان می‌شود «الضَّاحكة» گویند. ▪️اما مرحوم مصطفوی اصل این ماده را اثری که انبساط شدید در ظاهر شخص نمایان می‌شود دانسته‌ (مانند خنده)، چنانکه اثری که انقباض شدید در آدمی پیدا می‌شود را «بکاء: گریه» گویند. ▪️راغب هم بین این دو جمع کرده، گفته‌است که «ضحک» گشادگی وجه و آشکار شدن دندانهاست که در اثر شادی درونی رخ می دهد. ▪️این ماده وقتی به باب افعال می رود متعدی می شود به معنای «خنداندن»: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى»‏ (نجم/۴۳)؛ و از آنجا که هنگام مسخره کردن کسی، به او می‌خندند، کلمه «ضحک» به نحو استعاری برای مسخره کردن هم به کار می‌رود: «فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ» (زخرف/۴۷) «إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ» (مطففین/۲۹) و گاه این کلمه برای مطلق شادی و سرور به کار می‌رود «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» (عبس/۳۹)... 🔖جلسه ۸۵۸ https://yekaye.ir/hood-11-71/ @yekaye
🔹مسْتَبْشِرَةٌ از معروفترین کاربردهای ماده «بشر» کلمه «بَشَر» به معنای انسان است که هم برای مفرد و هم برای جمع به کار می‌رود و نیز کلمه «بشرة» به معنای ظاهر پوست انسان است که جمع آن هم به صورت «بَشَر» می باشد (كتاب العين، ج‏6، ص259 )؛ که شاید توجه به همین دو کلمه مهمترین مبنای تحلیل این ماده قرار گرفته است: ▪️ ابن فارس با تاکید بر همین دو کلمه اصل این ماده را به معنای «ظهور چیزی همراه با حُسن و جمال» دانسته و ‌وجه تسمیه انسان به بشر را هم ظهور [جلوه‌گری و نمایان بودن خاص انسانها در میان موجودات] و توضیح داده که «بشیر» هم در اصل به معنای «خوش‌سیما» بوده است (معجم المقاييس اللغة، ج‏۱، ص۲۵۱ ). ▪️حسن جبل هم با اشاره به دو کلمه و البته توجه به تک تک حروف این ماده (که حرف «ب» برای یک نحوه جمع شدن سستی است که یک پیوستگی‌ای در آن باشد؛ و «ش» برای پخش شدن است که این دو با هم دلالت بر یک نحوه پخش شدن لطیف در ظاهر جسم دارد؛ و حرف «ر» هم برای یک نحوه استرسال و امتداد یافتن است ودلالت دارد که این حالت پخش لطیف امتداد پیدا می‌کند) معنای محوری آن را انتشار گسترده‌ای در ظاهر چیزی دانسته است (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۲۶). ▪️مرحوم مصطفوی هم اصل آن را «یک نحوه انبساط طبیعی خاص و گشادگی در سیما که به نحو تکوینی در چهره نمایان شود» معرفی کرده است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۱، ص۲۷۵). 🔸با اینکه تحلیل‌ها در مقام بیان اصل این ماده به هم نزدیک است؛ اما وقتی در مقام توضیح خود کلمات «بشر» و «بشرة» برمی‌آیند اختلافات شدید می‌شود. مثلا ▪️راغب محور معنا را «بَشَرَة» به معنای قسمت بیرونی پوست (در مقابل أَدَمَة، که قسمت درونی و زیرین پوست) دانسته و وجه تسمیه انسان به «بشر» را این معرفی کرده که چون پوستش نمایان است (برخلاف حیوانات که غالبا پوستشان با مو یا پشم پوشیده شده) و بر این باور است که در قرآن کریم هم هرجا خداوند تعبیر بشر را در مورد انسان به کار برده، انسان را از حیث جسم و ظاهر مادیش مد نظر قرار داده است، مانند «وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً» (فرقان/54)، و «إِنِّي خالِقٌ‏ بَشَراً مِنْ طِينٍ» (ص/71)، و کفار هم هرجا می‌خواستند بیان کنند که پیامبران تفاوتی با ما ندارند بر همین بشر بودنشان تاکید می‌کردند، مانند «إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ‏ الْبَشَرِ» (مدثر/25)، «أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ» (قمر/24)، «ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا» (يس/15)، «أَ نُؤْمِنُ‏ لِبَشَرَيْنِ‏ مِثْلِنا» (مؤمنون/47)، «فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا» (تغابن/6)؛ و بر همین اساس هم خود پیامبران وقتی می‌خواهند به اینکه از نظر ظاهری مثل بقیه‌اند اعتراف کنند [و اگر تفاوتی دارند در امری ماورایی است] از این کلمه استفاده می‌کنند: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَیّ» (كهف/110)، «قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِه»ِ (ابراهیم/۱۱) و وقتی فرشتگان هم به شکل انسان ظاهر می‌شدند (مثلا برای حضرت مریم) همین تعبیر «شبیه بشر شدن» در مورد آنها به کار برده شده است «فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا» (مريم/17)، و حضرت مریم هم که خواست بگوید هیچ انسانی با من تماس ظاهری و جسمانی برقرار نکرده از همین کلمه استفاده کرد «لَمْ يَمْسَسْنِي‏ بَشَرٌ» (مريم/20) و زنان مصری هم وقتی خواستند بگویند که حضرت یوسف فوق این انسان مادی است گفتند: «ما هذا بَشَراً» (يوسف/31). وی حتی برخی دیگر از کلمات این ماده را با همین مبنا شرح می‌دهد مثلا می‌گوید علت اینکه از عمل جماع به کنایه به «مباشره» تعبیر می‌شود: «وَ لا تُبَاشِرُوهُنَ‏ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ ... فَالْآنَ‏ بَاشِرُوهُنَ» (بقرة/187) این است که حاصل ارتباطی است که پوست افراد با هم تماس برقرار می‌شود ویا وقتی می‌خواهند بگویند فلانی فضیلت ظاهر و باطن را جمع کرده ویا بین نرمی و خشونت جمع کرده می‌گویند «فلان مُؤْدَم‏ مُبْشَرٌ» و به «أَدَمَة» و «بَشَرَة» اشاره می‌کنند و «بشارت» (= مژده دادن) را هم از این جهت بشارت گفته‌اند که هنگام خوشحالی خون در چهره همچون آب در درخت پخش می‌شود و این موجب انبساط در پوست صورت شخص می‌شود (مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۲۴-۱۲۵ ). ▪️اما ابن فارس چنانکه دیدیم هر دو معنای بشر و بشره را به همان معنای ظهور برگرداند و هیچیک را بر اساس دیگری شرح نداد. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح کلمه مسْتَبْشِرَةٌ ▪️مرحوم مصطفوی نیز بعد از توضیحی که درباره ماده «بشر» داد گفت «بَشَر» همین حالت انبساط وجه طبیعی انسان است که شبیه حالت پیش از تبسم است و به خاطر همین حالت انسان در ظاهرش از بقیه حیوانات متمایز می‌شود از این رو خود کلمه «بَشَر» صفت مشبهه است و به معنای کسی است که یک گشاده‌رویی طبیعی تکوینی دارد و به همین مناسبت اسمی برای نوع انسان قرار گرفته است. وی بعد از اینکه توضیحات مذکور از ابن فارس را به عنوان مویداتی برای نظر خود می‌آورد وجه تسمیه کلمه «بشرة» را یک کاربرد مجازی قلمداد می‌کند از این جهت که ظهور انسان در پوست اوست؛ و حتی بشارت را هم به معنای انبساط خاطر را به دیگری منتقل کردن معرفی می‌کند و سپس می کوشد تمام آیاتی که راغب به نحوی به تاکید بر بعد ظاهری انسان معرفی کرده بود، به همین حالت انبساط و طلاقت و گشودگی انسان برگرداند، که چون برخی مواردش واقعا تکلف‌آمیز است از ذکر آنها صرف نظر می‌شود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص275-277 ) ▪️حسن جبل هم با اینکه نظر راغب را چندان بعید نمی‌داند اما نظرش این است که تحلیل دقیقتر درباره بشر به معنای انسان تاکید بر پخش شدن و گسترده شدن است و شاهد مهم بر این مدعای خود را آیه «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُون‏» (روم/۲۰) معرفی می‌کند که چنانکه زمخشری هم توضیح داده حرف «إذا» در اینجا برای دلالت بر وقوع دفعی است و می‌خواهد بگوید همین که بشر شدید بلافاصله پخش و منتشر شدید؛ و معتقد است که عموم کاربردهای بشر در قرآ» یک نحوه بر «بنی‌آدم» بودن وی دلالت دارد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۲۶-127). 🔸قبلا (جلسه ۱۰۷۸ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-13-1/) هم در تفاوت «ناس» با «بشر» از عسکری نقل شد که «ناس» کلمه‌ای است که فقط برای جمع به کار می‌رود اما «بشر» هم برای واحد و هم برای جمع به کار می‌رود؛ و در کلمه بشر (که به نحو ضمنی دلالت بر بشارت دارد) توجهی به حسن هیئت است و انسانها را به خاظر اینکه از همه حیوانات زیباترند بشر نامیده‌اند و ممکن است وجه کلمه بشر بر ظهور باشد از این جهت که از «بشرة» (پوست که ظاهر است گرفته شده است؛ اما در «ناس» که از «نوس» گرفته شده بیشتر، یک نحوه تحرک مد نظر است (الفروق في اللغة، ص260 ). ▪️این ماده وقتی به باب مفاعله می‌رود به معنای تماس مستقیم و بی‌واسطه با چیزی است چنانکه وقتی می‌گویند خودش مباشرت این کار را برعهده گرفت این معا بخوبی واضح است؛ و اشاره شد که کاربرد این فعل در خصوص جماع در آیه «وَ لا تُبَاشِرُوهُنَ‏ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ ... فَالْآنَ‏ بَاشِرُوهُنَ» (بقرة/187) هم ناشی از آن است که بشره‌ها و پوستهای طرفین به هم می‌رسد (كتاب العين، ج‏6، ص259 ). ▪️از کلمات معروف دیگر از این ماده، کاربرد آن در معنای «بِشَارة» [= بشارت؛ خبر خوب به کسی دادن] است. خود کلمه «بشارت» را هم مصدر ثلاثی مجرد دانسته اند و هم به معنای خود آن چیزی که بدان بشارت داده می‌شود و «بشری» اسمی است که از این ماده و در همین معنای اخیر ساخته شده است؛ اما وقتی به صورت «بَشارت» تلفظ شود به معنای زیبایی است و از این کلمه تعبیر «امرأة بَشِيرة» ‌ساخته شده است (كتاب العين، ج‏6، ص259 )؛ و ظاهرا به همین مناسبت است که گفته‌اند کلمه «بشیر» در اصل به معنای فرد خوش‌سیما بوده است. ▪️در هر صورت خبر مسرت‌بخش را «بِشَارَة» و «بُشْرَى» می‌گویند که فقط دومی در قرآن کریم به کار رفته است: «لَهُمُ‏ الْبُشْرى‏ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ» (يونس/64)، «لا بُشْرى‏ يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ» (فرقان/22)، «وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ‏ بِالْبُشْرى» (هود/69)، «يا بُشْرى‏ هذا غُلامٌ» (يوسف/19)، «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرى‏» (أنفال/10)، «يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِه» (اعراف/۵۷؛ نمل/۶۳) (مفردات ألفاظ القرآن، ص125-126 )؛ ▪️هرچند برخی درباره اینکه «بشری» اسم باشد یا مصدر مرددند زیرا این وزن هم در خصوص اسم به کار می رود (مثل بهمی که اسم یک گیاه است) و هم مصدر (مانند رجعی که به معنای رجوع کردن است) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۱، ص۲۷7 ) 🔸از این ماده و در این معنای بشارت، هم در حالت ثلاثی مجرد و هم در ابواب افعال و تفعیل و استفعال در قرآن کریم به کار رفته است: ▪️وقتی به باب استفعال می‌رود «وَ يَسْتَبْشِرُونَ‏ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ» (آل عمران/170)، «يَسْتَبْشِرُونَ‏ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ» (آل عمران/171)، و «وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ» (حجر/67) به معنای شادی و خوشحالی است که با دریافت خبر مسرت‌بخش برای شخص حاصل می‌شود (مفردات ألفاظ القرآن، ص125 ). @yekaye 👇ادامه مطلب👇
فراز پایانی توضیح کلمه مسْتَبْشِرَةٌ ▪️اما در خصوص سه حالت اول (بَشَرَ، أبشر، بشّر)، تفاوت اینها را چنین گفته اند که در حالت ثلاثی مجرد به معنای مطلق بشارت دادن است، بدون هیچ لحاظ خاصی؛ اما در خصوص دو مورد بعدی نظر مرحوم مصطفوی این است که باب افعال برای تاکید بر نسبت فعل به فاعل و قیام وی بدان کار است که طبیعتا مفعول هم حاصل می‌شود: «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُون‏» (فصلت/۳۰)، اما در باب تفعیل تاکید بر تعلق فعل به مفعول و وقوع فعل در آن است هرچند که به تبع قیام آن به فاعل هم در کار است: «لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ‏ بِغُلامٍ عَلِيمٍ قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي‏ عَلى‏ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ‏ تُبَشِّرُونَ‏ قالُوا بَشَّرْناكَ‏ بِالْحَقِ» (حجر/53- 54). پس أبشر در جایی است که توجه اصلی بر بشارت‌دهنده و قیام بشارت به اوست؛ ولی بشّر در جایی است که توجه اصلی بر وقوع این بشارت است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص278 )؛ البته راغب در تفاوت اینها فقط بدین اشاره کرده است که این ماده در باب افعال هم به صورت لازم و هم متعدی به کار می‌رود (حالت لازم آن برای معنای مطاوعه و قبول است، مثلا گفته شود بشّرته فأبشر)؛ اما باب تفعیل برای تکثیر است (مفردات ألفاظ القرآن، ص125 ؛ كتاب العين، ج‏6، ص259 ) و لازم به ذکر است کاربردهای این کلمه در این ابواب در قراءات مختلف با هم متفاوت است؛ چنانکه مثلا در قرائت عاصم هیج مورد ثلاثی مجرد مشاهده نمی‌شود و اغلب موارد این کلمه در باب تفعیل به کار رفته (همه موارد غیر از آیه ۳۰ فصلت که در بالا اشاره شد)، اما در بسیاری از قراء سبع در موارد متعددی به صورت ثلاثی مجرد به کار رفته و در قرائت ابن مسعود هم تمام موارد در باب افعال آمده است (البحر المحيط في التفسير، ج‏3، ص130 ) و مثلا در آیه «أَنَّ اللَّهَ یبشرُكَ بِيَحْيى‏» (آل عمران/۳۹) این کلمه به هر سه صورت يُبَشِّرُكَ و يَبْشُرُكَ‏ و يُبْشِرُكَ قرائت شده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص125). ▪️اسم فاعل این ماده به تبع ابواب فوق، به صورت‌های بَشِير و مُبْشَر و مُبَشِّر و مُسْتَبْشِر به کار رفته است؛ که در آخری به معنای کسی است که خبر خوشی را دریافت کرده است «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» (عبس/39)؛ اما در سه‌تای اول به معنای کسی است که حامل خبر خوشی است و می‌خواهد این خبر را به دیگران برساند (مفردات ألفاظ القرآن، ص126 )؛ 🔸در تفاوت آنها گفته‌اند که ▪️ «بَشِير» بر وزن فعیل دلالت بر ثبوت نسبت دارد، یعنی کسی که بشارت دادن برای او ثابت است و شأن اوست که بشارت دهد: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحيمِ‏» (بقره/۱۱۹)، «أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشيرٍ وَ لا نَذير» (مائده/۱۹)۷ «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيراً» (يوسف/96)، «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ يُرْسِلَ الرِّياحَ‏ مُبَشِّراتٍ» (روم/46). ▪️اما در «مُبَشِّر» تاکید بر وقوع بشارت و رساندن بشارت به مخاطب است: «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ» (بقره/۲۱۳)، «وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ» (انعام/۴۸)، «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذيرا» (اسراء/۱۰۵)؛ و ▪️«مُبْشِر» در جایی است که خود وقوع بشارت محل تاکید بوده است نه بشارت دهنده (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص278 )؛‌ چنانکه اگر قرار بود برای فرشتگان در آیه «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي‏ كُنْتُمْ تُوعَدُون‏» (فصلت/۳۰) تعبیری بیاید احتمالا «مُبْشِر» خوانده می‌شدند نه «مبشّر». 🔸از کلماتی که به «بشر» نزدیک است و تحلیل آن در فهم معای بشارت موثر است کلمه «بشاشت» (حوش رویی) است؛ در تفاوت این دو گفته‌اند: «بشر» آن اولین خوشحالی‌ای است که با دیدار کسی که به دیدارش می‌رسی در چهره‌ات نمایان می‌شود و بشارت و مژده دادن هم در جایی است که اولین کس خبر شادمان‌کننده‌ای برایت بیاورد؛ وگرنه وقتی دوباره آن خبر را برایت بگویند دیگر بشارت گفته نمی‌شود؛ اما «بشاشت» (از ماده «بشش») اظهار خوشحالی در برابر هر کسی است که با او دیدار می‌کنید خواه اول بار باشد یا بعد از مدتی باز این خوشحالی ابراز شود (الفروق في اللغة، ص259 ). 📿ماده «بشر» و مشتقات آن ۱۲۳ بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye